عطیه عوفی: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز
(ویرایش)
 
(۳ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
{{نیازمند ویرایش فنی}}
+
{{خوب}}
عطیه بن سعد جناده عوفی کوفی، از شیعیان امیرالمؤمنین علیه السلام بود.عطیه از راویان فضایل مولا علی علیه السلام و از مفسران قرآن به شمار می رود.  
+
«عطیه بن سعد جناده عوفی کوفی»، از شیعیان [[امیرالمومنین|امیرالمؤمنین]] علیه السلام و از راویان فضایل ایشان بود. وی از مفسران [[قرآن]] و از رجال علم و حدیث‌ [[شیعه]] به شمار می رود. نام عطیه، همواره در کنار نام [[جابر بن عبدالله انصاری|جابر بن عبدالله انصارى]] مطرح مى‌شود که با هم پس از شهادت [[امام حسين‌]] علیه السلام در اربعین اول به [[زیارت]] قبر آن حضرت آمدند و چون جابر نابینا شده بود، عطیه او را در این زیارت همراهى مى‌کرد.  
  
== تولد و نامگذاری ==
+
==ولادت و خاندان==
  
کنیه‌اش «ابوالحسن » بود و بین سال‌های 36 تا 40 هجری، در کوفه به دنیا آمد.
+
عطیه [[کنیه|کنیه‌اش]] «ابوالحسن» بود و بین سال‌های ۳۶ تا ۴۰ هجری، در [[کوفه]] به دنیا آمد. پدرش نزد امیرالمومنین علیه السلام رفت و عرض کرد: «یا امیرالمؤمنین، صاحب نوزاد پسری شده‌ام. نامی برای او برگزین!». آن حضرت فرمود: «این عطیه‌ی خداوند است». از این رو نام او را عطیه نهادند.(یعنی هدیه و هر چیزی که بزرگان می‌بخشند.)
پدرش نزد امیرالمومنین علیه السلام رفت و عرض کرد: « یا امیرالمؤمنین، صاحب نوزاد پسری شده‌ام. نامی برای او برگزین! »
 
آن حضرت فرمود: « این عطیه‌ی خداوند است. » از این رو نام او را عطیه نهادند (یعنی هدیه و هر چیزی که بزرگان می‌بخشند ).
 
  
== خاندان ==
+
عطیه عوفی در یکی از خاندانهای معروف عرب که از طایفه بکالی بود، چشم به گیتی گشود. بکالی تیره ای از قبیله بنی عوف بن امرؤالقیس شمرده می شد و در بین قبایل عرب شأن و منزلتی خاص داشت. چون عطیه از قبیله بنی عوف بود، به او عطیه عوفی می گویند.<ref>سفینه البحار، ج۶، ص۲۹۶؛ ریحانه الادب، ج۴، ص۲۱۸.</ref> گویا مادرش در شمار اسرای آزاد شده رومی جای داشت و همسر سعد شمرده می شد.<ref>طبقات الکبری، ج۶، ص۳۰۴؛ جابر بن عبدالله انصاری، ص۲۰۸.</ref>
  
عطیه عوفی در یکی از خاندانهای معروف عرب که از طایفه بکالی بود، چشم به گیتی گشود. بکالی تیره ای از قبیله بنی عوف بن امرؤ القیس شمرده می شد و در بین قبایل عرب شان و منزلتی خاص داشت. چون عطیه از قبیله بنی عوف بود، به او عطیه عوفی می گویند.<ref> سفینه البحار، ج 6، ص 296; ریحانه الادب، ج 4، ص 218. </ref> گویا مادرش در شمار اسرای آزاد شده رومی جای داشت و همسر سعد شمرده می شد.<ref> طبقات الکبری، ج 6، ص 304; جابر بن عبد الله انصاری، ص 208.
+
==مقام علمی==
</ref>
 
  
== مقام علمی==
+
عطیه، از نظر طبقات رجالی در گروه [[تابعین]] جای دارد؛ یعنی از طبقه ای است که [[پیامبر اسلام|پیامبر اکرم]] صلی الله علیه و آله را ندیده و بدون واسطه سخنی از وی نقل نکرده است. او از اصحاب [[امام علی علیه السلام|حضرت علی]] علیه السلام و [[ائمه اطهار|امامان]] بعد از او تا [[امام باقر علیه السلام|امام محمدباقر]] علیه السلام به شمار می آید.<ref>رجال شیخ طوسی، ص۵۱؛ تنقیح المقال، ج۲، ص۲۵۳؛ سفینه البحار، ج۶، ص۲۹۶.</ref>
  
عطیه، از نظر طبقات رجالی، در گروه تابعین جای دارد; یعنی ازطبقه ای است که پیامبر اکرم(ص) را ندیده و بدون واسطه سخنی ازوی نقل نکرده است. او از اصحاب حضرت علی(ع) و امامان بعد ازاو تا امام محمد باقر(ع) به شمار می آید. <ref> رجال شیخ طوسی، ص 51; تنقیح المقال، ج 2، ص 253; سفینه البحار، ج 6، ص 296. </ref> عطیه از دانشمندان بزرگ و اسلام شناس عصر خویش شمرده می شد و از چنان مقام علمی برخوردار بود که حتی دانشمندان اهل سنت نیز او را مورد اعتمادمی دانستند و دانش تفسیری و حدیثی اش را تایید می کردند.<ref> تهذیب التهذیب، ج 7، ص 226; تاریخ التراث العربی، ج 1،جزء اول، ص 73; طبقات، ج 6، ص 304 </ref>
+
عطیه از دانشمندان بزرگ و [[اسلام]] شناس عصر خویش شمرده می شد و از چنان مقام علمی برخوردار بود که حتی دانشمندان [[اهل سنت]] نیز او را مورد اعتماد می دانستند و دانش [[تفسیر قرآن|تفسیری]] و حدیثی اش را تایید می کردند.<ref>تهذیب التهذیب، ج۷، ص۲۲۶؛ تاریخ التراث العربی، ج۱، جزء اول، ص۷۳؛ طبقات، ج۶، ص۳۰۴.</ref>
  
== اساتید و شاگردان عطیه ==
+
===اساتید و شاگردان ===
  
عطیه استادانی برجسته داشت که در اسلام و تشیع از جایگاهی والابرخوردار بودند. کتاب «تهذیب التهذیب » نام هشت تن ازاستادان وی را برمی شمارد. کتاب «طبقات » شش تن از استادانش را معرفی کرده و از دیگران نام نبرده عبد الله بن عباس وجابر بن عبد الله انصاری از معروفترین استادان او شمرده می شوند.<ref> تهذیب التهذیب، ج 7، ص 225; طبقات الکبری، ج 6، ص 246;سفینه البحار، ج 6، ص 296. </ref> این شخصیت علمی شاگردان بسیاری تربیت کرد. کتاب «تهذیب التهذیب » نام شانزده تن از آنها را ثبت کرده است.اعمش و پسران عطیه (حسن و عمر و علی) در این گروه جای دارند. <ref> ریحانه الادب، ج 4، ص 218; تهذیب التهذیب، ج 7، ص 225;سفینه البحار، ج 6، ص 295. </ref>علی بن عطیه از اصحاب امام صادق(ع) نیز به شمارمی آید<ref> .سفینه البحار، ج 6، ص 294; تنقیح المقال، ج 2، ص 299. </ref>
+
عطیه استادانی برجسته داشت که در [[اسلام]] و [[تشیع]] از جایگاهی والا برخوردار بودند. کتاب «تهذیب التهذیب» نام هشت تن، و کتاب «[[الطبقات الکبری (کتاب)|طبقات]]» شش تن از استادانش را معرفی کرده است. [[ابن عباس|عبدالله بن عباس]] و [[جابر بن عبدالله انصاری]] از معروفترین استادان او شمرده می شوند.<ref>تهذیب التهذیب، ج۷، ص۲۲۵؛ طبقات الکبری، ج۶، ص۲۴۶؛ سفینه البحار، ج۶، ص۲۹۶.</ref>
  
== آثار علمی ==
+
این شخصیت علمی شاگردان بسیاری تربیت کرد. در کتاب «تهذیب التهذیب» نام شانزده تن از آنها ثبت شده است. [[اعمش]] و پسران عطیه (حسن و عمر و علی) در این گروه جای دارند.<ref>ریحانه الادب، ج۴، ص۲۱۸؛ تهذیب التهذیب، ج۷، ص۲۲۵؛ سفینه البحار، ج۶، ص۲۹۵.</ref> علی بن عطیه از اصحاب [[امام صادق]] علیه السلام نیز به شمار می آید.<ref>سفینه البحار، ج۶، ص۲۹۴؛ تنقیح المقال، ج۲، ص۲۹۹.</ref>
  
1- تفسیر قرآن عطیه دست پرورده استادی بزرگ چون ابن عباس بودو پنج جلد تفسیر قرآن نگاشت.<ref> ریحانه الادب، ج 4، ص 218; سفینه البحار، ج 6، ص 296;تنقیح المقال، ج 2، ص 253 </ref> دانشمندان اهل تسنن از این تفسیر بهره های فراوان برده اند. آثار عطیه نزد علمای اهل سنت معتبر است. <ref> تاریخ التراث العربی، ج 1، جزء اول، ص 73. </ref> و بزرگانی چون طبری، خطیب بغدادی از آثار این دانشور بزرگ بهره فراوان بردند.<ref> همان. </ref> عشق عطیه به علوم قرآنی وانس وی با قرآن به اندازه ای بود که خودش می گوید: من سه دوره تفسیر کامل قرآن را نزد ابن عباس آموختم و قرآن را نیز هفتادبار در کنارش خواندم.<ref> سفینه البحار، ج 6، ص 296; ریحانه الادب، ج 4، ص 218;تنقیح المقال، ج 2، ص 253. </ref>
+
===آثار علمی===
  
2- خطبه فدک دومین اثر جاودان عطیه خطبه فدک حضرت زهرا(س)است. حضرت این خطبه را در مسجد النبی ایراد فرمود. عطیه آن رابرای عبد الله ابن حسن مثنی، پسر امام حسن مجتبی(ع) نقل کرد ودر تاریخ به یادگار نهاد.<ref> بلاغات النساء، ص 12; سفینه البحار، ج 6، ص 296; بررسی تاریخ عاشورا، ص 246</ref>
+
- [[تفسیر قرآن]]: عطیه دست پرورده استادی بزرگ چون [[ابن عباس]] بود و پنج جلد تفسیر قرآن نگاشت.<ref>ریحانه الادب، ج۴، ص۲۱۸؛ سفینه البحار، ج۶، ص۲۹۶؛ تنقیح المقال، ج۲، ص۲۵۳.</ref> دانشمندان [[اهل سنت|اهل تسنن]] از این تفسیر بهره های فراوان برده اند. آثار عطیه نزد علمای اهل سنت معتبر است.<ref>تاریخ التراث العربی، ج۱، جزء اول، ص۷۳.</ref> و بزرگانی چون طبری، [[خطیب بغدادی]] از آثار این دانشور بزرگ بهره فراوان بردند.<ref>همان.</ref> عشق عطیه به [[علوم قرآنی]] و انس وی با [[قرآن]] به اندازه ای بود که خودش می گوید: من سه دوره تفسیر کامل قرآن را نزد ابن عباس آموختم و قرآن را نیز هفتاد بار در کنارش خواندم.<ref>سفینه البحار، ج۶، ص۲۹۶؛ ریحانه الادب، ج۴، ص۲۱۸؛ تنقیح المقال، ج۲، ص۲۵۳.</ref>
  
3- زیارت اربعین یادگار جاودان دیگر عطیه زیارت گرانقدر و باعظمت اربعین ابا عبد الله الحسین(ع) است. او همراه جابر ابن عبد الله انصاری، صحابی بزرگ پیامبر اکرم(ص) در اربعین شهادت امام حسین(ع) کنار تربت مطهر آن حضرت حضور یافت، اشک ماتم ریخت و نامش را به عنوان نخستین زائر کوی حسین جاودانه ساخت.<ref> ریحانه الادب، ج 4، ص 218; سفینه البحار، ج 6، ص 295;بشاره المصطفی، ص 89. </ref> جایگاه زیارت اربعین چنان والاست که امام حسن عسکری(ع) فرمود: یکی از علامتهای مؤمن زیارت اربعین سید الشهدااست.<ref>  بحار الانوار، ج 101، ص 106; کامل الزیارات، باب 28: ص 90. </ref>
+
- [[خطبه فدکیه|خطبه فدک]]: دومین اثر جاودان عطیه خطبه فدک [[حضرت فاطمه]] زهرا سلام الله علیها است. حضرت این خطبه را در [[مسجد النبی (ص)|مسجد النبی]] ایراد فرمود. عطیه آن را برای عبدالله بن [[حسن مثنی]]، نوه [[امام حسن]] مجتبی علیه السلام نقل کرد و در تاریخ به یادگار نهاد.<ref>بلاغات النساء، ص۱۲؛ سفینه البحار، ج۶، ص۲۹۶؛ بررسی تاریخ عاشورا، ص۲۴۶.</ref>
  
== نخستین زائر کربلا ==
+
*۳- [[زیارت اربعین]]: یادگار جاودان دیگر عطیه زیارت گرانقدر و باعظمت اربعین [[امام حسین علیه السلام|ابا عبدالله الحسین]] علیه السلام است. او همراه [[جابر بن عبدالله انصاری]]، [[صحابی]] بزرگ [[پیامبر اسلام|پیامبر اکرم]] صلی الله علیه و آله در [[اربعین]] شهادت [[امام حسین]] علیه السلام کنار تربت مطهر آن حضرت حضور یافت، اشک ماتم ریخت و نامش را به عنوان نخستین زائر کوی حسین جاودانه ساخت.<ref>ریحانه الادب، ج۴، ص۲۱۸؛ سفینه البحار، ج۶، ص۲۹۵؛ بشاره المصطفی، ص۸۹.</ref> جایگاه زیارت اربعین چنان والاست که [[امام حسن عسکری]] علیه السلام فرمود: یکی از علامتهای [[مومن|مؤمن]] زیارت اربعین [[سیدالشهداء|سیدالشهدا]] علیه السلام است.<ref>بحارالانوار، ج۱۰۱، ص۱۰۶؛ کامل الزیارات، باب ۲۸، ص۹۰.</ref>
  
عطیه بعد از شهادت امام حسین علیه السلام، همراه با جابر بن عبدالله انصاری از کربلا گذشت و به زیارت تربت پاک حضرت سید الشهدا نائل شد. از این رو در شمار نخستین زائران کربلا قرار گرفته است.
+
==وفات==
  
== وفات ==
+
عطیه در ماجرای شورش عبدالرحمن بن [[محمد بن اشعث|محمد اشعث]] (سال ۸۲ هجری) به یاری وی شتافت و پس از شکست او به [[ایران]] گریخت و در فارس ماند. [[حجاج بن یوسف]] به محمد بن قاسم ثقفی، حاکم فارس دستور داد: «عطیه را نزد خود فراخوان و از او بخواه که [[امام علی علیه السلام|علی بن ابی طالب]] را [[لعن|لعنت]] کند. اگر چنین نکرد، چهارصد ضربه شلاق به او بزن و سر و ریش او را بتراش!». حاکم فارس نیز نامه‌ی حجاج را برای عطیه خواند و چون او حاضر به ناسزاگویی به [[امام علی]] علیه السلام نشد، چهارصد ضربه شلاق به او نواختند و موهای سر و صورتش را تراشیدند.
  
در ماجرای شورش عبدالرحمن بن محمد اشعث (سال 82 هجری) به یاری وی شتافت و پس از شکست او به ایران گریخت و در فارس ماند.
+
وی در سال ۸۶ هجری به [[خراسان]] رفت. هنگامی که حجاج مُرد (سال ۹۵ هـ) و عمر بن هبیره حاکم [[عراق]] شد، عطیه نامه‌ای به او نوشت و در پی موافقت او بار دیگر به زادگاهش [[کوفه]] بازگشت. سرانجام در سال ۱۱۱ هجری، دار فانی را وداع گفت.
  
حجاج بن یوسف به محمد بن قاسم ثقفی ،حاکم فارس، دستور داد: « عطیه را نزد خود فرا خوان و از او بخواه که علی بن ابی طالب را لعنت کند. اگر چنین نکرد، چهارصد ضربه شلاق به او بزن و سر و ریش او را بتراش !»
+
==پانویس==  
 
 
حاکم فارس نیز نامه‌ی حجاج را برای عطیه خواند و چون او حاضر به ناسزاگویی به امام علی علیه السلام نشد، چهارصد ضربه شلاق به او نواختند و موهای سر و صورتش را تراشیدند.
 
 
 
وی در سال 86 هجری به خراسان رفت. هنگامی که حجاج مُرد (سال 95 هـ) و عمر بن هبیره حاکم عراق شد، عطیه نامه‌ای به او نوشت و در پی موافقت او بار دیگر به زادگاهش کوفه بازگشت. سر انجام در سال 111 هجری، دار فانی را وداع گفت.
 
 
 
==پانویس ==  
 
 
<references />
 
<references />
  
== منابع ==
+
==منابع==
  
*علی اصغر بابانیا ، ،عطیه عوفی الگوی مقاومت،فرهنگ كوثر ، خرداد 1378، شماره 27 ،در دسترس در[http://www.hawzah.net/fa/Magazine/View/4180/4209/27219?ParentID=80044 پایگاه اطلاع رسانی حوزه]، بازیابی: 9 اردیبهشت 1393.
+
*علی اصغر بابانیا، عطیه عوفی الگوی مقاومت، فرهنگ کوثر، خرداد ۱۳۷۸، شماره ۲۷، در دسترس در [http://www.hawzah.net/fa/Magazine/View/4180/4209/27219?ParentID=80044 پایگاه اطلاع رسانی حوزه]، بازیابی: ۹ اردیبهشت ۱۳۹۳.
*عطیه عوفی ،[http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/mavara-index.php?page=%D8%B9%D8%B7%DB%8C%D9%87+%D8%B9%D9%88%D9%81%DB%8C&SSOReturnPage=Check&Rand=0 دانشنامه رشد]، بازیابی: 9 اردیبهشت 1393.
+
*عطیه عوفی، [http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/mavara-index.php?page=%D8%B9%D8%B7%DB%8C%D9%87+%D8%B9%D9%88%D9%81%DB%8C&SSOReturnPage=Check&Rand=0 دانشنامه رشد]، بازیابی: ۹ اردیبهشت ۱۳۹۳.
 +
*جواد محدثی، [[فرهنگ عاشورا (کتاب)|فرهنگ عاشورا]]، نشر معروف.
  
[[رده: مفسرین قرآن]]
+
[[رده:مفسرین قرآن]]
 
[[رده:اصحاب امام علی علیه السلام]]
 
[[رده:اصحاب امام علی علیه السلام]]
 +
[[رده:راویان حدیث]]
 +
[[رده:علمای قرن اول]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۶ آوریل ۲۰۲۰، ساعت ۰۶:۱۷

«عطیه بن سعد جناده عوفی کوفی»، از شیعیان امیرالمؤمنین علیه السلام و از راویان فضایل ایشان بود. وی از مفسران قرآن و از رجال علم و حدیث‌ شیعه به شمار می رود. نام عطیه، همواره در کنار نام جابر بن عبدالله انصارى مطرح مى‌شود که با هم پس از شهادت امام حسين‌ علیه السلام در اربعین اول به زیارت قبر آن حضرت آمدند و چون جابر نابینا شده بود، عطیه او را در این زیارت همراهى مى‌کرد.

ولادت و خاندان

عطیه کنیه‌اش «ابوالحسن» بود و بین سال‌های ۳۶ تا ۴۰ هجری، در کوفه به دنیا آمد. پدرش نزد امیرالمومنین علیه السلام رفت و عرض کرد: «یا امیرالمؤمنین، صاحب نوزاد پسری شده‌ام. نامی برای او برگزین!». آن حضرت فرمود: «این عطیه‌ی خداوند است». از این رو نام او را عطیه نهادند.(یعنی هدیه و هر چیزی که بزرگان می‌بخشند.)

عطیه عوفی در یکی از خاندانهای معروف عرب که از طایفه بکالی بود، چشم به گیتی گشود. بکالی تیره ای از قبیله بنی عوف بن امرؤالقیس شمرده می شد و در بین قبایل عرب شأن و منزلتی خاص داشت. چون عطیه از قبیله بنی عوف بود، به او عطیه عوفی می گویند.[۱] گویا مادرش در شمار اسرای آزاد شده رومی جای داشت و همسر سعد شمرده می شد.[۲]

مقام علمی

عطیه، از نظر طبقات رجالی در گروه تابعین جای دارد؛ یعنی از طبقه ای است که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله را ندیده و بدون واسطه سخنی از وی نقل نکرده است. او از اصحاب حضرت علی علیه السلام و امامان بعد از او تا امام محمدباقر علیه السلام به شمار می آید.[۳]

عطیه از دانشمندان بزرگ و اسلام شناس عصر خویش شمرده می شد و از چنان مقام علمی برخوردار بود که حتی دانشمندان اهل سنت نیز او را مورد اعتماد می دانستند و دانش تفسیری و حدیثی اش را تایید می کردند.[۴]

اساتید و شاگردان

عطیه استادانی برجسته داشت که در اسلام و تشیع از جایگاهی والا برخوردار بودند. کتاب «تهذیب التهذیب» نام هشت تن، و کتاب «طبقات» شش تن از استادانش را معرفی کرده است. عبدالله بن عباس و جابر بن عبدالله انصاری از معروفترین استادان او شمرده می شوند.[۵]

این شخصیت علمی شاگردان بسیاری تربیت کرد. در کتاب «تهذیب التهذیب» نام شانزده تن از آنها ثبت شده است. اعمش و پسران عطیه (حسن و عمر و علی) در این گروه جای دارند.[۶] علی بن عطیه از اصحاب امام صادق علیه السلام نیز به شمار می آید.[۷]

آثار علمی

  • ۱- تفسیر قرآن: عطیه دست پرورده استادی بزرگ چون ابن عباس بود و پنج جلد تفسیر قرآن نگاشت.[۸] دانشمندان اهل تسنن از این تفسیر بهره های فراوان برده اند. آثار عطیه نزد علمای اهل سنت معتبر است.[۹] و بزرگانی چون طبری، خطیب بغدادی از آثار این دانشور بزرگ بهره فراوان بردند.[۱۰] عشق عطیه به علوم قرآنی و انس وی با قرآن به اندازه ای بود که خودش می گوید: من سه دوره تفسیر کامل قرآن را نزد ابن عباس آموختم و قرآن را نیز هفتاد بار در کنارش خواندم.[۱۱]

وفات

عطیه در ماجرای شورش عبدالرحمن بن محمد اشعث (سال ۸۲ هجری) به یاری وی شتافت و پس از شکست او به ایران گریخت و در فارس ماند. حجاج بن یوسف به محمد بن قاسم ثقفی، حاکم فارس دستور داد: «عطیه را نزد خود فراخوان و از او بخواه که علی بن ابی طالب را لعنت کند. اگر چنین نکرد، چهارصد ضربه شلاق به او بزن و سر و ریش او را بتراش!». حاکم فارس نیز نامه‌ی حجاج را برای عطیه خواند و چون او حاضر به ناسزاگویی به امام علی علیه السلام نشد، چهارصد ضربه شلاق به او نواختند و موهای سر و صورتش را تراشیدند.

وی در سال ۸۶ هجری به خراسان رفت. هنگامی که حجاج مُرد (سال ۹۵ هـ) و عمر بن هبیره حاکم عراق شد، عطیه نامه‌ای به او نوشت و در پی موافقت او بار دیگر به زادگاهش کوفه بازگشت. سرانجام در سال ۱۱۱ هجری، دار فانی را وداع گفت.

پانویس

  1. سفینه البحار، ج۶، ص۲۹۶؛ ریحانه الادب، ج۴، ص۲۱۸.
  2. طبقات الکبری، ج۶، ص۳۰۴؛ جابر بن عبدالله انصاری، ص۲۰۸.
  3. رجال شیخ طوسی، ص۵۱؛ تنقیح المقال، ج۲، ص۲۵۳؛ سفینه البحار، ج۶، ص۲۹۶.
  4. تهذیب التهذیب، ج۷، ص۲۲۶؛ تاریخ التراث العربی، ج۱، جزء اول، ص۷۳؛ طبقات، ج۶، ص۳۰۴.
  5. تهذیب التهذیب، ج۷، ص۲۲۵؛ طبقات الکبری، ج۶، ص۲۴۶؛ سفینه البحار، ج۶، ص۲۹۶.
  6. ریحانه الادب، ج۴، ص۲۱۸؛ تهذیب التهذیب، ج۷، ص۲۲۵؛ سفینه البحار، ج۶، ص۲۹۵.
  7. سفینه البحار، ج۶، ص۲۹۴؛ تنقیح المقال، ج۲، ص۲۹۹.
  8. ریحانه الادب، ج۴، ص۲۱۸؛ سفینه البحار، ج۶، ص۲۹۶؛ تنقیح المقال، ج۲، ص۲۵۳.
  9. تاریخ التراث العربی، ج۱، جزء اول، ص۷۳.
  10. همان.
  11. سفینه البحار، ج۶، ص۲۹۶؛ ریحانه الادب، ج۴، ص۲۱۸؛ تنقیح المقال، ج۲، ص۲۵۳.
  12. بلاغات النساء، ص۱۲؛ سفینه البحار، ج۶، ص۲۹۶؛ بررسی تاریخ عاشورا، ص۲۴۶.
  13. ریحانه الادب، ج۴، ص۲۱۸؛ سفینه البحار، ج۶، ص۲۹۵؛ بشاره المصطفی، ص۸۹.
  14. بحارالانوار، ج۱۰۱، ص۱۰۶؛ کامل الزیارات، باب ۲۸، ص۹۰.

منابع