آیه 6 سوره الرحمن
<<5 | آیه 6 سوره الرحمن | 7>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
و گیاهان و درختان هم به سجده او سر به خاک اطاعت نهادهاند.
و گیاه و درخت همواره [برای او] سجده می کنند؛
و بوته و درخت چهرهسايانند.
و گياه و درخت سجدهاش مىكنند.
و گیاه و درخت برای او سجده میکنند!
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
- نجم: در اصل به معنى طلوع و بروز است «نجم القرن و النبات» يعنى شاخ حيوان و علف روئيد و ظاهر شد، ستاره را از جهت آشكار شدن نجم گويند. ناگفته نماند علف و هر نباتى را كه تنه نداشته باشد نجم گويند چنان كه شجر روييدنيهايى است كه تنه داشته باشد (درختان) منظور از آن در آيه نباتات است.[۱]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ بِحُسْبانٍ «5» وَ النَّجْمُ وَ الشَّجَرُ يَسْجُدانِ «6»
خورشيد و ماه، حساب معيّنى دارند. و گياه و درخت (براى او) سجده مىكنند.
نکته ها
«حسبان» بر وزن «غفران»، مصدر به معناى «حساب» است. خورشيد و ماه حساب دارند.
حجم آنها، وزن و جرم آنها، حركات گوناگون، مدار حركت، فاصله آنها نسبت به يكديگر و نسبت به ديگر كرات، مقدار حركت و مقدار تأثير آنها برروى يكديگر، همه و همه حساب دارد و حساب آنها به قدرى دقيق است كه دانشمندان، زمان دقيق ماه گرفتگى، خورشيد گرفتگى و تحويل سال نو را از مدّتها پيش اندازهگيرى و پيشبينى مىكنند.
«نجم» هر روئيدنى است كه ساقه ندارد و «شجر» روئيدنى است كه ساقه دارد. مراد از «نجم» در اين آيه به قرينه «شجر»، گياه است، نه ستاره آسمان. «1»
بر اساس آيات قرآن، خورشيد و ماه و ستارگان، مدار دارند و همه به سويى در تكاپو و
«1». تفسير الميزان.
جلد 9 - صفحه 379
شناورند، «كُلٌّ فِي فَلَكٍ يَسْبَحُونَ»* «1» و عمر تعيين شده دارند. «كُلٌّ يَجْرِي لِأَجَلٍ مُسَمًّى»* «2»
گردش شب و روز و پيدايش فصلها، يك زمانبندى ساده و در عين حال دقيق، براى همهى مردم در همهى مكانها و زمانهاست. برنامههاى عبادى اسلام همچون نماز و روزه، بر اساس طلوع و غروب خورشيد و گردش ماه در ايام سال تنظيم شده است. چنانكه در قرآن مىخوانيم:
«أَقِمِ الصَّلاةَ لِدُلُوكِ الشَّمْسِ إِلى غَسَقِ اللَّيْلِ وَ قُرْآنَ الْفَجْرِ» «3» از هنگام زوال آفتاب تا اول تاريكى شب و به هنگام صبح، نماز را به پا دار.
«وَ سَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَ قَبْلَ غُرُوبِها» «4» پيش از طلوع خورشيد و پس از غروب آن، خداوند را تسبيح و ستايش كن.
«ثُمَّ أَتِمُّوا الصِّيامَ إِلَى اللَّيْلِ» «5» و روزه را تا شب هنگام تمام كنيد.
و در روايات آمده است: «صم للرؤية و افطر للرؤية» «6» روزه را با ديدن ماه رمضان آغاز و با ديدن ماه شوّال تمام كن.
شايد منظور از سجده گياه ودرخت در آيه، خضوع تكوينى آنها در برابر فرامين الهى است كه مسيرى راكه خدا براى آنها تعيين كرده، بىكم وكاست پيموده وتسليم قوانين آفرينشاند.
پیام ها
1- زمين و آسمان، تحت يك نظام اداره مىشوند. الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ ... النَّجْمُ وَ الشَّجَرُ
2- گياهان زمينى، حيات و رويش خود را مرهون خورشيد و ماه آسمانىاند.
الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ ... النَّجْمُ وَ الشَّجَرُ
3- هستى، تسليم نظامى است كه از پيش از سوى خداوند تعيين شده است.
بِحُسْبانٍ ... يَسْجُدانِ
«1». انبياء، 33 و يس، 40.
«2». رعد، 2؛ فاطر، 13؛ زمر، 5.
«3». اسراء، 78.
«4». طه، 130.
«5». بقره، 187.
«6». و سائل، ج 10، ص 257.
تفسير نور(10جلدى)، ج9، ص: 380
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ النَّجْمُ وَ الشَّجَرُ يَسْجُدانِ «6»
بعد از تذكر به نعمت نيرين اشاره به نعم ديگر فرمايد:
وَ النَّجْمُ وَ الشَّجَرُ: و گياهى كه برويد و ساقه نداشته باشد و بروى زمين منبسط گردد و درختان كه به ساق برافراشتهاند، يَسْجُدانِ: سجده مىكنند، يعنى فرمانبردارند به طبع و طوع در هر چه براى آن مخلوقند و اصلا از آن امتناع ننمايند مانند فرمانبردارى ساجدان از اهل تكليف. 2- سجود ايشان به سايه است يا به تحرك و تمايل ايشان به باد. 3- اهل تحقيق گفتهاند سجود آنها دلالت آنهاست بر آنكه حادثند و ايشان را صانعى و مدبرى است كه سزاوار سجود باشد.
4- نزد بعضى سجود آنها خاص است و ما علم نداريم همچنانكه تسبيح آنها را علم نداريم، كما قال «وَ لكِنْ لا تَفْقَهُونَ تَسْبِيحَهُمْ» «2». قول ديگر مراد به نجم
«1» منهج الصادقين، ج 9، ص 117. (با اندكى اختلاف)
«2» سوره الاسراء آيه 44.
جلد 12 - صفحه 402
كواكباند و سجود آنها طلوع آنهاست از مطالع خود.
تتمه: تفسير برهان- فرموده مراد به نجم، حضرت رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله است، چنانچه ناميده است خداى تعالى آن حضرت را به نجم و فرمود:
«وَ النَّجْمِ إِذا هَوى» «1».
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
الرَّحْمنُ «1» عَلَّمَ الْقُرْآنَ «2» خَلَقَ الْإِنْسانَ «3» عَلَّمَهُ الْبَيانَ «4»
الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ بِحُسْبانٍ «5» وَ النَّجْمُ وَ الشَّجَرُ يَسْجُدانِ «6» وَ السَّماءَ رَفَعَها وَ وَضَعَ الْمِيزانَ «7» أَلاَّ تَطْغَوْا فِي الْمِيزانِ «8» وَ أَقِيمُوا الْوَزْنَ بِالْقِسْطِ وَ لا تُخْسِرُوا الْمِيزانَ «9»
وَ الْأَرْضَ وَضَعَها لِلْأَنامِ «10» فِيها فاكِهَةٌ وَ النَّخْلُ ذاتُ الْأَكْمامِ «11» وَ الْحَبُّ ذُو الْعَصْفِ وَ الرَّيْحانُ «12» فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ «13»
ترجمه
خداوند بخشنده
تعليم داد قرآن را
آفريد انسان را
آموخت باو بيان را
خورشيد و ماه بحساب معيّنى سير ميكنند
و گياه و درخت سجده مينمايند
و آسمان را برافراشت و قرار داد ميزان عدل را
تا تجاوز ننمائيد در آن ميزان
و بر پا داريد سنجيدن را بعدل و كم مكنيد ميزان را
و زمين را گسترانيد براى مردمان
در آن است ميوه و درخت خرماى داراى غلافها
و حبوبات داراى برگ خشك و رستنى خوشبوى
پس بكدام يك از نعمتهاى پروردگارتان انكار ميورزيد.
تفسير
خداوندى كه بخشش بيمنتهاى او شامل حال دوست و دشمن شده چون در اين سوره مباركه بيان نعم و آلاء خود را فرموده افتتاح نموده است آنرا باين نام نامى خود و آنكه تعليم فرموده قرآن را كه سرمايه سعادت بشر است به پيغمبر خود و خلق فرموده انسان را كه اشرف مخلوقات است و تعليم فرموده باو اخبار از ما في الضمير را به بيان و نطق گويا كه مميّز آن از ساير- حيوانات است و آنكه آفتاب و ماه را بحساب معيّن مقدّرى در مسير خودشان سير داده و ميدهد و از آن فصول چهارگانه و سال شمسى و قمرى و ماههاى هلالى كه ميزان براى حساب ايّام معدود و بدو و ختم آن در افق مشهود است بعمل ميآيد و امور كائنات بآن منظّم ميگردد و فوائد و منافع و خواص و آثار اين دو نيّر در عالم بقدرى است كه كسى از عهده بيان آن بر نميآيد و كلمه حسبان مصدر يا جمع
جلد 5 صفحه 111
حساب است و هر چه از زمين برويد خواه بىساق باشد كه آنرا نجم گويند و خواه با ساق كه آنرا شجر خوانند ذاتا و طبعا مطيع و منقاد و خافض و رافع و راكع و ساجد در پيشگاه الهى ميباشد و در اين جمله لطف بيان عجيبى بكار رفته چون نجم معناى معروف آن كه ستاره است مناسب با شمس و قمر است و معناى غير معروف آن كه گياه است مناسب با شجر و تمام روئيدنيها علاوه بر انقياد طبعى كه از امر خدا دارند خفض و رفع و ركوع و سجودى بفرمان باد كه يكى از گماشتگان الهى بر آنها است دارند كه اين محسوس و آن معقول است چنانچه تناسب نجم با شمس و قمر آشكار و با شجر مخفى است و آسمان را رفيع فرمود براى آنكه محلّ ملائكه و منشأ صدور احكام و مقام اولياء عظام و خيمه سبز پرنقش و نگار مرتفعى بر سر بندگان افراشته باشد و ميزان عدل را كه قانون شرع مطهّر است جعل و وضع فرمود و نازل كرد بتوسط جبرئيل بر خاتم انبياء صلى اللّه عليه و آله و سلّم تا مردم تجاوز از انصاف و عدل با يكديگر ننمايند و براى تأكيد اين معنى فرموده و برپا داريد اى بندگان من و اى اولياء امور سنجيدن بعدل را و بهيچ وجه تا ميتوانيد نگذاريد خللى در اركان آن روى دهد و كم و كاست نكنيد از آن ميزان در معامله با احدى و تكرار لفظ ميزان و اكتفا ننمودن بضمير و نهى از زياده اوّلا و نقيصه اخيرا و تصريح به نگاهدارى آن در حدّ اعتدال بين آن دو جمله براى اهتمام بشأن قانون و لزوم رعايت آن در هر حال است علاوه بر آنكه ممكن است گفته شود مراد از ميزان اوّل عدل است كه بآن آسمان و زمين برپا است و مراد از ميزان دوم انصاف است و هر چه بآن چيزى سنجيده شود و مراد از ميزان سوّم ترازو است و زمين را وضع و پهن فرمود براى خلق از جنّ و انس تا در آن سكونت و سير نمايند و خدا را عبادت و اطاعت كنند و در آن انواع و اقسام ميوه تابستانى و زمستانى مناسب با حال و مزاج اهل هر بلدى موجود است و در مدينه طيّبه كه محل نزول اين سوره است و جزيرة العرب كه قرآن بلسان اهالى آن نازل شده درخت خرما بيشتر است و خرما در بدو ظهورش در غلافها و جلدهائى است كه براى حفظ آن و سهولت چيدنش مفيد است و نيز در آن جنس حبوبات كه
جلد 5 صفحه 112
مشتمل بر انواع و اصناف بيشمار است از قبيل گندم و جو و برنج و عدس و لوبيا و غيرها كه بر همه حب اطلاق ميشود وجود دارد و هر يك از آنها داراى برگهائى هستند كه براى حفظ آنها نافع است و بعد از خشك شدن مانند كاه بمصارف لازمى ميرسد و نيز در زمين انواع گياههاى مأكول خوشبو است كه بآنها ريحان اطلاق ميشود و بعد از ذكر اين نعم بىپايان براى اهل زمين از جن و انس خداوند خطاب بآن دو فرموده ميفرمايد پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكر ميشويد و تكذيب ميكنيد نعمت بودن آن را و وجه تكرار اين آيه شريفه در اين سوره علاوه بر آنچه در سوره سابقه در چند موضع ذكر شد آنستكه بعد از ذكر نعمتهاى متعدّده تقرير آن در اذهان كسانيكه مشمول آن نعمند براى تأكيد در اداء شكرگزارى و اجتناب از كفران لازم و مناسب و اين طرز كلام در بين خطبا و بلغا و شعرا معمول و متعارف است و احتياج بتكلّفى كه مفسّرين براى اختلاف معنوى آلاء در موارد مكرّره فرمودهاند ندارد و بعد از شنيدن اين آيه مناسب است گفته شود لا بشىء من نعمك ربّنا نكذّب و الحمد للّه رب العالمين و آلاء جمع الى بكسر و فتح بمعناى نعمت است و در بعضى از روايات بمحمّد صلى اللّه عليه و آله و سلّم و على عليه السّلام كه اعظم نعمند تفسير شده.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
الشَّمسُ وَ القَمَرُ بِحُسبانٍ «5» وَ النَّجمُ وَ الشَّجَرُ يَسجُدانِ «6»
و شمس و قمر به حساب معين خردلي و دقيقهاي تخلف ندارند و نجم و شجر سجده ميكنند.
الشَّمسُ وَ القَمَرُ بِحُسبانٍ ذكر شمس و قمر از باب اهميّت آنها است و
جلد 16 - صفحه 371
فوائدي که از آنها استفاده ميشود و كلمه بحسبان مفسرين نظر بعقيده قدماء که اينکه سيارات و ثوابت حتي كرسي و عرش را دور كره زمين چرخ ميخورند ميگويند عرش در شبانه روز تمام اينکه كرات و افلاك را دور كره زمين بتوالي در دائره معدّل دور ميزند و شمس بر خلاف توالي در مدت يك سال که 365 روز و كسري در خط نصف النهار سير ميكند و قمر در مدت 28 روز و كسري و ساير سيارات در مدت معيني لكن اينکه عقيده امروز بالحس و الوجدان باطل است و كره زمين دو حركت دارد يكي وضعي که دور خود ميچرخد تشكيل شب و روز ميدهد و ديگر انتقالي که دور كره شمس در مدّت يك سال و قمر دور كره شمس در مدّت يك ماه تقريبي.
اقول: اينکه آيه شريفه الشَّمسُ وَ القَمَرُ بِحُسبانٍ در مقام سير شمس و قمر و كره زمين نيست بلكه مفاد آيه شريفه اينست که حساب ايّام و ليالي و شهور و سنوات و فصول به توسط شمس و قمر است که از زمان آدم تا انقراض عالم حسابش بتوسط شمس و قمر ميشود چند سال و چند ماه و چند ساعت و چند دقيقه و چند ثانيه بلكه تا عاشره و آن، و اينکه نعمت بسيار بزرگيست که اگر شمس و قمر نبود معلوم نميشد.
وَ النَّجمُ وَ الشَّجَرُ يَسجُدانِ بعضي تفسير كردند نجم را به نباتات که استقامت ندارند و شجر را به درختان و سجده آنها را سايه آنها که بر زمين ميافتد ميگويند بعضي تفسير كردند به ستارهها که سايه مياندازند و غير اينها و تمام اينها مبني بر اينست که غير جنّ و انس و ملك را صاحب شعور و عقل و درك نميدانند و آيات شريفه بسيار صراحت دارد که تمام مخلوقات ارضي و سماوي شعور و ادراك و فهم دارند تسبيح ميكنند و سجده دارند و معرفت به خدا و انبياء و اولياء دارند و زبان دارند ميگويند و ميشنوند و ميفهمند وَ إِن مِن شَيءٍ إِلّا يُسَبِّحُ بِحَمدِهِ وَ لكِن لا تَفقَهُونَ تَسبِيحَهُم اسراء آيه 46 أَ لَم تَرَ أَنَّ اللّهَ يُسَبِّحُ لَهُ مَن فِي السَّماواتِ وَ الأَرضِ وَ الطَّيرُ نور آيه 41 وَ لِلّهِ يَسجُدُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الأَرضِ مِن دابَّةٍ وَ المَلائِكَةُ نحل آيه 51 و بسياري ديگر از آيات و انبياء و ائمّه زبان آنها را ميدانستند حتّي زبان مورچه در حقّ داود و سليمان ميفرمايد: عُلِّمنا مَنطِقَ الطَّيرِ و ميفرمايد: وَ حُشِرَ لِسُلَيمانَ جُنُودُهُ مِنَ الجِنِّ وَ الإِنسِ وَ الطَّيرِ
جلد 16 - صفحه 372
و قضيّه كلام نمله و قضيّه هدهد که تمام در سوره نمل است پس از اينکه ميگوئيم نجوم و اشجار و ساير موجودات سجده ميكنند للّه و تسبيح ميكنند فقط جماعتي از جنّ و انس مشرك شدند و براي غير خدا سجده ميكنند.
برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 6)- در پنجمین موهبت بزرگ از آسمان به زمین نظر میافکند، و میفرماید: «و گیاه و درخت برای او سجده میکنند» (وَ النَّجْمُ وَ الشَّجَرُ یَسْجُدانِ).
«نجم» گاه به معنی ستاره میآید، و گاه به معنی گیاهان بدون ساقه و در اینجا به قرینه «شجر» (درخت) منظور معنی دوم یعنی گیاهان بدون ساقه است.
میدانیم تمام مواد غذائی انسانها در اصل از گیاهان گرفته میشود، با این تفاوت که قسمتی را انسان مستقیما مصرف میکند، و قسمت دیگری صرف تغذیه حیواناتی میشود که جزء مواد غذائی انسانهاست، این معنی حتی در مورد
ج5، ص50
حیوانات دریائی نیز صادق است، زیرا آنها نیز از گیاهان بسیار کوچکی تغذیه میکنند که میلیونها میلیون از آن در هر گوشه و کنار دریا در پرتو نور آفتاب میروید و در لابلای امواج در حرکت است.
به این ترتیب «نجم» انواع گیاهان کوچک و خزنده مانند بوته کدو، خیار و امثال آنها و «شجر» انواع گیاهان ساقهدار مانند غلات و درختان میوه و غیر آن را شامل میشود.
و تعبیر «یسجدان» (این دو سجده میکنند) اشاره به تسلیم بیقید و شرط آنها در برابر قوانین آفرینش، و در مسیر منافع انسانهاست.
در ضمن اشاره به اسرار توحیدی آنها نیز هست، چرا که در هر برگ و هر دانه گیاهی آیات عجیبی از عظمت و علم پروردگار وجود دارد.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج10، ص470
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم