رعایت ادبیات دانشنامه ای متوسط
مقاله مورد سنجش قرار گرفته است

میرزا حبیب الله رشتی

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

«آیت‌الله میرزا حبیب‌الله رشتی» (۱۳۱۲-۱۲۳۴ ق)، فقیه اصولی و مجتهد بزرگ شیعه در قرن ۱۴ قمری و از شاگردان شیخ انصاری و شیخ محمدحسن نجفی بود. میرزای رشتی در علوم فقه، اصول، تفسیر و کلام صاحب نظر بود و آثار متعددی تألیف نمود. عالمان بزرگی چون سید ابوالحسن اصفهانی و آقا ضیاءالدین عراقی از شاگردان او هستند.

Rashti.jpg
نام کامل میرزا حبیب‌الله رشتی
زادروز ۱۲۳۴ قمری
زادگاه گیلان
وفات ۱۳۱۲ قمری
مدفن نجف

Line.png

اساتید

شیخ انصاری، شیخ محمدحسن نجفی، شیخ عبدالکریم ایروانی،...

شاگردان

سید ابوالحسن اصفهانی، آقا ضیاءالدین عراقی، سید محمدکاظم یزدی، شیخ عبدالله مازندرانی،...

آثار

بدایع الافکار، التعادل والتراجیح، حاشیه علی المکاسب، الامامة، کاشف الظلام فی حل معضلات الکلام، اجتماع الامر والنهی،...


ولادت و خاندان

میرزا حبیب الله رشتی فرزند میرزا محمدعلی خان در سال ۱۲۳۴ قمری در املش گیلان چشم به جهان گشود.[۱] قبل از تولد او، پدرش که از نیک‌مردان روزگار و حاکم منطقه بود خواب هایی دیده بود که این فرزند را از طلایه داران قرن نشان می‌داد.[۲] پدرانش در اصل اهل قوچان بودند که در سال‌های آغازین قرن یازدهم به گیلان کوچانده شده و از آن پس در گیلان ساکن شدند.[۳]

تحصیلات و استادان

پدر حبیب الله در سال‌های نخستین زندگی او در تکاپوی یافتن معلمی مؤمن و دانا بود تا فرزندش گام‌های اول ترقی را در زادگاه بپیماید.[۴] چنین بود که حبیب الله در خانه، نخستین کلمات را از قرآن آموخت. دوازده ساله بود که از املش به لنگرود و سپس به رشت عزیمت نمود تا بر اندوخته‌اش افزوده و پاسخی در خور پرسش هایش بیابد. هیجده بهار را دیده بود که به خواست پدر در میهمانی یکی از خوانین (امین دیوان لاهیجی) منطقه حضور یافت. خان حاکم با استفاده از قدرت و نفوذش تصمیم به پایمالی حق رعیتی داشت که با مخالفت سرسخت شیخ حبیب الله جوان روبرو شد. چون نصایح روحانی جوان کارگر نیفتاد به نشانی اعتراض مجلس مهمانی را ترک کرد و از همان روز تصمیم به ترک دیار گرفت.[۵]

در حوزه قزوین:

شیخ حبیب الله در پی آرمانی بلند راه هجرت پیش گرفت و عازم حوزه‌ علمیه قزوین شد. او در قزوین استادی عالی مقام یافت که «شیخ عبدالکریم ایروانی» نام داشت. استادی که در فقه و اصول نامور و ممتاز بود. شیخ حبیب الله هفت سال پیاپی از محضر ایشان بهره گرفت و در همان شهر به خواست پدر، با خانواده‌ی ارباب وصلت نمود. مشی زاهدانه‌ی استاد، تأثیر شگرفی در او نهاد به گونه‌ای که از آن پس خود به زندگی زاهدانه روی کرد و تا پایان عمر بر روش پسندیده‌ی استاد وفادار ماند. در ۲۵ سالگی، سیراب از سرچشمه معارف دینی به مقام عالی اجتهاد نائل آمد[۶] و با نظر شیخ عبدالکریم ایروانی خود را مهیای سفر به املش نمود.

سال ۱۲۵۹ ق. از قزوین به املش بازگشت و چهار سال مرجع امور دینی مردم بود. برپایی نماز جماعت، هدایت و ارشاد مردم، پاسخ گویی به پرسش های اعتقادی و قضاوت عادلانه او موجب شده بود مردم ارادتی عاشقانه به مجتهد جوان داشته باشند اما او دوست داشت سفری به نجف اشرف رفته و از حوزه‌ی علمیه‌ی آن شهر مقدس جرعه جرعه شراب معرفت نوشد.

ورود به نجف:

شیخ حبیب الله مجتهد املشی در سال ۱۲۶۳ ق. وارد نجف شد و در حلقه‌ی شاگردان فقیه کبیر شیخ محمدحسن نجفی (صاحب جواهر) قرار گرفت. او تا سال ۱۲۶۶ ق. که سال وفات صاحب جواهر بود از کلاسش بهره برد و از آن فقیه نامور اجازه‌ی اجتهاد دریافت داشت.[۷]

پس از آن به درس شیخ اعظم انصاری دل بست و تا پایان زندگی پرافتخار شیخ اعظم از شاگردان ممتاز درس وی بود. شیخ حبیب الله فرموده بود: «با آن که هفت سال پیش از فوت شیخ از درس او مستغنی بودم ولی از هنگام ورود در جلسه‌ی شیخ تا موقع تشییع جنازه‌اش بحثی از ابحاث او از من فوت نشد».[۸]

تدریس و شاگردان

نوشته‌اند: چهار نفر از شاگردان شیخ انصاری ارکان پایدار اعلمیت و ریاست بودند، ولی مقام علمی و تدریس منحصر به میرزا حبیب الله رشتی بود. از شاگردان میرزا حبیب الله رشتی برخی مرجع دینی شدند و عده‌ای رهبر حرکت های سیاسی و اجتماعی دیار خویش و دسته‌ای نیز در عرصه‌ی تدریس و تحقیق طلایه‌دار حوزه بودند. از جمله شاگردان او این افراد را می توان نام برد:

اجازات:

محقق رشتی از صدور اجازه‌ی اجتهاد به شدت پرهیز داشت و تنها برای اندکی از شاگردان برگزیده اجازه‌ی اجتهاد نگاشت. نام برخی شاگردان ارجمند وی که مفتخر به اجازه نقل روایت و اجتهادند ذکر می‌شود:

حاج آقا مجتهد رشتی (اجتهاد)، سید عبدالکریم فرزند سید حسن اعرجی (روایت)، حاج میرزا احمد دیلارستاقی لاریجانی (اجتهاد)، سید علی آقا میری دزفولی (اجتهاد).

آثار و تألیفات

میرزا حبیب الله رشتی در علوم فقه، اصول، تفسیر و کلام صاحب نظر و دارای آثار متعددی است که عبارتند از:

  • التعادل والتراجیح،
  • بدایع الافکار،
  • اجتماع الامر والنهی،
  • رساله فی مقدمة الواجب،
  • رساله فی المشتق،
  • رساله فی الضد و اقتضاء الامر بشیء النهی عنه و عدمه،
  • التقریرات،
  • کتاب الطهاره،
  • الحاشیه علی المکاسب،
  • کتاب الزکاة،
  • کتاب الاجاره،
  • الالتقاط،
  • کتاب الغصب،
  • کتاب القضاء والشهادات،
  • الوقوف والصدقات،
  • رساله فی اللباس المشکوک،
  • حاشیه علی منهج الرشاد،
  • حاشیه علی نجاة العباد،
  • حاشیه علی النخبة،
  • حواشی بر تفسیر جلالین،
  • الامامة،
  • کاشف الظلام فی حل معضلات الکلام.

نسخه‌های خطی از آثار محقق رشتی که می‌رفت در غبار زمان به فراموشی سپرده شود اخیراً به کتابخانه آیت الله مرعشی سپرده شد و اکنون در کاروان نسخه‌های خطی آن کتابخانه ماندگار است.

تقریرات:

از انبوه شاگردان کوشا و دانشمند محقق رشتی، بسیاری تقریرات درس ایشان را نوشته‌اند که برخی از آنان عبارتند از: سید میرزا حسن همدانی، سید صادق قمی، میرزا باقر فرزند میرزا محمدعلی، شیخ حسن تویسرکانی، شیخ محمدباقر فرزند محمدجعفر بهاری همدانی، سید ابوالقاسم فرزند معصوم حسینی اشکوری.

ویژگی‌های اخلاقی و اجتماعی

میرزا حبیب الله پس از مرگ پدرش که حاکم منطقه بود، برای پاسداشت مقامش به گیلان سفر نمود؛ اما اختلاف برادران بر میراث پدری موجب بازگشت او به نجف اشرف شد. او با این که زندگی بسیار فقیرانه‌ای داشت، از سهم ارث خود چشم پوشید. میرزای رشتی پس از رسیدن به نجف، برای تأمین معاش، به تدریج لوازم زندگی را یکی پس از دیگری فروخت، به گونه‌ای که در گرمای طاقت فرسای تابستان از خرید آب نیز عاجز بود.

یاد خدا در جان او چنان عجین شده بود که از هر فرصتی برای ذکر و تسبیح و قرائت قرآن کریم بهره می‌جست. حتی هنگامی که برای تدریس به سوی حرم مطهر می‌رفت وضو می‌گرفت و سوره یس را در راه از حفظ می‌خواند تا به در قبله‌ی صحن امیرالمومنین علیه السلام می‌رسید، خواندن سوره را در کنار آرامگاه استاد خود شیخ مرتضی انصاری به پایان می‌رسانید.[۹]

او در دقت و احتیاط، ضرب المثل بود. همین امر وی را از پاسخگویی سریع و بدون تحقیق بازمی‌داشت. از دیگر سو، مردم را تشویق می‌نمود تا استفتائات خود را به میرزای شیرازی ارجاع دهند. نوشته‌اند پس از پایان ماه رمضان برای اثبات اولین روز شوال بیش از ۴۰ نفر شهادت دادند و او فرمود «نزدیک قطع شده است»؛ کنایه از این که هنوز برایم قطعی و یقین نشده است.[۱۰]

میرزا حبیب الله رشتی جز تدریس منظوری نداشت و ریاست نمی‌خواست... در خط مرجعیت هم نبود. کسی از مجتهدین به خوش نیتی و سلامت نفس میرزای رشتی نبود، از پرتگاه‌های ریاست خود را نجات داد. قناعت پیشه نمود...».[۱۱]

پس از رحلت شیخ انصاری بسیاری از دانشمندان مردم را برای تقلید به میرزای رشتی ارجاع داده بودند. اما او با پیشنهادها مخالفت می‌کرد و نیک می‌دانست که دنیای اسلام به مرجعی سیاستمدار نیازمند است. او میرزای شیرازی را مجتهدی آگاه به مسائل سیاسی و چهره‌ای سرشناس و محبوب یافته بود. محقق رشتی بر آن بود تا مرجعیت میرزای شیرازی را به علمای نجف پیشنهاد کرده از آن حمایت کند. این امر موجب شد تا توطئه‌ی دشمن برای لطمه زدن به وحدت شیعیان نقش بر آب شود. ژرف اندیشی سیاسی میرزای رشتی را در گفتارش می‌جوییم. وقتی پرسیدند از چه کسی تقلید کنیم؟ در پاسخ گفت: «از مرجعی تقلید کنید که تقلیدش جایز باشد. امروز پرچم بر دوش عالم جلیل سید محمدحسن (شیرازی) است و همه پیرامون اویند که پرچم ساقط نشود».[۱۲]

تواضع و فروتنی، در جای جای رفتار محقق رشتی نمایان است. او دانشمندان را به دیده‌ی احترام می‌نگریست و با بهره‌گیری از نظر نیک، برترین روش را برمی‌گزید. در پی سفر محقق رشتی به ایران، حوزه‌ی درس ایشان تعطیل شد و دانشوران از خورشید وجودش محروم شدند. آن گاه که به سفری دیگر باربست، دانشمندان نجف بر آن شدند تا او را از سفر بازدارند. وی به وساطت محمدحسن مامقانی برنامه‌ی سفر را لغو کرد و به او فرمود: «چون شما مجتهد عادل هستید، حکمتان را واجب الاطاعه می‌دانم».[۱۳]

اعزام شاگردان برجسته برای تبلیغ، از دیگر ویژگی های این محقق بود. از جمله‌ی آنان آیت الله سید علی‌اکبر فال اسیری از شاگردانی بود که در پرتو اندیشه‌ی والای آن استاد پرورش یافت. او به تشویق محقق رشتی و میرزای شیرازی به شیراز بازگشت و با کوششی درخور به تبلیغ و هدایتگری پرداخت. همچنین در نهضت توتون و تنباکو نیز عهده‌دار نقشی سترگ در تثبیت فتوای میرزای شیرازی بود.[۱۴]

سپاسگزاری او در حق پدر و مادر آموختنی و بی‌نظیر است و نشانه‌ی بالندگی او در مراحل عالی شکر به درگاه حضرت ربوبی است. درخشندگی معنوی او مدیون دعاهای پدر و مادر در روزگاران دور بود. نوشته‌اند او نمازهای پدر و مادر خود را سه بار خواند. یک بار به تقلید از مراجع آنان و دوبار به اجتهاد خودش و این مطلب درباره‌ی هیچ یک از علمای تاریخ ذکر نشده است.[۱۵]

وفات

مرحوم میرزا حبیب الله رشتی، سرانجام در چهاردهم جمادی الثانی ۱۳۱۲ ق. در نجف دار فانی را وداع گفت[۱۶] و جسد مطهر او در یکی از حجره‌های صحن مطهر علوی دفن گردید.

پانویس

  1. پرش به بالا ر.ک: دایره المعارف تشیع، ج۲، ص۵۰۹.
  2. پرش به بالا زندگانی و شخصیت شیخ انصاری، مرتضی انصاری، ص۲۶۱.
  3. پرش به بالا گوشه‌هایی از تاریخ گیلان، شیخ بهاءالدین املشی، ص۳۵.
  4. پرش به بالا مقدمه‌ی کتاب القضاء (میرزای رشتی)، تحقیق: سید احمد حسینی، ج۱، ص۹.
  5. پرش به بالا نقل از: حاج فتح الله صوفی.
  6. پرش به بالا گنجینه دانشمندان، شیخ محمد رازی، ج ۵، ص ۱۷۴.
  7. پرش به بالا اعیان الشیعه، علامه سید محسن امین، ج ۹، ص ۱۴۹.
  8. پرش به بالا زندگانی و شخصیت شیخ انصاری، ص ۲۶۲ و ۹۵.
  9. پرش به بالا مرگی در نور، عبدالحسین کفایی، ص ۸۲ و سیمای فرزانگان، رضا مختاری، ج ۳، ص ۲۶۶.
  10. پرش به بالا اعیان الشیعه، ج ۴، ص ۵۵۹.
  11. پرش به بالا تاریخ روابط ایران و عراق، مرتضی مدرسی، ص ۲۰۸.
  12. پرش به بالا مجله نور علم، جامعه مدرسین حوزه‌ی علمیه قم، ش ۴۲. نقل از پندهایی از رفتار علمای اسلام، ص ۶۵.
  13. پرش به بالا نقل از آیت الله سید موسی شبیری زنجانی، از شیخ عزالدین زنجانی از پدرش.
  14. پرش به بالا نقش مجتهد فارس در نهضت تنباکو، محمدرضا رحمتی، ص ۶۲؛ ر.ک: وقایع اتفاقیه، به کوشش سعیدی سیرجانی.
  15. پرش به بالا نقباءالبشر، شیخ آقا بزرگ تهرانی، ج ۱، ص ۳۵۸-۳۵۹.
  16. پرش به بالا ریحانة الادب، محمدعلی مدرس تبریزی، ج۲، ص۳۰۸.

منابع

  • گلشن ابرار، جلد ۱، زندگی‌نامه "میرزا حبیب‌الله رشتی" از رضا مظفری.
  • چهل سال تاریخ ایران، به کوشش ایرج افشار، ج۱، ص۱۹۴، ۲۲۳، ۲۳۴، ۲۴۵ و ۷۵۰.