مقاله مورد سنجش قرار گرفته است

شیخ طبرسی: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
 
(۱۵ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
 +
{{خوب}}
 +
'''«فضل بن حسن طبرسی»'''، ملقب به «امین‌الاسلام» (۵۴۸-۴۶۸ ق)، مفسر، فقیه، متکلم و محدث نامدار [[شیعه]] در سده ششم قمرى است. عالمان بزرگی چون [[قطب راوندى|قطب راوندی]] و [[ابن شهر آشوب|ابن شهر آشوب]] از شاگردان او هستند. شیخ طبرسى صاحب آثار گرانقدری است که از آن میان، «[[مجمع البیان|تفسیر مجمع البیان]]» و «[[اعلام الوری باعلام الهدی|إعلام الوری بأعلام الهدی]]» شهرت بیشترى دارند.
 
{{شناسنامه عالم
 
{{شناسنامه عالم
||نام کامل = ابو علی الفضل بن الحسن الطبرسی
+
||نام کامل = ابوعلی فضل بن حسن طبرسی
||زادروز =  468 قمری
+
||تصویر=[[ پرونده:Shaykh--tabarsi.jpg]]
|زادگاه = طبرستان یا تفرش
+
||زادروز =  ۴۶۸ قمری
|وفات =  9 [[ذی الحجه]] 548 قمری  
+
|زادگاه = تفرش
|مدفن =  [[مشهد]]، نزدیکی حرم مطهر [[امام رضا]](علیه السّلام)
+
|وفات =  ۵۴۸ قمری  
|اساتید =   ابوعلی طوسی، جعفر بن محمد دوریستی، عبدالجبار مقری نیشابوری،...
+
|مدفن =  [[مشهد]]
|شاگردان = رضى الدین حسن بن فضل طبرسى، ابن شهر آشوب مازندرانى، قطب الدین راوندى،...
+
|اساتید = [[ابو علی طوسی|ابوعلی طوسی]]، [[جعفر بن محمد دوریستی]]، عبدالجبار مقری نیشابوری، عبدالله قشیری،...
|آثار = اعلام الوری باعلام الهدی، تاج الموالید، تفاسیر{[[مجمع البیان]]، [[الكافی الشافی]]،[[جوامع الجامع]]}
+
|شاگردان = [[شیخ منتجب الدین رازی]]، [[ابن شهر آشوب]]، [[قطب الدین راوندى]]، [[شاذان بن جبرئیل قمی]]،...  
 +
|آثار = [[تفسیر مجمع البیان]]، [[جوامع الجامع]]، [[اعلام الوری باعلام الهدی]]، [[تاج الموالید، خلاصه زندگانی چهارده معصوم (کتاب)|تاج المواليد]]، [[نثراللآلی |نثر اللآلی]]، اسرار الإمامة،...
 
}}
 
}}
 +
==ولادت و خاندان==
  
 +
«ابوعلی الفضل بن الحسن الطبرسی» به سال ۴۶۸ قمری (یا ۴۶۹ ق)<ref>طبرسی و مجمع البیان، حسین کریمان، ج۱، ص۲۰۷.</ref> دیده به جهان گشود و پدرش او را «فضل» نامید.<ref>مجالس المؤمنین، قاضی نورالله شوشتری، ص۲۰۲؛ امل الامل، حر عاملی، ج۲، ص۲۱۶.</ref> او دوران کودکی و تحصیل خود را در جوار بارگاه ملکوتی [[امام رضا علیه السلام|امام رضا]] علیه‌السلام گذراند.
  
 +
اصل و منشأ «فضل بن حسن»، «تفرش» بوده و به همین سبب به «طَبرسی» معروف و مشهور گشته است؛<ref>تاریخ بیهق، ابوالحسن علی بن زید بیهقی، ص۲۴۲.</ref> هر چند دلیلی بر ولادت یا اقامت او در آن دیار علم‌خیز در دست نیست. در مقابل، گروهی از شرح حال نویسان طبرسی را اهل طبرستان (مازندران امروز) دانسته‌اند،<ref>ریاض العلماء، میرزا عبدالله افندی، ج۴، ص۳۵۷؛ اعیان الشیعه، محسن امین عاملی، ج۸، ص۳۹۸.</ref> لیکن وجود دلایلی روشن بر یکی بودن طبرس و تفرش آن ادعاها را مخدوش می‌سازد؛<ref>ر.ک: تاریخ بیهقی، تعلیقات آقای احمد بهمن‌یار، ص۳۵۳؛ طبرسی و مجمع البیان، ج۱، ص۱۷۲.</ref> که می‌توان به برخی از آن‌ها اشاره کرد:
  
 +
بیهقی (معروف به ابن فندق) که از معاصران طبرسی است،<ref>تاریخ بیهقی در سال ۵۶۵ ق. تألیف شده است.</ref> در بیان شرح حال او می‌گوید: «طبرس منزلی است میان قاشان (کاشان) و [[اصفهان]]. اصل ایشان از آن بقعت بوده است».<ref>تاریخ بیهق، ص ۲۴۲. (شایان ذکر آن که در سال ۵۶۵ ه‍ـ.ق تألیف شده است.)</ref> همچنین یعقوبی<ref> البلدان، احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، ص ۳۸.</ref> و [[علامه مجلسی]]،<ref> روضات الجنات، میرزا محمدباقر خوانساری، ج ۱، ص ۶۴، به نقل از میرزا عبدالله افندی، شاگرد مرحوم مجلسی.</ref> طبرسی را معرّب تفرشی و منسوب به تفرش از توابع [[قم]] می‌دانسته‌اند.<ref>این ناحیه نخست از توابع قم بوده و امروزه از شهرهای استان مرکزی به شمار می‌رود.</ref> این شهر به دلیل نزدیکی‌اش به قم در آغاز ورود [[اسلام]]، مذهب [[تشیع]] را پذیرفت.<ref> نزهه القلوب، حمدالله مستوفی، ص ۶۸.</ref>
  
ابو علی الفضل بن الحسن الطبرسی (468-548 ق)، از علماى بزرگ شیعه و مفسر قرآن در سده هاى پنجم و ششم قمرى است. شیخ طبرسى صاحب چند تفسیر بر قرآن کریم است که از آن میان تفسیر مجمع البیان وى شهرت بیشترى دارد.
+
خاندان طبرسى از خاندان‌هاى معروف بین [[شیعه|شیعیان]] است، مثلا پدر او حسن بن فضل، خود از علماى عصر خویش بوده است. فرزند او [[حسن بن فضل طبرسی|حسن بن فضل طبرسى]] نیز چون خورشیدى در آسمان علم و [[زهد]] و [[تقوا]] مى‌درخشد. او از شاگردان پدر بوده و مؤلف کتب فراوانى از جمله «[[مکارم الاخلاق (کتاب)|مکارم الأخلاق]]» مى‌باشد. [[علی بن حسن طبرسی]] (متوفای حدود سال ۶۰۰ ق) نوه شیخ طبرسى نیز دنباله راه پدر و جد خویش را گرفته و کتابى ارزشمند چون «[[مشکاة الانوار فی غررالاخبار (کتاب)|مشکاة الأنوار]]» از او به یادگار مانده است.
  
==ولادت==
+
==تحصیل و استادان==
  
ابو علی الفضل بن الحسن الطبرسی به سال 468 (یا 469 ق)<ref>طبرسی و مجمع البیان، حسین كریمان، ج1، ص207.</ref> دیده به جهان گشود و پدرش او را «فضل» نامید.<ref>مجالس المؤمنین، قاضی نورالله شوشتری، ص202؛ امل الامل، حر عاملی، ج2، ص216.</ref> اصل و منشأ «فضل بن حسن» طبرسی «تفرش» بوده و به همین سبب به «طَبرسی» معروف و مشهور گشته است؛<ref>تاریخ بیهق، ابوالحسن علی بن زید بیهقی، ص242.</ref> هر چند دلیلی بر ولادت یا اقامت او در آن دیار علم‌خیز در دست نیست. در مقابل، گروهی از شرح حال نویسان طبرسی را اهل طبرستان (مازندران امروز) دانسته‌اند،<ref>ریاض العلماء، میرزا عبدالله افندی، ج4، ص357؛ [[اعیان الشیعه]]، محسن امین عاملی، ج8، ص398.</ref> لیكن وجود دلایلی روشن بر یكی بودن طبرس و تفرش آن ادعاها را مخدوش می‌سازد؛<ref>ر.ك: تاریخ بیهقی، تعلیقات آقای احمد بهمن‌یار، ص353؛ طبرسی و مجمع البیان، ج1، ص172.</ref> كه می‌توان به برخی از آن‌ها اشاره كرد:
+
فضل بن حسن پس از چند سال حضور در مکتب و فراگیری خواندن و نوشتن و یادگیری قرائت [[قرآن]]، خود را به منظور تحصیل [[علوم اسلامی]] و شرکت در جلسه درس بزرگان [[دین]] آماده ساخت. او در فراگیری علومی چون [[ادبیات عرب]]، قرائت، [[تفسیر قرآن|تفسیر]]، [[حدیث]]، [[فقه]]، [[اصول فقه‌‌‌‌|اصول]] و [[علم کلام|کلام]] فوق‌العاده تلاش کرد، بدان حد که در هر یک از آن رشته‌ها صاحب نظر گردید. با وجودی که در مدارس آن عصر، علومی چون حساب، جبر و مقابله رایج نبود و کسی برای فراگیری آن رغبت نمی‌ورزید، او به سوی آن علوم شتافت و از صاحب نظران آن فن به شمار می‌آمد.<ref> تاریخ بیهق، ص ۲۴۲.</ref>
  
بیهقی (معروف به ابن فندق) كه از معاصران طبرسی است.<ref>تاریخ بیهقی در سال 565 ق. تألیف شده است.</ref> در بیان شرح حال او می‌گوید: «طبرس منزلی است میان قاشان (كاشان) و اصفهان. اصل ایشان از آن بقعت بوده است».<ref>تاریخ بیهق، ص 242. (شایان ذكر آن كه در سال 565 ه‍ـ.ق تألیف شده است.)</ref> همچنین یعقوبی<ref> البلدان، احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، ص 38.</ref> و [[علامه مجلسی]]،<ref> روضات الجنات، میرزا محمدباقر خوانساری، ج 1، ص 64، به نقل از میرزا عبدالله افندی، شاگرد مرحوم مجلسی.</ref>طبرسی را معرب تفرشی و منسوب به تفرش از توابع قم می‌دانسته‌اند.
+
اساتید امین الاسلام طبرسی که نقش مهمی در بارور کردن شخصیت علمی و معنوی او داشتند از این قرارند:  
  
خاندان طبرسى از خاندان‌هاى معروف بین شیعیان است، مثلا پدر او حسن بن فضل، خود از علماى عصر خویش بوده است، فرزند او رضى الدین، حسن بن فضل طبرسى نیز چون خورشیدى در آسمان علم و زهد و تقوا مى‌درخشد. او از شاگردان پدر بوده و مؤلف کتب فراوانى از جمله مکارم الأخلاق مى‌باشد. نوه امین الاسلام طبرسى نیز دنباله راه پدر و جد خویش را گرفته و کتابى ارزشمند چون مشکاة الأنوار از او به یادگار مانده است.  
+
*[[ابو علی طوسی|ابوعلی طوسی]] (فرزند [[شیخ طوسی]])،
 +
*[[جعفر بن محمد دوریستی]]،
 +
*عبدالجبار مقری نیشابوری،
 +
*موفق الدین حسین واعظ بکرآبادی جرجانی،
 +
*سید محمد قصبی جرجانی،
 +
*عبدالله قشیری،
 +
*ابوالحسن عبیدالله محمد بیهقی،
 +
*سید مهدی حسینی قاینی،
 +
*شمس الاسلام حسن بن بابویه قمی رازی،
 +
*موفق عارف نوقانی،
 +
*تاج القراء کرمانی.<ref> ریاض العلماء، ج ۴، ص ۳۵۷؛ مستدرک الوسائل، میرزا حسین نوری، ج ۳، ص ۴۸۷؛ طبرسی و مجمع البیان، ج ۱، ص ۳۰۰، مفاخرالاسلام، علی دوانی، ج ۳، ص ۴۱۲.</ref>
  
این ناحیه نخست از توابع [[قم]] بوده و امروزه از شهرهای استان مركزی به شمار می‌رود. این شهر به دلیل نزدیكی‌اش به قم در آغاز ورود اسلام، مذهب تشیع را پذیرفت.<ref> نزهه القلوب، حمدالله مستوفی، ص 68.</ref>
+
==تدریس و شاگردان==
 +
امین الاسلام طبرسی حدود ۵۴ سال در [[مشهد]] مقدس سکونت داشت و سپس بنابر دعوت بزرگان سبزوار و با توجه به امکانات بسیاری که در آن شهر موجود بود و زمینه تدریس، تألیف و ترویج [[دین]] را برای او فراهم می‌ساخت، در سال ۵۲۳ ق. راهی آن دیار گردید. [[سادات]] آل زباره ـ که طبرسی با آنان نسبت فامیلی داشت ـ میزبان او بودند و از کمک و همکاری با آن عالم وارسته دریغ ننمودند.<ref> تاریخ بیهق، ص ۲۴۲.</ref>
  
==تحصیل==
+
نخستین اقدام شیخ، پذیرش مسئولیت «مدرسه دروازه عراق» بود<ref> همان.</ref> که با سرپرستی و راهنمایی او، مدرسه به [[حوزه علمیه|حوزه علمیه]] وسیع و بااهمیتی مبدل گشت. غنای فرهنگی و علمی این مکان، سبب جذب محصلان بسیاری از دورافتاده‌ترین نقاط [[ایران]] گردید و طلبه‌های جوان به عشق رسیدن به کمال و خدمت به مکتب در آن مدرسه مشغول تحصیل شدند و علوم مختلفی چون [[فقه]] و [[تفسیر قرآن|تفسیر]] را از محضر طبرسی فراگرفتند. شاگردان دانشمند و بلندآوازه ذیل ثمره تلاش علمی شیخ است:
  
فضل بن حسن دوران كودكی و تحصیل خود را در جوار بارگاه ملكوتی امام هشتم علیه‌السلام گذراند و پس از چند سال حضور در مكتب و فراگیری خواندن و نوشتن و یادگیری قرائت قرآن، خود را به منظور تحصیل علوم اسلامی و شركت در جلسه درس بزرگان دین آماده ساخت. او در فراگیری علومی چون ادبیات عرب، قرائت، تفسیر، [[حدیث]]، [[فقه]]، اصول و كلام فوق‌العاده تلاش كرد، بدان حد كه در هر یك از آن رشته‌ها صاحب نظر گردید. با وجودی كه در مدارس آن عصر، علومی چون حساب، جبر و مقابله رایج نبود و كسی برای فراگیری آن رغبت نمی‌ورزید، او به سوی آن علوم شتافت و از صاحب نظران آن فن به شمار می‌آمد.<ref> تاریخ بیهق، ص 242.</ref>
+
*[[حسن بن فضل طبرسی|رضی‌الدین حسن بن فضل طبرسی]] (فرزند طبرسی)،
 +
*[[قطب راوندى|قطب الدین راوندی]]،
 +
*[[ابن شهر آشوب|محمد بن علی بن شهر آشوب]]،
 +
*ضیاءالدین فضل الله حسنی راوندی،
 +
*[[شیخ منتجب الدین رازی|شیخ منتجب الدین قمی]]،
 +
*[[شاذان بن جبرئیل قمی]]،
 +
*عبدالله بن جعفر دوریستی،
 +
*سید شرف شاه حسینی افطسی نیشابوری،
 +
*برهان الدین قزوینی همدانی.<ref> ریاض العلماء، ج ۴، ص ۳۴۱ و ۳۴۲، مقابس الانوار، شیخ اسدالله تستری، ص ۱۴؛ روضات الجنات، ج ۵، ص ۳۵۷؛ طبرسی و مجمع البیان، ج ۱، ص ۳۱۳.</ref>
  
اساتیدِ امین الدین<ref> امین الدین و امین الاسلام از القاب فضل بن حسن طبرسی است.</ref> طبرسی كه نقش مهمی در بارور كردن شخصیت علمی و معنوی او داشتند از این قرارند: ابوعلی طوسی (فرزند [[شیخ طوسی]])، جعفر بن محمد دوریستی، عبدالجبار مقری نیشابوری، امام موفق الدین حسین واعظ بكرآبادی جرجانی، سید محمد قصبی جرجانی، عبدالله قشیری، ابوالحسن عبیدالله محمد بیهقی، سید مهدی حسینی قاینی، شمس الاسلام حسن بن بابویه قمی رازی، موفق عارف نوقانی و تاج القراء كرمانی.<ref> ریاض العلماء، ج 4، ص 357؛ مستدرك الوسائل، میرزا حسین نوری، ج 3، ص 487؛ طبرسی و مجمع البیان، ج 1، ص 300، مفاخرالاسلام، علی دوانی، ج 3، ص 412.</ref>
+
==فقاهت شیخ طبرسی==
  
'''فقاهت شیخ طبرسی'''
+
علمای بزرگ و شرح حال نگاران، از طبرسی به عنوان مجتهد و [[فقیه|فقیهی]] بزرگوار یاد کرده‌اند.<ref> روضات الجنات، ج ۵، ص ۳۵۷؛ مجالس المؤمنین، ج ۱، ص ۴۹۰.</ref> طبرسی با عنایت به وجود بیش از پانصد آیه [[قرآن]] که بر [[احکام]] عبادات و معاملات اشارت دارد، به طرح موضوعات [[فقه|فقهی]] در دو [[تفسیر قرآن|تفسیر]] کبیر و وسیط خود پرداخته است. او نخست اقوالِ فِرَق مختلف [[اسلام|اسلامی]] را بیان کرده، پس از شرح دیدگاه [[شیعه]]، نظر خود را به گونه [[فتوا]] اظهار می‌کند. بسیاری از فقهای بزرگ شیعه نظرات او را مورد اشاره قرار داده‌اند که می‌توان به برخی از عناوین دیدگاه‌های فقهی او اشاره کرد:
  
علمای بزرگ و شرح حال نگاران، از طبرسی به عنوان مجتهد و فقیهی بزرگوار یاد كرده‌اند.<ref> روضات الجنات، ج ص 357؛ مجالس المؤمنین، ج ص 490.</ref> طبرسی با عنایت به وجود بیش از پانصد آیه [[قرآن]] كه بر [[احكام]] عبادات و معاملات اشارت دارد به طرح موضوعات فقهی در دو تفسیر كبیر و وسیط خود پرداخته است. او نخست اقوالِ فِرَق مختلف اسلامی را بیان كرده، پس از شرح دیدگاه شیعه، نظر خود را به گونه فتوا اظهار می‌كند. بسیاری از فقهای بزرگ شیعه نظرات او را مورد اشاره قرار داده‌اند كه می‌توان به برخی از عناوین دیدگاه‌های فقهی او اشاره كرد:
+
کبیره بودن تمام [[گناه|گناهان]]،<ref> مسالک الافهام، شهید ثانی، ج ۲، ص ۳۲۱؛ الحدائق الناظره، شیخ یوسف بحرانی، ج ۱۰، ص ۵۱.</ref> معنای شرعی [[تیمم]]،<ref> الحدائق الناظره، ج ۴، ص ۲۴۴.</ref> [[مستحب]] بودن [[استعاذه]] در [[نماز]] و غیر آن،<ref> همان، ج ۸، ص ۱۶۱.</ref> ارکان و واجبات [[حج]] و [[عمره]]،<ref> همان، ج ۱۶، ص ۱۵۷؛ ج ۱۷، ص ۸، ۵۹، ۲۷۷، ۲۹۲ و ۳۰۴.</ref> حکم صورتی که بین دو بینه در موردی تعارض واقع می‌شود،<ref> جواهر الکلام، محمدحسن نجفی، ج ۴۰، ص ۴۲۲.</ref> [[خمس]]،<ref> کتاب الخمس، شیخ مرتضی انصاری، ص ۷۴ و ۲۹۷.</ref> قبض در [[رهن]]،<ref> الحدائق الناظره، ج ۲۰، ص ۲۲۴.</ref> دین مفلس،<ref> جواهرالکلام، ج ۲۵، ص ۳۲۱ و ۳۲۲.</ref> حکم دیون در صورت فوت بدهکار،<ref> الحدائق الناظره، ج ۲۰، ص ۱۶۴.</ref> شفعه،<ref> مسالک الافهام، ج ۲، ص ۲۲۶.</ref> حکم [[ربا]]،<ref> جواهر الکلام، ج ۲۳، ص ۲۹۸.</ref> [[جزیه]] نگرفتن از [[صابئین]]،<ref> الحدائق الناظره، ج ۲۴، ص ۲۳.</ref> حکم وقف بر کافر،<ref> همان، ج ۲۲، ص ۱۹۳ و ۱۹۵.</ref> جواز [[وصیت]] بر شخص ذمی،<ref> همان، ص ۵۲۳.</ref> صید و ذباحه،<ref> جواهر الکلام، ج ۳۶، ص ۱۴۲.</ref> رضاع،<ref> ضوابط الرضاع، محقق داماد، ص ۳۰؛ شرح لمعه: شهید ثانی، ج ۵، ص ۱۶۵: کتاب النکاح، شیخ انصاری، ص ۳۲۱ و ۳۳۹.</ref> طلاق خلع و مبارات،<ref> الحدائق الناظره، ج ۲۶، ص ۵۷۹ و ۶۰۵.</ref> مراد از خوف شقاق.<ref> همان، ج ۲۴، ص ۶۲۵.</ref>
  
كبیره بودن تمام گناهان،<ref> مسالك الافهام، [[شهید ثانی]]، ج 2، ص 321؛ الحدائق الناظره، شیخ یوسف بحرانی، ج 10، ص 51.</ref> معنای شرعی تیمم،<ref> الحدائق الناظره، ج 4، ص 244.</ref> مستحب بودن استعاذه در [[نماز]] و غیر آن،<ref> همان، ج 8، ص 161.</ref> اركان و واجبات [[حج]] و عمره،<ref> همان، ج 16، ص 157؛ ج 17، ص 8، 59، 277، 292 و 304.</ref> حكم صورتی كه بین دو بینه در موردی تعارض واقع می‌شود،<ref> جواهر الكلام، محمدحسن نجفی، ج 40، ص 422.</ref> [[خمس]]،<ref> كتاب الخمس، شیخ مرتضی انصاری، ص 74 و 297.</ref> قبض در رهن،<ref> الحدائق الناظره، ج 20، ص 224.</ref> دین مفلس،<ref> جواهرالكلام، ج 25، ص 321 و 322.</ref> حكم دیون در صورت فوت بدهكار،<ref> الحدائق الناظره، ج 20، ص 164.</ref> شفعه،<ref> مسالك الافهام، ج 2، ص 226.</ref> حكم ربا،<ref> جواهر الكلام، ج 23، ص 298.</ref> جزیه نگرفتن از صابئین،<ref> الحدائق الناظره، ج 24، ص 23.</ref> حكم وقف بر كافر،<ref> همان، ج 22، ص 193 و 195.</ref> جواز وصیت بر شخص ذمی،<ref> همان، ص 523.</ref> صید و ذباحه،<ref> جواهر الكلام، ج 36، ص 142.</ref> رضاع،<ref> ضوابط الرضاع، محقق داماد، ص 30؛ شرح لمعه: شهید ثانی، ج 5، ص 165: كتاب النكاح، شیخ انصاری، ص 321 و 339.</ref> خلع و مبارات،<ref> الحدائق الناظره، ج 26، ص 579 و 605.</ref> مراد از خوف شقاق.<ref> همان، ج 24، ص 625.</ref>
+
==آثار و تألیفات==
  
==هجرت به سبزوار==
+
مصنفات و آثار متعددی از امین الاسلام طبرسی به یادگار مانده است که جملگی از فضل و دانش آن عالم کوشا و اندیشمند توانا حکایت می‌کند. گنجینه آثار او بدین شرح است:
  
امین الاسلام طبرسی حدود 54 سال در [[مشهد]] مقدس سكونت داشت و سپس بنابر دعوت بزرگان سبزوار و با توجه به امكانات بسیاری كه در آن شهر موجود بود و زمینه تدریس، تألیف و ترویج دین را برای او فراهم می‌ساخت، در سال 523 ق. راهی آن دیار گردید. سادات آل زباره ـ كه طبرسی با آنان نسبت فامیلی داشت ـ میزبان او بودند و از كمك و همكاری با آن عالم وارسته دریغ ننمودند.<ref> تاریخ بیهق، ص 242.</ref>
+
# [[مجمع البیان|مجمع البیان فی تفسیر القرآن]]
 +
# [[جوامع الجامع|تفسیر جوامع الجامع]]
 +
# الکافی الشافی: علامه طبرسی پس از تألیف مجمع البیان ـ که به تفسیر کبیر شهرت یافت ـ به [[الکشاف عن حقائق غوامض التنزئل (کتاب)|تفسیر کشّاف]]، اثر [[جارالله زمخشری|جار الله زمخشری]] برخورد و به دلیل جذابیت و هنرنمایی موجود در آن، به تلخیص آن کتاب اهتمام ورزید. او معانی نو و بدیع و الفاظ نیکویی را که در نوع خود بی‌همتا بود از این تفسیر گلچین کرد و آن را در یک جلد تألیف نمود و نام این تفسیر گزیده و مختصر را «الکافی الشافی» نهاد.<ref> جوامع الجامع (به تصحیح ابوالقاسم گرجی)؛ امین الاسلام طبرسی، ج ۱، ص ۲.</ref> این کتاب در آثار برخی از شرح حال نویسان به «الوجیز» تعبیر شده است.<ref> منتهی المقال، ص ۲۴؛ امل الامل، ج ۲، ص ۲۱۶؛ نقد الرجال، سید مصطفی تفرشی، ص ۲۶۶.</ref> چون نسبت به مجمع البیان و جوامع الجامع دارای حجم کوچکی بوده است.
 +
# الآداب الدینیه للخزانة المعینیه
 +
# اسرار الإمامة
 +
# [[اعلام الوری باعلام الهدی|إعلام الوری بأعلام الهدی]]
 +
# [[تاج الموالید، خلاصه زندگانی چهارده معصوم (کتاب)|تاج الموالید]]: خلاصه زندگانی [[ائمه اطهار|چهارده معصوم]] (علیهم‌السلام)
 +
# الجواهر (جواهر الجمل)
 +
# حقائق الامور
 +
# عدة السفر و عمدة الحضر
 +
# العمده فی اصول الدین و الفرائض و النوافل
 +
# غنیة العابد و منیة الزاهد
 +
# الفائق
 +
# معارج السؤال
 +
# المؤتلف من المختلف بین ائمة السلف
 +
# [[نثراللآلی |نثر اللآلی]]: سخنان درربار [[امام علی علیه السلام|امام علی‌]] علیه‌السلام
 +
# النور المبین و روایت صحیفه الرضا علیه‌السلام.<ref> معالم العلماء، ابن شهر آشوب، ص ۳۱۵، امل الامل، ج ۲، ص ۲۱۶؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج ۱، ص ۳۰؛ کشف الظنون، حاجی خلیفه، ج ۲، ص ۱۶۰۲؛ ایضاح المکنون، اسماعی باشابغدادی، ج ۲، ص ۴۳۳، الذریعه، آقا بزرگ تهرانی، ج ۲، ص ۴۱؛ منتهی المقال، ابوعلی حائری، ص ۲۴۱؛ معجم المؤلفین، عمر رضا کحاله، ج ۸، ص ۶۶؛ طبقات اعلام الشیعه (قرن سادس)، آقا بزرگ تهرانی، ص ۲۱۷؛ روضات الجنات، ج ۵، ص ۳۶۱.</ref>
  
نخستین اقدام شیخ، پذیرش مسئولیت «مدرسه دروازه عراق» بود<ref> همان.</ref> كه با سرپرستی و راهنمایی او، مدرسه به حوزه علمیه وسیع و بااهمیتی مبدل گشت غنای فرهنگی و علمی این مكان، سبب جذب محصلان بسیاری از دورافتاده‌ترین نقاط ایران گردید و طلبه‌های جوان به عشق رسیدن به كمال و خدمت به مكتب در آن مدرسه مشغول تحصیل شدند و علوم مختلفی چون [[فقه]] و تفسیر را از محضر طبرسی فراگرفتند. شاگردان دانشمند و بلندآوازه ذیل ثمره تلاش علمی شیخ است: رضی الدین حسن طبرسی (فرزند طبرسی)، قطب الدین راوندی، محمد بن علی بن شهر آشوب، ضیاءالدین فضل الله حسنی راوندی، شیخ منتجب الدین قمی، شاذان بن جبرئیل قمی، عبدالله بن جعفر دوریستی، سید شرف شاه حسینی افطسی نیشابوری و برهان الدین قزوینی همدانی.<ref> ریاض العلماء، ج 4، ص 341 و 342، مقابس الانوار، شیخ اسدالله تستری، ص 14؛ روضات الجنات، ج 5، ص 357؛ طبرسی و مجمع البیان، ج 1، ص 313.</ref>
+
==در منظر دانشمندان==
  
 +
* [[قاضی نورالله شوشتری]] می گوید: عمدة المفسرین، امین الدین، ثقه الاسلام، ابوعلی فضل بن حسن بن فضل طبرسی، از علماء برجسته [[تفسیر قرآن|تفسیر]] است.
 +
* میرمصطفی تفرشی از او نام می برد و می گوید: او از بزرگان طایفه شیعه [[امامیه]] است. او تصانیف نیکویی دارد. در سال ۵۲۳ از مشهد رضوی به سبزوار رفت و سال ۵۴۸ به خلد برین رفت.
 +
* [[میرزا عبدالله افندی|میرزا عبدالله افندی اصفهانی]]، ۲۳ صفحه به زندگی او اختصاص داده و می گوید: شیخ شهید امام امین الدین ابوعلی... طبرسی مشهدی، فاضل، عالم، مفسر، فقیه، [[محدث]] موثق، کامل سترگ، صاحب دو تفسیر مجمع البیان لعلوم القرآن و جوامع الجامع و ... .
 +
* بیهقی، در کتاب "وشاخ" از او نام برده و گفته: در علم [[ادبیات عرب]]، شراره های آن از او می تراود و در علم [[علم نحو|نحو]]، سینه او سرشار از آن است.
 +
* [[علامه امینی]] در [[شهداء الفضيلة (کتاب)|شهداء الفضیله]] راجع به مقام علمی اش می‌نویسد: امین الاسلام معروف به شیخ طبرسی پرچمدار [[علم]] و آیت هدایت بود. وی از برجسته ترین زعمای دین و پیشوایان مذهب [[شیعه]] به شمار می‌آید. تفسیر وی به نام مجمع البیان به تنهائی کافیست که دریای فضل و تبحر علمی او را بنمایاند، تفسیری که نور حقیقت می‌بارد و پرتوی دانش و بینش [[وحی]] الهی می‌تابد، کتابی که هیچ کس از آن بی نیاز نتواند بود.
 +
* فظی، دانشمند نامی مصری [[اهل سنت|اهل تسنن]]، اینگونه از او یاد می کند: فضل بن حسن... از علمای علم نحو و تفسیر که ساکن بیهق بوده و در آن جا اهل علم به سویش شتافتند و او با دانش سرشار خود به آموزش آنان همت گماشت.
  
 +
== وفات ==
 +
مرحوم امین الاسلام طبرسی پس از حدود هشتاد سال زندگی بابرکت، شبانگاه روز نهم [[ذی الحجه]] سال ۵۴۸ ق. در شب [[عید قربان]] در شهر سبزوار به دیار باقی شتافت.<ref> تاریخ بیهق، ص ۲۴۲؛ ریحانه الادب، ج ۲۱؛ امل الامل، ج ۲، ص ۲۱۶.</ref> برخی از نویسندگان اسلامی شیخ طبرسی را به عنوان «شهید» یاد کرده‌اند.<ref> ریاض العلماء، ج ۴، ص ۳۴۰، روضات الجنات، ج ۵، ص ۳۵۷.</ref> از این بین برخی گفته اند او به وسیله سم به [[شهادت در راه خدا|شهادت]] رسیده است. گروهی نیز با توجه به همزمان بودن رحلت شیخ با [[فتنه]] طائفه وغُز،<ref> طایفه غز مرکب از ترکمانان چادرنشین بودند که در سرزمین بلخ و ناحیه ختلان زندگی می‌کردند و در جنگ با سلطان سنجر، سپاهش را منهدم ساختند و سپس قتل و غارت را در تمام شهرهای خراسان آغاز کردند و ظلم و جور و ریختن خون‌ها را شدت بخشیدند. آتش زدن کتابخانه‌های بسیار، انهدام مساجد و کشته شدن عالمان دین نتیجه این فتنه بود. (ر.ک: الکامل فی التاریخ، ابن اثیر، ج ۷، ص ۹۹، ۱۰۱ راحه الصدور، محمد بن علی بن سلیمان راوندی ص ۱۶۷، ۱۸۳)</ref> به شهادت ایشان به دست این گروه شورشی اشاره کرده‌اند.<ref> مکتب اسلام، ش ۱۰، سال اول، ص ۶۷.</ref>
  
==معاصران==
+
پیکر پاک علامه طبرسی از سبزوار به [[مشهد]] مقدس انتقال یافت و در نزدیکی [[حرم امام رضا علیه السلام|حرم مطهر امام رضا]] علیه‌السلام در محلی به نام قبرستان قتلگاه به خاک سپرده شد.<ref> تاریخ بیهق، ص ۲۴۲؛ ریاض العلماء، ج ۴، ص ۳۴۵؛ قتلگاه را همان محل شهادت امام رضا علیه‌السلام دانسته‌اند. گروهی از نویسندگان، غسلگاه (مکانی که امام رضا علیه‌السلام را در آن غسل داده‌اند.) را مدفن طبرسی معرفی کرده‌اند. البته چون از قدیم قبرستان قتلگاه را غسلگاه می‌نامیدند و بعد از این در محاورات به قتلگاه تبدیل شده است می‌توان این امر را دور از حقیقت نزدیک دانست زیرا وسعت باغ حمید بن قحطبه که امام علیه‌السلام را در آن جا به شهادت رسانیده‌اند در حدود یک میل در یک میل نوشته‌اند و احتمال می‌رود که امام را در گوشه‌ای از آن باغ غسل داده باشند و بعد مردم، آن جا را به همین نام از یکدیگر نقل کرده‌اند. ر.ک: مراقدالمعارف، محمد حرزالدین، ج ۱، ص ۴۱۵؛ تاریخ آستان قدس رضوی، عزیزالله عطاردی، ج ۱، ص ۲۶۰.</ref> آرامگاه او که در ابتدای خیابان طبرسی واقع شده، از آغاز محل [[زیارت]] مؤمنان بوده است و در سال ۱۳۷۰ به موجب طرح توسعه اطراف حرم، به داخل باغ رضوان انتقال داده شد.<ref>روزنامه جمهوری اسلامی، شماره ۳۶۶۰، ص ۴.</ref>
 
 
# ابوالحسن علی بن زید بیهقی، مورخ معروف و مولف «تاریخ بیهقی».
 
# ابومنصور احمدبن علی طبرسی، مولف «احتجاج».
 
 
 
==در نگاه دانشمندان==
 
 
 
# شهید سعید قاضی نورالله شوشتری می گوید: عمدة المفسرین، امین الدین، ثقه الاسلام، ابوعلی فضل بن حسن بن فضل طبرسی، از علماء
 
برجسته تفسیر است.
 
# دانشمند بزرگوار، میرمصطفی تفرشی از او نام می برد و می گوید: او از بزرگان طایفه شیعه امامیه است. او تصانیف نیکویی دارد. در سال 523 از مشهد رضوی به سبزوار رفت و سال 548 به خلد برین رفت.
 
# عالم بزرگ میرزا عبدالله تبریزی اصفهانی، 23 صفحه به بیوگرافی او اختصاس داده و می گوید.
 
# شیخ شهید امام امین الدین ابوعلی... طبرسی مشهدی، فاضل عالم مفسر، فقیه محدث بزرگوار موثق کامل سترگ، صاحب دو تفسیر «مجمع البیان لعلوم القرآن» و جوامع الجامع و جزاینها، الخ....
 
# شیخ حر عاملی گوید: از مولفات طبرسی جوامع الجامع در تفسیر و از روایات او، صحیفه [[امام رضا]] علیه السلام است.
 
# بیهقی، در کتاب "وشاخ" از او نام برده و گفته: در علم ادبیات عرب، شراره های آن از او می تراود و در علم نحو، سینه او سرشار از آن است.
 
# فظی، دانشمند نامی اهل تسنن که مصری بوده، اینگونه از او یاد می کند. فضل بن حسن... از علمای علم نحو و تفسیر که ساکن بیهق بوده و در آن جا اهل علم به سویش شتافتند و او با دانش سرشار خود به آموزش آنان همت گماشت.
 
 
 
==اساتید ==
 
 
 
طبرسی در آغاز جوانی در مشهد مقدس سرگرم تحصیلات بوده و سالهای متمادی در رشته های مختلف علمی و فنون تفسیری مانند فقه، حدیث و رجال، ادبیات و لغت از محضر اساتید بزرگی مانند ابوعلى طوسى، فرزند شیخ الطائفه، شیخ طوسى‌ - حسن بن حسین، جد شیخ منتجب الدین صاحب کتاب فهرست‌ - موفق الدین بکرآبادى‌ - ابوالحسن، عبیدالله بیهقى‌ و شیخ جعفر دوریستى که از شاگردان شیخ مفید است، علومی آموخته.
 
 
 
مراتب علمیش بیشتر از مکتب ابو علی طوسی (مفید ثانی) شیخ منتخب الدین رازی جدّ صاحب فهرست و ابوالوفای رازی می‌باشد. علامه امینی در شهداء الفضیله راجع به مقام علمیش می‌نویسد: (امین الاسلام معروف به شیخ طبرسی پرچمدار علم و آیت هدایت بود. وی از برجسته ترین زعمای دین و پیشوایان مذهب شیعه به شمار می‌آید. تفسیر وی به مجمع البیان به تنهائی کافیست که دریای فضل و تبحر علمی او را بنمایاند تفسیری که نور حقیقت می‌بارد و پرتوی دانش و بینش وحی الهی می‌تابد کتابی که هیچ کس از آن بی نیاز نتواند بود.
 
 
 
==شاگردان==
 
 
 
بیست و پنج سال از بهترین ایام خود را در شهر سبزوار به تدریس دانشجویان دینی و تألیف و تحقیق گذرانید، شاگردانى که توسط ایشان تربیت شدند از ستارگان درخشان آسمان علم و دانش گردیدند که از جمله چهره‌هاى سرشناس آنها مى‌توان به فرزند بزرگوار او رضى الدین حسن بن فضل طبرسى، صاحب کتاب شریف مکارم الأخلاق‌ - ابن شهر آشوب مازندرانى، مؤلف کتاب معالم العلماء - شیخ منتجب الدین صاحب فهرست‌ - قطب الدین راوندى‌ - عبدالله بن جعفر دوریستى‌ و شاذان بن جبرئیل قمى اشاره نمود.‌
 
 
 
==آثار==
 
 
 
مصنفات و آثار متعددی از امین الاسلام طبرسی به یادگار مانده است كه جملگی از فضل و دانش آن عالم كوشا و اندیشمند توانا حكایت می‌كند. گنجینه آثار او بدین شرح است:
 
 
 
* الآداب الدینیه للخزانه المعینیه
 
* اسرار الامامه
 
* اعلام الوری باعلام الهدی
 
* تاج الموالید
 
* جوامع الجامع
 
* الجواهر (جواهر الجمل)
 
* حقائق الامور
 
* عده السفر و عمده الحضر
 
* العمده فی اصول الدین والفرائض النوافل
 
* غنیه العابد و منیه الزاهد
 
* الفائق
 
* الكافی الشافی
 
* كنوز النجاح
 
* مجمع البیان
 
* مشكوه الانوار فی الاخبار
 
* معارج السؤال
 
* المؤتلف من المختلف بین ائمه السلف
 
* نثراللآلی
 
* النور المبین و روایت صحیفه الرضا علیه‌السلام.<ref> معالم العلماء، [[ابن شهر آشوب]]، ص 315، امل الامل، ج 2، ص 216؛ [[بحارالانوار]]، [[علامه مجلسی]]، ج 1، ص 30؛ كشف الظنون، حاجی خلیفه، ج 2، ص 1602؛ ایضاح المكنون، اسماعی باشابغدادی، ج 2، ص 433، الذریعه، [[آقا بزرگ تهرانی]]، ج 2، ص 41؛ منتهی المقال، ابوعلی حائری، ص 241؛ معجم المؤلفین، عمر رضا كحاله، ج 8، ص 66؛ طبقات اعلام الشیعه (قرن سادس)، آقا بزرگ تهرانی، ص 217؛ روضات الجنات، ج 5، ص 361.</ref>
 
 
 
'''تفاسیر'''
 
شیخ طبرسی سه كتاب تفسیر قرآن را به سبك‌های مختلف به رشته تحریر درآورده است:
 
 
 
'''الف. [[مجمع البیان]]: '''
 
 
 
معروفترین کتاب شیخ طبرسی تفسیر مجمع البیان است. شیخ طبرسی خود در مقدمه این کتاب در مورد نگارش این تفسیر چنین می گوید:
 
 
 
«آستین همت بالا زدم و نهایت جد و جهد را بكار بستم و دیدار بیدار داشتم و اندیشه به زحمت افكندم و بسیار تفكر كردم و تفاسیر گوناگون را در پیش رو نهادم و از خداوند سبحان توفیق و تیسیر طلبیدم و نگارش كتابی را آغاز كردم كه در نهایت فشردگی و پیراستگی و حسن نظم و ترتیب است و حاوی انواع و اقسام دانش تفسیر است و درّ و گوهرهایی اعم از علم قرائت، اعراب و لغت، پیچیدگی و مشكلات، معانی و جوانب، نزول و اخبار، قصص و آثار، حدود و [[احكام]] و [[حلال]] و [[حرام]] دربردارد و از خدشه‌هایی كه مبطلان آن مطرح كرده‌اند سخن گفته و سخنی را آورده‌ام كه تنها اصحاب ما رضی الله عنهم متعرض آن شده‌اند و استدلالات بسیاری را در صحت اعتقادات خود اعم از اصول و فروع و معقول و منقول به گونه‌ای معتدل و مختصر و بالاتر از ایجاز و پایین‌تر از تفصیل دربردارد؛ زیرا اندیشه‌های عصر حاضر تاب تحمل سنگینی فراوان ندارد و از تلاش در میادین مسابقات بزرگ ناتوان است زیرا از علما تنها نامی مانده و از علوم تنها رمقی».<ref> مجمع البیان، امین الاسلام طبرسی، ج 1، ص 10.</ref>
 
 
 
گرایش روحی بر نوشتن تفسیر با ابتكار و سبكی منحصر به فرد كه از روزگار جوانی در او جولان داشت و همچنین تشویق یار و دوست نزدیكش، محمد بن یحیی (از سادات آل‌زباره و از شخصیت‌های برجسته سبزوار) دو عامل و انگیزه‌ای است كه مؤلف محترم خود در مقدمه بدان اشاره كرده است. برخی از مورخان با بیان داستانی از طبرسی، انگیزه دیگری را در باب علت نوشتن تفسیر دخیل می‌دانند.
 
 
 
آن حكایت از این قرار است: زمانی سكته‌ای بر علامه عارض می‌شود و خاندانش به این گمان كه او به رحمت ایزدی پیوسته است وی را به خاك می‌سپارند. او پس از مدتی به هوش آمده، خود را درون قبر می‌بیند و هیچ راهی را برای خارج شدن و رهایی از آن نمی‌یابد. در آن حال نذر می‌كند كه اگر خداوند او را از درون [[قبر]] نجات دهد كتابی را در تفسیر [[قرآن]] بنویسد.
 
 
 
در همان شب قبرش به دست فردی كفن دزد نبش می‌شود و آن گوركن پس از شكافتن قبر شروع به بازكردن كفن‌های او می‌كند. در آن هنگام علامه دست او را می‌گیرد! كفن دزد از ترس، تمام بدنش به لرزه می‌افتد، علامه با او سخن می‌گوید، لیكن ترس و وحشت آن مرد بیشتر می‌شود. علاوه طبرسی به منظور آرام ساختن او، ماجرای خود را شرح می‌دهد و پس از آن می‌ایستد. كفن دزد نیز آرام شده، با درخواست علامه كه قادر به حركت نبود، او را بر پشت خود می‌نهد و به منزلش می‌رساند. طبرسی نیز به پاس زحمات آن گوركن، كفن‌های خود را به همراه مقدار بسیاری پول به او هدیه می‌كند. آن مرد نیز با مشاهده این صحنه‌ها و با یاری و كمك علامه توبه كرده، از كردار گذشته‌اش از درگاه خداوند طلب آمرزش می‌كند. طبرسی نیز پس از آن به نذر خود وفا كرده، كتاب [[مجمع البیان]] را می‌نویسد.<ref> ریاض العلماء، ج 2، ص 358؛ روضات الجنات، ج 5، ص 362؛ مستدرك الوسائل، ج 3، ص 487، در ضمن نمونه همین ماجرا به مولا فتح‌الله كاشانی نویسنده تفسیر منهج‌الصادقین (متوفی 988 ق.) نیز نسبت داده شده است. ر.ك: روضات الجنات، همان.</ref>
 
 
 
شیخ طبرسی تفسیر خود را در مدت هفت سال و با اقتباس از تفسیر «التبیان» اثر [[شیخ طوسی]]، تدوین كرد و هر یك از فنون مختلف قرآنی را به صورت جدا از هم و در قالبی منظم و مرتب بیان نمود. این نظم خاص سبب گردید كه دانشمندان شیعه و سنی، آن تفسیر را بر بسیاری از تفاسیر دیگر برتری داده، آن را مورد ستایش قرار دهند.<ref> طبرسی و مجمع البیان، ج 2، ص 42، نویسنده در این كتاب صفحاتی را به مقایسه این دو تفسیر اختصاص داده است.</ref>
 
 
 
مجمع البیان در ده جلد تدوین و در پنج مجلد چاپ شده است. این كتاب با مقدمه‌ای مفید آغاز شده و موضوعاتی در هفت فن به قرار ذیل در آن مطرح شده است: تعداد آیات [[قرآن]] و ثمره آشنایی با آن، ذكر اسامی قرّاء مشهور قرآن و نظرات آنان، تعریف تفسیر، تأویل و معنی، نام‌های [[قرآن]] و معانی آن، یادی از [[علوم قرآن]] و مسائل مربوط به آن و كتاب‌هایی كه در مورد آن تألیف شده است، [[احادیث]] مشهور پیرامون فضیلت قرآن و اهل آن و بیان آنچه كه برای قاری قرآن نیكوست (چون زیبا خواندن الفاظ قرآن).
 
 
 
او در پایه‌ای از موارد به دنبال معنی آیات و به منظور توضیح بیشتر، به مطلبی اشاره و آن موضوع را با عنوان «فصل» مشخص می‌كند. عناوینی چون تقوا، خصوصیت هدایت و هدی، توبه و شرایط آن، اخلاص، نام محمد صلی الله علیه و آله و بالاخره چكیده‌ای از پندها و حكمت‌های لقمان حكیم نمونه‌هایی از این فصل‌ها می‌باشد. همچنین [[احادیث]] و روایات بسیاری در این تفسیر وجود دارد كه تعداد آن بیش از هزار و سیصد [[حدیث]] است.
 
 
 
'''ب. [[الكافی الشافی]]:'''
 
 
 
علامه طبرسی پس از تألیف مجمع البیان ـ كه به تفسیر كبیر شهرت یافت ـ به تفسیر كشّاف، اثر جار الله زمخشری برخورد و به دلیل جذابیت و هنرنمایی موجود در آن، به تلخیص آن كتاب اهتمام ورزید. او معانی نو و بدیع و الفاظ نیكویی را كه در نوع خود بی‌همتا بود از این تفسیر گلچین كرد و آن را در یك جلد تألیف نمود و نام این تفسیر گزیده و مختصر را «الكافی الشافی» نهاد.<ref> جوامع الجامع (به تصحیح ابوالقاسم گرجی)؛ امین الاسلام طبرسی، ج 1، ص 2.</ref> این كتاب در آثار برخی از شرح حال نویسان به «الوجیز» تعبیر شده است.<ref> منتهی المقال، ص 24؛ امل الامل، ج 2، ص 216؛ نقد الرجال، سید مصطفی تفرشی، ص 266.</ref> چون نسبت به مجمع البیان و تفسیر دیگر علامه، موسوم به جوامع الجامع دارای حجم كوچكی بوده است.
 
 
 
'''ج. [[جوامع الجامع]]:'''
 
 
 
این كتاب پس از مجمع البیان از معروف‌ترین آثار علامه طبرسی است كه در مدت یك سال (از ماه [[صفر]] 542 تا [[محرم]] 543 ق) و پس از اتمام دو تفسیر گذشته تألیف شده است.<ref> الذریعه، ج 5، ص 248؛ المستدرك علی معجم المؤلفین، عمر رضا كحاله، ص 545.</ref> در این تفسیر گزیده‌گویی شیوه مفسر است و او كوشیده تا مطالب مهم و برجسته و لطایف آن دو كتاب را گردآوری كرده، از برخی مطالب آن دو تفسیر كبیر و الوجیز صرف‌نظر نماید. همچنین حسن ابتكار و لطف تعبیری كه در بیان دقایق آیات و كیفیت توجیه آن بكار رفته و استفاده‌ای كه از كشاف زمخشری شده، باعث شد كه این تفسیر از مجمع البیان ممتاز گردد.<ref> طبرسی و مجمع البیان، ج 1، ص 280.</ref> علامه، جوامع الجامع را به دلیل كمی حجم و فزونی فوایدش، وسیط نیز نامیده است.<ref> جوامع الجامع (به تصحیح ابوالقاسم گرجی)، ج 1، ص 3؛ برخی به جای جوامع الجامع، از الوسیط یاد كرده‌اند. ر.ك: بحارالانوار، ج 102، ص 26؛ نقد الرجال، ص 266.</ref>
 
 
 
بیشتر مطالب تفسیر جوامع الجامع از كشّاف زمخشری اقتباس شده است. در پاره‌ای از موارد نیز مطالبی از تفسیر [[مجمع البیان]] خود را نقل كرده است. این تفسیر در مقایسه با كشاف امتیازاتی دارد؛ همچون اختصار و حذف زواید و مطالب غیرضروری، نقل روایاتی از طرق [[شیعه]] كه گاهی با تفسیر صاحب كشاف موافق و در بسیاری از مواضع با آن مخالف است و بیان آراء كلامی شیعه امامیه در مواردی كه با دیدگاه معتزله موافق نیست یا نظر شخصی طبرسی در تفسیر آیه با نظر زمخشری مخالف است كه در این صورت طبرسی از نظر صاحب كشاف عدول نموده و آنچه را خود حق می‌دانسته ذكر كرده است.<ref> جوامع الجامع (به تصحیح ابوالقاسم گرجی)، مقدمه مصحح، ص 19.</ref>
 
 
 
 
 
 
 
==وفات==
 
 
 
امام مفسران، امین الاسلام طبرسی پس از هفتاد و نه (یا هشتاد) سال زندگی بابركت شبانگاه روز نهم [[ذی الحجه]] سال 548 ق. در شب عید قربان در شهر سبزوار به دیار حق شتافت.<ref> تاریخ بیهق، ص 242؛ ریحانه الادب، ج 21؛ امل الامل، ج 2، ص 216.</ref> برخی از نویسندگان اسلامی شیخ طبرسی را به عنوان «شهید» یاد كرده‌اند.<ref> ریاض العلماء، ج 4، ص 340، روضات الجنات، ج 5، ص 357.</ref>
 
 
 
از این بین برخی گفته اند او به وسیله سم به [[شهادت]] رسیده است. در مقابل، گروهی نیز با توجه به همزمان بودن رحلت شیخ با فتنه طائفه وغُز،<ref> طایفه غز مركب از تركمانان چادرنشین بودند كه در سرزمین بلخ و ناحیه ختلان زندگی می‌كردند و در جنگ با سلطان سنجر، سپاهش را منهدم ساختند و سپس قتل و غارت را در تمام شهرهای [[خراسان]] آغاز كردند و ظلم و جور و ریختن خون‌ها را شدت بخشیدند. آتش زدن كتابخانه‌های بسیار، انهدام مساجد و كشته شدن عالمان دین نتیجه این فتنه بود. (ر.ك: الكامل فی التاریخ، [[ابن اثیر]]، ج 7، ص 99، 101 راحه الصدور، محمد بن علی بن سلیمان راوندی ص 167، 183)</ref> به شهادت ایشان به دست این گروه شورشی اشاره كرده‌اند.<ref> مكتب اسلام، ش 10، سال اول، ص 67.</ref>
 
 
 
==مدفن==
 
پیكر پاك علامه از سبزوار به [[مشهد]] مقدس انتقال یافت و در نزدیكی حرم مطهر [[امام رضا]] علیه‌السلام در محلی به نام قبرستان قتلگاه به خاك سپرده شد.<ref> تاریخ بیهق، ص 242؛ ریاض العلماء، ج ص 345؛ قتلگاه را همان محل شهادت [[امام رضا]] علیه‌السلام دانسته‌اند. گروهی از نویسندگان، غسلگاه (مكانی كه امام رضا علیه‌السلام را در آن غسل داده‌اند.) را مدفن طبرسی معرفی كرده‌اند. البته چون از قدیم قبرستان قتلگاه را غسلگاه می‌نامیدند و بعد از این در محاورات به قتلگاه تبدیل شده است می‌توان این امر را دور از حقیقت نزدیك دانست زیرا وسعت باغ حمید بن قحطبه كه امام علیه‌السلام را در آن جا به [[شهادت]] رسانیده‌اند در حدود یك میل در یك میل نوشته‌اند و احتمال می‌رود كه امام را در گوشه‌ای از آن باغ غسل داده باشند و بعد مردم، آن جا را به همین نام از یكدیگر نقل كرده‌اند. ر.ك: مراقدالمعارف، محمد حرزالدین، ج ص 415؛ تاریخ آستان قدس رضوی، عزیزالله عطاردی، ج ص 260.</ref> آرامگاه او كه در ابتدای خیابان طبرسی واقع شده، از آغاز محل [[زیارت]] مؤمنان بوده است و در سال 1370 به موجب طرح توسعه اطراف حرم، به داخل باغ رضوان انتقال داده شد.<ref> روزنامه جمهوری اسلامی، شماره 3660، ص 4.</ref>
 
 
 
 
==پانویس==
 
==پانویس==
<references/>
+
<references />
 
 
 
==منابع==
 
==منابع==
* مجموعه گلشن ابرار، جلد 1، زندگی نامه "شیخ طبرسی" از محمدباقر پوراميني.
+
*[[گلشن ابرار (کتاب)|گلشن ابرار]]، جلد ۱، زندگینامه "شیخ طبرسی" از محمدباقر پورامینی.
* [http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/mavara-index.php?page=%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%86%DB%8C+%D8%B7%D8%A8%D8%B1%D8%B3%DB%8C&SSOReturnPage=Check&Rand=0 دانشنامه رشد]، بازیابی: 26 بهمن 1392.
+
*[http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/mavara-index.php?page=%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%86%DB%8C+%D8%B7%D8%A8%D8%B1%D8%B3%DB%8C&SSOReturnPage=Check&Rand=0 دانشنامه رشد]، بازیابی: ۲۶ بهمن ۱۳۹۲.
* [http://tahoor.com/fa/article/view/26975 اعلام طهور].
+
*[http://tahoor.com/fa/article/view/26975 "شیخ طبرسی"، دایرة المعارف طهور].
  
==پیوست ها==
+
{{سنجش کیفی
* '''[http://lib.ahlolbait.ir/parvan/resource.do?action=resource&id=64330&scope=Ky5gh7Uu5KhzDjDiwooyVQID6S3PKV-x&flowLastAction=view&from=search&query=%D8%A7%D9%85%D9%8A%D9%86%20%D8%A7%D9%84%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85&field=&collectionPID=0&lang=&count=100&execute=true زندگينامه 1]'''
+
|سنجش=شده
* '''[http://lib.ahlolbait.ir/parvan/resource.do?action=resource&id=35919&scope=Ky5gh7Uu5KhPd8_PonkbTSrpn6EbS__B&flowLastAction=view&from=search&query=%D8%A7%D9%85%D9%8A%D9%86%20%D8%A7%D9%84%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85&field=&collectionPID=0&lang=&count=100&execute=true زندگينامه 2]'''
+
|شناسه= خوب
* '''[http://lib.ahlolbait.ir/parvan/resource.do?action=resource&id=36850&scope=Ky5gh7Uu5Kh7C9bftTTkXAID6S3PKV-x&flowLastAction=view&from=search&query=%D8%B7%D8%A8%D8%B1%D8%B3%D9%8A&field=&collectionPID=0&lang=&count=100&execute=true زندگينامه 3]'''
+
|عنوان بندی مناسب= خوب
* '''[http://lib.ahlolbait.ir/parvan/resource.do?action=resource&id=39192&scope=Ky5gh7Uu5KhYNLgu5Om2BIZif6-q0_jc&flowLastAction=view&from=search&query=%D8%B7%D8%A8%D8%B1%D8%B3%D9%8A&field=&collectionPID=0&lang=&count=100&execute=true کتاب تفسير جوامع الجامع]'''
+
|کفایت منابع و پی نوشت ها= خوب
* '''[http://lib.ahlolbait.ir/parvan/resource.do?action=resource&id=39244&scope=Ky5gh7Uu5Khi_U8pdSTJxYJAqq-E7mlW&flowLastAction=view&from=search&query=%D8%B7%D8%A8%D8%B1%D8%B3%D9%8A&field=&collectionPID=0&lang=&count=100&execute=true کتاب مجمع البيان في تفسير القرآن ]'''
+
|رعایت سطح مخاطب عام= خوب
* '''[http://lib.ahlolbait.ir/parvan/resource.do?action=resource&id=42793&scope=Ky5gh7Uu5KiuirFH4_bv1Z_Vm4mpRFUb&flowLastAction=view&from=search&query=%D8%B7%D8%A8%D8%B1%D8%B3%D9%8A%D8%8C%20%D8%AD%D8%B3%D9%86%20%D8%A8%D9%86%20%D9%81%D8%B6%D9%84&field=authorMain&collectionPID=&lang=&count=20&execute=true کتاب اعلام الوري باعلام الهدي]'''
+
|رعایت ادبیات دانشنامه ای= خوب
 +
|جامعیت= خوب
 +
|رعایت اختصار= خوب
 +
|سیر منطقی= خوب
 +
|کیفیت پژوهش= خوب
 +
|رده= دارد
 +
}}
  
[[رده:علمای قرن ششم]]
+
[[رده:علمای قرن ششم]][[رده:علماء شیعه]]
 
[[رده:مفسرین قرآن]]
 
[[رده:مفسرین قرآن]]
 
[[رده:ادیبان]]
 
[[رده:ادیبان]]
[[رده:فقیهان]]
+
[[رده:فقیهان]][[رده:محدثان]]
 +
[[رده: مقاله های مهم]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۷ ژوئن ۲۰۲۳، ساعت ۰۹:۴۷

«فضل بن حسن طبرسی»، ملقب به «امین‌الاسلام» (۵۴۸-۴۶۸ ق)، مفسر، فقیه، متکلم و محدث نامدار شیعه در سده ششم قمرى است. عالمان بزرگی چون قطب راوندی و ابن شهر آشوب از شاگردان او هستند. شیخ طبرسى صاحب آثار گرانقدری است که از آن میان، «تفسیر مجمع البیان» و «إعلام الوری بأعلام الهدی» شهرت بیشترى دارند.

Shaykh--tabarsi.jpg
نام کامل ابوعلی فضل بن حسن طبرسی
زادروز ۴۶۸ قمری
زادگاه تفرش
وفات ۵۴۸ قمری
مدفن مشهد

Line.png

اساتید

ابوعلی طوسی، جعفر بن محمد دوریستی، عبدالجبار مقری نیشابوری، عبدالله قشیری،...

شاگردان

شیخ منتجب الدین رازی، ابن شهر آشوب، قطب الدین راوندى، شاذان بن جبرئیل قمی،...

آثار

تفسیر مجمع البیان، جوامع الجامع، اعلام الوری باعلام الهدی، تاج المواليد، نثر اللآلی، اسرار الإمامة،...

ولادت و خاندان

«ابوعلی الفضل بن الحسن الطبرسی» به سال ۴۶۸ قمری (یا ۴۶۹ ق)[۱] دیده به جهان گشود و پدرش او را «فضل» نامید.[۲] او دوران کودکی و تحصیل خود را در جوار بارگاه ملکوتی امام رضا علیه‌السلام گذراند.

اصل و منشأ «فضل بن حسن»، «تفرش» بوده و به همین سبب به «طَبرسی» معروف و مشهور گشته است؛[۳] هر چند دلیلی بر ولادت یا اقامت او در آن دیار علم‌خیز در دست نیست. در مقابل، گروهی از شرح حال نویسان طبرسی را اهل طبرستان (مازندران امروز) دانسته‌اند،[۴] لیکن وجود دلایلی روشن بر یکی بودن طبرس و تفرش آن ادعاها را مخدوش می‌سازد؛[۵] که می‌توان به برخی از آن‌ها اشاره کرد:

بیهقی (معروف به ابن فندق) که از معاصران طبرسی است،[۶] در بیان شرح حال او می‌گوید: «طبرس منزلی است میان قاشان (کاشان) و اصفهان. اصل ایشان از آن بقعت بوده است».[۷] همچنین یعقوبی[۸] و علامه مجلسی،[۹] طبرسی را معرّب تفرشی و منسوب به تفرش از توابع قم می‌دانسته‌اند.[۱۰] این شهر به دلیل نزدیکی‌اش به قم در آغاز ورود اسلام، مذهب تشیع را پذیرفت.[۱۱]

خاندان طبرسى از خاندان‌هاى معروف بین شیعیان است، مثلا پدر او حسن بن فضل، خود از علماى عصر خویش بوده است. فرزند او حسن بن فضل طبرسى نیز چون خورشیدى در آسمان علم و زهد و تقوا مى‌درخشد. او از شاگردان پدر بوده و مؤلف کتب فراوانى از جمله «مکارم الأخلاق» مى‌باشد. علی بن حسن طبرسی (متوفای حدود سال ۶۰۰ ق) نوه شیخ طبرسى نیز دنباله راه پدر و جد خویش را گرفته و کتابى ارزشمند چون «مشکاة الأنوار» از او به یادگار مانده است.

تحصیل و استادان

فضل بن حسن پس از چند سال حضور در مکتب و فراگیری خواندن و نوشتن و یادگیری قرائت قرآن، خود را به منظور تحصیل علوم اسلامی و شرکت در جلسه درس بزرگان دین آماده ساخت. او در فراگیری علومی چون ادبیات عرب، قرائت، تفسیر، حدیث، فقه، اصول و کلام فوق‌العاده تلاش کرد، بدان حد که در هر یک از آن رشته‌ها صاحب نظر گردید. با وجودی که در مدارس آن عصر، علومی چون حساب، جبر و مقابله رایج نبود و کسی برای فراگیری آن رغبت نمی‌ورزید، او به سوی آن علوم شتافت و از صاحب نظران آن فن به شمار می‌آمد.[۱۲]

اساتید امین الاسلام طبرسی که نقش مهمی در بارور کردن شخصیت علمی و معنوی او داشتند از این قرارند:

  • ابوعلی طوسی (فرزند شیخ طوسی
  • جعفر بن محمد دوریستی،
  • عبدالجبار مقری نیشابوری،
  • موفق الدین حسین واعظ بکرآبادی جرجانی،
  • سید محمد قصبی جرجانی،
  • عبدالله قشیری،
  • ابوالحسن عبیدالله محمد بیهقی،
  • سید مهدی حسینی قاینی،
  • شمس الاسلام حسن بن بابویه قمی رازی،
  • موفق عارف نوقانی،
  • تاج القراء کرمانی.[۱۳]

تدریس و شاگردان

امین الاسلام طبرسی حدود ۵۴ سال در مشهد مقدس سکونت داشت و سپس بنابر دعوت بزرگان سبزوار و با توجه به امکانات بسیاری که در آن شهر موجود بود و زمینه تدریس، تألیف و ترویج دین را برای او فراهم می‌ساخت، در سال ۵۲۳ ق. راهی آن دیار گردید. سادات آل زباره ـ که طبرسی با آنان نسبت فامیلی داشت ـ میزبان او بودند و از کمک و همکاری با آن عالم وارسته دریغ ننمودند.[۱۴]

نخستین اقدام شیخ، پذیرش مسئولیت «مدرسه دروازه عراق» بود[۱۵] که با سرپرستی و راهنمایی او، مدرسه به حوزه علمیه وسیع و بااهمیتی مبدل گشت. غنای فرهنگی و علمی این مکان، سبب جذب محصلان بسیاری از دورافتاده‌ترین نقاط ایران گردید و طلبه‌های جوان به عشق رسیدن به کمال و خدمت به مکتب در آن مدرسه مشغول تحصیل شدند و علوم مختلفی چون فقه و تفسیر را از محضر طبرسی فراگرفتند. شاگردان دانشمند و بلندآوازه ذیل ثمره تلاش علمی شیخ است:

فقاهت شیخ طبرسی

علمای بزرگ و شرح حال نگاران، از طبرسی به عنوان مجتهد و فقیهی بزرگوار یاد کرده‌اند.[۱۷] طبرسی با عنایت به وجود بیش از پانصد آیه قرآن که بر احکام عبادات و معاملات اشارت دارد، به طرح موضوعات فقهی در دو تفسیر کبیر و وسیط خود پرداخته است. او نخست اقوالِ فِرَق مختلف اسلامی را بیان کرده، پس از شرح دیدگاه شیعه، نظر خود را به گونه فتوا اظهار می‌کند. بسیاری از فقهای بزرگ شیعه نظرات او را مورد اشاره قرار داده‌اند که می‌توان به برخی از عناوین دیدگاه‌های فقهی او اشاره کرد:

کبیره بودن تمام گناهان،[۱۸] معنای شرعی تیمم،[۱۹] مستحب بودن استعاذه در نماز و غیر آن،[۲۰] ارکان و واجبات حج و عمره،[۲۱] حکم صورتی که بین دو بینه در موردی تعارض واقع می‌شود،[۲۲] خمس،[۲۳] قبض در رهن،[۲۴] دین مفلس،[۲۵] حکم دیون در صورت فوت بدهکار،[۲۶] شفعه،[۲۷] حکم ربا،[۲۸] جزیه نگرفتن از صابئین،[۲۹] حکم وقف بر کافر،[۳۰] جواز وصیت بر شخص ذمی،[۳۱] صید و ذباحه،[۳۲] رضاع،[۳۳] طلاق خلع و مبارات،[۳۴] مراد از خوف شقاق.[۳۵]

آثار و تألیفات

مصنفات و آثار متعددی از امین الاسلام طبرسی به یادگار مانده است که جملگی از فضل و دانش آن عالم کوشا و اندیشمند توانا حکایت می‌کند. گنجینه آثار او بدین شرح است:

  1. مجمع البیان فی تفسیر القرآن
  2. تفسیر جوامع الجامع
  3. الکافی الشافی: علامه طبرسی پس از تألیف مجمع البیان ـ که به تفسیر کبیر شهرت یافت ـ به تفسیر کشّاف، اثر جار الله زمخشری برخورد و به دلیل جذابیت و هنرنمایی موجود در آن، به تلخیص آن کتاب اهتمام ورزید. او معانی نو و بدیع و الفاظ نیکویی را که در نوع خود بی‌همتا بود از این تفسیر گلچین کرد و آن را در یک جلد تألیف نمود و نام این تفسیر گزیده و مختصر را «الکافی الشافی» نهاد.[۳۶] این کتاب در آثار برخی از شرح حال نویسان به «الوجیز» تعبیر شده است.[۳۷] چون نسبت به مجمع البیان و جوامع الجامع دارای حجم کوچکی بوده است.
  4. الآداب الدینیه للخزانة المعینیه
  5. اسرار الإمامة
  6. إعلام الوری بأعلام الهدی
  7. تاج الموالید: خلاصه زندگانی چهارده معصوم (علیهم‌السلام)
  8. الجواهر (جواهر الجمل)
  9. حقائق الامور
  10. عدة السفر و عمدة الحضر
  11. العمده فی اصول الدین و الفرائض و النوافل
  12. غنیة العابد و منیة الزاهد
  13. الفائق
  14. معارج السؤال
  15. المؤتلف من المختلف بین ائمة السلف
  16. نثر اللآلی: سخنان درربار امام علی‌ علیه‌السلام
  17. النور المبین و روایت صحیفه الرضا علیه‌السلام.[۳۸]

در منظر دانشمندان

  • قاضی نورالله شوشتری می گوید: عمدة المفسرین، امین الدین، ثقه الاسلام، ابوعلی فضل بن حسن بن فضل طبرسی، از علماء برجسته تفسیر است.
  • میرمصطفی تفرشی از او نام می برد و می گوید: او از بزرگان طایفه شیعه امامیه است. او تصانیف نیکویی دارد. در سال ۵۲۳ از مشهد رضوی به سبزوار رفت و سال ۵۴۸ به خلد برین رفت.
  • میرزا عبدالله افندی اصفهانی، ۲۳ صفحه به زندگی او اختصاص داده و می گوید: شیخ شهید امام امین الدین ابوعلی... طبرسی مشهدی، فاضل، عالم، مفسر، فقیه، محدث موثق، کامل سترگ، صاحب دو تفسیر مجمع البیان لعلوم القرآن و جوامع الجامع و ... .
  • بیهقی، در کتاب "وشاخ" از او نام برده و گفته: در علم ادبیات عرب، شراره های آن از او می تراود و در علم نحو، سینه او سرشار از آن است.
  • علامه امینی در شهداء الفضیله راجع به مقام علمی اش می‌نویسد: امین الاسلام معروف به شیخ طبرسی پرچمدار علم و آیت هدایت بود. وی از برجسته ترین زعمای دین و پیشوایان مذهب شیعه به شمار می‌آید. تفسیر وی به نام مجمع البیان به تنهائی کافیست که دریای فضل و تبحر علمی او را بنمایاند، تفسیری که نور حقیقت می‌بارد و پرتوی دانش و بینش وحی الهی می‌تابد، کتابی که هیچ کس از آن بی نیاز نتواند بود.
  • فظی، دانشمند نامی مصری اهل تسنن، اینگونه از او یاد می کند: فضل بن حسن... از علمای علم نحو و تفسیر که ساکن بیهق بوده و در آن جا اهل علم به سویش شتافتند و او با دانش سرشار خود به آموزش آنان همت گماشت.

وفات

مرحوم امین الاسلام طبرسی پس از حدود هشتاد سال زندگی بابرکت، شبانگاه روز نهم ذی الحجه سال ۵۴۸ ق. در شب عید قربان در شهر سبزوار به دیار باقی شتافت.[۳۹] برخی از نویسندگان اسلامی شیخ طبرسی را به عنوان «شهید» یاد کرده‌اند.[۴۰] از این بین برخی گفته اند او به وسیله سم به شهادت رسیده است. گروهی نیز با توجه به همزمان بودن رحلت شیخ با فتنه طائفه وغُز،[۴۱] به شهادت ایشان به دست این گروه شورشی اشاره کرده‌اند.[۴۲]

پیکر پاک علامه طبرسی از سبزوار به مشهد مقدس انتقال یافت و در نزدیکی حرم مطهر امام رضا علیه‌السلام در محلی به نام قبرستان قتلگاه به خاک سپرده شد.[۴۳] آرامگاه او که در ابتدای خیابان طبرسی واقع شده، از آغاز محل زیارت مؤمنان بوده است و در سال ۱۳۷۰ به موجب طرح توسعه اطراف حرم، به داخل باغ رضوان انتقال داده شد.[۴۴]

پانویس

  1. طبرسی و مجمع البیان، حسین کریمان، ج۱، ص۲۰۷.
  2. مجالس المؤمنین، قاضی نورالله شوشتری، ص۲۰۲؛ امل الامل، حر عاملی، ج۲، ص۲۱۶.
  3. تاریخ بیهق، ابوالحسن علی بن زید بیهقی، ص۲۴۲.
  4. ریاض العلماء، میرزا عبدالله افندی، ج۴، ص۳۵۷؛ اعیان الشیعه، محسن امین عاملی، ج۸، ص۳۹۸.
  5. ر.ک: تاریخ بیهقی، تعلیقات آقای احمد بهمن‌یار، ص۳۵۳؛ طبرسی و مجمع البیان، ج۱، ص۱۷۲.
  6. تاریخ بیهقی در سال ۵۶۵ ق. تألیف شده است.
  7. تاریخ بیهق، ص ۲۴۲. (شایان ذکر آن که در سال ۵۶۵ ه‍ـ.ق تألیف شده است.)
  8. البلدان، احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، ص ۳۸.
  9. روضات الجنات، میرزا محمدباقر خوانساری، ج ۱، ص ۶۴، به نقل از میرزا عبدالله افندی، شاگرد مرحوم مجلسی.
  10. این ناحیه نخست از توابع قم بوده و امروزه از شهرهای استان مرکزی به شمار می‌رود.
  11. نزهه القلوب، حمدالله مستوفی، ص ۶۸.
  12. تاریخ بیهق، ص ۲۴۲.
  13. ریاض العلماء، ج ۴، ص ۳۵۷؛ مستدرک الوسائل، میرزا حسین نوری، ج ۳، ص ۴۸۷؛ طبرسی و مجمع البیان، ج ۱، ص ۳۰۰، مفاخرالاسلام، علی دوانی، ج ۳، ص ۴۱۲.
  14. تاریخ بیهق، ص ۲۴۲.
  15. همان.
  16. ریاض العلماء، ج ۴، ص ۳۴۱ و ۳۴۲، مقابس الانوار، شیخ اسدالله تستری، ص ۱۴؛ روضات الجنات، ج ۵، ص ۳۵۷؛ طبرسی و مجمع البیان، ج ۱، ص ۳۱۳.
  17. روضات الجنات، ج ۵، ص ۳۵۷؛ مجالس المؤمنین، ج ۱، ص ۴۹۰.
  18. مسالک الافهام، شهید ثانی، ج ۲، ص ۳۲۱؛ الحدائق الناظره، شیخ یوسف بحرانی، ج ۱۰، ص ۵۱.
  19. الحدائق الناظره، ج ۴، ص ۲۴۴.
  20. همان، ج ۸، ص ۱۶۱.
  21. همان، ج ۱۶، ص ۱۵۷؛ ج ۱۷، ص ۸، ۵۹، ۲۷۷، ۲۹۲ و ۳۰۴.
  22. جواهر الکلام، محمدحسن نجفی، ج ۴۰، ص ۴۲۲.
  23. کتاب الخمس، شیخ مرتضی انصاری، ص ۷۴ و ۲۹۷.
  24. الحدائق الناظره، ج ۲۰، ص ۲۲۴.
  25. جواهرالکلام، ج ۲۵، ص ۳۲۱ و ۳۲۲.
  26. الحدائق الناظره، ج ۲۰، ص ۱۶۴.
  27. مسالک الافهام، ج ۲، ص ۲۲۶.
  28. جواهر الکلام، ج ۲۳، ص ۲۹۸.
  29. الحدائق الناظره، ج ۲۴، ص ۲۳.
  30. همان، ج ۲۲، ص ۱۹۳ و ۱۹۵.
  31. همان، ص ۵۲۳.
  32. جواهر الکلام، ج ۳۶، ص ۱۴۲.
  33. ضوابط الرضاع، محقق داماد، ص ۳۰؛ شرح لمعه: شهید ثانی، ج ۵، ص ۱۶۵: کتاب النکاح، شیخ انصاری، ص ۳۲۱ و ۳۳۹.
  34. الحدائق الناظره، ج ۲۶، ص ۵۷۹ و ۶۰۵.
  35. همان، ج ۲۴، ص ۶۲۵.
  36. جوامع الجامع (به تصحیح ابوالقاسم گرجی)؛ امین الاسلام طبرسی، ج ۱، ص ۲.
  37. منتهی المقال، ص ۲۴؛ امل الامل، ج ۲، ص ۲۱۶؛ نقد الرجال، سید مصطفی تفرشی، ص ۲۶۶.
  38. معالم العلماء، ابن شهر آشوب، ص ۳۱۵، امل الامل، ج ۲، ص ۲۱۶؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج ۱، ص ۳۰؛ کشف الظنون، حاجی خلیفه، ج ۲، ص ۱۶۰۲؛ ایضاح المکنون، اسماعی باشابغدادی، ج ۲، ص ۴۳۳، الذریعه، آقا بزرگ تهرانی، ج ۲، ص ۴۱؛ منتهی المقال، ابوعلی حائری، ص ۲۴۱؛ معجم المؤلفین، عمر رضا کحاله، ج ۸، ص ۶۶؛ طبقات اعلام الشیعه (قرن سادس)، آقا بزرگ تهرانی، ص ۲۱۷؛ روضات الجنات، ج ۵، ص ۳۶۱.
  39. تاریخ بیهق، ص ۲۴۲؛ ریحانه الادب، ج ۲۱؛ امل الامل، ج ۲، ص ۲۱۶.
  40. ریاض العلماء، ج ۴، ص ۳۴۰، روضات الجنات، ج ۵، ص ۳۵۷.
  41. طایفه غز مرکب از ترکمانان چادرنشین بودند که در سرزمین بلخ و ناحیه ختلان زندگی می‌کردند و در جنگ با سلطان سنجر، سپاهش را منهدم ساختند و سپس قتل و غارت را در تمام شهرهای خراسان آغاز کردند و ظلم و جور و ریختن خون‌ها را شدت بخشیدند. آتش زدن کتابخانه‌های بسیار، انهدام مساجد و کشته شدن عالمان دین نتیجه این فتنه بود. (ر.ک: الکامل فی التاریخ، ابن اثیر، ج ۷، ص ۹۹، ۱۰۱ راحه الصدور، محمد بن علی بن سلیمان راوندی ص ۱۶۷، ۱۸۳)
  42. مکتب اسلام، ش ۱۰، سال اول، ص ۶۷.
  43. تاریخ بیهق، ص ۲۴۲؛ ریاض العلماء، ج ۴، ص ۳۴۵؛ قتلگاه را همان محل شهادت امام رضا علیه‌السلام دانسته‌اند. گروهی از نویسندگان، غسلگاه (مکانی که امام رضا علیه‌السلام را در آن غسل داده‌اند.) را مدفن طبرسی معرفی کرده‌اند. البته چون از قدیم قبرستان قتلگاه را غسلگاه می‌نامیدند و بعد از این در محاورات به قتلگاه تبدیل شده است می‌توان این امر را دور از حقیقت نزدیک دانست زیرا وسعت باغ حمید بن قحطبه که امام علیه‌السلام را در آن جا به شهادت رسانیده‌اند در حدود یک میل در یک میل نوشته‌اند و احتمال می‌رود که امام را در گوشه‌ای از آن باغ غسل داده باشند و بعد مردم، آن جا را به همین نام از یکدیگر نقل کرده‌اند. ر.ک: مراقدالمعارف، محمد حرزالدین، ج ۱، ص ۴۱۵؛ تاریخ آستان قدس رضوی، عزیزالله عطاردی، ج ۱، ص ۲۶۰.
  44. روزنامه جمهوری اسلامی، شماره ۳۶۶۰، ص ۴.

منابع