آیه 53 سوره فصلت
<<52 | آیه 53 سوره فصلت | 54>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
ما آیات (قدرت و حکمت) خود را در آفاق جهان و نفوس بندگان کاملا هویدا و روشن میگردانیم تا ظاهر و آشکار شود که خدا (و آیات حکمت و قیامت و رسالتش همه) بر حق است. آیا همین حقیقت که خدا بر همه موجودات عالم پیدا و گواه است کفایت (از برهان) نمیکند؟
به زودی نشانه های خود را در کرانه ها و اطراف جهان و در نفوس خودشان به آنان نشان خواهیم داد تا برای آنان روشن شود که بی تردید او حق است. آیا کافی نیست که پروردگارت [با ظاهر کردن حقایق و دلایل] بر همه چیز گواه است [که تنها او آفریننده و بی نیاز است و غیر او مخلوق و از هر جهت نیازمند به اوست.]
به زودى نشانههاى خود را در افقها[ى گوناگون] و در دلهايشان بديشان خواهيم نمود، تا برايشان روشن گردد كه او خود حق است. آيا كافى نيست كه پروردگارت خود شاهد هر چيزى است؟
زودا كه آيات قدرت خود را در آفاق و در وجود خودشان به آنها نشان خواهيم داد تا برايشان آشكار شود كه او حق است. آيا اينكه پروردگار تو در همه جا حاضر است كافى نيست؟
به زودی نشانههای خود را در اطراف جهان و در درون جانشان به آنها نشان میدهیم تا برای آنان آشکار گردد که او حق است؛ آیا کافی نیست که پروردگارت بر همه چیز شاهد و گواه است؟!
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
- افاق: افق: ناحيه و طرف. چنان كه در نهايه و قاموس و مفردات گفته آفاق: اطراف.[۱]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
سَنُرِيهِمْ آياتِنا فِي الْآفاقِ وَ فِي أَنْفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ أَ وَ لَمْ يَكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ «53»
ما در آينده نزديكى آيات خود را در اطراف جهان و در درون جانشان به آنان نشان خواهيم داد، تا برايشان روشن شود كه قطعاً او حقّ است، آيا كافى نيست كه پروردگارت بر هر چيزى گواه است؟
أَلا إِنَّهُمْ فِي مِرْيَةٍ مِنْ لِقاءِ رَبِّهِمْ أَلا إِنَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ مُحِيطٌ «54»
آگاه باش كه مردم از ملاقات پروردگارشان (در قيامت) در شكّى عميق هستند. آگاه باش كه او به هر چيزى احاطه دارد.
نکته ها
خداشناسى مراحلى دارد: گاهى از آثار پى به مؤثّر مىبريم. «آياتِنا فِي الْآفاقِ وَ فِي أَنْفُسِهِمْ» و گاهى خودش را مىيابيم و واسطهها را كنار مىزنيم. «أَ وَ لَمْ يَكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ» همان گونه كه خودش شاهد بر يكتايى خود است. «شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ» «1»
كى رفتهاى ز دل كه تمنا كنم تو را
كى گشتهاى نهفته كه پيدا كنم تو را
با صد هزار جلوه برون آمدى كه من
با صد هزار ديده تماشا كنم تو را
امام حسين عليه السلام در دعاى عرفه مىگويد: متى غبت حتى تحتاج الى دليل يدل عليك ... عميت عين لا تراك آيا براى غير تو نمودى است كه براى تو نيست، تو كى غائب بودى تا به دليل نياز داشته باشى كور باد چشمى كه تو را نبينيد.
چرا در معاد شك مىكنيم؟ آيا او نمىداند كه چه كردهايم تا كيفر و پاداش دهد؟ «أَنَّهُ عَلى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ» يا نمىتواند دوباره خلق كند؟ «أَنَّهُ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ»* آرى، هدف اين
«1». آل عمران، 18.
جلد 8 - صفحه 365
تشكيكها باز كردن راه براى فسق و فجور است. «يُرِيدُ الْإِنْسانُ لِيَفْجُرَ أَمامَهُ يَسْئَلُ أَيَّانَ يَوْمُ الْقِيامَةِ» «1»
پیام ها
1- جلوههاى قدرت و حكمت خدا تمام شدنى نيست. «سَنُرِيهِمْ» (يعنى علاوه بر آياتى كه در دسترس است، در آينده نيز آياتى را به آنان نشان خواهيم داد.)
2- پيشرفت علوم، گامى است براى خداشناسى. «سَنُرِيهِمْ آياتِنا فِي الْآفاقِ وَ فِي أَنْفُسِهِمْ»
3- تمام هستى، كلاس خداشناسى است. «فِي الْآفاقِ وَ فِي أَنْفُسِهِمْ»
4- خداشناسى با توجّه به نزديكترين موجود (خود انسان) تا دورترين نقطهى هستى ممكن است. «فِي الْآفاقِ وَ فِي أَنْفُسِهِمْ»
5- خداوند با همه اتمام حجّت مىكند. سَنُرِيهِمْ آياتِنا ... حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُ
6- خداشناسى بايد با دريافت و باور همراه باشد. «يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ»
7- تنها معبود حقّ، اوست. «أَنَّهُ الْحَقُّ»
8- با سؤال، فطرتهاى خفته را بيدار كنيد. أَ وَ لَمْ يَكْفِ ...
9- ذات مقدّس خدا شاهد و گواه بر خود اوست. «أَنَّهُ عَلى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ»، چنانكه اولياى خدا چنين مىگفتند: «يا من دل بذاته على ذاته» (آفتاب آمد دليل آفتاب)
10- اگر ايمان به خداوند قطعى شود، ايمان به معاد كه جلوهاى از قدرت و حكمت و عدالت خداست ثابت مىشود. أَلا إِنَّهُمْ فِي مِرْيَةٍ ...
«والحمدللّه ربّ العالمين»
«1». قيامت، 5- 6.
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
سَنُرِيهِمْ آياتِنا فِي الْآفاقِ وَ فِي أَنْفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ أَ وَ لَمْ يَكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ (53)
شأن نزول:
پس از وقوع معجزه باهره شق القمر، أبو جهل به قريش گفت: اين شخص سحر نموده، شما به اطراف بفرستيد و از مردمان جوانب معلوم كنيد اين صورت را مشاهده نمودهاند، اگر اهل آفاق ديدهاند از آيات خدا، و الا سحر باشد؛ پس از تجسس همه اقرار گردند، ابو جهل گفت: «هذا سحر مستمر»؛ حق تعالى آيه نازل فرمود:
سَنُرِيهِمْ آياتِنا: زود است نشان دهيم و بنمائيم نشانههاى قدرت خود را، فِي الْآفاقِ: در اطراف و حوالى جهان، وَ فِي أَنْفُسِهِمْ: و در نفسهاى ايشان، يعنى مكرر آيات را ارائه دهيم، حَتَّى يَتَبَيَّنَ: تا روشن و مبين شود، لَهُمْ: بر ايشان، أَنَّهُ الْحَقُ: بدرستى كه رسول ما حق است، أَ وَ لَمْ يَكْفِ بِرَبِّكَ: آيا كفايت نمىكند پروردگار تو را «استفهام تقريرى»، يعنى البته بس است برهان آفريدگار تو را، أَنَّهُ عَلى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ: بدرستى كه او سبحانه بر همه چيز
جلد 11 - صفحه 389
گواه باشد. مراد آنكه گواه شد او بر همه چيز كفايت مىكند تو را، و معنى كفايت، تبيين او است آنچه كافى و وافى باشد از دلايل وحدانيت و آيات صحت نبوت. حاصل آنكه اگر كفار انكار نبوت كنند، حق سبحانه كافى است كه بر صدق نبوت تو گواه باشد به اين وجه كه اظهار دلايل واضحه نمايد بر صدق ادعاى تو.
تنبيه:
علما را در تفسير آفاق و انفس وجوهى است:
1- بنمائيم به مردمان حجج و دلايل توحيد و قدرت خود را در آفاق عالم و اقطار آسمان و زمين از آفتاب و ماه نباتات و اشجار و بحار و جبال. و در نفوس ايشان از لطايف صنعت و بدايع حكمت و حسن صورت و احكام خلقت به اعصاب و رباطات و عروق و ايجاد قواى ظاهره و باطنه و غير آن تا ظاهر شود مر ايشان را كه خالق آفاق و انفس، معبود به حق است و در الوهيت يكتا و در علم و قدرت بيهمتا است.
2- بنمائيم به ايشان دلايل خود را بر صدق حضرت پيغمبر و صحت نبوت او در آفاق، يعنى اقطار مكه به فتح قوى و قلعهها و بلاد براى او و به نصرت اخيار و ابرار و بعد از او براى اهل اسلام مانند غلبه بر بلاد يمن و روم و فارس و شرق و غرب و تسلط و تفوق آنها بر اكاسره و اقاصره و انتشار صيت اسلام در اقطار عالم بر وجهى كه خارق عادت است. و مراد به انفس فتح مكه بعد از قحط و خوف و قتل، و اين فتح و نصرت آفاقى و انفسى به جهت آنست كه تا ظاهر شود بر عالميان كه قرآن حق و از نزد خداى به حق است، چه ايشان بعد از غلبه و تسلط آن حضرت بدون هيچ ناصر و معاونى در ظاهر دانستند او مؤيد از جانب خدا باشد.
3- مراد آيات آفاقى عذاب امم گذشته واقع شد از خسف و غرق و صيحه و باد صرصر و غير آن و «فى انفسهم» واقعه روز بدر است.
4- مراد به آيات آفاقى آثار امم گذشته است كه تكذيب رسولان خود كردند و آثار ساير مخلوقات كه در جميع بلاد بودند. و آيات انفسى انتقال ايشان از نطفه به علقه و علقه به مضغه و مضغه به عظام، پس روئيدن گوشت بر آن، و
جلد 11 - صفحه 390
بعد انتقال از مرتبه جنين به طفوليت و از طفوليت به شباب و از شباب به كهولت و از كهولت به شيخوخيت و از تزايد عقل و تميز به تزايد سن، و طوارى حالات مختلفه.
5- آنكه آفاقى: اختلاف در امكنه و ازمنه، و انفسى: تفاوت كلى است در احوال و امزجه.
6- كافى- به اسناد خود از حضرت صادق عليه السّلام در اين آيه فرمايد:
خسف و مسخ و قذف، راوى گويد: حتى يتبين لهم، فرمود: واگذار آن را آن قيام قائم است «1».
7- در ارشاد مفيد رحمه اللّه از حضرت كاظم عليه السّلام فرمود: در رجعت و زمان ظهور قائم «عجل اللّه فرجه» ديده مىشود عجائب و غرائب در آفاق و مسخ اعداء حق، تا ظاهر مىشود بر مردم كه امانت و ولايت و ظهور امام حق است «2».
8- تفسير برهان- آيات در آفاق كسوف و زلزله و آنچه در آسمان عارض شود از آسمان. و آيات در انفس؛ گرسنگى، تشنگى، مرض، صحت، غنا، فقر، رضا، سخط، غضب، ترس، امن، احوالات مختلفه طارى شود، پس اعظم آيات الهى است بر توحيد. «3»
تتمه:
محققين بياناتى نمودهاند: آيات آفاقى عالم كبير- انفسى عالم صغير و آنچه در عالم كبير است نمونه آن در عالم صغير است: از آن جمله اخلاط اربعه از آيات انفسى، نمونه فصول اربعه آيات آفاقى است، و قواى اربعه نمونهاى از رياح اربعه است در آفاق شمس و قمر- در انفس، حسن و فكر؛ در آفاق، كوكب و نجوم. در انفس، عجائب و علوم؛ در آفاق، سحائب و غموم، در انفس، نوائب و هموم؛ در آفاق، بروق راجفه؛ در انفس، عروق راجفه؛ در آفاق، جبال شامخه؛ در انفس، آمال راسخه؛ در آفاق، عيون نابعه؛ در انفس، عيون
«1» برهان ج 4 ص 114 حديث 4 به نقل از كافى.
«2» ارشاد- با ترجمه فارسى- ج 2 ص 349 حديث 7.
«3» برهان ج 4 ص 114 بنقل از على بن ابراهيم.
جلد 11 - صفحه 391
دامعه؛ در آفاق، جواهر و معادن؛ در انفس، ظواهر و بواطن؛ پس آنچه مفصلا در دو عالم است مجملا در نشأه انسان مندرج است و لذا گويند انسان عالم صغير مجمل و غير او عالم كبير مفصل است، پس عالم شدن به حقيقت عالم صغير مستتبع علميت به جميع ما سوى و آن مستلزم معرفت حق تعالى است و از اينجاست كه حضرت امير المؤمنين عليه السّلام فرمايد: «من عرف نفسه فقد عرف ربه» هر كه به حقيقت بشناسد نفس خود، پس بتحقيق شناخته پروردگار خود را.
أ تزعم انك جرم صغير
و فيك انطوى العالم الاكبر
و دائك منك فلا تشعر
دوائك فيك فلا تبصر
و انت الكتاب المبين الذى
با حرفه يظهر المظهر «1»
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ إِذا أَنْعَمْنا عَلَى الْإِنْسانِ أَعْرَضَ وَ نَأى بِجانِبِهِ وَ إِذا مَسَّهُ الشَّرُّ فَذُو دُعاءٍ عَرِيضٍ (51) قُلْ أَ رَأَيْتُمْ إِنْ كانَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ ثُمَّ كَفَرْتُمْ بِهِ مَنْ أَضَلُّ مِمَّنْ هُوَ فِي شِقاقٍ بَعِيدٍ (52) سَنُرِيهِمْ آياتِنا فِي الْآفاقِ وَ فِي أَنْفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ أَ وَ لَمْ يَكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ (53) أَلا إِنَّهُمْ فِي مِرْيَةٍ مِنْ لِقاءِ رَبِّهِمْ أَلا إِنَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ مُحِيطٌ (54)
ترجمه
و چون انعام نمائيم بر انسان اعراض كند و دور نمايد جانب خود را و چون برسد او را بدى پس صاحب دعائى است وسيع
بگو خبر دهيد كه اگر باشد از نزد خدا پس كافر شده باشيد بآن كيست گمراهتر از آنكه او در مخالفتى است دور از حق و حقيقت
زود باشد كه بنمايانيم بآنها نشانههاى قدرت خود را
جلد 4 صفحه 566
در آفاق عالم و در وجود خودشان تا آشكار شود بر آنها كه او حق است آيا و كافى نيست براى تو پروردگارت كه او بر هر چيزى گواه است
آگاه باش كه همانا آنها در شكّى از ملاقات پروردگارشانند آگاه باش كه همانا او بر همه چيز احاطه دارد.
تفسير
خداوند متعال در تعقيب احوال انسان سابق الذّكر ميفرمايد كه چون او را بانواع نعم خود متنعّم نمائيم بجاى شكرگزارى اعراض از ما نموده و بجانب خود از باب تكبّر و استغناء از ما دورى مينمايد و محتمل است از جانب مجازا نفس اراده شده باشد يعنى دور ميكند خود را و منحرف ميشود از ما و چون مبتلا ببلا و مرض و فقر و ساير گرفتاريها شود روى نياز بدرگاه كارساز آورد و دعاى عريض و طويلى نمايد و اين تعبير ظاهرا براى اشاره بزيادى دعاى او است با آنكه روح ندارد و مانند جسم عريض و طويلى است و به پيغمبر خود دستور داده كه از كفّار سؤال فرمايد اگر قرآن از جانب خدا باشد و شما كافر بآن شده باشيد آيا كسى گمراهتر از شما هست كه با حق و حقيقت مخالفت شديد آغاز نموديد بطوريكه شما در جانبى و حق در جانب ديگر واقع شده است با آنكه طريقه احتياط آنستكه اگر انسان در حق بودن امرى شك هم داشته باشد مخالفت ننمايد و فرموده ما بزودى آيات و ادلّه توحيد و حق بودن قرآن را در روى زمين بآنها ارائه ميدهيم از معجزات پى در پى كه بدست تو جارى مينمائيم و از ظهور صدق اخبار غيبيّه قرآن كه در خارج واقع ميشود و از ظهور وجوه اعجاز آن بر فصحاء و اهل معرفت و اقرار ايشان ببودن آن كلام خدا بتدريج كه بر تو نازل ميشود و در نفوس خود آنها كه مىبينند مغلوب و مقتول و اسير و ذليل و خوار شدند و مسلمانان فاتح و غالب و مظفّر و منصور گشتند با آنكه از ما قبلا وعده نصرت و ظفر بر كفار بمسلمانان داده شده بود و ببلاياى ديگر از قبيل قحط و غلا كه بعد از هجرت تو بآن مبتلا ميگردند و بتأليف قلوبيكه از آنها در فتح مكّه و غيره بسيره مرضيّه تو حاصل ميشود تا مبيّن و واضح ميگردد بر آنها كه قرآن و دين تو حق است آيا كافى نيست لطف خداوند براى ارائه دادن حقانيّت تو كه همه جا حاضر و بر اعمال و احوال شما و آنها ناظر و گواه است آنچه تا كنون در ذيل اين آيه
جلد 4 صفحه 567
نگارش يافت بنظر حقير از ظاهر كلام الهى رسيده و بنابر اين ضمير در انّه الحقّ بمناسبت آيه سابقه بقرآن و دين اسلام راجع است ولى ظاهرا مشهور بين مفسّرين و حكما ارجاع آن است بتوحيد خدا و گفتهاند مراد از آيات آفاقى امارات و ادلّه بر وجود صانع حكيم عليم است در عالم از گردش افلاك و انجم و موجودات ارضيّه از جبال و بحار و اشجار و پرندگان و چرندگان و امثال آنها و از آيات انفسى لطائف صنع و ودائع حكمت و خواص اعضا و دقايق اجزا و آنچه از وجود آن در انسان استدلال بذات احديّت و صفات جمال و كمال ميشود و مراد از او لم يكف بربّك كفايت خداوند براى اثبات توحيد است بوجود منبسط و فيض مقدّس خود بر تمام موجودات كه در همه و با همه و قبل از همه و بعد از همه موجود و حاضر و ناظر و گواه است بطوريكه خواص از خدا بخدا پى ميبرند و معانى ديگرى هم نقل نمودهاند كه احتياج بذكر آنها نيست و در بعضى از روايات بظهور امام زمان عليه السّلام تأويل شده چون در رجعت بقدرى از عجايب و غرايب در آفاق و انفس مشاهده ميشود كه مردم يقين بمعارف حقّه پيدا ميكنند و در مصباح الشريعه از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه العبوديّة جوهرة كنهها الرّبوبيّه فما فقد من العبوديّة وجد فى الرّبوبيّه و ما خفى عن الربّوبيّه اصيب فى العبوديّه و استشهاد باين آيه فرموده و ظاهرا مراد آن باشد كه بنده از معرفت بنفس خود معرفت بخداى خود پيدا ميكند پس هر مرتبه از كمال كه خود را فاقد آن بيند مىيابد كه نقص از او و كمال در مبدأ وجود موجودات است و هر صفت كمالى كه از خداوند بر او مخفى مانده وقتى در وجود خود بيابد ميداند كه در خداوند اكمل از آن موجود است چون معطى شىء فاقد آن شىء نميباشد و در آيه اخيره خداوند اشاره فرموده بآنكه عمده اعراض مردم از قرآن و قبول دين حق براى آنستكه آنها در معاد و ثواب و عقاب خدا شك دارند و نميخواهند زير بار تكليف بروند ولى بايد بدانند كه خدا بتمام موجودات احاطه دارد و همه در پيشگاه او حاضر و بمجازات خواهند رسيد در مجمع و ثواب الاعمال از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه كسيكه سوره حم سجده را قرائت نمايد از براى او در قيامت نورى است تا چشمش كار ميكند و سرورى است و در دنيا عيشى است پسنديده كه مردم غبطه آنرا ميبرند و الحمد للّه رب العالمين.
جلد 4 صفحه 568
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
سَنُرِيهِم آياتِنا فِي الآفاقِ وَ فِي أَنفُسِهِم حَتّي يَتَبَيَّنَ لَهُم أَنَّهُ الحَقُّ أَ وَ لَم يَكفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلي كُلِّ شَيءٍ شَهِيدٌ (53)
زود باشد که بآنها نشان دهيم و مبيّن كنيم آيات خود را در آفاق و در نفوس آنها تا اينكه واضح و مبيّن شود بر آنها اينكه او حق است آيا كفايت نميكند بپروردگار تو اينكه خداوند بر هر چيزي شاهد و حاضر و ناظر است.
سَنُرِيهِم آياتِنا فِي الآفاقِ وَ فِي أَنفُسِهِم حَتّي يَتَبَيَّنَ لَهُم أَنَّهُ الحَقُّ در
جلد 15 - صفحه 450
موضوع آيات اختلاف زياديست بين مفسرين و هم چنين در مرجع ضمير انه الحق بالغ بر شش قول (اول) مراد آيات قدرت و حكمت حضرت حق است در خلقت آسمانها و خورشيد و ماه و كواكب و در زمين و در نفوس خود آنها از نطفه و علقه و مضغه و لحم و عظم و تا ولادت و رشد و در جميع موجودات که دليل بر وجود و وحدانيت او است.
دل هر ذره را که بشكافي
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 53)- نشانههای حق در جهان بزرگ و کوچک: در این آیه و آیه بعد که سوره فصّلت با آن پایان میگیرد، به دو مطلب مهم که در حقیقت یک نوع جمع بندی از بحثهای این سوره است اشاره شده آیه اول در باره توحید (با قرآن) سخن میگوید و آیه دوم در باره معاد.
میفرماید: «ما به زودی آیات و نشانههای خود را در آفاق و اطراف جهان، و همچنین در درون جان خود آنها، به آنان، نشان میدهیم، تا برای آنها روشن شود که خداوند حق است» (سَنُرِیهِمْ آیاتِنا فِی الْآفاقِ وَ فِی أَنْفُسِهِمْ حَتَّی یَتَبَیَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ).
«آیات آفاقی» همچون آفرینش خورشید و ماه و ستارگان با نظام دقیقی که بر آنها حاکم است، و آفرینش انواع جانداران و گیاهان و کوهها و دریاها با عجائب و شگفتیهای بیشمارش، و موجودات گوناگون اسرار آمیزش، که هر زمان اسرار تازهای از خلقت آنها کشف میشود. هر یک آیه و نشانهای است بر حقانیت
ج4، ص323
ذات پاک او! و «آیات انفسی» همچون آفرینش دستگاههای مختلف جسم انسان و نظامی که بر ساختمان حیرت انگیز مغز و حرکات منظم قلب و عروق و بافتها و استخوانها، و انعقاد نطفه و پرورش جنین در رحم مادران، و از آن بالاتر اسرار و شگفتیهای روح انسان میباشد. که هر گوشهای از آن کتابی است از معرفت پروردگار و خالق جهان! و در پایان این آیه این بیان لطیف و جالب را با جمله زیبا و پرمعنای دیگری تکمیل کرده، میافزاید: «آیا کافی نیست که پروردگارت بر هر چیز شاهد و گواه است» (أَ وَ لَمْ یَکْفِ بِرَبِّکَ أَنَّهُ عَلی کُلِّ شَیْءٍ شَهِیدٌ).
چه شهادتی از این برتر و بالاتر که با خط تکوین قدرت خویش را بر پیشانی همه موجودات نوشته است، بر صفحه برگهای درختان، در لابلای گلبرگها، در میان طبقات اسرارآمیز مغز، و بر روی پردههای ظریف چشم، بر صفحه آسمان و بر قلب زمین، و خلاصه بر همه چیز نشانههای توحید خود را نوشته و گواهی تکوینی داده است.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج9، ص446
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم