آیه 51 سوره نور

از دانشنامه‌ی اسلامی
(تغییرمسیر از آیه ۵۱ نور)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

إِنَّمَا كَانَ قَوْلَ الْمُؤْمِنِينَ إِذَا دُعُوا إِلَى اللَّهِ وَرَسُولِهِ لِيَحْكُمَ بَيْنَهُمْ أَنْ يَقُولُوا سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا ۚ وَأُولَٰئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ

مشاهده آیه در سوره


<<50 آیه 51 سوره نور 52>>
سوره : سوره نور (24)
جزء : 18
نزول : مدینه

ترتیل

ترجمه (مکارم شیرازی)

ترجمه های فارسی

آن مؤمنانند که چون به سوی حکم خدا و رسولشان بخوانند تا (رسول به حکم خدا) میان آنها حکم کند (از دل و جان) خواهند گفت که شنیده و اطاعت می‌کنیم. و رستگاران عالم به حقیقت اینها هستند.

ترجمه های انگلیسی(English translations)

All the response of the faithful, when they are summoned to Allah and His Apostle that He may judge between them, is to say, ‘We hear and obey.’ It is they who are the felicitous.

معانی کلمات آیه

«إِنَّمَا کَانَ قَوْلَ ...»: واژه (إِنَّما) برای حصر است. یعنی مؤمنان تنها یک سخن دارند که پذیرش و اطاعت است. واژه (قَوْلَ) خبر مقدّم (کانَ)، و اسم آن (أَن یَقُولُوا سَمِعْنَا وَ أَطَعْنَا) است.

نزول

شأن نزول آیات 51 و 52:

محمد بن العباس بعد از شش واسطه از کلبى او از ابوصالح و او از ابن عباس چنین نقل نماید که هنگامى که رسول خدا صلى الله علیه و آله به مدینه وارد شد، زمین را به على و عثمان بخشید که بالاى زمین مزبور به عثمان و پائین آن متعلّق به على باشد.

على به عثمان گفت: زمینى که متعلق به من است، بدون ضمیمه به زمین تو مرغوب نخواهد بود. بنابراین یا سهم زمین مرا خریدارى کن یا این که سهم زمین خودت را به من به فروش عثمان راضى شد که سهم خود را به على بفروشد.

على نیز سهم عثمان را خریدارى کرد، دوستان عثمان به وى گفتند: چرا چنین کارى انجام دادى زیرا اگر می‌خواستى، می‌توانستى آب را از زمین تو که در بالا قرار گرفته بود به روى زمین على که در پائین قرار داشت به بندى و زمین على را از روئیدن و محصول بدست آوردن، مانع شوى و از این طریق زمین خود را به قیمت زیادترى بفروشى.

عثمان نزد على آمد و از او خواست که زمین را به وى پس بدهد، على گفت: زمین خود را با میل و رغبت فروختى و من هم آن را خریده ام و در واقع کارى است که انجام یافته است و ممکن است مردى را به عنوان قضاوت بین خود انتخاب نمائیم تا بین ما داورى کند.

قرار شد دعواى خویش را نزد پیامبر ببرند. عثمان گفت: پیامبر پسرعموى تو است باید قضاوت مزبور را نزد دیگرى ببریم. على گفت: کسى را جز رسول خدا صلی الله علیه و آله نخواهم پذیرفت سپس این آیات نازل گردید.[۱]

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


إِنَّما كانَ قَوْلَ الْمُؤْمِنِينَ إِذا دُعُوا إِلَى اللَّهِ وَ رَسُولِهِ لِيَحْكُمَ بَيْنَهُمْ أَنْ يَقُولُوا سَمِعْنا وَ أَطَعْنا وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ «51»

(ولى) هنگامى كه مؤمنان را به خدا وپيامبرش فراخوانند، تا ميانشان داورى كند، سخنشان جز اين نيست كه مى‌گويند: شنيديم واطاعت كرديم، اينان همان رستگارانند.

نکته ها

چهار آيه‌ى قبل، برخورد منافقان نسبت به داورى پيامبر اسلام را ترسيم كرد و اين آيه برخورد مؤمنان واقعى را مطرح مى‌كند، تا مردم در خود بنگرند كه در برابر حكم خداوند از كدام دسته هستند.

پیام ها

1- حرف و راه مؤمن در برابر حكم خدا و رسول، هميشه يكى است. «إِنَّما كانَ قَوْلَ الْمُؤْمِنِينَ»

2- تسليم در برابر حقّ، شيوه دائمى مؤمنان است. كانَ قَوْلَ الْمُؤْمِنِينَ‌ ... سَمِعْنا وَ أَطَعْنا

3- توجّه مؤمن به راهى است كه دعوت مى‌شود، نه شخصيت دعوت كننده.

«دُعُوا إِلَى اللَّهِ وَ رَسُولِهِ»

جلد 6 - صفحه 203

4- آنچه براى مؤمن مهم است، عمل به وظيفه‌ى الهى و پذيرش حكم خدا و رسول است. (خواه به نفع او باشد يا به ضررش). «لِيَحْكُمَ بَيْنَهُمْ»

5- داورى از شئون انبيا است. «لِيَحْكُمَ بَيْنَهُمْ»

6- آنچه مهم است، شنيدن و عمل كردن است، نه شنيدن تنها. «سَمِعْنا وَ أَطَعْنا»

7- اطاعت مؤمنان از پيامبر، براساس تعبد به سخنان و دستورات اوست. (تقديم‌ «سَمِعْنا» بر «أَطَعْنا»)

8- رسيدن به رستگارى، در سايه‌ى تسليم بودن در برابر فرمان خدا و اطاعت از اوست. «سَمِعْنا وَ أَطَعْنا وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ»

9- ديندارى، به هنگام اختلافات و قبول يا ردّ قضاوت‌هاى حقّ، معلوم مى‌شود.

«سَمِعْنا وَ أَطَعْنا»

پانویس

  1. پرش به بالا البرهان فی تفسیر القرآن.

منابع