آیه 159 سوره اعراف

از دانشنامه‌ی اسلامی
(تغییرمسیر از آیه ۱۵۹ اعراف)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

وَمِنْ قَوْمِ مُوسَىٰ أُمَّةٌ يَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَبِهِ يَعْدِلُونَ

مشاهده آیه در سوره


<<158 آیه 159 سوره اعراف 160>>
سوره : سوره اعراف (7)
جزء : 9
نزول : مکه

ترجمه های فارسی

و جماعتی از قوم موسی هستند که به دین حق هدایت کنند و به آن دین حکم و دادگری نمایند.

و از قوم موسی گروهی هستند که مردم را با [موازین و روش هایِ] حق هدایت می کنند و به درستی و راستی داوری می نمایند.

و از ميان قوم موسى جماعتى هستند كه به حق راهنمايى مى‌كنند و به حق داورى مى‌نمايند.

گروهى از قوم موسى هستند كه مردم را به حق راه مى‌نمايند و به عدالت رفتار مى‌كنند.

و از قوم موسی، گروهی هستند که به سوی حق هدایت می‌کنند؛ و به حق و عدالت حکم می‌نمایند.

ترجمه های انگلیسی(English translations)

Among the people of Moses is a nation who guide [the people] by the truth and do justice thereby.

And of Musa's people was a party who guided (people) with the truth, and thereby did they do justice.

And of Moses' folk there is a community who lead with truth and establish justice therewith.

Of the people of Moses there is a section who guide and do justice in the light of truth.

معانی کلمات آیه

يعدلون: عدالت مى‏كنند وَ بِهِ يَعْدِلُونَ‏ يعنى: با حق عدالت مى‏كنند.[۱]

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ مِنْ قَوْمِ مُوسى‌ أُمَّةٌ يَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَ بِهِ يَعْدِلُونَ «159»

و از قوم‌موسى، گروهى مردم را به حقّ راهنمايى مى‌كنند و به حقّ، دادگرى مى‌كنند.

نکته ها

هدايت شدن به حقّ، نشانه‌ى دورى از تعصّب و شناخت حقّ و پيروى از آن است و اين گروه هدايت يافته‌ى يهود، كارى به ساير لجوجان بهانه‌گير نداشتند.

شايد مراد از اين گروه، يهوديانى باشند كه دعوت پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله را لبيك گفتند، البتّه در جاى ديگر مطلق آمده و اختصاصى به قوم يهود ندارد. «وَ مِمَّنْ خَلَقْنا أُمَّةٌ يَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَ بِهِ‌

جلد 3 - صفحه 194

يَعْدِلُونَ» «1» در روايات متعدّد، آمده است كه اينان گروهى هستند كه به نبوّت پيامبر صلى الله عليه و آله اقرار كرده و همراه حضرت حجّت عليه السلام ظهور مى‌كنند. «2»

پيامبر صلى الله عليه و آله فرمودند: اى مردم! صراط مستقيمى كه پيروى از آن لازم است، من هستم پس از من، علىّ عليه السلام و آنگاه فرزندان من از نسل او، «أُمَّةٌ يَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَ بِهِ يَعْدِلُونَ» امامانى كه مردم را به حقّ هدايت كرده و به حقّ دادگرى مى‌كنند. «3»

حضرت على عليه السلام فرمود: بنى‌اسرائيل پس از موسى عليه السلام هفتاد و يك فرقه شدند كه همه در آتشند، جز يك فرقه از آنها و آنگاه اين آيه را تلاوت فرمودند. «4»

پیام ها

1- در برخورد با مخالفان نيز بايد انصاف داشت و خدمات و كمالاتشان را ناديده نگرفت. «وَ مِنْ قَوْمِ مُوسى‌ أُمَّةٌ يَهْدُونَ بِالْحَقِّ»

2- هدايت كنندگان، خود بايد ملازم و معتقد و پيرو حقّ باشند. «يَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَ بِهِ يَعْدِلُونَ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ مِنْ قَوْمِ مُوسى‌ أُمَّةٌ يَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَ بِهِ يَعْدِلُونَ (159)

بعد باز عود كلام به قصه بنى اسرائيل فرمايد:

وَ مِنْ قَوْمِ مُوسى‌: و از قوم موسى عليه السّلام، أُمَّةٌ يَهْدُونَ بِالْحَقِ‌:

جماعتى هستند كه هدايت مى‌نمايند خلق را به كلمه حق. يا در حالتى كه محقند، وَ بِهِ يَعْدِلُونَ‌: و به حق و راستى عدول مى‌كنند در حكم ميان خلق.

مراد به اين امت جماعتى‌اند از اهل زمان موسى كه ثابت و راسخ بودند بر ايمان و قائم به حق، چنانچه عياشى- از حضرت صادق عليه السّلام روايت نموده. «1»

«1» تفسير عياشى، جلد دوّم، صفحه 31، حديث 89.

جلد 4 صفحه 221

قول دوم- در مجمع روايت از حضرت باقر عليه السّلام فرمايد: اين قوم در وراء زمين چين باشند، و ميان آنها و اهل چين وادى است از ريگ، تا شريعت پيغمبر به ايشان رسيد. هيچ تغيير و تبديلى نيافت. «1» و هيچكدام را مالى نزد صاحب خود نيست به جهت غناى آنها از اقتراض، در شب بر آنها باران نازل، و هر روز آفتاب بر اراضى و بساتين ايشان بتابد، و زراعت آنها بر وجهى نمو و محصول دهد كه در هيچ بقعه‌اى از دنيا چنان نباشد.

در منهج- از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم مروى است كه فرمود: شب معراج بر آنها گذر و با من سخن گفتند، و من نيز با ايشان تكلم نمودم. جبرئيل گفت: مى‌دانيد با كه تكلم كنيد؟ گفتند: نه. فرمود: پيغمبر آخر الزمان نبى امى است. ايشان به من ايمان آوردند، و گفتند: موسى ما را وصيت نموده هر كه از شما حضرت احمد را دريابد سلام مرا برساند. من گفتم: سلام من بر موسى باد، پس ده سوره از قرآن بر آنها قرائت، و نماز و روزه و نماز جمعه امر و از سيئه منع نمودم و تكليفى ديگر بر آنها نيست.

از ابن عباس نقل است كه با عيسى خروج كنند.

و به روايت اصحاب ما با قائم آل محمد عجل اللّه فرجه خروج نمايند.

«1» تفسير مجمع البيان، جلد دوّم، صفحه 489.

جلد 4 صفحه 222


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


سوره الأعراف «7»: آيات 159 تا 160

وَ مِنْ قَوْمِ مُوسى‌ أُمَّةٌ يَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَ بِهِ يَعْدِلُونَ (159) وَ قَطَّعْناهُمُ اثْنَتَيْ عَشْرَةَ أَسْباطاً أُمَماً وَ أَوْحَيْنا إِلى‌ مُوسى‌ إِذِ اسْتَسْقاهُ قَوْمُهُ أَنِ اضْرِبْ بِعَصاكَ الْحَجَرَ فَانْبَجَسَتْ مِنْهُ اثْنَتا عَشْرَةَ عَيْناً قَدْ عَلِمَ كُلُّ أُناسٍ مَشْرَبَهُمْ وَ ظَلَّلْنا عَلَيْهِمُ الْغَمامَ وَ أَنْزَلْنا عَلَيْهِمُ الْمَنَّ وَ السَّلْوى‌ كُلُوا مِنْ طَيِّباتِ ما رَزَقْناكُمْ وَ ما ظَلَمُونا وَ لكِنْ كانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ (160)

ترجمه‌

و از قوم موسى جماعتى باشند كه هدايت ميكنند بحق و بآن عدالت در حكم مينمايند

و جدا كرديم ايشانرا از يكديگر دوازده شعبه اولاد فرقه‌هائى و وحى‌

جلد 2 صفحه 484

نموديم بموسى چون آب خواستند از او قومش كه بزن بعصايت آنسنگ را پس روان شد از آن دوازده چشمه كه دانستند هر دسته از مردم آبخور خودشان را و سايبان نموديم بر آنها ابر را و فرستاديم براى ايشان ترنجبين و مرغ سمائى را بخوريد از پاكيزه‌هاى آنچه روزى كرديم شما را و ستم نكردند بر ما ولى بودند كه بخودشان ستم مينمودند.

تفسير

عياشى ره از حضرت صادق (ع) نقل نموده كه مراد از قوم موسى در اين آيه اهل اسلامند يعنى كسانى هستند از امّت حضرت موسى كه به پيغمبر ما ايمان آوردند و مسلمان شدند مانند عبد اللّه بن سلام و امثال او كه سعى در هدايت سايرين بدين اسلام داشتند و حكم بحق و عدل بين آنها مينمودند و جمعى از مفسرين برآنند كه اينها جماعتى هستند از بنى اسرائيل كه از آنها جدا شدند و تغيير و تبديلى در دين خودشان ندادند و در ماوراء چين سكونت نمودند ميان آنها و چين واديى است گرم از شن كسى با آنها مراوده ندارد و بر حق ثابتند و در مجمع اين قول را از امام باقر (ع) هم نقل نموده و در منهج اين قول را اشهر اقوال دانسته است و بنظر حقير ظاهر آيه شريفه آنست كه در ميان بنى اسرائيل و پيروان حضرت موسى مردمان منصفى هستند كه بعد از ظهور اسلام باهل ملّت خود ميگويند برويد و تحقيق كنيد اگر حقّ بودن اين دين براى شما معلوم شد قبول كنيد و اين قبيل اشخاص اگر مرجع حكم شوند معلوم است بعدالت هم حكم مى‌كنند و چون طالب حقّند بزودى بحقّ بودن دين اسلام پى مى‌برند و قبول مينمايند و بنابر اين محتمل است مراد از به يعدلون عدول بحق باشد چون باء بمعنى الى استعمال ميشود چنانچه ميگويند احسن بى يعنى الىّ و اين معنى منافى با دو قول سابق نيست چون ممكن است آنها از اين قبيل مردم بوده و باشند و روايت شده كه آنها در ركاب امام زمان (ع) حاضر ميشوند و خداوند بنى اسرائيل يعنى اولاد حضرت يعقوب را بدوازده شعبه منشعب فرمود و هر شعبه رئيسى و حاكمى داشتند و باين اعتبار امّتى بودند و آنها را اسباط مى‌خواندند چنانچه اولاد حضرت اسماعيل را قبائل مى‌گفتند چون سبط بمعنى اولاد اولاد است و خداوند در وادى تيه كه بنى اسرائيل تشنه شدند وحى فرمود بحضرت موسى كه بزند عصاى خود را بسنگى كه همراه داشت و زد پس منفجر شد از آن دوازده چشمه آب و اينكه نفرمود زد پس منفجر شد براى اشاره بسرعت اطاعت آنحضرت است و هر چشمه مخصوص بيكى از اسباط بود تا با يكديگر اختلافى در برداشتن آب پيدا نكنند و ابر بر سر

جلد 2 صفحه 485

آنها سايه گستر شد تا از تابش آفتاب و حرارت آن محفوظ باشند و براى آنها خداوند ترنجبين و مرغ بريان شده از آسمان نازل فرمود و اجازه خوردن داد و تفسير اين آيه در سوره بقره مفصّلا گذشت و اسباطا بدل است از اثنتى عشرة و مميّز فرقة محذوف است و امما بدل از اسباطا است يعنى بنى اسرائيل را دوازده فرقه نموديم كه آنها اسباط و شعبه‌هائى ميباشند.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ مِن‌ قَوم‌ِ مُوسي‌ أُمَّةٌ يَهدُون‌َ بِالحَق‌ِّ وَ بِه‌ِ يَعدِلُون‌َ (159)

و ‌از‌ قوم‌ موسي‌ جماعتي‌ بودند ‌که‌ هدايت‌ ميكردند بحق‌ و عمل‌ مينمودند بحق‌.

وَ مِن‌ قَوم‌ِ مُوسي‌ أُمَّةٌ يَهدُون‌َ بِالحَق‌ِّ اخبار ‌در‌ تعيين‌ اينها مختلف‌ ‌است‌ عياشي‌ ‌از‌ حضرت‌ صادق‌ ‌عليه‌ السّلام‌ روايت‌ كرده‌ ‌که‌ فرمود

(‌هم‌ اهل‌ الاسلام‌)

مفضل‌ ‌از‌ ‌آن‌ حضرت‌ روايت‌ كرده‌ ‌که‌ ‌آنها‌ بيست‌ و پنج‌ نفر هستند ‌که‌ جزو اصحاب‌ قائم‌ [عج‌] هستند ‌که‌ ‌از‌ ظهر كوفه‌ و ‌در‌ نسخه‌ ديگر ‌از‌ ظهر كعبه‌ خارج‌ ميشوند.

مجمع‌ ‌از‌ حضرت‌ باقر [ع‌] روايت‌ كرده‌ ‌که‌ ‌آنها‌ جماعتي‌ بودند ‌که‌ ‌از‌ بني‌ اسرائيل‌ كناره‌ گرفتند و رفتند ‌ما وراء چين‌ ‌که‌ ‌بين‌ ‌آنها‌ و چين‌ بياباني‌ ‌است‌ رمل‌ زار، برهان‌ ‌از‌ ابي‌ صحبان‌ بكري‌ ‌از‌ أمير المؤمنين‌ [ع‌] روايت‌ كرده‌ ‌که‌ فرمود

جلد 8 - صفحه 5

قوم‌ موسي‌ هفتاد و يك‌ فرقه‌ شدند كل‌ّ ‌آنها‌ ‌در‌ آتش‌ هستند مگر يك‌ فرقه‌ ناجيه‌ و تمسك‌ باين‌ ‌آيه‌ فرموده‌ تحقيق‌ كلام‌ اينكه‌ ‌در‌ ‌هر‌ عصر و زماني‌ ‌حتي‌ ‌در‌ دوره‌ جاهليت‌ يك‌ دسته‌ اهل‌ حق‌ بودند و ‌لو‌ ‌در‌ اقليت‌ باشند و مستور باشند و حجت‌ ميان‌ ‌آنها‌ بوده‌ ‌که‌ زمين‌ خالي‌ ‌از‌ حجت‌ نباشد و بواسطه‌ ‌آنها‌ بركات‌ نازل‌ ميشده‌ و نيامده‌ زماني‌ ‌که‌ تمام‌ اهل‌ زمين‌ ‌بر‌ باطل‌ باشند ‌که‌ ‌اگر‌ چنين‌ ميشد بكلي‌ هلاك‌ ميشدند و البته‌ ‌در‌ قوم‌ موسي‌ چه‌ ‌در‌ زمان‌ ‌خود‌ موسي‌ و چه‌ ‌بعد‌ ‌از‌ ‌آن‌ ‌تا‌ زمان‌ حضرت‌ عيسي‌ [ع‌] انبيايي‌ و اوصيايي‌ و علمايي‌ و عبادي‌ و زهّادي‌ و صلحائي‌ بودند ‌که‌ اينها بحق‌ و صواب‌ هدايت‌ ميكردند وَ بِه‌ِ يَعدِلُون‌َ ‌که‌ بحق‌ و عدالت‌ رفتار و كردار و گفتار ‌آنها‌ بوده‌ و باين‌ بيان‌ ممكن‌ ‌است‌ جمع‌ ‌بين‌ اخبار و مانعي‌ ندارد ‌که‌ ‌از‌ انبياء سلف‌ و امتهاي‌ ‌آنها‌ ‌در‌ ركاب‌ حضرت‌ بقية اللّه‌ حاضر شوند و ‌از‌ اصحاب‌ ‌آن‌ سرور باشند چنانچه‌ ‌در‌ اخبار بسيار ذكر ‌شده‌.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 159)- در این آیه باز سخن پیرامون بنی اسرائیل و سرنوشت و رویدادهای تاریخ آنهاست، نخست اشاره به واقعیتی می‌کند که شبیه آن را در قرآن بسیار دیده‌ایم واقعیتی که حکایت از روح حق طلبی قرآن دارد، و آن احترام به موقعیت اقلیتهای صالح است یعنی: چنان نبود که بنی اسرائیل یکپارچه فاسد و مفسد باشند و این نژاد عموما مردمی گمراه و سرکش معرفی شوند، بلکه در برابر اکثریت مفسده جو، اقلیتی وجود داشتند صالح و ناهماهنگ با کارهای اکثریت، قرآن برای این اقلیت صالح اهمیت خاصی قائل شده است.

می‌گوید: «از قوم موسی (ع) گروهی هستند که دعوت به سوی حق می‌کنند و حاکم به حق و عدالتند» (وَ مِنْ قَوْمِ مُوسی أُمَّةٌ یَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَ بِهِ یَعْدِلُونَ).

این آیه ممکن است اشاره به گروه کوچکی باشد که در برابر سامری و دعوت او تسلیم نشدند و همه جا حامی و طرفدار مکتب موسی (ع) بودند و یا گروههای صالح دیگری که بعد از موسی (ع) به روی کار آمدند.

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

  1. تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی

منابع