آیه 48 سوره طه
<<47 | آیه 48 سوره طه | 49>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
به ما چنین وحی شده که همانا عذاب (سخت خدا) بر آن کس است که (خدا و رسولانش را) تکذیب کند و (از حق) روی بگرداند.
مسلماً و یقیناً به ما وحی شده است که عذاب بر کسی است که [آیات حق و پیامبران را] تکذیب کند و از آن رو برگرداند.
در حقيقت به سوى ما وحى آمده كه عذاب بر كسى است كه تكذيب كند و روى گرداند.
هرآينه به ما وحى شده است كه عذاب براى آن كسى است كه راست را دروغ شمارد و از آن رخ برتابد.
به ما وحی شده که عذاب بر کسی است که (آیات الهی را) تکذیب کند و سرپیچی نماید!»
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
«عَلَی مَنْ»: بر کسی وارد میگردد که. از آن کسی است که. «تَوَلّی»: پشت کرد. اعراض نمود. روی گرداند.
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
فَأْتِياهُ فَقُولا إِنَّا رَسُولا رَبِّكَ فَأَرْسِلْ مَعَنا بَنِي إِسْرائِيلَ وَ لا تُعَذِّبْهُمْ قَدْ جِئْناكَ بِآيَةٍ مِنْ رَبِّكَ وَ السَّلامُ عَلى مَنِ اتَّبَعَ الْهُدى «47»
پس به سراغ او برويد، پس (به او) بگوييد: (اى فرعون) ما دو فرستادهى پروردگار تو هستيم، وبنىاسرائيل را به همراه ما بفرست (وبيش از اين) آنها را آزار مده. البتّه ما با معجزهاى از جانب پروردگارت به سوى تو آمدهايم و درود بر كسى كه هدايت را پيروى كند.
إِنَّا قَدْ أُوحِيَ إِلَيْنا أَنَّ الْعَذابَ عَلى مَنْ كَذَّبَ وَ تَوَلَّى «48»
(به او بگوييد:) همانا به ما وحى گرديده كه عذاب بر كسى است كه (آيات الهى را) تكذيب كند (و از آنها) سرپيچى نمايد.
نکته ها
چون ارشاد و تبليغ سران ستمگر و هدايت آنان كار بسيار سخت و مهمى بوده است، لذا خداوند فرمان حركت به سوى فرعون را تكرار مىفرمايد:
«اذْهَبْ إِلى فِرْعَوْنَ»، «اذْهَبْ أَنْتَ وَ أَخُوكَ»، «اذْهَبا إِلى فِرْعَوْنَ»، «فَأْتِياهُ».
در اين آيات به سه ركن اعتقادى؛ يعنى توحيد، نبوّت ومعاد اشاره شده است: «رَبِّكَ
جلد 5 - صفحه 349
أُوحِيَ إِلَيْنا أَنَّ الْعَذابَ»
خداوند، دستورالعمل مأموريت موسى و هارون عليهما السلام را در پنج مرحله تنظيم فرموده است:
الف: رفتن. «فَأْتِياهُ» ب: گفتن. «فَقُولا» ج: دليل آوردن. «جِئْناكَ بِآيَةٍ»، د: تشويق. «وَ السَّلامُ عَلى مَنِ اتَّبَعَ الْهُدى» د: تهديد. «أَنَّ الْعَذابَ عَلى مَنْ كَذَّبَ وَ تَوَلَّى».
پیام ها
1- كارهاى ارشادى و تبليغى بايد بديع وتهاجمى باشد، نه تدافعى. «فَأْتِياهُ»
2- رسالت انبيا از شئون ربوبيّت خداوند است. «رَسُولا رَبِّكَ»
3- غرور مستكبران را بشكنيد. «رَبِّكَ» در مقابل كسى كه مىگويد: «أَنَا رَبُّكُمُ الْأَعْلى» «1»
4- سخن با نرمى و لطافت، منافاتى با قاطعيت و صراحت ندارد. «إِنَّا رَسُولا رَبِّكَ»
5- آزادسازى انسانها از ستم وبردگى طاغوت، در رأس وظايف انبياست. «فَأَرْسِلْ مَعَنا بَنِي إِسْرائِيلَ» (آرى دين از سياست جدا نيست، مبارزه با طاغوتها و آزاد كردن مردم در متن دستورات الهى است.)
6- هجرت از محيط ظلم و گناه، مقدمه نجات است. ابتدا آزادى، سپس ايمان. فَأَرْسِلْ مَعَنا بَنِي إِسْرائِيلَ ...
7- مبارزه با طاغوت وآزادى مردم زمانى ارزش واقعى و همه جانبه دارد كه در خط انبيا باشند. «فَأَرْسِلْ مَعَنا»
8- آزار وشكنجهى مردم، ممنوع است. «لا تُعَذِّبْهُمْ»
9- عملكرد مأموران، به حساب فرمانده و مسئول آنان نيز گذارده مىشود. «لا تُعَذِّبْهُمْ» با توجّه به اينكه شخص فرعون، شكنجهگر تكتك مردم نبود.
10- امنيّت و سلامتى كامل و جامع، تنها در پرتو پيروى از هدايتهاى الهى بدست مىآيد. «وَ السَّلامُ عَلى مَنِ اتَّبَعَ الْهُدى»
11- سلام به طاغوت وستمگران و كسانى كه در مسير هدايت نيستند، ممنوع است. «وَ السَّلامُ عَلى مَنِ اتَّبَعَ الْهُدى»
12- آنچه مهم است پيروى از حقّ است. «اتَّبَعَ الْهُدى»
«1». نازعات، 24.
جلد 5 - صفحه 350
13- سلام دادن در پايان سخن، از آداب سخن است. «والسلامعلى ...»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
إِنَّا قَدْ أُوحِيَ إِلَيْنا أَنَّ الْعَذابَ عَلى مَنْ كَذَّبَ وَ تَوَلَّى (48)
إِنَّا قَدْ أُوحِيَ إِلَيْنا: بدرستى كه ما بتحقيق وحى كرده شد به ما، يعنى پروردگار ما حكم فرموده. أَنَّ الْعَذابَ عَلى مَنْ كَذَّبَ وَ تَوَلَّى: بدرستى كه عذاب دنيا و آخرت بر كسى است كه تكذيب نمايد پيغمبران خدا را و پشت نمايد و اعراض كند از آن، پس كسى كه پيروى كند سالم خواهد ماند از
جلد 8 - صفحه 278
عذاب.
نكته: تغيير نظم و تصريح به وعيد و تأكيد در آن؛ به جهت آنست كه تهديد، اهميت و عظمت امر را ثابت، و منكر و مخالف را آگاه سازد: بر فرض حاصل نشدن قطع و يقين به اثبات عذاب براى مكذبين با اين همه تأكيدات قرآن مبين لااقل احتمال وقوع آن عقلائى؛ و البته عاقل دفع ضرر محتمل را انديشه نمايد، چنانكه طعامى را كه احتمال ضرر آن دهد از ترس جان ترك نمايد، هر چند لذيذ و ميل داشته باشد.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
قالا رَبَّنا إِنَّنا نَخافُ أَنْ يَفْرُطَ عَلَيْنا أَوْ أَنْ يَطْغى (45) قالَ لا تَخافا إِنَّنِي مَعَكُما أَسْمَعُ وَ أَرى (46) فَأْتِياهُ فَقُولا إِنَّا رَسُولا رَبِّكَ فَأَرْسِلْ مَعَنا بَنِي إِسْرائِيلَ وَ لا تُعَذِّبْهُمْ قَدْ جِئْناكَ بِآيَةٍ مِنْ رَبِّكَ وَ السَّلامُ عَلى مَنِ اتَّبَعَ الْهُدى (47) إِنَّا قَدْ أُوحِيَ إِلَيْنا أَنَّ الْعَذابَ عَلى مَنْ كَذَّبَ وَ تَوَلَّى (48) قالَ فَمَنْ رَبُّكُما يا مُوسى (49)
قالَ رَبُّنَا الَّذِي أَعْطى كُلَّ شَيْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدى (50) قالَ فَما بالُ الْقُرُونِ الْأُولى (51) قالَ عِلْمُها عِنْدَ رَبِّي فِي كِتابٍ لا يَضِلُّ رَبِّي وَ لا يَنْسى (52) الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ مَهْداً وَ سَلَكَ لَكُمْ فِيها سُبُلاً وَ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَخْرَجْنا بِهِ أَزْواجاً مِنْ نَباتٍ شَتَّى (53) كُلُوا وَ ارْعَوْا أَنْعامَكُمْ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِأُولِي النُّهى (54)
مِنْها خَلَقْناكُمْ وَ فِيها نُعِيدُكُمْ وَ مِنْها نُخْرِجُكُمْ تارَةً أُخْرى (55) وَ لَقَدْ أَرَيْناهُ آياتِنا كُلَّها فَكَذَّبَ وَ أَبى (56)
ترجمه
- گفتند پروردگار ما همانا ما ميترسيم كه پيشى گيرد بر ما يا آنكه زياد كند سركشى خود را
گفت نترسيد همانا من با شمايم ميشنوم و مىبينم
پس برويد نزد او و بگوئيد همانا ما دو فرستاده پروردگار توايم پس بفرست با ما بنى- اسرائيل را و عذاب مكن آنها را بتحقيق آورديم تو را معجزهاى از پروردگارت و سلام بر آنكه پيروى كند از راه هدايت
همانا وحى شد بما كه عذاب بر كسى است كه تكذيب كرد و روى گردانيد
گفت پس كيست پروردگار شما اى موسى
گفت پروردگار ما آنكسى است كه عطا كرد بهر چيزى صورت هستى او را پس راهنمائى نمود
گفت پس چيست حال مردم عصرهاى گذشته
گفت علم آن نزد پروردگار من است در نوشتهاى نه خطا ميكند پروردگار من و نه فراموش ميكند
آنكسى كه گردانيد از براى شما زمين را بسترى و پديد آورد براى شما در آن راههائى و فرستاد از آسمان آبيرا پس بيرون آورديم بسبب آن اصنافى از روئيدنيهاى گوناگون
بخوريد و بچرانيد چهار پايان خود را همانا در آن آيتهائى است براى صاحبان خردها
از آن آفريديم شما را و در آن باز ميگردانيم شما را و از آن بيرون
جلد 3 صفحه 509
ميآوريم شما را بار ديگر
و بتحقيق نموديم باو معجزاتمان را تمامى پس تكذب كرد و امتناع نمود.
تفسير
- چون حضرت موسى و هارون با يكديگر ملاقات نمودند روى بدرگاه الهى نموده عرضه داشتند پروردگارا ما ميترسيم كه تا ما فرعون را دعوت كنيم هنوز سخن ما بپايان نرسيده مبادرت بعقوبت و آزار ما نمايد يا بر كفر و الحاد خود بيفزايد و زبان جسارت بساحت مقدّس تو دراز كند خداوند فرمود نترسيد من با شما هستم گفتار شما و او را ميشنوم و رفتارتان را با يكديگر مىبينم و از تعدّى و دست درازى او جلوگيرى ميكنم و موجب نصرت شما را بر او فراهم مينمايم پس برويد نزد او و بگوئيد كه ما دو پيغمبر خدائيم و از نزد او براى تو پيغامى آوردهايم و آن اين است كه اولاد يعقوب پيغمبر را كه سالها است در مصر اقامت دارند و اخيرا تو آنها را باعمال شاقه وادار نمودى و اسير خود كردى آزاد كن و بگذار با ما بيايند برويم در شام و كنعان كه وطن اصلى ما است سكونت نمائيم و اگر باور نميكنى ما معجزهاى هم داريم كه خداوند براى اتمام حجّت بما عنايت فرموده براى تو اظهار ميكنيم و سلامتى از عذاب الهى براى كسى است كه متابعت و پيروى از هدايت و راهنمائى حقّ نموده در راه راست و دين قويم خدائى مشى نمايد و بما وحى شده از جانب خداوند كه هر كس پيغمبران او را تكذيب كند و از قبول سخنانشان رو گردان شود بعذاب الهى در دنيا و آخرت گرفتار خواهد گرديد فرعون چون حس كرد كه مدبّر امور موسى است و هارون كمك و معاون او است يا براى خبث طينت خود خواست با هارون كه افصح از موسى بود مكالمه نكند تا كندى زبان موسى عليه السّلام آشكار گردد و در انظار موهون شود غافل از آنكه خداوند دعاء او را مستجاب نموده و كندى زبانش رفع شده لذا خطاب بموسى نمود و گفت پروردگار شما كيست كه از طرف او براى من پيغام آورديد موسى عليه السّلام جواب فرمود پروردگار ما آن قادر حكيم و عليم است كه هر موجودى را بصورت و شكل لايق بخود وجود داده و بكمال مناسب خود دلالت تكوينى و هدايت تشريعى فرموده و چون اين جواب موجز در نهايت فصاحت و بلاغت و متانت بود و دلالت داشت بر آنكه خداوند غنى بالذّات و منعم على الاطلاق
جلد 3 صفحه 510
است و تمام موجودات محتاج و ريزه خوار خوان احسان اويند فرعون مبهوت در جواب شد و عنان سخن را بجانب ديگرى كه خارج از مقصود بود معطوف نمود و پرسيد پس حال اقوام سابقه كه معرفت بچنين خدائى نداشتند چه خواهد بود آيا در نعمتند يا در عذاب حضرت موسى هم نخواست بفرمايد كه در عذابند براى آنكه بطبع شنوندگان گران نيايد فرمود علم بحال بندگان از شقاوت و سعادت نزد خدا است و در لوح محفوظ ثبت شده و خداوند نه جاى آنرا گم ميكند و نه آنرا فراموش مينمايد آنچنان خداوندى است كه قرار داده است براى بندگان خود زمين را مانند بستر و فرش گسترده و پديد آورده در آن راههائى در كوهها و واديها و صحراها كه مردم در آن سكونت و عبور و مرور نمايند و از فوائد آن بهرهمند گردند و باران رحمت خود را نازل فرموده و بيرون آورده بسبب آن اصناف و انواع نباتات و حبوبات و ميوجات گوناگون متعدّد متشتّت مختلف را كه بخورند و بچرانند احشام و اغنام خودشان را و شكر خدا را بجا آورند و در آنچه بيان شد آثار و علائمى است بر وجود صانع حكيم قدير براى كسانيكه داراى عقل و معرفتند و خداوند بندگان را از خاك زمين خلق نموده در بدو خلقت چون آدم ابو البشر از خاك خلق شده و اولاد او هم كه از نطفه خلق ميشوند اصلا از خاكند چون نطفه از مأكولات مولوده از زمين توليد ميشود و بعد از مردن هم در خاك پنهان ميگردند و اجزاء بدنشان جز و خاك ميشود و روز قيامت هم از خاك بيرون ميآيند و اجزاء بدنشان جمع و متّصل ميگردد و بصورت اوّليه بر ميگردند و روح اصلى ببدنشان باز گشت ميكند و در محضر الهى حاضر ميشوند و خداوند تمام آيات وجود و علم و قدرت خود را بفرعون ارائه داد ولى او از فرط عناد و لجاج و غرور و نخوت تكذيب كرد و امتناع از قبول نمود و ظاهرا از قول خداوند فاخرجنا ببعد كلام مستقلّ خود خدا است كه وصل فرموده بكلام خود كه حكايت از قول موسى عليه السّلام بود براى اشاره بصحّت آن مقال و صدور آن از مبدء وحى و الهام ولى فيض ره فرموده از باب التفات از غيبت بتكلّم است و نظائر آن در قرآن زياد است و بعضى گفتهاند مراد از ارائه تمام آيات بفرعون تمام معجزاتى است كه بموسى عليه السّلام داده شده بود و آن نه معجزه بود كه بجاى خود ذكر شده و خواهد
جلد 3 صفحه 511
شد و در اخبار ائمه اطهار اولى النهى باخيار و صلحا كه داراى اخلاق حسنه و اعمال صالحهاند و ائمه هدى عليهم السلام تفسير شده و ظاهرا مراد بيان افراد كامله است ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
إِنّا قَد أُوحِيَ إِلَينا أَنَّ العَذابَ عَلي مَن كَذَّبَ وَ تَوَلّي (48)
بدرستي بما بتحقيق وحي شد اينكه عذاب آخرت بر كسي است که تكذيب كند و اعتراض نمايد و قبول ايمان نكند.
(إِنّا قَد أُوحِيَ إِلَينا) ممكن است در همان موقع که مأمور بدعوت شدند اينکه وحي بآنها رسيده باشد و ممكن است پس از اينکه بوده که مورد وحي شدند که پس از مقام رسالت و دعوت و تبليغ دستور رسيد.
(أَنَّ العَذابَ) ممكن است الف و لام عهد باشد که عذاب قيامت باشد که غير مؤمن هر که باشد و هر چه باشد از مشرك و كافر و ضال و معاند مخلّد در عذاب ابديست و نجاتي از براي او نيست و ممكن است الف و لام جنس باشد تا شامل بلاهاي دنيوي هم بشود که بر امم سابقه نازل شده مثل غرق و صاعقه و امطار حجاره و صيحه و خسف و امثال اينها و اينها بنظر اقرب ميآيد.
(عَلي مَن كَذَّبَ) تكذيب انبياء باعث كفر ميشود چه تكذيب در دعوت بتوحيد که اوّلين وظيفه انبياء بوده يا تكذيب رسالت آنها يا تكذيب كتاب آنها يا احكام آنها و لو يك حكم و بدعت در دين يا انكار ضروري دين بلكه شكّ در آنها يا ظنّ بر خلاف يا ظنّ بر صدق تمام اينها مورد عذاب ميشوند زيرا در ايمان يقين قطعي لازم است بآنچه مدخليّت در ايمان دارد.
(وَ تَوَلّي) تولّي پشت كردن و اعراض نمودن است و بي اعتنايي و اهميّت بدين ندادن که امروز در سر تا سر دنيا حتّي كساني که دعوي اسلام و ايمان ميكنند چه بسياري هستند که بجهت هواي نفس و زخارف دنيوي و رسيدن بمقامي و منصبي دست از دين و ايمان بر ميدارند.
(باع دينه بدنياه) بلكه بدنياي غير دست بر ميدارد (أَ فَرَأَيتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ
جلد 13 - صفحه 41
هَواهُ وَ أَضَلَّهُ اللّهُ عَلي عِلمٍ وَ خَتَمَ عَلي سَمعِهِ وَ قَلبِهِ وَ جَعَلَ عَلي بَصَرِهِ غِشاوَةً فَمَن يَهدِيهِ مِن بَعدِ اللّهِ أَ فَلا تَذَكَّرُونَ) جاثيه آيه 22.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 48)- سر انجام عاقبت شوم سر پیچی از این دعوت را نیز به او بفهمانید و بگویید: «به ما وحی شده است که عذاب الهی دامان کسانی را که تکذیب آیاتش کرده و از فرمانش سر پیچی نمایند خواهد گرفت»! (إِنَّا قَدْ أُوحِیَ إِلَیْنا أَنَّ الْعَذابَ عَلی مَنْ کَذَّبَ وَ تَوَلَّی).
و این واقعیتی است که باید بیپرده به فرعون گفته میشد.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم