شیخ محمدباقر بهاری: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(افزودن محتوا با منبع جدید و افزودن 3رده)
 
(۱۳ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
{{نیازمند ویرایش فنی}}
+
'''آیت‌اللّه العظمی محمدباقر بهاری''' (۱۳۳۳-۱۲۷۵ ق)، عالم ربانی و [[فقیه]] مجاهد [[شیعه]] در قرن چهاردهم قمری و شاگرد عالمان بزرگی چون [[ملا حسینقلی همدانی]] و [[میرزا محمدحسن شیرازی|میرزای شیرازی]] بود. از آیت الله شیخ محمدباقر بهاری در رشته‌های مختلف [[علوم اسلامی]] ‌‌تألیفات فراوانی به جای مانده است. وی همچنین از ارکان [[مشروطیت|مشروطه]] خواهی در همدان به شمار می‌رفت.
 
+
{{شناسنامه عالم
عالم ربانی و فقیه متقی، حضرت آیةاللّه شیخ محمدباقر بهاری از شخصیت های برجسته علم و عمل، بود که در قرن چهاردهم هجری زندگی می کرد.
+
|نام کامل = محمدباقر بهاری همدانی
 
+
|تصویر=[[پرونده:M-a-bahari.jpg|230px|center]]
 +
|زادروز = ۱۲۷۵ قمری
 +
|زادگاه = بهار همدان
 +
|وفات =  ۱۳۳۳ قمری
 +
|مدفن =  همدان
 +
|اساتید =  [[ملا حسینقلی همدانی]]، [[میرزا محمدحسن شیرازی|میرزای شیرازی]]، [[آخوند خراسانی]]، [[محدث نوری]]،...
 +
|شاگردان =
 +
|آثار =  النور فی الامام المستور، العلایم لاهتداء الهوائم، تسدید المکارم و تفضیح الظالم، ترجمه [[مکارم الاخلاق (کتاب)|مکارم الاخلاق]]، البیان فی حقیقة الایمان،...
 +
}}
 
==ولادت==
 
==ولادت==
  
شیخ محمدباقر بهاری، فرزند آخوند مولی محمدجعفر بن حاج محمد كافی بن مولی یوسف بن محمدتقی بهاری است. شیخ [[آقا بزرگ تهرانی]] در «الذریعه الی تصانیف الشیعه» درباره تاریخ تولد وی چنین نگاشته‌اند: «شیخ محمدباقر بن محمدجعفر كافی بهاری همدانی در سال 1275 هـ.ق تولد یافت».<ref> [[اعیان الشیعه]]، ج ص 109.</ref> ولی سید محسن امین جبل عاملی در «اعیان الشیعه» نوشته است:‌ «آیت الله حاج شیخ محمدباقر بهاری در سال 1277 هـ.ق در بهار همدان متولد شد».<ref> همان، ج ص 537.</ref>
+
شیخ محمدباقر بهاری، فرزند آخوند مولی محمدجعفر است. شیخ [[آقا بزرگ تهرانی]] در «[[الذریعه الی تصانیف الشیعه|الذریعه]]» درباره تاریخ تولد وی چنین نگاشته‌اند: «شیخ محمدباقر بن محمدجعفر کافی بهاری همدانی در سال ۱۲۷۵ هـ.ق تولد یافت».<ref> اعیان الشیعه، ج ۳، ص ۱۰۹.</ref> ولی [[سید محسن امین]] در «[[اعیان الشیعه (کتاب)|اعیان الشیعه]]» نوشته است:‌ «آیت الله حاج شیخ محمدباقر بهاری در سال ۱۲۷۷ هـ.ق در بهار همدان متولد شد».<ref> همان، ج ۳، ص ۵۳۷.</ref>
  
==تحصیلات==
+
==تحصیلات و استادان==
  
شیخ محمدباقر بهاری دروس مقدماتی را در شهر بهار، زیر نظر پدر بزرگوارش، ملا عباسعلی بهاری گذرانید، آن گاه در درس عالم متقی و دانشمند بزرگوار، ملا جعفر حضور یافت و پس از اتمام تحصیلات مقدماتی به همدان رفت و در درس ملا اسماعیل همدانی و میرزا محمود طباطبایی شركت نمود؛ البته خود او نیز در همین زمان به تدریس مشغول بود و كتاب «البهجه المرضیه» [[سیوطی]] را برای طلاب مبتدی تدریس می‌كرد و گاه نظرات خود را به عنوان حاشیه بر كتاب مذكور می‌افزود. بنابر نقلی، وی مقدمات عربی و [[فقه]] و [[اصول]] را در مدرسه آخوند ملا محمدحسین همدانی فراگرفت و پس از مدتی، عازم بروجرد گردید و در آن دیار در درس فقه و اصول مرحوم حاج میرزا محمود بروجردی شركت كرد و از ایشان اجازه [[اجتهاد]] گرفت.
+
شیخ محمدباقر بهاری دروس مقدماتی را در شهر بهار، زیر نظر پدر بزرگوارش گذرانید، آن گاه در درس عالم متقی و دانشمند بزرگوار، ملا جعفر بهاری حضور یافت و پس از اتمام تحصیلات مقدماتی به همدان رفت و در درس ملا اسماعیل همدانی و میرزا محمود طباطبایی شرکت نمود؛ البته خود او نیز در همین زمان به تدریس مشغول بود و کتاب «البهجة المرضیه» [[سیوطی]] را برای طلاب مبتدی تدریس می‌کرد و گاه نظرات خود را به عنوان حاشیه بر کتاب مذکور می‌افزود.  
  
==هجرت به نجف==
+
بنابر نقلی، وی مقدمات عربی و [[فقه]] و [[اصول فقه‌‌‌‌|اصول]] را در مدرسه آخوند ملا محمدحسین همدانی فراگرفت و پس از مدتی، عازم بروجرد گردید و در آن دیار در درس فقه و اصول مرحوم حاج میرزا محمود بروجردی -پدر آیت الله [[آیت الله بروجردی|بروجردی]]- شرکت کرد و از ایشان اجازه [[اجتهاد]] گرفت.
  
شیخ محمدباقر بهاری در سال 1297 هـ.ق در 22 سالگی عازم عتبات عالیه شد. وی در طی 20 سالی كه در [[نجف]] اشرف بود، از محضر استادانی چون: ملا حسینقلی شوندی در جزینی همدانی، میرزا حسن شیرازی، شیخ حسن مامقانی، [[محدث نوری]]، شیخ محمدحسین كاظمی، ملا محمد شربیانی، فاضل ایروانی، [[میرزا حبیب الله رشتی]] و [[آخوند خراسانی]] بهره‌ها برد و به درجه اجتهاد نایل گشت. وی از شیخ لطف الله مازندرانی (متوفی: 1313 هـ.ق) و علامه میرزا حسین نوری (متوفی: 1330 هـ.ق) آخوند خراسانی اجازه‌ روایت یافت و تقریرات دروس آن ها را به رشته تحریر درآورد و در لابلای آن ها، به توضیح مبانی و آرای اصولی، و فقهی خود نیز پرداخت. او سال ها در درس آیت الله شیخ محمد طه (متوفا: 1323 هـ.ق) و حاج میرزا حسن نوری طبرسی (متوفا: 1320 هـ.ق) شركت كرد و از آنان اجازه روایت گرفت.
+
'''هجرت به نجف:'''
  
==بازگشت به همدان==
+
شیخ محمدباقر بهاری در سال ۱۲۹۷ هـ.ق در ۲۲ سالگی عازم [[عتبات عالیات]] شد. وی در طی ۲۰ سالی که در [[نجف]] اشرف بود، از محضر استادانی چون: [[ملا حسینقلی همدانی]]، [[میرزا محمدحسن شیرازی|میرزا حسن شیرازی]]، [[محمدحسن مامقانی]]، [[محدث نوری]]، [[شیخ محمدحسین کاظمینی|شیخ محمدحسین کاظمی]]، [[محمد فاضل شرابیانی|ملا محمد شربیانی]]، [[فاضل ایروانی]]، [[میرزا حبیب الله رشتی]]، [[آخوند خراسانی]] و [[شیخ محمدطه نجف|شیخ محمد طه نجف]] (متوفای: ۱۳۲۳ هـ.ق) بهره‌ها برد و به درجه [[اجتهاد]] نایل گشت.
  
شیخ محمدباقر بهاری پس از درگذشت حاج سید عبدالحمید گروسی همدانی (1318 هـ.ق) به درخواست اهالی همدان، به ایران برگشت و به تقاضا و اصرار بزرگان این شهر، در همدان اقامت گزید و به تدریس، اقامه [[نماز جماعت]] و ارشاد مردم آن شهر همت گماشت.<ref> گنجینه دانشمندان، ج 7، ص 366.</ref> بنابر نقلی، وی در سال 1316 هـ.ق، به ایران برگشت.
+
وی از شیخ لطف الله مازندرانی (متوفای: ۱۳۱۳ هـ.ق) و علامه [[محدث نوری|میرزا حسین نوری]] (متوفای: ۱۳۲۰ هـ.ق) و آخوند خراسانی [[اجازه (علم الحدیث)|اجازه‌]] روایت یافت و تقریرات دروس آن ها را به رشته تحریر درآورد و در لابلای آن ها، به توضیح مبانی و آرای اصولی و فقهی خود نیز پرداخت.  
  
==شیخ محمد باقر بهاری در کلام بزرگان==
+
==فعالیتهای اجتماعی و سیاسی==
  
سید محسن امین جبل عاملی نویسنده «اعیان الشیعه» درباره او می‌نویسد: «كان عالماً فاضلاً محدّثاً رجالیاً اخلاقیاً آمراً بالمعروف و ناهیاً عن المنكر و كان من خواص تلامذه آخوند ملا حسینقلی الهمدانی الاخلاقی المشهور و عنه اخذ علم الاخلاق والتهذیب».<ref> المشكوه فی الاحكام الخلق الواقع فی الصلاه، حاج شیخ محمدباقر بهاری، ج ص 4.</ref>
+
شیخ محمدباقر بهاری پس از درگذشت حاج سید عبدالحمید گروسی همدانی (۱۳۱۸ هـ.ق)، به درخواست اهالی همدان به [[ایران]] برگشت و به تقاضا و اصرار بزرگان این شهر، در همدان اقامت گزید و به تدریس، اقامه [[نماز جماعت]] و ارشاد مردم آن شهر همت گماشت.<ref> گنجینه دانشمندان، ج ۷، ص ۳۶۶.</ref>  
  
آقا بزرگ تهرانی در «نقباءالبشر فی اعلام القرن الرابع عشر» درباره وی چنین نوشته است: «كان ورَعاً تقیّاً شدیداً فی الامر بالمعروف و النهی عن المنكر، عارفاً سالكاً مهذّباً»؛<ref> [[نقباءالبشر]]، ج 1، ص 201.</ref>
+
بُعد مبارزات سیاسی و اجتماعی آیت الله بهاری، از دیگر ابعاد شخصیتی وی مهمتر و بارزتر است. تحصیل در [[حوزه علمیه|حوزه علمیه]] [[نجف]] در زمانی که این حوزه فعال‌ترین دوره سیاسی خود را می‌گذرانید، موجب شد که بهاری در متن مسائل سیاسی قرار بگیرد. [[میرزا محمدحسن شیرازی|میرزای شیرازی]]، [[شیخ الشریعه اصفهانی]]، [[میرزا محمد تقی شیرازی|میرزا محمدتقی شیرازی]]، [[میرزا محمدحسین نائینی]]، [[محمد خالصی زاده|شیخ محمد خالصی زاده]] و [[آخوند خراسانی]] از پیشتازان حرکت‌های سیاسی تاریخ معاصر جهان [[اسلام]] بودند. اندیشه‌های سیاسی آنان در ذهن شاگردانشان ریشه دوانید و آن ها را به عرصه سیاست کشانید. بهاری پس از بازگشت به همدان، در رأس هرم رجال سیاسی، سکان این شهر را به دست گرفت.
  
==مبارزات سیاسی و اجتماعی==
+
شیخ بهاری رئیس اتحادیه [[مشروطیت|مشروطه]] خواهان همدان است. علما وی را در زمره بیست نفر مجتهد جامع الشرایطی قرار می دهند که برای بحث طراز اولها به مجلس معرفی می شوند. ایشان را در مرحله دوم به عنوان یکی از فقهای خمسه طراز اول برمی گزینند که البته -به دلایلی- استعفا می دهد. بهاری در راه مشروطه ضجر فراوان دیده و نسبت های دروغین زیادی به وی داده شده است. آخوند خراسانی او را به تحمل این سختی ها فرامی خواند که «ان شاءالله اجر ما محفوظ خواهد بود».
  
بعد مبارزات سیاسی و اجتماعی وی از دیگر ابعاد شخصیتی وی مهمتر و بارزتر است. حتی از بعد فقاهتی وی! تحصیل در حوزه علمیه [[نجف]] در زمانی كه این حوزه فعال‌ترین دوره سیاسی خود را می‌گذرانید، موجب شد كه بهاری در متن مسایل سیاسی قرار بگیرد. میرزای شیرازی، شیخ الشریعه اصفهانی، میرزا محمدتقی شیرازی، میرزا محمدحسین نائینی، شیخ مهدی خالصی زاده و آخوند خراسانی از پیشتازان حركت‌های سیاسی تاریخ معاصر جهان [[اسلام]] بودند. اندیشه‌های سیاسی آنان در ذهن شاگردانشان ریشه دوانید و آن ها را به عرصه سیاست كشانید. بهاری پس از بازگشت به همدان، در رأس هرم رجال سیاسی، سكان این شهر را به دست گرفت.
+
'''نمونه ای از اقتدار او در بیگانه ستیزی:'''
  
بهاري رييس اتحاديه مشروطه خواهان همدان است. علما وي را در زمره ي بيست نفر مجتهد جامع الشرايطي قرار مي دهند كه براي بحث طراز اولها به مجلس معرفي مي شوند. ايشان را در مرحله ي دوم به عنوان يكي از فقهاي خمسه طراز اول بر مي گزينند كه البته – به دليلي- استعفا مي دهد.بهاري در راه مشروطه ضجر فراوان ديده و نسبتهاي دروغين زيادي به وي داده شده است و البلاء للولا.آخوند خراساني او را به تحمل اين سختيها فرا مي خواند كه انشاء الله اجر ما محفوظ خواهد بود.
+
خدمتکار شیخ محمدباقر، چنین نقل می‌کند: «یکی از دوستان مرحوم آیت الله بهاری خدمت ایشان رسیده، گفتند: آقا! پسرم هفت دانه مروارید از خانه سرقت نموده و در بانک انگلیس فروخته است. من برای مطالبه مرواریدها به بانک انگلیس‌ها مراجعه کردم ولی آنان اظهار کردند که معامله صورت گرفته و غیرقابل برگشت است! آقا دستم به دامن شما، می‌گویید چکار کنم؟ می‌گوید: آقا فرمود: بروید بگویید شیخ گفت: مرواریدها را پس بدهید، پولتان را بگیرید! او چند بار مراجعه می‌کند، اما انگلیسی‌ها حاضر به فسخ معامله نمی‌شوند! شیخ قاطعانه به کشور انگلستان تلگراف می‌زند و این جمله پرمغز را مخابره می‌کند: «بیایید دزدانتان را از [[ایران]] جمع کنید». انگلیس‌ها نیز در جواب آقا چنین نوشتند: «اگر دزدی صورت گرفته، خودت مجازات کن!» این جوابیه سندی می‌شود در دست آقا به دوستش می‌گوید: بروید به آنها بگویید اگر مرواریدها را پس ندهید، آقا خود به سراغتان خواهد آمد و کشان کشان بیرونتان خواهد انداخت! انگلیس‌ها چون از تلگراف آقا باخبر بودند، نگفته خودشان خدمت آقا رسیدند... به هر روی، با اقتدار کامل مرواریدها را از انگلیس‌ها بازستاند و به دوستش برگردانید!».<ref> حکیم اصحاب، ص ۲۰۵.</ref>
 +
[[پرونده:Nur.jpg|thumb|left| النور في الإمام المستور (عجل‌الله‌تعالی‌له‌الفرج) - یکی از آثار آیت الله العظمی محمدباقر بهاری همدانی]]
  
==یک نمونه از اقتدار او در بیگانه ستیزی==
+
==آثار و تألیفات==
  
خدمتكار شیخ محمدباقر، چنین نقل می‌كند: «یكی از دوستان مرحوم آیت الله بهاری، خدمت ایشان رسیده، گفتند: آقا! پسرم هفت دانه مروارید از خانه سرقت نموده و در بانك انگلیس فروخته است. من برای مطالبه مرواریدها به بانك انگلیس‌ها مراجعه كردم، ولی آنان اظهار كردند كه معامله صورت گرفته و غیرقابل برگشت است! آقا دستم به دامن شما، می‌گویید چه كار كنم؟ می‌گوید: آقا فرمود: بروید بگویید شیخ گفت: مرواریدها را پس بدهید، پولتان را بگیرید! او چند بار مراجعه می‌كند، اما انگلیسی‌ها حاضر به فسخ معامله نمی‌شوند! شیخ قاطعانه به كشور انگلستان تلگراف می‌زند.  
+
از آیت الله شیخ محمدباقر بهاری در رشته‌های مختلف [[علوم اسلامی]] ‌‌تألیفات فراوانی به جای مانده است. [[سید محسن امین]] به نقل از آیت الله شیخ محمدحسین بهاری (پسر بهاری) ۴۴ کتاب نام می‌برد و می‌نویسد: «و هذه الکتب کلها رأیناها بخطه فی همدان عند ولده الشیخ محمدحسین»؛<ref> اعیان الشیعه، ج ۳، ص ۵۳۷.</ref> تمام این کتاب ها را که به خط بهاری بود در کتابخانه فرزندش، شیخ محمدحسین مشاهده کردم.
  
او این جمله پرمغز را مخابره می‌كند: «بیایید دزدانتان را از ایران جمع كنید.» انگلیس‌ها نیز در جواب آقا چنین نوشتند: «اگر دزدی صورت گرفته، خودت مجازات كن!» این جوابیه سندی می‌شود در دست آقا به دوستش می‌گوید: بروید به آن ها بگویید اگر مرواریدها را پس ندهید، آقا خود به سراغتان خواهد آمد و كشان كشان بیرونتان خواهد انداخت! انگلیس‌ها چون از تلگراف آقا باخبر بودند نگفته، خودشان خدمت آقا رسیدند، هنوز وارد اتاق نشده بودند كه آقا امر كرند: كفشتان را درنیاورید، بروید آن گوشه بنشینید. گوشه‌ای را با دست نشان داد. در همین حین تاجری از همدان خدمت آقا رسید. انگلیس‌ها را با كفش دید كه گوشه اتاق نشسته بودند. او نیز خواست با كفش وارد اتاق شود. آقا دستور داد كفش این مرد را درآورید و به كوچه بیندازید! مرد تاجر با لحنی اعتراض‌گونه گفت: یعنی آن انگلیس‌ها از ما بهتر است؟! آقا در جواب گفتند: آن ها ارمنی هستند، ترسیدم عرق پایشان اتاق را كثیف كند! اما تو چی؟! تو یك مسلمان هستی! باید مرتب و پاكیزه باشی! به هر روی، با اقتدار كامل مرواریدها را از انگلیس‌ها بازستاند و به دوستش برگردانید!».<ref> حكیم اصحاب، ص 205.</ref>
+
[[شیخ آقا بزرگ تهرانی|آقا بزرگ تهرانی]] می‌نویسد: «علامه معاصر، آیت الله شیخ محمدباقر بهاری فهرست کتاب‌های خود را که با خط شریف خودش نوشته بود، برای من ارسال کرده، نقل می‌کنم».<ref> نقباءالبشر، ج ۱، ص ۲۰۱.</ref>
  
==تألیفات==
+
برخی از آن ها به شرح ذیل می‌‌باشد:
  
از آیت الله شیخ محمدباقر بهاری در رشته‌های مختلف علوم اسلامی ‌‌تألیفات فراوانی به جای مانده است. سید محسن امین به نقل از آیت الله شیخ محمدحسین بهاری (پسر بهاری) 44 كتاب نام می‌برد و می‌نویسد: «و هذه الكتب كلها رأیناها بخطه فی همدان عند ولده الشیخ محمدحسین»؛<ref> اعیان الشیعه، ج ص 537.</ref> تمام این كتاب ها را كه به خط بهاری بود در كتابخانه فرزندش، شیخ محمدحسین مشاهده كردم.
+
#النور فی الامام المستور، درباره [[امام زمان]] علیه السلام و فلسفه [[غیبت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه)|غیبت]] آن حضرت
 +
#العلایم لاهتداء الهوائم، درباره [[نشانه های ظهور امام زمان (عج)|نشانه‌های ظهور امام زمان]] عجل الله تعالی فرجه
 +
#تسدید المکارم و تفضیح الظالم، نگارش یافته در ۱۳۰۵ هـ.ق
 +
#ترجمه «[[مکارم الاخلاق (کتاب)|مکارم الاخلاق]]» [[حسن بن فضل طبرسى|حسن بن فضل طبرسی]]: از آن جا که متصدیان چاپ این کتاب در [[مصر]]، ‌پاره‌ای از مطالب آن را مخالف عقاید خویش می‌دانستند، به تحریف و سانسور آن پرداختند. لذا شیخ محمدباقر برای مؤاخذه آنان، این کتاب را به صورت کامل تألیف و ترجمه کرد و استادان متعددی نیز بر آن [[تقریظ]] نوشتند. بعدها او این کتاب را به عربی بازگردانید و در سال ۱۳۱۰ هـ.ق به چاپ رسانید که در واقع، این اثر اولین نوشته وی در [[عراق]] بود.
 +
#الوجیزه: بعد از رحلت [[میرزا محمدحسن شیرازی|میرزای شیرازی]] و مهاجرت آیت الله بهاری به [[نجف]]، بعضی از فضلای نجف بر این بودند که کتاب «[[مناقب خوارزمی]]» را به چاپ رسانند. او مقدمه‌ای بر این کتاب نوشت و آن را «الوجیزه» نام نهاد. وی در این مقدمه به شرح حال خوارزمی‌‌ (متوفی: ۵۶۸ هـ.ق) پرداخت و انتساب کتاب به او را اثبات کرد و تشکیک‌های سستی را که درباره این انتساب صورت گرفته بود، برطرف ساخت. وی در آخر مقدمه، متذکر می‌شود که مطالب را مؤلف آن، شیخ محمدباقر در چند جلسه یادداشت نموده که آخرین آن چهاردهم ۱۳۱۱ هـ.ق در جوار حضرت [[سیدالشهداء]] علیه السلام بود. این کتاب دومین اثر ایشان است که در زمان حیات وی، در سال ۱۳۱۳ هـ.ق به چاپ رسیده است.
 +
#بسط النور: ترجمه کتاب النور فی الامام المستور
 +
#حاشیه‌ای بر «البهجة المرضیه» تألیف [[جلال الدین سیوطی]] (متوفی: ۸۴۶ هـ.ق) این حاشیه ناتمام مانده است.
 +
#شرح «قطر الندی» تألیف [[ابن هشام انصاری]] (متوفی: ۷۱۶ هـ.ق) این شرح نیز ناتمام است.
 +
#الدرة الغرویه والتحفة الحسینیه: درباره حضرت سیدالشهداء علیه السلام از بدو خلقت تا سکون در جنت.
 +
#مستدرک الدرة
 +
#بدر الامه فی جغرلایه
 +
#روح الجوامع: درباره [[علم رجال]]
 +
#ایضاح الخطاء فی الردع عن الاستبداد: در بیان و تقبیح رژیم استبدادی است. این کتاب به زبان فارسی است و مؤلف در این کتاب کوشیده است بین [[مشروطیت|مشروطه]] و مشروعه پیوند برقرار کند.
 +
#آیه کن فیکون: در شرح آیه ۸۲ [[سوره یس]]
 +
#الطلع النضید فی الرد علی من منع لعن یزید: در ردّ عقاید [[ابن حجرعسقلانی|ابن حجر عسقلانی]] نوشته شده و در سال ۱۳۱۶ در [[تهران]] به چاپ رسید.
 +
#مطلع الشمس فی فضل [[حضرت حمزه علیه السلام|حمزه]] و [[جعفر طیار|جعفر]] ذی الجناحین
 +
#أبهی الدرر: در تکمله «[[عقد الدرر فی اخبار المنتظر (کتاب)|عقد الدرر فی اخبار الامام المنتظر]]» تألیف ابوبدر یوسف بن یحیی السلمی
 +
#البیان فی حقیقة الایمان
 +
#سلاح الحازم لدفع الظالم
 +
#دعوت الحسینیه الی المواهب السنیه. در [[استحباب]] [[گریه]] برای حضرت [[سیدالشهداء]] از دیدگاه [[اهل سنت]] و شرع مقدس [[اسلام]]
 +
#اعلان دعوه: تکمله کتاب موسوم به «دعوت الحسینیه»
 +
#نثار اللباب فی تقبیل التراب
 +
#تنزیه المشاهد عن دخول الاباعد
 +
#حاشیه‌ای ناتمام بر کتاب «[[قوانین الاصول (کتاب)|قوانین الاصول]]» [[میرزای قمی]].
 +
#الفواید الاصولیه: این کتاب نیز ناتمام مانده است.
 +
#حاشیه‌ای بر «حکمت العین» ابوالحسن علی بن عمر دبیران کاتبی قزوینی (متوفی: ۶۷۵ هـ.ق)
 +
#حاشیه‌ای بر «الرضاعیّه» [[شیخ مرتضی انصاری|شیخ انصاری]] (متوفا: ۱۲۸۱ هـ.ق)
 +
#حاشیه‌ای بر «[[الملل و النحل (کتاب)|الملل و النحل]]» شهرستانی (متوفا: ۵۴۸ هـ.ق)
 +
#التنبیه علی ما فعل بالکتب من التحریف
 +
#حاشیه‌ای بر «[[مکاسب (کتاب)|مکاسب]]» شیخ انصاری در علم [[فقه]]
 +
#رساله الصحیح و الاعم: در [[اصول فقه‌‌‌‌|علم اصول]]
 +
#کتاب الصوم
 +
#الحاشیه علی [[فرائد الاصول (کتاب)|الرسایل]]
 +
#شرح آیات فی جواب النصرانی
 +
#الجمع بین الفاطمتین
 +
#رساله تزویج الصغیره فی المدة القلیله
 +
#رساله المولود من الزنا
 +
#دین المقتول
 +
#حاشیه‌ای بر «منبع الحیاة» سید محمد جزایری
 +
#معراج<ref>الذریعه، ج ۱، ص ۱۷، ۸۰ و ۱۸۱؛ ج ۲، ص ۴۹۴، ۴۹۹ و ۲۴۲؛ ج ۳، ص ۱۰۹؛ ج ۴، ص ۵۵، ۱۶۰، ۳۸۹ و ۴۰۷؛ ج ۵، ص ۱۳۷ و ۱۹۴؛ ج ۶، ص ۲۹، ۹۰، ۱۷۵، ۲۱۵، ۲۱۷، ۲۲۱ و ۲۴۲؛ ج ۸، ص ۲۰۸ و ۲۳۹؛ ج ۱۰، ص ۲۳۲؛ ج ۱۱، ص ۱۴۶ و ۲۰۸؛ ج ۱۳، ص ۵۵ و ۳۰۷؛ ج ۱۵، ص ۱۵، ۹۹، ۱۷۸، ۲۲۴، ۲۷۴، ۲۹۷، ۳۰۸ و ۳۳۲؛ ج ۱۶، ص ۲۵۷، ۲۷۱ و ۳۲۳؛ ج ۲۱، ص ۳۱۲ و ۳۷۸؛ ج ۲۲، ص ۱۰۲ و ۲۲۵؛ ج ۲۴، ص ۵۱ و ۳۷۴؛ ج ۲۵، ص ۴۶، ۱۲۰ و ۱۴۶.</ref>
  
آقا بزرگ تهرانی می‌نویسد: «علامه معاصر، آیت الله شیخ محمدباقر بهاری فهرست كتاب‌های خود را كه با خط شریف خودش نوشته بود، برای من ارسال كرده، نقل می‌كنم».<ref> نقباءالبشر، ج 1، ص 201.</ref>
+
==بهاری در کلام بزرگان==
  
برخی از آن ها به شرح ذیل می‌‌باشد:
+
*[[سید محسن امین|سید محسن امین جبل عاملی]] نویسنده «[[اعیان الشیعه (کتاب)|اعیان الشیعه]]» درباره او می‌نویسد: «کان عالماً فاضلاً محدّثاً رجالیاً اخلاقیاً آمراً بالمعروف و ناهیاً عن المنکر و کان من خواص تلامذه آخوند ملا حسینقلی الهمدانی الاخلاقی المشهور و عنه اخذ علم الاخلاق والتهذیب».<ref> المشکوه فی الاحکام الخلق الواقع فی الصلاه، حاج شیخ محمدباقر بهاری، ج ۲، ص ۴.</ref>
 
+
*[[شیخ آقا بزرگ تهرانی|آقا بزرگ تهرانی]] در «[[نقباء البشر (کتاب)|نقباءالبشر]]» درباره وی چنین نوشته است: «کان ورعاً تقیّاً شدیداً فی الامر بالمعروف و النهی عن المنکر، عارفاً سالکاً مهذّباً».<ref> نقباءالبشر، ج ۱، ص ۲۰۱.</ref>
# النور فی الامام المستور، درباره [[امام زمان]] علیه السلام و [[فلسفه]] [[غیبت]] آن حضرت
 
# العلایم لاهتداء الهوائم، درباره نشانه‌های ظهور امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف
 
# تسدید المكارم و تفضیح الظالم، نگارش یافته در 1305 هـ.ق
 
# ترجمه «مكارم الاخلاق» شیخ ابونصر فضل‌الله طبرسی: از آن جا كه متصدیان چاپ این كتاب در [[مصر]]، ‌پاره‌ای از مطالب آن را مخالف عقاید خویش می‌دانستند، به تحریف و سانسور آن پرداختند. لذا شیخ محمدباقر برای مؤاخذه آنان، این كتاب را به صورت كامل تألیف و ترجمه كرد و استادان متعددی نیز بر آن تقریظ نوشتند. بعدها او این كتاب را به عربی بازگردانید و در سال 1310 هـ.ق به چاپ رسانید كه در واقع، این اثر اولین نوشته وی در [[عراق]] بود.
 
# الوجیزه: بعد از رحلت میرزای شیرازی و مهاجرت آیت الله بهاری به نجف، بعضی از فضلای نجف بر این بودند كه كتاب «مناقب خوارزمی» را به چاپ رسانند. او مقدمه‌ای بر این كتاب نوشت و آن را «الوجیزه» نام نهاد. وی در این مقدمه به شرح حال خوارزمی‌‌ (متوفی: 568 هـ.ق) پرداخت و انتساب كتاب به او را اثبات كرد و تشكیك‌های سستی را كه درباره این انتساب صورت گرفته بود، برطرف ساخت. وی در آخر مقدمه، متذكر می‌شود كه مطالب را مؤلف آن، شیخ محمدباقر در چند جلسه یادداشت نموده كه آخرین آن چهاردهم 1311 هـ.ق در جوار حضرت [[سیدالشهداء]] علیه السلام بود. این كتاب دومین اثر ایشان است كه در زمان حیات وی، در سال 1313 هـ.ق به چاپ رسیده است.
 
# بسط نور: ترجمه كتاب النور فی الامام المستور
 
# حاشیه‌ای بر «البهجه المرضیه» جلال الدین عبدالرحمن سیوطی (متوفی: 846 هـ.ق) این حاشیه ناتمام مانده است.
 
# شرح «قطر الندی» تألیف ابن محمد عبدالله جمال الدین ابن هشام انصاری (متوفی: 716 هـ.ق) این شرح نیز ناتمام است.
 
# الدره الغرویه والتحفه الحسینیه: درباره حضرت سیدالشهداء علیه السلام از بدو خلقت تا سكون در جنت
 
# مستدرك الدره
 
# بدر الامه فی جغرلایه
 
# روح الجوامع: درباره علم رجال
 
# ایضاح الخطاء فی الردع عن الاستبداد: در بیان و تقبیح رژیم استبدادی است. این كتاب به زبان فارسی است و مؤلف در این كتاب كوشیده است بین مشروطه و مشروعه پیوند برقرار كند.
 
# آیه كن فیكون: در شرح آیه 82 [[سوره يس]]
 
# الطلع النضید فی الرد علی من منع لعن یزید: در ردّ عقاید ابن حجر عسقلانی نوشته شد و در سال 1316 در تهران به چاپ رسید.
 
# مطلع الشمس فی فضل حمزه و جعفر ذی الجناحین
 
# اُبهی الدرر: در «تكمله عقد الدرر فی اخبار الامام المنتظر» تألیف ابوبدر یوسف بن یحیی السامی
 
# البیان فی حقیقه الایمان
 
# سلاح الحازم لدفع الظالم
 
# دعوت الحسینیه الی المواهب السنیه. در استحباب گریه برای سیدالشهداء از دیدگاه [[اهل سنت]] و شرع مقدس [[اسلام]]
 
# اعلان دعوه: تكمله كتاب موسوم به «دعوت الحسینیه»
 
# نثار اللباب فی تقبیل التراب
 
# تنزیه المشاهد عن دخول الآباعد
 
# حاشیه‌ای ناتمام بر كتاب «قوانین الاصول» میرزای قمی‌‌ (متوفی: 966 هـ.ق)
 
# الفواید الاصولیه: این كتاب نیز ناتمام مانده است.
 
# حاشیه‌ای بر«حكمت العین» ابوالحسن علی بن عمر دبیران كاتبی قزوینی (متوفی: 675 هـ.ق)
 
# حاشیه‌ای بر «الرضاعیّه» شیخ انصاری (متوفا: 1281 هـ.ق)
 
# حاشیه‌ای بر «الملل والنحل» شهرستانی (متوفا: 548 هـ.ق)
 
# التنبیه علی ما فعل بالكتب من التحریف
 
# حاشیه‌ای بر «مكاسب شیخ انصاری» در علم [[فقه]]
 
# رساله الصحیح والاعم: در علم اصول
 
# كتاب الصوم
 
# الحاشیه علی الرسایل
 
# شرح آیات فی جواب النصرانی
 
# الجمع بین الفاطمتین
 
# رساله تزویج الصغیره فی المده القلیله
 
# رساله المولود من الزنا
 
# دین المقتول
 
# حاشیه‌ای بر «منبع الحیاه» سید محمد جزایری
 
# [[معراج]]<ref>[[الذریعه]]، ج 1، ص 17، 80 و 181؛ ج ص 494، 499 و 242؛ ج 3، ص 109؛ ج 4، ص 55، 160، 389 و 407؛ ج 5، ص 137 و 194؛ ج 6، ص 29، 90، 175، 215، 217، 221 و 242؛ ج 8، ص 208 و 239؛ ج 10، ص 232؛ ج 11، ص 146 و 208؛ ج 13، ص 55 و 307؛ ج 15، ص 15، 99، 178، 224، 274، 297، 308 و 332؛ ج 16، ص 257، 271 و 323؛ ج 21، ص 312 و 378؛ ج 22، ص 102 و 225؛ ج 24، ص 51 و 374؛ ج 25، ص 46، 120 و 146.</ref>
 
  
 
==وفات==
 
==وفات==
  
آیت الله شیخ محمدباقر بهاری در سال 1333 هـ.ق و بنابر نقلی، در سال 1322 هـ.ق، در همدان درگذشت و در كنار مقبره حضرت امامزاده عبدالله علیه السلام در همدان، در مقبره‌ای كه به قبر آخوند معروف است (ساختمان زینبیه كنونی) به خاك سپرده شد. وی 4 پسر و 4 دختر داشت، یكی از فرزندان او به نام شیخ محمدحسین بهاری است كه مردی فاضل، خوش منش و نیك سیرت بود. او برخی از آثار چاپ نشده پدرش را به چاپ رسانید و سال 1411 هـ.ق در 86 سالگی در همدان دارفانی را وداع گفت.
+
آیت الله شیخ محمدباقر بهاری در سال ۱۳۳۳ هـ.ق (و بنابر نقلی، در سال ۱۳۲۲ هـ.ق)، در همدان درگذشت و در کنار مقبره حضرت امامزاده عبدالله (علیه السلام) در همدان، در مقبره‌ای که به قبر آخوند معروف است (ساختمان زینبیه کنونی) به خاک سپرده شد.  
  
 
==پانویس==
 
==پانویس==
<references/>
+
<references />
 +
==منابع==
  
==منابع==
+
*[[گلشن ابرار (کتاب)|گلشن ابرار]]، جلد۳، زندگی نامه "شیخ محمدباقر بهاری" از اسدالله حیدری.
 +
*"شیخ محمدباقر بهاری"، محمدعلی نجفی کرمانشاهی، [http://www.dte.ir/portal/Home/ShowPage.aspx?Object=News&CategoryID=78d7f25b-d9d8-4de9-a305-3dcec4c4a28d&WebPartID=9d8c9e7e-93d6-4a46-b5e6-ad1a58a5538e&ID=8a622dc0-5d05-4bc4-97ab-fd914ad233d4 پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی]، بازیابی: ۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۳.
  
*تلخيص از مجموعه گلشن ابرار، جلد 3، زندگی نامه "شيخ محمدباقر بهاري" از اسدالله حيدري.
+
==آرشیو عکس و تصویر==
 +
<gallery mode="packed" heights="170">
 +
پرونده:بهاري (1).jpg|محمدباقر بهارى همدانى
 +
پرونده:بهاري (3).jpg|محمدباقر بهارى همدانى
 +
پرونده:بهاري (2).jpg|یکی از آثار محمدباقر بهارى همدانى
 +
پرونده:بهاری (1).jpg|کتابی درباره محمدباقر بهارى همدانى
 +
</gallery>
  
*محمد علي نجفي كرمانشاهي،شيخ محمد باقر بهاري،[http://www.dte.ir/portal/Home/ShowPage.aspx?Object=News&CategoryID=78d7f25b-d9d8-4de9-a305-3dcec4c4a28d&WebPartID=9d8c9e7e-93d6-4a46-b5e6-ad1a58a5538e&ID=8a622dc0-5d05-4bc4-97ab-fd914ad233d4 پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی]، بازیابی: 30 اردیبهشت 1393.
+
[[رده:علمای قرن چهاردهم|بهاری،محمدباقر]]
[[رده:علمای قرن چهاردهم]]
 
[[رده:مجتهدین]]
 
 
[[رده:مراجع تقلید]]
 
[[رده:مراجع تقلید]]
 
[[رده:فقیهان]]
 
[[رده:فقیهان]]
 +
[[رده:عارفان]]
 +
[[رده:مجتهدین]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۳ فوریهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۷:۱۴

آیت‌اللّه العظمی محمدباقر بهاری (۱۳۳۳-۱۲۷۵ ق)، عالم ربانی و فقیه مجاهد شیعه در قرن چهاردهم قمری و شاگرد عالمان بزرگی چون ملا حسینقلی همدانی و میرزای شیرازی بود. از آیت الله شیخ محمدباقر بهاری در رشته‌های مختلف علوم اسلامی ‌‌تألیفات فراوانی به جای مانده است. وی همچنین از ارکان مشروطه خواهی در همدان به شمار می‌رفت.

M-a-bahari.jpg
نام کامل محمدباقر بهاری همدانی
زادروز ۱۲۷۵ قمری
زادگاه بهار همدان
وفات ۱۳۳۳ قمری
مدفن همدان

Line.png

اساتید

ملا حسینقلی همدانی، میرزای شیرازی، آخوند خراسانی، محدث نوری،...


آثار

النور فی الامام المستور، العلایم لاهتداء الهوائم، تسدید المکارم و تفضیح الظالم، ترجمه مکارم الاخلاق، البیان فی حقیقة الایمان،...

ولادت

شیخ محمدباقر بهاری، فرزند آخوند مولی محمدجعفر است. شیخ آقا بزرگ تهرانی در «الذریعه» درباره تاریخ تولد وی چنین نگاشته‌اند: «شیخ محمدباقر بن محمدجعفر کافی بهاری همدانی در سال ۱۲۷۵ هـ.ق تولد یافت».[۱] ولی سید محسن امین در «اعیان الشیعه» نوشته است:‌ «آیت الله حاج شیخ محمدباقر بهاری در سال ۱۲۷۷ هـ.ق در بهار همدان متولد شد».[۲]

تحصیلات و استادان

شیخ محمدباقر بهاری دروس مقدماتی را در شهر بهار، زیر نظر پدر بزرگوارش گذرانید، آن گاه در درس عالم متقی و دانشمند بزرگوار، ملا جعفر بهاری حضور یافت و پس از اتمام تحصیلات مقدماتی به همدان رفت و در درس ملا اسماعیل همدانی و میرزا محمود طباطبایی شرکت نمود؛ البته خود او نیز در همین زمان به تدریس مشغول بود و کتاب «البهجة المرضیه» سیوطی را برای طلاب مبتدی تدریس می‌کرد و گاه نظرات خود را به عنوان حاشیه بر کتاب مذکور می‌افزود.

بنابر نقلی، وی مقدمات عربی و فقه و اصول را در مدرسه آخوند ملا محمدحسین همدانی فراگرفت و پس از مدتی، عازم بروجرد گردید و در آن دیار در درس فقه و اصول مرحوم حاج میرزا محمود بروجردی -پدر آیت الله بروجردی- شرکت کرد و از ایشان اجازه اجتهاد گرفت.

هجرت به نجف:

شیخ محمدباقر بهاری در سال ۱۲۹۷ هـ.ق در ۲۲ سالگی عازم عتبات عالیات شد. وی در طی ۲۰ سالی که در نجف اشرف بود، از محضر استادانی چون: ملا حسینقلی همدانی، میرزا حسن شیرازی، محمدحسن مامقانی، محدث نوری، شیخ محمدحسین کاظمی، ملا محمد شربیانی، فاضل ایروانی، میرزا حبیب الله رشتی، آخوند خراسانی و شیخ محمد طه نجف (متوفای: ۱۳۲۳ هـ.ق) بهره‌ها برد و به درجه اجتهاد نایل گشت.

وی از شیخ لطف الله مازندرانی (متوفای: ۱۳۱۳ هـ.ق) و علامه میرزا حسین نوری (متوفای: ۱۳۲۰ هـ.ق) و آخوند خراسانی اجازه‌ روایت یافت و تقریرات دروس آن ها را به رشته تحریر درآورد و در لابلای آن ها، به توضیح مبانی و آرای اصولی و فقهی خود نیز پرداخت.

فعالیتهای اجتماعی و سیاسی

شیخ محمدباقر بهاری پس از درگذشت حاج سید عبدالحمید گروسی همدانی (۱۳۱۸ هـ.ق)، به درخواست اهالی همدان به ایران برگشت و به تقاضا و اصرار بزرگان این شهر، در همدان اقامت گزید و به تدریس، اقامه نماز جماعت و ارشاد مردم آن شهر همت گماشت.[۳]

بُعد مبارزات سیاسی و اجتماعی آیت الله بهاری، از دیگر ابعاد شخصیتی وی مهمتر و بارزتر است. تحصیل در حوزه علمیه نجف در زمانی که این حوزه فعال‌ترین دوره سیاسی خود را می‌گذرانید، موجب شد که بهاری در متن مسائل سیاسی قرار بگیرد. میرزای شیرازی، شیخ الشریعه اصفهانی، میرزا محمدتقی شیرازی، میرزا محمدحسین نائینی، شیخ محمد خالصی زاده و آخوند خراسانی از پیشتازان حرکت‌های سیاسی تاریخ معاصر جهان اسلام بودند. اندیشه‌های سیاسی آنان در ذهن شاگردانشان ریشه دوانید و آن ها را به عرصه سیاست کشانید. بهاری پس از بازگشت به همدان، در رأس هرم رجال سیاسی، سکان این شهر را به دست گرفت.

شیخ بهاری رئیس اتحادیه مشروطه خواهان همدان است. علما وی را در زمره بیست نفر مجتهد جامع الشرایطی قرار می دهند که برای بحث طراز اولها به مجلس معرفی می شوند. ایشان را در مرحله دوم به عنوان یکی از فقهای خمسه طراز اول برمی گزینند که البته -به دلایلی- استعفا می دهد. بهاری در راه مشروطه ضجر فراوان دیده و نسبت های دروغین زیادی به وی داده شده است. آخوند خراسانی او را به تحمل این سختی ها فرامی خواند که «ان شاءالله اجر ما محفوظ خواهد بود».

نمونه ای از اقتدار او در بیگانه ستیزی:

خدمتکار شیخ محمدباقر، چنین نقل می‌کند: «یکی از دوستان مرحوم آیت الله بهاری خدمت ایشان رسیده، گفتند: آقا! پسرم هفت دانه مروارید از خانه سرقت نموده و در بانک انگلیس فروخته است. من برای مطالبه مرواریدها به بانک انگلیس‌ها مراجعه کردم ولی آنان اظهار کردند که معامله صورت گرفته و غیرقابل برگشت است! آقا دستم به دامن شما، می‌گویید چکار کنم؟ می‌گوید: آقا فرمود: بروید بگویید شیخ گفت: مرواریدها را پس بدهید، پولتان را بگیرید! او چند بار مراجعه می‌کند، اما انگلیسی‌ها حاضر به فسخ معامله نمی‌شوند! شیخ قاطعانه به کشور انگلستان تلگراف می‌زند و این جمله پرمغز را مخابره می‌کند: «بیایید دزدانتان را از ایران جمع کنید». انگلیس‌ها نیز در جواب آقا چنین نوشتند: «اگر دزدی صورت گرفته، خودت مجازات کن!» این جوابیه سندی می‌شود در دست آقا به دوستش می‌گوید: بروید به آنها بگویید اگر مرواریدها را پس ندهید، آقا خود به سراغتان خواهد آمد و کشان کشان بیرونتان خواهد انداخت! انگلیس‌ها چون از تلگراف آقا باخبر بودند، نگفته خودشان خدمت آقا رسیدند... به هر روی، با اقتدار کامل مرواریدها را از انگلیس‌ها بازستاند و به دوستش برگردانید!».[۴]

النور في الإمام المستور (عجل‌الله‌تعالی‌له‌الفرج) - یکی از آثار آیت الله العظمی محمدباقر بهاری همدانی

آثار و تألیفات

از آیت الله شیخ محمدباقر بهاری در رشته‌های مختلف علوم اسلامی ‌‌تألیفات فراوانی به جای مانده است. سید محسن امین به نقل از آیت الله شیخ محمدحسین بهاری (پسر بهاری) ۴۴ کتاب نام می‌برد و می‌نویسد: «و هذه الکتب کلها رأیناها بخطه فی همدان عند ولده الشیخ محمدحسین»؛[۵] تمام این کتاب ها را که به خط بهاری بود در کتابخانه فرزندش، شیخ محمدحسین مشاهده کردم.

آقا بزرگ تهرانی می‌نویسد: «علامه معاصر، آیت الله شیخ محمدباقر بهاری فهرست کتاب‌های خود را که با خط شریف خودش نوشته بود، برای من ارسال کرده، نقل می‌کنم».[۶]

برخی از آن ها به شرح ذیل می‌‌باشد:

  1. النور فی الامام المستور، درباره امام زمان علیه السلام و فلسفه غیبت آن حضرت
  2. العلایم لاهتداء الهوائم، درباره نشانه‌های ظهور امام زمان عجل الله تعالی فرجه
  3. تسدید المکارم و تفضیح الظالم، نگارش یافته در ۱۳۰۵ هـ.ق
  4. ترجمه «مکارم الاخلاق» حسن بن فضل طبرسی: از آن جا که متصدیان چاپ این کتاب در مصر، ‌پاره‌ای از مطالب آن را مخالف عقاید خویش می‌دانستند، به تحریف و سانسور آن پرداختند. لذا شیخ محمدباقر برای مؤاخذه آنان، این کتاب را به صورت کامل تألیف و ترجمه کرد و استادان متعددی نیز بر آن تقریظ نوشتند. بعدها او این کتاب را به عربی بازگردانید و در سال ۱۳۱۰ هـ.ق به چاپ رسانید که در واقع، این اثر اولین نوشته وی در عراق بود.
  5. الوجیزه: بعد از رحلت میرزای شیرازی و مهاجرت آیت الله بهاری به نجف، بعضی از فضلای نجف بر این بودند که کتاب «مناقب خوارزمی» را به چاپ رسانند. او مقدمه‌ای بر این کتاب نوشت و آن را «الوجیزه» نام نهاد. وی در این مقدمه به شرح حال خوارزمی‌‌ (متوفی: ۵۶۸ هـ.ق) پرداخت و انتساب کتاب به او را اثبات کرد و تشکیک‌های سستی را که درباره این انتساب صورت گرفته بود، برطرف ساخت. وی در آخر مقدمه، متذکر می‌شود که مطالب را مؤلف آن، شیخ محمدباقر در چند جلسه یادداشت نموده که آخرین آن چهاردهم ۱۳۱۱ هـ.ق در جوار حضرت سیدالشهداء علیه السلام بود. این کتاب دومین اثر ایشان است که در زمان حیات وی، در سال ۱۳۱۳ هـ.ق به چاپ رسیده است.
  6. بسط النور: ترجمه کتاب النور فی الامام المستور
  7. حاشیه‌ای بر «البهجة المرضیه» تألیف جلال الدین سیوطی (متوفی: ۸۴۶ هـ.ق) این حاشیه ناتمام مانده است.
  8. شرح «قطر الندی» تألیف ابن هشام انصاری (متوفی: ۷۱۶ هـ.ق) این شرح نیز ناتمام است.
  9. الدرة الغرویه والتحفة الحسینیه: درباره حضرت سیدالشهداء علیه السلام از بدو خلقت تا سکون در جنت.
  10. مستدرک الدرة
  11. بدر الامه فی جغرلایه
  12. روح الجوامع: درباره علم رجال
  13. ایضاح الخطاء فی الردع عن الاستبداد: در بیان و تقبیح رژیم استبدادی است. این کتاب به زبان فارسی است و مؤلف در این کتاب کوشیده است بین مشروطه و مشروعه پیوند برقرار کند.
  14. آیه کن فیکون: در شرح آیه ۸۲ سوره یس
  15. الطلع النضید فی الرد علی من منع لعن یزید: در ردّ عقاید ابن حجر عسقلانی نوشته شده و در سال ۱۳۱۶ در تهران به چاپ رسید.
  16. مطلع الشمس فی فضل حمزه و جعفر ذی الجناحین
  17. أبهی الدرر: در تکمله «عقد الدرر فی اخبار الامام المنتظر» تألیف ابوبدر یوسف بن یحیی السلمی
  18. البیان فی حقیقة الایمان
  19. سلاح الحازم لدفع الظالم
  20. دعوت الحسینیه الی المواهب السنیه. در استحباب گریه برای حضرت سیدالشهداء از دیدگاه اهل سنت و شرع مقدس اسلام
  21. اعلان دعوه: تکمله کتاب موسوم به «دعوت الحسینیه»
  22. نثار اللباب فی تقبیل التراب
  23. تنزیه المشاهد عن دخول الاباعد
  24. حاشیه‌ای ناتمام بر کتاب «قوانین الاصول» میرزای قمی.
  25. الفواید الاصولیه: این کتاب نیز ناتمام مانده است.
  26. حاشیه‌ای بر «حکمت العین» ابوالحسن علی بن عمر دبیران کاتبی قزوینی (متوفی: ۶۷۵ هـ.ق)
  27. حاشیه‌ای بر «الرضاعیّه» شیخ انصاری (متوفا: ۱۲۸۱ هـ.ق)
  28. حاشیه‌ای بر «الملل و النحل» شهرستانی (متوفا: ۵۴۸ هـ.ق)
  29. التنبیه علی ما فعل بالکتب من التحریف
  30. حاشیه‌ای بر «مکاسب» شیخ انصاری در علم فقه
  31. رساله الصحیح و الاعم: در علم اصول
  32. کتاب الصوم
  33. الحاشیه علی الرسایل
  34. شرح آیات فی جواب النصرانی
  35. الجمع بین الفاطمتین
  36. رساله تزویج الصغیره فی المدة القلیله
  37. رساله المولود من الزنا
  38. دین المقتول
  39. حاشیه‌ای بر «منبع الحیاة» سید محمد جزایری
  40. معراج[۷]

بهاری در کلام بزرگان

  • سید محسن امین جبل عاملی نویسنده «اعیان الشیعه» درباره او می‌نویسد: «کان عالماً فاضلاً محدّثاً رجالیاً اخلاقیاً آمراً بالمعروف و ناهیاً عن المنکر و کان من خواص تلامذه آخوند ملا حسینقلی الهمدانی الاخلاقی المشهور و عنه اخذ علم الاخلاق والتهذیب».[۸]
  • آقا بزرگ تهرانی در «نقباءالبشر» درباره وی چنین نوشته است: «کان ورعاً تقیّاً شدیداً فی الامر بالمعروف و النهی عن المنکر، عارفاً سالکاً مهذّباً».[۹]

وفات

آیت الله شیخ محمدباقر بهاری در سال ۱۳۳۳ هـ.ق (و بنابر نقلی، در سال ۱۳۲۲ هـ.ق)، در همدان درگذشت و در کنار مقبره حضرت امامزاده عبدالله (علیه السلام) در همدان، در مقبره‌ای که به قبر آخوند معروف است (ساختمان زینبیه کنونی) به خاک سپرده شد.

پانویس

  1. اعیان الشیعه، ج ۳، ص ۱۰۹.
  2. همان، ج ۳، ص ۵۳۷.
  3. گنجینه دانشمندان، ج ۷، ص ۳۶۶.
  4. حکیم اصحاب، ص ۲۰۵.
  5. اعیان الشیعه، ج ۳، ص ۵۳۷.
  6. نقباءالبشر، ج ۱، ص ۲۰۱.
  7. الذریعه، ج ۱، ص ۱۷، ۸۰ و ۱۸۱؛ ج ۲، ص ۴۹۴، ۴۹۹ و ۲۴۲؛ ج ۳، ص ۱۰۹؛ ج ۴، ص ۵۵، ۱۶۰، ۳۸۹ و ۴۰۷؛ ج ۵، ص ۱۳۷ و ۱۹۴؛ ج ۶، ص ۲۹، ۹۰، ۱۷۵، ۲۱۵، ۲۱۷، ۲۲۱ و ۲۴۲؛ ج ۸، ص ۲۰۸ و ۲۳۹؛ ج ۱۰، ص ۲۳۲؛ ج ۱۱، ص ۱۴۶ و ۲۰۸؛ ج ۱۳، ص ۵۵ و ۳۰۷؛ ج ۱۵، ص ۱۵، ۹۹، ۱۷۸، ۲۲۴، ۲۷۴، ۲۹۷، ۳۰۸ و ۳۳۲؛ ج ۱۶، ص ۲۵۷، ۲۷۱ و ۳۲۳؛ ج ۲۱، ص ۳۱۲ و ۳۷۸؛ ج ۲۲، ص ۱۰۲ و ۲۲۵؛ ج ۲۴، ص ۵۱ و ۳۷۴؛ ج ۲۵، ص ۴۶، ۱۲۰ و ۱۴۶.
  8. المشکوه فی الاحکام الخلق الواقع فی الصلاه، حاج شیخ محمدباقر بهاری، ج ۲، ص ۴.
  9. نقباءالبشر، ج ۱، ص ۲۰۱.

منابع

آرشیو عکس و تصویر