آیه 31 سوره ق
<<30 | آیه 31 سوره ق | 32>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
و بهشت را برای اهل تقوا نزدیک آرند تا هیچ دور از آن نباشند (و رنج حرکت نکشند).
و بهشت را به پرهیزکاران نزدیک می کنند بی آنکه فاصله ای از آنان داشته باشد.
و بهشت را براى پرهيزگاران نزديك گردانند، بىآنكه دور باشد.
و بهشت را براى پرهيزگاران نزديك بياورند، تا از آن دور نباشند.
(در آن روز) بهشت را به پرهیزگاران نزدیک میکنند، و فاصلهای از آنان ندارد!
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
- ازلفت: زلف: نزديك شدن و مقدم گشتن «زلف زلفا: تقدم و تقرب» از دلاف: نزديك كردن در مجمع البيان شعرى نقل شده كه «و كل يوم مضى او ليلة سلفت فيها النفوس الى الآجال تزدلف «يعنى در هر روز و شبى كه ميگذرد مردم به اجلها نزديك مىشوند.[۱]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ أُزْلِفَتِ الْجَنَّةُ لِلْمُتَّقِينَ غَيْرَ بَعِيدٍ «31» هذا ما تُوعَدُونَ لِكُلِّ أَوَّابٍ حَفِيظٍ «32»
و بهشت را براى تقواپيشگان نزديك آورند، بى آنكه دور باشد. (به آنان گويند:) اين است آنچه به شما وعده داده مىشد كه براى هر انسان پرانابه توبهكار و حافظ (حدود الهى) است.
مَنْ خَشِيَ الرَّحْمنَ بِالْغَيْبِ وَ جاءَ بِقَلْبٍ مُنِيبٍ «33»
آن كه در نهان از خداى رحمان خشيت داشته و با انابهكننده توبه كار (به سراغ خدا) آمده است.
جلد 9 - صفحه 225
نکته ها
«خشيت» به آن خوف و ترسى گفته مىشود كه برخاسته از معرفت و عظمت خداوند باشد.
پذيرايى مطلوب آن است كه سفره را نزد مهمان ببرند، نه مهمان را نزد سفره. چنانكه حضرت ابراهيم، سفره را نزد مهمانان برد، «فَقَرَّبَهُ إِلَيْهِمْ» «1» در قيامت نيز بهشت را نزد پرهيزكاران مىبرند تا نيازى به طىّ مسافت نباشد. «أُزْلِفَتِ الْجَنَّةُ لِلْمُتَّقِينَ»
دوزخيان را به دوزخ پرتاب مىكنند، «أَلْقِيا فِي جَهَنَّمَ» «2» امّا بهشتيان را تكريم كرده و بهشت را به آنان نزديك مىكنند. «أُزْلِفَتِ الْجَنَّةُ»
به دوزخيان وعيد عذاب داده شده و آنان را تهديد مىكنند، «قَدَّمْتُ إِلَيْكُمْ بِالْوَعِيدِ» «3» ولى به بهشتيان نويد و بشارت داده مىشود. «هذا ما تُوعَدُونَ»
رسول خدا صلى الله عليه و آله به ابن مسعود فرمود: اى پسر مسعود! از خداوند در نهان چنان بيمناك باش كه گويا او را مىبينى و اگر تو او را نمىبينى او تو را مىبيند. سپس اين آيه را تلاوت فرمود: مَنْ خَشِيَ الرَّحْمنَ بِالْغَيْبِ ... «4»
قرآن از سه نوع قلب سخن به ميان آمده است:
الف) قلب سليم، «إِلَّا مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ» «5» كه از شرك، نفاق، كينه و عيوب ديگر سالم باشد.
ب) قلب مُنيب، «وَ جاءَ بِقَلْبٍ مُنِيبٍ» «6» كه بعد از لغزش، به درگاه خدا توبه و انابه مىكند.
ج) قلب مريض، «فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ» «7» كه در آن نفاق و ناباورى نسبت به معارف الهى است و اگر به حال خود رها شود، مرض او روز به روز گستردهتر مىشود.
پیام ها
1- در تربيت، بايد در كنار تهديد، تشويق نيز باشد. أَلْقِيا فِي جَهَنَّمَ ... أُزْلِفَتِ الْجَنَّةُ
«1». ذاريات، 27.
«2». ق، 24.
«3». ق، 28.
«4». بحار، ج 74، ص 111.
«5». شعراء، 89.
«6». ق، 33.
«7». بقره، 10.
جلد 9 - صفحه 226
2- پاكدامنى و پرهيزگارى، بهشت را نزديك انسان مىآورد. «أُزْلِفَتِ الْجَنَّةُ لِلْمُتَّقِينَ»
3- ملاكها و عملكردها مهم است، نه جنسيّت افراد. كُلَّ كَفَّارٍ ... لِكُلِّ أَوَّابٍ
4- گناهكاران را به توبه تشويق كنيد. «هذا ما تُوعَدُونَ لِكُلِّ أَوَّابٍ»
5- راه دريافت بهشت، بازگشت به راه خدا و در راه قرار گرفتن است. «هذا ما تُوعَدُونَ لِكُلِّ أَوَّابٍ»
6- انسان غيرمعصوم، گرفتار گناه مىشود، مهم بازگشت وتوبه است. «لِكُلِّ أَوَّابٍ»
7- رحمت الهى، نبايد عامل غرور گردد، بلكه بايد همواره دغدغه و خشيت داشت. (با اينكه خداوند ارحم الرّاحمين است، ولى بايد به خاطر عظمت مقام او خضوع و خشيت داشت.) «خَشِيَ الرَّحْمنَ»
8- اگر از ترس جريمه، آبروريزى، انتقاد مردم، كم شدن مزد و ... حريم نگاه داشتيم، چندان ارزشى ندارد، ترس از خدا در نهان، نشانهى خشيت است. «خَشِيَ الرَّحْمنَ بِالْغَيْبِ»
9- متّقى منحصر كسى نيست كه هرگز گناه نمىكند، بلكه كسى كه اگر لغزشى پيدا كرد به طور جدّى توبه مىكند و داراى قلب و روح منيب است نيز متقى مىباشد. لِلْمُتَّقِينَ ... لِكُلِّ أَوَّابٍ ... خَشِيَ ... بِقَلْبٍ مُنِيبٍ
10- سرچشمه انابه به درگاه خداوند، معرفت مقام الهى و خشيت از اوست. خَشِيَ الرَّحْمنَ ... وَ جاءَ بِقَلْبٍ مُنِيبٍ
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ أُزْلِفَتِ الْجَنَّةُ لِلْمُتَّقِينَ غَيْرَ بَعِيدٍ (31)
بعد از وعيد كافران و عاصيان، به مؤمنان و متقيان مژده فرمايد:
وَ أُزْلِفَتِ الْجَنَّةُ: و نزديك گردانيده شود بهشت، لِلْمُتَّقِينَ غَيْرَ بَعِيدٍ: براى پرهيزكاران از كفر و شرك و معاصى در حالتى كه دور نباشد، يعنى بر وجهى بهشت را براى متقيان نزديك گردانند كه درجات خود را به عين مشاهده كنند و انهار جاريه و اشجار خضره و ثمار طيبه و حور و غلمان و تمام تشريفات را معاينه ببينند، يا وعده دخول متقيان در بهشت دور نيست از ايشان بلكه هر يك از اهل تقوى عنقريب داخل شوند در آن.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ أُزْلِفَتِ الْجَنَّةُ لِلْمُتَّقِينَ غَيْرَ بَعِيدٍ (31) هذا ما تُوعَدُونَ لِكُلِّ أَوَّابٍ حَفِيظٍ (32) مَنْ خَشِيَ الرَّحْمنَ بِالْغَيْبِ وَ جاءَ بِقَلْبٍ مُنِيبٍ (33) ادْخُلُوها بِسَلامٍ ذلِكَ يَوْمُ الْخُلُودِ (34) لَهُمْ ما يَشاؤُنَ فِيها وَ لَدَيْنا مَزِيدٌ (35)
وَ كَمْ أَهْلَكْنا قَبْلَهُمْ مِنْ قَرْنٍ هُمْ أَشَدُّ مِنْهُمْ بَطْشاً فَنَقَّبُوا فِي الْبِلادِ هَلْ مِنْ مَحِيصٍ (36) إِنَّ فِي ذلِكَ لَذِكْرى لِمَنْ كانَ لَهُ قَلْبٌ أَوْ أَلْقَى السَّمْعَ وَ هُوَ شَهِيدٌ (37) وَ لَقَدْ خَلَقْنَا السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَيْنَهُما فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ وَ ما مَسَّنا مِنْ لُغُوبٍ (38) فَاصْبِرْ عَلى ما يَقُولُونَ وَ سَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَ قَبْلَ الْغُرُوبِ (39) وَ مِنَ اللَّيْلِ فَسَبِّحْهُ وَ أَدْبارَ السُّجُودِ (40)
ترجمه
و نزديك كرده شود بهشت براى پرهيزكاران با آنكه دور نيست
گويند اينست آنچه كه وعده داده ميشديد براى هر بازگشت كننده نگاه دارنده خود
كسيكه بترسد از خدا با آنكه غائب است و بيايد با دل بازگشته بحق گويند
داخل شويد در آن بسلامتى آن روز جاودانى است
براى ايشان است آنچه ميخواهند در آن و نزد ما زيادتى است
و چه بسيار هلاك كرديم پيش از اينها اهل زمانهائى را كه آنها شديدتر بودند از اينان در قوّت و توانگرى پس تجسّس كردند در بلدها آيا هيچ گريزگاهى باشد براى آنان
همانا در اين هر آينه تذكر و پندى است براى هر كه باشد براى او قلب يا فرا دارد گوش را با آنكه خود شاهد و حاضر است
و بتحقيق آفريديم آسمانها و زمين و آنچه ميان آن دو است در شش روز و نرسيد ما را هيچ رنجى
پس صبر كن بر آنچه ميگويند و تسبيح گوى با حمد پروردگارت پيش از طلوع آفتاب و پيش از غروب
و پارهاى از شب پس تسبيح گوى او را و در
جلد 5 صفحه 58
تعقيبات نماز.
تفسير
خداوند متعال معمولا بعد از ذكر احوال جهنّم بيان اوصاف بهشت را ميفرمايد و اينجا باين تقريب فرموده كه بهشت نزديك كرده ميشود باهل تقوى بتأييد الهى با آنكه نزديك بايشان است بعمل خودشان و گفتهاند در قيامت نزديك ميشود بآنان بطوريكه حور و قصور و نعيم مقيم آن را مشاهده مينمايند و اين نزديك شدن بهشت و وصول بنعيم آن دور نيست از آنها چون محقق الوقوع است و مشتقى براى ايشان ندارد و قمّى ره نقل فرموده كه مراد آنستكه زينت داده ميشود بزودى در هر حال خدا ميفرمايد اين بهشت با نعيم آن آنستكه وعده داده ميشويد شما اهل تقوى كه همگى اهل رجوع و بازگشت و توبه و انابه بدرگاه خدا و نگهدار خود از معاصى و حافظ حدود الهى هستيد داخل شويد بسلامتى باسلام و تحيّت و اكرام ملائكه در بهشت امروز روز خلود در نعمت جاويد و رحمت بىپايان الهى است هر چه بخواهند از نعمت و عزّت و حشمت و مكنت و مأكول و مشروب و ملبوس و ملموس و مأنوس براى ايشان آماده و مهيّا است و در نزد خدا است علاوه بر اينها آنچه چشم آنها نديده و گوششان نشنيده و بخاطرشان خطور نكرده از لذائذ و قمّى ره نقل فرموده كه آن نظر برحمت خدا است و باز خدا متذكّر فرموده كفّار مكّه را باحوال امم سابقه كه مكرّر بيان شده از قبيل قوم عاد و ثمود كه بمراتب اقوى و نيرومندتر از آنها بودند و بعد از بروز عذاب هر قدر تجسّس و تفحص و كاوش نمودند در بلاد اطراف خودشان مفرّ و مخلصى از عذاب الهى نبود براى آنها اينمعنى بنظر حقير رسيده چون اصل نقب بمعناى بحث و كاوش و تنقيب در بلاد گريزان گشتن در آنها است ولى مفسّرين فرمودهاند مراد سير در بلاد و گشودن طرق و شوارع است بقوّت و قدرتيكه داشتند و تصرف در آنها و نيافتن چارهاى براى مرگ و در اين قبيل وقايع تذكّر و تنبه و موعظه و ارشاد است براى صاحبان قلب سليم و عقل مستقيم كه در امور فكر ميكنند و با دل پاك ميفهمند و مىيابند يا براى كسانيكه بمواعظ علما و دانشمندان صاحب نظر درست گوش ميدهند و خودشان را حاضر براى فهميدن و عمل نمودن مينمايند و خداوند آسمانها و زمين و موجودات
جلد 5 صفحه 59
بين آن دو را در شش روز خلق فرموده و بيان آن مفصّل و مكرّر گوشزد شده است و بعد از آن خداوند بهيچ وجه خسته و مانده و رنجور نگرديده و اين جمله براى ردّ يهود است كه ميگفتند خدا روز يكشنبه شروع بخلق عالم فرمود و جمعه فارغ شد و شنبه در عرش دراز كشيد و خستگى در كرد و در بعضى اخبار اظهار آنها اين اعتقاد را نزد پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم ذكر شده و آنكه اين آيه در ردّ آنها نازل شده است و در خاتمه امر فرموده است پيغمبر خود را بصبر و بردبارى در برابر اقوال و عقائد ناحق نارواى كفّار راجع باوصاف ربوبى و تنزيه نمودن او را از آنچه لايق بذات مقدّس حق نيست از تشبيه بخلق و غيره و حمد و شكر نمودن بر نعمت حق شناسى و حقگوئى و ساير محامد و انعامات در دو وقت فضيلت آن كه صبح و عصر است قبل از شروع بكار و بعد از فراغ از آن و مقدارى از شب و در تعقيبات نمازها يا تعقيب نماز چون ادبار بكسر نيز قرائت شده و بر حسب معنى تفاوتى ندارد چون مراد جنس است و در مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه در جواب سؤال از اين آيه فرمود مقصود آنستكه صبح و شام ده مرتبه بگويد لا اله الا اللّه وحده لا شريك له له الملك و له الحمد يحيى و يميت و هو على كلّ شىء قدير و در بعضى از روايات ادبار السجود بنافله مغرب و در بعضى بنماز وتر تفسير شده و شايد مقصود تسبيح خدا است بعد از نماز در شب خواه در ضمن نافله مرتّبه باشد كه فرد اكمل است خواه نباشد كه از آن به تعقيب تعبير ميشود و اللّه و اوليائه اعلم بمراده و احكامه.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ أُزلِفَتِ الجَنَّةُ لِلمُتَّقِينَ غَيرَ بَعِيدٍ (31)
و زينت شده بهشت براي اهل تقوي كساني که متقي هستند.
جلد 16 - صفحه 253
وَ أُزلِفَتِ زلفي و زلفه بمعني نزديك است و مزدلفه مشعر است که نزديك حرم است يعني سهل و آسان است و نزديك و زينت شده است.
الجنة بهشت بتمام نعم آن از انهار و اشجار و ثمرات و حور و غلمان و ابنيه فاخره من الزمرد و الزبرجد و الياقوت، و فرش عاليه و البسه، و مأكولات لذيذه و از همه بالاتر حشر با انبياء و ائمه و صلحاء و امراء و اخيار و بالاترين از اينها رضاي الهي و در جوار رحمت و خلود در آن.
لِلمُتَّقِينَ مكرر مراتب تقوي را تذكر دادهايم تقواي از شرك. كفر و ضلالت و بدعت و انكار ضروري که مرادف با ايمان ميشود، و تقواي از كبار معاصي که موجب تكفير سيئات ميشود، و تقواي از كليه معاصي و صفات خبيثه و علاقه بدنيا و از وساوس شيطاني و هواهاي نفساني که كلمه المتقين جمع محلي بالف و لام است افاده عموم ميكند شامل جميع اينکه مراتب ميشود بتفاوت درجات و مقامات.
غَيرَ بَعِيدٍ نزديك است دور نيست بمجرد موت آثارش ظاهر ميشود و بشاراتش ميآيد و پردهها عقب ميرود و جاي خود را ميبيند.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 31)- با توجه به این که بحثهای این سوره غالبا بر محور مسأله معاد و اموری که در ارتباط با آن است دور میزند و با توجه به این که در آیات گذشته از چگونگی افکندن کفار لجوج در جهنم و شدت عذاب آنها و صفاتی که آنها را به دوزخ میکشد سخن به میان آمد، در اینجا صحنه دیگری را ترسیم میکند، صحنه داخل شدن پرهیزکاران به بهشت با احترام کامل، و اشاره به انواع نعمتهای بهشتی و صفاتی که انسان را در صف بهشتیان قرار میدهد، تا در مقایسه با یکدیگر حقایق روشنتر گردد.
نخست میفرماید: «و در آن روز بهشت را به پرهیزکاران نزدیک میکنند و فاصلهای از آنان ندارد»! (وَ أُزْلِفَتِ الْجَنَّةُ لِلْمُتَّقِینَ غَیْرَ بَعِیدٍ).
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج10، ص314
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم