آیه 31 سوره غافر
<<30 | آیه 31 سوره غافر | 32>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
مثل روزگار ناگوار قوم نوح و عاد و ثمود و امم بعد از اینان (که همه به کیفر کفر و عصیان هلاک شدند) و خدا هیچ اراده ظلم در حق بندگان نکند (و هلاک آنها به سوء اختیار خود است).
چون سرنوشت قوم نوح و عاد و ثمود و کسانی که پس از آنان بودند؛ و خدا ستمی بر بندگان نمی خواهد [این بندگانند که بر خود ستم روا می دارند.]
[از سرنوشتى] نظير سرنوشت قوم نوح و عاد و ثمود، و كسانى كه پس از آنها [آمدند]. و [گرنه] خدا بر بندگان [خود] ستم نمىخواهد.
همانند قوم نوح و عاد و ثمود و كسانى كه از آن پس آمدند. حال آنكه خدا براى بندگانش خواستار ستم نيست.
و از عادتی همچون عادت قوم نوح و عاد و ثمود و کسانی که بعد از آنان بودند (از شرک و کفر و طغیان) میترسم؛ و خداوند ظلم و ستمی بر بندگانش نمیخواهد.
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
- دأب: عادت، شأن، تلاش. مراد از آن در آيه ظاهرا شأن و سرگذشت است.[۱]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ قالَ الَّذِي آمَنَ يا قَوْمِ إِنِّي أَخافُ عَلَيْكُمْ مِثْلَ يَوْمِ الْأَحْزابِ «30»
و كسى كه ايمان آورده بود گفت: «اى قوم! من از روزى مثل روز (هلاك) آن احزاب بر شما مىترسم.
مِثْلَ دَأْبِ قَوْمِ نُوحٍ وَ عادٍ وَ ثَمُودَ وَ الَّذِينَ مِنْ بَعْدِهِمْ وَ مَا اللَّهُ يُرِيدُ ظُلْماً لِلْعِبادِ «31»
(از سرنوشتى) مانند سرنوشت قوم نوح (كه به طوفان) و قوم عاد (كه به باد سخت و سرد و مسموم) و قوم ثمود (كه به صاعقه گرفتار شدند) و كسانى كه پس از آنها آمدند؛ و خداوند بر بندگان ارادهى ظلم نمىكند.
نکته ها
مراد از اقوام هلاك شده بعد از قوم نوح و عاد و ثمود كه در آيه 31 به آنان اشاره شده، قوم لوط و اصحاب ايكه (قوم شعيب) هستند كه در آيه 13 سوره ص مطرح شدهاند.
در برابر فرعون كه به فريب مىگفت: «إِنِّي أَخافُ عَلَيْكُمْ» مؤمن آلفرعون نيز گفت: «إِنِّي أَخافُ عَلَيْكُمْ» من بر عاقبت شما مىترسم.
پیام ها
1- به خاطر سخنان مخالفان، از تبليغ و ارشاد دست برنداريد. قالَ فِرْعَوْنُ ... قالَ الَّذِي آمَنَ
2- تنها بودن، در ترك امر به معروف و نهى از منكر عذر نيست. «قالَ الَّذِي آمَنَ»
3- تبليغ از ضروريات ايمان است. «قالَ الَّذِي آمَنَ يا قَوْمِ»
4- مبلّغ بايد سوز داشته باشد. «يا قَوْمِ»
5- مبلغ بايد از تاريخ آگاه باشد. «مِثْلَ يَوْمِ الْأَحْزابِ»
6- در شيوهى تبليغ گاهى بايد كلى سخن گفت و گاهى بايد نمونهها و مصاديق آن را بيان كرد. مِثْلَ يَوْمِ الْأَحْزابِ مِثْلَ دَأْبِ قَوْمِ نُوحٍ وَ ...
جلد 8 - صفحه 248
7- خطر بزرگ آن است كه انكار حقّ در انسان، به صورت يك عادت و خصلت در آيد. «دَأْبِ»
8- قهر خداوند، مخصوص قيامت نيست؛ امّتهايى در همين دنيا عذاب شدهاند. «مِثْلَ دَأْبِ قَوْمِ نُوحٍ وَ عادٍ وَ ثَمُودَ»
9- از سنّتهاى خداوند، نابود كردن طاغيان است. «قَوْمِ نُوحٍ وَ عادٍ وَ ثَمُودَ وَ الَّذِينَ مِنْ بَعْدِهِمْ»
10- در شيوهى تبليغ، هر كجا كيفرى مطرح مىشود براى اين كه به خشونت متّهم نشويد، دليل كيفر را بيان كنيد. نُوحٍ وَ عادٍ وَ ثَمُودَ ... وَ مَا اللَّهُ يُرِيدُ ظُلْماً لِلْعِبادِ نابودى آنان بر اساس عدل بوده است.
11- قهر خداوند به خاطر عملكرد خود ما و بر اساس عدل و حكمت است. «وَ مَا اللَّهُ يُرِيدُ ظُلْماً لِلْعِبادِ»
- خداوند حتّى اراده ظلم نسبت به بندگانش نمىكند. «مَا اللَّهُ يُرِيدُ ظُلْماً لِلْعِبادِ»
13- بدترين ظلم آن است كه انسان به زير دست خود ظلم كند. «ظُلْماً لِلْعِبادِ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
مِثْلَ دَأْبِ قَوْمِ نُوحٍ وَ عادٍ وَ ثَمُودَ وَ الَّذِينَ مِنْ بَعْدِهِمْ وَ مَا اللَّهُ يُرِيدُ ظُلْماً لِلْعِبادِ (31)
مِثْلَ دَأْبِ قَوْمِ نُوحٍ: يعنى از روز عذابى كه مانند عذاب و جزاى عادت قوم
جلد 11 - صفحه 304
نوح كه طوفان و غرق باشد به جهت تكذيب ايشان. مراد از دأب عادت خداى سبحان باشد كه جارى گرديده بر عذاب كفار بعد از اتمام حجت و عدم تنبه و بقاى آنها در كفر و تكذيب و ضلال. وَ عادٍ وَ ثَمُودَ: و مانند جزاى دأب قوم عاد كه به باد صرصر مستأصل شدند و قوم ثمود كه به صيحه واحده فجئة هلاك شدند. وَ الَّذِينَ مِنْ بَعْدِهِمْ: و آنانكه بعد از ايشان بودند مانند قوم لوط كه شهرهاى ايشان زير و رو شد و اصحاب ايكه كه به ظلمت گرفتار شدند. وَ مَا اللَّهُ يُرِيدُ ظُلْماً لِلْعِبادِ: و نيست خداى تعالى كه خواهد ظلم را براى بندگان خود، يعنى ايشان را به گناه عذاب نفرمايد بلكه تدمير ايشان بر وجه عدل بود، زيرا ايشان به مرتكب شدن اعمال قبيحه و افعال شنيعه، مستوجب آن شدند، پس شما ترك ظلم كنيد تا به آن انواع عقاب مبتلا نشويد.
تنبيه: آيه شريفه دال است بر بطلان جبر، زيرا اين مطلب محقق باشد پس از ارشاد و هدايت بندگان به ارسال رسل و انزال كتب و اعطاء قدرت و تمكين به آنان، البته مختار خواهند بود در فعل و ترك؛ پس قول به اينكه تمام افعال صادر از خدا و بنده را هيچ مدخليتى نيست در آن اصلا، هر آينه از درجه اعتبار ساقط است؛ چه اگر بنده قادر و موجد فعل نباشد و با صدور فعل قبيح از او خدا او را معاقب فرمايد، خدا اظلم الظالمين باشد، و حال آنكه فرمايد: «وَ مَا اللَّهُ يُرِيدُ ظُلْماً لِلْعِبادِ». و اين آيه ابلغ است از حيثيت نفى حدوث تعلق اراده او به ظلم از آيه:
«وَ ما رَبُّكَ بِظَلَّامٍ لِلْعَبِيدِ» «1» زيرا هرگاه اراده ظلم نفرمايد، پس از نفس ظلم به طريق اولى متعالى و مبرا باشد.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
مِثْلَ دَأْبِ قَوْمِ نُوحٍ وَ عادٍ وَ ثَمُودَ وَ الَّذِينَ مِنْ بَعْدِهِمْ وَ مَا اللَّهُ يُرِيدُ ظُلْماً لِلْعِبادِ (31) وَ يا قَوْمِ إِنِّي أَخافُ عَلَيْكُمْ يَوْمَ التَّنادِ (32) يَوْمَ تُوَلُّونَ مُدْبِرِينَ ما لَكُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ عاصِمٍ وَ مَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ هادٍ (33) وَ لَقَدْ جاءَكُمْ يُوسُفُ مِنْ قَبْلُ بِالْبَيِّناتِ فَما زِلْتُمْ فِي شَكٍّ مِمَّا جاءَكُمْ بِهِ حَتَّى إِذا هَلَكَ قُلْتُمْ لَنْ يَبْعَثَ اللَّهُ مِنْ بَعْدِهِ رَسُولاً كَذلِكَ يُضِلُّ اللَّهُ مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ مُرْتابٌ (34) الَّذِينَ يُجادِلُونَ فِي آياتِ اللَّهِ بِغَيْرِ سُلْطانٍ أَتاهُمْ كَبُرَ مَقْتاً عِنْدَ اللَّهِ وَ عِنْدَ الَّذِينَ آمَنُوا كَذلِكَ يَطْبَعُ اللَّهُ عَلى كُلِّ قَلْبِ مُتَكَبِّرٍ جَبَّارٍ (35)
ترجمه
مانند عادت قوم نوح و عاد و ثمود و آنكسانيكه بودند بعد از آنها و نيست خدا كه بخواهد ستم را براى بندگان
و اى قوم من همانا من ميترسم بر شما از روز ندا نمودن
روز كه رو گردان شويد پشت كنندگان نباشد مر شما را از عذاب خدا هيچ نگهدارندهاى و هر كه را راهنمائى نكند خدا پس نيست براى او هيچ
جلد 4 صفحه 526
راه نمايندهاى
و هر آينه بتحقيق آمد شما را يوسف از پيش با معجزات پس پيوسته بوديد در شك از آنچه آورد شما را بآن تا وقتى فوت كرد گفتيد هرگز مبعوث نميكند خدا بعد از او پيغمبرى را اين چنين بگمراهى وا ميگذارد خدا كسيرا كه متجاوز و شك آورنده است
آنكسانيكه مجادله مينمايند در آيتهاى خدا بدون حجّتى كه آمده باشد براى آنها بزرگ است از راه دشمنى نزد خدا و نزد آنانكه گرويدند اينچنين مهر مينهد خدا بر هر دل مرد با تكبّر سركش.
تفسير
خداوند متعال احزاب نامبرده در آيات سابقه را بيان فرموده از قول مؤمن آل فرعون كه گفت من ميترسم بر شما از مانند ايّام اقوام سابقه كه آن مانند سلوك خداوند است با قوم نوح و عاد و ثمود و كسانيكه بعد از آنها بودند و با پيغمبران خدا ستيزگى نمودند مانند قوم لوط و خداوند هيچ وقت نميخواهد بر بندگانش ستم كند و اينكه خداوند اين اقوام را بعذابهاى گوناگون معذّب و هلاك فرمود براى آن بود كه خودشان كارى كردند كه مستحق چنين عقوبتهائى شدند پس شما نكنيد تا ايمن از عذاب الهى باشيد اى قوم من علاوه بر عذاب دنيا من از عذاب قيامت بر شما ميترسم در قتل بيگناهى كه ادّعاء نبوّت نموده روز قيامت روز تنادى است يعنى ندا نمودن مردم يكديگر را بواويلا يا اهل بهشت اهل جهنّم را بآنكه ما بوعده خدا نائل شديم و اهل جهنّم اهل بهشت را كه قدرى آب و غذا بما بدهيد و ياء تنادى براى اكتفاء بكسره حذف شده است و باين دو ندا از اهل بهشت و جهنّم در قرآن تصريح شده و آنروز روزى است كه مردم از شعله آتش دوزخ رو گردان شده بآن پشت ميكنند بخيال آنكه فرار نمايند ولى قدرت پيدا نميكنند و هيچ دافع و مانع و نگهدارندهاى از عذاب خدا نيست و كسيكه خدا او را براه بهشت هدايت ننمايد هادى و راهنمائى ندارد و قبلا حضرت يوسف صدّيق با معجزاتى آمد نزد شما و ادّعاء نبوت نمود و شما قبول ننموديد و اظهار شك و ترديد در مرام او كه توحيد خدا بود مينموديد تا وقتى كه از دنيا رحلت فرمود و پيغمبران ديگرى آمدند و شما را بتوحيد دعوت نمودند و شما بهيچ يك از آنها ايمان نياورديد و گفتيد يوسف پيغمبر آخر الزّمان بود و بعد از او خدا كسيرا به پيغمبرى مبعوث نميكند اين اصرار شما بر كفر و ضلالت موجب شده كه خداوند شما را
جلد 4 صفحه 527
بحال خود واگذار نموده چون از حقّ و حدّ خود كه تأمّل در آيات الهى و معجزات انبيا است تجاوز نموديد و شك و ريب را در دل خود جاى داديد ديگر نور حق در قلب شما تابش نميكند كسانيكه بدون حجّت و دليلى كه خداوند براى آنها اقامه نموده باشد بصرف تقليد و تعصّب و لجاج و عناد مجادله و گفتگو و اعتراض نمايند در ادلّه توحيد خدا و معجزات انبيا دشمنى بزرگى با خدا و اهل ايمان باو نمودهاند و موجب خشم و غضب شديد او و گروندگان باو و انبيا شدهاند اين تكبّر و سركشى و زورگوئى شما موجب شده كه خدا دل شما را بسته و مهر كرده كه ديگر نور معرفت و يقين در آن تابش نكند و بدانيد كه از باب انتقام خدا با شما اينمعامله را نموده لذا نصيحت و موعظه براى شما اثر ندارد و بعضى گفتهاند مؤمن آل فرعون كه ايمان خود را پنهان نموده بود بعد از آنكه گرم نصيحت و موعظه شد كلماتى از او صادر شد كه ايمانش بروز نمود و در هر حال فرعون در پايان مواعظ او متزلزل شد و خلط مبحث كرد و بوزير خود هامان امر نمود براى او قصرى بسازد و مردم را از شنيدن مواعظ مؤمن بازداشت چنانچه بيايد انشاء اللّه تعالى.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ قالَ الَّذِي آمَنَ يا قَومِ إِنِّي أَخافُ عَلَيكُم مِثلَ يَومِ الأَحزابِ (30) مِثلَ دَأبِ قَومِ نُوحٍ وَ عادٍ وَ ثَمُودَ وَ الَّذِينَ مِن بَعدِهِم وَ مَا اللّهُ يُرِيدُ ظُلماً لِلعِبادِ (31)
و گفت آنكه ايمان آورده بود اي قوم من بدرستي که من ميترسم براي شما مثل روز احزاب امم سابقه مثل دأب قوم نوح و عاد و ثمود و كساني که بعد از آنها بودند و نيست خداوند عالم که ظلم كند ببندگان.
وَ قالَ الَّذِي آمَنَ همان مؤمن آل فرعون.
يا قَومِ همان فرعونيان و قبطيان که آل فرعون هستند.
إِنِّي أَخافُ عَلَيكُم مِثلَ يَومِ الأَحزابِ که هر حزبي بيك نوع عذابي هلاك شدند.
مِثلَ دَأبِ قَومِ نُوحٍ که در اثر تكذيب نوح بطوفان غرق شدند.
وَ عادٍ قوم هود که بباد هلاك شدند.
وَ ثَمُودَ که بصيحه و صاعقه تلف شدند.
وَ الَّذِينَ مِن بَعدِهِم مثل قوم ابراهيم و لوط و شعيب که به خسف و امطار حجاره و صيحه از بين رفتند و تمام در اثر تكذيب انبياء بوده خدا باحدي ظلم نميكند.
وَ مَا اللّهُ يُرِيدُ ظُلماً لِلعِبادِ آنها خود بخود ظلم كردند.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 31)- سپس به شرح این سخن پرداخت و گفت: «و از عادتی همچون عادت قوم نوح و عاد و ثمود و کسانی که بعد از آنها بودند» از شرک و کفر و طغیان بیمناکم (مِثْلَ دَأْبِ قَوْمِ نُوحٍ وَ عادٍ وَ ثَمُودَ وَ الَّذِینَ مِنْ بَعْدِهِمْ).
آیا دلیلی دارید که این گونه عذابهای الهی دامانتان را نخواهد گرفت؟ مگر آنها چه کرده بودند که آن چنان گرفتار شدند؟ جز این که در برابر دعوت پیامبران الهی ایستادند و گاهی پیامبران را کشتند، و یا تکذیب کردند؟
ولی بدانید هر چه بر سر شما آید از ناحیه خود شماست «چرا که خداوند ظلم و ستمی بر بندگانش نمیخواهد» (وَ مَا اللَّهُ یُرِیدُ ظُلْماً لِلْعِبادِ).
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج9، ص356
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم