آیه 8 سوره ملک
<<7 | آیه 8 سوره ملک | 9>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
(دوزخ از خشم کافران) نزدیک است شکافته و قطعه قطعه شود، هر فوجی را که به آتش در افکنند خازنان جهنّم از آنها پرسند: آیا پیغمبری برای راهنمایی شما نیامد؟
نزدیک است که از شدت خشم متلاشی و پاره پاره شود. هرگاه گروهی در آن افکنده شوند، نگهبانانش از آنان می پرسند: آیا شما را بیم دهنده ای نیامد؟
نزديك است كه از خشم شكافته شود. هر بار كه گروهى در آن افكنده شوند، نگاهبانان آن از ايشان پرسند: «مگر شما را هشدار دهندهاى نيامد؟»
نزديك است كه از خشم پارهپاره شود. و چون فوجى را در آن افكنند، خازنانش گويندشان: آيا شما را بيمدهندهاى نيامد؟
نزدیک است (دوزخ) از شدّت غضب پاره پاره شود؛ هر زمان که گروهی در آن افکنده میشوند، نگهبانان دوزخ از آنها میپرسند: «مگر بیمدهنده الهی به سراغ شما نیامد؟!»
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
- تميز: ميز: جدا كردن «تميز: جدا شدن، تميز از غيظ: تكه تكه شدن از غضب.[۱]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ لِلَّذِينَ كَفَرُوا بِرَبِّهِمْ عَذابُ جَهَنَّمَ وَ بِئْسَ الْمَصِيرُ «6» إِذا أُلْقُوا فِيها سَمِعُوا لَها شَهِيقاً وَ هِيَ تَفُورُ «7» تَكادُ تَمَيَّزُ مِنَ الْغَيْظِ كُلَّما أُلْقِيَ فِيها فَوْجٌ سَأَلَهُمْ خَزَنَتُها أَ لَمْ يَأْتِكُمْ نَذِيرٌ «8»
و براى كسانى كه به پروردگارشان كفر ورزند عذاب جهنّم است كه بد بازگشتگاهى است. هنگامى كه به دوزخ پرتاب شوند، خروش نابهنجار آن را مىشنوند در حالى كه جوشش و فوران دارد. نزديك است از شدت خشم، پاره پاره شود، هرگاه گروهى در آن افكنده شوند، نگهبانان دوزخ از آنان پرسند: آيا هشدار دهندهاى به سراغ شما نيامد؟
نکته ها
«أُلْقُوا» از «القاء» به معناى پرتاب شدن بدون اختيار است.
«شَهِيقٌ» به زشتترين و ناخوشايندترين صداها، همچون صداى گوش خراش خران گفته مىشود. «تَفُورُ» از فوران، بيانگر شعلههاى عظيم دوزخ است كه مىجوشد و بالا مىآيد.
صداى ناخوشايند «شَهِيقٌ» از خود دوزخ است، «لَها شَهِيقاً» و اهل دوزخ نيز شهيق دارند، چنانكه در آيه 106 سوره هود مىخوانيم: «لَهُمْ فِيها زَفِيرٌ وَ شَهِيقٌ»
پیام ها
1- غضب و غيظ، گاهى به حدّ انفجار مىرسد. «تَكادُ تَمَيَّزُ مِنَ الْغَيْظِ»
جلد 10 - صفحه 151
2- دوزخيان، به درون آتش پرتاب مىشوند. «أُلْقُوا فِيها»
3- عذاب جهنم، همراه با تحقير است: «أُلْقُوا فِيها»، گوشخراش است: «سَمِعُوا لَها شَهِيقاً» و همراه با سؤال توبيخ است. «سَأَلَهُمْ خَزَنَتُها»
4- عذاب الهى بعد از اتمام حجت است. «أَ لَمْ يَأْتِكُمْ نَذِيرٌ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
تَكادُ تَمَيَّزُ مِنَ الْغَيْظِ كُلَّما أُلْقِيَ فِيها فَوْجٌ سَأَلَهُمْ خَزَنَتُها أَ لَمْ يَأْتِكُمْ نَذِيرٌ «8»
تَكادُ تَمَيَّزُ مِنَ الْغَيْظِ: نزديك باشد كه متفرق و پاره پاره شود جهنم از خشم كافران و معاندان. مراد شدت التهاب جهنم است بر متمردان حضرت سبحان. كُلَّما أُلْقِيَ فِيها فَوْجٌ: هر زمانى كه انداخته شوند در جهنم گروهى از اهل شرك و طغيان، سَأَلَهُمْ خَزَنَتُها: سؤال كنند ايشان را خازنان جهنم، يعنى مالك و اعوان او كه: اى مشركان و ياغيان، أَ لَمْ يَأْتِكُمْ نَذِيرٌ: آيا نيامد شما را ترساننده، يعنى پيغمبرى مبعوث نشد كه شما را به خدا دعوت و از اين عذاب بترساند. غرض از سؤال، توبيخ است تا غم و غصه ايشان زياده شود و موجب زيادى عقوبت ايشان گردد.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ لِلَّذِينَ كَفَرُوا بِرَبِّهِمْ عَذابُ جَهَنَّمَ وَ بِئْسَ الْمَصِيرُ «6» إِذا أُلْقُوا فِيها سَمِعُوا لَها شَهِيقاً وَ هِيَ تَفُورُ «7» تَكادُ تَمَيَّزُ مِنَ الْغَيْظِ كُلَّما أُلْقِيَ فِيها فَوْجٌ سَأَلَهُمْ خَزَنَتُها أَ لَمْ يَأْتِكُمْ نَذِيرٌ «8» قالُوا بَلى قَدْ جاءَنا نَذِيرٌ فَكَذَّبْنا وَ قُلْنا ما نَزَّلَ اللَّهُ مِنْ شَيْءٍ إِنْ أَنْتُمْ إِلاَّ فِي ضَلالٍ كَبِيرٍ «9» وَ قالُوا لَوْ كُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ ما كُنَّا فِي أَصْحابِ السَّعِيرِ «10»
فَاعْتَرَفُوا بِذَنْبِهِمْ فَسُحْقاً لِأَصْحابِ السَّعِيرِ «11»
ترجمه
و براى آنانكه كافر شدند بپروردگارشان عذاب جهنّم است و بد جاى بازگشتى است
آن چون افكنده شوند در آن شنوند از آن صوت منكرى و آن فوران دارد
نزديك باشد كه از هم بپاشد از شدّت خشم هر گاه افكنده شوند در آن گروهى ميپرسند از آنها متصدّيان امور آن آيا نيامد شما را بيم دهندهاى
گويند آرى بتحقيق آمد ما را بيم دهندهاى پس تكذيب كرديم و گفتيم نفرستاده است خدا هيچ چيز نيستيد شما مگر در گمراهى بزرگ
و گويند اگر بوديم كه ميشنيديم يا درك و تعقّل ميكرديم نميبوديم در زمره اهل جهنّم
پس اقرار نمودند بگناهشان پس دورى از خير باد براى اهل جهنّم.
تفسير
خداوند متعال در تعقيب ذكر احوال شياطين كه داعيان بكفرند در آيات سابقه متعرّض احوال عموم كفّار شده ميفرمايد جهنّم كه مرجع و مئال و
جلد 5 صفحه 239
جايگاه بسيار بدى است و عذاب گوناگونش از آن آنها است وقتى ملائكه غلاظ و شداد كه موكّل امور دوزخند آنها را در آتش اندازند صوت مهيب منكرى مانند صوت حمار كه انكر اصوات است از شدّت التهاب آتش بگوش آنها ميرسد كه از استماع آن زهره آنها آب ميگردد و جهنّم مانند ديگى كه بشدت جوش آمده و محتويات خود را زير و بالا ميبرد و بيرون و درون ميكشد غليان و فوران دارد نزديك است از شدّت غيظ و غضب بر كفّار از هم بپاشد و اجزائش متفرّق گردد و اين از باب تمثيل و تشبيه بحال شخص غضبناك است كه نزديك باشد از شدت غيظ و غضب بتركد و پاره پاره شود و هر وقت آن موكّلين فوجى از كفّار را بجهنّم ميريزند با كمال شدّت از آنها استيضاح مينمايند كه آيا پيغمبرى در دنيا براى شما نيامد و آنها جواب ميدهند بلى آمد ولى ما تكذيب كرديم و گفتيم خدا چيزى نازل ننموده شما از پيش خودتان بأغراض شخصى سخن ميگوئيد و با پيروانتان در گمراهى و جهالت بزرگى بسر ميبريد و بعضى گفتهاند اينجمله را كه شما در گمراهى و جهالت بزرگ ميباشيد ملائكه دوزخ بآنها ميگويند و بنابراين قول مقدّر است در هر حال آنجا از كرده خودشان پشيمان ميشوند ولى ديگر پشيمانى سودى ندارد و با يكديگر ميگويند اگر ما گوش بسخنان رهبران دينى ميداديم و نصائح آنانرا بدون دليل قبول مينموديم براى آنكه از آنها جز صدق و صفا چيزى نديده بوديم يا فكر ميكرديم و بعقل ادراك مينموديم صدق گفتار ايشانرا امروز باين عذاب گرفتار نميشديم و قمّى ره نقل فرموده كه شنيدند و تعقّل نمودند ولى اطاعت و قبول نكردند و لذا خداوند فرموده پس اقرار نمودند بگناهشان و ظاهرا اعتراف آنها براى آنستكه آنجا حقايق آشكار ميشود و جاى انكار باقى نميماند و در خاتمه بنفرين خدا و ملائكه گرفتار شدهاند چون سحق دورى از خير و رحمت است و مصدر فعل مقدّر يعنى دورى از خير و رحمت خدا باد براى اهل آتش جهنّم و تقدير فأسحقهم اللّه سحقا ميباشد.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
تَكادُ تَمَيَّزُ مِنَ الغَيظِ كُلَّما أُلقِيَ فِيها فَوجٌ سَأَلَهُم خَزَنَتُها أَ لَم يَأتِكُم نَذِيرٌ «8»
نزديك است آتش جهنم پاره پاره شود از شدت غيظ بر كفار هر زماني که قومي را بيندازند در جهنم خزنه جهنم ملائكه موكلين بعذاب از آنها ميپرسند آيا نيامد شما را كسي که انذار كند شما را و خبر دهد به يك همچو پيش آمدي.
تَكادُ تَمَيَّزُ مِنَ الغَيظِ بعقيده مفسرين تشبيه و تنظير است بآدم مبغض که بخواهد از شدت غيظ خود را قطعه قطعه كند لكن بعقيده ما عين حقيقت است زيرا جهنم و آتش آن و عذابهاي آن و همچنين بهشت و نعم آن مثل بلاهاي دنيوي و نعم آن نيست بلكه شعور و ادراك و حياة دارند و در تحت اطاعت و فرمان الهي هستند مثلا يك آتش است که مأمور است يكي را يك درجه بسوزاند و يكي را صد درجه، و در بهشت يك نعمت است مأمور است يكي را يك درجه لذت بخشد و يكي را صد درجه، و اهل بهشت و جهنم مختلف هستند اهل بهشت ما دون درك ما فوق نميكنند تا محزون گردند، و اهل جهنم درك ما فوق نميكنند تا مسرور شوند، و بالعكس ما فوق درك ما دون را ميكند که در بهشت مسرور شود و در جهنم محزون گردد، و آتش جهنم غيظ ميكند بر كفار بلكه جهنم تكلم دارد که ميفرمايد: يَومَ نَقُولُ لِجَهَنَّمَ هَلِ امتَلَأتِ وَ تَقُولُ هَل مِن مَزِيدٍ ق آيه 29، بلكه گفتيم موجودات عالم حتي جمادات شعور و ادراك دارند و معرفت و ذكر
جلد 17 - صفحه 95
دارند و اخبار و آيات در اينکه باب بسيار داريم و احتياج بتوجيهات مفسرين نداريم مثل: يا نارُ كُونِي بَرداً وَ سَلاماً عَلي إِبراهِيمَ انبياء آيه 69 يا جِبالُ أَوِّبِي مَعَهُ وَ الطَّيرَ سبأ آيه 10، مورچه تكلم ميكند: يا أَيُّهَا النَّملُ ادخُلُوا مَساكِنَكُم لا يَحطِمَنَّكُم سُلَيمانُ وَ جُنُودُهُ نمل آيه 18، هد هد: أَحَطتُ بِما لَم تُحِط بِهِ- الي آخر الآيات- نمل آيه 22.
خطاب بنحل ميرسد: وَ أَوحي رَبُّكَ إِلَي النَّحلِ أَنِ اتَّخِذِي مِنَ الجِبالِ بُيُوتاً ... الايه نحل آيه 70 و 71، بزمين و آسمان خطاب ميرسد: يا أَرضُ ابلَعِي ماءَكِ وَ يا سَماءُ أَقلِعِي هود آيه 46 و غير اينها.
جمله ذرات زمين و آسمان
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 8)- سپس برای مجسم ساختن شدت خشم «دوزخ» میافزاید: «نزدیک است از شدت غضب پاره پاره شود»! (تکاد تمیز من الغیظ).
درست همانند ظرف عظیمی که روی آتش فوق العاده پرحرارتی گذاردهاند و چنان میجوشد و زیر و رو میشود که هر زمان بیم متلاشی شدن آن میرود.
سپس ادامه میدهد: «هر زمان که گروهی در آن افکنده میشوند نگهبانان دوزخ (از روی تعصب و توبیخ) از آنها میپرسند (مگر شما رهبر و راهنما نداشتید؟) مگر بیم دهنده الهی به سراغ شما نیامد»؟ پس چرا به این روز سیاه افتادهاید؟! (کلما القی فیها فوج سالهم خزنتها ا لم یاتکم نذیر).
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج11، ص257
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم