آیه 5 سوره جمعه

از دانشنامه‌ی اسلامی
(تغییرمسیر از آیه ۵ جمعه)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

مَثَلُ الَّذِينَ حُمِّلُوا التَّوْرَاةَ ثُمَّ لَمْ يَحْمِلُوهَا كَمَثَلِ الْحِمَارِ يَحْمِلُ أَسْفَارًا ۚ بِئْسَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِ اللَّهِ ۚ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ

مشاهده آیه در سوره


<<4 آیه 5 سوره جمعه 6>>
سوره : سوره جمعه (62)
جزء : 28
نزول : مدینه

ترجمه های فارسی

وصف حال آنان که علم تورات بر آنان نهاده شد (و بدان مکلف شدند) ولی آن را حمل نکردند (و خلاف آن عمل نمودند) در مثل به حماری ماند که بار کتابها بر پشت کشد (و از آن هیچ نفهمد و بهره نبرد)، آری مثل قومی که حالشان این است که آیات خدا را تکذیب کردند بسیار بد است و خدا هرگز ستمکاران را (به راه سعادت) رهبری نخواهد کرد.

وصف کسانی که عمل کردن به تورات به آنان تکلیف شده است، آن گاه به آن عمل نکردند، مانند درازگوشی است که کتاب هایی را [که هیچ آگاهی به محتویات آنها ندارد] حمل می کند. چه بد است سرگذشت مردمی که آیات خدا را تکذیب کردند. و خدا مردم ستمکار را هدایت نمی کند.

مثل كسانى كه [عمل به‌] تورات بر آنان بار شد [و بدان مكلف گرديدند] آنگاه آن را به كار نبستند، همچون مثل خرى است كه كتابهايى را برپشت مى‌كشد. [وه‌] چه زشت است وصف آن قومى كه آيات خدا را به دروغ گرفتند. و خدا مردم ستمگر را راه نمى‌نمايد.

مثَل كسانى كه تورات به آنها داده شده و بدان عمل نمى‌كنند مثَل آن خر است كه كتابهايى را حمل مى‌كند. بد مثَلى است مثَل مردمى كه آيات خدا را دروغ مى‌شمرده‌اند. و خدا ستمكاران را هدايت نمى‌كند.

کسانی که مکلف به تورات شدند ولی حق آن را ادا نکردند، مانند درازگوشی هستند که کتابهایی حمل می‌کند، (آن را بر دوش می‌کشد اما چیزی از آن نمی‌فهمد)! گروهی که آیات خدا را انکار کردند مثال بدی دارند، و خداوند قوم ستمگر را هدایت نمی‌کند!

ترجمه های انگلیسی(English translations)

The example of those who were charged with the Torah, then failed to carry it, is that of an ass carrying books. Evil is the example of the people who deny Allah’s signs, and Allah does not guide the wrongdoing lot.

The likeness of those who were charged with the Taurat, then they did not observe it, is as the likeness of the ass bearing books, evil is the likeness of the people who reject the communications of Allah; and Allah does not guide the unjust people.

The likeness of those who are entrusted with the Law of Moses, yet apply it not, is as the likeness of the ass carrying books. Wretched is the likeness of folk who deny the revelations of Allah. And Allah guideth not wrongdoing folk.

The similitude of those who were charged with the (obligations of the) Mosaic Law, but who subsequently failed in those (obligations), is that of a donkey which carries huge tomes (but understands them not). Evil is the similitude of people who falsify the Signs of Allah: and Allah guides not people who do wrong.

معانی کلمات آیه

  • اسفار: كتابها و نامه‏ها. مفرد آن سفر (بكسر اول) است، ناگفته نماند: سفر (بر وزن عقل) به معنى پرده برداشتن و آشكار كردن است، كتاب و نوشته را از آن جهت سفر گويند كه مطالب را آشكار مى‌‏كند.[۱]

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


مَثَلُ الَّذِينَ حُمِّلُوا التَّوْراةَ ثُمَّ لَمْ يَحْمِلُوها كَمَثَلِ الْحِمارِ يَحْمِلُ أَسْفاراً بِئْسَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِ اللَّهِ وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ «5»

كسانى‌كه مكلّف به تورات شدند، ولى حق آن را ادا نكردند، مانند الاغى هستند كه كتاب‌هايى حمل مى‌كند، (ولى چيزى از آن نمى‌فهمد.) گروهى كه آيات خدا را انكار كردند، مَثَل بدى دارند و خداوند قوم ستمگر را هدايت نمى‌كند.

نکته ها

در آيات قبل سخن از بعثت بود و در اين آيه سخن از يهوديانى است كه بر اساس كتاب‌

جلد 10 - صفحه 30

آسمانى خود، تورات، پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله را مى‌شناختند ولى لجاجت كرده و حاضر به پذيرش رسالت او نشدند.

«أسفار» جمع «سفر» به معناى كتابى است كه از حقايق پرده بردارى مى‌كند. «1» تورات، از بخش‌هاى مختلفى تشكيل يافته كه به هر بخش كه همانند يك سوره از قرآن مى‌باشد، يك «سِفر» مى‌گويند. مانند سِفر پيدايش.

گرچه قرآن در اين آيه، از يهوديان انتقاد مى‌كند، اما در واقع كنايه‌اى است به مسلمانان كه مبادا شما نيز قرآن را بشنويد، ولى به آن عمل نكنيد.

قرآن در چند مورد، انسان‌هاى نااهل را به چارپايان تشبيه كرده كه يكى از آنها عالمان بى‌عمل هستند كه در اين آيه به آنها اشاره شده است. «أُولئِكَ كَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ» «2»

سعدى مى‌گويد:

علم چندان كه بيشتر خوانى‌

چون عمل در تو نيست نادانى‌

نه محقق بود نه دانشمند

چارپايى بر او كتابى چند

آن تهى مغز را چه علم و خبر

كه بر او هيزم است يا دفتر

حضرت على عليه السلام فرمود: عالمى كه به علمش عمل كند اهل نجات است و كسى كه به علمش عمل نكند، اهل هلاكت و حسرت خواهد بود و دوزخيان از بوى بد او اذيّت مى‌شوند و بيشترين حسرت و ندامت در دوزخ از آنِ كسى خواهد بود كه مردم را به سوى خدا دعوت كرده و آنان سخن او را پذيرفته و به بهشت وارد شده‌اند، ولى دعوت كننده خود به دوزخ مى‌رود؛ زيرا گرفتار هواى‌نفس و آرزوهاى طولانى شده است.

«ان اشد اهل النار ندامة و حسرة رجل دعا عبدا الى الله فاستجاب و قبل منه و اطاع الله فادخله الله الجنة و ادخل الداعى النار بتركه علمه و اتباعه الهوى و طول الأمل» «3»

امام صادق عليه السلام فرمود: «ان العالم اذا لم يعمل بعلمه زلت موعظته عن القلوب كما يزل المطر عن الصفا» «4» موعظه عالمى كه به علمش عمل نكند از دل‌ها منحرف مى‌شود، همان‌گونه‌

«1». مفردات راغب.

«2». اعراف، 179.

«3». كافى، ج 1، ص 44.

«4». كافى، ج 1، ص 44.

جلد 10 - صفحه 31

كه باران از روى سنگ منحرف مى‌شود.

امام سجاد عليه السلام فرمودند: در انجيل آمده است: «ان العلم اذا لم يعمل به لم يزدد صاحبه الا كفرا و لم يزدد من الله الا بعدا» «1» به دانشمندى كه به علمش عمل نكند، جز كفر و دورى از خدا چيزى افزوده نمى‌شود.

در اين آيه تمثيلى‌تند و هشداردهنده در مورد عالمانِ بى‌عمل دينى مطرح شده است.

پيشوايان دينى نيز در اين باره تمثيلات و تشبيهات بسيارى را بيان كرده‌اند كه به گوشه‌اى از آنها اشاره مى‌كنيم:

  • عالم بى‌عمل، همچون شمعى است كه ديگران از نورش بهره‌مند مى‌شوند، ولى خود هلاك مى‌گردد. «2»
  • عالم بى‌عمل، مانند گنجى است كه انفاق نشود. «3»
  • عالم بد، مثل سنگى است كه در مسير آب قرار گرفته است؛ نه خود از آن مى‌نوشد و نه مى‌گذارد آب به ديگران برسد. «4»
  • عالم بى‌عمل، مانند چاه فاضلابى است كه درون آن متعفّن است. «5»
  • عالم بى‌عمل، مانند قبرى است كه ظاهرش سالم است ولى درون آن استخوان‌هاى پوسيده است. «6»

گوشه‌اى از سيماى زشت يهود در قرآن‌

سنگدل هستند: مِنَ الَّذِينَ هادُوا ... أُولئِكَ الَّذِينَ لَمْ يُرِدِ اللَّهُ أَنْ يُطَهِّرَ قُلُوبَهُمْ‌ «7»

رفاه طلب هستند: «لَنْ نَصْبِرَ عَلى‌ طَعامٍ واحِدٍ» «8» در روى زمين فساد مى‌كنند: «يَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَساداً» «9»

«1». كافى، ج 1، ص 45.

«2». ميزان‌الحكمه، ج 9، ص 54.

«3» ميزان الحكمه، ج 9، ص 55.

«4» ميزان الحكمه، ج 9، ص 55.

«5». محجّة البيضاء، ج 1، ص 130.

«6». محجّة البيضاء، ج 1، ص 130.

«7». مائده، 41.

«8». بقره، 61.

«9». مائده، 64.

جلد 10 - صفحه 32

حتى به خداوند تهمت مى‌زنند: «يَدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ» «1»

كتاب الهى را تحريف مى‌كنند: «يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَنْ مَواضِعِهِ» «2»

هر كجا وحى طبق ميل آن‌ها نباشد، تكبّر مى‌ورزند: «أَ فَكُلَّما جاءَكُمْ رَسُولٌ بِما لا تَهْوى‌ أَنْفُسُكُمُ اسْتَكْبَرْتُمْ» «3»

نسبت به اهل ايمان، بيشترين كينه را دارند: «أَشَدَّ النَّاسِ عَداوَةً لِلَّذِينَ آمَنُوا الْيَهُودَ» «4»

انبيا را به قتل مى‌رساندند: لَقَدْ أَخَذْنا مِيثاقَ بَنِي إِسْرائِيلَ وَ أَرْسَلْنا إِلَيْهِمْ رُسُلًا ... فَرِيقاً كَذَّبُوا وَ فَرِيقاً يَقْتُلُونَ‌ «5»

غضب شده خداوند هستند: «وَ باؤُ بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ» «6»*

گروهى از آنان مورد لعنت حضرت عيسى و حضرت داود بوده‌اند: «لُعِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ بَنِي إِسْرائِيلَ عَلى‌ لِسانِ داوُدَ وَ عِيسَى» «7»

پیام ها

1- استفاده از تمثيل در بيان حقايق، شيوه‌اى قرآنى است. (قرآن دانشمندان بى‌عمل را به الاغ تشبيه كرده است كه به ظاهر سنگين است، ولى در واقع، خفيف است). مَثَلُ الَّذِينَ حُمِّلُوا التَّوْراةَ ... كَمَثَلِ الْحِمارِ يَحْمِلُ أَسْفاراً

2- افشاىِ عالمان ناصالح و زبان گشودن به انتقاد از آنان، امرى قرآنى است. «مَثَلُ الَّذِينَ حُمِّلُوا التَّوْراةَ ثُمَّ لَمْ يَحْمِلُوها كَمَثَلِ الْحِمارِ يَحْمِلُ أَسْفاراً»

3- اگر عمل نكردن به تورات، انسان را تا مرز حيوانى همچون الاغ پايين مى‌آورد، عمل نكردن به قرآن كه كتاب برتر است، انسان را چگونه مى‌سازد؟

«كَمَثَلِ الْحِمارِ» 4- در اختيار داشتن و حملِ كتاب آسمانى مهم نيست، عمل به آن مهم است. لَمْ‌

«1». مائده، 64.

«2». نساء، 46.

«3». بقره، 87.

«4». مائده، 82.

«5». مائده، 70.

«6». بقره، 61.

«7». مائده، 78.

جلد 10 - صفحه 33

يَحْمِلُوها ... يَحْمِلُ أَسْفاراً

5- عمل نكردن به علم و دانش خود، نوعى تكذيب عملى آن است. «بِئْسَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِينَ كَذَّبُوا»

6- عمل نكردن به علم، نوعى ظلم است. «وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ»

7- دليل محروميّت‌ها، عملكرد خود ماست. «وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



مَثَلُ الَّذِينَ حُمِّلُوا التَّوْراةَ ثُمَّ لَمْ يَحْمِلُوها كَمَثَلِ الْحِمارِ يَحْمِلُ أَسْفاراً بِئْسَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِ اللَّهِ وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ «5»

«1» مدرك ياد شده، صفحه 275.

«2» به نقل از نور الثقلين، جلد 5، صفحه 324، حديث 24.

جلد 13 - صفحه 164

بعد از ذكر رسالت رسول، در مذمت حاملين تورات و قراء و حفاظ آن فرمايد به سبب كتمان وصف حضرت و بشارت قدوم آن سرور به بيان ضرب المثل:

مَثَلُ الَّذِينَ حُمِّلُوا التَّوْراةَ: مثل آنانكه حل نموده‌اند علم تورات را، يعنى مأمور شدند كه بياموزند و بخوانند آن را و بار تكليف را بردارند و به آن عمل كنند، و ايشان ياد گرفتند و قرائت آن كردند، ثُمَّ لَمْ يَحْمِلُوها: بعد از آن بر نداشتند آن را، يعنى عمل به آن ننمودند و بدانچه در آن نفع نبردند به عمل كردن به آن، بلكه كتمان نمودند وصف حضرت ختمى مرتبت صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و اخبار به آمدن او را، كَمَثَلِ الْحِمارِ يَحْمِلُ أَسْفاراً: مانند مثل دراز گوش است در حالتى كه برمى‌دارد كتابهاى بزرگ گران‌بار از علوم را، يعنى در حمل آن رنج مى‌كشد و تعب بسيار مى‌بيند، لكن نمى‌داند كه آنچه حمل بر او كرده‌اند چه چيز است، و به غير از زحمت و سختى، نفعى و فايده‌اى به او نرسد. همچنين آنكه تلاوت كتاب آسمانى كند و حفظ آن نمايد و تعقل در آن ننمايد و عمل به آن نكند، با اين چهارپا مساوى باشد. بِئْسَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِينَ‌: بد مثل گروهى است مثل كسانى كه، كَذَّبُوا بِآياتِ اللَّهِ‌:

تكذيب كردند به آيتهاى خدا و حجتهاى او كه دالند بر صحت نبوت سيد انبياء، مراد آيات تورات و قرآن است. وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ‌: و خدا هدايت نفرمايد به اجبار و اكراه، گروه ستمكاران را كه به سبب عناد با خدا و رسول، به نفس خود ظلم كردند و از طريق حق تجاوز نموده، گمراه شدند به سوء اختيار خود. مراد آنكه حق تعالى به سبب عناد و طغيان مكذبان، تخليه ايشان كند و به حال خود وا مى‌گذارد و الطافى كه در حق مؤمنان كرامت فرمايد، آنها را از آن محروم سازد. يا در آخرت ثواب به ايشان ندهد و راه بهشت به آنها ننمايد، به‌

جلد 13 - صفحه 165

سبب آنكه در دنيا از راه حق منحرف شدند.

تنبيه: آيه شريفه گرچه در مذمت اهل تورات است كه به كتاب آسمانى عمل ننمودند، لكن مفاد آيه شامل است اهل قرآن را كه به كتاب آسمانى عمل ننمايند. و تمثيل به آنها يكى است، زيرا آنانكه حافظ و قارى قرآن باشند لكن در مقام عمل به فرامين آن، آثار بر آنها مترتب نشود، مانند چهارپائى خواهند بود كه حامل كتب سماويه باشد، چنانچه آن حيوان جز زحمت و سختى حمل، نفعى براى او ندارد؛ اين جماعت را هم جز وبال و خسران قرآن براى آنها نخواهد بود، بلكه در باره آنها فرمود حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم:

1- ما آمن بالقرآن من استحلّ محارمه: «1» ايمان نياورده به قرآن كسى كه حلال داند محرّمات قرآن را.

2- فرمود: كم من قارى‌ء القرآن و القرآن يلعنه: «2» چه بسيار از قرائت كنندگان قرآن و حال آنكه قرآن لعنت كند او را.

3- در ذيل حديثى فرمايد: و شر الناس من يقرء القرآن و لا يرعوى عن شي‌ء به: و بدترين مردمان كسى است كه بخواند قرآن را و مراعات نكند چيزى را به آن قرائت.

و در تحت اين آيه داخل است هر كه مسائل شرعيه بداند و به آن عمل نكند، زيرا ثمره و نتيجه علم، عمل است. فرمود حضرت رسالت صلّى اللّه عليه و آله و سلّم: 1- العلم الّذى لا يعمل به كالكنز الّذى لا ينفق منه، اتعب صاحبه نفسه فى جمعه و لم يصل الى نفعه. علمى كه عمل نشود به آن، مانند گنجى است كه انفاق نشود از آن، كه به زحمت انداخته صاحب او [نفسش را] در جمع آن، و نرسد به سوى او فايده آن.

«1» بحار الانوار، جلد 92، صفحه 185، حديث 23.

«2» مدرك ياد شده، حديث 24.

جلد 13 - صفحه 166

2- قال صلّى اللّه عليه و آله و سلّم: مثل الّذى يعلم الخير و لا يعمل به مثل السّراج يضى‌ء للناس و يحرق نفسه. فرمود: مثل كسى كه تعليم نمايد خير را و عمل نكند به آن، مثل چراغى است كه روشنائى دهد مردم را و مى‌سوزاند خود را.

3- قال عليه السّلام: اشدّ النّاس عذابا عالم لا ينتفع من علمه بشي‌ء. فرمود:

سخت‌ترين عذاب روز قيامت، براى عالمى است كه منتفع نشود به چيزى از علمش.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌

يُسَبِّحُ لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ الْمَلِكِ الْقُدُّوسِ الْعَزِيزِ الْحَكِيمِ «1» هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولاً مِنْهُمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِهِ وَ يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ إِنْ كانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِي ضَلالٍ مُبِينٍ «2» وَ آخَرِينَ مِنْهُمْ لَمَّا يَلْحَقُوا بِهِمْ وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ «3» ذلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ «4»

مَثَلُ الَّذِينَ حُمِّلُوا التَّوْراةَ ثُمَّ لَمْ يَحْمِلُوها كَمَثَلِ الْحِمارِ يَحْمِلُ أَسْفاراً بِئْسَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِ اللَّهِ وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ «5»

ترجمه‌

تسبيح ميگويد خدايرا آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است پادشاه پاك از عيب و نقص تواناى درست كردار

او است آنكه برانگيخت در ميان غير اهل كتاب پيغمبرى از خودشان كه ميخواند بر آنان آيات او را و پاك ميگرداند ايشانرا و مى‌آموزد بآنان كتاب و حكمت را و همانا بودند پيشتر در گمراهى آشكار

و دسته ديگرى را از آنان كه هنوز ملحق نشده‌اند بايشان و او است با اقتدار درست كار

اين فضل خدا است عطا ميكند آنرا بهر كه بخواهد و خدا صاحب فضل بزرگ است‌

مثل آنانكه تحميل كرده شدند باحكام تورية پس عمل ننمودند و تحمّل نكردند آنرا مانند مثل خر است كه حمل ميكند كتابهائى را بد است مثل گروهى كه تكذيب كردند آيات خدا را و خدا هدايت نميكند گروه ستمكاران را.

تفسير

تسبيح و تنزيه تمام موجودات خالق و نگهدار خودشان را از نقائص و عيوب بلسان حال و مقال و نكته تعبير از آن بصيغ مختلفه در سوره قبل و آيات مناسبه سابقه مكرّر ذكر و بيان شده است و سلطنت حقّه حقيقيّه خداوند و منزّه و

جلد 5 صفحه 201

مبرّى بودن ذات اقدس او از هر عيب و نقص واضح است و عزّت و حكمت او كه ملازم با قدرت و علم است كه مرجع صفات كماليّه ميباشند محتاج به بيان جديد نيست و اين نكته مكرّر ذكر شده و بايد بشود چون مهمّ است و امّى اگر چه در لغت بمعناى بى‌خط و سواد است ولى قمّى ره در ذيل في الامّيّين از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه آنها مينوشتند ولى با آنها كتابى از نزد خدا نبود و پيغمبرى بر آنها مبعوث نشده بود لذا خداوند نسبت داد آنانرا بامّيّين و از بعضى از روايات استفاده ميشود كه پيغمبر اكرم را كه امّى خواندند براى آن بوده كه اهل امّ القرى بوده كه كنيه مكّه است نه آنكه العياذ باللّه خطّ و سواد نداشته چگونه شخص بى سواد معلّم كتاب و حكمت ميشود بلى ممكن است گفته شود براى آن امّى خوانده شده كه نزد كسى درس نخوانده و خط ننوشته بود براى آنكه مؤكّد اعتقاد بشر باشد بآنكه علوم او از جانب خدا بوده و شمّه‌ئى از اينمقال در سوره اعراف گذشت در هر حال اينجا مراد از امّيّين كليّه عرب يا اهل مكّه است كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم از آنها بوده و آيات قرآن را براى آنها تلاوت ميفرموده و پاك مينموده آنها را از شرك و ساير عقائد باطله و اخلاق رذيله و مى‌آموخته بآنها كتاب خدا و احكام مقدّسه اسلام را كه تمامى بر طبق حكمت و مصلحت است و آنها قبلا در گمراهى شرك و جهل و فساد از حيث عقائد و اعمال بسر ميبردند و بعدا موحّد و عالم و مؤمن شدند و ديگران از اهل ايمان كه بتدريج بآنان ملحق ميشوند تا روز قيامت همه از تعليمات او بهره‌مند خواهند شد در مجمع از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه آنها عجمها هستند و كسانيكه بلغت عرب تكلّم ننمودند و فرموده روايت شده كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم اين آيه را قرائت فرمود پرسيدند آنانكه هنوز ملحق نشده‌اند كيانند آنحضرت دست مبارك خود را بر كتف سلمان نهاد و فرمود اگر ايمان در ثريّا باشد هر آينه نائل ميشوند بآن مردانى از اين قبيل و بنابراين و آخرين عطف است بر مفعول يعلّم و اينكه آخرين را از آنها شمرده باعتبار آنستكه همه اهل ايمان و شاگردان يك دبستانند و بعضى آخرين را عبارت از تابعين دانسته‌اند كه بعد از اصحاب بشرف اسلام مشرّف شدند و بنابراين و آخرين عطف است بر امّيّين و مراد

جلد 5 صفحه 202

از آن موجودين و مراد از آخرين غير موجودين از آنها ميباشد و اين منصب رسالت و تعليم كتاب و حكمت و تزكيه نفوس امّت بزرگترين تفضّل الهى است بر بشر قابل كه عطا ميكند آنرا بهر كس بخواهد بمقتضاى مصلحت و خداوند داراى فضل بى‌نهايت است كه بندگانرا هيچ گاه بى‌رهبر و زمين را خالى از حجّت يعنى پيغمبر و امام نميگذارد نهايت آنكه مردم بايد قابل براى تعليم و تربيت باشند و بكتاب الهى و احكام آن علم پيدا كنند و عمل نمايند نه مانند يهود باشند كه مكلّف شدند بتورية و احكام آن و علم بآن پيدا نكردند و عمل ننمودند و خداوند آنها را تشبيه بخر باركش كتب فرموده در آنكه علم بآنچه در آنها است ندارند و عمل نمينمايند و نفع از آن نميبرند فقط زحمت حمل آن بر گرده آنحيوان است چنانچه زحمت جمع و تدوين و حفظ تورية بدوش يهود است و اين تشبيه بحمار مثل بدى است مناسب با حال كسانيكه تكذيب نمودند آيات قرآن و تورية را كه دلالت بر نبوّت خاتم انبياء دارد و اوصاف او در آن ذكر شده و خداوند راه بهشت را بكسانيكه اعراض از كتب آسمانى نموده‌اند ارائه نميدهد چون اين قبيل اشخاص ظلم نمودند بخودشان و به پيغمبران خدا كه براى هدايت آنها آمده بودند بتكذيب و افترا و غيره و اين عمل شخص را از قابليّت هدايت ساقط مينمايد و از اين امّت هم كسانيكه علم باحكام قرآن پيدا نكردند و عمل ننمودند و آنرا حفظ و حمل و نقل مينمايند حال آنها را دارند و اين مثل آنها هم هست اختصاص بيهود ندارد و اللّه اعلم.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


مَثَل‌ُ الَّذِين‌َ حُمِّلُوا التَّوراةَ ثُم‌َّ لَم‌ يَحمِلُوها كَمَثَل‌ِ الحِمارِ يَحمِل‌ُ أَسفاراً بِئس‌َ مَثَل‌ُ القَوم‌ِ الَّذِين‌َ كَذَّبُوا بِآيات‌ِ اللّه‌ِ وَ اللّه‌ُ لا يَهدِي‌ القَوم‌َ الظّالِمِين‌َ «5»

مثل‌ كساني‌ ‌که‌ توراة ‌را‌ ‌بر‌ ‌آنها‌ نازل‌ كرديم‌ و بآنها داده‌ شد ‌پس‌ ‌از‌ زماني‌ ترك‌ كردند و بآن‌ عمل‌ نكردند و ‌از‌ دست‌ دادند مثل‌ حمار ‌است‌ ‌که‌ يك‌ مقدار كتاب‌ ‌بر‌ ‌او‌ بار كنند ‌پس‌ ‌از‌ گرده ‌او‌ برداشته‌ شود نميفهمد چه‌ بار ‌او‌ كردند و چه‌ ‌در‌ ‌او‌ ‌بود‌، بسيار بد مثلي‌ ‌است‌ ‌از‌ ‌براي‌ قومي‌ ‌که‌ تكذيب‌ كردند آيات‌ ‌خدا‌ ‌را‌ و ‌خدا‌ هدايت‌ نميكند قومي‌ ‌را‌ ‌که‌ ظالم‌ هستند. قصه توراة و معامله يهود ‌با‌ ‌او‌ حقير ‌در‌ مجلد اول‌ كلم‌ الطيب‌

جلد 17 - صفحه 8

‌در‌ باب‌ نبوت‌ خاصه‌ ‌از‌ كتب‌ ‌خود‌ يهود ‌که‌ عهد قديمش‌ نامند و كتب‌ وحي‌ شمارند ‌از‌ صفحه 262 ‌الي‌ صفحه 283 مفصلا بيان‌ كرده‌ام‌ رجوع‌ فرمائيد.

خلاصه‌ اينكه‌ سه‌ مرتبه‌ توراة ‌از‌ ميان‌ ‌آنها‌ بكلي‌ متروك‌ شد و ‌در‌ ‌هر‌ مرتبه‌ يك‌ نفر مدعي‌ شد ‌که‌ ‌من‌ پيدا كردم‌ و مزخرفاتي‌ بدست‌ يهود داد بنام‌ توراة بعلاوه‌ ‌اينکه‌ كتابي‌ ‌که‌ فعلا ‌در‌ دست‌ يهود ‌است‌ و بنام‌ توراة نام‌ نهاده‌اند كفريات‌ زياد و تناقضات‌ بسيار دارد بعلاوه‌ دلالت‌ دارد ‌بر‌ اينكه‌ موسي‌ و هارون‌ صلاحيت‌ نبوت‌ و رسالت‌ نداشتند، و چون‌ شرح‌ ‌اينکه‌ قضايا ‌از‌ وضع‌ تفسير خارج‌ ‌است‌ تقاضا دارم‌ رجوع‌ ‌به‌ كلم‌‌-‌ الطيب‌ بفرمائيد.

خداوند مثل‌ ميزند يهود ‌را‌ ‌به‌ حمار ‌که‌ ‌از‌ همه‌ حيوانات‌ شعور و ادراكش‌ كمتر ‌است‌ ‌حتي‌ معروف‌ ‌است‌ كسي‌ ‌را‌ بخواهند مبالغه‌ ‌در‌ بي‌ شعوريش‌ كنند ميگويند خر ‌است‌ ميفرمايد:

مَثَل‌ُ الَّذِين‌َ حُمِّلُوا التَّوراةَ ثُم‌َّ لَم‌ يَحمِلُوها كَمَثَل‌ِ الحِمارِ يَحمِل‌ُ أَسفاراً و ‌اينکه‌ مثل‌ ‌را‌ ‌خدا‌ ‌براي‌ مسلمين‌ ميزند ‌که‌ ‌با‌ قرآن‌ ‌اينکه‌ نوع‌ عمل‌ نكنيد و باحكام‌ ‌او‌ عمل‌ كنيد و ‌او‌ ‌را‌ متروك‌ و مهجور بگذاريد ‌که‌ ‌در‌ همين‌ قرآن‌ ‌از‌ لسان‌ پيغمبرش‌ ميفرمايد:

وَ قال‌َ الرَّسُول‌ُ يا رَب‌ِّ إِن‌َّ قَومِي‌ اتَّخَذُوا هذَا القُرآن‌َ مَهجُوراً فرقان‌ آيه 32. عرض‌ ميكنم‌ ‌ يا ‌ ‌رسول‌ اللّه‌ تشريف‌ بياور و دوره ‌ما ‌را‌ مشاهده‌ كن‌ ‌که‌ ‌با‌ قرآن‌ چه‌ معامله‌ ميكنند لذا ميفرمايد:

بِئس‌َ مَثَل‌ُ القَوم‌ِ الَّذِين‌َ كَذَّبُوا بِآيات‌ِ اللّه‌ِ آيا بواجباتش‌ عمل‌ ميكنند ‌ يا ‌ ‌از‌ محرماتش‌ اجتناب‌ ميكنند ‌ يا ‌ حدودش‌ ‌را‌ جاري‌ ميكنند حد زنا قذف‌ قتل‌ ‌ يا ‌ ديات‌ ‌ يا ‌ باحكام‌ ميراث‌ و وصيت‌ و هكذا بدانند ‌که‌ ‌خدا‌ ميفرمايد:

وَ اللّه‌ُ لا يَهدِي‌ القَوم‌َ الظّالِمِين‌َ بخصوص‌ ظلم‌ بقرآن‌ و آيات‌ الهي‌ و فرامين‌ و دستورات‌ و احكام‌ ‌او‌.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 5)- چارپائی بر او کتابی چند! در بعضی از روایات آمده است که یهود می‌گفتند: اگر محمّد به رسالت مبعوث شده رسالتش شامل حال ما نیست، لذا به آنها گوشزد می‌کند که اگر کتب آسمانی خود را دقیقا خوانده و عمل می‌کردید این سخن را نمی‌گفتید، چرا که بشارت ظهور پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و آله در آن آمده است.

می‌فرماید: «کسانی که مکلف به تورات شدند ولی حق آن را ادا نکردند مانند درازگوشی هستند که کتابهائی حمل می‌کند» آن را بر دوش می‌کشد اما چیزی از آن

ج5، ص180

نمی‌فهمد (مثل الذین حملوا التوراة ثم لم یحملوها کمثل الحمار یحمل اسفارا).

این قوم از خود راضی که تنها به نام تورات یا تلاوت آن قناعت کردند، بی‌آنکه اندیشه در محتوای آن داشته باشند و عمل کنند همانند همین حیوانی هستند که در حماقت و نادانی ضرب المثل و مشهور خاص و عام است.

سپس در ادامه این مثل می‌افزاید: «گروهی که آیات خدا را انکار کردند مثال بدی دارند» (بئس مثل القوم الذین کذبوا بآیات الله).

و در پایان آیه در یک جمله کوتاه و پر معنی می‌فرماید: «و خداوند قوم ستمگر را هدایت نمی‌کند»؟ (و الله لا یهدی القوم الظالمین).

درست است که هدایت کار خداست، اما زمینه لازم دارد، و زمینه آن که روح حق طلبی و حق جوئی است باید از ناحیه خود انسانها فراهم شود، و ستمگران از این مرحله دورند.

در روایات اسلامی در نکوهش عالمان بی‌عمل تعبیرات تکان دهنده‌ای آمده است: از جمله، از رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله نقل شده که فرمود: «هر کس علمش افزوده شود ولی بر هدایتش نیفزاید، این علم، جز دوری از خدا، برای او حاصلی ندارد».

و بدون شک وجود چنین علما و دانشمندانی، بزرگترین بلا برای یک جامعه محسوب می‌شود و سرنوشت مردمی که عالمشان چنین باشد، سرنوشت خطرناکی است که به گفته شاعر عرب:

شبان، گوسفندان را از چنگال گرگ نجات می‌دهد اما وای به حال گوسفندانی که شبانشان گرگان باشند.

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

  1. تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج11، ص157

منابع