تحمل حدیث

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

تحمل حدیث اصطلاحی در علوم حدیث، به معنای فراگرفتن و شنیدن حدیث از راههای معیّن از جمله «سماع» و «قرائت» است. شناخت راه تحمل حدیث برای تشخیص اعتبار روایت لازم است.

اصطلاح تحمل حدیث

«تحمّل حدیث» عبارت است از این که راوى، حدیث را از استاد خود - که در اصطلاح به او «شیخ» مى‌گویند - به یکى از راه‌هاى معتبر در تحمل حدیث، فراگیرد.

تحمل حدیث به معنای حمل آن نیز هست؛ اما علمای حدیث به این جهت اصطلاح تحمل را بر حمل ترجیح داده اند که تحمل به معنای «حمل با مشقت» است و از آنجا که حمل حدیث مستلزم وجوب احتیاط در عدم تداخل حدیث با سخنان دیگر است، خالی از مشقت نیست.[۱]

طرق تحمل حدیث

براى تحمّل حدیث راه‌ها و طُرقى ذکر شده است. بیشتر عالمان حدیث، هشت طریق و برخى، هفت طریق ذکر کرده و طریق «وصیت» را در ذیل طریق «اعلام» آورده‌اند.[۲] این طرق عبارتند از:

  1. سماع؛ شنیدن حدیث از استاد.
  2. قرائت (عرض)؛ خواندن حدیث نزد شیخ؛ چه خود آن را بخواند یا دیگرى بخواند و او بشنود.
  3. اجازه؛ بدین صورت که استاد اجازه نقل از کتاب یا نقل روایت را براى شاگرد صادر کند.
  4. مناوله؛ یعنى دادن کتاب به شاگرد، همراه اجازه یا بدون آن، که نوع اول «عرض المناوله» گفته مى‌شود.
  5. کتابت؛ شیخ یا فردى دیگر به امر او حدیث را براى درخواست کننده بنویسد و ارسال کند.
  6. اعلام؛ بدین معنا که استاد به شاگردش اعلام کند که فلان کتاب از او است یا فلان حدیث، سماع او از استاد خویش است.
  7. وصیت؛ بدین صورت که با وصیت شیخ، کتاب یا روایات او در اختیار کسى قرار گیرد و او در نقل آن‌ها مجاز باشد.
  8. وجاده؛ یعنى راوى نوشته‌اى به خط یکى از مشایخ بیابد و پس از اطمینان از انتساب آن به صاحبش، آن را نقل کند.[۳]

فواید شناخت طرق تحمّل حدیث

برای شناخت طرق تحمّل حدیث، فوایدی ذکر شده که مهم ترین آنها عبارت اند از:

شناخت طرق معتبر و غیر معتبر

در میان اقسام گوناگون طرق تحمّل حدیث، برخی از آنها، معتبر و برخی، نامعتبرند. در هنگام بررسی سند، باید بر این نکته توجّه شود. برای مثال، وقتی حدیثی از طریق وِجاده دریافت شده باشد، سند آن، منقطع خواهد بود و از این رو، از اتّصال سند ـ که از شروط اعتبار حدیث است ـ، بی بهره است.

ترجیح روایات

برتری برخی از طرق در مقام رتبه بندی، به جهت میزان اعتماد به طریق مورد نظر، خود می تواند در مسئله اختلاف حدیث، به عنوان یک مُرَجّح، شمرده شود. برای مثال آن زمانی که حدیثی از طریق سماع دریافت شده باشد و حدیث دیگری از طریق کتابت، بسیاری از حدیث پژوهان، حدیث اوّل را بر حدیث دوم، به دلیل قوّت طریق در اعتماد سازی، مقدّم داشته اند.

شیخ طوسی، در عدّة الاُصول، در مبحث تعادل و تراجیح[۶]و شهید ثانی در الرعایة،[۷]به این قاعده در باب ترجیحات، تصریح کرده اند.

تعیین طبقه راوی

مهم ترین مرجع تعیین طبقه راوی، اسناد روایات اوست. آن گاه که رابطه استاد و شاگردی میان دو نفر از راویان اثبات شود، تعیین طبقه او به شکلی روشن، انجام می شود؛ ولی در مواردی که رابطه استاد و شاگردی اثبات نشده، مثل وِجاده یا وصیت به کسی که شاگردی استاد را نکرده است، تعیین طبقه، به درستی انجام نمی شود.

شناخت تدلیس

برخی عالمان اهل سنّت، تبدیل طریق تحمّل با رتبه پایین تر را به «حدّثنا/أخبرنا» که دارای رتبه بالاتری هستند، نشانه تدلیس می دانند. با دقّت در نوع تحمّل حدیث راوی و شیوه ادای آن طریق، شناسایی این افراد مدلّس، صورت می گیرد.

برای مثال، کسی که به طریق وِجاده به حدیث دست یافته، به شکلی حدیث را نقل کند که تصوّر شود او خود حدیث را از مؤلّف شنیده است. این نوع، تدلیس شمرده می شود. [۴]

اعتبار طرق تحمل حدیث

راه‌هاى یاد شده برای تحمل حدیث، از نظر میزان اعتبار با یکدیگر تفاوت دارند؛ از این‌رو، براى هر طریقى عبارتى منظور شده که نوع تحمل راوى از حدیث را مشخص مى‌کند؛ تعبیرهایى همچون «سمعتُ» یا «حدّثنى»؛ «قرأتُ على فلان» یا «قُرى‌ء على فلان و أنا أسمع»؛ «أخبرنى فلان إجازة»؛ «أخبرنى فلان مناولة»؛ «أخبرنى فلان مکاتبة»؛ «أخبرنى فلان إعلاما» و «أخبرنى فلان وصیّة»، که به ترتیب، بیانگر و مشخص‌کننده‌ طریق سماع، قرائت، اجازه، مناوله، کتابت، اعلام و وصیت است. طریق تحمل حدیث از نوع وجاده از عباراتى همچون «وجدتُ» یا «قرأت بخطّ فلان» استفاده مى‌شود.

معتبرترین طریق از نظر عموم محدثان، طریق سماع و ضعیف‌ترین آن، طریق وجاده است.

از آنجا که ذکر طریق تحمل موجب طولانى شدن سند حدیث مى‌شده، محدثانى چون ثقة الاسلام کلینى، سند را به صورت «معنعن» تلخیص کرده‌اند.[۵]

پانویس

  1. پرش به بالا دانشنامه جهان اسلام، مدخل "تحمل حدیث" از مجید معارف
  2. پرش به بالا تلخیص مقباس الهدایة، علي اكبر غفاري، ص۱۶۹ نقل از فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم‌السلام، جمعى از پژوهشگران زیر نظر سید محمود هاشمى، ج۲، ص۳۸۰.
  3. پرش به بالا نهایة الدرایة، ص۴۴۵-۴۷۲؛ معالم المدرستین، ج۳، ص۲۴۳-۲۴۵.
  4. پرش به بالا شناخت نامه حدیث، محمد محمدی ری شهری، ج۱، ص۳۶۲ و ۳۶۳
  5. پرش به بالا نهایة الدرایة، ص۴۴۵-۴۷۲؛ معالم المدرستین، ج۳، ص۲۴۳-۲۴۵؛ تلخیص مقباس الهدایة، ص۱۶۹-۱۸۱.

منابع