آیه 11 سوره طور

از دانشنامه‌ی اسلامی
(تغییرمسیر از آیه ۱۱ طور)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

فَوَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ

مشاهده آیه در سوره


<<10 آیه 11 سوره طور 12>>
سوره : سوره طور (52)
جزء : 27
نزول : مکه

ترجمه های فارسی

در آن روز سخت وای بر آنان که (وعده حق و کتاب و رسول او را) تکذیب کردند.

پس در آن روز وای بر تکذیب کنندگان!

پس واى بر تكذيب‌كنندگان در آن روز.

پس در آن روز، واى بر تكذيب‌كنندگان.

وای در آن روز بر تکذیب‌کنندگان،

ترجمه های انگلیسی(English translations)

woe to the deniers on that day

So woe on that day to those who reject (the truth),

Then woe that day unto the deniers

Then woe that Day to those that treat (Truth) as Falsehood;-

معانی کلمات آیه

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


يَوْمَ تَمُورُ السَّماءُ مَوْراً «9» وَ تَسِيرُ الْجِبالُ سَيْراً «10»

روزى كه آسمان به شدّت درهم‌پيچيده شود و كوه‌ها از جا كنده شده و به شتاب روان گردند.

فَوَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ «11» الَّذِينَ هُمْ فِي خَوْضٍ يَلْعَبُونَ «12»

پس در آن روز، واى بر تكذيب كنندگان! آنان كه در باطل فرو رفته و به ياوه‌سرايى (درباره آيات الهى) سرگرمند.

يَوْمَ يُدَعُّونَ إِلى‌ نارِ جَهَنَّمَ دَعًّا «13» هذِهِ النَّارُ الَّتِي كُنْتُمْ بِها تُكَذِّبُونَ «14»

روزى كه به سختى به سوى آتش رانده مى‌شوند. (و به آنان گفته مى‌شود:) اين همان آتشى است كه دائماً آن را تكذيب مى‌كرديد.

نکته ها

«مور» در لغت به معناى حركت سريع و دورانى، امّا نامنظّم و گرداب‌وار است، آن گونه كه باد، گرد و غبار را در هوا مى‌پراكند و درهم مى‌پيچد.

«خَوْضٍ» در اصل به معناى ورود در آب و عبور از آن است ولى در اصطلاح، به موردى گفته مى‌شود كه انسان در مطالب بيهوده و باطل وارد شود.

كلمه «دع» به معناى راندن همراه با خشونت است. چنانكه قرآن در سوره ماعون يكى از نشانه‌هاى تكذيب دين را، طرد يتيمان مى‌داند. «أَ رَأَيْتَ الَّذِي يُكَذِّبُ بِالدِّينِ فَذلِكَ الَّذِي يَدُعُّ الْيَتِيمَ»

همه هستى براى انسان آفريده شده است و همين كه پرونده انسان در زمين بسته شد،

جلد 9 - صفحه 280

بساط هستى نيز جمع مى‌شود. «تَمُورُ السَّماءُ مَوْراً» در جاى ديگر نيز مى‌خوانيم: ما سفره آسمان را همچون طومار، درهم پيچيده و جمع مى‌كنيم. «نَطْوِي السَّماءَ كَطَيِّ السِّجِلِّ» «1»

ثابت و پابرجا تنها خداست. آسمان‌هاى محكم هفتگانه‌ «وَ بَنَيْنا فَوْقَكُمْ سَبْعاً شِداداً» «2» نيز سست مى‌شود و به صورت امواجى متحرّك در مى‌آيد، «تَمُورُ السَّماءُ مَوْراً» و كوه‌هايى كه سبب استقرار زمين بودند: «وَ جَعَلْنا فِيها رَواسِيَ شامِخاتٍ» «3» آن روز بى‌قرار و سست و روان مى‌شوند. «وَ تَسِيرُ الْجِبالُ»

پیام ها

1- ترسيم حوادث قيامت بسترى است براى دست برداشتن از تكذيب و لجاجت. تَمُورُ السَّماءُ ... تَسِيرُ الْجِبالُ‌ ...

2- براى وقوع قيامت، نه فقط زمين كه آسمان و كرات آسمانى به هم مى‌ريزد.

تَمُورُ السَّماءُ ... تَسِيرُ الْجِبالُ‌ ...

3- تكذيب كنندگان منطق ندارند، سرگرم شدن به ياوه‌ها و پوچى‌ها سبب تكذيب آنان شده است. «لِلْمُكَذِّبِينَ الَّذِينَ هُمْ فِي خَوْضٍ يَلْعَبُونَ»

4- سخن بيهوده بسيار پيدا مى‌شود، ليكن خطر آنجاست كه انسان غرق در بيهوده‌گويى شود و خود را به ياوه‌ها مشغول كند. «فِي خَوْضٍ يَلْعَبُونَ»

5- تلاش كفّار براى خدشه‌دار كردن قرآن، كارى بازيچه و بى‌نتيجه است. «لِلْمُكَذِّبِينَ الَّذِينَ هُمْ فِي خَوْضٍ يَلْعَبُونَ»

6- مخالفان انبيا، هم به دوزخ كشانده مى‌شوند و هم مورد عتاب و توبيخ قرار مى‌گيرند. يُدَعُّونَ‌ ... هذِهِ‌، (عذاب روحى روانى و جسمى دارند)

7- با تكذيب قيامت، حقيقت پشت پرده نمى‌ماند. هذِهِ النَّارُ ...

8- تكذيب سرسختانه، قهر سرسختانه دارد. مكذبين ... يُدَعُّونَ إِلى‌ نارِ

9- كيفر تكذيبى كه پيوسته و برخاسته از لجاجت است، جز آتش چيزى نيست. «هذِهِ النَّارُ الَّتِي كُنْتُمْ بِها تُكَذِّبُونَ»

«1». انبياء، 104.

«2». نبأ، 12.

«3». مرسلات، 27.

جلد 9 - صفحه 281

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



فَوَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ «11»

و چون اين زمان واقع شود:

فَوَيْلٌ يَوْمَئِذٍ: پس واى در آن روز، لِلْمُكَذِّبِينَ‌: براى كسانى كه تكذيب كننده‌اند كه سخن خدا و پيغمبر را به دروغ پنداشتند.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌

وَ الطُّورِ «1» وَ كِتابٍ مَسْطُورٍ «2» فِي رَقٍّ مَنْشُورٍ «3» وَ الْبَيْتِ الْمَعْمُورِ «4»

وَ السَّقْفِ الْمَرْفُوعِ «5» وَ الْبَحْرِ الْمَسْجُورِ «6» إِنَّ عَذابَ رَبِّكَ لَواقِعٌ «7» ما لَهُ مِنْ دافِعٍ «8» يَوْمَ تَمُورُ السَّماءُ مَوْراً «9»

وَ تَسِيرُ الْجِبالُ سَيْراً «10» فَوَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ «11» الَّذِينَ هُمْ فِي خَوْضٍ يَلْعَبُونَ «12» يَوْمَ يُدَعُّونَ إِلى‌ نارِ جَهَنَّمَ دَعًّا «13» هذِهِ النَّارُ الَّتِي كُنْتُمْ بِها تُكَذِّبُونَ «14»

أَ فَسِحْرٌ هذا أَمْ أَنْتُمْ لا تُبْصِرُونَ «15» اصْلَوْها فَاصْبِرُوا أَوْ لا تَصْبِرُوا سَواءٌ عَلَيْكُمْ إِنَّما تُجْزَوْنَ ما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ «16»

ترجمه‌

سوگند به كوه طور

و كتاب نوشته شده‌

در صفحه گشوده‌

و سوگند بخانه آباد از ملائكه‌

و سقف افراشته شده‌

و درياى پر شده‌

همانا عذاب پروردگارت واقع شونده است‌

نيست براى آن دفع‌كننده‌اى‌

روز كه موج ميزند آسمان موج زدنى‌

و روان ميشوند كوهها روان شدنى‌

پس واى در چنين روز بر تكذيب‌كنندگان‌

آنانكه در گفتگوى باطل بازى ميكنند

روز كه افكنده ميشوند بخوارى بسوى آتش دوزخ افكندنى‌

اينست آتشى كه آنرا دروغ ميپنداشتيد

آيا پس جادو است اين يا شما نمى‌بينيد

فرود آئيد در آن صبر كنيد يا صبر نكنيد مساوى است بر شما جز اين نيست كه جزا داده ميشويد آنچه را كه عمل ميكرديد.

تفسير

خداوند متعال سوگند ياد فرموده بكوه طور سينا كه شرافت آن بتكلّم خدا با حضرت موسى در آن معروف است و بكتاب مقدّسى كه مرتّب نوشته شده در صفحه رقيق درخشانى گشوده براى قرائت ملائكه و آن قرآن مجيد يا لوح محفوظ در آسمان ميباشد كه مشتمل بر تمام حقائق و وقايع گذشته و آينده است و نيز قسم ياد نموده به بيت المعمور كه معبد ملائكه است در آسمان محاذى‌

جلد 5 صفحه 74

خانه كعبه و در هر روز هفتاد هزار ملك داخل در آن ميشوند و ديگر معاودت بآن نمينمايند چنانچه مستفاد از چند روايت معتبر در اينمقام است و سوگند ياد فرموده بآسمان كه سقف رفيع و مقام منيع است و در بعضى از روايات بآن تصريح شده و بدرياى مملوّ از آب كه محيط بزمين است يا افروخته از آتش چنانچه خداوند فرموده و اذا البحار سجّرت و در اينمقام روايت شده و قمّى ره تأييد فرموده كه قيامت خداوند درياها را مبدّل بآتش ميكند و جهنّم بآن افروخته ميگردد و متعلّق قسم آنست كه عذاب خدا در روز قيامت حق و محقّق است و يقينا واقع خواهد شد و دافع و مانعى براى آن نخواهد بود و قبلا اشاره شد كه قسم از خداوند در اين امور براى كسانى است كه قاصر از فهم برهانند و براى سايرين هم مؤكّد اعتقاد خواهد بود و در آنروز آسمان مانند دود حركت ميكند و مانند آب موج ميزند و مضطرب است و كوهها مانند باد سير ميكنند و مبسوط بزمين ميگردند پس واى بحال كسانيكه تكذيب كردند در دنيا خدا و پيغمبر و امام و نوّاب او را آنانكه در مقالات باطله و عقائد فاسده و معاصى الهيه بحث و توغل مينمايند و عمرى را بلهو و لعب ميگذرانند و آنروزى است كه بعنف و جبر آنها را سرازير در جهنّم نموده برو بر آتش اندازند و براى توبيخ و تعيير و معارضه بمثل گفته آنها در دنيا بآنان گفته ميشود اين آتش موعودى است كه شما آنرا تكذيب مينموديد و معجزات پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم را سحر ميخوانديد اينهم سحر است يا شما كوريد وارد شويد و بيابيد آنرا پس صبر كنيد بر عذابش يا صبر نكنيد بلكه جزع و فزع نمائيد بحال شما فرق نميكند خلاصى از آن نداريد جزاى اعمال زشت دنيويّه شما است كه بشما رسيده و كلمه رقّ ظاهرا پوست رقيق شفّافى است كه مهيّا براى نوشتن مطالب مهمّه مينمودند مانند پوست آهو ولى در مطلق صفحه مكتوب استعمال ميشود و تنكير آن و كتاب براى تعظيم و اشاره بآنستكه آن دو از قبيل كتاب و ورق معمولى نيست و اللّه اعلم.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


فَوَيل‌ٌ يَومَئِذٍ لِلمُكَذِّبِين‌َ «11» الَّذِين‌َ هُم‌ فِي‌ خَوض‌ٍ يَلعَبُون‌َ «12»

مكذبين‌ كساني‌ هستند ‌که‌ ‌در‌ حديث‌ باطل‌ و مزخرف‌ فرو رفته‌ و ملعبه‌ مي‌ كنند، مثل‌ كلماتي‌ ‌که‌ كفار و مشركين‌ ‌در‌ حق‌ انبياء ميگويند ساحر مجنون‌ مفتري‌ كذاب‌ و اشباه‌ اينها. ‌ يا ‌ نسبت‌هايي‌ ‌که‌ بقرآن‌ و معجزات‌ ميدهند، ‌ يا ‌ نسبتهايي‌ ‌که‌ بائمه طاهرين‌ ميدهند، ‌ يا ‌ احكام‌ الهيه‌ ‌را‌ اهانت‌ و ملعبه ‌خود‌ قرار مي‌دهند. مثل‌ نماز روزه‌ حج‌ ساير واجبات‌. بلكه‌ ميتوان‌ تعميم‌ داد بكساني‌ ‌که‌ بعلماء دين‌ و مقدسات‌ مذهب‌ ‌را‌ اسباب‌ بازي‌ و لعب‌ ‌خود‌ قرار ميدهند و اينها ‌هم‌ بسيار هستند بالاخص‌ دوره امروزه‌.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 11)- لذا در این آیه می‌افزاید: چون چنین است «وای در آن روز بر تکذیب کنندگان»! (فَوَیْلٌ یَوْمَئِذٍ لِلْمُکَذِّبِینَ).

آری! در حالی که وحشت و اضطراب ناشی از دگرگونی جهان، همگان را فرا گرفته، وحشت عظیمتری به سراغ «مکذّبین» می‌آید که همان عذاب الهی است چرا که «ویل» اظهار تأسف و اندوه است بر وقوع یک حادثه نا مطلوب.

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

منابع