آیه 10 سوره طه
<<9 | آیه 10 سوره طه | 11>> | ||||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
آنگاه که آتشی مشاهده کرد و به اهل بیت خود (که در بیابان سرد به آتش محتاج بودند) گفت: اندکی مکث کنید که از دور آتشی به چشم دیدم، باشد که یا پارهای از آن آتش بر شما بیاورم یا از آن (به جایی) راه یابم.
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
امكثوا: مكث: توقف با انتظار. راغب گويد: «ثبات مع الانتظار».
آنست: انس (به ضم اول): الفت. ايناس: احساس و ديدن و دانستن. «آنست»: احساس كردم.
قبس: (بر وزن شرف): شعله آتش كه از آتش برداشته شود. «شعلة نار تقتبس من معظم النار»، طبرسى فرموده: شعله آتش كه در سر نى يا چوبى باشد. اقتباس علم، به طور استعاره از همين است.[۱]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ هَلْ أَتاكَ حَدِيثُ مُوسى «9»
و آيا خبر موسى به تو رسيده است؟!
إِذْ رَأى ناراً فَقالَ لِأَهْلِهِ امْكُثُوا إِنِّي آنَسْتُ ناراً لَعَلِّي آتِيكُمْ مِنْها بِقَبَسٍ أَوْ أَجِدُ عَلَى النَّارِ هُدىً «10»
هنگامى كه آتشى را ديد، پس به خانوادهى خود گفت: قدرى درنگ كنيد، همانا من آتشى يافتم، شايد (بتوانم) مقدارى از آن را براى شما بياورم يا به واسطهى (آن) آتش، راهى بيابم.
نکته ها
«قبس» به قطعهاى از آتش مىگويند كه از مجموعه آن جدا شده باشد.
در بخشى از سوره فرازهايى از داستان موسى عليه السلام به تفصيل بيان شده است:
الف: انتخاب حضرت موسى عليه السلام براى رسالت.
ب: دعوت آن حضرت از فرعون براى پذيرش حقّ.
ج: خروج او از مصر و غرق شدن فرعون.
د: گوساله پرستى بنىاسرائيل.
حضرت موسى عليه السلام به همراه همسر باردار خود، عزم سفر نمود و در بيابان راه را گم كردند.
در آن بيابان تاريك و هواى سرد و بارانى، براى گرمى و راهيابى، نياز به آتش داشتند كه از دور آتشى نمايان شد و حضرت براى به دست آوردن آتش و آسايش خانواده، راهىِ آن مكان شد كه ناگهان ندايى آمد و خداوند موسى را به پيامبرى برگزيد. «1»
آرى، موسى عليه السلام براى پيدا كردن راه نجاتِ خود و خانوادهاش به سراغ آتش رفت، ولى خداوند راه نجات ديگران را به روى او گشود. او راه زمينى را مىجست، امّا خدا راه معنويت و سعادت را به او نشان داد، او راه هدايت فردى را دنبال مىكرد، ولى خدا راه هدايت امّت را به او ارائه نمود.
«1». آن شب، شب جمعه بوده است. تفسير مجمعالبيان.
جلد 5 - صفحه 326
پیام ها
1- در نقل حقايق تاريخى، ابتدا مخاطبان خود را تشنهى شنيدن كنيم، سپس ماجرا را براى آنها بيان نماييم. «هَلْ أَتاكَ»
2- سؤال كردن، شيوهاى مناسب براى تبليغ و تربيت است. «هَلْ أَتاكَ»
3- بيان تاريخ، ارائه يك موعظه تجربى و وسيلهاى براى عبرت است و دل و خاطر پيامبر را تسلى مىدهد. «حَدِيثُ مُوسى» (در فرهنگ قرآن، حديث به معناى تاريخ است، نه حادثهى جديد.)
4- گاهى انسان، نور الهى را به صورت نار مىبيند. «1» «إِذْ رَأى ناراً»
5- زنان، دوشادوش مردان در چشيدن ناگوارىها سهيم بودهاند. «لِأَهْلِهِ»
6- از حوادث تلخ نهراسيد، چرا كه گاهى از دل حوادث به ظاهر ناگوار، لطف خداوند ظاهر مىشود. «إِذْ رَأى ناراً»
7- مرد، متكفّل تأمين رفاه خانوادهى خويش است. «لَعَلِّي آتِيكُمْ مِنْها بِقَبَسٍ»
«1». تفسير مجمعالبيان.
پانویس
- پرش به بالا ↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم