قیام مختار: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز
سطر ۱: سطر ۱:
مختار بن ابى عبيده ثقفى، پنج‌ سال پس از حادثه [[كربلا]] و يك سال پس از [[نهضت‌ توابين]]، در سال 66 هجرى در [[كوفه]] قيام كرد. هدف نهضت او خونخواهى [[امام حسين]]‌ علیه السلام و انتقام از قاتلان شهداى كربلا و جنايتكاران حادثه عاشورا بود. قيام او و خونخواهى‌اش‌ موجب خرسندى [[ائمه علیهم السلام]] شد.
+
[[مختار بن ابى عبیده ثقفى]]، پنج‌ سال پس از [[واقعه عاشورا]] و یک سال پس از [[نهضت‌ توابین]]، در سال 66 هجرى در [[کوفه]] قیام کرد. هدف نهضت او خونخواهى [[امام حسین]]‌ علیه السلام و انتقام از قاتلان [[شهدای کربلا]] و جنایتکاران حادثه عاشورا بود. قیام او و خونخواهى‌اش‌ موجب خرسندى [[ائمه علیهم السلام]] شد.
  
 
== مختار در جریان واقعه کربلا ==
 
== مختار در جریان واقعه کربلا ==
  
زمانی که [[مسلم بن عقیل]] به [[کوفه]] آمد تا برای حضرت ابا عبدالله علیه السلام [[بیعت]] بگیرد، او اولین نفری بود که با مسلم پیمان بست، سپس خانه ‌اش را در اختیار مسلم قرار داد تا در آن جا، مسلم از مردم بیعت بگیرد.<ref> [[روضة الصفا]]، ج ۳، ص ۲۰۸.</ref>
+
زمانی که [[مسلم بن عقیل]] به [[کوفه]] آمد تا برای [[امام حسین علیه السلام]] [[بیعت]] بگیرد، او اولین نفری بود که با مسلم پیمان بست، سپس خانه ‌اش را در اختیار مسلم قرار داد تا در آن جا، مسلم از مردم بیعت بگیرد.<ref> [[روضة الصفا]]، ج ۳، ص ۲۰۸.</ref>
  
 
پس از ورود [[ابن زیاد]] به کوفه و فراری شدن مردم از دور مسلم، مختار به همراه عده‌ای دیگر از بزرگان کوفه به زندان افتادند و به هنگام واقعه کربلا در زندان به سر می برد  
 
پس از ورود [[ابن زیاد]] به کوفه و فراری شدن مردم از دور مسلم، مختار به همراه عده‌ای دیگر از بزرگان کوفه به زندان افتادند و به هنگام واقعه کربلا در زندان به سر می برد  
سطر ۹: سطر ۹:
 
== قیام مختار ==
 
== قیام مختار ==
  
پس از واقعه كربلا مختار با وساطت شوهر خواهرش عبدالله بن عمر از زندان آزاد شد.<ref> طبري، محمد بن جرير، تاريخ الطبري، ترجمه ابوالقاسم پاينده، تهران، اساطير، 1375، ج‌7، 3103 </ref> او پس از اطلاع یافتن از آمادگی مردم کوفه، در سال 64 هجری از [[مکه]] وارد کوفه شد. در این زمان [[قیام توابین]] با شکست روبرو شده بود.<ref> اخطب خوارزمی، مقتل الحسین علیه‌السلام، منشورات المفید، قم، بی ‌تا، ج ۲، ص ۲۰۲.</ref>
+
پس از [[واقعه عاشورا|واقعه کربلا]] مختار با وساطت شوهر خواهرش [[عبدالله بن عمر]] از زندان آزاد شد.<ref> طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، اساطیر، 1375، ج‌7، 3103 </ref> او پس از اطلاع یافتن از آمادگی مردم کوفه، در سال 64 هجری از [[مکه]] وارد کوفه شد. در این زمان [[قیام توابین]] با شکست روبرو شده بود.<ref> اخطب خوارزمی، مقتل الحسین علیه‌السلام، منشورات المفید، قم، بی ‌تا، ج ۲، ص ۲۰۲.</ref>
  
مختار، در 14 [[ربيع الاول]] سال 66 در كوفه قيام كرد و عبدالله بن مطيع را كه كارگزار عبدالله بن زبير بود بيرون نمود. آغاز قيامشان با شعار «يا منصور امت‌» و «يا لثارات‌الحسين‌» بود.
+
مختار، در 14 [[ربیع الاول]] سال 66 در کوفه قیام کرد و [[عبدالله بن مطیع]] را که کارگزار [[عبدالله بن زبیر]] بود بیرون نمود. آغاز قیامشان با شعار «[[یا منصور امت]]» و «[[یا لثارات الحسین|یا لثارات‌الحسین‌]]» بود.
  
درگيرهاى سختى در محله‌ها و ميدان هاى كوفه پيش آمد. گروه هايى كشته و گروه هايى تسليم شدند و مختار وارد قصر شد و فردايش براى مردم سخنرانى كرد، اشراف [[كوفه]] با او بيعت كردند.
+
درگیرهاى سختى در محله‌ها و میدان هاى کوفه پیش آمد. گروه هایى کشته و گروه هایى تسلیم شدند و مختار وارد قصر شد و فردایش براى مردم سخنرانى کرد، اشراف [[کوفه]] با او بیعت کردند.
  
مختار پس از استيلا بر اوضاع، يكايك قاتلان حسين علیه السلام را دستگير مى‌كرد و مى‌كشت. نيروهايى هم به اطراف مى‌فرستاد تا هم بر آن مناطق استيلا يابد و هم جنايتكاران را گرفته و به كيفر رساند.
+
مختار پس از استیلا بر اوضاع، یکایک قاتلان حسین علیه السلام را دستگیر مى‌کرد و مى‌کشت. نیروهایى هم به اطراف مى‌فرستاد تا هم بر آن مناطق استیلا یابد و هم جنایتکاران را گرفته و به کیفر رساند.
  
مدت ها اين تحركات و دستگيري ها و نبرد با مقاومت كنندگان از طرفداران بنى اميه ادامه داشت. مختار موفق شد كسانى چون ‌عمر سعد، شمر، ابن زياد، خولى، سنان، حرمله، حكيم بن طفيل، منقذ بن مره، زيد بن رقاد، زياد بن مالك، مالك بن بشر، عبدالله بن اسيد، عمرو بن حجاج و بسيارى از كسان را كه در كربلا دستشان به خون شهدا آلوده بود از دم تيغ گذراند و پيكرشان را بسوزاند و يا در مقابل سگ ها بيندازد.<ref>برگرفته و تلخيص شده از: در كربلا چه گذشت (ترجمه نفس المهموم)، ص 776 به بعد.</ref>
+
مدت ها این تحرکات و دستگیری ها و نبرد با مقاومت کنندگان از طرفداران [[بنى امیه]] ادامه داشت. مختار موفق شد کسانى چون ‌[[عمر سعد]]، [[شمر بن ذى الجوشن]]، [[ابن زیاد]]، [[خولى]]، [[سنان بن انس|سنان]]، [[حرمله]]، [[حکیم بن طفیل]]، [[منقذ بن مره]]، [[زید بن رقاد]]، [[زیاد بن مالک]]، [[مالک بن بشر]]، [[عبدالله بن اسید]]، [[عمرو بن حجاج]] و بسیارى از کسان را که در [[کربلا]] دستشان به خون شهدا آلوده بود از دم تیغ گذراند و پیکرشان را بسوزاند و یا در مقابل سگ ها بیندازد.<ref>برگرفته و تلخیص شده از: در کربلا چه گذشت (ترجمه نفس المهموم)، ص 776 به بعد.</ref>
  
مختار، سر «ابن زياد» را به [[مدينه]] نزد محمد حنفيه فرستاد، او هم آن‌ سر را پيش امام سجاد علیه السلام آورد. آن حضرت مشغول غذا خوردن بود. با ديدن اين صحنه، [[سجده]] شكر به جاى آورد و فرمود: «الحمدلله الذى ادرك لى ثارى من عدوى و جزى الله‌المختار خيرا...».<ref>معالى السبطين، ج 2، ص 260.</ref>
+
مختار، سر «ابن زیاد» را به [[مدینه]] نزد [[محمد بن حنفيه|محمد حنفیه]] فرستاد، او هم آن‌ سر را پیش [[امام سجاد علیه السلام]] آورد. آن حضرت مشغول غذا خوردن بود. با دیدن این صحنه، سجده شکر به جاى آورد و فرمود: «الحمدلله الذى ادرک لى ثارى من عدوى و جزى الله‌المختار خیرا...».<ref>معالى السبطین، ج 2، ص 260.</ref>
  
مختار، هجده ماه حكومت كرد (تا 14 [[رمضان]] سال 67) و در سن 67 سالگى در درگيرى با سپاهيان عبدالله بن زبير به شهادت رسيد.
+
مختار، هجده ماه حکومت کرد (تا 14 [[رمضان]] سال 67) و در سن 67 سالگى در درگیرى با سپاهیان عبدالله بن زبیر به شهادت رسید.
  
 
==قیام مختار و اهل بیت علیهم ‌السلام==
 
==قیام مختار و اهل بیت علیهم ‌السلام==
سطر ۴۱: سطر ۴۱:
 
4- پس از ارسال سر بریده عمر سعد و [[ابن زیاد]] نزد امام سجاد علیه السلام، ایشان در حق مختار فرمودند:<ref> [[جامع الرواة]]، ج ۱، ص ۲۲. / قهبائی عنایة الله؛ مجمع الرجال، تحقیق علامه اصفهانی، موسسه اسماعیلیان، قم، چاپ دوم، ۱۳۶۴ ه، ج ۶، ص ۷۸.</ref> «حمد و ستایش، خدایی را که انتقام ما را از دشمنانم گرفت و خداوند به مختار، پاداش و جزایی خیر عطا فرماید».
 
4- پس از ارسال سر بریده عمر سعد و [[ابن زیاد]] نزد امام سجاد علیه السلام، ایشان در حق مختار فرمودند:<ref> [[جامع الرواة]]، ج ۱، ص ۲۲. / قهبائی عنایة الله؛ مجمع الرجال، تحقیق علامه اصفهانی، موسسه اسماعیلیان، قم، چاپ دوم، ۱۳۶۴ ه، ج ۶، ص ۷۸.</ref> «حمد و ستایش، خدایی را که انتقام ما را از دشمنانم گرفت و خداوند به مختار، پاداش و جزایی خیر عطا فرماید».
  
5- پس از ارسال سر بریده و ابن زیاد نزد محمد حنفیه، ایشان فرمودند:<ref> بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۳۸۶.</ref> «خداوند به او پاداش خیر دهد و بهترین پاداش را بدهد. همانا او انتقام ما را گرفت و رعایت حق او بر همه فرزندان بنی مطلب واجب گردید».
+
5- پس از ارسال سر بریده و ابن زیاد نزد [[محمد بن حنفیه]]، ایشان فرمودند:<ref> بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۳۸۶.</ref> «خداوند به او پاداش خیر دهد و بهترین پاداش را بدهد. همانا او انتقام ما را گرفت و رعایت حق او بر همه فرزندان بنی مطلب واجب گردید».
  
 
6- نزد [[امام باقر]] علیه السلام سخن از مختار به میان آمد: عده‌ای به وی ناسزا می ‌گفتند، حضرت فرمودند:<ref> بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۳۴۳. / معجم رجال الحدیث، ج ۱۹، ص ۱۰۲.</ref> «به مختار ناسزا نگوئید، زیرا او بود که قاتلین شهدای ما را کشت و انتقام خون، را از (دشمنان) گرفت و...».
 
6- نزد [[امام باقر]] علیه السلام سخن از مختار به میان آمد: عده‌ای به وی ناسزا می ‌گفتند، حضرت فرمودند:<ref> بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۳۴۳. / معجم رجال الحدیث، ج ۱۹، ص ۱۰۲.</ref> «به مختار ناسزا نگوئید، زیرا او بود که قاتلین شهدای ما را کشت و انتقام خون، را از (دشمنان) گرفت و...».
  
7- [[امام صادق]] علیه السلام هم در مورد او فرمودند:<ref> معجم الرجال، ج ۶، ص ۷۸.</ref> «(پس از حادثه کربلا)، هیچ زنی از زنان آرایش نکرد و خضاب نیست، تا زمانی که مختار، سر بریده ابن زیاد و عمر سعد را برای ما فرستاد».
+
7- [[امام صادق]] علیه السلام هم در مورد او فرمودند:<ref> معجم الرجال، ج ۶، ص ۷۸.</ref> «(پس از حادثه کربلا)، هیچ زنی از زنان آرایش نکرد و خضاب نبست، تا زمانی که مختار، سر بریده ابن زیاد و عمر سعد را برای ما فرستاد».
  
از مجموع این احادیث بدست می ‌آید که در شخصیت و حُسن عقیده مختار هیچ شک و شبهه ‌ای نیست و قیام او مرضی خدا و اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله بوده است.<ref> حدیقه الشیعه، ص ۵۱۰.</ref> و از طلب رحمتی که حضرت سجاد علیه السلام در [[حق]] او نمودند، روشن می ‌شود که مسلک او امامی بوده است. بنابراین ایراد "کیسانی" بودن و دعوت مردم به سوی خویش و امامت محمد بن حنفیه وارد نیست. چون طلب رحمت از سوی [[ائمه اطهار]] برای شخصی که اعتقادش بر حق نباشد، جایز نیست.
+
از مجموع این احادیث بدست می ‌آید که در شخصیت و حُسن عقیده مختار هیچ شک و شبهه ‌ای نیست و قیام او مرضی خدا و اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله بوده است.<ref> حدیقه الشیعه، ص ۵۱۰.</ref> و از طلب رحمتی که حضرت سجاد علیه السلام در [[حق]] او نمودند، روشن می ‌شود که مسلک او امامی بوده است. بنابراین ایراد "[[کیسانی]]" بودن و دعوت مردم به سوی خویش و امامت محمد بن حنفیه وارد نیست. چون طلب رحمت از سوی [[ائمه اطهار]] برای شخصی که اعتقادش بر حق نباشد، جایز نیست.
  
 
==پانویس==
 
==پانویس==
سطر ۵۴: سطر ۵۴:
 
==منابع==
 
==منابع==
 
* جواد محدثی، فرهنگ عاشورا، نشر معروف.
 
* جواد محدثی، فرهنگ عاشورا، نشر معروف.
* [http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=31299 قیام مختار و اهل بیت علیهم السلام، حسن رضايی، سایت پژوهشکده باقر العلوم علیه السلام (بخش فرهنگ علوم انسانی و اسلامی)]، تاریخ بازیابی: 27 شهریور 1391.
+
* [http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=31299 قیام مختار و اهل بیت علیهم السلام، حسن رضایی، سایت پژوهشکده باقر العلوم علیه السلام (بخش فرهنگ علوم انسانی و اسلامی)]، تاریخ بازیابی: 27 شهریور 1391.
  
 
[[رده:خونخواهی امام حسین علیه السلام]]
 
[[رده:خونخواهی امام حسین علیه السلام]]
 
[[رده:قیامها بر ضد امویان]]
 
[[رده:قیامها بر ضد امویان]]
 
{{الگو:واقعه عاشورا}}
 
{{الگو:واقعه عاشورا}}

نسخهٔ ‏۲۱ سپتامبر ۲۰۱۹، ساعت ۰۸:۲۵

مختار بن ابى عبیده ثقفى، پنج‌ سال پس از واقعه عاشورا و یک سال پس از نهضت‌ توابین، در سال 66 هجرى در کوفه قیام کرد. هدف نهضت او خونخواهى امام حسین‌ علیه السلام و انتقام از قاتلان شهدای کربلا و جنایتکاران حادثه عاشورا بود. قیام او و خونخواهى‌اش‌ موجب خرسندى ائمه علیهم السلام شد.

مختار در جریان واقعه کربلا

زمانی که مسلم بن عقیل به کوفه آمد تا برای امام حسین علیه السلام بیعت بگیرد، او اولین نفری بود که با مسلم پیمان بست، سپس خانه ‌اش را در اختیار مسلم قرار داد تا در آن جا، مسلم از مردم بیعت بگیرد.[۱]

پس از ورود ابن زیاد به کوفه و فراری شدن مردم از دور مسلم، مختار به همراه عده‌ای دیگر از بزرگان کوفه به زندان افتادند و به هنگام واقعه کربلا در زندان به سر می برد

قیام مختار

پس از واقعه کربلا مختار با وساطت شوهر خواهرش عبدالله بن عمر از زندان آزاد شد.[۲] او پس از اطلاع یافتن از آمادگی مردم کوفه، در سال 64 هجری از مکه وارد کوفه شد. در این زمان قیام توابین با شکست روبرو شده بود.[۳]

مختار، در 14 ربیع الاول سال 66 در کوفه قیام کرد و عبدالله بن مطیع را که کارگزار عبدالله بن زبیر بود بیرون نمود. آغاز قیامشان با شعار «یا منصور امت» و «یا لثارات‌الحسین‌» بود.

درگیرهاى سختى در محله‌ها و میدان هاى کوفه پیش آمد. گروه هایى کشته و گروه هایى تسلیم شدند و مختار وارد قصر شد و فردایش براى مردم سخنرانى کرد، اشراف کوفه با او بیعت کردند.

مختار پس از استیلا بر اوضاع، یکایک قاتلان حسین علیه السلام را دستگیر مى‌کرد و مى‌کشت. نیروهایى هم به اطراف مى‌فرستاد تا هم بر آن مناطق استیلا یابد و هم جنایتکاران را گرفته و به کیفر رساند.

مدت ها این تحرکات و دستگیری ها و نبرد با مقاومت کنندگان از طرفداران بنى امیه ادامه داشت. مختار موفق شد کسانى چون ‌عمر سعد، شمر بن ذى الجوشن، ابن زیاد، خولى، سنان، حرمله، حکیم بن طفیل، منقذ بن مره، زید بن رقاد، زیاد بن مالک، مالک بن بشر، عبدالله بن اسید، عمرو بن حجاج و بسیارى از کسان را که در کربلا دستشان به خون شهدا آلوده بود از دم تیغ گذراند و پیکرشان را بسوزاند و یا در مقابل سگ ها بیندازد.[۴]

مختار، سر «ابن زیاد» را به مدینه نزد محمد حنفیه فرستاد، او هم آن‌ سر را پیش امام سجاد علیه السلام آورد. آن حضرت مشغول غذا خوردن بود. با دیدن این صحنه، سجده شکر به جاى آورد و فرمود: «الحمدلله الذى ادرک لى ثارى من عدوى و جزى الله‌المختار خیرا...».[۵]

مختار، هجده ماه حکومت کرد (تا 14 رمضان سال 67) و در سن 67 سالگى در درگیرى با سپاهیان عبدالله بن زبیر به شهادت رسید.

قیام مختار و اهل بیت علیهم ‌السلام

از مجموع قرائن و روایات بدست می ‌آید که خروج و قیام مختار، مورد رضایت خداوند و چهارده معصوم بوده است و شواهد زیادی بیانگر این امر است. مثلا یکی از قرائن این است؛ زمانی که میثم به همراه مختار در زندان بسر می ‌برد، میثم به او خبر داد که او بر علیه قاتلین کربلا قیام خواهد نمود، بی ‌شک اگر قیام او مورد رضایت اهل بیت علیهم السلام نبود، میثم این امر را به مختار گوشزد می ‌کرد. از ظاهر برخی دیگر از روایات بدست می ‌آید که قیام او با اذن و اجازه خاص امام سجاد علیه السلام بوده است.[۶] از جمله این روایات، اجازه ‌ای است که وی از محمد بن حنفیه گرفته است.

ممکن است گفته شود اجازه از محمد حنفیه دلیل بر رضایت ائمه از قیام او نمی ‌شود، ولی با توجه به این که از طرفی، مختار می ‌دانست هر گونه حکومت و سیاستی جز به فرمان معصوم صحیح نیست، و از سوی دیگر با توجه به شخصیت و تقوای محمد، او بدون اذن امام زمانش، اجازه چنین کاری را صادر نمی ‌کند، و عدم اذن مستقیم از امام علیه السلام به خاطر رعایت شرایط تقیه بوده است؛ او برای گرفتن اجازه به سراغ محمد بن حنفیه می ‌رود، در این دیدار محمد بن حنفیه او را به تقوا سفارش می ‌کند و با رعایت شرایط تقیه، سخنانی می ‌گوید که مختار از آن، اجازه برای قیام می ­فهمد.[۷] و با توجه به شخصیت معنوی محمد بن حنفیه، می ‌توان گفت اجازه او با اذن امام سجاد علیه السلام بوده است.

در مورد قیام مختار، دو دسته روایت وارد شده است:[۸] دسته اول روایاتی است که به مذمت مختار پرداخته و او را شخص کذاب معرفی می ‌کند. در مورد این روایات می ‌توان گفت: اولّاً: این احادیث از نظر سندی ایراد دارند.[۹] ثانیاً: مختار کسی است که از قاتلین اهل بیت علیهم السلام و سرور شهیدان انتقام گرفته است و عمل او قطعاً مورد تایید خداوند و اهل بیت علیهم السلام بوده است. پس چطور می ‌توان گفت مورد بغض و نفرت اهل بیت علیهم السلام بوده است.

پس به نظر می ‌رسد این روایات ساخته دست دشمنان و مخالفین مختار است تا شخصیت او را نزد شیعیان زیر سؤال ببرند.[۱۰] در مقابل روایاتی است که به مدح مختار و قیام او پرداخته است، موارد زیر از جمله این روایات است:

1- حضرت امیرالمومنین علیه السلام می ‌فرمایند:[۱۱] «سیُقتل ولدی الحسین و سیَخرج غلام من ثقیف و یَقتل من الذین ظلموا ثلاثمائه و ثلاثة و ثمانین الف رجل»؛ بزودی فرزندم حسین کشته خواهد شد، ولی طولی نمی‌ کشد که جوانی از قبیله ثقیف قیام خواهد کرد و از این ستمکاران، انتقام خواهد گرفت به طوری که تعداد کشته ‌های آنان به سیصد و هشتاد و سه هزار نفر خواهد رسید.

2- حضرت امیرالمومنین علیه السلام در ضمن بیان مشابهت مسلمین با بنی اسرائیل می ‌فرمایند:[۱۲] «بزودی ستمکاران، توسط کسی که خداوند برای انتقام ما بر آنان خواهد فرستاد، به بلایی گرفتار خواهند شد و این به خاطر فسق و جنایتی است که مرتکب شده‌اند، همان ‌گونه که بنی‌ اسرائیل گرفتار عذاب شدند... او جوانی از قبیله ثقیف است که او را "مختار بن ابی عبید" می ‌گویند».

3- ابا عبدالله علیه‌السلام، پس از خطبه‌ای که در راه کربلا ایراد نمودند، می ‌فرمایند:[۱۳] «پروردگارا، آن جوانمرد ثقیفی را بر آنان مسلط کن تا جام تلخ مرگ و ذلت را به ایشان بچشاند و از قاتلان ما احدی را معاف نکند. به جای هر قتلی، کشتنی و به جای ضربت، ضربتی؛ و انتقام مرا و خواندن و دوستان و شیعیانم را از این ‌ها بگیرد».

4- پس از ارسال سر بریده عمر سعد و ابن زیاد نزد امام سجاد علیه السلام، ایشان در حق مختار فرمودند:[۱۴] «حمد و ستایش، خدایی را که انتقام ما را از دشمنانم گرفت و خداوند به مختار، پاداش و جزایی خیر عطا فرماید».

5- پس از ارسال سر بریده و ابن زیاد نزد محمد بن حنفیه، ایشان فرمودند:[۱۵] «خداوند به او پاداش خیر دهد و بهترین پاداش را بدهد. همانا او انتقام ما را گرفت و رعایت حق او بر همه فرزندان بنی مطلب واجب گردید».

6- نزد امام باقر علیه السلام سخن از مختار به میان آمد: عده‌ای به وی ناسزا می ‌گفتند، حضرت فرمودند:[۱۶] «به مختار ناسزا نگوئید، زیرا او بود که قاتلین شهدای ما را کشت و انتقام خون، را از (دشمنان) گرفت و...».

7- امام صادق علیه السلام هم در مورد او فرمودند:[۱۷] «(پس از حادثه کربلا)، هیچ زنی از زنان آرایش نکرد و خضاب نبست، تا زمانی که مختار، سر بریده ابن زیاد و عمر سعد را برای ما فرستاد».

از مجموع این احادیث بدست می ‌آید که در شخصیت و حُسن عقیده مختار هیچ شک و شبهه ‌ای نیست و قیام او مرضی خدا و اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله بوده است.[۱۸] و از طلب رحمتی که حضرت سجاد علیه السلام در حق او نمودند، روشن می ‌شود که مسلک او امامی بوده است. بنابراین ایراد "کیسانی" بودن و دعوت مردم به سوی خویش و امامت محمد بن حنفیه وارد نیست. چون طلب رحمت از سوی ائمه اطهار برای شخصی که اعتقادش بر حق نباشد، جایز نیست.

پانویس

  1. روضة الصفا، ج ۳، ص ۲۰۸.
  2. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، اساطیر، 1375، ج‌7، 3103
  3. اخطب خوارزمی، مقتل الحسین علیه‌السلام، منشورات المفید، قم، بی ‌تا، ج ۲، ص ۲۰۲.
  4. برگرفته و تلخیص شده از: در کربلا چه گذشت (ترجمه نفس المهموم)، ص 776 به بعد.
  5. معالى السبطین، ج 2، ص 260.
  6. خوئی، سید ابوالقاسم؛ معجم رجال الحدیث، انتشارات مرکز نشر الثقافة، نجف، چاپ پنجم، ۱۴۱۳ ه، ج ۱۹، ص ۱۰۹.
  7. انساب الاشراف، بلاذری، مکتبة المثنی، بغداد، بی ‌تا، ج ۵، ص ۲۱۸.
  8. معجم رجال الحدیث، ج ۱۹، ص ۱۰۲.
  9. همان.
  10. بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۳۸۶؛ به نقل از رساله ذوب النضار، ابن نما.
  11. معجم رجال الحدیث،‌ ج ۱۹، ص ۱۰۲.
  12. مقدس اردبیلی، احمد بن علی؛ حدیقة الشیعه، انتشارات کلی، بی ‌جا، چاپ پنجم، بی ‌تا، ص ۵۰۹.
  13. بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۳۴۰.
  14. جامع الرواة، ج ۱، ص ۲۲. / قهبائی عنایة الله؛ مجمع الرجال، تحقیق علامه اصفهانی، موسسه اسماعیلیان، قم، چاپ دوم، ۱۳۶۴ ه، ج ۶، ص ۷۸.
  15. بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۳۸۶.
  16. بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۳۴۳. / معجم رجال الحدیث، ج ۱۹، ص ۱۰۲.
  17. معجم الرجال، ج ۶، ص ۷۸.
  18. حدیقه الشیعه، ص ۵۱۰.

منابع

11.jpg
واقعه عاشورا
قبل از واقعه
شرح واقعه
پس از واقعه
بازتاب واقعه
وابسته ها