هاشم تقدیری سبزواری

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۶ اوت ۲۰۱۲، ساعت ۰۷:۱۷ توسط بهرامی (بحث | مشارکت‌ها) (اضافه کردن رده)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.

Icon book.jpg

محتوای فعلی بخشی از یک کتاب متناسب با عنوان است.

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)

اسوه هجرت

سخن نخست

از خطه دانش پرور خراسان و سبزوار، ستارگان فرهيخته و حكما و رجال برجسته اي در آسمان فضل و هدايت ظهور كرده اند. از زمره ستارگان فضيلت و اسوه هجرت، حضرت آيت الله حاج شيخ هاشم تقديري سبزواري است. مجاهدت ها و سفرهاي فراوان وي در راه ترويج و تبليغ دين، بدان حد بود كه به حق او را مي توان اسوه هجرت دانست.

خاندان

در پنجم آبان سال 1304 در خانواده اي متدين، كودكي پا به عرصه گيتي نهاد؛ نام نوزاد را هاشم نهادند. پدرش مرحوم غلامحسين، كه مردي بسيار زاهد بود، به شغل كفاشي اشتغال داشت. وي از كودكي كمك كار پدرش بود، ولي علاقه وافر او به مطالعه، زبانزد مردم بود تا اين كه در مكتب خانه به تحصيل معارف قرآني و ادبي پرداخت. بزرگان آن ديار، سيماي شاگرد كفاشي را كه در كنار ميزكار، كتابي را گشوده و پس از هر دوخت و تعمير، نگاهي به كتاب مي اندازد در خاطرشان ثبت كرده اند.

پشتكار او سبب جلب نظر علماي آن ديار گرديد و آنان را به انديشه واداشت تا زمينه پرورش علمي و اخلاقي ايشان را در نوجواني فراهم سازند. سرانجام، پدر ايشان را متقاعد ساختند تا فرزندش در حوزه علميه مشغول به تحصيل شود. البته كسب موافقت پدر، با دشواري همراه بود؛ زيرا براي تأمين معاش، نيازمند ياري فرزند بود.

تحصيل

حوزه علميه سبزوار از دوره حكيم حاج ملا هادي سبزواري - كه از اعاظم فلاسفه و حكماي اسلامي قرن سيزدهم بود - مركز اديبان و فرزانگان بشمار مي رفته است. هاشم ضمن تحصيل در اين حوزه، زبان عربي تدريس مي نمود و درآمد آن را به پدر مي داد تا سهمي در تأمين هزينه زندگي داشته باشد. اشتياق او به فراگيري ادبيات عرب و عجم باعث شد تا او خود را در همان اوان جواني به درجه استادي در مدارس علميه فخريه و... رساند و مراتب تحصيلي را از مقدمات ادبي و سطح فقه و اصول را نزد علماي معروف سبزوار طي كند؛ همچون حجج اسلام: استاد فاضل و قاضي و از محضر استاد حجةالاسلام والمسلمين فاضل هاشمي منطق، فلسفه، فقه و... را فراگرفت.

ايشان علاوه بر فعاليت هاي علمي، با همكاري استاد فخرالدين حجازي و شاعر گرانمايه، استاد حميد سبزواري انجمن تبليغات اسلامي را تأسيس كرد تا در هدايت نسل جوان نقشي ايفا نمايد؛ اما در كنار اشتغالات علمي و اجتماعي، از تهذيب و تخلق به فضائل غافل نبود.

مرحوم شيخ محمد شريف رازي در كتاب گنجينه دانشمندان در بخش دانشمندان سبزوار، آورده است: «حجة الاسلام آقاي حاج ميرزا هاشم تقديري نيز يكي از علما و ائمه جماعات معاصر سبزوارند. وي نيز تحصيلات خود را در مشهد و ساير حوزه هاي علمي به پايان رساندند و در سبزوار به اقامه جماعت و ساير خدمات ديني اشتغال دارند. از فضلاي آشنا و ياران ايشان، حجة الاسلام والمسلمين حاج شيخ محمدحسن عليمحمدي، حاج شيخ اخلاقي، حاج شيخ شمس آبادي و حجة الاسلام والمسلمين حسن علوي سبزواري بوده اند».[۱]

هجرت اول

حضور ايشان در سبزوار، محيطي علمي و معنوي فراهم نموده بود؛ ولي او كه شوق و عطش آموختن داشت، پس از اتمام دروس سطح در سال 1332، براي ادامه تحصيل به شهر مقدس قم مهاجرت كرد. پدر ايشان، با اين كه تحمل دوري فرزند برايش طاقت فرسا بود، به هنگام وداع با وي گفت: «پسرم! برو. ان شاءالله به خاك دست بزني، كيميا شود». و اين دعا موجب گشايش و بركات در زندگي آن مرحوم گرديد.

وي در قم، در يكي از حجره هاي مدرسه فيضيه سكنا گزيد؛ اما پس از چندي بيمار شد. سپس با پيوستن خانواده به ايشان، خانه اي استيجاري را تهيه نموده و مدت ها در همين منازل استيجاري زندگي مي كرد و با مشقت در پي كسب دانش، روزگار سپري مي نمود.

در حوزه علميه قم، در دروس فقه و اصول مرحوم آيت الله العظمي حاج آقا حسين بروجردي شركت كرد و با آغاز دروس حضرت امام خمینی قدس سره از شاگردان كوشا و برجسته ايشان بود كه نام ايشان در زمره شاگردان فرزانه آن مرجع بزرگ در تاريخ روحانيت ثبت گرديده است.[۲]

همزمان، از دروس فلسفه مرحوم استاد و علامه طباطبائی فيض وافر مي برد. شيفتگي ايشان به رشته هاي گوناگون، به حدي بود كه سال ها به فقه، اصول، فلسفه، كلام، عقايد و تفسير اشتغال داشت و محفل دروس خصوصي برپا مي كرد. بسياري از فضلاء و مسئولان كنوني مرهون مقام علمي ايشان هستند؛ از جمله حضرات حجج اسلام: نور مفيدي (امام جمعه گرگان)، محمدي ري شهري، شريعتي سبزواري، باغاني، مروي و استاد محمد فياض و طلاب سبزواري مانند: حضرات حجج الاسلام: شيخ عباس مقيسه اي و شيخ حسين مقيسه اي محضر دروس پرمحتواي ايشان را در مسجد امام حسن عسکری علیه السلام درك كرده اند و از احاطه علمي و نقادي ايشان نكاتي را نقل مي كنند. پس از تبعيد امام خميني قدس سره به خارج از كشور، از محضر مرحوم آيت الله حاج شيخ مرتضي حائري، فرزند مؤسس حوزه علميه قم بهره ها برد و يك دوره فقه مكاسب را نزد ايشان فراگرفت و از دقت نظر ايشان تجليل بسياري مي نمود. و همچنين در درس خارج اصول حضرت آيت الله آقا ميرزا هاشم آملي در مدرسه خان شركت جست و دروس حضرت آيت الله سيد محمد محقق داماد را تدوين نمود.

در طول ساليان فعاليت هاي علمي، با حضرات آيات: عبدالله جوادي آملي، محمدحسن مرتضوي لنگرودي و مرحوم طاهر شمس گلپايگاني و مرحوم محصلي سبزواري... به مباحثه علمي و فكري پرداخت.

حضرت آيت الله محمدحسن مرتضوي لنگرودي فرمودند: «محضر ايشان، در مقبره مرحوم والد، آيت الله حاج سيد مرتضي لنگرودي قدس سره واقع در شمال شرقي صحن عتيق كريمه اهل بيت، مباحثي از اصول، فقه و بعضي قواعد فقهيه را مباحثه مي نموديم. ايشان بسيار دقيق النظر و متواضع و بزرگوار و به خاندان عصمت و طهارت عشق مي ورزيدند و براي سادات و ذريه رسول خدا صلی الله علیه و آله احترام ويژه قائل بودند و در حين راه رفتن و ورود و خروج، از اين جانب پيشي نمي گرفتند و بر اين سيره مواظبت داشتند».

هجرت دوم

هجرت ديگر ايشان به حوزه علميه ولي عصر عجل الله تعالی فرجه شریف شهر خوانسار، در سال 1362 بود كه به دعوت مؤسس آن حوزه، حضرت حجة الاسلام والمسلمين ابن الرضا، براي تدريس انجام گرفت. اين حركت ايثارگرانه از ايشان، براي مبلغان و اساتيد، «اسوه هجرت» و الگوي شايسته اي ساخته بود؛ برخي از مراجع با شناخت از مراتب علمي ايشان، اظهار مي داشتند: «تدريس در قم» آينده درخشان در پي دارد و هجرت به حوزه شهرستان، يك ايثار و مخالفت با هواي نفس است.» ايشان از بدو هجرت به حوزه علميه خوانسار تا لحظه عروج، به مدت 13 سال، دروس حوزوي را از مقدمات تا سطح و خارج اصول و فقه و حكمت تدريس مي نمود.

علاوه بر تدريس علوم حوزوي، از وعظ و منبر و دروس اخلاق براي عموم مردم، كه در بيت مؤسس حوزه علميه، حضرت حجةالاسلام والمسلمين حاج سيد مهدي ابن الرضا تشكيل مي شد، غافل نبود. همچنين هر ساله در فصل تابستان در اردوي زيارتي و سياحتي مشهد مقدس همراه با شاگردان و اساتيد شركت مي كرد و در زائرسراي مخصوص زائران خوانسار، جلسات معارف و پاسخ به پرسش ها و شبهات علمي و ديني تشكيل مي داد.

تحقيق و تأليف

آثار قلمي زيادي از ايشان به جاي نمانده است. اين آثار عبارتند از:

  • الف- تقريرات دروس برخي از بزرگان حوزه علميه، كه كامل نمي باشد.
  • ب- دفاتر يادداشت موضوعي در معارف و اشعار و تاريخ.
  • ج- تحرير بيانات وعظ و اشعار مذهبي و تفسيري، كه به وسيله شاگردان انجام شده است.

كتابخانه ايشان از حيث گزينش منابع و تنوع موضوعات، قابل توجه بود كه پس از رحلت ايشان، با صلاحديد فرزندان وي و اجازه بعضي مراجع عظام، به حوزه علميه سبزوار منتقل گرديد.

تبليغ

تبليغ اسلام و گسترش معارف ديني، از دغدغه هاي اهم ايشان بود. وي پس از هجرت به قم در دوران تحصيل و تدريس به حسب امر آيت الله حاج آقا حسين بروجردي جهت تبليغ به يكي از روستاهاي حومه كاشان (وادقان) اعزام گرديد و مدت 25 سال براي تبليغ دين به همان منطقه مسافرت نمود. مردم آن روستا خاطراتي شيرين از ايشان به ياد دارند؛ قرائت اذان و اقامه كه پس از تولد در گوش فرزندان آنان با نفس قدسي ايشان انجام مي شد، اجراي خطبه عقد و رفع مشكلات را در اذهان ثبت كرده اند.

اين روش و سيره براي مبلغان آموزنده است كه، نهالي را كه مي كارند بايد آبياري و پرستاري كنند تا به ثمر بنشيند. در آن روستا براي مبارزه با نفوذ فرقه ضاله بهائيت زحمات فراواني را به جان خريد. از جمله شيوه هاي رويارويي با آنان، طرح بحث هاي علمي و اعتقادي در بين مردم و جوانان، آگاهي دهي نسبت به استعماري بودن فرقه بهائيت و يا به مدت چهل روز به حمام مشترك مسلمانان و بهائيان نرفتن و تحريم معامله با آنان، همه روش هايي بود كه ايشان به منظور مبارزه با اين فرقه گمراه اعمال مي كرد.

تلاش هاي او باعث شد تا به مرور زمان، بهائيان از آن منطقه كوچ نمايند. سپس به ياري مردم مسلمان آن روستا، حمام مخصوص و غسال خانه برپا گرديد. حضور گسترده و چشمان اشكبار مردم آن منطقه در تشييع جنازه و مراسم ترحيم، نشانه پيوند قلبي و تأثير تبليغي و سازنده در ميان مردم بود. همچنين مدت 8 سال در فصل تابستان و مناسبت هاي مذهبي به شهرستان محلات عزيمت مي نمود و در صحن امامزاده و حسينيه محلاتي ها به امر ارشاد و اقامه نماز جماعت مشغول بودند.

و هم اكنون مردم متدين شهرستان محلات خاطراتي شيرين از بيانات و سلوك رفتاري شايسته ايشان نقل مي كنند. همچنين ايشان به مدت 13 سال در شهرستان خوانسار، ايام جمعه و اعياد و وفيات معصومين، در بيت مؤسس حوزه علميه خوانسار سخنراني هاي پرثمر و سازنده اي داشت. برنامه هاي متنوع شبانه ماه رمضان در حوزه علميه خوانسار مورد استقبال طلاب قرار مي گرفت. هجرت ايشان به آن ديار، كه توأم با تبليغ براي مردم و تدريس براي طلاب بود، آثار معنوي و بركات اخروي بسياري به جاي گذاشت كه تجليل مردم و شاگردان ايشان در مراسم تشييع پيكر و مجالس سوگواري، بيانگر محبوبيت و جايگاه وي در جامعه بود.

فعاليت سياسي

در عرصه هاي گوناگون سياسي، قبل و پس از انقلاب، فعال بود. پس از ارائه ديدگاه حكومت اسلامي از سوي امام خمینی رحمة الله علیه در سال 1342 ش، ايشان نيز به تبليغ و ترويج انديشه هاي امام راحل و موضع گيري صريح در برابر نظام طاغوت پرداخت. به اين جهت، چند ماه از سوي مأموران ساواك دستگير و به زندان قزل قلعه تهران منتقل گرديد.

در سال 56 با اوج گيري نهضت، با امضاي نامه ها و اعلاميه هاي افشاگرانه جامعه مدرسين قم بر ضد سياست هاي نظام طاغوت، به تكليف شرعي و انقلابي خود عمل مي كرد. از جمله حضور مؤثر ايشان كه در كتاب نهضت روحانيون ايران آمده، عبارت است از:

  • الف- امضاي اعلاميه جمعي از علما و اساتيد حوزه علميه قم به مناسبت روز همبستگي ملت ايران با كارگران و كارمندان اعتصابي صنعت نفت، آذر 1357؛
  • ب- امضاي متن استفتاي كسب تكليف از مراجع (آيت الله ميلاني و مرعشي نجفي) جهت تبليغ ماه رمضان و تجليل از امام در تبعيد، شعبان 1384 ه.ق؛
  • ج- امضاي نامه سرگشاده جمعي از فضلاي حوزه علميه قم عليه هويدا و اقدامات او در سال 1343 ش. در اعتراض به تبعيد امام خميني به تركيه، سال 1344؛
  • د- نامه به محضر امام خميني در هنگام انتقال از تركيه به عتبات عراق و آرزوي بازگشت؛
  • ه- تلگراف فضلا و مدرسين حوزه علميه قم به محضر امام در محل تبعيد.[۳]

خدمات اجتماعي و فرهنگي

وي پس از پيروزي شكوهمند انقلاب با پذيرفتن مسئوليت هاي كليدي، خدمات بسياري به نظام اسلامي ارايه دادند؛ از جمله:

  • 1- رياست دادگاه هاي شهرستان ميانه، سمنان و خمين.
  • 2- بازرسي قضايي قوه قضائيه.
  • 3- امامت جمعه شهرستان سُنقر كليائي (استان كرمانشاه) به مدت دو سال.
  • 4- كرسي استادي و رسالت ديني؛ به دليل روحيات علمي و تحصيلي از سال 62 جهت تدريس در حوزه علميه خوانسار دعوت شد و تا لحظه عروج، در خدمت حوزه علميه بود. و مفيدترين فرصت و بهره عمر ايشان به تحقيق و تدريس سپري شد.

ويژگي هاي اخلاقي

الف) زهد و تقوي:

از خصائص بارز ايشان بي اعتنايي به دنيا و زخارف آن و تقواي بالاي ايشان بود. پس از هجرت به شهر مقدس قم سال ها اجاره نشين بود تا اين كه خانه اي محقر با اقساط تهيه كرد و تا پايان عمر در همان خانه سال ها زندگي كرد و از توسعه در امور رفاهي و مظاهر غربي و تجملات به شدت پرهيز داشت. هر چه را كه احساس مي كرد نفسش دوست مي دارد، مخالفت مي نمود و حتي در مدت 8 سال تبليغ در شهرستان محلات، به منطقه سرچشمه و باغات اطراف سفر نمي كرد وسايل شخصي خود را تا حد امكان خودش تعمير مي كرد تا اسراف نشود. يكي از مراجع در جلسه درس حوزه به مناسبت رحلت ايشان، ضمن تشويق به حضور در تشييع جنازه، فرموده بود: «صفتي كه حتي از مقام علمي ايشان والاتر بود، مخالفت با هوا در ايشان بود؛ زيرا به راحتي شهر قم را رها كردند و به حوزه شهرستان عزيمت نمودند».[۴]

وقتي يكي از علما از ايشان پرسيده بود كه هواي خوانسار چگونه بود؟ به مزاح فرموده بودند: «خودمان آن قدر هواي نفس داشتيم كه متوجه هواي خوانسار نشديم».

ب) تهجد:

از اولين روزهاي ورود در سلك روحانيت، نماز شب و اذكار مستحبي را ترك نكرد؛ به گونه اي كه در آخرين لحظه رحلت در حال سجده نماز شب، دار فاني را وداع گفت. تهجد دائمي، نورانيتي در چهره ايشان پديد آورده بود كه افراد را مجذوب مي ساخت. آتش عشق به ائمه اطهار، در وجود ايشان افروخته بود و هرگاه به منزل وارد مي شد، در ايوان خانه لحظاتي نسبت به ارواح معصومين علیهم السلام اظهار ادب و ارادت مي نمود. رحلت ايشان هنگام تهجد در سحرگاه پنجم رجب و پس از مناجات با حق تعالي بود.

ج) فعاليت علمي:

آيت الله تقديري حافظه خوبي داشت؛ چنان كه در سه ماه تابستان قرآن را كامل حفظ كرد. بر اثر انس با قرآن و حفظ آيات، به خوبي بر استفاده از آيات تسلط داشت. اشعار سیوطی، منطق، منظومه و شعرا و اديبان را به خاطر سپرده بود و در مناسبت هاي مختلف قرائت مي كرد و نيز چكيده اي از اقوال و آراي مهم هر علم را به خاطر سپرده بود.

به طور متوسط، 14 ساعت، فعاليت فكري و علمي داشت و كتاب هاي متنوع و مختلف را در كنار ميز مطالعه قرار داده بود تا به بررسي و مطالعه آن ها بپردازد. حتي در فرصت هاي كوتاه قبل از صرف غذا، رساله هاي مراجع تقليد و يك دوره تفسير صافي و صرف مير و سيوطي و تجزيه و تركيب كلمات قصار نهج البلاغه را به فرزندان تدريس مي فرمود. پيوسته در مسير عبور، پيرامون مسئله اي مي انديشيد و به نقد اقوال و مباني مي پرداخت و تفريح ايشان، سير در بوستان كتاب بود.

هرگاه براي ديدار ايشان مي رفتيم و چند كتاب به او هديه مي داديم، چنان به وجد و نشاط مي آمد كه آثار آن در چهره و حركات ايشان نمايان مي شد. هنگامي كه به قم عزيمت مي كرد، مقداري از فرصت را براي بازديد از كتابفروشي هاي صرف مي نمود. كتابخانه ايشان حاوي حدود 5000 جلد در موضوع هاي متنوع است كه به ندرت در آن، منبع كم محتوا يافت مي شود. در هر محفلي از عزا، جشن، ديد و بازديد، زيارت و عيادت بيمار و محضر علما، با طرح مسئله علمي در سطح مخاطبان، مجلس را گرم و پربار مي ساخت.

برخي از دوستان ايشان اظهار مي داشتند: «ما در نزد ايشان احساس اتلاف وقت نمي كرديم. در مدت سكونت در شهرستان خوانسار، شب‌هاي ماه رمضان را با بيان تفسير قرآن و معارف همراه با نواي دلنشين دعای ابوحمزه ثمالی تا سحر با طلاب احيا مي كرد».

روحيه شاگردپروري و عنايت به رشد فكري طلاب و تواضع علمي ايشان، به حدي بود كه دروس حاشيه ملا عبدالله (منطق) را براي چند طلبه مبتدي تدريس مي كرد. گاه تا شش درس در روز از موضوعات مختلف (فقه، اصول، اخلاق و تفسير) برگزار مي نمود. برپايي جلسات پرسش و پاسخ بين نمازها و در حين مراوده ها و پس از دروس، در فضايي صميمي، از برنامه هاي روزانه ايشان بود. ايشان به علم فقه علاقه بيشتر نشان مي داد و به سخن امام حسين علیه السلام كه فرمود: «من دلائل العالم، انتقاده لحديثه و عِلمُه بحقائق فنون النظر؛[۵] از نشانه دانشمند اين است كه گفتار خود را نقادي كند و به حقائق فنون نظر و انديشه دانا باشد».

عقيده‌مند بود و مي گفت: سرِ هر مسأله بايد بر بالش فقه گذاشته شود و فقاهت و اجتهاد، روشي است كه اگر كسي بر آن ها مسلط باشد، در ديگر زمينه ها نيروي استنباط او قوي مي شود. و شاهد بر اين مطالب را مرحوم شهيد مرتضی مطهری مي دانست. در مراسم ترحيم والده ايشان در سبزوار، يكي از سخنرانان در تجليل از مقام علمي آيت الله تقديري گفت: ايشان شیخ مرتضی انصاری زمانه خويشند و صلابت ايشان در پيكار علمي، زبانزد عام و خاص است.

د- علاقه به روحانيت:

اعتقاد به راه روحانيت، در وجودشان ريشه دوانده بود. از اين رو، فرزندان خويش (حضرات حجج اسلام: جلال الدين تقديري، محمد تقديري و علي تقديري) را به درآمدن به اين مسلك ترغيب كردند و فرمودند: «يكي از نشانه هاي صحت عمل يك روحاني، آن است كه بتواند فرزندان خود را به هدفمندي خود شيفته سازد و اين علاقه مبتني بر تربيت ديني خانواده و هدايت بزرگان است.» و بر اين اساس، فرزندان و داماد ايشان - حجةالاسلام والمسلمين شيخ عباس صادقيان كه به امر قضاوت اشتغال دارند - در سطوح عالي مشغول به تحقيق و تدريس و تبليغ در خدمت نظام اسلامي اند.

ايشان نسبت به ملبس شدن طلاب با صلاحيت، تلاش فراوان مي نمود و از گواراترين خاطرات ايشان، مراسم عمامه گذاري طلاب در جوار مرقد منور ثامن الحجج علیه السلام، در جشن هاي 17 ربيع الاول بود. در نصايح مي فرمود: «اگر از قم به شهرستان ها هجرت كرديد، فقيه آن شهر شويد؛ زيرا مردم، ايتام ديني هستند و همه كارهاي آنان، متولي دارد و كسي به داد دين و فريادهاي فطري آنان نمي رسد!» توصيه هايي مانند «محصل باشيد نه مشغول» آويزه گوش هر طلبه اي است كه خوشه چين علمش بود. حتي معتقد بودند كه، جلسه درس هر عالم، پس از مرگ او ادامه دارد و موجب رشد و كمال مي شود. و از قول علماي سلف، خواب ها و كشف و شهودهايي نقل مي كردند.

خاطرات شاگردان و دوستان

  • يكسال و اندي، محضر آيت الله تقديري را درك كردم. اغلب روزها بعد از نماز جماعت خدمت ايشان مي رسيدم. تا اين كه روزي پس از پاسخ به سؤالاتم، نام و مشخصات مرا پرسيدند. بعد از دعا، فرمودند: «خوب است نام كساني كه مثل شما اين قدر علاقه‌مند به علم و كمال هستيد به ياد داشته باشيم، تا اگر روز قيامت به مقام شفاعت رسيديم، اين نام ها را براي شفاعت به خاطر داشته باشيم».
  • به يكي از شاگردان توصيه فرمود: «من ديشب هنگام سحر براي موفقيت شما دعا كردم و بعد هم، دعاگو خواهم بود.» و اضافه كردند: «تأثير دعا، به سعي و تلاش خودت بستگي دارد و شما بايد زحمت بكشيد».
  • از خصوصيات استاد ما اين بود كه: با آن كهولت سن، مقيد بود هميشه در همه راهپيمايي ها و مناسبت ها و محيط هايي كه نياز به اعلام حضور مردم و روحانيت در مقابل دشمنان اسلام و انقلاب بود، حضور مي يابد. و در پايان مراسم براي پيروزي انقلاب و اقتدار نظام و سلامتي رهبري، دعا مي فرمود.[۶]
  • هرگاه نزد ايشان مصائب اهل بيت علیهم السلام به ويژه سيدالشهداء علیه السلام و بانوي بزرگ اسلام حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را مي خواندم، به قدري منقلب مي شد كه شانه هايش به حركت درمي آمد. در ذكر و ثنا و مرثيه معصومين علیهم السلام معتقد بود به گونه اي نباشد كه از شأن اهل بيت كاسته شود.
  • مؤسس حوزه علميه خوانسار مي گويد: آيت الله تقديري نزديك به 2000 منبر در بيت ما داشتند كه در ثناي چهارده معصوم و شأن اهل بيت علیهم السلام بود و ايشان از شائبه هايي كه بعضي افراد در مورد ولايت اهل بيت عصمت و طهارت و التقاط به مسائل و خلاف عقائد شيعه داشتند، دور بود. و همه وعاظ در مناسبت ها از محضر ايشان فيض مي بردند؛ ايشان هم مطالب آنان را به دقت گوش فرامي دادند و اشكالات محتوايي و استدلالي را اصلاح نموده و نكات جديدي به مطالب مي افزودند.
  • حضرت استاد در آخرين لحظات عمر بابركت خود و بيانات پربارشان، اين حديث شريف امام صادق علیه السلام را متذكر شدند كه فرموده است: «اول ما يحاسب عليه العبد الصلاة فاذا قُبلت قُبل سائر عمله و اذا رُدّت عليه رُدّ عليه سائر عمله»[۷]؛ اين سخن گهربار را بعد از نماز مغرب و نماز عشاء، در ضمن بيان احكام صلاة، نقل كرد. و تكيه كلامشان اين بود كه نماز را سبك نشمريد. و در سحر همان شب، به ديار باقي شتافت.
  • پس از رحلت ايشان، برخي از بستگان و دوستانش در حالت رؤيا نكات ماندگاري را نقل مي كنند؛ از جمله: يكي از بستگان نزديك ايشان مي گويد: پس از چند روز، در عالم خواب ديدم كه ايشان بسيار شاداب و نوراني است و به من فرمود: چرا گريه مي كني؟ گريه نكنيد. گريه براي ما كفر است و ناراحت مي كند ما را. پرسيدم: الان در چه حالي؟ فرمود: بسيار عالي، در جاي خوب!

يكي از شاگردان ايشان گفت در عالم رؤيا ديدم: ايشان تدريس مي كنند و در حلقه علماي ارجمند هستند. و فرمودند: فلان عالم هم مشغول تدريس است.

يكي از نوادگان طلبه ايشان نقل كرد كه: در عالم خواب ايشان را بسيار شاد و مسرور ديدم. به ايشان گفتم: چه چيزهايي در آن جا مفيد است؟ ايشان در جواب فرمودند: دو چيز خيلي بكار ما آمد و مفيد واقع شد؛ اول، نماز شب‌هايي كه در تاريكي سحرگاهان به جاي آورديم؛ دوم صلوات‌هايي كه در روز جمعه و ديگر ايام فرستاديم. و اذكار و استغفار راه را هموار مي كند.

  • سروده حضرت آيت الله تقديري سبزواري به مناسبت ميلاد مولاي متقيان اميرمؤمنان امام علی علیه السلام:

«آمد اميرالمؤمنين»

آينه حق در صفات، آمد اميرالمؤمنين × بهر بشر عين الحيوة، آمد اميرالمؤمنين

درياي علم و معرفت، كان صفات و معدكت × روشنگر راه نجات، آمد اميرالمؤمنين

پشت و پناه مؤمنان، در اين جهان و آن جهان × بخشنده قبض برات، آمد اميرالمؤمنين

جان جهان، شمس زمان، بحر امان × شرط قبول اندر صلات آمد، اميرالمؤمنين

آمد امام انس و جان، نور زمين و آسمان × لنگر براي كائنات، آمد اميرالمؤمنين

حامي براي مصطفي، كشتي دين را ناخدا × هادي به سوي صالحات، آمد اميرالمؤمنين

باشد صراط مستقيم، نورافكن دنيا و دين × نور مبين وقت ممات، آمد اميرالمؤمنين

آمد وصي مصطفي، زوج بتول خيرالنساء × تا در دمد در ماثبات، آمد اميرالمؤمنين

استاد جبريل امين، جان جميع مؤمنين × محور براي اين بساط، آمد اميرالمؤمنين

«تقديريا»، خوش دار دل، داري چنين حبل المتين × از لطفِ حق بهر صراط، آمد اميرالمؤمنين.[۸]

عروج

حضرت آيت الله تقديري بر اثر كثرت اشتغالات علمي و بيماري قلبي، دو مرتبه دچار سكته قلبي گشت و در ايام فوت ناگهانيِ صبيه و سه نواده ايشان، بيماري قلبي ايشان تشديد شد.

يك هفته قبل از رحلت، به گونه ناگهاني سراغ كفن و لباس هاي مخصوص را - كه سال ها پيش آماده كرده بود - گرفت و تكيه كلام هاي ايشان كه: «من رفتم، چنين كنيد، اين گونه باشيد»، زيادتر شده بود و روحيه ايشان لطيف تر و قلبش دقيق تر گشته بود. گويا آن فرزانه، بانگ «كوچيدن به سوي حق» را به گوش جان شنيده بود!

در نيمه پنجمين شب ماه رجب 1417، (28 آبان 1375) و در پايان تهجد سحرگاهان نداي حق را پاسخ گفت و با گذاشتن دستان بر روي قلب، در سراي خويش با دلي آرام و ضميري مطمئن، به مهماني ملائك شتافت و به يكي از آرزوهاي ديرينه خود، يعني رحلت در ماه رجب، نائل آمد.

آفتاب صبح يكشنبه پنجم ماه رجب، در حالي طلوع كرد كه ستاره اي از آسمان فقه و فقاهت افول كرده بود. بامدادان شاگردان منتظر، پروانه وار به در منزل استادشان با صداي حزين «انّا لله و انّا اليه راجعون» حركت كردند؛ چون بارها فرموده بودند كه: «هرگاه براي نماز صبح نيامدم، بدانيد كه به ديار باقي شتافته ام؛ براي تشييع جنازه به منزل بياييد.» آن گاه كه خبر عروج ملكوتي ايشان در بين طلاب منتشر گرديد، تمامي طلاب در نمازخانه مدرسه اجتماع كردند و سجاده ايشان را گسترده و ناله فراق برآوردند.

در تشييع پيكر مرحوم آيت الله تقديري، كه پدر علمي طلاب خوانسار محسوب مي گردد، همه شاگردان و علاقه مندان با آهي از سويداي دل مي خواندند: «اي پدر مهربان! الوداع الوداع»، «عزا عزاست امروز، روز عزاست امروز، آيت حق تقديري، پيش خداست امروز» و...

مراسم تشييع پيكر مطهر مرحوم آيت الله تقديري با حضور مراجع تقليد، فضلا و طلاب و مردم، باشكوه خاصي از مسجد امام حسن عسکری علیه السلام به سمت حرم مطهر حضرت معصومه سلام الله علیها برگزار گرديد و نماز ميت در صحن امام حرم مطهر فاطمه معصومه سلام الله علیها به امامت آيت الله شبيري زنجاني و خيل انبوه سوگواران و ارادتمندان ايشان اقامه شد. و در آخرين لحظات كه مدفن ايشان در گلزار شهداء (امامزاده علي بن جعفر علیه السلام) مهياي مراسم بود، كرامت كريمه اهل بيت فاطمه معصومه سلام الله علیها پاسخ يك عمر ارادت و خدمت بااخلاص را دادند و پيكر مطهر در جوار مضجع منور در زاويه صحن اتابكي دفن گرديد.

پانویس

  1. گنجينه دانشمندان، شيخ محمد شريف رازي، ج 5، ص 328، ش 48.
  2. بررسي و تحليلي از نهضت امام خمینی قدس سره، سيد حميد روحاني (زيارتي)، ص 43 و 44.
  3. نهضت روحانيون ايران، علي دواني، ج 8، ص 354 و ج 5، ص 86، 102، 180 و 194 نشر بنياد فرهنگي امام رضا علیه السلام.
  4. نقل از جلسه درس حضرت آيت الله مكارم شيرازي.
  5. تحف العقول، ص 428.
  6. از خاطرات شاگردان ايشان: آقاي محمدحسن عبدي و صابريان.
  7. بحارالانوار، ج 82، ص 236، ح 64.
  8. دفتر گلچين اشعار و سروده‌هاي ايشان در وصف و شأن معصومين علیهم السلام.

منبع

علي تقديري, ستارگان حرم، جلد 13، صفحه 124-141