مقاله مورد سنجش قرار گرفته است

غزوه بنی قینقاع: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(پانویس)
 
(۱۰ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
در شوال سال دوم هجری عده ای از یهودیان مدینه که پس ورود رسول خدا(ص) به مدینه با ایشان پیمان صلح بسته بودند، پیمان شکستند و به ایشان اعلام جنگ کردند.پس از محاصره اینان در قعله های خود توسط سپاهیان اسلام، ناچاراً و به واسطه وساطت عبدالله بن ابّی ،هم پیمان ایشان، از مدینه اخراج شدند.
+
{{خوب}}
== قبیله بنی قینقاع==
+
عده ای از [[یهود|یهودیان]] مدینه به نام «[[بنی قینقاع|بنى قینقاع]]» که پس از ورود [[پیامبر اسلام|رسول خدا]] (صلی الله علیه و آله) به [[مدینه]] با ایشان پیمان صلح بسته بودند، در سال دوم هجری پیمان شکستند و به ایشان اعلام جنگ کردند. پس از محاصره یهود در قعله های خود توسط سپاهیان [[اسلام]] و تسلیم شدن آنان، از مدینه اخراج شدند.
بنى قينقاع شجاع‌ترين و مشهورترين قوم يهود بودند و ثروتمندترين و سركش‌ترين قوم. آنان جواهر ساز بودند و هم پيمان عبد اللّه بن ابى بن سلول و عبادة بن صامت انصارى‌.اين طايفه يهود در داخل مدينه و در حد فاصل حرّه شرقى و غربى زندگى مى ‌كردند . آنان هيچ گونه مزرعه و كشت و زرعى نداشته و كارشان زرگرى و صنعتگرى بود. <ref> المغازى، ج 1، ص 179؛ انساب الاشراف، ج 1، ص 309 </ref>
+
{{شناسنامه غزوات
يهوديان مزبور در شمار كسانى بودند كه در قرارنامه يا آنچه صحيفه ناميده شده، حضور داشتند و متعهد به انجام آن بودند، چند نفر از آنان نيز به ظاهر مسلمان شدند اما در سلك منافقان بودند.<ref> انساب الاشراف، ج 1، ص 285: يكى از آنان مالك بن ابى قوقل بوده كه خبر چين يهوديان نزد رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم بوده است. </ref>
+
|تصویر=[[پرونده:بنی قینقاع.jpg|250px|center]]
 +
|زمان = پانزدهم شوال سال دوم هجری
 +
|مکان = [[مدینه]]
 +
|غزوه قبلی = [[غزوه کدر]]
 +
|غزوه بعدی = [[غزوه سویق]]
 +
|علت غزوه = سرکوب شورش یهودیان [[بنی قینقاع]] که عهدشکنی کرده بودند.
 +
|نتیجه = پیروزی قاطع مسلمانان و اخراج یهودیان از مدینه.
 +
|مسلمانان = مسلمانان
 +
|دشمنان = یهودیان [[بنی قینقاع]]
 +
بین از ۴۰۰ زره پوش
 +
|فرماندهان مسلمانان = [[پیامبر اسلام|رسول خدا]](ص)
 +
|فرماندهان دشمنان = ــــ
 +
|پرجم داران مسلمانان= [[امام علی]](ع)
 +
|پرچم داران دشمنان =  ــــ
 +
|تلفات مسلمانان = ـــ
 +
|تلفات دشمنان = ــــ
 +
|توضیحات = آیه ۵۸ [[سوره انفال]]، آیه‌هاى ۱۲- ۱۳ [[سوره آل عمران]] و آیات ۵۱-۵۶ [[سوره مائده]] در مورد این غزوه می باشد‌‌.
 +
}}
 +
==پیمان بنی‌قینقاع با پیامبر اکرم==
 +
پس از آن که [[پیامبر اسلام|پیامبر اسلام]] صلی الله علیه و آله به [[مدینه]] هجرت کرد و نظام حکومتی [[اسلام]] را پایه‌ریزی نمود، با [[یهود|یهودیان]] مقیم این شهر و حوالی آن پیمان همزیستی مسالمت‌آمیز امضا کرد و از آنان تعهد گرفت که با دشمنان اسلام همکاری نکرده و بر علیه اسلام و مسلمانان هیچ دسیسه و فتنه‌ای ایجاد نکنند. اما قوم یهود هرگاه احساس می‌کرد که پیامبر صلی الله علیه و آله و حکومت اسلامی در مدینه منوره در معرض خطر قرار گرفته است، خوشحال شده و در صدد همکاری با دشمنان اسلام برمی‌آمدند و پیمان نامه خویش را نقض می‌کردند.
  
== علت وقوع غزوه ==
+
یکی از این قبایل مشهور و ثروتمند یهود مدینه، طایفه "[[بنی قینقاع|بنى قَینقاع]]" بود که افراد آن در حوالی مدینه می‌زیسته و به کار تجارت و صنعتگرى می‌پرداختند<ref> المغازى، ج ۱، ص ۱۷۹؛ انساب الاشراف، ج ۱، ص ۳۰۹ </ref> و از داشتن زمین‌های زراعی، باغستان و دامداری محروم بودند. آنان در محله خویش، بازار بازرگانی مهمی داشتند که بسیاری از عرب‌ها اعم از مسلمان، [[مسیحیت|مسیحی]]، یهود، مشرک و [[بت پرستی|بت‌پرست]] در آن جا خرید و فروش می‌کردند.
مورخان دو علت را برای این غزوه ذکر کرده اند:
 
# '''ترس از خیانت آنها''' :رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم پس از بدر احساس كرد آنان قصد فتنه‌ گرى دارند؛ فراهم شان آورده از ايشان خواست تا اسلام را بپذيرند چه بسا آنچه بر قريش رفته، بر سر آنان بيايد. بنى قينقاع گفتند كه تو با عده‌اى جاهل به نبرد درگير شده ‌اى، ما «بنى الحرب» هستيم.<ref>  المغازى، ج 1، ص 177؛ و نك: طبقات الكبرى، ج 1، ص 29؛ انساب الاشراف، ج 1، ص 309 </ref>آيه‌ اى از سوره انفال- كه درست پس از بدر نازل شده- مسأله ترس از خيانت را مطرح و تكليف رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم را درباره آن آشكار كرد: « اگر مى ‌دانى كه گروهى در پيمان خيانت مى ‌ورزند، به آنان اعلام كن كه همانند خودشان عمل خواهى كرد؛ زيرا خدا خائنان را دوست ندارد». <ref>  انفال، 58 </ref> واقدى مى‌گويد: همين آيه سبب شد تا رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم به سراغ اين طايفه برود.<ref> المغازى، ج 1، ص 177؛ و نك: طبقات الكبرى، ج 1، ص 29؛ انساب الاشراف، ج ص 309 </ref>  
 
#يك روز يك زن مسلمان به بازار بنى قينقاع رفت و در نزد زرگرى نشست تا زيورى براى وى بسازد. مردان يهود از او خواستند تا چهره خود را بگشايد، امّا زن مسلمان خوددارى كرد. جواهرى يا مرد ديگرى از ايشان بيامد، چنان كه زن متوجّه‌ نشد، لباس او را از پشت گره زد. چون زن برخاست سرين و پشتش برهنه شد و يهوديان بر او خنديدند. زن فرياد زد. مرد مسلمانى بر يهودى تاخت و او را كشت. يهوديان مسلمان را محاصره كردند و كشتند. خويشان مرد مسلمان، هم‌ كيشان خود را به يارى طلبيدند. مسلمانان به خشم آمدند.<ref> المغازى، ج 1، ص 177؛ و نك: طبقات الكبرى، ج 1، ص 29؛ انساب الاشراف، ج 1، ص 309  </ref>
 
  
عبادة بن صامت دست از اتحاد با آنان برداشت و گفت: يا رسول اللّه، من به ولايت خداوند و رسول پايبندم و از يهوديان كافر بيزارى مى‌جويم. امّا عبد اللّه بن ابى همچنان به پيمان خود با بنى قين قاع وفادار ماند و اصرار ورزيد تا پيامبر (ص) آن‌ها را رها سازد.
+
==علت وقوع غزوه بنی‌قینقاع==
== غزوه بنی قینقاع ==
+
مورخان دو علت را برای [[غزوه]] «بنی‌قینقاع» ذکر کرده اند:
بنى قينقاع در دژهاى خود پناه گرفتند. رسول خدا (ص) ابو لبابه را در مدينه به جاى خود گذاشت و به سوى يهوديان متحصن حركت كرد. درفش سفيد (يا پرچم عقاب سياه) پيامبر (ص) به دست امير المؤمنين على (ع) بود.
 
پيامبر (ص) پانزده شب، از نيمه شوّال سال دوم، يا در صفر سال سوم هجرت (البته با توجّه به خشم بنى قين قاع از پيروزى بدر، اين نقل بعيد مى‌نمايد.) آنان را محاصره كرد. خداوند در دل يهود رعب و وحشت انداخت و آنان كه چهارصد نفر بى‌زره و سيصد نفر زره‌پوش بودند، از آن حضرت درخواست كردند تا آنان را رها و از مدينه بيرون كند. بدين ترتيب كه زنان و فرزندانشان را با خود ببرند و اموال و اسلحه آنان، پيامبر (ص) را باشد. رسول خدا (ص) پذيرفت. اموال و سلاح‌هاى بنى قين قاع را برداشت و پس از تخميس، آن را در ميان مسلمانان تقسيم كرد و يهوديان را به اذرعات شام كوچ داد. گفته مى‌شود:
 
يك سال در آنجا نبودند كه خداوند آنان را نابود كرد.
 
== نتایج غزوه بنی قینقاع ==
 
جنگ مسلمانان با بنى قين قاع به عنوان شجاع‌ترين، و ثروتمندترين قبيله يهود و نابودى آنان بدان معنى است كه:
 
#  پيامبر (ص) نمى‌ خواست به يهوديان فرصت دهد تا در او طمع كنند و به شكست مسلمانان اميد بندند و با اطرافيان هم عقيده خويش از منافقان و مشركان بر ضدّ مسلمانان متّحد شوند، زيرا تحمل پيامبر (ص) و سفارش بردبارى و شكيبايى به مسلمانان موجب شد كه يهوديان گمان برند اين مواضع ناشى از ضعف و فتور مسلمانان است. از اين رو به تعرضات خويش نسبت به مسلمانان ادامه دادند.
 
#راه نابودى ساير دشمنان را كه از نظر عدّه و عدّه و مال و ثروت از بنى قينقاع به مراتب ضعيف‌ تر بودند، هموار نمايد، زيرا وقتى ببينند كه قدرتمندان يهود نتوانستند كارى از پيش ببرند، آنان به طريق اولى نخواهند توانست كارى انجام دهند.
 
#غنايم بنى قينقاع مى‌ توانست با تأمين بخشى از نيازهاى مالى مسلمانان، برخى ديگر را نيز به نابودى دشمن اميدوار ساخته راه مقاومت در مقابل آنان را فراروى مسلمانان تسهيل نمايد.
 
#با سركوبى اين قبيله، در حقيقت رسول خدا (ص) از يك دشمن خطرناك داخلى كه به لحاظ شناخت نقاط ضعف و قوت مسلمانان به مراتب از دشمن خارجى خطرناك‌ تر بود، رهايى پيدا مى ‌كرد.
 
#از بين بردن دشمن يهودى مى ‌بايست مرحله به مرحله اجرا مى ‌شد. در حالى كه جنگ با همه قبايل يهود در يك مرحله براى سپاه مسلمانان امكان‌پذير نبود و چه بسا نتايج مطلوب را عايد نمى‌كرد. بدين ترتيب غلبه بر يك قبيله به‌ مراتب آسان ‌تر و پيروزى بر آن به راحتى امكان‌پذير بود.
 
#وقتى مسلمانان دريابند كه بر شجاع‌ترين، ثروتمندترين و پرنفوذترين قبايل يهود پيروز شده‌ اند، ديگر مجالى براى ترس و ترديد در پيروزى بر ساير دشمنان يهودى نخواهد بود.
 
  
 +
# گفته شده: یک روز یک زن مسلمان به بازار [[بنی قینقاع|بنى قینقاع]] رفت و در نزد زرگرى نشست تا زیورى براى وى بسازد. مردان [[یهود|یهود]] از او خواستند تا چهره خود را بگشاید، امّا زن مسلمان خوددارى کرد. جواهرى یا مرد دیگرى از ایشان بیامد، چنان که زن متوجّه‌ نشد، لباس او را از پشت گره زد. چون زن برخاست پشتش برهنه شد و یهودیان بر او خندیدند. زن فریاد زد و مرد مسلمانى بر یهودى تاخت و او را کشت. یهودیان نیز آن مسلمان را محاصره کردند و کشتند. خویشان مرد مسلمان، هم‌کیشان خود را به یارى طلبیدند و مسلمانان به خشم آمدند.<ref> المغازى، ج ۱، ص ۱۷۷؛ و نک: طبقات الکبرى، ج ۱، ص ۲۹؛ انساب الاشراف، ج ۱، ص ۳۰۹  </ref> [[عبادة بن صامت]] که هم پیمان آنان بود، دست از اتحاد با آنان برداشت و گفت: یا رسول اللّه، من به ولایت خداوند و رسول پایبندم و از یهودیان کافر بیزارى مى‌جویم. امّا [[عبدالله بن ابی سلول|عبدالله بن ابى]] همچنان به پیمان خود با بنى قینقاع وفادار ماند و اصرار ورزید تا پیامبر (ص) آن‌ها را رها سازد.
 +
# همچنین گفته اند: [[پیامبر اسلام|رسول خدا]] صلى الله علیه و آله پس از [[جنگ بدر]] احساس کرد یهودیان قصد [[فتنه|فتنه‌]] گرى دارند؛ فراهمشان آورده و آنان را به یاد پیمان‌نامه‌هایشان انداخت و از اختلاف و دشمنی، آنان را بر حذر داشت و از ایشان خواست تا [[اسلام]] را بپذیرند چه بسا آنچه بر [[قریش|قریش]] رفته، بر سر آنان بیاید. بنى قینقاع با سرکشی گفتند که تو با عده‌اى جاهل به نبرد درگیر شده ‌اى، اما ما «بنى الحرب» هستیم.<ref>  المغازى، ج ۱، ص ۱۷۷؛ و نک: طبقات الکبرى، ج ۱، ص ۲۹؛ انساب الاشراف، ج ۱، ص ۳۰۹ </ref> آیه‌ اى از [[سوره انفال]] -که درست پس از بدر نازل شده- مسأله ترس از خیانت را مطرح نمود و تکلیف رسول خدا صلى الله علیه و آله را درباره آن آشکار کرد: «و اِمّا تَخافَنَّ مِنْ قَوْمٍ خِیانَهً فَانْبِذْ اِلَیهِمْ عَلی سَواءٍ، اِنّ اللّهَ لایحِبّ الْخائنینَ؛ اگر مى ‌دانى که گروهى در پیمان خیانت مى ‌ورزند، به آنان اعلام کن که همانند خودشان عمل خواهى کرد؛ زیرا خدا خائنان را دوست ندارد».<ref>  انفال، ۵۸ </ref> [[محمد بن عمر واقدی|واقدی]] مى‌گوید: همین [[آیه|آیه]] سبب شد تا رسول خدا صلى الله علیه و آله به سراغ این طایفه برود.<ref> المغازى، ج ۱، ص ۱۷۷؛ و نک: طبقات الکبرى، ج ۱، ص ۲۹؛ انساب الاشراف، ج ۱، ص ۳۰۹ </ref>
 +
 +
==محاصره و شکست بنی‌قینقاع==
 +
پس از نزول آیه فوق، [[پیامبر اسلام]] صلی الله علیه و آله دستور حمله به سوی طایفه [[بنی قینقاع|بنی قینقاع]] را صادر کرد. آن حضرت، [[ابولُبابه انصارى]] را در [[مدینه]] به جای خویش گمارد و به همراه ۷۰۰ مرد جنگی که ۳۰۰ تن از آنان زره بر تن داشتند، در ۱۵ [[شوال]] سال دوم قمری به سوی قینقاع حرکت کرد و یهودیان این محله از ترس رویارویی با مسلمانان وارد دژ خویش شده و آن را از پشت بستند.
 +
 +
پیامبر صلی الله علیه و آله آنان را محاصره کرد و به مدت ۱۵ روز به این محاصره ادامه داد تا این که یهودیان تسلیم شدند. مسلمانان آنان را دست بستند و قصد اعدامشان نمودند. ولی [[عبدالله بن ابی سلول|عبدالله بن ابى]] سردسته منافقان مدینه که با یهودیان حشر و نشر داشته و سابقاً با طایفه آنان هم‌پیمان بود، از آنان در نزد پیامبر صلی الله علیه و آله شفاعت کرد و اصرار و تاکید فراوان نمود تا آن حضرت از کشتن آنان درگذشت. ولی شرط نمود که آنان باید تمام ابزارهای جنگی و دارایی‌های خویش را واگذارند و به همراه زنان و فرزندان خویش این سرزمین را ترک گویند و به سوی [[شام]] هجرت کنند.
 +
 +
یهودیان به ناچار تمام دارایی‌های خویش را گذاشته و به همراه زنان و فرزندانشان مدینه را ترک و به خیبر رفتند. در آنجا تعدادی ماندنی شده و بقیه به "اذرعات" مجاور سرزمین [[اردن]] در سرزمین شام هجرت کردند و مسلمانان را از شرارت‌ها و دشمنی‌های خویش رها ساختند. پیامبر صلی الله علیه و آله اموال و دارایی‌های آنان را به غنیمت گرفت و [[خمس]] آن‌ها را برای خویش برداشت و بقیه را میان مبارزان تقسیم کرد. این نخستین موردی بود که پیامبر صلی الله علیه و آله از غنیمت جنگی، خمس گرفته بود.
 +
 +
==آثار و نتایج غزوه بنی‌قینقاع==
 +
جنگ مسلمانان با [[بنی قینقاع|بنى قینقاع]] - به عنوان مهمترین و ثروتمندترین قبیله [[یهود|یهود]] - و نابودى آنان بدان معنى است که:
 +
 +
#[[پیامبر اسلام|پیامبر اسلام]] (ص) نمى‌ خواست به یهودیان فرصت دهد تا در او طمع کنند و به شکست مسلمانان امید بندند و با اطرافیان هم عقیده خویش از [[منافقان]] و مشرکان بر ضدّ مسلمانان متّحد شوند، زیرا تحمل پیامبر (ص) و سفارش بردبارى و شکیبایى به مسلمانان موجب شد که یهودیان گمان برند این مواضع ناشى از ضعف و فتور مسلمانان است. از این رو به تعرضات خویش نسبت به مسلمانان ادامه دادند.
 +
#راه نابودى سایر دشمنان را که از نظر عِدّه و عُدّه و مال و ثروت از بنى قینقاع به مراتب ضعیف‌ تر بودند، هموار نماید، زیرا وقتى ببینند که قدرتمندان یهود نتوانستند کارى از پیش ببرند، آنان به طریق اولى نخواهند توانست کارى انجام دهند.
 +
#غنایم بنى قینقاع مى‌ توانست با تأمین بخشى از نیازهاى مالى مسلمانان، برخى دیگر را نیز به نابودى دشمن امیدوار ساخته راه مقاومت در مقابل آنان را فراروى مسلمانان تسهیل نماید.
 +
#با سرکوبى این قبیله، در حقیقت رسول خدا (ص) از یک دشمن خطرناک داخلى که به لحاظ شناخت نقاط ضعف و قوت مسلمانان به مراتب از دشمن خارجى خطرناک‌ تر بود، رهایى پیدا مى ‌کرد.
 +
#از بین بردن دشمن یهودى مى ‌بایست مرحله به مرحله اجرا مى ‌شد. در حالى که جنگ با همه قبایل یهود در یک مرحله براى سپاه مسلمانان امکان‌پذیر نبود و چه بسا نتایج مطلوب را عاید نمى‌کرد. بدین ترتیب غلبه بر یک قبیله به‌ مراتب آسان ‌تر و پیروزى بر آن به راحتى امکان‌پذیر بود.
 +
#وقتى مسلمانان دریابند که بر شجاع‌ترین، ثروتمندترین و پرنفوذترین قبایل یهود پیروز شده‌ اند، دیگر مجالى براى ترس و تردید در پیروزى بر سایر دشمنان یهودى نخواهد بود.
 
==پانویس==
 
==پانویس==
<references/>
+
<references />
== منابع==
+
==منابع==
*سيرت جاودانه / ترجمه الصحیح من سیرة نبی الاعظم،علامه جعفر مرتضى العاملى ، مترجم محمد سپهرى، پژوشگاه فرهنگ و انديشه اسلامى‌، تهران، 1384 ش
+
*سیرت جاودانه/ ترجمه الصحیح من سیرة نبی الاعظم، علامه جعفر مرتضى العاملى، مترجم محمد سپهرى، پژوشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامى‌، تهران، ۱۳۸۴ش.
*سيره رسول خدا صلى الله عليه و آله وسلم‌،رسول جعفريان ،دليل ما ، قم، 1383 ش‌‌
+
*سیره رسول خدا صلى الله علیه و آله وسلم‌، رسول جعفریان، دلیل ما، قم، ۱۳۸۳ش‌‌.
 +
*مؤسسه تبیان، نرم‌افزار دایرة‌المعارف چهارده معصوم علیهم‌السلام.
 +
{{غزوات پیامبر اکرم}}
 +
[[رده:غزوات پیامبر اکرم]]
 +
[[رده:جنگ های صدر اسلام]]
 +
[[رده:وقایع ماه شوال]]
 +
[[رده: مقاله های مهم]]
 +
{{سنجش کیفی
 +
|سنجش=شده
 +
|شناسه= خوب
 +
|عنوان بندی مناسب= خوب
 +
|کفایت منابع و پی نوشت ها= خوب
 +
|رعایت سطح مخاطب عام= خوب
 +
|رعایت ادبیات دانشنامه ای= خوب
 +
|جامعیت= خوب
 +
|رعایت اختصار= خوب
 +
|سیر منطقی= خوب
 +
|کیفیت پژوهش= خوب
 +
|رده= دارد
 +
}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۸ اکتبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۰:۰۸

عده ای از یهودیان مدینه به نام «بنى قینقاع» که پس از ورود رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به مدینه با ایشان پیمان صلح بسته بودند، در سال دوم هجری پیمان شکستند و به ایشان اعلام جنگ کردند. پس از محاصره یهود در قعله های خود توسط سپاهیان اسلام و تسلیم شدن آنان، از مدینه اخراج شدند.

غزوه بنی قینقاع
بنی قینقاع.jpg
زمان پانزدهم شوال سال دوم هجری
مکان مدینه
غزوه قبلی غزوه کدر
غزوه بعدی غزوه سویق
علت غزوه سرکوب شورش یهودیان بنی قینقاع که عهدشکنی کرده بودند.
نتیجه پیروزی قاطع مسلمانان و اخراج یهودیان از مدینه.
دوطرف درگیری و تعداد آنها
مسلمانان یهودیان بنی قینقاع

بین از ۴۰۰ زره پوش

فرماندهان
رسول خدا(ص) ــــ
پرچم داران
امام علی(ع) ــــ
تلفات
ـــ ــــ
آیه ۵۸ سوره انفال، آیه‌هاى ۱۲- ۱۳ سوره آل عمران و آیات ۵۱-۵۶ سوره مائده در مورد این غزوه می باشد‌‌.

پیمان بنی‌قینقاع با پیامبر اکرم

پس از آن که پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله به مدینه هجرت کرد و نظام حکومتی اسلام را پایه‌ریزی نمود، با یهودیان مقیم این شهر و حوالی آن پیمان همزیستی مسالمت‌آمیز امضا کرد و از آنان تعهد گرفت که با دشمنان اسلام همکاری نکرده و بر علیه اسلام و مسلمانان هیچ دسیسه و فتنه‌ای ایجاد نکنند. اما قوم یهود هرگاه احساس می‌کرد که پیامبر صلی الله علیه و آله و حکومت اسلامی در مدینه منوره در معرض خطر قرار گرفته است، خوشحال شده و در صدد همکاری با دشمنان اسلام برمی‌آمدند و پیمان نامه خویش را نقض می‌کردند.

یکی از این قبایل مشهور و ثروتمند یهود مدینه، طایفه "بنى قَینقاع" بود که افراد آن در حوالی مدینه می‌زیسته و به کار تجارت و صنعتگرى می‌پرداختند[۱] و از داشتن زمین‌های زراعی، باغستان و دامداری محروم بودند. آنان در محله خویش، بازار بازرگانی مهمی داشتند که بسیاری از عرب‌ها اعم از مسلمان، مسیحی، یهود، مشرک و بت‌پرست در آن جا خرید و فروش می‌کردند.

علت وقوع غزوه بنی‌قینقاع

مورخان دو علت را برای غزوه «بنی‌قینقاع» ذکر کرده اند:

  1. گفته شده: یک روز یک زن مسلمان به بازار بنى قینقاع رفت و در نزد زرگرى نشست تا زیورى براى وى بسازد. مردان یهود از او خواستند تا چهره خود را بگشاید، امّا زن مسلمان خوددارى کرد. جواهرى یا مرد دیگرى از ایشان بیامد، چنان که زن متوجّه‌ نشد، لباس او را از پشت گره زد. چون زن برخاست پشتش برهنه شد و یهودیان بر او خندیدند. زن فریاد زد و مرد مسلمانى بر یهودى تاخت و او را کشت. یهودیان نیز آن مسلمان را محاصره کردند و کشتند. خویشان مرد مسلمان، هم‌کیشان خود را به یارى طلبیدند و مسلمانان به خشم آمدند.[۲] عبادة بن صامت که هم پیمان آنان بود، دست از اتحاد با آنان برداشت و گفت: یا رسول اللّه، من به ولایت خداوند و رسول پایبندم و از یهودیان کافر بیزارى مى‌جویم. امّا عبدالله بن ابى همچنان به پیمان خود با بنى قینقاع وفادار ماند و اصرار ورزید تا پیامبر (ص) آن‌ها را رها سازد.
  2. همچنین گفته اند: رسول خدا صلى الله علیه و آله پس از جنگ بدر احساس کرد یهودیان قصد فتنه‌ گرى دارند؛ فراهمشان آورده و آنان را به یاد پیمان‌نامه‌هایشان انداخت و از اختلاف و دشمنی، آنان را بر حذر داشت و از ایشان خواست تا اسلام را بپذیرند چه بسا آنچه بر قریش رفته، بر سر آنان بیاید. بنى قینقاع با سرکشی گفتند که تو با عده‌اى جاهل به نبرد درگیر شده ‌اى، اما ما «بنى الحرب» هستیم.[۳] آیه‌ اى از سوره انفال -که درست پس از بدر نازل شده- مسأله ترس از خیانت را مطرح نمود و تکلیف رسول خدا صلى الله علیه و آله را درباره آن آشکار کرد: «و اِمّا تَخافَنَّ مِنْ قَوْمٍ خِیانَهً فَانْبِذْ اِلَیهِمْ عَلی سَواءٍ، اِنّ اللّهَ لایحِبّ الْخائنینَ؛ اگر مى ‌دانى که گروهى در پیمان خیانت مى ‌ورزند، به آنان اعلام کن که همانند خودشان عمل خواهى کرد؛ زیرا خدا خائنان را دوست ندارد».[۴] واقدی مى‌گوید: همین آیه سبب شد تا رسول خدا صلى الله علیه و آله به سراغ این طایفه برود.[۵]

محاصره و شکست بنی‌قینقاع

پس از نزول آیه فوق، پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله دستور حمله به سوی طایفه بنی قینقاع را صادر کرد. آن حضرت، ابولُبابه انصارى را در مدینه به جای خویش گمارد و به همراه ۷۰۰ مرد جنگی که ۳۰۰ تن از آنان زره بر تن داشتند، در ۱۵ شوال سال دوم قمری به سوی قینقاع حرکت کرد و یهودیان این محله از ترس رویارویی با مسلمانان وارد دژ خویش شده و آن را از پشت بستند.

پیامبر صلی الله علیه و آله آنان را محاصره کرد و به مدت ۱۵ روز به این محاصره ادامه داد تا این که یهودیان تسلیم شدند. مسلمانان آنان را دست بستند و قصد اعدامشان نمودند. ولی عبدالله بن ابى سردسته منافقان مدینه که با یهودیان حشر و نشر داشته و سابقاً با طایفه آنان هم‌پیمان بود، از آنان در نزد پیامبر صلی الله علیه و آله شفاعت کرد و اصرار و تاکید فراوان نمود تا آن حضرت از کشتن آنان درگذشت. ولی شرط نمود که آنان باید تمام ابزارهای جنگی و دارایی‌های خویش را واگذارند و به همراه زنان و فرزندان خویش این سرزمین را ترک گویند و به سوی شام هجرت کنند.

یهودیان به ناچار تمام دارایی‌های خویش را گذاشته و به همراه زنان و فرزندانشان مدینه را ترک و به خیبر رفتند. در آنجا تعدادی ماندنی شده و بقیه به "اذرعات" مجاور سرزمین اردن در سرزمین شام هجرت کردند و مسلمانان را از شرارت‌ها و دشمنی‌های خویش رها ساختند. پیامبر صلی الله علیه و آله اموال و دارایی‌های آنان را به غنیمت گرفت و خمس آن‌ها را برای خویش برداشت و بقیه را میان مبارزان تقسیم کرد. این نخستین موردی بود که پیامبر صلی الله علیه و آله از غنیمت جنگی، خمس گرفته بود.

آثار و نتایج غزوه بنی‌قینقاع

جنگ مسلمانان با بنى قینقاع - به عنوان مهمترین و ثروتمندترین قبیله یهود - و نابودى آنان بدان معنى است که:

  1. پیامبر اسلام (ص) نمى‌ خواست به یهودیان فرصت دهد تا در او طمع کنند و به شکست مسلمانان امید بندند و با اطرافیان هم عقیده خویش از منافقان و مشرکان بر ضدّ مسلمانان متّحد شوند، زیرا تحمل پیامبر (ص) و سفارش بردبارى و شکیبایى به مسلمانان موجب شد که یهودیان گمان برند این مواضع ناشى از ضعف و فتور مسلمانان است. از این رو به تعرضات خویش نسبت به مسلمانان ادامه دادند.
  2. راه نابودى سایر دشمنان را که از نظر عِدّه و عُدّه و مال و ثروت از بنى قینقاع به مراتب ضعیف‌ تر بودند، هموار نماید، زیرا وقتى ببینند که قدرتمندان یهود نتوانستند کارى از پیش ببرند، آنان به طریق اولى نخواهند توانست کارى انجام دهند.
  3. غنایم بنى قینقاع مى‌ توانست با تأمین بخشى از نیازهاى مالى مسلمانان، برخى دیگر را نیز به نابودى دشمن امیدوار ساخته راه مقاومت در مقابل آنان را فراروى مسلمانان تسهیل نماید.
  4. با سرکوبى این قبیله، در حقیقت رسول خدا (ص) از یک دشمن خطرناک داخلى که به لحاظ شناخت نقاط ضعف و قوت مسلمانان به مراتب از دشمن خارجى خطرناک‌ تر بود، رهایى پیدا مى ‌کرد.
  5. از بین بردن دشمن یهودى مى ‌بایست مرحله به مرحله اجرا مى ‌شد. در حالى که جنگ با همه قبایل یهود در یک مرحله براى سپاه مسلمانان امکان‌پذیر نبود و چه بسا نتایج مطلوب را عاید نمى‌کرد. بدین ترتیب غلبه بر یک قبیله به‌ مراتب آسان ‌تر و پیروزى بر آن به راحتى امکان‌پذیر بود.
  6. وقتى مسلمانان دریابند که بر شجاع‌ترین، ثروتمندترین و پرنفوذترین قبایل یهود پیروز شده‌ اند، دیگر مجالى براى ترس و تردید در پیروزى بر سایر دشمنان یهودى نخواهد بود.

پانویس

  1. المغازى، ج ۱، ص ۱۷۹؛ انساب الاشراف، ج ۱، ص ۳۰۹
  2. المغازى، ج ۱، ص ۱۷۷؛ و نک: طبقات الکبرى، ج ۱، ص ۲۹؛ انساب الاشراف، ج ۱، ص ۳۰۹
  3. المغازى، ج ۱، ص ۱۷۷؛ و نک: طبقات الکبرى، ج ۱، ص ۲۹؛ انساب الاشراف، ج ۱، ص ۳۰۹
  4. انفال، ۵۸
  5. المغازى، ج ۱، ص ۱۷۷؛ و نک: طبقات الکبرى، ج ۱، ص ۲۹؛ انساب الاشراف، ج ۱، ص ۳۰۹

منابع

  • سیرت جاودانه/ ترجمه الصحیح من سیرة نبی الاعظم، علامه جعفر مرتضى العاملى، مترجم محمد سپهرى، پژوشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامى‌، تهران، ۱۳۸۴ش.
  • سیره رسول خدا صلى الله علیه و آله وسلم‌، رسول جعفریان، دلیل ما، قم، ۱۳۸۳ش‌‌.
  • مؤسسه تبیان، نرم‌افزار دایرة‌المعارف چهارده معصوم علیهم‌السلام.
غزوات پیامبر اکرم (ص)
2 هجری غزوه ودّان * غزوه بواط * غزوه عشيره‌ * غزوه كدر * غزوه بنى قينقاع * غزوه سويق‌
3 هجری غزوه بدر * غزوه غطفان‌ * غزوه احد * غزوه حمراء الأسد
4 هجری غزوه بنى نضير * غزوه ذات الرقاع * غزوه بدر الموعد
5 هجری غزوه دومة الجندل‌ * غزوه خندق یا احزاب * غزوه بنى قريظه‌
6 هجری غزوه بنى لحيان * غزوه ذى قرد * غزوه بنى مصطلق * غزوه حديبيه
7 هجری غزوه خيبر
8 هجری غزوه فتح مكه‌ * غزوه حنين * غزوه طائف‌
9 هجری غزوه تبوك‌