محمدحسین اعلمی حائری: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز (صفحه‌ای جدید حاوی ' {{بخشی از یک کتاب}} ==محمدحسين اعلمى حائرى == اختر كوير '''تاريخ تولد و خاندان ''' م...' ایجاد کرد)
 
(اضافه کردن رده)
سطر ۱: سطر ۱:
 
{{بخشی از یک کتاب}}
 
{{بخشی از یک کتاب}}
==محمدحسين اعلمى حائرى ==
 
  
 
اختر كوير
 
اختر كوير
سطر ۱۷۷: سطر ۱۷۶:
  
 
ابوالحسن ربانى سبزوارى , ستارگان حرم، جلد 12
 
ابوالحسن ربانى سبزوارى , ستارگان حرم، جلد 12
 +
[[رده:علمای قرن چهاردهم]]

نسخهٔ ‏۶ اوت ۲۰۱۲، ساعت ۰۷:۱۶

این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.

Icon book.jpg

محتوای فعلی بخشی از یک کتاب متناسب با عنوان است.

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)


اختر كوير

تاريخ تولد و خاندان

محمدحسين اعلمى در سال 1320 ق. در خطه كويرى نائين در روستاى مهرجان، كه در حوزه جغرافيايى جندق از توابع شهرستان نائين قرار دارد، ديده به جهان گشود.(1) اين بزرگوار در خاندانى به دنيا آمد كه فضاى آن، به نور دانش دينى و ارزش هاى متعالى مذهبى، روشن بود. او در سايه پرمهر و محبت پدرش، دوران كودكى را پشت سر نهاد و كتاب هاى دينى، به ويژه قرائت قرآن مجيد، را از پدر دانشمند خود فراگرفت. پدر محمدحسين اعلمى، به شيخ سليمان مهرجانى، شهرت دارد. با پژوهش و مطالعه در زندگى فرزندش، برمى آيد كه او يكى از عالمان آن ديار و از شأن و منزلت والايى برخوردار بوده است.(2)

هجرت به مشهد

هنگامى كه محمدحسين، به سن ده سالگى مى رسد، در سال 1330 ق، همراه پدر، روانه مشهد مقدس و حوزه پربار طوس گرديد. از قرائن برمى‌آيد در مدتى كه او در مشهد به تحصيل اشتغال داشته، پدرش نيز با او بوده است.

محمدحسين در جوار بارگاه حضرت امام رضا علیه السلام به فراگيرى دانش هاى رسمى دينى پرداخت و مقدمات دروس حوزه، همانند صرف و نحو و منطق و مقدارى از اصول فقه، را نزد استادان حوزه مشهد، فراگرفت. در اين كه استادان او در مشهد چه كسانى بودند و چند بهار از عمر خويش را در اين شهر سپرى كرد و دقيقاً چه درس هايى را آموخت، چندان روشن نيست؛ ولى گويا چهار پنج سال در مشهد به ادامه تحصيل پرداخت.(3)

بازگشت به زادگاه

محمدحسين اعلمى در مقطع نوجوانى دل و جانش همچنان تشنه كسب معارف دينى بود و گويا حوزه مشهد، عطش علمى او را فروننشانده، از اين رو، مترصد فرصتى بود تا به حوزه پرآوازه شيعه، نجف اشرف، هجرت كند. در حدود سال 1335 ق. همراه پدرش از مشهد به زادگاهش مهرجان، برگشت و برهه اى از عمر خود را در آن جا سپرى كرد. در اين ايام كه محمدحسين به سن بيست سالگى رسيده بود، برابر مقررات آن زمان، به خدمت سربازى فراخوانده شد. حدود هشت ماه از خدمت را گذرانده بود كه بنابر عللى از ادامه خدمت معاف شد. از اين پس، عزم خويش را جزم كرد و راهى كعبه دل ها، نجف اشرف، شد.(4)

هجرت به نجف

در حالى كه بيست بهار از عمر محمدحسين اعلمى مى گذشت، به سال 1340 ق. روانه حوزه نجف شد. او راه طولانى نايين تا بارگاه ملكوتى حضرت امام على علیه السلام را گاه پياده و گاه سوار بر مركب، طى مى كرد. وى پس از ورود به عراق، ابتدا به زيارت قبر حضرت سيدالشهداء علیه السلام و ساير شهداى نينوا شتافت و سپس راهى شهرى شد كه از سال ها پيش، قلب او براى رسيدن به آن، مى تپيد. در نجف، تحصيل جدى اين طلبه جوان براى آموختن علوم دينى و مبانى اجتهاد آغاز مى شود. در مدت اقامت خود در اين شهر، شب و روز درس مى خواند، پژوهش و مطالعه مى كرد و از محضر بزرگان و مجتهدان معروف كسب فيض نموده تا اين كه پس از هفده سال تلاش به درجه اجتهاد نايل شد.(5)

او ضمن اين كه در درس بزرگان علوم فقه و اصول شركت مى جست، خود نيز كتاب هاى سطوح حوزه مانند مكاسب و رسائل و كفايه را تدريس مى كرد و جمعى از طلاب و فضلا در حوزه درس او حاضر مى شدند. اين بزرگوار از دو تن از استادان برجسته نجف؛ مرحوم ميرزا حسين نائينى و مرحوم آقا ضياءالدين عراقى، اجازه اجتهاد گرفت و نيز اجازه هاى روايتى فراوانى از بزرگان حديث و رجال، دريافت كرد.

استادان نجف

در روزگارى كه محمدحسين اعلمى در نجف درس مى خواند، اين حوزه در بهترين موقعيت علمى خود قرار داشت و استوانه هاى بزرگ علم در اين حوزه زندگى مى كردند. آقاى اعلمى، نزد تعدادى از برجسته ترين آنان حاضر مى شد و از دانش آنان، بهره مى برد. در اين جا به نام چند نفر آن ها بسنده مى كنيم:

  • 1. مرجع بزرگ شيعه، آيت الله سيد ابوالحسن اصفهانى؛
  • 2. مرجع عالى شيعه و بزرگترين اصولى عصر خود، آيت الله محمدحسين نائينى؛
  • 3. فقيه و اصولى نامور، آيت الله ضياءالدين عراقى؛
  • 4. آيت الله محمدحسين اصفهانى؛
  • 5. زاهد و عارف مشهور، مرحوم شيخ على قم؛
  • 6. سيد محمد يزدى فرزند آيت الله سيد محمدكاظم يزدى.

آقاى اعلمى بعد از اقامت 17 ساله در نجف، به قصد زيارت مرقد امام رضا علیه السلام به سوى مشهد مقدس حركت كرد و بعد از زيارت قبر آن حضرت مجدداً به نجف بازگشت و سه سال ديگر در اين شهر اقامت كرد. در همين زمان بود كه مرجع بزرگ شيعه، آيت الله سيدابوالحسن اصفهانى دستور داد كه جمعى از نخبگان دور هم گرد آيند و به تحقيق، تنظيم و ترتيب احاديث كتاب وسائل الشيعه بپردازند. از جمله اعضاى اين گروه، محمدحسين اعلمى و ديگرى آيت الله سيد محمدهادى ميلانى بودند. اين گروه روى چند نسخه از آن كتاب پژوهش و تحقيق مى كردند. نوشته اند يكى از معتبرترين نسخه هاى وسائل الشيعه نزد محمدحسين اعلمى بوده است.(6)

استادان روايتى

از آن جا كه محمدحسين اعلمى شيفته فهم و حفظ احاديث امامان شيعه بود و زحمات فراوانى در اين راه كشيد، مفتخر به دريافت اجازه نقل روايت از مشايخ حديث شد. همانند:

  • 2. آيت الله سيد هبةالدين شهرستانى؛
  • 3. آيت الله ميرزا محمد عسكرى تهرانى، مؤلف كتاب مستدرك بحارالانوار؛
  • 4. آيت الله سيد شهاب الدين مرعشى نجفى.(7)

به سوى مكه

محقق بزرگوار محمدحسين اعلمى، در دورانى كه در حوزه نجف اشتغال به درس و تدريس داشت، براى اولين بار روانه مکه شد. او ابتدا، به شهر مدینه رفت، بعد از زيارت تربت پاك رسول اكرم صلی الله علیه و آله و امامان معصوم شيعى و شهداى مدفون در قبرستان اُحد، راهى مكه شد و ضمن انجام مناسك حج، با شخصیت هاى برجسته اسلامى ملاقات و درباره مسائل علمى، با آنان به مباحثه و مناظره پرداخت و از مكتب شيعه و انديشه هاى تابناك عالمان شيعى، جانانه دفاع كرد.(8)

هجرت به كربلا

محمدحسين اعلمى، وقتى كه از مكه به نجف برگشت، چندان در نجف باقى نماند؛ بلكه بلافاصله از آن جا به سوى كربلا حركت نمود و در جوار قبر مقدس حضرت امام حسين علیه السلام اقامت گزيد. او در حوزه كربلا نيز از تحصيل دانش بازنايستاد و از محضر فقيهانى چون: آيت الله آقا حسين قمى، آيت الله سيد مهدى شيرازى و آيت الله شيخ هادى، بهره جست.(9)

مرحوم اعلمى در حوزه كربلا هم، از تدريس غافل نبود. هر چند به طور مشخص معلوم نيست چه كتاب هايى را درس مى داد، مى توان حدس زد كه او به تدريس كتاب هايى چون: مكاسب و كفايه اشتغال داشته است. گفته شده كه او در مدرسه هندى، يك ساعت بعد از طلوع آفتاب تا يك ساعت به ظهر، چند كتاب را براى طلاب كربلا درس مى گفته است.(10)

شيخ محمدحسين، شيفته مطالعه و تحقيق بود. شوق آموختن او را واداشت تا در كربلا به خريد كتاب هاى گوناگون دينى بپردازد. با تلاش پيگيرانه خود توانست از كشورهاى مختلف مانند: مصر، لبنان، سوريه و هندوستان، كتاب ها و مجلات علمى فراوانى بدست آورد. نتيجه اين زحمات، تشكيل كتابخانه بزرگ و ارزشمندى در كربلا بود؛ حتى پاره اى از محققان، براى استفاده از نسخه هاى نفيس و كمياب، به اين مركز فرهنگى مراجعه مى كردند. در همين شهر بود كه بنياد تأليف دائرةالمعارف بزرگ شيعى تأسيس و مطالب اساسى آن گردآورى شد.(11)

مدت اقامت اين محقق توانا در كربلا، 14 سال ادامه يافت؛ چنان كه به لقب «حائرى» معروف شد. وى در سال 1374 ق. كربلا را ترك گفت و براى سومين بار، جهت زيارت مرقد نورانى حضرت على بن موسى علیه السلام رهسپار خراسان شد. او در مشهد علاوه بر زيارت، از تحقيق غافل نبود و براى تكميل دائرةالمعارف، كه يكى از آرزوهاى اين مرد دانش پژوه بود، از كتابخانه پرمايه رضوى بهره هاى فراوانى برده، مطالعات دامنه دارى را انجام داد و اندوخته هاى علمى خود را در فيش هايى يادداشت مى كرد. مدت اقامت ايشان در مشهد، در هاله اى از ابهام قرار دارد؛ ولى گويا بيشتر از سه چهار ماه در آن جا مقيم نبوده است.(12)

بارى، وى بعد از تكميل پژوهش، عازم تهران شد و از بيشتر كتابخانه هاى معروف آن زمانِ تهران نيز بهره گرفت؛ از جمله: كتابخانه مجلس شوراى ملى و مَلِك.

هجرت به قم

آن زمان، كه عصر مرجعيت آيت الله بروجردى بود، حوزه علميه قم به تازگى به وسيله حضرت آيت الله حائرى يزدى بنيان گذارى شده بود و از رونق خاصى برخوردار بود. مرحوم اعلمى براى غنا بخشيدن به مطالعات و پژوهش هاى خود، آهنگ قم كرد و بعد از ورود به اين شهر، خانه اى براى سكونت خانواده اش خريد؛ ولى او كه براى انجام تحقيقات و تكميل دائرةالمعارف خود، بيشتر اوقات در حجره اى در مدرسه فيضيه قم سكونت داشت تا هم بتواند بيشتر به حرم حضرت معصومه سلام الله علیها مشرف شود و هم از كتابخانه مدرسه فيضيه بهره گيرد. زمان ورود او به حوزه علميه قم اواخر سال 1374 ق است.(13)

محمدحسين اعلمى با اين كه از آيت الله نائينى و بعضى ديگر از مراجع نجف، اجازه اجتهاد داشت، ولى باز وجود آيت الله بروجردى را غنيمت شمرد و چندى در حوزه تدريس آن بزرگوار در حرم مطهر و مسجد اعظم قم حاضر مى شد. به هر حال در مدرسه فيضيه و حوزه علميه قم، زحمات چندين ساله او نتيجه داد و برخى از مُجلدات دائرةالمعارف اعلمى را به مرحله چاپ رسانيد.(14)

فضيلت هاى اخلاقى

مرحوم محمدحسين اعلمى، دانشورى فرزانه بود كه خود را به صفات ارزشمندى چون زهد، قناعت، پشتكار، عشق به عبادت و راز و نياز به درگاه معبود زينت داده بود. در حالات او نوشته اند كه هميشه ساعتى پيش از طلوع فجر، بيدار مى شد و به عبادت مى پرداخت. در مدت اقامت در نجف و كربلا و قم، نماز شب خود را در حرم امامان معصوم علیهم السلام و حضرت معصومه سلام الله علیها به جا مى آورد و سپس نماز صبح و مستحبات و تعقيبات نماز را انجام مى داد.

ايشان فردى بسيار فروتن بود. به كوچك و بزرگ سلام مى كرد و كمتر رخ مى داد كه كسى در سلام كردن، بر او پيشى گيرد. نمازهاى واجب را غالباً با جماعت مى خواند و تفاوت نداشت كه خود، امامِ جماعت باشد يا در رديف مأمومين قرار گيرد.

او فردى بسيار قانع بود. از مال و منال دنيا به اندك بسنده مى كرد و هرگز فريفته زرق و برق و رياست هاى ظاهرى دنيا نشد. او علاوه بر دورى از محرمات، بيشتر مكروهات را نيز انجام نمى داد و بيشتر روزها، روزه مى گرفت. او در زهد و پرواپيشگى به مقامى رسيد كه در ميان عالمان حوزه علميه حتى مردم كوچه و بازار، به «ابوذر زمان» شهرت يافت.(15)

از ديدگاه بزرگان

شايستگى هاى علمى و اخلاقى مرحوم محمدحسين اعلمى حائرى، از ديده شخصیت هاى طراز اول شيعه پنهان نبوده از اين رو، به ديده احترام و تكريم به او مى نگريسته اند. به عنوان نمونه، سخن برخى از آنان را مى آوريم:

آيت الله آقا سيد ابوالحسن اصفهانى: دانشمند بزرگ و برگزيده، محمدحسين اعلمى يكى از بزرگان و فضلاى نجف است. او چندين سال در حوزه درس من حضور يافت. تا اين كه بحمدالله به جايگاه بلندى از دانش و تقوا رسيد؛ به طورى كه سخنان او، قابل اطمينان و رفتارش، قابل اقتدا است.(16)

عالم برجسته عراق، سيد هبة الدين شهرستانى: محمدحسين اعلمى، زنده كننده آثار بزرگان و يكى از نخبگان و دانشوران تقواپيشه است. احمد امين انطاكى، محقق برجسته عراق: فاضل زاهد، علامه محقق مؤلف كتاب ارزشمند دائرةالمعارف اعلمى.

آيت الله محمدحسين كاشف الغطاء، مصلح بزرگ اسلامى: علامه بزرگوار ما تأييد شده از ناحيه خداوند متعال است. او در راه گسترش دين، رنج هاى طاقت فرسايى را به جان خريد. علامه اردوبادى: علامه كم نظير، شخصيت برجسته، حَسَنةالدهر، مايه زيبايى روزگار.(17)

آقا بزرگ تهرانی، برجسته ترين رجال شناس معاصر: دانشور متتبع، فاضل بزرگوار، علاقه شگفتى به تحقيق و مطالعه داشت. كتاب بزرگى را تأليف كرده كه من بيشتر مجلدات آن را خوانده ام. و مشاهده كردم كه او در اين راه، خيلى زحمت كشيده است و كتاب او مطالب گرانبهايى دارد.(18)

آيت الله سيد موسى شبيرى زنجانى: مرحوم اعلمى، وارسته و پاك و پاكيزه بود. هميشه مشغول نوشتن بود و بسيار مطالعه مى كرد. گاهى در مدرسه فيضيه، به جاى پدرم، مرحوم آيت الله سيد احمد زنجانى، نماز جماعت مى خواند.(19) آيت الله على اشتهاردى: مرد باتقوايى بود و در مدرسه فيضيه زندگى مى كرد و مشغول تأليف كتاب بود.(20)

فرزندان

مرحوم محمدحسين اعلمى صاحب چند فرزند بود كه اكثر آنان، از كسانى بودند كه راه پدر بزرگوار خود را ادامه دادند و در نشر و گسترش آموزه هاى دينى و نشر كتاب هاى علمى و دينى، نقش برجسته اى داشتند. مناسب است شرح حال كوتاهى از آنان را بياوريم:

1. محمدحسن اعلمى؛ در نجف به دنيا آمد. او ساليان درازى در حوزه علميه نجف به فراگيرى علوم دينى مشغول بود و به موقعيت بالاى علمى دست يافت. آن گاه از عراق به ايران آمد و در تهران اقامت گزيد و براى نشر كتاب هاى دينى «مؤسسه طبع و نشر اعلمى» را بنيان نهاد.

2. محمدحسين اعلمى؛ او نيز، كه همنام پدرش بود، در نجف ديده به جهان گشود و نزد پدر خود به تحصيل علوم دينى رايج در حوزه نجف پرداخت. وى نيز علاقه و شوق فراوانى به امور فرهنگى نشر آثار دينى داشت.

وى بعد از حاكميت حزب بعث عراق، تبعيد شد و روانه سوريه و لبنان گرديد. وى «بيروت» را بهترين شهر براى تحقق بخشيدن به اهدافِ بلند خود برگزيد و از اين رو، در آنجا مؤسسه انتشارات اعلمى را بنيان نهاد. اين مؤسسه كه يكى از پررونق ترين و پرتلاش ترين بنگاه هاى انتشاراتى بيروت است، از گذشته تاكنون كتاب هاى زيادى را چاپ و منتشر كرده است.

ايشان بخصوص شيفته نشر آثار امامان شيعى و عالمان بزرگ شيعه بود و مسافرت هاى فراوانى انجام داد؛ به مصر، هندوستان و چند كشور ديگر عزيمت كرد و با عالمان معروف اين ممالك ملاقات ها و مباحثاتى داشت؛ از جمله در قاهره با شيخ شلتوت، عالم برجسته و مفتى اعظم مصر، ملاقات و مذاكراتى انجام داد.

3. شيخ محسن اعلمى؛ كه گويا در كربلا پا به عرصه وجود نهاد. وى بعد از اين كه چند سال از عمر خود را در كربلا سپرى كرد، به ايران آمد و در قم اقامت گزيد و در قم رحلت كرد.

4. على محمد اعلمى؛ او هم از عراق به ايران آمد و در مشهد مقدس ساكن شد. مرحوم محمدحسين اعلمى يك فرزند دختر هم داشت كه شوهرش مرحوم سيد حسين شهرستانى بود.(21)

آثار و خدمات علمى

همان گونه كه اشاره شد، محمدحسين اعلمى حائرى، لحظه لحظه عمر خويش را غنيمت مى شمرد و همواره در حال تكاپو و مطالعه و نوشتن بود. آن بزرگوار، كتاب عظيمى به نام مقتبس الاثر فيما دُثر من الخبر تأليف كرد كه بعداً به «دائرةالمعارف اعلمى» اشتهار يافت.

اين اثر ارزشمند و جامع، حدود 30 جلد است كه تمامى آن ها به زيور طبع آراسته شده است و در دسترس پژوهشگران جهان اسلام، بلكه ساير ملل، قرار دارد. آغاز اين كتاب ارزشمند با چند تقريظ از بزرگان حوزه نجف، آورده شده است كه از مجموع اين تقريظ ها، قدر و منزلت اين كتاب بيشتر رُخ مى نمايد. اثر ديگر ايشان كتاب تراجم «اعلام النساء» است كه در كتابخانه آيت الله مرعشى نجفى در قم موجود است.

همان گونه كه اشاره شد، مرحوم اعلمى در كربلا، كتابخانه بسيار ارزشمندى را تأسيس كرد كه نويسنده معروف عراقى، سلمان هادى طعمه، در كتاب محققانه خود، تراث كربلا، هنگامى كه كتابخانه هاى معروف كربلا را نام مى برد، از كتابخانه اعلمى چنين ياد مى كند: «اين كتابخانه از شيخ محمدحسين اعلمى حائرى است كه يكى از دانشوران بزرگ كربلا بود. در اين مجموعه فرهنگى، كتاب هاى بسيار ارزشمند در زمينه هاى مختلف وجود دارد كه شايد به دو هزار كتاب برسد».

جندق و مهرجان

زادگاه اين دانشور پركار، روستاى «مهرجان» يكى از روستاهاى بخش جندق از توابع شهر نايين است. حسن عميد مى گويد: «جندق بخشى از شهرستان نايين، در كنار كوير مركزى ايران و مغرب طبس و هواى آن بسيار گرم و خشك است».

دكتر معين هم مى گويد: «جندق شهرستانى است در ميان كوير نمك كه ده بزرگ آن خور است. ميرزا ابوالحسن يغما، شاعر، از آنجا برخاسته كه البته به اين قلمرو، بيابانگ هم مى گويند».

مرحوم دهخدا هم در لغت نامه بزرگ خود مطالبى در اين باره نگاشته است؛(22) اما شايد از همه بهتر و مفصل تر، كتاب تاريخ نايين است كه مفصلاً به معرفى نايين و روستاها و بخش هاى آن پرداخته است.

غروب اختر كوير

علامه بزرگوار محمدحسين اعلمى حائرى بعد از عمرى زندگى، زهد و تقوا و تحصيل و تحقيق، از اين دنيا رخت بربست. او در سال 1393 ق (1351 ش) در جوار مرقد مطهر حضرت معصومه سلام الله علیها چشم از جهان فروبست. براى تشييع بدن پاك او، جمعيت زيادى حضور يافتند و از او به خوبى تجليل شد.(23)

سپس پيكر او را در جوار حضرت معصومه سلام اله علیها در آستانه درب ورودى به صحن بزرگ، به خاك سپردند. نوشته لوح قبر او چنين است: «محمدحسين اعلمى حائرى. عاش سعيداً و مات سعيداً».

پى نوشت

(1). الذريعه، ج 22، ص 17 و دائرةالمعارف اعلمى، ج 1، ص 3.

(2) و (3). ر.ك: مقدمه دائرة المعارف اعلمى، ص 3 و 4.

(4). همان و دائرةالمعارف تشيع، ج 2، ص 278.

(5) و (6). دائرة المعارف اعلمى، ج 1، ص 5 و 6.

(7). همان؛ دائرة المعارف تشيع، ج 2، ص 278 و نقباء البشر، ج 2، ص 893.

(8) تا (10). دائرةالمعارف اعلمى، ص 5 و 6.

(11). همان و تراث كربلا، ص 337، چاپ بيروت.

(12). دائرة المعارف اعلمى، ج 1، ص 8 و 9.

(13). همان و الذريعه، ج 2، ص 17.

(14). مقدمه دائرة المعارف اعلمى، ج 1، ص 10.

(15). همان و دائرة المعارف تشيع، ج 2، ص 278.

(16). مقدمه دائرة المعارف اعلمى، ج 1، ص 11.

(17). همان، ص 14.

(18). الذريعه، ج 22، ص 17 و نقباء البشر، ج 2، ص 893.

(19) و (20). گفت و گوى نويسنده مقاله با اين بزرگان.

(21). دائرة المعارف اعلمى، ج 1، ص 15 و دائرة المعارف تشيع، ج 2، ص 278.

(22). اطلاعات حسن عميد، ص 349؛ فرهنگ معين، ج 1، ص 434 و لغت نامه دهخدا، ماده جندق.

(23). دائرة المعارف اعلمى، ج 1، ص 15.

منبع

ابوالحسن ربانى سبزوارى , ستارگان حرم، جلد 12