آیه 85 سوره نمل
<<84 | آیه 85 سوره نمل | 86>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
و فرمان عذاب شدید به کیفر (کفر و) ظلم بر آنها برسد و هیچ سخن دیگر نتوانند گفت.
و به سبب ستمی که [به آیات ما] روا داشتند، عذاب ما بر آنان حتمی و لازم می شود، پس [برای معذور نشان دادن خود] سخن نمی گویند.
و به [كيفر] آنكه ستم كردند، حكم [عذاب] بر آنان واجب گردد، در نتيجه ايشان دَم برنيارند.
به كيفر ستمى كه مىكردند حكم عذاب بر آنها مقرر شود. بىآنكه هيچ سخنى بگويند.
در این هنگام، فرمان عذاب بخاطر ظلمشان بر آنها واقع میشود، و آنها سخنی ندارند که بگویند!
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
«بِمَا ظَلَمُوا»: به سبب ظلمی که کردهاند و آن تکذیب آیات خدا، بدون تحقیق و بررسی و علم و آگاهی است.
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَيْهِمْ بِما ظَلَمُوا فَهُمْ لا يَنْطِقُونَ «85»
و به خاطر ظلمى كه كردند، حكم (عذاب) بر آنان مقرر گرديد، پس آنها حرفى نمىزنند (و سخنى ندارند كه بگويند).
«1». بقره، 259.
تفسير نور(10جلدى)، ج6، ص: 462
أَ لَمْ يَرَوْا أَنَّا جَعَلْنَا اللَّيْلَ لِيَسْكُنُوا فِيهِ وَ النَّهارَ مُبْصِراً إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ «86»
آيا نديدند كه ما شب را قرار داديم تا در آن آرام گيرند و روز را روشنى بخش ساختيم؟ (تا در آن براى معاش خود تلاش كنند) حتماً در اين امر براى كسانى كه ايمان دارند عبرتهايى است.
نکته ها
نقش تاريكى شب، در آرامش اعصاب و روشنى روز در فعّاليّت وجود انسان يكى از مسايل علمى ثابت شدهى امروز است. «1»
طرح مسألهى خواب وبيدارى، بعد از مسأله رجعت ومعاد، شايد داراى اين پيام باشد كه از رجعت ومعاد تعجب نكنيد، زيرا اين دو مثل خواب وبيدارى است.
شب، نمونهى رحمت خدا بر مردم و نشانهى حكمت و قدرت الهى است و ناديده گرفتن نقش شب، نمونهاى از تكذيب جاهلانهاى است كه در آيه قبل مطرح شده بود.
وسايل آرامش
در قرآن برخى امور به عنوان وسيلهى آرامش و سكينه معرّفى شدهاند، از جمله:
1. ياد خدا. «أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» «2»
2. امداد غيبى. «هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ السَّكِينَةَ فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ» «3»
3. آثار و اشياى مقدّس. «أَنْ يَأْتِيَكُمُ التَّابُوتُ فِيهِ سَكِينَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ» «4»
«1». تفسير نمونه.
«2». رعد، 28.
«3». فتح، 4.
«4». بقره، 248.
جلد 6 - صفحه 463
4. تشويق اولياى الهى. «إِنَّ صَلاتَكَ سَكَنٌ لَهُمْ» «1»
5. سرپناه و خانه. «وَ اللَّهُ جَعَلَ لَكُمْ مِنْ بُيُوتِكُمْ سَكَناً» «2»
6. همسر. «خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْواجاً لِتَسْكُنُوا» «3» 7. شب. «أَنَّا جَعَلْنَا اللَّيْلَ لِيَسْكُنُوا» «4»
گفتنى است كه نزول قرآن، معراج پيامبر، وقت دعا ومناجات در هنگام شب است؛ گرچه برخى منحرفان، از نعمت شب وتاريكى آن سوء استفاده كرده وگناهانى مرتكب مىشوند.
- عصر حاضر، آرامش را در جاى ديگرى جستجو مىكند و لذا به نتيجه هم نرسيده است، امروز دنيا به تكنولوژى، اسلحه، ثروت، قدرت و روابط دپيلماسى دل بسته و به خاطر از دستدادن معنويّت، رنگ آرامش را نمىبيند. بسيارند افرادى كه به موادّ مخدّر، شراب و شهوت و ... آلوده شدهاند و غرق گناهند؛ براى دريافت حقيقت، كافى است كه به آمار جنايات در دنيا مراجعه كنيم.
پیام ها
1- عذاب ستمگران قطعى است. «وَقَعَ»
2- وعدهى عذابهاى الهى، قبلًا به ستمگران گفته شده است. «الْقَوْلُ»
3- عامل بدبختىهاى انسان، خود اوست. «بِما ظَلَمُوا»
4- تكذيب وتمرّد از هشدارهاى جدّى انبيا ظلم به خود است. «بِما ظَلَمُوا»
5- در قيامت، ستمگر حرفى براى گفتن ندارد. «لا يَنْطِقُونَ»
6- كسانى كه از آمد ورفت شب وروز درس عبرت نگيرند، مورد انتقادند.
بيشترين انتقادهاى قرآن از كسانى است كه زندگى غافلانه دارند. «أَ لَمْ يَرَوْا»
7- نظام آفرينش با نيازهاى بشر هماهنگ است و اين هماهنگى نشانهى وجود مدبّرى حكيم و يكتاست. «لِيَسْكُنُوا»
«1». توبه، 103.
«2». نحل، 80.
«3». روم، 21.
«4». نمل، 86.
جلد 6 - صفحه 464
8- در برنامهى زندگى، شب را مخصوص استراحت قرار دهيد. «لِيَسْكُنُوا فِيهِ»
9- نقش ايمان و تفكّرِ دينى آن است كه هستى را معنادار و هدفدار و نشانهىقدرت و حكمت مىداند. «لِيَسْكُنُوا- مُبْصِراً- لَآياتٍ»
10- استراحت بايد مقدّمهى كار و تلاش باشد. «لِيَسْكُنُوا- مُبْصِراً» روشنى روز، براى كار است، چنانكه در آيهى 12 سورهى اسراء مىفرمايد: «مُبْصِرَةً لِتَبْتَغُوا فَضْلًا» تا فضل پروردگارتان را بجوييد (و به تلاش و كار بپردازيد).
11- تنها اهل ايمان از آيات الهى عبرت مىگيرند. «إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَيْهِمْ بِما ظَلَمُوا فَهُمْ لا يَنْطِقُونَ (85)
وَ وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَيْهِمْ: و واقع شود قول، يعنى فرود آيد عذاب بر ايشان، بِما ظَلَمُوا: به سبب ستم نمودن و از حق درگذشتن ايشان كه تكذيب آيات و حجج خدا بود. فَهُمْ لا يَنْطِقُونَ: پس ايشان سخن نگويند به عذرخواهى به جهت مشغولى به عقوبات نامتناهى، يا به سبب عظمت آنچه مشاهده كنند و وحشت
«1» تفسير على بن ابراهيم قمى، ج 2، ص 130.
«2» تفسير على بن ابراهيم، ج 2، ص 131.
جلد 10 - صفحه 87
آنچه از انواع عقاب ببينند و قادر بر تكلم نباشند. يا در جواب مؤاخذه چيزى نتوانند گفت كه براى ايشان حجت باشد و نفع به آنها رساند.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ يَوْمَ نَحْشُرُ مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ فَوْجاً مِمَّنْ يُكَذِّبُ بِآياتِنا فَهُمْ يُوزَعُونَ (83) حَتَّى إِذا جاؤُ قالَ أَ كَذَّبْتُمْ بِآياتِي وَ لَمْ تُحِيطُوا بِها عِلْماً أَمَّا ذا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ (84) وَ وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَيْهِمْ بِما ظَلَمُوا فَهُمْ لا يَنْطِقُونَ (85) أَ لَمْ يَرَوْا أَنَّا جَعَلْنَا اللَّيْلَ لِيَسْكُنُوا فِيهِ وَ النَّهارَ مُبْصِراً إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ (86) وَ يَوْمَ يُنْفَخُ فِي الصُّورِ فَفَزِعَ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ مَنْ فِي الْأَرْضِ إِلاَّ مَنْ شاءَ اللَّهُ وَ كُلٌّ أَتَوْهُ داخِرِينَ (87)
وَ تَرَى الْجِبالَ تَحْسَبُها جامِدَةً وَ هِيَ تَمُرُّ مَرَّ السَّحابِ صُنْعَ اللَّهِ الَّذِي أَتْقَنَ كُلَّ شَيْءٍ إِنَّهُ خَبِيرٌ بِما تَفْعَلُونَ (88)
ترجمه
و روز كه برانگيزانيم از هر امّتى گروهى را از آنانكه تكذيب ميكنند آيتهاى ما را پس آنها باز داشته ميشوند
تا چون آيند گويد آيا تكذيب كرديد آيتهاى مرا و احاطه پيدا نكرديد بآنها از روى دانش يا چه بوديد كه ميكرديد
و واقع شود كلمه عذاب بر آنها بسبب آنكه ستم كردند پس آنها سخن نميگويند
آيا نديدند كه ما قرار داديم شب را تا آرام گيرند در آن و روز را بينا كننده همانا در اين آيتها است براى گروهى كه ميگروند
و روز كه دميده شود در صور پس هراسان شود هر كه در آسمانها و هر كه در زمين است مگر كسيكه بخواهد خدا و همه آيند او را خوارشدگان
و ميبينى كوهها را و پندارى آنها را ساكن و آنها ميروند بروش ابر كار خدائى كه درست و محكم ساخت همه چيز را همانا او آگاه است بآنچه ميكنيد.
تفسير
خداوند متعال بعد از بيان خروج جنبندهاى از زمين در آيه اخيره از آيات سابقه كه از علائم قيامت يا ظهور حضرت حجّت است متعرّض بعضى از احوال آنروز شده باين تقريب كه ياد كن اى پيغمبر روزى را كه جمع كنيم در آنروز از هر امتى از امم سابقه و لاحقه دستهاى را از كسانيكه تكذيب نمودند آيات و دلائل اديان حقّه را كه ما براى ارشاد و هدايت آنها نصب نموده بوديم پس هر دسته را بجاى خود واقف نمائيم تا همه حاضر شوند و يكجا مجتمع گردند
جلد 4 صفحه 167
و بآنها خطاب با عتاب صادر گردد كه آيا شما بوديد كه تكذيب كرديد آيات و دلائل اثبات دين و مذهب حق را كه ما براى شما اقامه نموده بوديم و تأمل و تدبّر و تفكر ننموديد در اطراف و اكناف آنها تا احاطه علمى و يقين بآنها پيدا كنيد يا غير از اين چه كار بود كه ميكرديد كار شما همين تكذيب و سركشى و عناد بود و بعد از اين ملامت و عتاب حكم عذاب آنها صادر ميشود براى ظلم و ستمى كه از آنها بخودشان و خلق شده بود و آنها قادر بر جواب نميشوند براى آنكه مشمول كلمه عذابند و عذرى ندارند كه بياورند آنچه ذكر شد متظاهر از اين آيات است با قطع نظر از روايات مفسّره ولى نظر باخبار باب اين واقعه در رجعت ائمه اطهار واقع ميشود كه خداوند كسانيرا كه تكذيب نمودند آنذوات مقدسه را و ظلم كردند بايشان زنده ميفرمايد و بعد از ملامت و عتاب بعذاب دنيا محكوم ميشوند بطوريكه زبانشان از هول و هراس بند ميآيد و قادر بر معذرت و جواب نميشوند و فرمودهاند خداوند در قيامت تمام مردم را محشور ميفرمايد ولى در رجعت از هر گروهى آنانكه اهل ايمان محض و اهل كفر محضند محشور ميگردند و كسانيكه كشته شدند و نصيب آنها از دنيا كامل نشده زنده ميشوند تا استيفاء حظّ و رزقشان را بنمايند و كسيكه استبعاد نمايد از اين امر با آنكه خداوند از احياء مردگان در دنيا مكرّر خبر داده در قرآن استبعاد از قدرت خدا نموده چه مانع دارد خداوند دوستان آل محمد صلّى اللّه عليه و اله و سلّم را كه بظلم كشته شدند و از نعم دنيا محروم گشتند زنده فرمايد كه بآمال و آرزوى خودشان كه مشاهده دولت و عزّت آن خاندان است برسند و از دشمنان ايشان در دنيا انتقام بكشد و بجزاى ظلمشان برساند با آنكه با ظاهر آيه هم موافقتر است چون مستفاد از آيه آنستكه آنروز روز حشر بعضى از مردم است نه تمام آنها و در سوره بقره ذيل آيه شريفه ثمّ بعثناكم من بعد موتكم لعلّكم تشكرون بيانى مستوفى در باب رجعت گذشت كه اخبار متواتر است و مانع عقلى ندارد فقط چيزيكه با سليقه حقير موافق نبود در بعضى از روايات آن بود كه جنبنده بامير المؤمنين عليه السّلام تفسير شده بود لذا آنرا در آيات سابقه ذكر ننمودم و بر فرض صحّت بايد گفت تعبير از آن حضرت باين عنوان بملاحظه آنستكه آن وجود مبارك اول متحرك و فعّال در نصرت اسلام و پيغمبر خاتم بوده
جلد 4 صفحه 168
و عمده وقايع رجعت بيد الهى او انجام خواهد يافت و بنابراين خروج دابّه از زمين هم در رجعت خواهد بود و بعد از اين خداوند بيان قدرت و حكمت خود را فرموده كه آيا نديدند ما قرار داديم شب را براى سكونت و آرامش و استراحت بندگان در آن و روز را براى آنكه به بينند ديدنيها را در آن و براى مبالغه در اينمعنى فرموده بينا يا بينا كننده چون بينائى بنور آفتاب حاصل ميشود چنانچه بنور ديده وجود پيدا ميكند و كسانيكه دلهاشان منوّر بنور ايمان است از اين اختلاف شبانه روز بر طبق حكمت و مصلحت پى ميبرند بوجود خداوند قادر حكيم مهربان به بندگان كه وسائل آسايش و كسب و كار آنها را بخوبى فراهم فرموده و توانسته تاريكى را مبدّل بروشنى و روشنى را منقلب بتاريكى كند و اخيرا شمّهاى از اهوال قيامت را بيان فرموده كه روز كه دميده شود در صور كه از پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم روايت شده كه آن شاخى است از نور در دهان اسرافيل يكمرتبه ميدمد همه ميميرند مرتبه ديگر ميدمد همه زنده ميشوند پس خائف و ترسان و مضطرب و پريشان گردند تمام اهل آسمانها و زمين مگر كسانيكه خداوند مطمئن نموده است دل آنها را برحمت خود مانند ملائكه و انبياء و اولياء و شهداء و همه در پيشگاه الهى با حال ذلّت و انكسار براى حساب حاضر و واقف شوند و تعبير بماضى براى تحقق وقوع آن است و بعضى آتوه بصيغه فاعل قرائت نمودهاند و در آنروز مىبينى اى بيننده كوهها را واقف بجاى خود با آنكه مانند ابر بتندى حركت ميكنند براى متلاشى شدن و رو بزوال و نيستى رفتن و گفتهاند اين براى آنستكه اجرام كبار وقتى در جهتى حركت ميكنند چون اطراف آنها مشهود نيست حركت آنها مرئى نميشود چنانچه ابر هم اگر منبسط در آسمان باشد حركتش معلوم نميگردد و اين در صورتى است كه زمين چنانچه قدماء قائل بودند ساكن باشد و الا هميشه اين حركت براى اجزاء آن ثابت است با آنكه محسوس و مرئى نميشود و اختصاص بروز خاصى ندارد و بايد گفت اين آيه در مقام بيان يكى از عجائب صنع و قدرت الهى است نه بيان خصوص احوال روز حشر و مؤيد اين معنى آنستكه ميفرمايد صنعت نموده است خدا صنع خوبى آنخداوندى كه تمام صنايع او محكم و متقن و مستحسن است و در هر حال
جلد 4 صفحه 169
او آگاه است بافعال و اعمال بندگان ظاهرا و باطنا و بر طبق آن پاداش و جزا ميدهد از خير و شر و ثواب و عقاب و بعضى يفعلون بصيغه مغايب قرائت نمودهاند و محتمل است مراد از جبال كلّيه اجسام باشد و مراد از حركت آنها بسرعت حركت جوهريّه باشد كه حكماء متأخرين براى عالم ناسوت اثبات نمودهاند و مؤيد اينمعنى روايتى است كه اهل سنّت از امام صادق عليه السّلام نقل كردهاند كه مراد آنستكه مىبينى نفوس را در وقت مردن بجاى خودند با آنكه روح با كمال سرعت سير در عالم قدس ميكند چنانچه مفسر معاصر در نفحات نقل فرموده و اللّه اعلم.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ وَقَعَ القَولُ عَلَيهِم بِما ظَلَمُوا فَهُم لا يَنطِقُونَ (85)
و واقع ميشود بر آنها قولي که عذاب و انتقام باشد بسبب آنچه ظلم كردند پس آنها عذري نميتوانند بياورند و تكلم نميكنند بجواب.
جوابي ندارند بگويند، دارد در اخبار که حضرت بقية اللّه پس از ظهورش از مكه خارج ميشود بمدينه تشريف ميآورد و اينکه دو نفر را از قبر بيرون آورد و بنخله ميبندد و اتباع آنها دور آن نخله جمع ميشوند و صاعقه ميآيد و آنها را ميسوزاند سپس در مقام انتقام خون جدش باندازهاي از آنها ميكشد که بعض اصحابش تعجب ميكنند ميفرمايد اگر بكشم تا زير ركابم خون بگيرد بهاي بند نعل گسسته جدم نميشود و ميان تمام دوست و دشمن ندا ميفرمايد
« يا اهل العالم ان جدي الحسين قتلوه عطشانا يا اهل العالم ان جدي الحسين ذبحوه جوعانا يا اهل العالم ان جدي الحسين سلبوه عريانا»
و دارد جماعتي از مؤمنين از قبورشان خارج ميشوند و ذكر آنها « يا لثارات الحسين» است و در دوره رجعت اول ابي عبد اللّه رجعت ميفرمايد و بدن مطهر حضرت بقية اللّه را غسل ميدهد كفن ميكند نماز ميگذارد و در مرقد خود دفن ميكند و اصحاب ابي عبد اللّه تماما رجعت ميكنند با بسياري از شيعيان از زوار و عزاداران ابي عبد اللّه و تمام قتله ابي عبد اللّه چه بمباشرت يا بتسبيب رجعت ميكنند از آنها انتقام كشيده ميشود و همچنين ساير ائمه اطهار نسبت بظالمين بآنها و از براي امير المؤمنين سه
جلد 14 - صفحه 192
كرة است و با شياطين جنگ ميكند و تمام شياطين را هلاك ميكند و اينست وقت معلوم که خداوند بشيطان فرمود فَإِنَّكَ مِنَ المُنظَرِينَ إِلي يَومِ الوَقتِ المَعلُومِ (حجر آيه 37) لذا ميفرمايد:
وَ وَقَعَ القَولُ عَلَيهِم قول عذابيست که وعده داده شده بآنها و مرجع ضمير عليهم ظالمين بائمه و اصحاب ائمه و شيعيان آنها است و اينکه عذاب بواسطه ظلم آنها است.
بِما ظَلَمُوا ولي عذاب آخرت براي كفر و شرك و كليه معاصيست.
فَهُم لا يَنطِقُونَ نميتوانند انكار كنند ظلمهاي خود را و نميتوانند خود را تبرئه كنند و گردن ديگران اندازند و نميتوانند عذري بتراشند.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 85)- بدیهی است این مجرمان در مقابل هیچ یک از این دو سؤال پاسخی ندارند که بدهند لذا در این آیه اضافه میکند: «و فرمان عذاب الهی به خاطر ظلم و ستمشان در مورد آنها صادر میشود و آنها سخنی ندارند که بگویند»! (وَ وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَیْهِمْ بِما ظَلَمُوا فَهُمْ لا یَنْطِقُونَ).
این عذاب به معنی عذاب دنیاست هر گاه آیه را به معنی رجعت «1» بدانیم، و به معنی عذاب آخرت است اگر آیه را به معنی قیامت بدانیم.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم