آیه 6 سوره رعد
<<5 | آیه 6 سوره الرعد | 7>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
(ای رسول ما) کافران پیش از تقاضای آمرزش و احسان (به تمسخر) از تو تقاضای تعجیل در عذاب میکنند؟ در صورتی که چه عقوبتهای عبرتآموز بر امّتان کافر گذشته رسید! و خدا بر ظلم خلق هم بسیار صاحب عفو و مغفرت است و هم صاحب قهر و انتقام سخت است.
و از تو [بر پایه تمسخر، استهزا، جهل و نادانی] پیش از [درخواست] خیر و خوشی تقاضای شتاب در [فرود آمدن] عذاب می کنند، [اینان گمان می کنند که عذاب ها و مجازات های الهی دروغ است] با اینکه پیش از آنان عذاب ها و عقوبت های عبرت آموز [بر کافران و منکران] گذشته است و قطعاً پروردگارت نسبت به مردم با ظلم و ستمی که می کنند صاحب آمرزش است، و مسلماً پروردگارت سخت کیفر است.
و پيش از رحمت، شتابزده از تو عذاب مىطلبند و حال آنكه پيش از آنان [بر كافران] عقوبتها رفته است، و به راستى پروردگار تو نسبت به مردم -با وجود ستمشان- بخشايشگر است، و به يقين پروردگار تو سختكيفر است.
به شتاب از تو پيش از خير و آمرزش، عذاب مىطلبند. پيش از آنها عذابهايى بوده است و پروردگار تو مردم را با آنكه ستم كردهاند مىآمرزد و نيز پروردگار تو به سختى عقوبت مىكند.
آنها پیش از حسنه (و رحمت)، از تو تقاضای شتاب در سیّئه (و عذاب) میکنند؛ با اینکه پیش از آنها بلاهای عبرت انگیز نازل شده است! و پروردگار تو نسبت به مردم -با اینکه ظلم میکنند- دارای مغفرت است؛ و (در عین حال،) پروردگارت دارای عذاب شدید است!
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
مثلات: مثله به معنى عقوبت است ؛ علت اين تسميه ، ميان عقوبت و عمل جانى نوعى تماثل هست و يا عقوبت قومى بر ديگران عبرت و مثل مى گردد . جمع آن ، مثلات است. مراد از آن ، عقوبتها و شايد ، عقوبتهاى شبيه هم است..[۱]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ يَسْتَعْجِلُونَكَ بِالسَّيِّئَةِ قَبْلَ الْحَسَنَةِ وَ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِمُ الْمَثُلاتُ وَ إِنَّ رَبَّكَ لَذُو مَغْفِرَةٍ لِلنَّاسِ عَلى ظُلْمِهِمْ وَ إِنَّ رَبَّكَ لَشَدِيدُ الْعِقابِ «6»
وپيش از رحمت ونيكى، به شتاب از تو عذاب وبدى مىخواهند در حالى كه پيش از آنان عذابها بوده است. وهمانا پروردگارت نسبت به مردم با همهستمشان داراى آمرزش است و به يقين پروردگارت سخت كيفر است.
جلد 4 - صفحه 319
نکته ها
«مثلات» جمع «مثله» عذاب وعقوبتى است كه به انسان روى مىآورد.
گاهى عناد و لجاجت به جايى مىرسد كه انسان حاضر است آرزوى هلاكت كند، ولى حقّ را نپذيرد. در قرآن مجيد به نمونههايى از اين نوع روحيّهها اشاره شده است، از جمله:
كافران مىگفتند: «وَ إِذْ قالُوا اللَّهُمَّ إِنْ كانَ هذا هُوَ الْحَقَّ مِنْ عِنْدِكَ فَأَمْطِرْ عَلَيْنا حِجارَةً مِنَ السَّماءِ أَوِ ائْتِنا بِعَذابٍ أَلِيمٍ» «1» خدايا! اگر اين قرآن، حقّ و از جانب توست، پس يا از آسمان بر ما سنگ ببار و يا ما را به عذابى دردناك مبتلا نما (كه ما آن را نمىپذيريم).
در جاى ديگر آمده: اگر ما اين قرآن را بر غير عرب (عجم) نازل مىكرديم و پيامبر آن را بر مردم قرائت مىفرمود: «وَ لَوْ نَزَّلْناهُ عَلى بَعْضِ الْأَعْجَمِينَ فَقَرَأَهُ عَلَيْهِمْ ما كانُوا بِهِ مُؤْمِنِينَ» «2» ايمان نمىآوردند وآن را نمىپذيرفتند.
يا اينكه اهل كتاب به كفّار و بتپرستان مىگفتند: «أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ أُوتُوا نَصِيباً مِنَ الْكِتابِ يُؤْمِنُونَ بِالْجِبْتِ وَ الطَّاغُوتِ وَ يَقُولُونَ لِلَّذِينَ كَفَرُوا هؤُلاءِ أَهْدى مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا سَبِيلًا» «3» راه شما از راه اسلام بهتر است. در صورتيكه اهل كتاب از مشركان به اسلام نزديكترند، ولى لجاجت، آنها را از ابراز حقّ دور مىداشت.
تعجيل عدّهاى از مردم به نزول قهر الهى، مىتواند به واسطه اين دلايل باشد:
الف: غفلت و فراموشى تاريخ گذشتگان و باور نكردن و بعيد دانستن قهر الهى.
ب: حسادت به داشتههاى ديگران. چنانكه در تاريخ آمده است چون اميرمؤمنان، حضرت على عليه السلام به امامت رسيد، شخصى كه تحمّل اين موضوع را نداشت، آرزوى مرگ كرد كه در شأن نزول سوره معارج بدان اشاره شده است.
ج: احساس بريدگى و يأس و به بنبست كامل رسيدن.
د: استهزا و عدم قبول و پذيرش، حتّى به قيمت جاندادن.
قرآن مىفرمايد: اگر خداوند به جهت گناه و عملكرد بد مردم آنها را فوراً عذاب كند، هيچكس روى زمين باقى نمىماند، امّا او از راه لطف، صبر مىكند تا شايد مردم توبه كنند.
«1». انفال، 32.
«2». شعراء، 198- 199.
«3». نساء، 51.
جلد 4 - صفحه 320
وَ لَوْ يُؤاخِذُ اللَّهُ النَّاسَ بِظُلْمِهِمْ ما تَرَكَ عَلَيْها مِنْ دَابَّةٍ وَ لكِنْ يُؤَخِّرُهُمْ إِلى أَجَلٍ مُسَمًّى ... «1» و آيه وَ لَوْ يُؤاخِذُ اللَّهُ النَّاسَ بِما كَسَبُوا ما تَرَكَ عَلى ظَهْرِها مِنْ دَابَّةٍ ... «2»
پیام ها
1- انسان در اثر لجاجت، چنان سقوط مىكند كه حاضر است نابود شود، ولى حقّ را نپذيرد. «وَ يَسْتَعْجِلُونَكَ بِالسَّيِّئَةِ»
2- تاريخ پيشينيان، بهترين الگو ونمونه است. «قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِمُ الْمَثُلاتُ»
3- قهر الهى را شوخى نپنداريد و به نمونههاى گذشته توجّه كنيد. «مِنْ قَبْلِهِمُ الْمَثُلاتُ»
4- سنّت خداوند مهلتدادن است و كارى به عجله مردم ندارد. «لَذُو مَغْفِرَةٍ»
5- راه توبه و بازگشت، براى افراد لجوج نيز باز است. لَذُو مَغْفِرَةٍ ... عَلى ظُلْمِهِمْ
6- خداوند، انسانها را با همهى بدىهايى كه از آنها سر مىزند باز دوست دارد. «لَذُو مَغْفِرَةٍ لِلنَّاسِ عَلى ظُلْمِهِمْ»
7- لطف خداوند بر قهر او مقدم است. «مَغْفِرَةٍ- الْعِقابِ»
8- خوف و رجا و بيم و اميد، در كنار هم عامل رشد است. «لَذُو مَغْفِرَةٍ- لَشَدِيدُ الْعِقابِ»
9- قهر ولطف الهى از مقام ربوبيّت اوست. «رَبَّكَ لَذُو مَغْفِرَةٍ، رَبَّكَ لَشَدِيدُ الْعِقابِ»
«1». نحل، 61.
«2». فاطر، 45.
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ يَسْتَعْجِلُونَكَ بِالسَّيِّئَةِ قَبْلَ الْحَسَنَةِ وَ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِمُ الْمَثُلاتُ وَ إِنَّ رَبَّكَ لَذُو مَغْفِرَةٍ لِلنَّاسِ عَلى ظُلْمِهِمْ وَ إِنَّ رَبَّكَ لَشَدِيدُ الْعِقابِ «6»
وَ يَسْتَعْجِلُونَكَ بِالسَّيِّئَةِ قَبْلَ الْحَسَنَةِ: و طلب عجله كنند اين مشركان تو را اى پيغمبر به عذاب پيش از رحمت، يعنى به عقابى كه ايعاد شده بر تكذيب پيش از ثوابى كه وعده داده شده بر تصديق. اين زمانى بود كه گفتند: «فامطر علينا من السّماء» يا استعجال كنند عذاب موعود را پيش از احسان به امهال و
جلد 6 - صفحه 336
انظار، زيرا مهلت دادن كسى كه مستحق عقاب است هر آينه احسان خواهد بود به او. استعجال عذاب را نمايند بدون هيچ تأملى در احوال گذشتگان. وَ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِمُ الْمَثُلاتُ: و حال آنكه بتحقيق گذشت پيش از ايشان عقوباتى كه بر امّتان گذشته واقع شد كه مايه عبرت عالميان است از قبيل خسف و مسخ و غرق و صيحه، و اين منكرين هم طريقه و روش آنها را نمايند، پس چگونه تجاسر كنند بر استعجال عذاب و عبرت نگيرند به هلاك شدن مكذبان از عقاب.
حضرت امير المؤمنين در ذيل خطبه قاصعه فرمايد: و احذروا ما نزّل بالامم قبلكم من المثلات بسوء الافعال و ذميم الاعمال فتذكّروا فى الخير و الشّرّ احوالهم و احذروا ان تكونوا امثالهم. «1» امام مبين عليه السّلام فرمايد: و بترسيد از آنچه نازل شد به امتان پيش از شما از عقوبات به سبب بدى فعلها و زشتى اعمال، پس متذكر شويد در كارهاى بد و خوب، احوال آنان را و دورى كنيد از اينكه مثل آنها باشيد، پس چون تفكر كرديد در دو حالت خير و شر ايشان، پس ملازم شويد كارى را كه به سبب آن عزت ملازم حالشان شد و بر طرف گرديد دشمن به جهت آن از آنان و متمادى شد بدان رستگارى ايشان و منقاد شد به آن نعمت با آنان و وصل كرد كرامت و بزرگوارى بر آن كار ريسمان ايشان را كه عبارت است از اجتناب و پرهيز نمودن از نفاق و افتراق و ملازمت الفت و اتفاق و ترغيب به آن و وصيت به آن، و اجتناب نمائيد از هر كارى كه شكست مهره پشت آنان را و سست نمود قوت ايشان را از كينهجوئى قلبها به يكديگر و دشمنى سينهها و پشت بهم دادن نفوس و خوار كردن دستهاى يكديگر.
آيه كريمه شامل است عموم مكلفين را در هر عصر و زمانى تا انقراض عالم چنانچه خطبه شريفه هم روى سخن به تمام مردمان است براى عبرت و تنبه.
وَ إِنَّ رَبَّكَ لَذُو مَغْفِرَةٍ لِلنَّاسِ عَلى ظُلْمِهِمْ: و بتحقيق پروردگار تو هرآينه
«1» نهج البلاغه فيض ص 801.
جلد 6 - صفحه 337
صاحب آمرزش است مردمان را بر ظلمشان.
تبصره- سيد مرتضى علم الهدى (قدس الله سره) فرمايد: «1» در اين آيه شريفه دلالتى است بر جواز مغفرت بر گناهكاران اهل قبله، زيرا حق تعالى ما را دلالت فرمود بر اينكه مىآمرزد مردمان را با آنكه ايشان گناه كردهاند زيرا فرمايش «عَلى ظُلْمِهِمْ» اشاره است بر آن حالى كه مىباشند بر آن حال گناهكار. بنابراين ممكن است خداوند سبحان گناه را بيامرزد بدون توبه، لكن اين امر بر بندگان مخفى باشد، پس اتكال و اعتماد را نشايد؛ بعلاوه مقارن فرموده به وعيد تا مقام خوف و رجا حاصل آيد.
وَ إِنَّ رَبَّكَ لَشَدِيدُ الْعِقابِ: و بدرستى كه هرآينه پروردگار تو سخت عقوبت كننده است كسى را كه مستحق عقاب باشد.
در مجمع سعيد بن المسيب روايت نموده چون اين آيه نازل شد پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود: لو لا عفو اللّه و تجاوزه ما هنأ احدا العيش و لو لا وعيد اللّه و عقابه لاتّكل كلّ واحد. «2» يعنى اگر عفو و تجاوز الهى نبودى هيچكس را زندگانى خوش نبودى، و اگر وعيد و عقاب سبحانى نبودى هر يك اتكال بعفو او نمودى.
تنبيه: بر ارباب قلوب مخفى نيست به اينكه دنيا مزرعه آخرت، و قلب هم مانند زمين، و ايمان به منزله تخم، و اعمال صالحه به مثابه پاسبانى و آبيارى، و روز قيامت وقت خرمن اعمال است، و هيچكس بهرهاى نبرد مگر آنچه را كه كشته باشد از آداب شايسته و اخلاق پسنديده و كارهاى ستوده. و اميد بنده به مغفرت پروردگار، مانند اميد زارع است؛ پس هر كه زمين پاك از خاشاك را تخم صحيح بپاشد و در پاسبانى و آبيارى آن سستى نورزد و خس و خار را از اطراف آن بزدايد، سپس حفظ آن را از آفات به فضل الهى اميدوار باشد كه از حوادثات محفوظ باشد تا ثمر بدست آيد. چنين شخصى صاحب رجا و اميدوارى
«1» تفسير مجمع البيان ج 3 ص 278.
«2» تفسير مجمع البيان ج 3 ص 278.
جلد 6 - صفحه 338
است، و اگر چنانچه تخم را در زمين سنگلاخ بلندى بپاشد كه آب به آن احاطه نكند و از تسويه آن غفلت ورزيده منتظر خرمن باشد، اين انتظار حمق و غرور خواهد بود. و اگر تخم صحيح را در زمين طيب بىآبى پخش و منتظر آب باران بوده تا آن را سيراب گرداند، آن را تمنى و آرزو نامند.
از اين مقدمه حال مزرعه قلب بدست آمد كه اولا بايد قلب، پاك از خاشاك اخلاق رذيله و مسالك فاسده نموده. ثانيا تخم طيب ايمان و عقايد صحيحه در آن پاشيده. ثالثا به آب طاعات حسنه و اعمال صالحه آن را سيراب گرداند تا ثمرات عاليه و سعادات ابديه حاصل آيد و الا با اتيان كارهاى ناشايسته اميدوارى به رحمت سبحانيه آرزو و طمع خامى است؛ چنانچه در كافى شريف راوى خدمت حضرت صادق عليه السّلام عرض كند:
قوم يعملون بالمعاصى و يقولون نرجو فلا يزالون كذلك حتّى يأتيهم الموت، فقال: هؤلاء قوم يترجّحون فى الامانىّ؛ كذبوا ليسوا براجين، انّ من رجا شيئا طلبه و من خاف من شىء هرب منه. «1» جماعتى معصيت خدا نمايند و گويند ما اميدواريم و به همين حال باشند تا بميرند. حضرت فرمود: اين جماعت بسته در آرزو و متمايلند از طرفى به طرفى، كأنّه حضرت تشبيه فرموده آرزوى آنان را به ارجوحه (بادبادك) كه متحرك شود به كمتر نسيمى، همچنين اين جماعت هم متمايلند به آرزوها از خوف به رجا، دروغگويند، نيستند از اميدواران، بدرستى كه هر كه اميد به چيزى دارد طلب كند آن را و هر كه بترسد از چيزى، فرار نمايد از آن.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ إِنْ تَعْجَبْ فَعَجَبٌ قَوْلُهُمْ أَ إِذا كُنَّا تُراباً أَ إِنَّا لَفِي خَلْقٍ جَدِيدٍ أُولئِكَ الَّذِينَ كَفَرُوا بِرَبِّهِمْ وَ أُولئِكَ الْأَغْلالُ فِي أَعْناقِهِمْ وَ أُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فِيها خالِدُونَ «5» وَ يَسْتَعْجِلُونَكَ بِالسَّيِّئَةِ قَبْلَ الْحَسَنَةِ وَ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِمُ الْمَثُلاتُ وَ إِنَّ رَبَّكَ لَذُو مَغْفِرَةٍ لِلنَّاسِ عَلى ظُلْمِهِمْ وَ إِنَّ رَبَّكَ لَشَدِيدُ الْعِقابِ «6» وَ يَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَيْهِ آيَةٌ مِنْ رَبِّهِ إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِكُلِّ قَوْمٍ هادٍ «7»
ترجمه
و اگر عجب ميدارى پس عجب است گفتارشان كه آيا وقتى كه باشيم
جلد 3 صفحه 190
خاك آيا همانا ما در آئيم در آفرينش تازه آنگروه آنانند كه كافر شدند بپروردگارشان و آنگروه باشد غلها در گردنهاشان و آنگروه اهل آتشند ايشان در آن جاودانيانند
و بشتاب ميخواهند از تو بدى را پيش از خوبى و بتحقيق گذشت پيش از آنها عقوبتها و همانا پروردگار تو هر آينه صاحب آمرزش است مر مردمان را بر ستمشان و همانا پروردگار تو سخت عقوبت است
و ميگويند آنانكه كافر شدند چرا فرستاده نشد بر او نشانهاى از پروردگارش جز اين نيست كه تو بيم دهندهئى و از براى هر گروهى راهنمائى است.
تفسير
كفارى كه منكر معاد بودند از روى تعجّب ميگفتند آيا وقتى كه ما مرديم و خاك شديم باز زنده و مبعوث ميشويم روز قيامت و پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم از گفتار آنها تعجّب ميفرمود كه چه قدر بىشعورند لذا خداوند بحبيب خود ميفرمايد اگر تعجّب ميكنى تو از گفتار آنها براى آنستكه جاى تعجّب است چون آنها اقرار دارند كه خدا مردم را ايجاد نموده و هركس چيزى را ايجاد نمود و خراب كرد دو مرتبه ميتواند آنرا ايجاد كند بسهولت چه رسد بخداوندى كه قادر بر هر امرى است پس آنها منكر قدرت خدايند و كافرند و راه نجاتى براى آنها نيست چون كفر و ضلالت و گمراهى مانند غل بر گردن آنها احاطه نموده و در آخرت هم مغلول محشور ميشوند و مخلّد در آتشند و يكى از بىشعوريهاى آنها آنستكه بطور استهزاء ميگويند پس چرا بر ما عذاب نازل نميشود و ميخواهند از تو بعجله بدى را پيش از انقضاء مهلت و خوبى حالشان بسلامتى از عقوبت با آنكه ميدانند چه رسيد بر پيشينيان آنها از عقوبتهاى الهى كه بمسخ و خسف و غرق و امثال آنها گرفتار شدند و بايد بدانند كه خداوند غفار است مىآمرزد كسانى را كه بر خودشان ظلم نمودند بارتكاب معاصى و كفر اگر توبه كنند و شديد العقاب است اگر باقى بمانند بر كفر و اصرار نمايند بر معصيت در مجمع روايت نموده كه چون اين آيه نازل شد پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود اگر عفو و گذشت خدا نبود گوارا نميشد عيش بر احدى و اگر وعده عذاب و عقاب خدا نبود اعتماد مينمود بر عفو او هر كس و از عمل باز ميماند و يكى از توقعات بيجاى آنها آنستكه هر روز از تو معجزه جديدى مانند عصاى موسى و نفس عيسى و طلا نمودن كوه صفا براى استفاده خودشان ميخواهند و ميگويند چرا غير از قرآن
جلد 3 صفحه 191
و شقّ القمر و تسبيح سنگ ريزه و امثال اينها كه ديديم معجزه ديگرى كه ما ميخواهيم نميكند با آنكه وظيفه پيغمبر فقط انذار و تخويف و ارشاد است كه تو بآن عمل ميكنى و از براى اثبات نبوّت يك معجزه كافى است ديگر نميشود نظم عالم را بهم زد و هر روز معجزى نمود با آنكه اگر يكى كافى نباشد هزارها هم كافى نيست و از براى هر گروهى در هر زمانى هادى و راهنمائى است از طرف خدا با حجت و بيان در مجمع از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم روايت نموده كه چون اين آيه نازل شد فرمود من منذرم و على هادى است بعد از من و بامير المؤمنين عليه السّلام فرمود اى على بتو هدايت ميشوند هدايت- شدگان و در كافى از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم منذر است و در هر زمانى از ما هادى و راهنمائى است كه هدايت ميكند مردم را بآنچه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم آورده است و راهنمايان بعد از او على عليه السّلام است پس اوصياء او يكى بعد از ديگرى و از امام صادق عليه السّلام روايت نموده كه هر امامى هادى است از براى اهل زمانى كه آن امام در ميان آنها است و اين معنى را قمّى و عيّاشى و در اكمال و ساير كتب معتبره خاصه و عامّه بطرق عديده ذكر نمودهاند و آن دليل واضح بر اثبات مذهب حقه اثنى عشريّه است ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ يَستَعجِلُونَكَ بِالسَّيِّئَةِ قَبلَ الحَسَنَةِ وَ قَد خَلَت مِن قَبلِهِمُ المَثُلاتُ وَ إِنَّ رَبَّكَ لَذُو مَغفِرَةٍ لِلنّاسِ عَلي ظُلمِهِم وَ إِنَّ رَبَّكَ لَشَدِيدُ العِقابِ «6»
و طلب تعجيل ميكنند از شما بدي را پيش از خوبي و بتحقيق گذشت از پيش از آنها امثالي و بدرستي که پروردگار تو هر آينه شديد است عقاب او وَ يَستَعجِلُونَكَ بِالسَّيِّئَةِ قَبلَ الحَسَنَةِ سيئه مقابل حسنه است و استعجال سيئه طلب عذاب است چنانچه ميفرمايد وَ إِذ قالُوا اللّهُمَّ إِن كانَ هذا هُوَ الحَقَّ مِن عِندِكَ فَأَمطِر عَلَينا حِجارَةً مِنَ السَّماءِ أَوِ ائتِنا بِعَذابٍ أَلِيمٍ انفال آيه 32.
و حسنه مغفرت الهي و مثوبات آخرتي است يعني اينها بعوض اينكه ايمان بياورند و از خدا طلب مغفرت كنند نسبت باعمال گذشته آنها از شرك و كفر و معاصي، طلب عذاب ميكنند. در قضيه غدير آن ملعون برخواست و گفت اگر اينکه نصب علي بر خلافت از جانب خداست صاعقه بيايد و مرا بسوزاند صاعقه آمد
جلد 11 - صفحه 309
و او را سوزانيد و مثل آنكه گفت
(النار و لا العار)
و بر عكسش ابي عبد اللّه عليه السّلام فرمود
از (الموت خير من ركوب العاري و العار خير من دخول النار)
و بعضي گفتهاند سيئة كفر و شرك و معاصي است و حسنه ايمان و تقوي و عمل صالح است اينها اختيار اولي را كردند و ترك ثانوي و بعضي گفتند سيئه تعجيل در عذاب است و حسنه انظار و مهلت است مثل انظار مديون در مطالبه دين که ميفرمايد وَ إِن كانَ ذُو عُسرَةٍ فَنَظِرَةٌ إِلي مَيسَرَةٍ بقره آيه 28.
وَ قَد خَلَت مِن قَبلِهِمُ المَثُلاتُ امم سابقه مثل قوم نوح، هود، صالح، ابراهيم، لوط، شعيب، موسي که در اثر كفر و شرك و تكذيب انبياء و معاصي بچه عقوباتي گرفتار شدند و ضرب المثل شد بر ديگران.
وَ إِنَّ رَبَّكَ لَذُو مَغفِرَةٍ لِلنّاسِ عَلي ظُلمِهِم خداوند واسع المغفرة است لكن در محل قابل که ايمان باشد و لو قبل الموت بر فرض که هفتاد سال در شرك و كفر ظلم معاصي بسر برده باشد که فرمود
(الاسلام يجبّ ما قبله)
وَ إِنَّ رَبَّكَ لَشَدِيدُ العِقابِ است بر كسي که بيايمان از دنيا رفته باشد و لو هفتاد سال در عبادت و اطاعت سير كرده باشد که ميفرمايد أُولئِكَ الَّذِينَ حَبِطَت أَعمالُهُم فِي الدُّنيا وَ الآخِرَةِ وَ ما لَهُم مِن ناصِرِينَ، آل عمران آيه 21، و بسياري از آيات ديگر.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 6)- در این آیه به یکی دیگر از سخنان غیر منطقی مشرکان پرداخته و میگوید: «آنها به جای این که از خداوند به وسیله تو تقاضای رحمت کنند، درخواست تعجیل عذاب و کیفر و مجازات مینمایند» (وَ یَسْتَعْجِلُونَکَ بِالسَّیِّئَةِ
ج2، ص465
قَبْلَ الْحَسَنَةِ)
.آیا آنها فکر میکنند مجازات الهی دروغ است؟ «با این که در گذشته عذابهایی (بر امتهای سرکش پیشین) نازل گردید» که اخبار آن بر صفحات تاریخ و در دل زمین ثبت است (وَ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِمُ الْمَثُلاتُ).
سپس اضافه میکند: «پروردگار تو نسبت به مردم- با این که ظلم میکنند- دارای مغفرت است، و (در عین حال) پروردگارت دارای عذاب شدید است» (وَ إِنَّ رَبَّکَ لَذُو مَغْفِرَةٍ لِلنَّاسِ عَلی ظُلْمِهِمْ وَ إِنَّ رَبَّکَ لَشَدِیدُ الْعِقابِ).
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم