آیه 109 سوره نحل

از دانشنامه‌ی اسلامی
(تغییرمسیر از آیه 109 نحل)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

لَا جَرَمَ أَنَّهُمْ فِي الْآخِرَةِ هُمُ الْخَاسِرُونَ

مشاهده آیه در سوره


<<108 آیه 109 سوره نحل 110>>
سوره : سوره نحل (16)
جزء : 14
نزول : مکه

ترجمه های فارسی

بی‌گمان آنان در عالم آخرت بسیار زیانکارند.

ثابت و یقینی است که آنان در آخرت زیانکارند.

شك نيست كه آنها در آخرت همان زيانكارانند.

به ناچار در آخرت هم از زيان‌ديدگان باشند.

و ناچار آنها در آخرت زیانکارند.

ترجمه های انگلیسی(English translations)

Undoubtedly, they are the ones who will be the losers in the Hereafter.

No doubt that in the hereafter they will be the losers.

Assuredly in the Hereafter they are the losers.

Without doubt, in the Hereafter they will perish.

معانی کلمات آیه

لا جرم: لا بد. لا محاله. ناچار.[۱]

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


لا جَرَمَ أَنَّهُمْ فِي الْآخِرَةِ هُمُ الْخاسِرُونَ «109»

شك نيست كه آنان حتماً در آخرت همان زيانكارانند.

پیام ها

1- كسى‌كه دنيا را بر آخرت ترجيح دهد، در آخرت خسارت كرده و سرمايه رشد خود را به هدر داده است. «هُمُ الْخاسِرُونَ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



لا جَرَمَ أَنَّهُمْ فِي الْآخِرَةِ هُمُ الْخاسِرُونَ (109)

بعد تأكيد حكم خسران آنها را فرمايد:

لا جَرَمَ أَنَّهُمْ فِي الْآخِرَةِ: حق است البته كه ايشان در آخرت. هُمُ الْخاسِرُونَ‌: ايشانند زيان‌كاران، و موجب خسران آنها صفات خمسه مذكوره در آيه شريفه است: 1- مستوجب شدن غضب الهى را بواسطه ارتداد. 2- مستحق شدن عذاب اليم را. 3- دوست داشتن زندگانى دنيا را بر آخرت.

4- چشم و گوش و قلب را از قابليت اثر انداختن. 5- از غافلين محسوب شدن.

جلد 7 - صفحه 292


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


مَنْ كَفَرَ بِاللَّهِ مِنْ بَعْدِ إِيمانِهِ إِلاَّ مَنْ أُكْرِهَ وَ قَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالْإِيمانِ وَ لكِنْ مَنْ شَرَحَ بِالْكُفْرِ صَدْراً فَعَلَيْهِمْ غَضَبٌ مِنَ اللَّهِ وَ لَهُمْ عَذابٌ عَظِيمٌ (106) ذلِكَ بِأَنَّهُمُ اسْتَحَبُّوا الْحَياةَ الدُّنْيا عَلَى الْآخِرَةِ وَ أَنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكافِرِينَ (107) أُولئِكَ الَّذِينَ طَبَعَ اللَّهُ عَلى‌ قُلُوبِهِمْ وَ سَمْعِهِمْ وَ أَبْصارِهِمْ وَ أُولئِكَ هُمُ الْغافِلُونَ (108) لا جَرَمَ أَنَّهُمْ فِي الْآخِرَةِ هُمُ الْخاسِرُونَ (109) ثُمَّ إِنَّ رَبَّكَ لِلَّذِينَ هاجَرُوا مِنْ بَعْدِ ما فُتِنُوا ثُمَّ جاهَدُوا وَ صَبَرُوا إِنَّ رَبَّكَ مِنْ بَعْدِها لَغَفُورٌ رَحِيمٌ (110)

ترجمه‌

كسيكه كافر شود بخدا بعد از ايمانش مگر كسيكه مجبور شود با آنكه دلش مطمئن باشد بايمان ولى كسانى كه بگشايند بر وى كفر سينه خود را پس بر آنان است خشمى از خداوند و از براى آنها است عذابى بزرگ‌

اين براى آنستكه آنها اختيار نمودند بدوستى زندگانى دنيا را بر آخرت و همانا خدا هدايت نميكند گروه كافران را

آنگروه آنانند كه مهر نهاد خدا بر دلهاشان و گوشهاشان و چشمهاشان و آنگروه آنانند بيخبران‌

ناچار همانا آنها در آخرت آنانند زيانكاران‌

پس همانا پروردگار تو از براى آنانكه هجرت كردند بعد از آنكه معذب شدند پس جهاد كردند و صبر نمودند همانا پروردگار تو بعد از آن امور هر آينه آمرزنده مهربان است..

جلد 3 صفحه 319

تفسير

بعضى من كفر باللّه را بدل از الّذين لا يؤمنون بآيات اللّه در آيه سابقه دانسته‌اند و جمله اولئك هم الكاذبون را معترضه بين بدل و مبدل منه و بعضى آنرا بدل از الكاذبون در آن آيه دانسته‌اند و گفته‌اند مراد آنستكه دروغگويان كسانى هستند كه كافر شدند بخدا بعد از ايمان و بعضى آنرا منصوب بذم قرار داده و كلمه اعنى يا اخص تقدير نموده‌اند و بعضى آنرا شرط و جواب را محذوف دانسته‌اند بقرينه جواب شرط دوّم كه من شرح بالكفر صدرا باشد و اين قول را در مجمع بكوفيّون نسبت داده و بنظر حقير هيچ يك از اين وجوه خالى از خلل و تكلّف و خلاف ظاهر نيست بلكه معناى آيه شريفه واضح است كه خدا ميخواهد بيان عقاب مرتدّ از دين اسلام را بفرمايد از روى رضا و اختيار نه كراهت و اجبار لذا اولا عنوان كلّى ارتداد را ذكر فرموده تا ارتداد اجبارى را اخراج فرمايد و بعدا بشرطيّه دوم بيان فرموده كه مراد كسانى هستند كه كفر را در درون سينه خود جاى داده‌اند تا معلوم شود كسانيكه مجبور باظهار كفر شده‌اند خروج موضوعى از اراده لبّى داشته‌اند و موقعيّت ايشان در قلوب باقى بماند بلكه زيادتر شود و بنابراين فعليهم غضب تا آخر آيه جواب هر دو شرط يعنى اوّل و دوّم است و بهيچ وجه مورد اشكال نيست بلكه مطابق با ظاهر آيه شريفه و مقصود اصلى كلام است و حاصل معنى بتقريب مذكور آنستكه كسانيكه كافر شوند بعد از ايمانشان نه از روى اكراه و اجبار و با اطمينان قلب بحقّ بودن دين اسلام بلكه از روى رضا و اختيار با كفر باطنى مورد غضب و سخط الهى واقع خواهند شد در دنيا و در آخرت بعذاب بزرگ گرفتار ميشوند براى آنكه محبّت دنياى دنى در دل آنها جاى نموده بطوريكه اختيار نمودند زندگى و لذائذ فانيه آنرا بر لذائذ و حيات ابدى آخرت و خداوند هم آنها را بحال خودشان واگذار ميفرمايد و توفيق نميدهد كه ثابت قدم در ايمان باشند و مهر الهى بر دلهاى آنها نهاده شده كه مطالب حقه را نمى‌فهمند و بر گوشهاى آنها كه كلام حقّ را نميشنوند و بر طبق آن عمل نميكنند و بر چشمهاى آنها كه آثار حق را مشاهده نمينمايند و عبرت نميگيرند و چون كلمه سمع بر مفرد و جمع اطلاق ميشود بلفظ جمع تعبير نفرموده است و مراد از مهر الهى در اوائل سوره بقره گذشت و معلوم است كه اين گروه بكلّى غافل از آتيه خود هستند كه براى‌

جلد 3 صفحه 320

آن سرمايه‌اى تهيّه نمى‌كنند بلكه سرمايه خود را كه عمر عزيز است در دنيا بباد فنا ميدهند و با بار گناه تهى دست به پيشگاه الهى حاضر ميشوند پس حقا و ناچار اينجماعت در آخرت شرمسار و زيانكار و گرفتار خواهند بود و جز سوختن و ساختن چاره‌اى ندارند و چون هيچ خسران و زيانى با خسران و زيان آنها برابر نيست و جاى آنستكه گفته شود جز آنها خاسر و زيانكارى نيست كلام مؤكّد بتأكيدات متعدده مشعر بحصر شده است و چون تفاوت بين حال اين جماعت از اهل ارتداد و حال جماعت اوّل كه به اكراه كلمه كفر را بر زبان جارى نمودند زياد بود خداوند در آيه اخيره عطف فرموده است بيان حال ايشان را بر اين دسته بكلمه ثمّ و ضمنا تصريح فرموده است بفضائل و مناقب ايشان باين تقريب كه پروردگار تو براى كسانيكه مهاجرت نمودند از بلد كفر بعد از آنكه مورد فتنه و عذاب كفّار شدند در راه خدا و جبرا كلمه كفر را بر زبان جارى نمودند و پس از هجرت جهاد كردند با كفّار و صبر نمودند بر سختيها و ناملائمات وارده بر ايشان همانا پروردگار تو بعد از اين امور نسبت بگناهان گذشته يا متصوّره در باره ايشان بأجراء كلمه كفر بر زبان آمرزنده و مهربان است و تكرار كلمه انّ ربك بنظر حقير بملاحظه فاصله زياد بين اسم و خبر انّ است و نظائر آن در كلام عرب و خصوصا قرآن زياد است و مخلّ بفصاحت نيست بلكه مؤكّد آن است چنانچه مكرر اشاره شده است و در بحث اطناب از علم معانى معنون است و در شأن نزول آيه اولى قمّى ره فرموده من اكره و قلبه مطمئن بالايمان عمّار ياسر است كه قريش مكّه گرفتند او را و عذاب نمودند بآتش تا دلخواه آنها را بر زبان جارى نمود ولى قلبش مطمئن بايمان بود و مراد از من شرح بالكفر صدرا عبد اللّه بن سعد است كه عامل عثمان در مصر بود و فيض ره فرموده قصّه عمّار بنابر نقل مفسرين آنستكه قريش اكراه نمودند عمّار و پدر و مادر او ياسر و سميّه را بر ارتداد پس پدر و مادر او امتناع كردند و كشته شدند و آن دو اوّل قتيل در اسلام بودند و عمّار دلخواه آنها را با اكراه بر زبان جارى نمود پس به پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم گفتند عمّار كافر شد جواب فرمود حاشا همانا عمّار سر تا پايش از ايمان پر است و مخلوط شده ايمان با گوشت و خون او پس عمّار رسيد خدمت حضرت با چشم گريان و پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم اشك او را پاك ميكرد

جلد 3 صفحه 321

و فرمود چه ميشود تو را اگر اين اتفاق ثانيا براى تو روى داد دو مرتبه گفته خود را تكرار كن براى آنها و چند روايت از صادقين عليهما السلام نقل نموده كه مؤيّد اين شأن نزول است و دلالت دارد بر آنكه در موقع ضرورت بايد باين دستور عمل نمود يعنى وظيفه شرعيّه اين است و مشعر است بآنكه فرق نيست ميان دشنام دادن و بيزارى جستن از پيشوايان دين العياذ باللّه و اين معنى منافات ندارد با آنكه اگر از باب جهل بحكم يا عدم تمكّن از اين جسارت كلمه كفر را بر زبان جارى ننمايند و كشته شوند معذور و سعيد باشند چنانچه در جواب سؤال از حال عمّار و پدر و مادرش فرموده‌اند امّا پدر و مادرش سرعت نمودند ببهشت و امّا عمّار پس او فقيه است در دين خود و بعضى آيه اخيره را مخصوص بجمع ديگرى دانسته‌اند كه باين بليّه گرفتار شدند و بوظيفه خود عمل نمودند و بعدا مهاجرت و جهاد و صبر كردند و آيه اخيره در باره ايشان نازل شد و اللّه اعلم ..

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


لا جَرَم‌َ أَنَّهُم‌ فِي‌ الآخِرَةِ هُم‌ُ الخاسِرُون‌َ (109)

‌لا‌ بد محققا اينها ‌در‌ آخرت‌ اينها زيان‌كاران‌ هستند (‌لا‌ جرم‌) ‌يعني‌ نخورد ندارد بمعني‌ هيچگونه‌ وسيله‌ نجات‌ ‌از‌ ‌براي‌ ‌آنها‌ نيست‌ نه‌ رحمت‌ الهي‌ شامل‌ حال‌ ‌آنها‌ ميشود و نه‌ پر مغفرت‌ ‌آنها‌ ‌را‌ مي‌گيرد و نه‌ بشفاعت‌ شفعاء نائل‌ مي‌شوند (انهم‌) كساني‌ ‌که‌ ‌پس‌ ‌از‌ ايمان‌ كافر شدند و مرتد چه‌ ملي‌ و چه‌ فطري‌ ‌از‌ تمام‌ فيوضات‌ محروم‌ و تمام‌ وسائل‌ ‌از‌ ‌آنها‌ گرفته‌ ميشود و تمام‌ اسباب‌ ‌را‌ ‌از‌ دست‌ ميدهند فِي‌ الآخِرَةِ ‌في‌ يوم القيمة ‌که‌ يوم الحساب‌ و يوم الدين‌ و يوم الجزاء ‌است‌ هُم‌ُ الخاسِرُون‌َ خسران‌ تجارت‌ نه‌ مجرد سرمايه‌ ‌از‌ دست‌ دادن‌ ‌است‌ بلكه‌ طلب‌ كارهاي‌ زيادي‌ پيدا كرده‌ و ‌از‌ عهده‌ ‌آنها‌ برنمي‌آيد ورشكست‌ ‌شده‌ و راه‌ فرار ‌از‌ دست‌ طلبكار ‌هم‌ ندارد لذا محكوم‌ بحبس‌ مي‌شود طلب‌ كاران‌ اينها ‌خدا‌ و ‌رسول‌ و مؤمنين‌ هستند يَقُول‌ُ الإِنسان‌ُ يَومَئِذٍ أَين‌َ المَفَرُّ قيمة ‌آيه‌ 10 ‌در‌ دعاء كميل‌

(و ‌لا‌ يمكن‌ الفرار ‌من‌ حكومتك‌).

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 109)- در این آیه نتیجه کار آنها چنین ترسیم شده است: «ناچار و قطعا آنها در آخرت زیانکارانند» (لا جَرَمَ أَنَّهُمْ فِی الْآخِرَةِ هُمُ الْخاسِرُونَ).

چه زیان و خسرانی از این بدتر که انسان همه امکانات لازم را برای هدایت و سعادت جاویدان در دست داشته باشد، و بر اثر هوی و هوس همه این سرمایه‌ها را از دست بدهد.

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

  1. تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی

منابع