آیه 5 سوره مؤمنون

از دانشنامه‌ی اسلامی
(تغییرمسیر از آیه ۵ مومنون)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

وَالَّذِينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَافِظُونَ

مشاهده آیه در سوره


<<4 آیه 5 سوره مؤمنون 6>>
سوره : سوره مؤمنون (23)
جزء : 18
نزول : مکه

ترجمه های فارسی

و آنان که فروج و اندامشان را از عمل حرام نگاه می‌دارند.

و آنان که نگه دارنده دامنشان [از شهوت های حرام] اند،

و كسانى كه پاكدامنند،

و آنان كه شرمگاه خود را نگه مى‌دارند،

و آنها که دامان خود را (از آلوده‌شدن به بی‌عفتی) حفظ می‌کنند؛

ترجمه های انگلیسی(English translations)

guard their private parts,

And who guard their private parts,

And who guard their modesty -

Who abstain from sex,

معانی کلمات آیه

«فُرُوج»: جمع فَرْج، عورت.

نزول

شأن نزول آیات 1 تا 11:

محمد بن العباس بعد از دو واسطه از عیسى بن داود او از امام کاظم علیه‌السلام نقل نماید که فرمود: این آیات درباره رسول خدا صلی الله علیه و آله و امام على علیه‌السلام و حضرت فاطمه علیهاالسلام و امام حسن و امام حسین علیهم‌السلام نازل گردیده است.[۱]

ابوهریرة گوید: هنگامى که رسول خدا صلى الله علیه و آله نماز می‌خواند، چشم خود را به طرف آسمان متوجه می‌کرد سپس آیه 2 نازل گردید و بعد از نزول آیه پیامبر هنگام اداى نماز سر خود را به زیر افکند.[۲]

و نیز گویند: رسول خدا صلی الله علیه و آله در هنگام نماز به اطراف خود نیز توجه می‌نمود، چنان که از ابن سیرین نیز مرسلا روایت گردیده است و سپس آیه 2 نازل گردیده.[۳]

شیخ بزرگوار ما بدون ذکر عنوان شأن و نزول گوید: پیامبر هنگام نماز چشم خود را به طرف آسمان متوجه می‌کرد و وقتى که آیه 2 نازل گردید، نظر خود را به طرف پائین و به سمت مصلى متوجه نمود که علامت خضوع و خشوع در نماز بوده است.

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ الَّذِينَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ «3» وَ الَّذِينَ هُمْ لِلزَّكاةِ فاعِلُونَ «4»

و آنان كه از بيهوده روى گردانند. و همان كسانى كه زكات مى‌پردازند.

وَ الَّذِينَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ «3» وَ الَّذِينَ هُمْ لِلزَّكاةِ فاعِلُونَ «4»

و آنان كه از بيهوده روى گردانند. و همان كسانى كه زكات مى‌پردازند.

وَ الَّذِينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حافِظُونَ «5» إِلَّا عَلى‌ أَزْواجِهِمْ أَوْ ما مَلَكَتْ أَيْمانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَيْرُ مَلُومِينَ «6»

و آنان كه دامان خود را (از گناه) حفظ مى‌كنند. مگر در مورد همسرانشان يا كنيزانى كه به دست آورده‌اند، پس آنان (در آميزش با اين دو گروه) ملامت نمى‌شوند.

وَ الَّذِينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حافِظُونَ «5» إِلَّا عَلى‌ أَزْواجِهِمْ أَوْ ما مَلَكَتْ أَيْمانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَيْرُ مَلُومِينَ «6»

و آنان كه دامان خود را (از گناه) حفظ مى‌كنند. مگر در مورد همسرانشان يا كنيزانى كه به دست آورده‌اند، پس آنان (در آميزش با اين دو گروه) ملامت نمى‌شوند.

فَمَنِ ابْتَغى‌ وَراءَ ذلِكَ فَأُولئِكَ هُمُ العادُونَ «7»

پس هر كس فراتر از اين (همسر و كنيز) طلب كند، پس آنانند كه متجاوزند.

«1». مائده، 100.

«2». مائده، 35.

«3». نور، 31.

جلد 6 - صفحه 83

نکته ها

«لغو»، به كار و سخن بيهوده مى‌گويند.

دورى و پرهيز از لغو، مخصوص مسلمانان نيست، قرآن درباره‌ى خوبان اهل كتاب نيز مى‌فرمايد: وَ إِذا سَمِعُوا اللَّغْوَ أَعْرَضُوا عَنْهُ‌ ... «1» اهل كتاب با ايمان، از لغو گريزانند.

«زكات» در لغت، به معناى رشد و نموّ و پاكيزگى است و در اصطلاح، يك نوع ماليات شرعى و از اركان و واجبات دين است.

در جامعه اسلامى، پاسدارى از نماز وناموس، بسيار مهم است. در همين چند آيه، نسبت به ناموس با تعبير «حافِظُونَ» و درباره نماز با جمله‌ «عَلى‌ صَلَواتِهِمْ يُحافِظُونَ» ياد شده است.

دورى از لغو در دنيا، بهره‌اش، محفوظ ماندن از لغو در قيامت است. «عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ»، «لا تَسْمَعُ فِيها لاغِيَةً» «2»

اعراض از لغو، نبايد با بدگويى و تندخويى همراه باشد، زيرا در آيه‌ى ديگر مى‌فرمايد: «وَ إِذا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا كِراماً» «3»

در روايات براى لغو، نمونه‌هايى آمده است از جمله: سخنى كه در آن ياد خدا نباشد و يا غنا و لهويّات باشد. «4»

در روايات مى‌خوانيم: جز با زن عفيفه ازدواج نكنيد و با كسى كه در مال خود او را امين نمى‌دانيد، هم‌بستر نشويد. «5»

اهميّت زكات‌

  • زكات، يكى از پنج چيزى است كه بناى اسلام بر آن استوار است.
  • در قرآن 32 بار كلمه «زكات» و 32 بار واژه «برك» آمده، گويا زكات مساوى با بركت است.
  • پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله افرادى را كه زكات نمى‌دادند، از مسجد بيرون كرد.
  • حضرت مهدى عليه السلام در انقلاب بزرگ خود، با تاركين زكات مى‌جنگد.

«1». قصص، 52- 55.

«2». غاشيه، 11.

«3». فرقان، 72.

«4». تفسير نورالثقلين.

«5». تفسير نورالثقلين؛ كافى، ج 5، ص 453.

جلد 6 - صفحه 84

  • كسى كه زكات ندهد، هنگام مرگش به او گفته مى‌شود: يهودى بمير يا مسيحى.
  • تارك زكات در لحظه‌ى مرگ از خداوند مى‌خواهد كه او را به دنيا باز گرداند تا كار نيك انجام دهد، امّا مهلت او پايان يافته است.
  • امام صادق عليه السلام فرمود: اگر مردم زكات بدهند، هيچ فقيرى در زمين باقى نمى‌ماند.

پیام ها

1- نشانه‌ى ايمان، دورى از لغو است. «وَ الَّذِينَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ» (مؤمن بايد در تمام كارها و سخنان خود هدف صحيح داشته باشد)

2- دورى از لغو، به اندازه‌اى مهم است كه بين نماز و زكات ذكر شده است.

«خاشِعُونَ‌- مُعْرِضُونَ‌- لِلزَّكاةِ فاعِلُونَ»

3- اهميّت زكات مانند اهميّت نماز است. (در 28 آيه، نماز و زكات در كنار هم آمده است) «فِي صَلاتِهِمْ خاشِعُونَ‌، لِلزَّكاةِ فاعِلُونَ»

4- اعتقاد به تنهايى كافى نيست، عمل هم لازم است. الْمُؤْمِنُونَ‌ ... فاعِلُونَ‌

5- حيا، شرط ايمان است. «لِفُرُوجِهِمْ حافِظُونَ» (آلودگى جنسى، نشانه‌ى ضعف ايمان است)

6- شهوت، طغيانگر است و به كنترل و حفاظت نياز دارد. «حافِظُونَ»

7- در ارضاى غريزه‌ى جنسى، محدوديّت لازم است ولى ممنوعيّت خلاف فطرت است. «إِلَّا عَلى‌ أَزْواجِهِمْ»

8- حياى نابجا ممنوع. همين كه اسلام، انجام كارى را اجازه داد، همه‌ى سنّت‌ها و عادت‌ها و سليقه‌هاى شخصى و مخالف دين، محكوم است. «غَيْرُ مَلُومِينَ»

9- قانون شكنى، تجاوز به حدودى كه خداوند تعيين نموده مى‌باشد. «العادُونَ»

10- به سراغ گناه رفتن نيز گناه است. «ابْتَغى‌- العادُونَ»

تفسير نور(10جلدى)، ج‌6، ص: 85

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ الَّذِينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حافِظُونَ «5»

توصيف چهارم: وَ الَّذِينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حافِظُونَ‌: و آنانكه ايشان فرج‌هاى خود را نگاهدارنده‌اند از حرام و زنا و شبهه.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌

قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ «1» الَّذِينَ هُمْ فِي صَلاتِهِمْ خاشِعُونَ «2» وَ الَّذِينَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ «3» وَ الَّذِينَ هُمْ لِلزَّكاةِ فاعِلُونَ «4»

وَ الَّذِينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حافِظُونَ «5» إِلاَّ عَلى‌ أَزْواجِهِمْ أَوْ ما مَلَكَتْ أَيْمانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَيْرُ مَلُومِينَ «6» فَمَنِ ابْتَغى‌ وَراءَ ذلِكَ فَأُولئِكَ هُمُ العادُونَ «7» وَ الَّذِينَ هُمْ لِأَماناتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ راعُونَ «8» وَ الَّذِينَ هُمْ عَلى‌ صَلَواتِهِمْ يُحافِظُونَ «9»

أُولئِكَ هُمُ الْوارِثُونَ «10» الَّذِينَ يَرِثُونَ الْفِرْدَوْسَ هُمْ فِيها خالِدُونَ «11»

ترجمه‌

- بتحقيق رستگار شدند گروندگان‌

آنانكه ايشانند در نمازشان خشوع داران‌

و آنانكه ايشانند از بيهوده روى گردانان‌

و آنانكه ايشانند مر زكوة را ادا كنندگان‌

و آنانكه ايشانند مرعورتهاشانرا نگاهداران‌

مگر بر جفتهاشان يا آنچه را مالك شد دستهاشان پس بدرستيكه ايشان نيستند ملامت شدگان‌

پس كسانيكه جويند سواى اين را پس آنگروه آنانند متجاوزان‌

و آنانكه ايشانند مر امانتهاشان و پيمانشان را رعايت كنندگان‌

و آنانكه ايشان بر نمازشان محافظت ميكنند

آنگروه ايشانند وارثان‌

آنانكه بميراث ميبرند بهشت برين را ايشانند در آن جاودانيان.

تفسير

- خداوند متعال در اين سوره مباركه ابتداء فرموده ببشارت بر اهل ايمان و اعتقاد جزمى بوحدانيّت خدا و ثبوت روز جزا و نبوّت خاتم انبياء و امامت ائمه هدى برستگارى و فلاح كه ثمره اين عقائد حقّه و نتيجه آنها است در دنيا و آخرت از قبول اعمال و نيل بمثوبات و امن از آفات خلاصه آنكه وصول بكليّه خيرات دائمى است و پس از آن بيان فرموده اوصاف ايشانرا باين تقريب كه آنها كسانى هستند كه در نمازشان با خضوع و خشوعند و آندو حالتى است كه در اعضاء انسان حاصل ميشود از توجّه بامر مهمّ و ترس از آن كه موجب تذلّل و انكسار است چنانچه در

جلد 3 صفحه 629

مجمع از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم روايت نموده كه آنحضرت مرديرا ديد در نماز با ريش خود بازى ميكند فرمود اگر قلب اين مرد خشوع داشت جوارح او خاشع بود و نيز از آنحضرت روايت شده كه هر مقداريكه زياد شود خشوع جسد از خشوع قلب پس آن نزد ما نفاق است و بنظر حقير وقتى انسان در نماز چشمش بموضع سجودش باشد و بدنش آرام خشوع صادق است و كمال آن بانكسار وجه و انحدار اعضاء و رقت صوت و تغيير لون و جريان اشك و امثال اينها است چنانچه در مجمع نقل نموده كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم در نماز چشم خود را بسوى آسمان بلند ميفرمود و چون اين آيه نازل شد سر مبارك را بزير و چشمش را بزمين افكند و قمى ره نقل فرموده كه خشوع در نماز بزير انداختن چشم و اقبال شخص بنماز است و نيز آنها كسانى هستند كه از كارهاى بيهوده و بى‌ثمر و باطل روى گردانند چون اين معناى لغوى لغو است ولى قمى ره آنرا به غناء و ملاهى تفسير فرموده و در ارشاد مفيد از امير المؤمنين عليه السّلام نقل نموده كه هر قولى كه خالى از ذكر خدا باشد لغو است و در مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه آن عبارت از آنستكه كسى سخن باطل و نسبت ناروائى از كسى بشنود و صرف نظر نمايد از او براى خدا و ظاهرا مراد امام بيان اعراض از لغو باشد و تفسير آن بغنا و ملاهى و دروغ و فحش و كليّه معاصى از باب بيان افراد كامله است و نيز ايشان كسانى هستند كه زكوة مال خود را اعمّ از واجب و مستحبّ ادا مينمايند و بعضى آنرا مخصوص بواجب دانسته‌اند و قمّى ره از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه كسيكه يك قيراط از زكوة مال خود را ندهد نه مؤمن است نه مسلمان نه كرامتى دارد و اطلاق فعل بر تأديه باعتبار بودن آنست از افراد آن و نيز اهل ايمان مردانى هستند كه عورتهاى خودشان را از نظر و تصرّف غير حفظ ميكنند و بر هر كس آنرا حرام ميدانند مگر بر زنهاشان اعمّ از عقدى و صيغه يا كنيزهاشان كه در صورت حفظ ننمودن از آنها مورد ملامت نخواهند بود و به اعتبار متضمّن بودن حفظ، اعتقاد بحرمت را متعدّى بعلى شده و عرب كنيز را ملك يمين ميگويد چون در دست صاحبش ميباشد و خداوند مملو كيّت كفار حربى را براى مصالحى كه عمده آن هدايت و ارشاد آنها بدين اسلام و احكام آن بتدريج است انفاذ فرموده و بيانش خارج از وظيفه تفسير است پس كسانيكه تعدّى نمايند

جلد 3 صفحه 630

و طلب كنند غير از منكوحه و مملوكه را متجاوز و متعدّى و ظالمند و نيز ايشان كسانى هستند كه مراعات امانت خدا و پيغمبر و مردم را كه دين و قرآن و عترت طاهره و ودائع اشخاص است مينمايند بحفظ و اطاعت و احترام و اصلاح و ردّ نمودن و همچنين مراعات عهد خدا را با آنها در اوامر و نواهى او و مراعات عهد خودشان را با خدا در عهود و نذورشان و مراعات عهد خودشان را با خلق در كليّه معاملات جائزه مينمايند و تخلّف نميكنند و اينكه اماناتهم بصيغه جمع فرموده شايد بملاحظه امانت خدا و پيغمبر و خلق باشد و شايد براى موافقت با قول خداوند إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَماناتِ إِلى‌ أَهْلِها و «امانتهم» بلفظ مفرد نيز قرائت شده و اسم جنس واحد و كثير در آن يكسان است و اختلاف تعبير براى تفنّن در عبارت است لذا از عهد بلفظ مفرد تعبير شده و براى اهميّت نماز در آخر اوصاف باز نام آنرا برده و محافظت اوقات و حدود نماز را ذكر فرموده و صلوات بصيغه جمع قرائت مشهور و آن احسن است و در روايت كافى از امام باقر عليه السّلام اختصاص بنماز واجب داده شده و كسانيكه جامع اين صفات حسنه‌اند وارث بهشتند كه ايشانرا خداوند مانند وارثان اموال بدون اخذ عوض مالك بهشت قرار داده و فردوس را بعضى از اسماء بهشت دانسته‌اند و بعضى آنرا ببلندترين درجات بهشت تفسير فرموده‌اند و در مجمع از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم روايت نموده كه فرمود هيچيك از شما نيست مگر آنكه براى او دو منزل است يك منزل در بهشت و يك منزل در جهنّم پس اگر كسى بميرد و داخل در جهنّم شود اهل بهشت وارث منزل او خواهند بود و قمّى ره اينمعنى را از امام صادق عليه السّلام نقل نموده بعلاوه آنكه بعد از ورود اهل بهشت در آن، منازل آنانرا در جهنّم بايشان ارائه ميدهند و ميگويند اگر شما معصيت كار بوديد اينجا منزل شما بود و آنها بقدرى خوشحال ميشوند كه اگر كسى از خوشحالى آنجا ميمرد ميمردند و نيز بعد از ورود اهل جهنّم در آن، منازل آنانرا در بهشت بآنها ارائه ميدهند و ميگويند اگر شما ثواب كار بوديد اينجا منزل شما بود و آنها بقدرى محزون ميشوند كه اگر كسى از حزن ميمرد ميمردند پس آنها منازل اينها و اينها منازل آنها را ارث ميبرند و اين است مراد از قول خداوند اولئك هم الوارثون الّذين يرثون الفردوس هم فيها خالدون و هر كس در بهشت جاى گزين گردد هميشه آنجا

جلد 3 صفحه 631

خواهد بود و از امير المؤمنين عليه السّلام در عيون روايت نموده كه فرمود اين آيه در شأن من نازل شده و معلوم است كه فردا كمل اهل ايمان و جامع اعلى مراتب اوصاف مذكوره در آيات سابقه و «قسيم الجنّة و النّار» او است سلام اللّه عليه و على اولاده الطّاهرين ..

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ الَّذِين‌َ هُم‌ لِفُرُوجِهِم‌ حافِظُون‌َ «5»

حفظ فروج‌ ستر ‌از‌ نامحرم‌ ‌است‌ و ‌اينکه‌ ‌هم‌ مصاديق‌ زيادي‌ دارد، اما نساء ‌از‌ موي‌ سر ‌تا‌ ناخن‌ ‌ يا ‌ بايد مستور ‌باشد‌ فقط وجه‌ و كفين‌ و ظهر رجلين‌ مستثني‌ ‌شده‌ ‌آن‌ ‌هم‌ بدون‌ ريبه‌ و شهوت‌ ‌حتي‌ ‌در‌ قرآن‌ مجيد مي‌فرمايد ‌در‌ سوره مباركه نور آيه شريفه‌ 3 و 31 (قُل‌ لِلمُؤمِنِين‌َ يَغُضُّوا مِن‌ أَبصارِهِم‌ وَ يَحفَظُوا فُرُوجَهُم‌ ‌الي‌ ‌قوله‌ ‌تعالي‌ وَ لا يَضرِبن‌َ بِأَرجُلِهِن‌َّ لِيُعلَم‌َ ما يُخفِين‌َ مِن‌ زِينَتِهِن‌َّ الاية) نه‌ ميدانم‌ خانمهاي‌ امروز ‌با‌ ‌اينکه‌ آيات‌ چه‌ مي‌كنند! آيا نمي‌دانند ‌ يا ‌ منكر قرآن‌ هستند ‌ يا ‌ معرض‌ ‌از‌ قرآن‌، گمان‌ مي‌كنم‌ فقط تقليد اروپا و نصاري‌ ‌باشد‌ باري‌ بگذاريم‌ و بگزريم‌، بلكه‌ انسان‌ بايد كليه‌ معايب‌ ‌خود‌ ‌را‌ مستور كند اشاعه فاحشه‌ نشود تجاهر بفسق‌ نكند و اشد تمام‌ اين‌ها ‌در‌ مورد ‌اينکه‌ آيه شريفه‌ مسئله زنا ‌است‌ ‌که‌ ‌در‌ اول‌ سوره‌ نور آيه 2 ميفرمايد:

(الزّانِيَةُ وَ الزّانِي‌ فَاجلِدُوا كُل‌َّ واحِدٍ مِنهُما مِائَةَ جَلدَةٍ) نظر كنيد نوعا ‌در‌ قرآن‌ ‌در‌ ذكر رجال‌ و نساء رجال‌ ‌را‌ مقدم‌ ذكر فرموده‌ (وَ السّارِق‌ُ وَ السّارِقَةُ) مائده‌ آيه 42 و ‌غير‌ ‌آن‌ و ‌در‌ ‌اينکه‌ جا زانيه‌ ‌را‌ مقدم‌ داشته‌. و نيز ‌در‌ باب‌ ميراث‌ و بسيار موارد ديگر حكم‌ نساء نصف‌ رجال‌ ‌بود‌ ‌ يا ‌ كمتر و ‌در‌ ‌اينکه‌ جا متساوي‌ ذكر فرموده‌، بلكه‌ ‌اينکه‌ شامل‌ زناهاي‌ ‌با‌ اجانب‌ ‌است‌.

و اما زناي‌ ‌با‌ محارم‌ و زناي‌ محصن‌ و محصنه‌ حكمش‌ قتل‌ و رجم‌ ‌است‌ بلكه‌ گفتند ‌اينکه‌ قتل‌ و رجم‌ بايد ‌بعد‌ ‌از‌ مائة جلده‌ ‌باشد‌ ‌که‌ ‌آيه‌ شامل‌ جميع‌ اقسام‌ هست‌ و ‌اينکه‌ حد دنيوي‌ ‌است‌ ولي‌ عقوبت‌ ‌هر‌ يك‌ ‌از‌ امور ‌تا‌ چه‌ اندازه‌ ‌است‌ و اخبار ‌در‌ بيان‌ ‌هر‌ يك‌ چه‌ مقدار ‌است‌ بعلاوه‌ ‌بر‌ همه اين‌ها چه‌ اندازه‌ انسان‌ مخصوصا زنها بايد عفت‌ داشته‌ باشند ‌حتي‌ صداي‌ ‌آنها‌ ‌را‌ نامحرم‌ نشنود مگر ‌در‌ امور لازمه‌ ‌حتي‌

جلد 13 - صفحه 359

دارد نماز ‌را‌ ‌در‌ صندوق‌ خانه‌ بكنند ‌که‌ بيت‌ مخدع‌ گفتند، ‌حتي‌ دارد حضرت‌ ‌رسول‌ صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و ‌سلّم‌ ‌از‌ صديقه طاهره‌ عليها ‌السلام‌ پرسيدند چه‌ صفتي‌ ‌براي‌ زن‌ بهترين‌ صفات‌ ‌است‌ عرض‌ كرد ‌در‌ مدت‌ عمر چشمش‌ ‌به‌ نامحرمي‌ نيفتد و چشم‌ نامحرمي‌ باو نيفتد.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 5)- چهارمین ویژگی مؤمنان را مسأله پاکدامنی و عفت کامل، و پرهیز از هر گونه آلودگی جنسی قرار داده، چنین می‌گوید: «و آنها که دامان خود را (از آلوده شدن به (بی‌عفتی) حفظ می‌کنند» (وَ الَّذِینَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حافِظُونَ).

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

  1. البرهان فی تفسیر القرآن.
  2. المستدرک از حاکم و تفسیر ابن مردویه.
  3. تفسیر ابن مردویه و سنن سعید بن منصور.

منابع