شناسه ناقص است
مقاله مورد سنجش قرار گرفته است

سید محسن حکیم

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

«آیت‌الله سید محسن طباطبایی حکیم» (۱۳۰۶-۱۳۹۰ ق)، از فقها و مراجع تقلید مجاهد شیعه در قرن چهاردهم قمری و از شاگردان آقا ضیاءالدین عراقى و سید محمدسعید حبوبی بود. ایشان بعد از رسیدن به مرجعیت و زعامت حوزه نجف و با توجه به شرایط خفقان حاکم بر عراق، از راه‌های مختلف سعی در حفظ و گسترش تشیع داشت. آیت‌الله حکیم تألیفات باارزش و متعددى از خود به یادگار گذاشته که از میان آنها مى‌توان «مستمسک العروة الوثقی» را نام برد.

۲۲۰px
نام کامل سید محسن طباطبایی حکیم
زادروز ۱۳۰۶ قمری
زادگاه نجف
وفات ۱۳۹۰ قمری
مدفن نجف، مسجد هندی

Line.png

اساتید

آخوند خراسانى، آقا ضیاءالدین عراقى، میرزا محمدحسین نایینی، سید محمدسعید حبوبی،...

شاگردان

سید محمدباقر صدر، سید موسی صدر، محمدآصف محسنی قندهاری، سید علی حسینی سیستانی، سید جلال الدین آشتیانی،...

آثار

مستمسک العروة الوثقی، حقائق الاصول، منهاج الصالحین، نهج الفقاهة، منهاج الناسکین،...

ولادت و خاندان

سیدمحسن حکیم در سال ۱۳۰۶ ه.ق در شهر نجف اشرف در خاندانی که در عراق شهرت فراوان داشتند، به دنیا آمد. پدرش سید مهدی حکیم، عالم دینی بود. او در ۱۲۷۰ ق، یعنی ۶ سال پس از ولادت سید محسن در لبنان دیده از جهان فروبست.[۱]

جد اعلاى ایشان - حدود چهار قرن پیش - طبیب حاذقى بوده به نام «میر سید على طبیب» که اثر معروفش کتابى است به نام «مجربات طبیة». وى مورد علاقه خاص شاه عباس صفوى بود. او به سبب دانش و فضلش مورد احترام همگان بود و در سفرى که به آستان مقدس علوى مشرف شده بود، به اصرار مردم نجف که از داشتن یک طبیب ماهر محروم بودند، در آن شهر مقدس رحل اقامت افکند و به «میر سید على حکیم» معروف گشت و احترام مخصوصى در میان مردم عراق پیدا نمود.[۲]

تحصیلات‌ و استادان

سید محسن حکیم در سن ۷ سالگى خواندن قرآن را آموخت و در ۹ سالگى به تحصیل علوم اسلامى پرداخت. او دروس مقدماتى را نزد برادر بزرگش «سید محمد حکیم» فراگرفت و سطوح عالى را در محضر جمعى از فضلاى نجف اشرف آموخت.

در سال ۱۳۲۶ هجرى قمرى، در بحبوحه جوانى به حوزه درس آیت الله آخوند خراسانى راه یافت و سه سال از محضر پربرکت آن بزرگوار استفاده نمود. پس از رحلت آن مرجع عالیقدر، به درس آیت الله آقا ضیاءالدین عراقى رفته و دو دوره اصول را در محضر او فراگرفت و همزمان، از درس آیت الله محمدحسین نائینى و بعضى دیگر از بزرگان نجف بهره‌ برد.

سید محسن حکیم در رسیدن به مقامات معنوى و اخلاقى، بیشتر مدیون عالم پرهیزگار و ربانى، مرحوم «سید محمدسعید حبوبى» است[۳].

شاگردان

آیت الله سید محسن حکیم از سال ۱۳۳۳ قمری، تدریس دوره سطح حوزه و از سال ۱۳۳۸ قمرى، درس خارج فقه و اصول خود را تشکیل داد و جمعى از فضلاى جوان نجف از محضرش بهره‌مند شدند. برخی از شاگردان مشهور او عبارت‌اند از:

آثار و تألیفات‌

در سال ۱۳۳۱ هجرى قمرى، هنگامى که آیت الله حکیم نخستین اثر علمى خود را به نام «میراث الزوجة» به دست استاد خود مرحوم سید محمد حبوبى داد، او گفت: «ما تاکنون قدر تو را نمى‌دانستیم؛ اکنون مى‌توانیم بگوییم که تو را مى‌شناسیم».

مرحوم حکیم از علماى پرکار بود و به همین دلیل تألیفات پرارزش و متعددى از خود به یادگار گذاشته که از میان آنها کتب زیر را مى‌توان نام برد:

  1. مستمسک العروة الوثقی، این کتاب شاهکار علمى آیت الله حکیم محسوب مى‌شود و شرحى بر کتاب عروة الوثقى آیت الله سید کاظم یزدى است. این کتاب اثرى است جامع، موجز، عمیق، خالى از حشو و زواید و در عین حال ساده و روان و در نوع خود کم نظیر است.
  2. حقائق الأصول، شرح سودمندى بر کفایة الأصول مرحوم آخوند خراسانى است.
  3. منهاج الصالحین، رساله فقهی ایشان.
  4. منهاج الناسکین.
  5. دلیل المناسک، شرح استدلالى مختصرى است بر کتاب مناسک حج استاد بزرگوارش مرحوم علامه نائینى‌.
  6. نهج الفقاهة، شرحى است بر کتاب «مکاسب» شیخ انصارى‌.
  7. رسالة فی إرث الزوجة من الزوج، که از نخستین اثرهاى علمى آن فقید سعید است‌.
  8. شرح کتاب النافع‌.
  9. تعلیقه‌اى بر کتاب «ریاض» (از بحث اجاره تا نکاح).
  10. رساله مختصرى در درایه.

آیت الله حکیم قلمى روان و خالى از ابهام داشت و بسیار خوش قریحه و باذوق و داراى حسن انتخاب بود و به همین دلیل از تألیفات وى به خصوص «مستمسک العروة الوثقى» استقبال فوق العاده‌اى شد.

فعالیت‌های اجتماعی و سیاسی

جهاد با استعمار و استکبار

سال ۱۳۳۲ ق. برای بیشتر مردم جهان بسیار تلخ و دشوار بود. آتش نخستین جنگ جهانی هر روز شعله‌ورتر می‎ شد. هر چند شیعیان همواره از بی‌‎مهری دولت عثمانی رنج می‎ بردند، ولی این مسأله هرگز آنان را از انجام وظیفه بازنداشت. فقیهان بزرگ نجف، جهاد با کافران بریتانیایی را واجب خواندند[۴] و خود پیش‌تر از دیگران رهسپار جبهه های نبرد شدند.

آیت الله سید محسن حکیم و شهدایی از خاندانش

یکی از پژوهشگران در این باره می‎ نویسد: نیروهای مجاهدان در جبهه شعیبیه ۱۸۰۰۰ تن و در منطقه قرنه ۴۰۰۰۰ نفر بود. رهبران مردمی مجاهدان را در سه جبهه مستقر کرده بودند: جبهه مرکزی قونه به فرماندهی شیخ الشریعه اصفهانی، مهدی حیدری، مصطفی کاشانی. جبهه راست شعیبیه به رهبری مجتهدانی مانند سید محمدسعید حبوبی، سید محسن حکیم و باقر حیدر؛ جبهه پشت، هویزه به رهبری حضرات آیات مهدی خالصی، محمد خالصی زاده، جعفر شیخ راضی، عبدالکریم جزایری و عیسی کمال الدین.[۵]

سید محمدسعید، که به سبب کهولت سن توان اداره چنین سپاهی در خویش نمی ‎دید، مهر ویژه خویش به سید محسن حکیم سپرده، او را بدین امر خطیر گماشت و به رزمندگان گفت: آقای حکیم -حفظه الله- امین و مورد اعتماد من است. هر حکمی کند باید انجام گیرد.[۶]

این کردار سید محمدسعید، مال های بسیاری تحت عنوان هدایای مردمی و کمک های دولت عثمانی، سمت سید محسن حکیم گسیل داشت ولی او هرگز از آن مال ها به سود خویش بهره نگرفت و حتی اسبی برای استفاده خود در جبهه تهیه نکرد.[۷] به گونه‎ ای که چون عثمانیان و عشایر از جبهه شعیبیه عقب نشسته، حبوبی و حکیم را همراه تعدادی اندک در برابر متجاوزان تنها نهادند، حبوبی از حکیم خواست تا خود را به ستاد فرماندهی رسانده، کسب تکلیف کند. ولی دریغ که سید محسن اسب نداشت و از هر که تقاضای چارپا کرد با پاسخ منفی روبرو شد؛[۸] زیرا موفقیت دشوار بود و اسب برترین وسیله گریز، سید محمدسعید ناگزیر اسب خویش را در اختیار حکیم قرار داد و گفت: اگر حکیم سالم بماند و من هلاک شوم مانعی ندارد. وجود او سودمندتر است. روزی خواهد آمد که او به ریاست می‎ رسد.[۹]

به هر حال هجوم سنگین نیروهای بریتانیا سرانجام مجاهدان را عقب راند. در ناصریه سید محمدسعید بیمار شده، چشم از جهان فروبست. اندکی بعد ناصریه سقوط کرد[۱۰] و سید حکیم با درس های نوینی که آموخته بود، به نجف بازگشت.

با کودتای ۱۹۵۸ م. دفتر پادشاهی در عراق بسته شد و شیوه جدیدی از دیکتاتوری با نام جمهوری بر کشور سایه افکند. آیت الله حکیم، که از سیاست های پشت پرده استعمارگران آگاه بود، از مخابره تلگراف برای عبدالکریم قاسم، رهبر کودتا سرباز زد و بدین ترتیب خود را در برابر نظام جدید قرار داد. اندکی بعد کودتاگران لزوم کنار نهادن حجاب را اعلام داشتند و از انتشار کتاب های اسلامی در این موضوع جلوگیری کردند. رهبر بیدار شیعه در برابر این حرکت استعماری واکنش شدید نشان داده، پیام کوبنده‎ ای برای مسئولان فرستاد. به گونه ‎ای که آنان ناگزیر عقب نشسته، اجازه چاپ آثار دین باوران را صادر کردند.[۱۱]

سرور فقیهان نجف، که اعتقادات مردم را در معرض خطر می ‎دید، نمایندگان بسیار به شهرهای مختلف گسیل داشت و سایه مرجعیت خویش را تا دورترین نقاط عراق گسترش داد. فعال ساختن مسجدها، برگزاری گردهمایی بزرگ مذهبی و ایجاد شبکه ‎ای از کتابخانه ‎های زنجیره ‎ای در سراسر کشور بخشی از برنامه ‎های آن فقیه پاک رأی در پاسداری از مرزهای اعتقادی مردم بشمار می‎ آید.[۱۲]

علاوه بر این مرجع حکیم امت برای رویارویی با حزب ها و گروه های سیاسی ساخته استعمارگران، تدبیری تازه اندیشید. آن بزرگمرد، حزب دعوت اسلامی را که توسط حضرات آیات سید محمدباقر صدر، سید مرتضی عسکری، سید مهدی حکیم، سید محمدباقر حکیم، سید محمدحسین فضل الله، شیخ محمدمهدی شمس الدین و گروهی دیگر از بزرگان حوزه نجف بنیاد نهاده شده بود،[۱۳] تقویت کرد[۱۴] و با تشکیل «جماعة العلماء»، که بسیاری از چهره‎ های سرشناس حوزه نجف در آن شرکت داشتند،[۱۵] حوزه کهنسال نجف را از چشمی بیدار و دستی توانا در عرصه سیاست، فرهنگ و اجتماع عراق برخوردار ساخت.

مرجع بزرگ شیعه در پی این تحرکات، فتوای مشهور کفر حزب کمونیست را صادر کرد. ترجمه این فتوا، که در پاسخ به نامه یکی از پیروانش نوشته شده، چنین است: بسم الله الرحمن الرحیم. پیوستن به حزب کمونیست جایز نیست. این کار کفر و بی‎دینی بوده، موجب گسترش کفر و بی‎دینی است. خداوند شما و همه مسلمانان را از آن حفظ کند و بر ایمان و تسلیمتان بیفزاید. والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته. محسن حکیم ۱۷ شعبان ۱۳۷۹.[۱۶]

در پی این پیام، مردم گروه گروه، حزب کمونیست را ترک گفتند و سرزمین عراق از خطر سقوط در گرداب کمونیزم جهانی رهایی یافت. ولی این پایان تحرکات مرجع بیدار نجف نبود. آن بزرگمرد برای فرودآوردن ضربه نهایی بر پیکر کمونیست ها ضمن پیامی به شهید سید محمدباقر صدر، لزوم نگارش کتابی در مقایسه کمونیزم و اسلام را یادآور شد. پس از این پیام بود که شهید صدر کتاب گرانسنگ «فلسفتُنا» را به رشته نگارش کشید.[۱۷]

سید محسن طباطبایی حکیم پس از رحلت آیت الله بروجردی در فروردین ماه ۱۳۴۰ ش، به مرجعیت رسید و گروه کثیری از شیعیان کویت، عراق، ایران، بحرین، افغانستان، هند و پاکستان از وی تقلید می کردند.

در همه حوادث و منازعات سیاسی که از ۱۳۴۱ ش. به بعد میان روحانیت و رژیم پلوی در ایران روی داد، وی با صدور نامه و اعلامیه و تلگراف، از مواضع علمای ایران به رهبری امام خمینی حمایت کرد. آیت الله حکیم لایحه انجمن های ایالتی و ولایتی را از جمله «قوانین کافره و خلاف قوانین مقدسه اسلام» دانست و حمله به مدرسه فیضیه در فروردین ۱۳۴۲ را به شدت محکوم کرد و خواستار مهاجرت دسته جمعی علمای بزرگ ایران به عتبات عالیات گردید که مورد موافقت آنان قرار نگرفت.

دفاع از فلسطین

سال ۱۳۳۸ ش. برای مسلمانان سالی ناگوار بود. شاه پهلوی سرانجام پرده ‎های تزویر را کنار زده، رژیم اشغالگر قدس (اسرائیل) را به رسمیت شناخت. مرجع بیدار شیعه ضمن نامه ‎ای به آیت الله بهبهانی در تهران، نگرانی خویش را آشکار ساخت. علاوه بر این آن بزرگوار بهره ‎گیری از کمک های مردمی در راه آزادی فلسطین را ستود و دوری مسلمانان از اسلام را سبب اصلی مشکل فلسطین شمرد.[۱۸]

وفات

مرحوم آیت الله سید محسن حکیم، سرانجام در بغداد در ۲۷ ربیع الاول ۱۳۹۰ ق. (۱۳۴۸ ش) دیده از جهان فروبست.[۱۹] مردم عراق در تشییعی که در تاریخ آن کشور بی‎‌نظیر بود، پیکرش را به نجف انتقال دادند و در کنار کتابخانه‌‎ای که خود بنیاد نهاده بود، به خاک سپردند.[۲۰] آن بزرگوار، کتاب ها، مسجدها، کتابخانه‎‌ها و مدرسه‎‌های بسیاری از خویش به یادگار نهاد.

پانویس

  1. ترجمه «الامام الحکیم»، مصباح نجفی، ص ۴۳ـ۴۱.
  2. ویکی نور، مدخل "حکیم، سید محسن"
  3. ویکی نور، مدخل "حکیم، سید محسن"
  4. الشیعه والحکومه القومیه فی العراق، حسن العلوی، ص ۶۷ـ۷۳.
  5. الشیعه والحکومه القومیه فی العراق، حسن العلوی، ص ۶۳ـ۶۷.
  6. ترجمه «الامام الحکیم»، ص ۹ـ۹۱.
  7. ترجمه «الامام الحکیم»، ص ۹ـ۹۱.
  8. ترجمه «الامام الحکیم»، ص ۹ـ۹۱.
  9. ترجمه «الامام الحکیم»، ص ۹ـ۹۱.
  10. ترجمه «الامام الحکیم»، ص ۹ـ۹۱.
  11. التحرک الاسلامی، فی العراق، ص ۵۸ـ۵۷.
  12. العراق بین الماضی والحاضر والمستقبل، ص ۵۴۲ـ۵۴۰.
  13. سنوات الجمر، ص ۳۳ـ۳۲.
  14. التحرک الاسلامی فی العراق، ص ۴۱ـ۳۵.
  15. همان کتاب، ص ۲۲ـ۱۹.
  16. الشیعه والدوله القومیه فی العراق، ص ۲۱۴.
  17. التحرک الاسلامی فی العراق، ص ۶۰.
  18. دماء العلماء فی طریق الجهاد، ص ۵۱ـ۵۰.
  19. رحله الامام الحکیم، ص ۱۴ـ۱۳.
  20. ترجمه الامام الحکیم، ص ۸۱ـ۷۳.

منابع

  • گلشن ابرار، جمعی از پژوهشگران حوزه علمیه قم، ج۲، ص۷۲۳.
  • "آیت الله سید محسن طباطبایی حکیم"، روزنامه ایران، شماره ۴۹۳۸، ۲۲/۸/۹۰، ص۲۸، در دسترس در (مگ ایران.
  • "حکیم، سید محسن"، ویکی نور.

آرشیو عکس و تصویر