علامه امینی

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۱۶ ژوئیهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۳:۰۵ توسط شیرین سادات حسینی (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای جدید حاوی ' {{بخشی از یک کتاب}} '''منبع:''' تلخيص از كتاب گلشن ابرار، جلد 2، صفحه 733 '''نویسنده:''' ...' ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.

Icon book.jpg

محتوای فعلی بخشی از یک کتاب متناسب با عنوان است.

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)

منبع: تلخيص از كتاب گلشن ابرار، جلد 2، صفحه 733

نویسنده: سيد عليرضا سيد كباري

میلاد نور

زمین و آسمان تبریز نور باران بود. بوی گل محمدی در فضای شهر پیچیده بود. بوی بهار می‎آمد. تبریز در شبی رؤیایی بسر می‎برد. صدای حمد و تهلیل و تكبیر از همه جا بلند بود. امام علی علیه السلام آن شاهكار آفرینش از خدای كعبه مولودی خواسته بود، خجسته، تا یاد حماسه بزرگ غدیر را زنده كند.

باغبان آفرینش، ندای علی علیه السلام را چگونه بی‎پاسخ می‎گذاشت؟ علی علیه السلام نور خدا، امید امت، فیض حق بود. دعایش مستجاب می‎گردید. خطه شیران، تبریز به امید طلوع بامدادی بود كه ناگه بانگ تكبیر مؤذن، شب را شكست و از نور خبر داد.

هزار و سیصد و بیست سال از هجرت رسول اكرم صلی الله علیه و آله، از مكه به مدینه می‎گذشت كه «آقا میرزا احمد» صاحب پسر شد. سر به خاك سائید و طلوع آفتاب زندگی در خانه‎اش را سپاس نهاد. در كنار بستر كودك جای گرفت، بغل كرد، بوسید و بوئیدش. اشك شوق از دیدگانش بسان مرواریدی بر گونه كودك غلطید. سیمای طفل با جذبه و نوری كه در آن بود پدر را از خود برده بود. چشم از رخ فرزند برنمی‎داشت. پدر نام فرزندش را «عبدالحسین» نامید تا در سیر امامت و شهادت و حماسه و ایثار گام نهد و بدین صورت عشق وافر خود به پیشوای سوم شیعیان را از خود متبلور ساخت.

سوره تربیت

روزها گذشت. فرزند به دوره‎ای از زندگی رسید كه می‎توانست تعالیم پدر را به جان بپذیرد. او دیگر به بازی كم توجه شده بود و در عالم خیال سیر می‎كرد. می‎خواست بداند بیاموزد و در هستی اندیشه كند. نخست آموزه‎های مادر را فراگرفت. آیات قرآنی و سوره‎های كوتاهی كه با اوزان مخصوص جان او را صیقلی می‎داد. تا نوبت به تعالیم پدر شد.

آقا میرزا احمد از دانشمندان نامی تبریز كه در سال 1287 هجری قمری در قریه «سُرُدها» از نواحی تبریز متولد شده بود. از سال 1304 برای ادامه تحصیل به شهر آمده و بعد از فراگیری مقدمات، در محضر درس علامه بزرگوار مرحوم حاج میرزا اسدالله حضور یافت و به مرتبه‎ای از دانش پژوهی رسید كه صلاحیت علمی آن بزرگ از طرف زعیم بزرگوار حضرت آیت الله میرزا علی آقای شیرازی و فقیه برجسته حاج میرزا علی ایروانی مورد تأیید واقع شد.

علم و عمل از وی شخصیتی برجسته ساخته بود. حْسن سیرت، آراستگی طبیعت و پرهیزكاری وی زبانزد خاص و عام بود.[۱] وی اكنون تربیت فرزند خویش را بر عهده می‎گرفت تا به نیكی به بار آید و با دین محمدی و آئین علوی آشنا گردد. عبدالحسین به چنین پدری افتخار می‎كرد و خدای را سپاس می‎گفت كه در خانه علم و تقوا تولد یافته و تربیت می‎شود.

آموزش علوم توسط پدر شروع شد و در طی سال ها آموزش ادبیات فارسی و عربی، منطق، فقه و اصول انجام گرفت. عبدالحسین همان گونه كه دروس متداول حوزه‎های علمیه را فرامی‎گرفت و به حفظ اشعاری چون «الفیه ابن مالك» در علم نحو می‎پرداخت، در سایه هدایت پدر، اشعاری هم از بزرگان دین حفظ كرد.

از اولین شعرهایی كه پدر، فرزند و شاگردش را به آموختن و حفظ آن تشویق كرد، شعری از حضرت علی علیه السلام بود.[۲] او می‎دانست همان گونه كه برای علم نحو ابیاتی قرار داده شده است تا با حفظ آن ها اصول آن علم به آسانی در دست باشد، باید اصول اعتقادات را هم از این طریق به شاگردان مكتب توحید آموخت.

عبدالحسین كتاب های مختلفی در حدیث و اعتقادات را نزد پدر خواند و از آن ها بهره برد. و مسایل مشكل را با استاد در میان نهاد و به حل آن ها پرداخت. اهتمام به قرآن و حدیث، به خصوص به نهج البلاغه، وی را عاشق امام علی علیه السلام كرد. چه نیك به یاد داشت آن سخن گران مایه را كه: «هیچ آیه‎ای در قرآن کریم نیست كه اول آن «یا ایها الذین آمنوا» باشد، مگر آن كه علی ابن ابیطالب علیه السلام سردار مخاطبان آن آیه و امیر و شریف و اول ایشان است».[۳]

قرآن و نهج البلاغه دو كتاب گرانقدر برای این محصل جوان بود. وی این دو كتاب را بارها مطالعه كرده و در معانی آن دقیق شده بود. گاهی در مطالعه این دو كتاب می‎گریست و نم‌نم اشك بر گونه‎اش جاری می‎شد و چون درّی گران مایه در سینه وی نهان می‎گردید.

جد وی «مولی نجف علی» مشهور به «امین الشرع» از اهالی آذربایجان بود كه سال 1275 هجری قمری متولد شده و خویشتن را به علم و ادب و پاكی و پرهیزكاری آراسته بود. آن بزرگ شیفته جمع آثار ائمه اطهار علیهم السلام بود و از آن جا كه از ادب فارسی و تركی بهره وافر برده بود، قصایدی چند به این دو زبان داشت. خانواده عبدالحسین به مناسبت شهادت جدش به «امینی» معروف شده است. عبدالحسین هم راهی را در پیش گرفته بود كه امین شرع و مدافع اسلام ناب محمدی و علوی باشد.

هجرت عشق

سال 1342 هجری بود، عبدالحسین بیست و دو سال در كنار پدر با نشست و برخاست او و درس های علمی و عملی‎اش، با اسلام و قرآن آشنا شده بود و از محضر بزرگان دیگری چون جناب حاج سید محمد مؤلف «مصباح السالكین» مشهور به «مولانا» و جناب حاج سید مرتضی خسروشاهی صاحب «اهداء الحقیر در معنی حدیث غدیر» و جناب شیخ حسین مؤلف «هدیه الانام» بهره‎های علمی برده بود.

عشق به امام علی علیه السلام و علاقه به تحصیل عالی وی را به كوی عشق هدایت كرد. «نجف اشرف»، شهری كه سابقه تاریخی آن بر همگان روشن است. حوزه علمیه نجف از دیرباز جایگاهی برای رشد و تعالی دانشجویان علوم اسلامی بود و اینك مسافر عاشق می‎خواست به شهر علم وارد شود.

عبدالحسین داستان هجرت را با پدر در میان نهاد. پدر بر قامت برومند فرزند نظری انداخت و با دیدگانی اشكبار بر هجرت فرزند پاسخ مثبت داد. پدر از ندای امام آگاه بود و از جاذبه علی علیه السلام حكایات فراوانی به خاطر داشت. چگونه می‎توانست عاشق را از معشوق دور نگاه دارد؟ كه او بی‎عشق افسرده می‎شد و این بر پدر سخت گران بود. پدر لذت دیدار و هم نوایی با فرزند را از دامن شست و وی را به امام علی علیه السلام بخشید و فرزندش امام حسین علیه السلام. همان گونه كه فرزند از لذات مادی به حیات جاوید روآورده بود.

امینی هواخواه علی علیه السلام بود و خود می‎دانست كه علی علیه السلام او را به شهر خویش فراخوانده است از این رو ملامت سرزنشگران و كوردلان را به هیچ انگاشت و زیر لب زمزمه می‎نمود:

ملك در سجده آدم، زمین بوس تو نیت كرد × كه در حسن تو لطفی دید بیش از حد انسانی

شهر نجف با سابقه دیرینه، از عصر شیخ طوسی مهد علم و تقوی و فضیلت بود و بزرگ دانشگاه عالم تشیع محسوب می‎گشت و با آشفته بازاری كه در ایران ـ در آغاز كودتا و سپس سلطنت رضاخان ـ به وجود آمده بود، محل مناسبی برای تحصیل بشمار می‎رفت.

و امینی در صدد بود با تحصیل در عتبات به جهاد علمی پردازد، عالمی فریادگر شود و مسیر حق را تداوم بخشد. وی با هجرت به نجف در صدر تكمیل معارف الهی بود. از این رو در مكتب درس حضرات آیات سید محمد فیروزآبادی ـ متوفی 1345 هجری قمری ـ و سید ابوتراب خوانساری ـ متوفی 1346 هجری قمری ـ حاضر شد:

سپاه شقایق

شیخ مصلح سرزمین عشق، امینی در روزگاری به شهر علی ابن ابیطالب علیه السلام وارد شده بود كه با از هم پاشیدن امپراطوری عثمانی، عراق به دست انگلیسی های ناپاك افتاده بود. وی هنوز شهدای انقلاب مشروطیت را به خاطر داشت كه با مظلومیتی دیگر مواجه شد و در صدد برآمد تا با یاد شهیدان راه فضیلت، امت متفرق اسلامی را به وحدت و اخوّت اسلامی دعوت نماید. چرا كه خون شهیدان رایج‎ترین سكه تاریخ بشریت در راه آزادی و استقلال و امت اسلامی است. و این سكه طلائی نه در ضرابخانه‎های آزادیخواهان، بلكه در ضرابخانه‎های مستبدان به نفع امت اسلام زده شده است.

علامه امینی زندگی شهدای راه حق و فضیلت را اولین تألیف خویش قرار داد تا با جمع آوری گلهای بوستان فضیلت امت اسلامی را به بزرگ آرمان الهی سوق دهد. آرمان والایی كه برای تحقق آن رادمردان بسیاری وضوی خون ساخته بودند و در محراب عشق به نماز ایستادند.

علامه امینی در اولین تألیف خویش ابداع و ابتكاری بكار برد كه پیش از آن كسی به انجامش موفق نشده بود. با تألیف گرانبهای «شهداءالفضیله» گوی سبقت را از همگان ربوده و بر گذشتگان و معاصران خویش برتری یافت. از كتاب های قدیمی كه در معرض نابودی و فراموشی بود گزارشاتی درباره علمای گذشته و قریب العهد فراهم آورده و به جاودانگی رساند.

بدین منظور بار سفر بسته و كشورها پیمود تا با رنج بسیار، كه برای هر كس تحمل پذیر نیست، این مجموعه از شرح حال را گرد آورد. كتابخانه‎های ایران و عراق را زیر پا گذاشته و در كتاب های خطی كمیاب به دنبال مردانی گشته كه به راه حق شهید گشته‎اند، وی پس از صرف سال ها و ماه ها این مهم را به انجام رساند.[۴] و پس از این تألیف به عنوان مجاهدی نستوه زبانزد خاص و عام شد. برخی از دانشمندان اسلامی كه با تقریظ های خود این اثر جاودانه را ستودند، عبارتند از:

  • 1. بزرگ مرجع شیعه آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی.
  • 2. آیت الله العظمی حاج آقا حسین طباطبایی قمی.
  • 3. آیت الله شیخ محمدحسین غروی اصفهانی.

به این ترتیب علامه امینی، با «شهداء الفضیله» مواضع صد و سی تن از علمای دین و پیروان امام علی علیه السلام و آل علی علیه السلام را از قرن چهارم تا چهاردهم به رشته تحریر درآورد. تا امت اسلامی همچنان سرفراز و استوار در مقابل فتنه‎های دشمنان ایستادگی نمایند.

زمانی كه استعمارگران با ترتیب دادن جنگ های جهانی درصدد برآمدند تا ملل اسلامی را مورد تجاوز قرار داده و جزو مستعمرات خویش درآورند. امینی با تألیف كتاب شریف شهداء الفضیله بزرگ اسوه‎های شجاعت و ایثار را در مقابل مردم غیور مسلمان سامان داد و آنان را به پایداری و استقامت فراخواند.

در این دوره است كه مجتهد مجاهد تبریز، آقا میرزا صادق تبریزی (1274ـ1351) علیه فساد و استبداد رضاخانی نهضت را شكل می‎دهد و آیت الله العظمی حاج آقا حسین قمی (1282ـ1366) نهضت خراسان را رهبری می‎نماید[۵] و آیت الله كاشانی كه تازه از عراق به جبهه جنگ علیه انگلیس به ایران آمده است، حركت سیاسی خود را در مقابل استبداد رضاخانی آغاز نموده است.

غواص بحر معانی

علامه امینی به عنوان محدث، مفسر، فیلسوف و متكلم و فقیه دست به تحقیقات دامنه داری می‎زند. شیخ بزرگوار در صدد است فلسفه سیاسی اسلام را در هر صورت ممكن برای مردم كوچه و بازار هم قابل فهم نماید. هر چند كه بعضی از بزرگان علم هم از آن غافل مانده‎اند.

با تحقیق و تعلیق بر كتاب «كامل الزیارات» ابن قولویه قمی كه از مشایخ شیعه محسوب می‎گردد، معتبرترین متون زیارات را در اختیار امت اسلامی قرار می‎دهد و با تألیف «اَدَبُ الزّائر لِمَنْ یَمُمُّ الحائر» كه شرح آداب زیارت حضرت امام حسین علیه السلام است، فلسفه زیارت را بیان می‎دارد.

در این باره شیخ مصلح، عبدالحسین امینی سالهاست كه در پای مكتب درس اساتید بزرگی نشسته و فقه و اصول و فلسفه و كلام اسلامی را فراگرفته است. از این رو «ثمرات الاسفار» را در دو جلد فراهم می‎آورد و بر «رسائل» و «مكاسب» شیخ اعظم انصاری حاشیه می‎نویسد. همچنین رساله‎ای درباره «نیت» می‎نگارد و رساله‎ای در بیان «حقیقت زیارت»، تا به علمای پاكستان پاسخ داده باشد و رساله‎ای در علم «درایه الحدیث».

علامه امینی با تألیفات گرانقدر خویش جنبه علمی و نهاد وقّاد خود را در معرض معاصران قرار می‎دهد و از حضرت آیت الله العظمی سید ابوالحسن اصفهانی و حضرت آیت الله علامه حاج میرزا محمدحسین نائینی و حضرت آیت الله العظمی شیخ عبدالكریم حائری و حضرت آیت الله شیخ محمدحسین كمپانی اصفهانی، اجازه اجتهاد دریافت می‎دارد. و به زادگاه خویش تبریز بازمی‎گردد. تا امین الشرع دیار خویش باشد. اما دل او دیگر بار آهنگ نجف می‎كند.

اینك او رو به قرآن کریم آورده است تا برنامه زندگی بشر و سعادت و خوشبختی و كام روائی وی را از كتاب الهی استخراج نماید. شاگرد مكتب وحی آیاتی از كتاب مبین را برمی‎گزیند و به تفسیر آن می‎نشیند:

  • سوره اعراف، آیه 180:
  • سوره مؤمن، آیه 11؛

آن گاه «العِترَهُ الطّاهِرَهُ فی الكتابِ العزیز» را می‎نگارد و حق اولویت و مولویت خاندان رسالت را تبیین می‎نماید.

شهر آرمانی غدیر

تألیف رسالات گوناگون، جان شیفته وی را خوشنود نساخت. لذا بر آن شد، مدینه فاضله اسلامی را به صورت منقحی امت اسلامی عرضه دارد و داستان سال دهم هجرت را در خاطره‎ها زنده كند و آن زمانی است كه استعمارگران با حیله‎های خاص خود امپراطوری عثمانی را از بین برده‎اند و در عرصه عقیدتی دولت سنی مذهبی را كه به عنوان حكومت اسلامی بر سرزمین پهناوری حكومت می‎كرد، از صحنه خارج ساخته‎اند. علامه امینی به عنوان آسیب شناس اجتماعی، این گونه تشخیص داد كه با زوال دولت عثمانی نباید به دولت های استعمارگر اجازه داد، تا جایگزین دولت ولو ظاهر اسلامی شوند.

از دیدگاه او، امت اسلام كه با زوال دولت 632 ساله عثمانی روبرو گشته است، و تلخی‎های بسیار چشیده، بهتر است، نظام مدینه فاضله اسلامی را كه در آن اصل بنیادی غدیر مطرح است، تجربه نماید. نظامی كه پیامبر جز به آن سفارش نفرموده است.

علامه امینی با تألیف «الغدیر» خاطرات عصر نبوی را تجدید می‎كند، عصری كه سروری از آن امت قرآنی است و رسول اكرم صلی الله علیه و آله رهبری آن را بر عهده دارد و بعد از خود، ولایت علی بن ابی طالب علیه السلام را معرفی كرده است. امینی، احیاگر سنت نبوی، با «الغدیر» جلوه‎های شوكت و عظمت امت اسلامی را در خاطره‎ها زنده می‎دارد و اصل اصیل و محور حكومت قرآنی، جریان غدیرخم را یادآور می‎شود.

امینی در عصری زندگی می‎كند كه شكست دولت عثمانی روی داده است. شكستی كه اگر «اصل غدیر» و رهبری امت آن گونه كه پیامبر اسلام و قرآن کریم فرموده، اجرا می‎گردید، روی نمی‎داد و انگلیس را جرأت آن نبود كه عراق را جزء مستعمرات خویش درآورد.

امینی احیاگر مدینه فاضله قرآنی، با قرآن و حدیث و شعر و حماسه، مبانی فلسفه سیاسی اسلام را به جهانیان ابلاغ نمود. وی علاوه بر این كه با رجوع به قرآن و سنت و رعایت موازین «سند شناسی» و «نقد حدیث» حقائق غیرقابل انكاری را پیش چشم امت اسلامی نهاد و مسأله اختلاف اهل یك كتاب و قبله را از میان برداشت. جهانیان را به این مسأله واقف ساخت كه فلسفه امامت و رهبری از اصول شناخته شده تشیع، از مبانی اصیل اسلامی است كه با رعایت آن حكومت اسلامی برقرار می‎گردد، آن گونه كه در صدر اسلام رسول اعظم الهی و امیرمؤمنان با تكیه به این اصل، حكومت اسلامی را بنیاد نهاده و حیات سیاسی اسلام را استمرار بخشیدند.

علامه مصلح با نقد آثار و تألیفات كسانی چون «ابن تیمیه»، «آلوسی»، «قصیمی» و «رشیدرضا» درصدد برآمد وحدت و اخوت اسلامی را در جهان اسلام بگستراند و تخم های نفاق و تفرقه را بخشكاند. وی در پی اسناد حدیث غدیر، بیست و چهار كتاب تاریخی، بیست و هفت محدث و چهارده مفسر قرآن و هفت متكلم اسلامی را می‎یابد كه به نقد حدیث غدیر پرداخته‎اند. آن گاه راویان حدیث غدیر از صحابه پیامبر صلی الله علیه و آله را به ترتیب حروف الفبا ذكر می‎كند.

وی یكصد و ده تن از اصحاب را نام می‎برد كه حدیث غدیر را روایت كرده‎اند و به نام هشتاد و چهار تابعی اشاره می‎نماید. سپس طبقات راویان حدیث غدیر از علما را برمی‎شمارد از علمای قرن دوم هجری تا قرن چهاردهم سیصد و شصت تن را ذكر می‎كند كه به نقل از حدیث شریف غدیر موفق شده‎اند و علامه مجاهد برای یافتن مدارك معتبر بارها به اقصی نقاط جهان مسافرت می‎نماید تا آن چه را كه از دین الهی در مورد خلافت كبری فرود آمده، به امت اسلام برساند. وی نخست در كتاب گرانقدر الغدیر به آیاتی كه در خصوص امیرمؤمنان امام علی علیه السلام فرود آمده، می‎پردازد، برخی از این آیات نورانی عبارتند از:

آیه تبلیغ[۶]، آیه اكمال دین[۷]، آیات سوره معارج[۸]، آیه ولایت[۹]، سوره هل اتی. همچنین احادیث نبوی و سخنان پیامبر صلی الله علیه و آله را با آمیختگی شگرفی در آغاز و انجام سخن و یا در مقام استدلال و تأیید و تضمین یادآور می‎شود كه بعضی از این احادیث به قرار زیر می‎باشند.

حدیث غدیر و ولایت، حدیث أخاء، حدیث منزلت، حدیث ثقلین، حدیث علی مع الحق و الحق مع علی، حدیث تبلیغ، حدیث انذار العشیره، حدیث اِنَّ علیاً اوّل من اسلم و آمن و صلّی، حدیث ردّ الشمس، حدیث سد الابواب، و صدها حدیث دیگر كه در فضل و بزرگی وصی بر حق حضرت رسول اكرم صلی الله علیه و آله، بر زبان پیامبر اسلام جاری گشته است.

دكتر سید جعفر شهیدی كه خود در نجف و تهران از یاران آن فرزانه بود، نقل می‎كند كه روزی علامه امینی به من گفت: «برای تألیف «الغدیر» ده هزار جلد كتاب خوانده‎ام». وی در ادامه سخن می‎گوید: «او مردی گزافه گو نبود. وقتی می‎گفت كتابی را خوانده‎ام، به درستی خوانده و در ذهن سپرده و از آن یادداشت برداشته بود».[۱۰]

علامه نستوه پس از بررسی اسناد حدیث غدیر و اثبات واقعه مهم عصر نبوی، شاعران چهارده قرن را كه از سفره قرآن توشه برداشته بودند، به شهادت آورد. تا هم یادی از نام آوران و مبارزان مكتب ارجمند علوی كرده باشد و هم فضایل امام علی علیه السلام، وصی حضرت رسول اكرم صلی الله علیه و آله را به اثبات رساند. وی ادب متعهد شیعی را یكی دیگر از حجت های واقعه غدیر دانست و برای فراهم آوردن شعر بزرگ مردان فضیلت سال ها تلاش پیگیر نمود. تا علاوه بر گردآوری شعر حماسه سرایان غدیر، اشتباهات عمدی محققین مغرض را برملا سازد.

سال 1364/1324 چاپ اول كتاب الغدیر در نجف آغاز می‎شود و تا نه جلد آن به طبع رسیده و در سراسر ممالك اسلامی و غیر آن منتشر می‎گردد. با انتشار كتاب گران مایه «الغدیر» سیل نامه‎ها و ستایش ها به دانشمند فرزانه و علامه خبیر ارسال می‎شود. این تقریظ ها گاه از دانشمندان بزرگ شیعه و اهل سنت است و گاه از پادشاهان كشورهای اسلامی.

نكته واحدی كه در تمام ستایش ها به چشم می‎خورد. پذیرش غدیر است به عنوان محور حركت اسلامی و بنیان حكومت دینی و مذهبی اسلام. پادشاهان فرصت طلب درصدد هستند تا این جنبش دینی را به نفع خود به پایان رسانند ولی دانشمندان از جایگاهی بی‎غرضانه به مسأله می‎اندیشند و در حقیقت زنجیر متصل به وحی را بعد از قرن ها به راهنمایی مصلح بزرگ حضرت علامه امینی می‎یابند.

شیخ محمد سعید دحدوح از دانشمندان متتبع و امام جمعه و جماعت «اریحا» از نواحی حلب نامه‎ای ادیبانه به مؤلف «الغدیر» نگاشته و در آن این گونه می‎گوید: «آقای من، كتاب «الغدیر» را دریافت كردم و آن را مورد مطالعه قرار دادم... قبل از آن كه در امواج انبوه معانی آن وارد شوم نیروی فكر و اندیشه‎ام در آن شناور گشت و شمه‎ای از آن را با ذائقه روحی خویش چشیدم. احساس نمودم كه این همان یگانه سرچشمه و منبع آب گوارائی است كه هرگز دگرگون نشود. این منبع جوشان معانی از آب باران صاف‎تر و گواراتر و از مشك خوشبوتر است...».[۱۱]

بوستان هدایت

صاحب الغدیر سال 1373 هجری قمری، هشت سال پس از انتشار نخستین جلد «الغدیر» به تأسیس كتابخانه‎ای اقدام نمود كه نام آن را «مكتبه الامام امیرالمؤمنین علیه السلام» نهاد و در روز عید غدیر افتتاح كرد. آغاز فعالیت این كتابخانه با 42000 جلد كتاب خطی و چاپی بود. در تأسیس این كتابخانه نسخه‎های خطی از كتابخانه‎های معتبری تهیه شد.

وفات

تلاش بی‎پایان، معمار مدینه غدیر را دچار فتور جسمی كرد و بیمار شد. بیماری اندك اندك رو به فزونی گرفت. وی از كار بازماند. كتاب از جلو دیدگانش دور شد و قلم از حركت ایستاد. بیماری و بستری شدن علامه حدود دو سال به طول انجامید و معالجات خارج از كشور هم مفید واقع نشد تا این كه آیتی از آیات الهی و عاشقی از عاشقان ولایت و مجاهدی نستوه روز جمعه 12 تیر ماه 1349 برابر 28 ربیع الثانی 1390 هجری قمری نزدیك ظهر بدرود جهان گفت. وی كه همواره در نماز بود و جز به عبادت خدای كعبه و خدمت به مولود آن كاری دیگر نداشت، در شصت و هشت سالگی از دنیا رفت و جهانی را در غم ارتحال خویش فروبرد. الغدیر وی چراغ خانه دل های باصفا شد و مشعل هدایت امت اسلامی.

پانویس

  1. الغدیر، علامه امینی، ج 1، ص 156، ترجمه، مقدمه.
  2. (ر.ك: همان، ج 2، ص 25؛ ترجمه، ج 3، ص 43ـ44).
  3. اعتقادات، شیخ صدوق، ص 110.
  4. «شهداء الفضیله»، مقدمه، استاد دانشمند شیخ محمدخلیل الزین عاملی، ص 4.
  5. اندیشه اصلاحی در نهضت های اسلامی، محمدجواد صاحبی، ص 209ـ208.
  6. سوره مائده، آیه 67.
  7. سوره مائده، آیه 5.
  8. سوره معارج، آیه 3ـ1.
  9. سوره مائده، آیه 55.
  10. حماسه غدیر، محمدرضا حكیمی، ص 480.
  11. الغدیر، ج 1، ترجمه، ص 16 و 17.