آیه 84 سوره مریم

از دانشنامه‌ی اسلامی
(تغییرمسیر از آیه ۸۴ مریم)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

فَلَا تَعْجَلْ عَلَيْهِمْ ۖ إِنَّمَا نَعُدُّ لَهُمْ عَدًّا

مشاهده آیه در سوره


<<83 آیه 84 سوره مریم 85>>
سوره : سوره مریم (19)
جزء : 16
نزول : مکه

ترجمه های فارسی

پس تعجیل در کار آنها مکن که ما حساب (روز و ساعت عذاب) آنان را کاملا در نظر داریم.

بنابراین بر [شکست و هلاکت] آنان شتاب مکن، ما [همه اعمال و رفتار حتی لحظات عمرشان را] به دقت شماره می کنیم [تا مهلتشان تمام شود و به کیفر آنچه همواره مرتکب می شدند، برسند.]

پس بر ضد آنان شتاب مكن، كه ما [روزها] را براى آنها شماره مى‌كنيم.

پس تو بر آنان شتاب مكن كه ما روزهايشان را به دقت مى‌شماريم.

پس درباره آنان شتاب مکن؛ ما آنها (و اعمالشان) را به دقت شماره میکنیم!

ترجمه های انگلیسی(English translations)

So do not make haste against them; indeed We are counting for them, a counting [down].

Therefore be not in haste against them, We only number out to them a number (of days).

So make no haste against them (O Muhammad). We do but number unto them a sum (of days).

So make no haste against them, for We but count out to them a (limited) number (of days).

معانی کلمات آیه

عدا: عد: شمردن. نَعُدُّ لَهُمْ عَدًّا: مى ‏شماريم براى آنها شمردنى.[۱]

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


أَ لَمْ تَرَ أَنَّا أَرْسَلْنَا الشَّياطِينَ عَلَى الْكافِرِينَ تَؤُزُّهُمْ أَزًّا «83»

آيا نديدى كه ما شيطان‌ها را به سوى كافران فرستاديم تا آنان را شديداً تحريك كنند؟

فَلا تَعْجَلْ عَلَيْهِمْ إِنَّما نَعُدُّ لَهُمْ عَدًّا «84»

پس بر (عذاب) آنان عجله مكن، ما حساب آنها (وروز وساعت واعمال و حتّى نفس‌زدن آنان) را شماره كنيم (تا موعدشان فرا رسد).

نکته ها

كلمه‌ى «از» به معناى تحريك كردن شديد و از جاكندن است. «از القدر» يعنى ديگ چنان به جوش آمد كه هر چه در آن بود زير و رو شد.

رابطه‌ى شيطان با اهل ايمان، ساده ودنبالش هشيارى و توبه است. «فَوَسْوَسَ إِلَيْهِ» «3»


«3». طه، 120.

جلد 5 - صفحه 308

ولى رابطه‌ى شيطان با كفّار، رابطه‌اى سلطه‌گرانه است. «أَرْسَلْنَا الشَّياطِينَ عَلَى الْكافِرِينَ» نه «الى الكافرين». البتّه اين سلطه‌اى است كه كافر، خود زمينه‌ى آن را فراهم كرده است. «إِنَّما سُلْطانُهُ عَلَى الَّذِينَ يَتَوَلَّوْنَهُ» «1»

ممكن است مراد از فرستادن شيطان‌ها از سوى خدا، رها كردن آنها باشد؛ مثلًا كسى كه سگ خود را نبندد و مانعش نشود مى‌گويند سگ خود را فرستاد.

در تفسير قمى آمده است: آيه‌ى‌ «أَرْسَلْنَا الشَّياطِينَ» درباره‌ى كسانى نازل شده كه خمس و زكات خود را نمى‌پردازند، خداوند بر اينان سلطان يا شيطانى را مى‌فرستد تا آن مقدار از مالى كه از بابت خمس و زكات پرداخت نكرده‌اند، در غير راه خداوند مصرف نمايند.

امام صادق عليه السلام فرمود: روزهاى عمر انسان را پدر ومادر او نيز مى‌توانند بشمارند؛ پس مراد از «نَعُدُّ لَهُمْ عَدًّا» اين است كه ما شماره نفَس‌هاى آنان را نيز مى‌دانيم. «2»

پیام ها

1- كسانى كه كفر را انتخاب كردند و ولايت شيطان را پذيرفتند، خداوند شيطان‌ها را براى تشويق و تحريك آنان به فساد به سراغشان مى‌فرستد. (يكى از كيفرهاى كافران، سلطه‌ى شيطان بر آنهاست) «أَنَّا أَرْسَلْنَا الشَّياطِينَ عَلَى الْكافِرِينَ»

2- شيطان انسان را تحريك مى‌كند، ولى اجبار نمى‌كند. «تَؤُزُّهُمْ أَزًّا»

3- تحريك شيطان بسيار قوى است. «تَؤُزُّهُمْ أَزًّا»

4- هيچ چيز حتّى وسوسه‌هاى شيطان، از اراده خداوند خارج نيست. أَنَّا أَرْسَلْنَا ... تَؤُزُّهُمْ أَزًّا

5- كفر، مايه‌ى تحريك پذيرى از شيطان است. «عَلَى الْكافِرِينَ تَؤُزُّهُمْ»

6- علم انبيا به مصالح و حوادث محدود است. «فَلا تَعْجَلْ عَلَيْهِمْ»

7- لجاجت در كفر و دشمنى، پيامبرى را كه خلق عظيم و سعه‌صدر داشت، به‌


«1». نحل، 100.

«2». تفسير صافى.

جلد 5 - صفحه 309

درخواست عذاب براى آنان وادار كرد. «فَلا تَعْجَلْ عَلَيْهِمْ»

8- سنّت خداوند بر مهلت دادن به مردم است. «نَعُدُّ لَهُمْ عَدًّا» برنامه‌هاى الهى منظّم و زمان‌بندى شده است، پس در مرگ و هلاكت كافران عجله نكنيم. «فَلا تَعْجَلْ عَلَيْهِمْ»

9- اوامر ونواهى ودستورات خود را مستدل بيان كنيد. فَلا تَعْجَلْ‌ ... إِنَّما نَعُدُّ لَهُمْ‌

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



أَ لَمْ تَرَ أَنَّا أَرْسَلْنَا الشَّياطِينَ عَلَى الْكافِرِينَ تَؤُزُّهُمْ أَزًّا (83)

بعد از آن خطاب به پيغمبر فرمايد:

أَ لَمْ تَرَ أَنَّا أَرْسَلْنَا الشَّياطِينَ‌: آيا نديدى و ندانستى بدرستى كه ما فرستاديم شياطين را. عَلَى الْكافِرِينَ‌: بر كافران. تَؤُزُّهُمْ أَزًّا: در حالتى كه تهييج و تحريص مى‌كنند ايشان را بر معاصى به تسويلات و جلوه دادن شهوات.

مراد آيه شريفه تخليه و خذلان است، يعنى ما به جهت فرط عناد و انكار كافران‌

«1» سوره انعام آيه 23.

«2» تفسير برهان ج 3 ص 22.

جلد 8 - صفحه 224

و تفكر ننمودن آنان در امر حق با وجود ظهور، آن شياطين را به آنها واگذاشتيم تا قرين و رفيق ايشان شدند در حالى كه ايشان را به معاصى برمى‌انگيزانند.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


أَ لَمْ تَرَ أَنَّا أَرْسَلْنَا الشَّياطِينَ عَلَى الْكافِرِينَ تَؤُزُّهُمْ أَزًّا (83) فَلا تَعْجَلْ عَلَيْهِمْ إِنَّما نَعُدُّ لَهُمْ عَدًّا (84) يَوْمَ نَحْشُرُ الْمُتَّقِينَ إِلَى الرَّحْمنِ وَفْداً (85) وَ نَسُوقُ الْمُجْرِمِينَ إِلى‌ جَهَنَّمَ وِرْداً (86) لا يَمْلِكُونَ الشَّفاعَةَ إِلاَّ مَنِ اتَّخَذَ عِنْدَ الرَّحْمنِ عَهْداً (87)

وَ قالُوا اتَّخَذَ الرَّحْمنُ وَلَداً (88) لَقَدْ جِئْتُمْ شَيْئاً إِدًّا (89) تَكادُ السَّماواتُ يَتَفَطَّرْنَ مِنْهُ وَ تَنْشَقُّ الْأَرْضُ وَ تَخِرُّ الْجِبالُ هَدًّا (90) أَنْ دَعَوْا لِلرَّحْمنِ وَلَداً (91) وَ ما يَنْبَغِي لِلرَّحْمنِ أَنْ يَتَّخِذَ وَلَداً (92)

ترجمه‌

- آيا نديدى كه ما فرستاديم شيطانها را بر كافران كه بجنبانند آنها را جنباندنى‌

پس شتاب مكن براى آنها جز اين نيست كه ميشماريم براى آنها

جلد 3 صفحه 492

شمردنى‌

روز كه جمع كنيم پرهيزكاران را بسوى خداى بخشنده وارد شدگان‌

و برانيم گناهكاران را بسوى جهنّم تشنگان‌

مالك نميباشند شفاعت را مگر كسانيكه گرفتند نزد خداوند پيمانى‌

و گفتند گرفت خداوند فرزندى‌

بتحقيق آورديد چيز بسيار زشتى‌

نزديك شد آسمانها پاره پاره شود از آن و شكافته گردد زمين و فرو ريزند كوهها و منهدم شوند منهدم شدنى‌

براى آنكه خواندند براى خدا فرزند

و سزاوار نيست از براى خداى بخشنده آنكه بگيرد فرزندى.

تفسير

- وقتى كه اهل شرك و خلاف منغمر در شهوات و لذّات جسمانى شدند و خداوند بآنها مهلت داد و از اين مهلت سوء استفاده كردند و بر طغيان و سركشى خود افزودند خداوند مسلّط ميفرمايد بر آنها شياطين انسى و جنّى را كه تحريك كنند و برانند آنها را بجانب مقاصدشان مانند حيوانيكه صاحبش بسيخ يا چوب آنرا براند چون لفظ از بر اين قبيل تحريك اطلاق ميشود اگر چه اصلا بمعناى جنباندن است خلاصه آنكه كاملا ملك طلق شيطان ميشوند و مهارشان بدست او ميآيد چنانچه قمّى ره قريب باين معانى را نقل نموده و بنابراين معناى فرستادن خداوند همان دادن تسلط است بشياطين در اثر معصيت بسوء اختيار بندگان و لذا خداوند متعال به پيغمبر خود ميفرمايد تعجيل در هلاك و عذاب آنها منماى ما براى فرا رسيدن موعد ايّام مهلت آنها شماره ميكنيم و ميدانيم از عدد انفاس آنها معدودى بيش باقى نمانده چنانچه در كافى و قمّى ره از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه مراد تعداد انفاس است نه ايّام چون احصاء ايّام كار خلق است و احصاء انفاس شأن خالق و در نهج البلاغه است كه نفس مرد گام او است بسوى مرگ و نيز فرموده هر معدودى منقضى و هر متوقعى آينده است خلاصه آنكه در آتيه نزديكى از شرّ آنها راحت خواهى شد و خداوند محشور ميفرمايد اهل تقوى و پرهيزكارى را كه محبوب حقّند و اعمالشان مرضى او است بسوى رحمت واسعه خود مانند قوميكه وارد شوند از راه دور بر پادشاهى كه اميدوار نموده باشد ايشانرا بكرامت و انعام خود در حاليكه سوار باشند بر ناقه‌هاى نجيب بهشتى كه ملائكه بامر خداوند بعد از بيرون آمدنشان از قبر براى استقبال و تشريفات ورودشان بمحشر حاضر نموده‌اند با ساز و برگ تمام از طلا و ديبا و حرير بهشتى مزيّن به درّ و ياقوت‌

جلد 3 صفحه 493

و زبر جد پس پرواز كنند بسوى محشر هر يكنفر پرهيزكار با سه هزار ملك در هر يك از جلو و يمين و يسار يكهزار ملك كه با او باشند تا بدر بهشت برسند و از آنجا ببعد تشريفاتش مفصل‌تر است كه در روايت كافى از امام باقر عليه السّلام و قمّى ره از امام صادق عليه السّلام ذكر شده و حقير بملاحظه اختصار نقل ننمودم و در مقابل ايشان خداوند سوق ميدهد گناهكاران را بسوى جهنّم مانند حيوانات تشنه كه در كنار آب ورود نمايند دسته جمع و پا برهنه و بعد معلوم شود كه آب نيست و آتش است و بر عطش آنها افزوده گردد و در ذيل حديث قمّى ره علاوه شده كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بامير المؤمنين عليه السّلام فرمود و اللّه اى على پرهيزكارانى كه باين احترام وارد محشر ميشوند و خداوند در باره ايشان فرموده‌ يَوْمَ نَحْشُرُ الْمُتَّقِينَ إِلَى الرَّحْمنِ وَفْداً شيعيان تواند و تو امام ايشانى چون در هر دو روايت راوى اصلى حديث امير المؤمنين عليه السّلام است كه از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم تفسير اين آيه را سؤال نموده و آنحضرت جواب فرموده بنحوى كه اجمالا بيان شد و دارا و واجد و مالك نميشوند احدى از اهل محشر شفاعت را كه از كسى بنمايند يا كسى در باره آنها بنمايد چون تلبّس بفعل يا بصدور فعل است از فاعل يا بوقوع آن بر مفعول و هيچ كس بهيچ عنوان قادر نيست متلبّس بشفاعت شود مگر داراى عهد ولايت امير المؤمنين و ائمه اطهار عليهم السلام باشد از جانب خدا چنانچه در كافى و قمّى ره از امام صادق عليه السّلام نقل نموده و در كافى و فقيه و تهذيب و قمّى ره از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود كسيكه وصيّت كامل نكند در هنگام مرگش مروّت او ناقص است و بعد از سؤال از كيفيّت آن دعاء مفصّلى تعليم فرمود كه در صافى و غيره مذكور است و از آن استفاده ميشود كه مراد از عهد الهى كه موجب تلبّس بشفاعت است در آخرت اعتراف بتمام عقائد حقّه است صريحا باصول و اجمالا بفروع در وقت ظهور امارات مرگ و از بعضى روايات استفاده ميشود محبوبيّت تجديد اين عهد در هر صبح و شام و قمّى ره از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه چون قريش گفتند خداوند ملائكه را براى خود اولاد اناث قرار داده اين آيه در ردّ آنها نازل شد و بعضى ولدا بسكون لام كه جمع ولد است قرائت نموده‌اند در هر حال پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم مأمور شده كه در جواب آنها بفرمايد مرتكب بهتان عظيم‌

جلد 3 صفحه 494

و قول منكر شنيع فظيعى شديد كه نزديك شد آسمانها از اثر سوء آن شكافته و منشق و پاره پاره شود و نيز زمين منشقّ و متلاشى و متفرّق گردد و در اثر آن كوهها منهدم و ويران شود چون اگر اين اوضاع در عالم براى امرى روى دهد چيزى سزاوارتر از اين بهتان بزرگ نيست و كلمه هدّا يا مفعول مطلق است براى فعل مقدّر كه تهدّ باشد يا مفعول له است براى تخرّ يعنى تخرّ الجبال و تهدّ هدّا يا تخرّ الجبال للهدّ و همه اين انقلابات براى آنستكه قرار داد فرقى از قبيل يهود و نصارى و قريش كه قبلا ذكر شد براى خداوند اولاد و سزاوار نيست براى خدا كه كسى را اولاد خود قرار دهد و هر چه براى خدا سزاوار نباشد صدورش از حقّ محال است چون خداوند مثل و مانند و شبيه و عديل و نظير ندارد و محتاج نيست و از هر عيب و نقصى منزّه و مبرّى است ..

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


أَ لَم‌ تَرَ أَنّا أَرسَلنَا الشَّياطِين‌َ عَلَي‌ الكافِرِين‌َ تَؤُزُّهُم‌ أَزًّا (83)

آيا نه‌ مي‌بيني‌ ‌که‌ ‌ما محققا مي‌فرستيم‌ شياطين‌ ‌را‌ ‌بر‌ كافرين‌ و وادار ميكنند ‌آنها‌ ‌را‌ باعمال‌ زشت‌ و معاصي‌ وادار كردني‌ كأنه‌ ‌آنها‌ ‌را‌ ميكشند و مي‌ربايند بسوي‌ معاصي‌ و طغيان‌ و كفر و زندقه‌. الم‌ ‌يعني‌ البته‌ مي‌بيني‌ و مشاهده‌ ميكني‌ ‌به‌ صورت‌ استفهام‌ بيان‌ فرموده‌.

أَنّا أَرسَلنَا الشَّياطِين‌َ ارسال‌ شياطين‌ عدم‌ حفظ و منع‌ و جلوگيري‌ ‌از‌ ‌آنها‌ ‌است‌ بمعني‌ ‌اينکه‌ ‌که‌ شيطان‌ مسلط مي‌شود ‌بر‌ ‌آنها‌ و ‌آنها‌ ‌را‌ تحت‌ اطاعت‌ ‌خود‌ ‌در‌ ميآورد و منشأ ‌آن‌ تمايل‌ نفس‌ ‌است‌ باعمال‌ قبيحه‌ و عقايد فاسده‌ و صفات‌ ذميمه‌ ‌که‌ گفتند انسان‌ سه‌ دشمن‌ دارد.

1‌-‌ دنيا ‌است‌ ‌که‌ ‌خود‌ ‌را‌ جلوه‌ مي‌دهد بالاخص‌ امروز ‌اينکه‌ زن‌هاي‌ مكشوفه‌ ‌که‌ بتمام‌ آرايش‌ ‌در‌ جامعه‌ سير مي‌كنند و ‌اينکه‌ عمارتهاي‌ عاليه‌ و ‌اينکه‌ زخارف‌ دنيويه‌

جلد 12 - صفحه 484

و ‌اينکه‌ آلات‌ لهويه‌ و ‌اينکه‌ مناصب‌ ظلميه‌ و امثال‌ اينها.

2‌-‌ نفس‌ شهويه‌ و غضبيه‌ و وهميّه‌ ‌که‌ تعبير بنفس‌ امّاره‌ ميكنند متمايل‌ و عاشق‌ و فريفته‌ ‌آنها‌ ميشود.

3‌-‌ شياطين‌ ‌که‌ راه‌ وصله‌ بان‌ها ‌را‌ نشان‌ ميدهد كجا برود و چه‌ بكند ‌تا‌ نائل‌ شود، و اما كساني‌ ‌که‌ دنيا ‌در‌ نظرشان‌ حكم‌ ميته‌ گنديده‌ متعفن‌ ‌باشد‌ و معرفت‌ ‌به‌ مضار ‌آن‌ داشته‌ باشند نفس‌ ‌آنها‌ ‌از‌ دنيا و زخارفش‌ منزجر مي‌شود و شيطان‌ راه‌ بآن‌ها پيدا نمي‌كند، چنانچه‌ ميفرمايد:

إِنَّه‌ُ لَيس‌َ لَه‌ُ سُلطان‌ٌ عَلَي‌ الَّذِين‌َ آمَنُوا وَ عَلي‌ رَبِّهِم‌ يَتَوَكَّلُون‌َ إِنَّما سُلطانُه‌ُ عَلَي‌ الَّذِين‌َ يَتَوَلَّونَه‌ُ وَ الَّذِين‌َ هُم‌ بِه‌ِ مُشرِكُون‌َ نحل‌ آيه 101 و 102 عَلَي‌ الكافِرِين‌َ و كساني‌ ‌که‌ ‌در‌ حكم‌ كافرين‌ هستند. تَؤُزُّهُم‌ أَزًّا ‌از‌ الزام‌ و اجبار و امثال‌ اين‌ها ‌است‌ ‌که‌ تعبير مي‌كنند باز عاج‌ ‌من‌ الطاعة ‌الي‌ المعصية و باغراء ‌الي‌ الشر و ‌ما تعبير كرديم‌ ‌به‌ وادار و تسلط و تمام‌ اين‌ها بيك‌ معنا ‌است‌.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 83)- در اینجا از این حقیقت بحث می‌شود که معبودها نه تنها مایه عزتشان نبودند بلکه مایه بد بختی و ذلتشان گشتند آیه می‌گوید: «آیا ندیدی که ما شیاطین را به سوی کافران فرستادیم که آنها را در راه غلطشان تحریک، بلکه زیر و رو می‌کند» (أَ لَمْ تَرَ أَنَّا أَرْسَلْنَا الشَّیاطِینَ عَلَی الْکافِرِینَ تَؤُزُّهُمْ أَزًّا).

تسلط شیاطین بر انسانها یک تسلط اجباری و ناآگاه نیست، بلکه این انسان است که به شیاطین اجازه ورود به درون قلب و جان خود می‌دهد.

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

  1. تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی

منابع