آیه 10 سوره بروج

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

إِنَّ الَّذِينَ فَتَنُوا الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ ثُمَّ لَمْ يَتُوبُوا فَلَهُمْ عَذَابُ جَهَنَّمَ وَلَهُمْ عَذَابُ الْحَرِيقِ

مشاهده آیه در سوره


<<9 آیه 10 سوره بروج 11>>
سوره : سوره بروج (85)
جزء : 30
نزول : مکه

ترجمه های فارسی

آنان که مردان و زنان با ایمان را به آتش فتنه سوختند و توبه نکردند، بر آنها عذاب جهنم و آتش سوزان دوزخ مهیاست.

کسانی که مردان و زنان مؤمن را مورد شکنجه و آزار قرار دادند، سپس توبه نکردند، نهایتاً عذاب دوزخ و عذاب سوزان برای آنان است.

كسانى كه مردان و زنان مؤمن را آزار كرده و بعد توبه نكرده‌اند، ايشان راست عذاب جهنم، و ايشان راست عذاب سوزان.

هر آينه آنان كه مردان و زنان مؤمن را شكنجه كردند و توبه نكردند، عذاب جهنم و عذاب آتش براى آنهاست.

کسانی که مردان و زنان باایمان را شکنجه دادند سپس توبه نکردند، برای آنها عذاب دوزخ و عذاب آتش سوزان است!

ترجمه های انگلیسی(English translations)

Indeed those who persecute the faithful, men and women, and do not repent thereafter, there is the punishment of hell for them and the punishment of burning.

Surely (as for) those who persecute the believing men and the believing women, then do not repent, they shall have the chastisement of hell, and they shall have the chastisement of burning.

Lo! they who persecute believing men and believing women and repent not, theirs verily will be the doom of hell, and theirs the doom of burning.

Those who persecute (or draw into temptation) the Believers, men and women, and do not turn in repentance, will have the Penalty of Hell: They will have the Penalty of the Burning Fire.

معانی کلمات آیه

  • حريق: سوزان، فعل در اينجا به معنى فاعل است.[۱]

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


إِنَّ الَّذِينَ فَتَنُوا الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِناتِ ثُمَّ لَمْ يَتُوبُوا فَلَهُمْ عَذابُ جَهَنَّمَ وَ لَهُمْ عَذابُ الْحَرِيقِ «10» إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَهُمْ جَنَّاتٌ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ ذلِكَ الْفَوْزُ الْكَبِيرُ «11»

همانا كسانى كه مردان و زنان با ايمان را مورد آزار و شكنجه قرار دادند و توبه نكردند، پس براى آنان عذاب دوزخ و همچنين عذاب سوزان است.

همانا براى كسانى كه اهل ايمان و عمل صالح هستند، باغ‌هايى بهشتى است كه نهرها از زير آن جارى است، اين است رستگارى بزرگ.

نکته ها

«فتنة» در اصل به معناى قرار دادن طلا در آتش، براى به دست آوردن ميزان خلوص آن است و در اصطلاح، به معناى عذاب و شكنجه و يا آزمايش‌هاى سخت نيز به كار مى‌رود.

امّا در آيه مورد بحث به معناى عذاب و آزار است. «1» چنانكه در آيه‌اى ديگر مى‌فرمايد:

«يَوْمَ هُمْ عَلَى النَّارِ يُفْتَنُونَ ذُوقُوا فِتْنَتَكُمْ هذَا الَّذِي كُنْتُمْ بِهِ تَسْتَعْجِلُونَ» «2»

در حوادث تلخ و سخت تاريخ، همواره زنان و مردان مؤمن در كنار يكديگر بوده‌اند و نقش زنان در حركت‌هاى اصلاحى و انقلابى فراموش نشدنى است. لذا ستمگران جنايتكار نيز، آنان را همچون مردان مورد آزار و شكنجه قرار مى‌دادند. «فَتَنُوا الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِناتِ»

پیام ها

1- اصحاب اخدود و همه شكنجه‌گران تاريخ، مورد قهر الهى هستند. الَّذِينَ فَتَنُوا الْمُؤْمِنِينَ‌ ...

2- زنان با ايمان در كنار مردان، آزار و شكنجه‌ها را به جان مى‌خريدند. «فَتَنُوا الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِناتِ»

«1». تفسير نمونه.

«2». ذاريات، 13 و 14.

جلد 10 - صفحه 437

3- در دفاع از مظلوم، تفاوتى ميان زن و مرد نيست. فَتَنُوا الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِناتِ‌ ...

4- راه توبه همواره باز است و براى هيچ كس بن‌بست وجود ندارد و لذا يأس از رحمت خدا ممنوع است. (آرى، خداوند حتّى شكنجه‌گرانى كه مؤمنان را مى‌سوزاندند، دعوت به توبه كرده است.) فَتَنُوا ... ثُمَّ لَمْ يَتُوبُوا

5- خداوند توبه‌پذير است، گرچه مدّتى طول كشيده باشد. «ثُمَّ»

6- كيفر سوزاندن، سوزاندن است. «النَّارِ ذاتِ الْوَقُودِ- عَذابُ الْحَرِيقِ»

7- بشارت و انذار بايد همراه يكديگر باشد. عَذابُ الْحَرِيقِ‌ ... جَنَّاتٌ تَجْرِي‌ ...

8- بهترين لذّت‌ها، لذّت بردن از طبيعت است. جَنَّاتٌ‌ ... الْأَنْهارُ

9- براى كفّار شكنجه‌گر دو عذاب است: عذاب كفر و عذاب شكنجه. «فَلَهُمْ عَذابُ جَهَنَّمَ وَ لَهُمْ عَذابُ الْحَرِيقِ»

10- دنيا زودگذر است. هم كاميابى‌هاى ستمگران گذراست و هم سختى‌هاى مؤمنان. به فكر آخرت باشيد كه عذاب دوزخيان بى پايان و پاداش بهشتيان، جاودان است. فَتَنُوا الْمُؤْمِنِينَ‌ ... لَهُمْ عَذابُ الْحَرِيقِ‌- الَّذِينَ آمَنُوا ... لَهُمْ جَنَّاتٌ‌

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



إِنَّ الَّذِينَ فَتَنُوا الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِناتِ ثُمَّ لَمْ يَتُوبُوا فَلَهُمْ عَذابُ جَهَنَّمَ وَ لَهُمْ عَذابُ الْحَرِيقِ «10»

إِنَّ الَّذِينَ فَتَنُوا: به درستى كه آنان كه در فتنه انداختند، الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِناتِ‌: مردان مؤمن و زنان مؤمنه را و به آتش عذاب كردند، ثُمَّ لَمْ يَتُوبُوا: پس بازنگشتند به خدا از كفر و طغيان و توبه نكردند، فَلَهُمْ عَذابُ جَهَنَّمَ‌: و مر ايشان راست عذاب جهنم، وَ لَهُمْ عَذابُ الْحَرِيقِ‌: و مر ايشان را

«1» مجمع البيان، ج 5 ص 465.

جلد 14 - صفحه 136

است عذاب آتش سوزان. يعنى عذاب عظيم غير از آتش كه متّسع باشد به همه ايشان در احراق، چنانچه آتش اخدود و حريق آن متّسع به مؤمنان بود. مراد آنكه عذاب جهنّم به جهت كفر و عذاب حريق به جهت احراق مؤمنان، يا عذاب جهنّم غير احراق است از انواع ديگر، كه آن زقّوم و غسلين و مقامع حديد در آخرت براى آنها مهياست. نزد بعضى عذاب حريق عذاب دنيوى ايشان بود.

چنانچه در روايت ثابت شده كه وقتى مؤمنان را در اخدود انداختند، آتش از آن ارتفاع يافت مقدار چهل گز و همه كفار را احاطه كرد و سوزانيد.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌

وَ السَّماءِ ذاتِ الْبُرُوجِ «1» وَ الْيَوْمِ الْمَوْعُودِ «2» وَ شاهِدٍ وَ مَشْهُودٍ «3» قُتِلَ أَصْحابُ الْأُخْدُودِ «4»

النَّارِ ذاتِ الْوَقُودِ «5» إِذْ هُمْ عَلَيْها قُعُودٌ «6» وَ هُمْ عَلى‌ ما يَفْعَلُونَ بِالْمُؤْمِنِينَ شُهُودٌ «7» وَ ما نَقَمُوا مِنْهُمْ إِلاَّ أَنْ يُؤْمِنُوا بِاللَّهِ الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ «8» الَّذِي لَهُ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اللَّهُ عَلى‌ كُلِّ شَيْ‌ءٍ شَهِيدٌ «9»

إِنَّ الَّذِينَ فَتَنُوا الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِناتِ ثُمَّ لَمْ يَتُوبُوا فَلَهُمْ عَذابُ جَهَنَّمَ وَ لَهُمْ عَذابُ الْحَرِيقِ «10» إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَهُمْ جَنَّاتٌ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ ذلِكَ الْفَوْزُ الْكَبِيرُ «11» إِنَّ بَطْشَ رَبِّكَ لَشَدِيدٌ «12» إِنَّهُ هُوَ يُبْدِئُ وَ يُعِيدُ «13» وَ هُوَ الْغَفُورُ الْوَدُودُ «14»

ذُو الْعَرْشِ الْمَجِيدُ «15» فَعَّالٌ لِما يُرِيدُ «16» هَلْ أَتاكَ حَدِيثُ الْجُنُودِ «17» فِرْعَوْنَ وَ ثَمُودَ «18» بَلِ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي تَكْذِيبٍ «19»

وَ اللَّهُ مِنْ وَرائِهِمْ مُحِيطٌ «20» بَلْ هُوَ قُرْآنٌ مَجِيدٌ «21» فِي لَوْحٍ مَحْفُوظٍ «22»

ترجمه‌

سوگند بآسمان داراى برجها

و بروز وعده داده شده‌

و بگواه و گواهى داده شده بر آن‌

هلاك شدند صاحبان گودالهاى‌

آتش كه داراى اشتعال بود

وقتى كه آنها بر آن گودالها نشسته بودند

و آنها بر آنچه با گروندگان ميكردند نگران بودند

و ناپسند نداشتند مگر گرويدن ايشان را بخداى ارجمند ستوده‌

آنكه مر او را است پادشاهى آسمانها و زمين و خدا بر هر چيز گواه است‌

همانا آنانكه عذاب نمودند مردان و زنان با ايمان را پس توبه نكردند پس براى آنها عذاب دوزخ و براى آنها عذاب سوزش بآتش است‌

همانا آنانكه گرويدند و كردند كارهاى شايسته براى ايشان بهشتهائى است كه جارى است در آنها نهرها اينست كاميابى بزرگ‌

همانا بقهر گرفتن پروردگار تو هر آينه سخت است‌

همانا او است كه نخست مى‌آفريند و عود ميدهد

و او است آمرزنده مهربان‌

كه صاحب مقرّ سلطنت ميباشد بلند مرتبه است‌

كننده است هر آنچه بخواهد

آيا رسيد بتو خبر لشگرها اتباع‌

فرعون و قوم‌

جلد 5 صفحه 369

ثمود

بلى آنانكه كافر شدند در وادى تكذيب ميباشند

و خداوند از جوانب بر آنها احاطه دارد

بلى آن قرآنى بلند مرتبه است‌

در لوح محفوظ از آفات.

تفسير

خداوند متعال در اين سوره مباركه قسم ياد فرموده بآسمانى كه داراى بروج دوازده گانه است و آفتاب در ظرف يك سال در آنها سير مينمايد و بيان آن در اوائل سوره حجر گذشت و نيز قسم ياد فرموده بروز موعود كه خداوند و انبياء عظام و اوصياء كرام ايشان وعده آمدن آنرا داده‌اند و آن روز قيامت است چنانچه قمى ره فرموده و در مجمع نسبت بتمام مفسرين داده و بنابر اين بنظر حقير انسب بمقام آنست كه مراد از شاهد و مشهود كه خداوند بآن نيز قسم ياد فرموده حاضران در آن روز باشند كه بعضى شاهد و بعضى مشهودند چون انبياء عظام و اوصياء كرام ايشان هر يك شاهدند بر اعمال پيروان خودشان و پيغمبر خاتم شاهد است در آن روز بر ايشان و اوصياء كرام خود و خلق اولين و آخرين پس يگانه شاهد او است و همه مشهود بيك اعتبار و بيك اعتبار او و انبياء و اوصياء شاهدند و خلق مشهود و در روايات شاهد بروز جمعه و مشهود بروز قيامت و شاهد بروز عرفه و مشهود بروز قيامت و شاهد بروز جمعه و مشهود بروز عرفه و شاهد به پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و مشهود بامير المؤمنين عليه السّلام و شاهد به پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و مشهود بروز قيامت تفسير شده و در بعضى از اين روايات امام عليه السّلام از بعضى تكذيب فرموده و اقوال مفسرين هم مختلف و غير ظاهر است و اگر ظاهرى براى آيه بشود فرض نمود همان است كه ذكر شد و در تفسير قرآن ظاهر معتبر است و روايت معتبر بدون معارض ولى اقوال مفسرين مخصوصا عامّه بهيچ وجه اعتبارى ندارد و مفسّرين خاصه نوعا از عامّه اخذ مينمايند و تنكير ظاهرا براى ابهام و تعظيم است و جواب اين قسمها ظاهرا آنست كه خداوند فرموده مشمول لعنت و هلاكت شدند صاحبان گودالها و آتش داراى آتش افروز مخصوصى چون النّار ظاهرا بدل اشتمال است براى اخدود و توصيف نار بذات وقود ظاهرا براى خصوصيّت آن وقود است كه بدنهاى اهل ايمان بوده و محتمل است وقود بمعناى اشتعال و التهاب باشد و براى اشاره بشدّت اشتعال آن نار توصيف شده و در هر حال روايات در اين باب هم مختلف است و قدر متيقّن آنها آنست كه در زمان‌

جلد 5 صفحه 370

سابق جمعى از كفار بر اهل ايمان مسلّط شدند و ايشان را در گودالهائى از آتش انداختند و سوزاندند براى آنكه حاضر نشدند دست از دين خودشان بردارند و خداوند اجمالا اين قصه را نقل فرموده براى آنكه مسلمانان صدر اسلام بر شكنجه و آزار كفار قريش صبر نمايند و بدانند كه آنها هم مانند اصحاب اخدود مشمول لعن و غضب الهى خواهند بود و ميفرمايد اين عمل از آنها صادر و اين استحقاق براى آنان حاصل شد وقتى كه در اطراف گودالها نشسته بودند و تماشا ميكردند كه با اهل ايمان چه سلوكى مينمايند و چگونه ايشان در آتش ميسوزند و ناخوش نداشتند آنها از اهل ايمان و ناپسند نميدانستند چيزى را از ايشان مگر آنكه ايمان آورده بودند بخداوند ارجمند ستوده كه سلطنت حقّه حقيقيه در آسمانها و زمين از آن او است و او بر هر امرى حاضر و ناظر و گواه است و همانا كفارى كه مبتلا و معذب نمودند اهل ايمان را بانواع ابتلا و عذاب از قبيل سوزاندن و داغ نمودن و شكنجه كردن و غيرها پس توبه ننمودند بقبول ايمان از براى آنان است عذاب جهنّم در آخرت براى كفرشان و عذاب سوزش و شكنجه و آزارشان علاوه بر آن است و آن در دنيا يا آخرت بآنها خواهد رسيد چون اين عمل قبح زائدى دارد و استحقاق زائدى ميآورد و روايت شده كه آتش برگشت بطرف اصحاب اخدود كه در اطراف نشسته بودند و همه را سوزاند و همانا كسانيكه ايمان آوردند بمبدء و معاد و وسائط بين خالق و عباد و بجا آوردند اعمال شايسته را براى ايشان است باغهائى كه جارى است در آنها نهرهائى از انواع مشروبات و آبهاى زلال و آن كاميابى بزرگ است كه دنيا و ما فيها در برابر نعم بى‌زوال آن قدر و قيمتى ندارد و همانا گرفتن بقهر و عنف خداوند معصيت كاران را بسيار سخت و ناگوار است و او خلق را بدوا ايجاد ميفرمايد و بعدا ميميراند و باز عود ميدهد ارواح را به اجسادشان براى مجازات ستم كاران و انعام بشايستگان و او بخشنده و آمرزنده و دوست و مهربان است نسبت بكسانيكه توبه نمودند و اطاعت كردند اوامر او را و صاحب مقرّ سلطنت و عظمت ذاتى و صفاتى است و قمى ره از امام باقر عليه السّلام در اين آيه نقل نموده كه پس او است خداوند كريم مجيد و اين دلالت دارد كه‌

جلد 5 صفحه 371

مجيد صفت خداوند است نه عرش چون مجيد بكسر نيز قرائت شده و بنابر آن صفت عرش است بمعناى رفيع و هر چه را اراده فرمايد ايجاد ميشود بدون درنگ و مانع و رادع و براى گوشزد كفّار مكّه و تسليت خاطر پيغمبر اكرم و اهل ايمان اخيرا اشاره بقصه قوم فرعون و ثمود فرموده كه هر يك از عساكر شيطان و كفر و طغيان بودند و بمراتب اقوى و اكثر از اهالى مكّه و خداوند آنها را بقهر و غضب خود نابود فرمود و پيغمبران خود را غالب و مظفّر و منصور گردانيد با اينها هم بالآخره همين معامله را خواهد فرمود ولى چيزى كه هست اينها جز در خط تكذيب پيغمبر خودشان در طريقى سير نميكنند و ابدا بفكر تحصيل حق و حقيقت نيستند و خداوند هم بقدرت خود بر آنها احاطه دارد و از انتقام او نميتوانند فرار نمايند و كلمه وراء يا بمعناى اطراف است اعمّ از پس و پيش كه معناى اصلى آنست يا بمعناى پشت كه شايع است براى اشاره بآنكه آنها پشت بخدا نموده‌اند و متوجه بحق نيستند ولى خدا بر آنها تسلّط دارد و در هر حال عقيده آنها در باب قرآن كه شعر يا سحر يا افسانه پيشينيان است هم باطل و فاسد است بلكه آن قرآن شريف كريم عظيم است كه در الفاظ و معانى و نظم و اسلوب مثل و مانند ندارد و محفوظ است از تغيير و تبديل و نوشته شده در لوحى كه محفوظ است نزد خداوند و كسى از آن اطلاع ندارد و بعضى محفوظ برفع بنابر آنكه صفت ديگرى براى قرآن باشد قرائت نموده‌اند ولى قرائت مشهوره كه جرّ است اقوى است چون ظاهرا مراد همان لوح محفوظ معروف است اگر چه قرآن في نفسه هم محفوظ باشد از هر گونه تصرّفى و گفته‌اند آن امّ الكتاب است كه تمام كتب آسمانى و قرآن مجيد از آن نسخه بردارى ميشود و مستفاد از بعضى روايات آنست كه آن در جانب راست عرش است مواجه با اسرافيل و چون خداوند تكلّم فرمايد اسرافيل متوجّه بلوح گردد و كلام الهى را از آن اخذ و به أمناء وحى القاء مينمايد و اللّه اعلم بحقائق الامور در ثواب الاعمال و مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه كسيكه سوره و السّماء ذات البروج را در نمازهاى واجب خود قرائت نمايد آن سوره پيغمبران است و لذا محشر و موقف او با پيغمبران و شايستگان خواهد بود و الحمد للّه على ما انعم و السّلام على نبيّه صلى اللّه عليه و آله و سلّم.

جلد 5 صفحه 372

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


إِن‌َّ الَّذِين‌َ فَتَنُوا المُؤمِنِين‌َ وَ المُؤمِنات‌ِ ثُم‌َّ لَم‌ يَتُوبُوا فَلَهُم‌ عَذاب‌ُ جَهَنَّم‌َ وَ لَهُم‌ عَذاب‌ُ الحَرِيق‌ِ «10»

محققا كساني‌ ‌که‌ تفتين‌ ميكنند مؤمنين‌ و مؤمنات‌ ‌را‌ سپس‌ توبه‌ نميكنند ‌پس‌ ‌از‌ ‌براي‌ ‌آنها‌ عذاب‌ جهنم‌ ‌است‌ و ‌از‌ ‌براي‌ ‌آنها‌ عذاب‌ سوزنده‌ ‌است‌.

نوع‌ مفسرين‌ ‌اينکه‌ ‌آيه‌ شريفه‌ ‌را‌ و همچنين‌ ‌آيه‌ ‌بعد‌ ‌را‌ راجع‌ بهمان‌ اصحاب‌ اخدود دانسته‌اند ‌که‌ آنهايي‌ ‌که‌ مؤمنين‌ و مؤمنات‌ ‌را‌ ‌در‌ آتش‌ انداختند و سوزانيدند ‌از‌ ‌براي‌ ‌آنها‌ عذاب‌ جهنم‌ و عذاب‌ حريق‌ ‌است‌ مگر آنكه‌ توبه‌ كنند. لكن‌ ‌آيه‌ شريفه‌ مطلق‌ ‌است‌ نسبت‌ بجميع‌ فتنه‌ انگيزان‌ نسبت‌ بمؤمنين‌ ‌که‌ اسباب‌ هلاكت‌ ‌آنها‌ ‌را‌ فراهم‌ كنند، و اصحاب‌ اخدود يكي‌ ‌از‌ مصاديق‌ ‌اينکه‌ اطلاق‌ ‌است‌ و فتنه‌ ‌هم‌ مجرد هلاكت‌ و احراق‌ نيست‌ بلكه‌ كساني‌ ‌که‌ نقشه‌ها ميكشند و حيله‌ها بكار ميزنند و راپرت‌ها ميدهند و اسباب‌ هلاكت‌ مؤمنين‌ ‌را‌ فراهم‌ ميكنند: وَ الفِتنَةُ أَشَدُّ مِن‌َ القَتل‌ِ وَ الفِتنَةُ أَكبَرُ مِن‌َ القَتل‌ِ بقره‌ ‌آيه‌ 191 و ‌آيه‌ 217. و هلاكت‌ ‌هم‌ مجرد سوزاندن‌ ‌ يا ‌ كشتن‌ نيست‌ هلاكت‌ ديني‌ بمراتب‌ سختتر ‌از‌ هلاكت‌ جاني‌ ‌است‌ و مصاديق‌ ‌اينکه‌ ‌آيه‌ شريفه‌ بسيار ‌است‌ ‌در‌ امم‌ ماضيه‌ قوم‌ نوح‌ هود صالح‌ ابراهيم‌ لوط شعيب‌ موسي‌ عيسي‌ و ‌غير‌ اينها ‌که‌ كفار و مشركين‌ چه‌ اندازه‌ انبياء ‌را‌ و مؤمنين‌ بآنها ‌را‌ كشتند و اذيت‌ كردند، و ‌در‌ ‌اينکه‌ امت‌ چه‌ ‌در‌ زمان‌ پيغمبر ‌از‌ دست‌ مشركين‌ و كفار و منافقين‌ ‌به‌ پيغمبر (ص‌) و بمؤمنين‌ اذيت‌ وارد شد ‌که‌ شرحش‌ مفصل‌ ‌است‌ و چه‌ ‌بعد‌ ‌از‌ رحلت‌ پيغمبر ‌از‌ خلفاء جور و بني‌ اميه‌ و بني‌ مروان‌ و بني‌ العباس‌ بأئمه‌ طاهرين‌ و شيعيان‌ ‌آنها‌ و اصحاب‌ ‌آنها‌ و اهل‌ بيت‌ ‌آنها‌ اذيت‌ وارد شد و چه‌ ‌در‌ دوره غيبت‌ ‌اينکه‌ شيعيان‌ و ذراري‌ ‌رسول‌ اللّه‌ ‌در‌ اذيت‌ و آزار ‌اينکه‌ مخالفين‌ و ناصبين‌ بودند و هستند ‌تا‌ زمان‌ ظهور ‌که‌ ‌از‌ ‌آنها‌ انتقام‌ كشيده‌ شود تمام‌ مشمول‌ ‌اينکه‌ ‌آيه‌ هستند و داخل‌:

جلد 18 - صفحه 66

إِن‌َّ الَّذِين‌َ فَتَنُوا المُؤمِنِين‌َ وَ المُؤمِنات‌ِ هستند.

ثُم‌َّ لَم‌ يَتُوبُوا ‌که‌ ‌اگر‌ توبه‌ كنند ‌حتي‌ مثل‌ وحشي‌ خداوند ميفرمايد:

الاسلام‌ يجب‌ ‌ما قبله‌

وَ أَن‌َّ اللّه‌َ هُوَ التَّوّاب‌ُ الرَّحِيم‌ُ.

فَلَهُم‌ عَذاب‌ُ جَهَنَّم‌َ وَ لَهُم‌ عَذاب‌ُ الحَرِيق‌ِ سؤال‌: جهنم‌ همان‌ عذاب‌ حريق‌ ‌است‌ ‌براي‌ چه‌ تكرار فرمود!

جواب‌: عذابهاي‌ جهنم‌ بسيار ‌است‌ و ‌اينکه‌ ‌از‌ باب‌ ذكر خاص‌ ‌بعد‌ ‌از‌ عام‌ ‌است‌ ‌از‌ باب‌ تأكيد چنانچه‌ ميفرمايد: فَالَّذِين‌َ كَفَرُوا قُطِّعَت‌ لَهُم‌ ثِياب‌ٌ مِن‌ نارٍ يُصَب‌ُّ مِن‌ فَوق‌ِ رُؤُسِهِم‌ُ الحَمِيم‌ُ يُصهَرُ بِه‌ِ ما فِي‌ بُطُونِهِم‌ وَ الجُلُودُ وَ لَهُم‌ مَقامِع‌ُ مِن‌ حَدِيدٍ كُلَّما أَرادُوا أَن‌ يَخرُجُوا مِنها مِن‌ غَم‌ٍّ أُعِيدُوا فِيها وَ ذُوقُوا عَذاب‌َ الحَرِيق‌ِ حج‌ ‌آيه‌ 19 ‌الي‌ 22. اعاذنا اللّه‌ منها بجاه‌ ‌محمّد‌ و آله‌.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 10)- شکنجه گران در برابر مجازات الهی! بعد از بیان جنایت عظیم

(1) این کوره‌های آدم سوزی که به دست یهود به وجود آمد احتمالا نخستین کوره‌های آدم سوزی در طول تاریخ بود، ولی عجب این که این بدعت قساوت بار ضد انسانی سر انجام دامان خود یهود را گرفت، و چنانکه می‌دانیم گروه زیادی از آنها در ماجرای آلمان هیتلری در کوره‌های آدم‌سوزی به آتش کشیده شدند، و مصداق «عذاب الحریق» این جهان نیز در باره آنها تحقق یافت.

ج5، ص459

شکنجه‌گران اقوام پیشین در اینجا به کیفر سخت الهی نسبت به آنان، و پاداشهای عظیم مؤمنان اشاره کرده، می‌فرماید: «کسانی که مردان و زنان با ایمان را شکنجه دادند، سپس توبه نکردند، برای آنها عذاب دوزخ و عذاب آتش سوزان است» (ان الذین فتنوا المؤمنین و المؤمنات ثم لم یتوبوا فلهم عذاب جهنم و لهم عذاب الحریق).

جمله «ثمّ لم یتوبوا» نشان می‌دهد که راه توبه حتی برای چنین شکنجه‌گران ستمگری باز است، و این نهایت لطف پروردگار را نسبت به گنهکاران نشان می‌دهد، و ضمنا هشداری است به مردم مکه که تا دیر نشده دست از آزار و شکنجه مؤمنان بردارند، و به سوی خدا بازگردند.

قابل توجه این که در این آیه دو گونه عذاب برای آنها ذکر کرده: یکی عذاب جهنم و دیگری «عذاب حریق» (عذاب آتش سوزان) ذکر این دو ممکن است به خاطر این باشد که در جهنم انواعی از مجازاتها وجود دارد که یکی از آنها آتش سوزان است، و ذکر آن بالخصوص به خاطر این است که شکنجه‌گران مزبور مؤمنان را با آتش می‌سوزاندند و باید در آنجا با آتش مجازات شوند اما این آتش کجا و آن آتش کجا.

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

  1. تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج12، ص162

منابع