آیه 6 سوره سجدة
<<5 | آیه 6 سوره سجدة | 7>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
این است همان خدایی که بر غیب و شهود عالم دانا و (بر جهانیان) مقتدر و مهربان است.
این است [پروردگار] دانای نهان و آشکار که توانای شکست ناپذیر و مهربان است،
اوست داناى نهان و آشكار، كه شكوهمند مهربان است.
اوست كه داناى نهان و آشكار است. پيروزمند و مهربان است.
او خداوندی است که از پنهان و آشکار با خبر است، و شکستناپذیر و مهربان است!
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
«الْغَیْبِ»: آنچه از مردم نهان است. «الشَّهَادَةِ»: آنچه بر مردم عیان است.
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
ذلِكَ عالِمُ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ «6»
اوست (خداوندى) كه از پنهان و آشكار آگاه، (و) شكستناپذير و مهربان است.
الَّذِي أَحْسَنَ كُلَّ شَيْءٍ خَلَقَهُ وَ بَدَأَ خَلْقَ الْإِنْسانِ مِنْ طِينٍ «7»
كسى كه هر چه را آفريد نيكو آفريد، و آفرينش انسان را از گِل آغاز كرد.
ثُمَّ جَعَلَ نَسْلَهُ مِنْ سُلالَةٍ مِنْ ماءٍ مَهِينٍ «8»
سپس (بقاى) نسل او را از عصارهاى از آب پست و بىمقدار مقرّر فرمود.
«1». تفسير نمونه.
تفسير نور(10جلدى)، ج7، ص: 304
ثُمَّ سَوَّاهُ وَ نَفَخَ فِيهِ مِنْ رُوحِهِ وَ جَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَ الْأَبْصارَ وَ الْأَفْئِدَةَ قَلِيلًا ما تَشْكُرُونَ «9»
سپس (اندام) او را موزون ساخت و از روح خويش در وى دميد، و براى شما گوش و چشمها و دلها قرار داد، (ولى) اندكى از شما سپاس مىگزاريد.
نکته ها
كلمهى «سوى» از «تسواه»، به معناى ايجاد تعادل و تناسب و دورى از هرگونه افراط و تفريط است.
حقايق جهان براى ما دو گونه است: پيدا و نا پيدا؛ امّا نزد خدا چيزى غايب و پنهان نيست.
پیام ها
1- قوانين حاكم بر جهان، براساس علم بىپايان الهى است. يُدَبِّرُ الْأَمْرَ ... عالِمُ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ (آرى، تدبير و اداره هر مجموعهاى به آگاهى از آن نياز دارد.)
2- علم الهى، نسبت به پيدا و پنهان يكسان است. «عالِمُ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ»
3- قدرت الهى با مهر همراه است. «الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ»
4- همهى آفريدهها نيكوست. «أَحْسَنَ كُلَّ شَيْءٍ خَلَقَهُ» (حتّى زهر در بدن مار يك ارزش است، درست مثل آب دهان كه در دهان انسان نعمت است؛ امّا اگر خارج شود، به هر كجا بيفتد يك اهانت است.)
5- همه چيز آفريدهى خداست. «كُلَّ شَيْءٍ خَلَقَهُ»
6- ذكر جداگانهى انسان، در كنار همهى هستى، نشانهى اهميّت و ارزش ويژهى انسان است. «كُلَّ شَيْءٍ خَلَقَهُ- خَلْقَ الْإِنْسانِ»
7- آنچه نطفه مىشود، تنها يك سلّول و اسپرم بيش نيست. «سُلالَةٍ مِنْ ماءٍ»
8- هنرمند، خداوند است كه قطرهاى آب ناچيز و پست، موجودى شريف و ارزشمند مىسازد. خَلْقَ ... مِنْ ماءٍ مَهِينٍ
9- آفرينش حضرت آدم با آفرينش بنىآدم متفاوت است. «بَدَأَ خَلْقَ الْإِنْسانِ مِنْ طِينٍ ثُمَّ جَعَلَ نَسْلَهُ مِنْ سُلالَةٍ مِنْ ماءٍ مَهِينٍ» (آفرينش حضرت آدم از خاك بود، ولى
جلد 7 - صفحه 305
نسل او از نطفه و آب آفريده شدند.)
10- دريافت كمالات الهى، به آمادگى و تعادل نياز دارد. (اوّل اندام موزون، سپس دميده شدن روح الهى) «ثُمَّ سَوَّاهُ وَ نَفَخَ فِيهِ»
11- از نشانههاى شرافت انسان، دميده شدن روح الهى در اوست. «مِنْ رُوحِهِ»
12- آفرينش انسان اوليه تدريجى بوده است. بَدَأَ خَلْقَ الْإِنْسانِ ... ثُمَّ سَوَّاهُ
13- وسعت دايره ديد انسان بيش از گوش اوست. (انسان در يك لحظه نمىتواند دو صدا را مجزّا از هم بشنود، ولى مىتواند چند چيز را با هم تماشا كند، به علاوه انسان از راه گوش تنها صداى اشياى و افراد را مىشنود، ولى از راه چشم، موقعيّت، رنگ، حجم، حركت و سكون را مىبيند.) ( «السَّمْعَ» مفرد و «الْأَبْصارَ» جمع آمده است.)
14- در ميان اعضاى بدن، آنچه وسيلهى شناخت و معرفت است، مهمتر است.
(لذا تنها نام گوش و چشم و دل برده شده است.) «السَّمْعَ وَ الْأَبْصارَ وَ الْأَفْئِدَةَ»
15- توجّه به دورانهاى پيدايش انسان، راهى به سوى خودشناسى و خداشناسى و شكرگزارى است. «قَلِيلًا ما تَشْكُرُونَ»
16- انسان بايد شكرگزار باشد، وگرنه سزاوار توبيخ است. «قَلِيلًا ما تَشْكُرُونَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
ذلِكَ عالِمُ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ «6»
ذلِكَ عالِمُ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ: داناى پوشيده و پيدا و نهان و آشكار، يعنى داناست امور دنيا و آخرت را، يا عالم است به آنچه بوده و خواهد بود، پس تدبير همه فرمايد بر وفق حكمت. الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ: غالب است بر امر و تقدير، مهربان است بر بندگان خود به تدبير.
«1» تفسير قمى، ج 2، ص 168. (چ نجف 1387 هجرى)
«2» مجمع البيان، ج 4، ص 326. (طبع 1403 هجرى)
جلد 10 - صفحه 377
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
ذلِكَ عالِمُ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ «6» الَّذِي أَحْسَنَ كُلَّ شَيْءٍ خَلَقَهُ وَ بَدَأَ خَلْقَ الْإِنْسانِ مِنْ طِينٍ «7» ثُمَّ جَعَلَ نَسْلَهُ مِنْ سُلالَةٍ مِنْ ماءٍ مَهِينٍ «8» ثُمَّ سَوَّاهُ وَ نَفَخَ فِيهِ مِنْ رُوحِهِ وَ جَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَ الْأَبْصارَ وَ الْأَفْئِدَةَ قَلِيلاً ما تَشْكُرُونَ «9» وَ قالُوا أَ إِذا ضَلَلْنا فِي الْأَرْضِ أَ إِنَّا لَفِي خَلْقٍ جَدِيدٍ بَلْ هُمْ بِلِقاءِ رَبِّهِمْ كافِرُونَ «10»
ترجمه
آن داناى پنهان و آشكار است كه تواناى مهربان است
آنكه نيكو ساخت هر چيزيرا كه آفريد آنرا و ابتدا كرد آفريدن انسان را از گل
پس قرار داد نسلش را از خلاصه ريخته شده از آبى پست
پس مستوى كرد آنرا و دميد در آن از روحش و قرار داد براى شما گوشها و چشمها و دلها اندكى شكر ميكنيد
و گفتند آيا چون گم شويم در زمين آيا همانا مائيم هر آينه در آفرينشى تازه بلكه آنها بملاقات پروردگارشان كافرانند.
تفسير
آنخداوندى كه در آيات سابقه اشاره بعظمت امر و جلالت شأن او شد عالم است بتمام عوالم غيب و شهود و آنچه پنهان و آشكار است از دنيا و آخرت و امور هر دو را بحكمت اداره ميفرمايد و در كار خود مقتدر و بخلق مهربان است و آنچنان آفرينندهاى است كه هر چه را آفريد خوب آفريد مقدّريكه بگل نكهت و بگل جانداد بهر كه هر چه سزا ديد حكمتش آن داد و همه را بكمال لايق خودشان رسانيد و بهيچ كس كمتر از حدّ قابليّت او خلعت هستى نپوشاند و عطاى خود را بهيچ موجودى ناقص نگذاشت «هر چه هست از قامت ناساز بىاندام ما است ورنه تشريف تو بر بالاى كس كوتاه نيست» و خلقه بسكون لام نيز قرائت شده است و در بدو امر انسانرا از گل خلق فرمود كه قمى ره نقل فرموده او آدم عليه السّلام بود و بعد اولاد او را از خلاصه و صفوه خوردنيها و آشاميدنيهاى ريخته شده از صلب مرد در رحم زن از جنس آب پست
جلد 4 صفحه 289
پليدى كه منى است خلق فرمود پس تسويه و تعديل فرمود اعضاء و جوارح و مزاج آنرا بر حسب حكمت و مصلحت و قمى ره فرموده استحاله فرمود آنرا از نطفه بصلقه و از علقه بمضغه تا دميد در آن روح را و بر هر تقدير پس از وصول بحدّ قابليّت براى افاضه روح انسانيّت خداوند اشرف انواع ارواح را كه براى اقربيّتش بساحت ربوبى آنرا اضافه بخود فرموده باو افاضه فرمود و خلاصه اخبار و تحقيق اين مقام در سوره حجر ذيل آيه و اذ قال ربّك للملائكه گذشت تكرار نميشود و قرار داد خداوند از براى نوع انسان و خلق فرمود در آنها گوشها و چشمها و دلها را تا آيات الهى را از اولياء او بشنوند و آيات يگانگى او را در عالم به بينند و مطالب حقه را بفهمند و بعقل دريابند و كمى از مردم در كمى از اوقات از نعمتهاى زياد خدا شكرگزارى مينمايند و عدول از غيبت بخطاب ظاهرا براى جلب توجه خلق و تحقّق عتاب است و لفظ سمع در مفرد و جمع استعمال ميشود و اينجا مناسب جمع است و كلمه ما بعد از قليلا ظاهرا زائده است و ميشود مصدريه باشد يعنى كم است شكر شما در مقابل اين نعمتها و كفارى كه منكر بعث بودند از روى تعجب و انكار گفتند كه آيا چون ما گم شويم در زمين يعنى مخلوط شويم با خاك بطوريكه ممتاز نباشيم يا مخفى و غائب گرديم در آن از انظار بعد از دفن چون بهر دو معنى استعمال ميشود آيا ما در اينحال در آفرينش نو و جديدى قرار خواهيم گرفت نه چنين است و در جوامع از امير المؤمنين عليه السّلام نقل نموده كه آنحضرت صللنا بصاد مهمله و كسر لام قرائت فرمود يعنى بوى بد گرفتيم و فاسد شديم و اذا بدون همزه استفهام نيز قرائت شده است و بقرائت مشهور تكرار همزه براى مبالغه در انكار است و گفتهاند خداوند در جواب آنها فرموده اين مردم نه تنها منكر بعث و نشورند بلكه آنها عالم آخرت و انتقال بآن و ملاقات رحمت و عذاب خدا را منكرند ولى در توحيد از امير المؤمنين عليه السّلام نقل نموده كه مراد بعث است خداوند آنرا لقاء ناميده و شايد در مقابل كسانيكه احتمال ملاقات ذات احديّت را دادهاند فرموده باشد و اللّه اعلم
جلد 4 صفحه 290
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
ذلِكَ عالِمُ الغَيبِ وَ الشَّهادَةِ العَزِيزُ الرَّحِيمُ «6»
اينکه قدرت نمايي بواسطه و سببش اينکه است که خداوند عالم به غيب و شهود است عزيز است در ملكش رحيم است بر بندگانش.
ذلک اشاره به اينکه است که خداوندي که خالق آسمان و زمين و عرش و آن چه بين آسمان و زمين است و تدبير امور ميكند و از آسمان نازل ميفرمايد و اعمال عباد را به سوي او ميبرند يعني در دفتر او ثبت ميشود اينکه خداوند متعال:
عالِمُ الغَيبِ وَ الشَّهادَةِ است. در خبر دارد از إبن بابويه مسندا از حضرت صادق (ع) فرمود:
«الغيب ما لم يكن و الشهادة ما کان».
و اينکه بيان مصداق است، غيب آن چه از نظر بندگان مستور است و از علم آنها بيرون است غيب است ولي از نظر الهي چيزي مستور نيست و از علم او چيزي بيرون نيست و شهود آن چه بندگان به تفاوت درجات و اختلاف مراتب مشهود آنها است و علم به آن دارند حتي علم ما کان و ما يکون و ما هو كائن که به خاندان عصمت و طهارت عنايت شده خداوند به همه آنها علمش احاطه دارد: عالِمِ الغَيبِ لا يَعزُبُ عَنهُ مِثقالُ ذَرَّةٍ فِي السَّماواتِ وَ لا فِي الأَرضِ وَ لا أَصغَرُ مِن ذلِكَ وَ لا أَكبَرُ إِلّا فِي كِتابٍ مُبِينٍ (سبأ آيه 3).
العَزِيزُ المنيع في ملكه لا يعد له شيء و ليس كمثله شيء و هو علي کل شيء قدير و بكل شيء عليم اقرب اليكم من حبل الوريد.
الرَّحِيمُ بعباده. وَ رَحمَتِي وَسِعَت كُلَّ شَيءٍ فَسَأَكتُبُها لِلَّذِينَ يَتَّقُونَ وَ يُؤتُونَ الزَّكاةَ وَ الَّذِينَ هُم بِآياتِنا يُؤمِنُونَ (اعراف آيه 156).
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 6)- مراحل شگفتانگیز آفرینش انسان: این آیه تأکیدی است بر بحثهای توحیدی که در آیات قبل گذشت و در چهار مرحله خلاصه میشد (توحید خالقیت، حاکمیت ولایت و ربوبیت) میفرماید: کسی که با این صفات گفته شد «او خداوندی است که از پنهان و آشکار با خبر است و شکستناپذیر و مهربان است» (ذلِکَ عالِمُ الْغَیْبِ وَ الشَّهادَةِ الْعَزِیزُ الرَّحِیمُ).
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم