سید مهدی قاضی طباطبایی: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(منابع)
 
(۱۵ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
 +
'''آیت الله سید مهدی قاضی طباطبائی''' ( - ۱۴۰۱ ق)، فرزند عارف بزرگ [[سید علی آقا قاضی|سید علی قاضی]] و از علمای ربانی [[شیعه]] است. وی در علوم غریبه همچون علم اعداد و حروف و نیز در هنر خوشنویسی و خطاطی ماهر بود. علامه [[علامه حسن زاده آملی|حسن زاده آملی]] از شاگردان اوست.
 
{{شناسنامه عالم
 
{{شناسنامه عالم
|نام کامل = سیدمهدی  قاضی طباطبائی
+
|نام کامل = سید مهدی قاضی طباطبائی
 +
||تصویر= [[پرونده:مهدی قاضی.jpg]]
 
|زادروز =
 
|زادروز =
 
|زادگاه =  
 
|زادگاه =  
|وفات =   1401
+
|وفات = ۱۴۰۱ قمری
|مدفن = [[قم]] ، يكي از حجرات صحن حرم حضرت معصومه عليهاالسلام،  واقع در ضلع شرقي
+
|مدفن = [[قم]]، [[حرم حضرت معصومه علیها السلام|حرم حضرت معصومه سلام الله علیها]]
|اساتید =  ميرزا ابراهيم شريفي زابلي، آيت الله شيخ علي قسام، ميرزا جعفر جناني
+
|اساتید =  [[سید علی آقا قاضی|سید علی قاضی]]، میرزا ابراهیم شریفی زابلی، شیخ علی قسام، میرزا جعفر جنانی،...
|شاگردان = علامه آيت الله حسن زاده آملي، آيت الله سيد محمدحسين حسيني تهراني
+
|شاگردان = [[علامه حسن زاده آملی]]،...
 
|آثار =  
 
|آثار =  
 
 
}}
 
}}
 
 
 
 
 
سید مهدی  قاضی طباطبائی،از عرفا و علما قرن چهاردهم است.
 
 
 
==نسب و خاندان==
 
==نسب و خاندان==
  
نسب سيد مهدي قاضي به شرح ذيل است: سيد مهدي، فرزند سيد علي، فرزند حاج ميرزا حسين، فرزند ميرزا احمد قاضي 1267 ق در شيراز)، فرزند ميرزا محمدتقي قاضي 1222 ق) - نسب وي در اين شخص، با شهيد قاضي طباطبايي و علامه طباطبايي مشترك است - فرزند ميرزا محمد قاضي فرزند ميرزا محمدعلي قاضي (شهيد)، فرزند ميرزا صدرالدين محمد (معروف به ميرزا صدرا قاضي)، فرزند ميرزا يوسف (نقيب الاشراف)، فرزند ميرزا صدرالدين محمد كبير قاضي، فرزند مجدالدين، فرزند اميراسماعيل، فرزند سيد محمداكبر (مشهور به ميرشاه ميرقاضي)، فرزند اميرنورالدين (سراج الدين)، فرزند امير عبدالوهاب (شيخ الاسلام شهيد در سال 922 ق)، فرزند امير عبدالغفار، فرزند سيد عمادالدين، (امير حاج)، فرزند فخرالدين حسن، فرزند كمال الدين محمد، فرزند سيد حسن، فرزند شهاب الدين علي، فرزند عمادالدين علي، فرزند سيد احمد، فرزند سيد عماد، فرزند ابي الحسن علي، فرزند ابي الحسن محمد، فرزند ابي عبدالله احمد، فرزند محمد اصغر (معروف به ابن خُزاعيه)، فرزند ابي عبدالله احمد، فرزند ابراهيم طباطبا، فرزند اسماعيل ديباج، فرزند ابراهيم غمر، فرزند حسن مثني، فرزند [[امام حسن]] مجتبي عليه السلام.<ref> تعليقه آيت الله سيد علي قاضي بر ارشاد [[شيخ مفيد]]؛ درياي عرفان، هادي هاشميان، ص 16؛ زندگي و مبارزات شهيد آيت الله قاضي طباطبايي، رحيم نيكبخت، صمد اسماعيل زاده، ص 86 و 87.</ref>
+
نسب سید مهدی قاضی طباطبایی، به [[امام حسن]] علیه السلام می رسد.<ref> نسب ایشان به شرح ذیل است: سید مهدی، فرزند سید علی، فرزند حاج میرزا حسین، فرزند میرزا احمد قاضی ۱۲۶۷ ق در شیراز)، فرزند میرزا محمدتقی قاضی ۱۲۲۲ ق) - نسب وی در این شخص، با شهید قاضی طباطبایی و علامه طباطبایی مشترک است - فرزند میرزا محمد قاضی فرزند میرزا محمدعلی قاضی (شهید)، فرزند میرزا صدرالدین محمد (معروف به میرزا صدرا قاضی)، فرزند میرزا یوسف (نقیب الاشراف)، فرزند میرزا صدرالدین محمد کبیر قاضی، فرزند مجدالدین، فرزند امیراسماعیل، فرزند سید محمداکبر (مشهور به میرشاه میرقاضی)، فرزند امیرنورالدین (سراج الدین)، فرزند امیر عبدالوهاب (شیخ الاسلام شهید در سال ۹۲۲ ق)، فرزند امیر عبدالغفار، فرزند سید عمادالدین، (امیر حاج)، فرزند فخرالدین حسن، فرزند کمال الدین محمد، فرزند سید حسن، فرزند شهاب الدین علی، فرزند عمادالدین علی، فرزند سید احمد، فرزند سید عماد، فرزند ابی الحسن علی، فرزند ابی الحسن محمد، فرزند ابی عبدالله احمد، فرزند محمد اصغر (معروف به ابن خُزاعیه)، فرزند ابی عبدالله احمد، فرزند ابراهیم طباطبا، فرزند اسماعیل دیباج، فرزند ابراهیم غمر، فرزند حسن مثنی، فرزند امام حسن مجتبی علیه السلام. تعلیقه آیت الله سید علی قاضی بر ارشاد شیخ مفید؛ دریای عرفان، هادی هاشمیان، ص ۱۶.</ref> پدرش آیت الله [[سید علی قاضی|سید علی قاضی طباطبایی]]، عارف مشهور و دانشمند متقی می‌‌باشد که بسیاری از دانشوران همچون: [[آیت الله محمدتقی بهجت|آیت الله بهجت]]، [[سید عبدالحسین دستغیب|شهید دستغیب]]، [[علامه طباطبایی]] و... محضرش را درک کرده‌اند.<ref> ر.ک: اسوه عارفان، به کوشش محمود طیار مراغی و صادق حسن زاده؛ فریادگر توحید، مؤسسه فرهنگی - تحقیقاتی اهل بیت علیهم السلام، بخش پنجم؛ گلشن ابرار،...</ref>
 
 
از ديرباز خاندان بزرگي كه سيد مهدي قاضي از آن برخاسته است، چه در افواه و چه در منابع تاريخي كه شرح حال رجال اين سلسله را به نگارش درآورده‌‌اند، به دو نام «قاضي طباطبايي» و «شيخ الاسلامي» مشهور بوده‌اند. اكثر مردان اين دودمان از عالمان بزرگ و مشاهير عرصه‌هاي علمي، سياسي و فرهنگي بوده و ساليان متمادي به صيانت از فرهنگ اسلامي، مقاومت در برابر استبداد، قضاوت و حل و فصل مشكلات اجتماعي مردم اشتغال داشته‌اند. اين خاندان به عنوان سادات «عبدالوهابيه» نيز شهرت دارند. مرحوم آيت الله قاضي در انتهاي شرح كه بر كتاب «ارشاد» [[شيخ مفيد]] نوشته همه اجدادش را ذكر كرده و خاطرنشان نموده است نياكان ما همه از [[سادات]] زواره هستند.<ref> مصاحبه كيهان فرهنگي با سيد محمدحسين قاضي (برادر سيد مهدي)، ش 206، ص 7.</ref>
 
 
 
==خانواده و دوران كودكي==
 
پدر آیت الله سید مهدی قاضی، آيت الله سيد علي قاضي طباطبايي، عارف مشهور و دانشمند متقي می‌‌باشد كه بسياري از دانشوران همچون: آيت الله بهجت، شهيد دستغيب، [[علامه طباطبايي]]، شيخ محمدتقي آملي و آيت الله نجابت محضرش را درك كرده‌اند و در پرتو پرورش‌هاي او به مقامات عرفاني و علمی ‌‌دست يافته‌اند.<ref> ر.ك: اسوه عارفان، به كوشش محمود طيار مراغي و صادق حسن زاده؛ فريادگر توحيد، مؤسسه فرهنگي - تحقيقاتي اهل بيت علیهم السلام، بخش پنجم؛ گلشن ابرار،...</ref>
 
 
 
نخستين زني كه آيت الله سيد علي قاضي به همسري برگزيد، رُخساره خانم نام داشت. وي دختر آيت الله حاج ميرزا محسن قاضي تبريزي و او فرزند عبدالجبار قاضي بود و از عالمان، فقيهان و عابدان بزرگ منطقه آذربايجان بشمار می‌‌رفت.<ref> مفاخر آذربايجان، عقيقي بخشايشي، ج 1، ص 170.</ref>
 
 
 
حاصل وصلت آيت الله قاضي با رخساره خانم، چندين فرزند بود كه به گفته مرحوم آيت الله سيد محمدحسين حسيني تهراني (از شاگردان سيد علي قاضي و مأنوس و مألوف با سيد مهدي قاضي) فرزند بزرگتر آن ها سيد مهدي نام داشت.<ref> روح مجرد، علامه سيد محمدحسين حسيني تهراني، ص 485.</ref> اما بر اساس يادداشت يكي از برادران سيد مهدي، يعني سيد محمدعلي قاضي، بزرگترين فرزند ذكور، سيد محمدتقي بوده و سيد مهدي هفت سال از او كوچكتر بوده است.<ref> از يادداشت‌هاي سيد محمدحسن قاضي طباطبايي، برادر سيد مهدي قاضي، كه تصوير برخي صفحات آن را ملاحظه كرده‌ام.</ref>
 
 
 
گويا سيد مهدي خود خاطراتي از ايام كودكي و حالات معنوي پدر را در اين روزگار براي برادرش سيد محمدحسن تعريف كرده بود: پدر شب‌ها هميشه مشغول راز و نياز با خداي خود بود و ستاره‌هاي شب با گريه‌هايش آشنا است. در خانه ما دو اتاق تو در تو بود كه تنها يك درب بيروني داشت. مادرم و بچه‌ها در يكي از اين اتاق‌ها می‌‌خوابيدند و اتاق ديگر مختص پدرمان بود كه شب‌ها در آن استراحت می‌‌نمود. بسي از شب‌هاي طولاني كه صداي شيون از آن اتاق به گوش می‌‌رسيد... در يكي از شب‌ها، با صداي گريه پدر از خواب بيدار شدم... آرام آرام به سوي اتاق پدر راه افتادم. همين كه به درب اتاق نزديك شدم، از سوراخ آن به درون اتاق نگاه كردم، مشاهده نمودم، او نشسته و با حالتِ خاص معنوي صورتش را با دست‌هايش پوشانيده و مشغول ذكر است و ظاهراً دعايي را تكرار و زمزمه می‌‌كرد. با نوعي هيجان به بستر خواب برگشتم.<ref> يادآور می‌‌شود آيت الله قاضي از اين بانو سه دختر داشت و چون به [[نجف]] رفت از وي صاحب دو فرزند پسر گرديد كه همان سيد مهدي و سيد محمدتقي هستند.</ref>
 
 
 
آيت الله سيد علي قاضي رسيدن به قله عرفان را بدون رعايت مسايل شرعي ناممكن می‌‌دانست و ضمن اين كه خود به شريعت مقدس اسلام پاي‌بند بود، فرزندان و شاگردان را به اين امر سفارش می‌‌نمود. به دليل همين تقيد بود كه در اماكن مقدس بيتوته می‌‌كرد و [[زيارت]] مشاهد شريف را ترك نمی‌‌نمود و به سيد مهدي هم توصيه می‌‌كرد كه: اين گونه باشد و به آرامش در [[نماز]]، حضور قلب در عبادات و اذكار، رعايت آداب عبادات، جديت در تكاليف الهي و كثرت قرائت قرآن اهتمام ورزد.
 
 
 
خانه‌اي كه سيد مهدي دوران رشد، شكوفايي و بالندگي خويش را در آن می‌‌گذرانيد، از معنويت و [[ايمان]] و بصيرت علمی ‌‌سرشار بود، اما از نظر امكانات مادي و شرايط و تسهيلات، مانند زندگي فقيران و مستمندان بود. آيت الله قاضي در نهايت فقر بسر می‌‌برد؛ به گونه‌اي كه توان پرداخت اجاره خانه را نداشت. روزي در [[نجف]] اشرف صاحب خانه، وسايل و اثاث او را بيرون ريخت؛ مرحوم قاضي ناگزير شد با خانواده‌اش به [[كوفه]] برود و در مسجد اين شهر، در بالاخانه‌اي كه به افراد غريب اختصاص داشت، سكونت گزيند! [[علامه طباطبايي]] در اين باره متذكر گرديده است: «مسجد كوفه كه رفتم، مشاهده نمودم مرحوم قاضي و اعضاي خانواده‌اش تب كرده‌اند و كسالت دارند. چون وقت نماز فرارسيد، آيت الله قاضي طبق معمول در اول وقت به [[نماز]] ايستاد و بعد از اقامه نماز عشا، آن چنان با توجه كامل آيه شريفه «امن الرّسول...»<ref> [[سوره بقره]]/285.</ref> را تلاوت می‌‌فرمود كه گويي هيچ مشكلي پيش نيامده است».<ref> اسوه عارفان، ص 26.</ref>
 
 
 
==كسب معارف ناب==
 
 
 
سيد مهدي دوران كودكي را پشت سرگذاشت و به سنين نوجواني گام نهاد. در اين مرحله همراه با آموزش‌هاي مقدماتي، پدر روح مستعد فرزندش را مهياي فراگيري علوم اسلامی‌‌ و تعاليم [[قرآن]] و عترت نمود و به او آموخت كه پيمودن مسير دانش و معرفت بدون [[تقوا]] و زهد، ميسر نيست. بدون شك شخصيت معنوي آيت الله سيد علي قاضي در روح لطيف فرزندش تأثيري شگرف داشت و آن نونهال باغ [[حكمت]] و دانش را رشد داد و استعدادهايش را شكوفا نمود.
 
 
 
سيد مهدي هم به خوبي می‌‌دانست كه پدرش در فقاهت، فهم روايت و [[حديث]] و نيز در مباحث تفسيري و علوم قرآني بي‌نظير است و بر ادبيات و لغت عرب، احاطه دارد و حتي از حيث تجويد و قرائت قرآن نمی‌‌توان نظيري برايش يافت.<ref> روح مجرد، ص 473.</ref>
 
 
 
وي بر حالات علمی‌‌ و عرفاني پدرش سيد علي غبطه می‌‌خورد و می‌‌گفت: او با وجود داشتن فرزندان فراوان (بيش از پانزده فرزند) به مقاماتي عالي رسيد و من كه عيالي نگرفته‌ام، به جايي نرسيده‌ام.<ref> روح و ريحان، سيد علي‌اكبر صداقت، ص 30، (با اندكي تغيير).</ref>
 
  
مرحوم آيت الله سيد عبدالكريم كشميري - كه خود بر اثر [[زهد]]، [[تقوا]] و [[تزكيه]] به درجات والايي از مقامات معنوي رسيده بود - می‌‌گويد: روزي با آقا سيد مهدي قاضي، فرزند استادم آقا ميرزا علي آقاضي، در مسجد هندي نشسته بوديم. ايشان گفت: شما كه در برخي امور تبحر داريد، بگوييد پدرم به من چه توصيه‌اي نموده است؟ آيت الله كشميري می‌‌گويد: بلافاصله به پشت بام مسجد رفتم، تأملي كردم و ذكري بر زبان راندم. به دلم الهام شد كه مرحوم قاضي به او دو نصيحت كرده است: اول اين كه هر روز خودت را به آقا اميرالمؤمنين عليه السلام عرضه كن؛ يعني اعمال و رفتارت را در برابر اين «ميزان پارسايي و [[ايمان]]» ارزيابي كن و ديگر اين كه اگر فقر و ناداري بسويت روي آورد و تو را در فشار قرار داد، به قصد دريافت كمك مالي به منازل و بيوت مراجع نرو!<ref> اسوه عارفان، بخش ضميمه، ص 195؛ آفتاب خوبان، سيد علي‌اكبر صداقت، ص 101.</ref>
+
خاندان بزرگی که سید مهدی قاضی از آن برخاسته است، به دو نام «قاضی طباطبایی» و «شیخ الاسلامی» مشهور بوده‌اند. اکثر مردان این دودمان از عالمان بزرگ و مشاهیر عرصه‌های علمی، سیاسی و فرهنگی بوده و سالیان متمادی به صیانت از [[فرهنگ]] اسلامی، مقاومت در برابر استبداد، [[قضاوت]] و حل و فصل مشکلات اجتماعی مردم اشتغال داشته‌اند. مرحوم [[سید علی آقا قاضی|آیت الله قاضی]] در انتهای شرح که بر کتاب «[[الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد (کتاب)|ارشاد]]» [[شیخ مفید]] نوشته همه اجدادش را ذکر کرده و خاطرنشان نموده است نیاکان ما همه از [[سادات]] زواره هستند.<ref> مصاحبه کیهان فرهنگی با سید محمدحسین قاضی (برادر سید مهدی)، ش ۲۰۶، ص ۷.</ref>
  
باري، سيد مهدي قاضي نزد پدر دوره‌هايي از [[فقه]]، مباحث اخلاقي و عرفاني را آموخت. علاوه بر اين، چون آيت الله قاضي به اسرار حروف واقف بود و از اين دانش براي استخراج امور بديع و اطلاع از خبرهاي غيبي و آگاهي بر ضماير افراد، استفاده می‌‌نمود و در اين فن سرآمد روزگار بشمار می‌‌رفت، سيد مهدي نيز اين دانش و برخي علوم غريبه چون: علم اعداد و اوفاق را نزد پدر به خوبي آموخت. او براي آيت الله سيد محمدحسين حسيني تهراني نقل كرده است: در اين فن ابتكاراتي دارم و از من بالاتر و عالمتر، مرحوم پدرم بود؛ چرا كه در بعضي از استخراج‌هاي بسيار مشكل كه فرومی‌‌ماندم و بالأخره با توسل به حضرت اميرمؤمنان عليه السلام و ختومات، موفق به حل آن می‌‌شدم، هنگامی‌‌كه به محضر پدرم شرفياب می‌‌شدم و می‌‌خواستم وي را از اين اكتشافات و حل آن ها آگاه كنم، معلوم می‌‌شد كه پدرم قبل از من به اين دشواري‌ها رسيده و قبل از من آن ها را حل كرده است.<ref> روح مجرد، ص 485.</ref>
+
==تحصیلات و استادان==
  
آيت الله جوادي آملي در درس تفسيرشان فرمود: سيدنا الاستاد [[علامه طباطبايي]] نقل می‌‌كرد: در تبريز كسي بود كه با همين علوم عدد می‌‌توانست شخصي را كه مورد حاجت آدم است، نه تنها او را بشناسد، بلكه بداند خانه‌اش كجاست، شماره تلفن منزلش را می‌‌توانست استخراج كند... مرحوم آقا سيد مهدي قاضي، از اهل علم حروف بود و من می‌‌دانستم كه مطلع است. می‌‌فرمود: بارها پدرم می‌‌گفت: راه بهتري هم داريم. و اين تذكر نه براي آن بود كه علم مذكور بي‌معنا است.<ref> اسوه عارفان، ص 40.</ref>
+
آیت الله [[سید علی قاضی|سید علی قاضی]] روح مستعد فرزندش را مهیای فراگیری [[علوم اسلامی|علوم اسلامی‌‌]] و تعالیم [[قرآن]] و [[عترت]] نمود و به او آموخت که پیمودن مسیر دانش و معرفت بدون [[تقوا]] و [[زهد]]، میسر نیست. آیت الله قاضی رسیدن به قله [[عرفان]] را بدون رعایت مسایل [[شرع|شرعی]] ناممکن می‌‌دانست و ضمن این که خود به [[شریعت|شریعت]] مقدس [[اسلام]] پای‌بند بود، فرزندان و شاگردان را به این امر سفارش می‌‌نمود. به دلیل همین تقید بود که در اماکن مقدس بیتوته می‌‌کرد و [[زیارت]] مشاهد شریف را ترک نمی‌‌نمود و به سید مهدی هم توصیه می‌‌کرد که: این گونه باشد و به آرامش در [[نماز]]، حضور قلب در عبادات و اذکار، رعایت آداب عبادات، جدیت در تکالیف الهی و کثرت قرائت [[قرآن]] اهتمام ورزد.
  
سيد مهدي قاضي در جايي ديگر يادآور شده است: در [[نجف]] اشرف ضمن تحصيل علوم حوزوي، در فراگيري علوم غريبه سعي بليغي به خرج می‌‌دادم...<ref> در محضر لاهوتيان، ص 435.</ref>
+
سید مهدی قاضی نزد پدر دوره‌هایی از [[فقه]]، مباحث [[اخلاق|اخلاقی]] و [[عرفان|عرفانی]] را آموخت. علاوه بر این، چون آیت الله قاضی به اسرار حروف واقف بود و از این دانش برای استخراج امور بدیع و اطلاع از خبرهای غیبی و آگاهی بر ضمایر افراد، استفاده می‌‌نمود و در این فن سرآمد روزگار بشمار می‌‌رفت، سید مهدی نیز این دانش و برخی علوم غریبه چون: علم اعداد و اوفاق را نزد پدر به خوبی آموخت. او برای آیت الله [[سید محمدحسین حسینی طهرانی|سید محمدحسین حسینی تهرانی]] نقل کرده است: در این فن ابتکاراتی دارم و از من بالاتر و عالمتر، مرحوم پدرم بود؛ چرا که در بعضی از استخراج‌های بسیار مشکل که فرومی‌‌ماندم و بالأخره با [[توسل به اهل بیت علیهم السلام|توسل]] به [[امام علی علیه السلام|حضرت امیرمؤمنان]] علیه السلام و ختومات، موفق به حل آن می‌‌شدم، هنگامی‌‌که به محضر پدرم شرفیاب می‌‌شدم و می‌‌خواستم وی را از این اکتشافات و حل آن ها آگاه کنم، معلوم می‌‌شد که پدرم قبل از من به این دشواری‌ها رسیده و قبل از من آن ها را حل کرده است.<ref> روح مجرد، ص ۴۸۵.</ref>
  
آيت الله سيد علي قاضي به فرزندش سيد مهدي توصيه می‌‌نمود: «كسي كه می‌‌خواهد در راه حق طي طريق كند، اگر نيمی ‌‌از عمرش را براي يافتن استاد سپري كند، ارزش دارد و كسي كه به استاد رسيد، نصف راه را طي كرده است؛ البته استادِ بصيري كه از هواي نفساني بيرون آمده و به [[معرفت]] الهي رسيده باشد.
+
آیت الله جوادی آملی در درس تفسیرشان فرمود: سیدنا الاستاد [[علامه طباطبایی]] نقل می‌‌کرد: در [[تبریز]] کسی بود که با همین علوم عدد می‌‌توانست شخصی را که مورد حاجت آدم است، نه تنها او را بشناسد، بلکه بداند خانه‌اش کجاست، شماره تلفن منزلش را می‌‌توانست استخراج کند... مرحوم آقا سید مهدی قاضی، از اهل علم حروف بود و من می‌‌دانستم که مطلع است. می‌‌فرمود: بارها پدرم می‌‌گفت: راه بهتری هم داریم. و این تذکر نه برای آن بود که علم مذکور بی‌معنا است.<ref> اسوه عارفان، ص ۴۰.</ref>
  
==استادان==
+
سید مهدی قاضی در جایی دیگر یادآور شده است: در [[نجف]] اشرف ضمن تحصیل علوم حوزوی، در فراگیری علوم غریبه سعی بلیغی به خرج می‌‌دادم.<ref> در محضر لاهوتیان، ص ۴۳۵.</ref>
سيد مهدي قاضی همزمان با بهره‌مندي از پدر فاضل و فرزانه خويش، محضر تني چند از استادان حوزه نجف را، كه برخي از آنان در مكتب آيت الله سيد علي قاضي تربيت شده بودند، درك نمود؛
 
ميرزا ابراهيم شريفي زابلي و آيت الله شيخ علي قسام از کسانی هستند که سید مهدی قاضی نزد ایشان شاگردی نموده اند .<ref> دست نوشته‌هاي محمدحسنقاضي.</ref> همچنين ايشان با مرحوم ميرزا جعفر جناني ارتباط داشت و از توانايي هاي علمی ‌‌و مقامات عرفاني وي استفاده می‌‌نمود.<ref> هزار و يك كلمه، علامه حسن زاده آملي، ج 1، ص 44.</ref>
 
 
 
==توانايي‌هاي علمي==
 
 
 
سيد مهدي در علوم غريبه - كه تحصيل آن براي همه رايج نمی‌‌باشد و كمتر كسي بدان دسترسي دارد و حتي ابعادي از آن براي خواص روشن نيست - مهارت داشت. البته در طول تاريخ عده‌اي فرصت طلب و سودجو و شيادِ دور از حقيقت، به [[دروغ]] ادعاي تبحر در اين علوم را داشته‌اند و از باورها و تمايلات مردم سوء استفاده كرده‌اند؛ اما دور از انصاف است كه با وجود برخوردار بودن برخي اولياي الهي از اين علوم، آن را نادرست تلقي كنيم. علومی ‌‌چون رمل، جفر يا علم اعداد، كه به «علوم غريبه» اشتهار دارند، بيش از آن كه به تحصيل احتياج داشته باشند، به تزكيه روح، صفاي باطن، اعراض از امور فناپذير و مادي و اُنس با ذكر و [[عبادت]] نياز دارند.
 
 
 
رسول اكرم صلي الله و عليه و آله و سلم جفر و جامعه را بر حضرت [[امام علی]] عليه السلام املا فرمود و اين دانش شگفت از جمله توانايي‌هاي ائمه هدي عليهم السلام بوده است. مگر نه اين است كه اميرمؤمنان عليه السلام در قبرستان با مردگان تكلم می‌‌فرمود؟<ref> گنج نهان، به اهتمام ضياءالدين شفيعي، ص 31؛ شمه‌اي از آثار ادعيه و انفاس قدسيه، سيد حسن صحفي، ص 70.</ref> يكي از دانش‌هايي كه سيد مهدي قاضي بر آن احاطه داشت، علم حساب نظري يا دانش اعداد و فن محاسبه است كه در ميان اهل فن به ارثماطيقي (كلمه‌اي يوناني؛ يعني عدد) موسوم است. و آن عبارت است از [[معرفت]] خواص اعداد كه چهار باب دارد: باب اول، در خواص اعداد از آن روي كه در انفس خود كميت دارند. باب دوم، در خواص اعداد از جهت اضافت كه آن را نسبت خوانند و مضاف را منسوب و مضاف‌اليه را منسوب‌اليه گويند. باب سوم، در خواص اعداد از جهت تشكل به اشكال چون تألف اعداد و تولد آن از آحاد است. باب چهارم، در اقسام مناسبات و خواص هر يكي كه علما ده وجه برايش ذكر كرده‌اند.<ref> ر.ك: لغتنامه دهخدا، ج 2، ذيل ارثماطيقي، ص 1665-1671.</ref>
 
 
 
آيت الله سيد محمدحسين حسيني تهراني می‌‌نويسد: در باب اسرار حروف، بسياري از علماي راستين مطالب شگفت‌آوري بيان فرموده‌اند. مرحوم آيت الله سيد علي قاضي در اين فن سرآمد روزگار بود و آقازاده‌اش، مرحوم سيد مهدي قاضي كه اخيراً در بلده طيبه [[قم]] رحل اقامت افكند و در آن جا هم به رحمت جاوداني پيوست، در اين علم، استادِ منحصر به فرد بود. او از اكتشافات حروف و اسرار اعداد، داستان‌هاي شنيدني داشت. حتي می‌‌فرمود: خود من هم در اين فن ابتكاراتي دارم.<ref> روح مجرد، ص 485.</ref>
 
 
 
آيت الله حسن زاده آملي خاطر نشان ساخته است: «چندين نفر را كه در اوفاق و اعداد خبره بوده‌اند، ديده‌ام و از آن ها استفاده كرده‌ام؛ اما هيچ يك در اين علوم، به قدرت و قوت و استيلاي مرحوم آقاي سيد مهدي قاضي نبودند. در اين رشته‌ها كاركرده و خيلي قوي و عجيب بود».<ref> كيهان فرهنگي، گفتگو با علامه حسن حسن‌زاده آملي، مرداد ماه سال 1363.</ref>
 
 
 
==دانشور هنرمند==
 
 
 
سيد مهدي قاضي در خوشنويسي و هنر خطاطي نيز ماهر بود. علامه حسن‌ زاده آملي می‌‌نويسد: «زاهد ناسك حجةالاسلام والمسلمين آقا سيد مهدي قاضي تبريزي رضوان الله تعالي عليه در حُسنِ خط، آيتي باهر بود و به ويژه در ثلث، قادري نادر بلكه شأني خاص در ثلث داشت. بر اين عقيدت بود كه هر حرف كتبي را چون عيني، شكل و صورتي خاص است كه اگر از آن تحريف شود و مُثله گردد، در جداول وفقي و تعويذات و نظاير آن ها بي‌اثر خواهد بود. لذا هيچ‌گاه بي‌طهارت، قلم و لوح را مس نمی‌‌كرد و در رسم حروف اهتمام بسيار داشت و در آيين كتابت سبك كوشيار. چه برنامه كوشيار اين بود كه در حال اعتدال مزاج می‌‌نوشت و با خستگي و عدم اعتدال دست به قلم نمی‌‌برد. پيش از شروع به نوشتن، چند قلم می‌‌تراشيد و آماده می‌‌كرد تا اگر يكي از آن‌ها در اثناي كتابت از رفتار بازماند، با ديگري بنويسد. هيچ گاه با قلم شكسته نمی‌‌نوشت كه قلم شكسته در درست درويش هم باشد؛ شكسته درست نمی‌‌نويسد.
 
 
 
بنا به نوشته محمدعلي مجاهدي، سيد مهدي قاضي خط ثلث و نسخ را با زيبايي و مهارت می‌‌نوشت.<ref> در محضر لاهوتيان، ص 425.</ref>
 
 
 
آيت الله سيد محمدحسين حسيني تهراني هم متذكر گرديده است: در خط نسخ، استاد منحصر به فرد بود و كتيبه‌هاي اطراف كفشداري حرم حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام و مدرسه آيت الله بروجردي و غيرهما به خط ايشان است.<ref> روح مجرد، ص 485.</ref> سيد مهدي، به گفته برادرش سيد محمدحسن قاضي، از اين راه ارتزاق می‌‌نمود. استادان وي در خط، ميرزا محمود كاتب غروي و شيخ محمود تفليسيچي بودند.
 
 
 
==مهاجرت به قم و افاضات علمی‌‌ و عرفاني==
 
 
 
سيد مهدي قاضي در [[عراق]] تحت فشار سياسي رژيم بعثي قرار گرفت و اين وضعيت به حدي شدت يافت كه آرامش وي را سلب نمود. سرانجام در سال 1354 ش. به اجبار، از عراق به ايران رانده شد و ناگزير گرديد از خانه و زندگي در [[نجف]] چشم بپوشد. نخست به تهران عزيمت نمود و ايامی ‌‌چند در منزل برادرش سيد محمدحسن اقامت گزيد. سپس به شهر مقدس [[قم]] آمد و در اين ديار خانه‌اي را جهت سكونت اجاره نمود و زندگي بسيار ساده و بي‌آلايشي را براي خويش تدارك ديد، او از راه خطاطي امرار معاش می‌‌كرد.<ref> يادداشت‌هاي سيد محمدحسن قاضي (برادر سيد مهدي قاضي) و نيز كتاب در محفل روحانيان، محمدعلي مجاهدي، ص 198؛ اظهارات آقاي محلاتي، (همسايه سيد مهدي قاضي).</ref>
 
 
 
سيد مهدي در قم، علاوه بر آن كه به پژوهش در علوم غريبه و كشف ابتكاراتي در اين رشته مبادرت داشت، در حل غوامض آثار ابن عربي تلاش‌هاي ارزنده‌اي به عمل آورد. او اگر چه اين معارف و يافته‌هاي فكري و علمی ‌‌خويش را نگاشته، ولي هيچ كدام آن ها در دسترس نيست! آن چه از اين عارف گمنام موجود است، تقريرات درس ايشان در علم اعداد، اوفاق و حروف است كه علامه آيت الله حسن زاده آملي، به همراه خاطراتي از اخلاق و رفتار وي، در كتابي به رشته نگارش درآورده، ولي تاكنون به زيور طبع آراسته نشده است.
 
  
 +
سید مهدی قاضی همزمان با بهره‌مندی از پدر فاضل و فرزانه خویش، محضر تنی چند از استادان حوزه نجف را، که برخی از آنان در مکتب آیت الله سید علی قاضی تربیت شده بودند، درک نمود؛
 +
میرزا ابراهیم شریفی زابلی و آیت الله شیخ علی قسام از کسانی هستند که سید مهدی قاضی نزد ایشان شاگردی نموده است.<ref> دست نوشته‌های محمدحسنقاضی.</ref> همچنین ایشان با مرحوم میرزا جعفر جنانی ارتباط داشت و از توانایی های علمی ‌‌و مقامات عرفانی وی استفاده می‌‌نمود.<ref> هزار و یک کلمه، علامه حسن زاده آملی، ج ۱، ص ۴۴.</ref>
 
==شاگردان و همنشینان==
 
==شاگردان و همنشینان==
بررسي‌هاي مستمر نگارنده مؤيد آن است كه سيد مهدي قاضي به رغم توانايي‌هاي علمی‌‌ در [[فقه]]، [[عرفان]]، علوم رياضي، هيئت و دانش‌هاي شگفت، به دليل مساعد نبودن شرايط اجتماعي در [[قم]]، حوزه درسي تشكيل نداد و تنها كسي كه از محضر او بهره‌مند بود، علامه آيت الله حسن زاده آملي است.
+
سید مهدی قاضی به رغم توانایی‌های علمی‌‌ در [[فقه]]، [[عرفان]]، علوم [[ریاضی|ریاضی]]، هیئت و دانش‌های شگفت، به دلیل مساعد نبودن شرایط اجتماعی در [[قم]]، حوزه درسی تشکیل نداد و تنها، تعداد معدودی از افراد، از محضر او بهره‌مند شدند که علامه آیت الله [[علامه حسن زاده آملی|حسن زاده آملی]] یکی از این افراد است.  
 
 
آيت الله حسن زاده در نوشتاري كه به تقاضاي نگارنده مرقوم فرموده‌اند، يادآور شده‌اند: «اين كمترين چند سالي به محضر انور آن نور ايزدي افتخار تلمذ در فراگرفتن رشته‌هاي ارثماطيقي از علم اوفاق، تكسير، اعداد و غيرها، كه در السنه به علوم غريبه سائر و دائر است، اشتغال داشته است. راقم را در رشته‌هاي ياد شده خاطري شايق و ذوقي وافر بود و حضور تني چند از آشنايان بدين علوم را ادراك كرده است... ولكن بي‌لاف و گزاف هيچ يك را در تبحر بدين علوم به پايه آن بزرگوار اعني حضرت استاد آقا سيد مهدي قاضي روحي فداه نيافته است».
 
  
ايشان در جايي گفته است: «علوم غير رسمی ‌‌را در محضر آقازاده قاضي مرحوم آقا سيد مهدي آموختم. دو به دو بوديم. خصوصي بود. می‌‌گفت: شما باشيد، كفايت می‌‌كند<ref> ميراث ماندگار، ج 1، ص 67 </ref> آيت الله حسن زاده می‌‌گويد: «البته اوفاق و اعداد را مقداري از محضر شريف سيد محمدحسن الهي استفاده كردم؛ اما ايشان در اين فنون خيلي قوي نبودند».<ref> ميراث ماندگار، ج 1، ص 67.</ref>
+
آیت الله حسن زاده در نوشتاری یادآور شده‌اند: «این کمترین چند سالی به محضر انور آن نور ایزدی افتخار تلمذ در فراگرفتن رشته‌های ارثماطیقی از علم اوفاق، تکسیر، اعداد و غیرها، که در السنه به علوم غریبه سائر و دائر است، اشتغال داشته است...».
  
كتب متداول و متعارف در علوم غريبه را كه علامه حسن زاده نزد سيد مهدي قاضي فراگرفت، عبارتند از: مفاتيح المغاليق، الدرالمكنون والسر المكتوم في علم الحروف و غاية المراد في وفق الاعداد.<ref> گنج نهان، ص 14 و 15.</ref>
+
ایشان در جایی گفته است: «علوم غیر رسمی ‌‌را در محضر آقازاده قاضی مرحوم آقا سید مهدی آموختم. دو به دو بودیم. خصوصی بود. می‌‌گفت: شما باشید، کفایت می‌‌کند.»<ref> میراث ماندگار، ج ۱، ص ۶۷ </ref>  
  
شخصيت ديگري كه مدام به خدمت سيد مهدي قاضي می‌‌رسيده است، آيت الله سيد محمدحسين حسيني تهراني است؛ چنان كه خود می‌‌نويسد: «پس از تبعيد و اخراج از عراق و توطن در [[قم]] كراراً و مراراً حقير خدمتشان رسيده‌ام و مراتب صفا برقرار بود. ايشان آماده بودند تا آن چه را كه از اين علوم دارند، به حقير تعليم كنند؛ ولي حقير براي خود نفعي در آن نديدم و از قبول آن و صرف وقت در اين امور امتناع كردم؛ اگر چه علوم حقيقي و واقعي هستند».<ref> روح مجرد، ص 486.</ref>
+
کتب متداول و متعارف در علوم غریبه را که علامه حسن زاده نزد سید مهدی قاضی فراگرفت، عبارتند از: مفاتیح المغالیق، الدر المکنون والسر المکتوم فی علم الحروف و غایة المراد فی وفق الاعداد.<ref> گنج نهان، ص ۱۴ و ۱۵.</ref>
  
آيت الله سيد عبدالكريم كشميري، در [[نجف]] اشرف مكرراً به خدمت عارف كامل آيت الله قاضي می‌‌رسيد. وي به دليل افشاگري عليه بعثي‌ها و دو روز پس از شهادت آيت الله سيد محمدباقر صدر در 21 فروردين 1359 ش. همراه خانواده‌اش بدون هيچ زاد و توشه‌اي وارد ايران گرديد و در شهر مقدس [[قم]] رحل اقامت افكند. مرحوم كشميري در اين ديار با آقا سيد مهدي قاضي ارتباط برقرار نمود و البته پيش از اين، زمينه‌هاي انس و آشنايي از نجف پديد آمده بود. سيد مهدي به آيت الله كشميري می‌‌گفت: «هر وقت تو را مشاهده می‌‌كنم، به ياد پدرم می‌‌افتم.» و چون از سيد مهدي پرسيدند: پدرت به چه علت به آقاي كشميري علاقه داشت؟ جواب داد: «به دو دليل: يكي اشتياق شديد ايشان به طريق عرفانِ مورد نظر پدر و ديگر به خاطر جدش آقا سيد حسن كشميري كه مرحوم قاضي خيلي از ايشان تعريف می‌‌كرد».<ref> روح و ريحان، ص 27 و 28.</ref>
+
شخصیت دیگری که مدام به خدمت سید مهدی قاضی می‌‌رسیده است، آیت الله [[سید محمدحسین حسینی طهرانی|سید محمدحسین حسینی تهرانی]] است؛ چنان که خود می‌‌نویسد: «پس از تبعید و اخراج از عراق و توطن در قم، کراراً و مراراً حقیر خدمتشان رسیده‌ام و مراتب صفا برقرار بود. ایشان آماده بودند تا آن چه را که از این علوم دارند، به حقیر تعلیم کنند؛ ولی حقیر برای خود نفعی در آن ندیدم و از قبول آن و صرف وقت در این امور امتناع کردم؛ اگر چه علوم حقیقی و واقعی هستند».<ref> روح مجرد، ص ۴۸۶.</ref>
  
عارف سالك حجت الاسلام والمسلمين حاج ميرزا تقي زرگري نيز با عارف صاحبدل مرحوم سيد مهدي قاضي، انسي تنگاتنگ داشت و آن دو سالك وارسته چون يكديگر را ملاقات می‌‌نمودند، از معارف عرفاني و حالات و مقامات اهل سلوك سخن می‌‌گفتند. آن دو به دليل الفت بي‌شائبه با اولياي الهي، مطالب آموزنده فراواني را مطرح می‌‌نمودند و مرحوم زرگري، كه اين نكات را به حافظه سپرده بود، برخي از آن مطالب را در مواقع مقتضي و به مناسبت‌هايي براي برخي دوستان نقل می‌‌نمود.
+
آیت الله [[سید عبدالکریم رضوی کشمیری|سید عبدالکریم کشمیری]]، در [[نجف]] اشرف مکرراً به خدمت عارف کامل آیت الله قاضی می‌‌رسید. وی به دلیل افشاگری علیه بعثی‌ها و دو روز پس از شهادت آیت الله [[شهید سید محمدباقر صدر|سید محمدباقر صدر]] در ۲۱ فروردین ۱۳۵۹ ش، همراه خانواده‌اش بدون هیچ زاد و توشه‌ای وارد ایران گردید و در شهر مقدس [[قم]] رحل اقامت افکند. مرحوم کشمیری در این دیار با آقا سید مهدی قاضی ارتباط برقرار نمود و البته پیش از این، زمینه‌های انس و آشنایی از نجف پدید آمده بود. سید مهدی به آیت الله کشمیری می‌‌گفت: «هر وقت تو را مشاهده می‌‌کنم، به یاد پدرم می‌‌افتم.»<ref> روح و ریحان، ص ۲۷ و ۲۸.</ref>
  
يادآور می‌‌شود، حاج زرگري از عالمان عاملي بود كه بر اثر تزكيه، نفس سركش را منقاد ساخته و با پاكدامني و تقوا در مسير سلوك الي الله گام نهاده بود. ايشان از اصحاب مرجع عاليقدر [[شيعه]] آيت الله مرعشي نجفي بشمار می‌‌رفت.<ref> در محضر لاهوتيان، ص 427.</ref>
+
عارف سالک حجت الاسلام والمسلمین حاج میرزا تقی زرگری نیز با عارف صاحبدل مرحوم سید مهدی قاضی، انسی تنگاتنگ داشت و آن دو سالک وارسته چون یکدیگر را ملاقات می‌‌نمودند، از معارف عرفانی و حالات و مقامات اهل سلوک سخن می‌‌گفتند. آن دو به دلیل الفت بی‌شائبه با اولیای الهی، مطالب آموزنده فراوانی را مطرح می‌‌نمودند و مرحوم زرگری، که این نکات را به حافظه سپرده بود، برخی از آن مطالب را در مواقع مقتضی و به مناسبت‌هایی برای برخی دوستان نقل می‌‌نمود.<ref> در محضر لاهوتیان، ص ۴۲۷.</ref>
  
==فضايل اخلاقي==
+
==فعالیت‌های علمی==
  
سید مهدی قاضی در زمان حيات پدر بزرگوار خود، در خدمت ایشان  بود و پس از ارتحالش كوشيد ميراث معنوي او را صيانت نمايد و فضيلت‌هايي را كه در زندگي او تبلور عيني داشت، تداوم بخشد. سيد مهدي اجازه نداد چراغ دانش و انديشه پدر خاموش گردد و مرواريدهاي معاني‌اي كه آن عالم رباني براي صيد آن‌ها زحمات و مرارت‌هاي زيادي كشيده بود، از درخشندگي بازايستند.
+
آیت الله سید مهدی قاضی در علوم غریبه - که تحصیل آن برای همه رایج نمی‌‌باشد و کمتر کسی بدان دسترسی دارد و حتی ابعادی از آن برای خواص روشن نیست - مهارت داشت. آیت الله سید محمدحسین حسینی تهرانی می‌‌نویسد: مرحوم آیت الله [[سید علی آقا قاضی|سید علی قاضی]] در این فن (اسرار حروف) سرآمد روزگار بود و آقازاده‌اش، مرحوم سید مهدی قاضی که اخیراً در بلده طیبه [[قم]] رحل اقامت افکند و در آن جا هم به رحمت جاودانی پیوست، در این علم، استادِ منحصر به فرد بود. او از اکتشافات حروف و اسرار اعداد، داستان‌های شنیدنی داشت.<ref> روح مجرد، ص ۴۸۵.</ref> آیت الله [[علامه حسن زاده آملی|حسن زاده آملی]] خاطر نشان ساخته است: «چندین نفر را که در اوفاق و اعداد خبره بوده‌اند، دیده‌ام و از آن ها استفاده کرده‌ام؛ اما هیچ یک در این علوم، به قدرت و قوت و استیلای مرحوم آقای سید مهدی قاضی نبودند. در این رشته‌ها کارکرده و خیلی قوی و عجیب بود».<ref> کیهان فرهنگی، گفتگو با علامه حسن حسن‌زاده آملی، مرداد ماه سال ۱۳۶۳.</ref> 
  
علامه حسن زاده آملي از او اين گونه نام می‌‌برد: «دوحة طوبي العلم والتقوي؛ العبد الصالح، مصداق الولد سرّ ابيه، سيد مهدي قاضي طباطبايي رفع الله درجاته السامية. آن جناب، خلف صادق و صالح استاد تني چند از اساتيدم آيت الله حاج سيد علي قاضي بوده است و بر اثر همت به مراقبت، كه كشيك نفس كشيدن و جهاد اكبر است، حضور و مقام عنديت كه «في مقعد صدق عند مَلِيكٍ مقتدر» بوده است كه داشت، تمثلات و مشاهدات شيرين برايش روي می‌‌آورد و بارقه‌هاي دلنشين بدو دست می‌‌داد. گاهي برخي از آن حالات روحاني و رويدادهاي رحماني را كه برايم حكايت می‌‌فرمود، تاچندي در حيرت بسر می‌‌بردم و تاكنون نيز از آن خاطرات نوراني بهره‌مندم. آن بزرگوار در مكارم اخلاقي و در ولايت و محبت به پيامبر خاتم و آلش صلوات الله عليهم جفت پدر بود و طاق بود».<ref> منظومه معرفت، ص 116.</ref>
+
در سال ۱۳۵۴ شمسی، پس از آنکه سید مهدی قاضی در [[عراق]] تحت فشار سیاسی رژیم بعثی قرار گرفت، به اجبار، از عراق به [[ایران]] آمد و در شهر مقدس [[قم]] سکونت گزید.<ref> یادداشت‌های سید محمدحسن قاضی (برادر سید مهدی قاضی) و نیز کتاب در محفل روحانیان، محمدعلی مجاهدی، ص ۱۹۸؛ اظهارات آقای محلاتی، (همسایه سید مهدی قاضی).</ref> ایشان در قم، علاوه بر آن که به پژوهش در علوم غریبه و کشف ابتکاراتی در این رشته مبادرت داشت، در حل غوامض آثار [[محیی الدین ابن عربی|ابن عربی]] تلاش‌های ارزنده‌ای به عمل آورد. او اگر چه این معارف و یافته‌های فکری و علمی ‌‌خویش را نگاشته، ولی هیچ کدام آن ها در دسترس نیست! آن چه از این عارف گمنام موجود است، تقریرات درس ایشان در علم اعداد، اوفاق و حروف است که علامه آیت الله حسن زاده آملی، به همراه خاطراتی از [[اخلاق]] و رفتار وی، در کتابی به رشته نگارش درآورده، ولی تاکنون به زیور طبع آراسته نشده است.
  
در عرفان عملي به جايي رسيده بود كه چشم برزخي‌اش باز شده بود و مشاهدات و مكاشفاتِ شگفت داشت. آيت الله حسن زاده می‌‌گويد: «سيد مهدي قاضي روزي به بنده فرمود: پدرم بارها می‌‌گفت: انسان بايد محور برزخي پيدا كند تا به اسرار حروف و كلمات و حقايق اشيا دست يابد و آگاهي پيدا كند و از اين حالت طبيعي و عادي مردم متعارف به درآيد. و تا كسي از اين عالم خاكي با [[تزكيه]] و [[تقوا]] پوست نيندازد، به ملكوت عالم آشنا نمی‌‌شود. فرزندم! ارتقاي برزخي به رشد و اعتلاي وجودي نياز دارد. و سيد مهدي به اين نعمت متنعم بود».<ref> كيهان انديشه، ش 26، ص 7 و 8.</ref>
+
سید مهدی قاضی در خوشنویسی و هنر خطاطی نیز ماهر بود. علامه حسن‌ زاده آملی می‌‌نویسد: «زاهد ناسک حجةالاسلام والمسلمین آقا سید مهدی قاضی تبریزی رضوان الله تعالی علیه در حُسنِ [[خط]]، آیتی باهر بود و به ویژه در [[خط ثلث|ثلث]]، قادری نادر، بلکه شأنی خاص در ثلث داشت. بر این عقیدت بود که هر حرف کتبی را چون عینی، شکل و صورتی خاص است که اگر از آن تحریف شود و مُثله گردد، در جداول وفقی و تعویذات و نظایر آن ها بی‌اثر خواهد بود. لذا هیچ‌گاه بی [[طهارت]]، قلم و لوح را مس نمی‌‌کرد و در رسم حروف اهتمام بسیار داشت و در آیین کتابت سبک کوشیار. چه برنامه کوشیار این بود که در حال اعتدال مزاج می‌‌نوشت و با خستگی و عدم اعتدال دست به قلم نمی‌‌برد. پیش از شروع به نوشتن، چند قلم می‌‌تراشید و آماده می‌‌کرد تا اگر یکی از آن‌ها در اثنای کتابت از رفتار بازماند، با دیگری بنویسد». آیت الله سید محمدحسین حسینی تهرانی هم متذکر گردیده است: در [[خط نسخ]]، استاد منحصر به فرد بود و کتیبه‌های اطراف کفشداری [[حرم امیرالمؤمنین علیه السلام|حرم حضرت امیرالمؤمنین]] علیه السلام و مدرسه [[آیت الله بروجردی|آیت الله بروجردی]] و غیرهما به خط ایشان است.<ref> روح مجرد، ص ۴۸۵.</ref> سید مهدی، به گفته برادرش سید محمدحسن قاضی، از این راه ارتزاق می‌‌نمود. استادان وی در خط، میرزا محمود کاتب غروی و شیخ محمود تفلیسیچی بودند. 
  
سيد مهدي قاضي در عين حالي كه فاضل فرزانه و عارف ستوده خصال بود، با افراد متواضعانه برخورد می‌‌نمود. كم سخن می‌‌گفت؛ در سلام سبقت می‌‌گرفت؛ حتي اطفال را احترام می‌‌نمود. وقتي كودكان همسايه كاري برايش انجام می‌‌دادند و ناني می‌‌گرفتند، قدردانِ زحمتشان بود و مبلغي به آنان می‌‌داد و هيچ گاه نمی‌‌خواست زير بار منت كسي باشد. از [[عراق]] كه به [[قم]] آمد، وسايلي با خود به همراه نياورده بود و زندگي بسيار ساده و بدون امكانات متعارف و متداول را براي خود تدارك ديد. فرشي فرسوده و مندرس، زيراندازش بود.
+
==فضایل و کرامات اخلاقی==
  
علامه حسن زاده آملي براي نگارنده نقل فرمود: «روزي به خدمت [[علامه طباطبايی]] رفتم و ايشان مرا از ورود سيد مهدي قاضي به قم مطلع ساخت. مترصد موقعيتي بودم كه محضرش را درك كنم؛ تا آن كه آشنايي به منزل ما آمد و چون كمتر با همراه او احوالپرسي كردم و تعارفات لازم را نمودم، گفت: آيا او را می‌‌شناسي؟ گفتم: خير. او افزود: وي كسي جز سيد مهدي قاضي نيست. از آن جا مقدمات انس و الفت با اين سيد فاضل آغاز گرديد. روزي به منزلش رفتم، ديدم واقعاً وضع ناگواري دارد. زندگي اش از حداقل وسايل و لوازم بي‌بهره است. همان دم به بازار رفتم؛ دو فرش، مقداري اسباب و امكانات مورد نياز برايش خريدم و با چرخ دستي به در خانه‌اش انتقال دادم. چون پرسيد: اين وسايل چيست؟ گفتم: آشنايي تهيه كرده، بزودي او به محضرتان معرفي می‌‌شود. نخواستم خود را صريح معرفي كنم؛ زيرا نمی‌‌پذيرفت. پس قبول كرد و يك يا دو روز بعد كه به خانه‌اش رفتم، مشاهده كردم فرش‌ها را گسترانيده و وسايل و ظروف را در جاي خود چيده است. در اين حال، گفتم: اين ها هديه‌اي است از جانب اين كمترين. قدري شگفت زده شد و اكراه نشان داد؛ ولي سيد را متقاعد نمودم. آن وضع مرارت بار در خود ايشان نبود و كم‌كم پذيرفت و آشنايي ما به روابط استادي و شاگردي تبديل گرديد و مدت چهار سال از محضرش استفاده می‌‌نمودم».<ref> از بيانات علامه حسن‌زاده در منزل، كه در روز 22 بهمن 1381 ش. در حالي كه تنها نگارنده و او بود، براي حقير فرمودند.</ref>
+
سید مهدی قاضی در زمان حیات پدر بزرگوار خود، در خدمت ایشان  بود و پس از ارتحالش کوشید میراث معنوی او را صیانت نماید و فضیلت‌هایی را که در زندگی او تبلور عینی داشت، تداوم بخشد. سید مهدی اجازه نداد چراغ دانش و اندیشه پدر خاموش گردد و مرواریدهای معانی‌ای که آن عالم ربانی برای صید آن‌ها زحمات و مرارت‌های زیادی کشیده بود، از درخشندگی بازایستند.
  
 +
علامه حسن زاده آملی از او این گونه نام می‌‌برد: «دوحة طوبی العلم والتقوی؛ العبد الصالح، مصداق الولد سرّ ابیه، سید مهدی قاضی طباطبایی رفع الله درجاته السامیة. آن جناب، خلف صادق و صالح استاد تنی چند از اساتیدم آیت الله حاج سید علی قاضی بوده است و بر اثر همت به مراقبت، که کشیک نفس کشیدن و جهاد اکبر است، حضور و مقام عندیت که «فی مقعد صدق عند مَلِیک مقتدر» بوده است که داشت، تمثلات و مشاهدات شیرین برایش روی می‌‌آورد و بارقه‌های دلنشین بدو دست می‌‌داد. گاهی برخی از آن حالات روحانی و رویدادهای رحمانی را که برایم حکایت می‌‌فرمود، تاچندی در حیرت بسر می‌‌بردم و تاکنون نیز از آن خاطرات نورانی بهره‌مندم. آن بزرگوار در مکارم اخلاقی و در [[ولایت]] و محبت به پیامبر خاتم و آلش صلوات الله علیهم جفت پدر بود و طاق بود».<ref> منظومه معرفت، ص ۱۱۶.</ref>
  
==كرامات==
+
در [[عرفان]] عملی به جایی رسیده بود که [[چشم برزخی|چشم برزخی‌اش]] باز شده بود و مشاهدات و مکاشفاتِ شگفت داشت. آیت الله حسن زاده می‌‌گوید: «سید مهدی قاضی روزی به بنده فرمود: پدرم بارها می‌‌گفت: انسان باید محور برزخی پیدا کند تا به اسرار حروف و کلمات و حقایق اشیا دست یابد و آگاهی پیدا کند و از این حالت طبیعی و عادی مردم متعارف به درآید. و تا کسی از این عالم خاکی با [[تزکیه نفس|تزکیه]] و [[تقوا]] پوست نیندازد، به ملکوت عالم آشنا نمی‌‌شود. فرزندم! ارتقای برزخی به رشد و اعتلای وجودی نیاز دارد و سید مهدی به این نعمت متنعم بود».<ref> کیهان اندیشه، ش ۲۶، ص ۷ و ۸.</ref>
  
سيد مهدي قاضي به دليل [[تزكيه نفس]] و احاطه به علم جفر و صعود به درجات معنوي، مسائلي را مطرح می‌‌نمود كه از كرامات او قلمداد می‌‌گردد. چندي قبل از آن كه 26 دي ماه 1357 ش. فرابرسد، با حساب جفر به برخي مأنوسين گفته بود: اين روز، زمان «زهق الباطل» است. ايشان همچنين فراز و نشيب‌هاي جنگ تحميلي [[عراق]] عليه ايران را نيز بدين صورت آينده‌نگري می‌‌كرد. يك روز در زمان رهبري امام خميني براي اطرافيان بيان كرد كه: آيت الله سيد علي خامنه‌اي مدظله العالي بعد از رحلت بنيانگذار جمهوري اسلامی ‌‌ايران، زمام امور اين كشور را بدست خواهد گرفت. و اين سخن را او زماني بر زبان آورد كه شنوندگان تحقق آن را بعيد می‌‌دانستند، زيرا آيت الله بهشتي در قيد حيات بود و آنان تصور می‌‌نمودند كه پس از رحلت امام، آن شهيد مظلوم زمام امور را بدست خواهد گرفت!!!<ref> از دست خط حاج آقا سيد محمدعلي قاضي نقل گرديده است.</ref>
+
سید مهدی قاضی در عین حالی که فاضل فرزانه و عارف ستوده خصال بود، با افراد متواضعانه برخورد می‌‌نمود. کم سخن می‌‌گفت؛ در [[سلام]] سبقت می‌‌گرفت؛ حتی اطفال را احترام می‌‌نمود. وقتی کودکان همسایه کاری برایش انجام می‌‌دادند و نانی می‌‌گرفتند، قدردانِ زحمتشان بود و مبلغی به آنان می‌‌داد و هیچ گاه نمی‌‌خواست زیر بار منت کسی باشد. از [[عراق]] که به [[قم]] آمد، وسایلی با خود به همراه نیاورده بود و زندگی بسیار ساده و بدون امکانات متعارف و متداول را برای خود تدارک دید. فرشی فرسوده و مندرس، زیراندازش بود.  
  
علامه حسن زاده آملي از سيد مهدي قاضي نقل كرده است كه: «هر وقت گرفتاري برايم پيش می‌‌آمد، آن معضل را براي پدرم آيت الله سيد علي قاضي، كه در عالم [[برزخ]] بسر می‌‌برد، مطرح می‌‌كردم و او حل آن مشكل را به من خبر می‌‌داد».<ref> بيانات علامه حسن‌زاده آملي در تاريخ 22 بهمن 1381 ش. و نيز يادداشت‌هاي دست‌نويس سيد محمدحسن قاضي.</ref>
+
سید مهدی قاضی به دلیل [[تزکیه نفس]] و احاطه به علم جفر و صعود به درجات معنوی، مسائلی را مطرح می‌‌نمود که از کرامات او قلمداد می‌‌گردد. علامه حسن زاده آملی از سید مهدی قاضی نقل کرده است که: «هر وقت گرفتاری برایم پیش می‌‌آمد، آن معضل را برای پدرم آیت الله سید علی قاضی، که در عالم [[برزخ]] بسر می‌‌برد، مطرح می‌‌کردم و او حل آن مشکل را به من خبر می‌‌داد».<ref> بیانات علامه حسن‌زاده آملی در تاریخ ۲۲ بهمن ۱۳۸۱ ش. و نیز یادداشت‌های دست‌نویس سید محمدحسن قاضی.</ref>
==دستورالعملي اثربخش از سید علی قاضی==
 
  
از توصيه‌هاي عرفاني، اخلاقي آيت الله سيد مهدي قاضي، كه علامه حسن زاده آملي آن را به رشته تحرير درآورده، اين است: در بين الطلوعين روزهاي چهارشنبه، پنج شنبه و جمعه با طهارت مصحف عزيز را می‌‌گشايي، ابتدا «بسم الله الرحمن الرحيم» و سپس چهارده بار «اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم» می‌‌گويي. پس از آن، انگشتان دست راست را به سطر سطر سوره مباركه فاتحة الكتاب، كه «بسم الله الرحمن الرحيم» هم جزء آن است، می‌‌كشي و در هر سطر هنگام مديد بر آن، آيتِ «لايمسّه الاّ المُطهّرون» را قرائت می‌‌كني و پس از اتمام [[سوره حمد]]، از اول [[سوره نبا]]، يعني «عمّ يتسائلون»، كه «بسم الله الرحمن الرحيم» جزء آن است، تا آخر [[قرآن]] كه يك جزء كامل است، طبق همين دستور عمل می‌‌كني پس از اتمام، باز چهارده بار [[صلوات]] به صورت فوق می‌‌فرستي و پس از آن، آيه «و ننزّل من القرآن ما هو شفاء و رحمة للمؤمنين و لايزيد الظالمين الاّ خساراً» را تلاوت می‌‌كني. اگر يك دوره كامل قرآن همين دستور را به جاي آوري، تأثيرش عجيب خواهد بود، يعني در هر روز از ايام نامبرده، يك دوره قرآن كريم بايد به نحو مورد اشاره تمام شود، نه اينكه قرآن را در سه روز ياد شده تقسيم كني و اگر مدت بين الطّلوعين وفا نكند و وقت كم آيد و آفتاب برآيد، باكي نيست و اگر اين دستور در چند جزء قرآن عمل شود هم صحيح است، به شرط آن كه اول آن [[سوره حمد]] و آخرش [[سوره ناس]] باشد. پس از اين رياضت، در عزائم، علاج و درمان بيماري‌ها و استخاره با [[قرآن]] و مانند آن گشايشي بدست می‌‌آيد. هو سبحانه فتّاح القلوب و منّاح الغيوب.<ref> هزار و يك كلمه، ج 1، ص 42 و 43.</ref>
+
همچنین چندی قبل از آن که ۲۶ دی ماه ۱۳۵۷ شمسی (روز فرار شاه از [[ایران]]) فرا برسد، با حساب جفر به برخی مأنوسین گفته بود: این روز، زمان «زهق الباطل»<ref>[[سوره اِسراء|سوره اسراء]]، ۸۱.</ref> است.  
  
 +
ایشان فراز و نشیب‌های جنگ تحمیلی [[عراق]] علیه ایران را نیز بدین صورت آینده‌نگری می‌‌کرد. یک روز در زمان رهبری [[امام خمینی|امام خمینی]] برای اطرافیان بیان کرد که: آیت الله [[سید علی حسینی خامنه ای|سید علی خامنه‌ای]] (مدظله العالی) بعد از رحلت بنیانگذار جمهوری اسلامی ‌‌ایران، زمام امور این کشور را بدست خواهد گرفت. و این سخن را او زمانی بر زبان آورد که شنوندگان تحقق آن را بعید می‌‌دانستند، زیرا [[شهید بهشتی|آیت الله بهشتی]] در قید حیات بود و آنان تصور می‌‌نمودند که پس از رحلت امام، آن شهید مظلوم زمام امور را بدست خواهد گرفت!<ref> از دست خط حاج آقا سید محمدعلی قاضی نقل گردیده است.</ref>
 
==وفات==
 
==وفات==
  
سيد مهدي قاضي به دليل فشارهاي سياسي و اقتصادي، كه بر اثر اختناق بعثي‌ها در [[نجف]] تحمل كرد و به دنبال آن آوارگي و تبعيد، دچار كسالت قلبي و ناراحتي در دستگاه گردش خون گرديد و اين بيماري چندين سال متوالي او را در رنج و زحمت قرار داد. از سوي ديگر، بالارفتن سن و دوران سالخوردگي اين عارضه را تشديد كرد. چون همسري هم اختيار ننمود و فرزندي هم نداشت، كسي نبود كه مراقبت‌هاي لازم را در مورد وي به عمل آورد؛ زيرا تمام فعاليت‌هاي بيروني و اندروني را شخصاً انجام می‌‌داد كه استمرار اين وضع، سلامتي او را بيش از پيش تهديد می‌‌كرد. تا آن كه در يكي از روزهاي [[صفر]] سال 1401 ق. حالش منقلب گشت و از اين عالم رخت بربست.
+
مرحوم سید مهدی قاضی به دلیل فشارهای سیاسی و اقتصادی، که بر اثر اختناق بعثی‌ها در [[نجف]] تحمل کرد و به دنبال آن آوارگی و تبعید، دچار کسالت قلبی و ناراحتی در دستگاه گردش خون گردید و سرانجام در روز شنبه دو اسفند ۱۳۵۹ شمسی مصادف با ۱۶ ربیع‌الثانی ۱۴۰۱ قمری از این عالم فانی رخت بربست.
 
 
با تأسف و تأثر، مقدمات كفن و دفن و مراسم تشييع او به وسيله برخي از آشنايان فراهم می‌‌گردد و پيكر اين عالم رباني پس از تشييع باشكوهي، به توصيه [[علامه طباطبايي]] و پيگيري آيت الله حاج محمد مؤمن، در يكي از حجرات صحن حرم [[حضرت معصومه]] عليهاالسلام، ضلع شرقي، دفن می‌‌گردد.
 
 
 
علامه حسن زاده می‌‌نويسد: «تربت آن جناب در عُشّ آل محمد صلوات الله عليهم در جوار ستي فاطمه بنت الامام باب الحوائج الي الله تعالي موسي بن جعفر عليه السلام است. بر لوح آن، به قلم اين مفتاق و مشتاق الي الله الغني حسن حسن زاده آملي چنين مرقوم است: و ما عندالله خير للأبرار قد ارتحل الي رياض القدس دوحة الطوبي العلم والتقوي حليف الحروف العاليات العالم الرباني حجت الاسلام السيد مهدي نجل الآيةالله السيد علي القاضي الطباطبايي قدس سرهما و قد لبي نداء يا ايتهاالنفس المطمئنة يوم السبت 2­15 من 1401 ه.ق 2/12/1359 ه.ش».
 
  
 +
پیکر مطهر این عالم ربانی پس از تشییع باشکوهی، به توصیه [[علامه طباطبایی]]، در یکی از حجرات صحن [[حرم حضرت معصومه علیها السلام|حرم حضرت معصومه]] علیهاالسلام، ضلع شرقی، دفن ‌گردید.
  
==پانویس ==
+
==پانویس==
 
<references />
 
<references />
 
==منابع==
 
==منابع==
  
*غلامرضا گلي‌زواره,"سيد مهدي قاضي" ستارگان حرم، جلد 16، صفحه 216-240
+
*غلامرضا گلی‌زواره، "سید مهدی قاضی"، [[ستارگان حرم (کتاب)|ستارگان حرم]]، جلد ۱۶، صفحه ۲۱۶-۲۴۰.
[[رده:علمای قرن چهاردهم]]
+
==آرشیو عکس و تصویر==
 +
<gallery mode="packed" heights="170">
 +
پرونده:سیدقاضی.jpg|سید مهدی قاضی طباطبائی
 +
</gallery>
 +
 
 +
[[رده:علمای معاصر|قاضی طباطبائی،سید مهدی]]
 
[[رده:عارفان]]
 
[[رده:عارفان]]
 +
[[رده:مدفونین در حرم حضرت معصومه (س)]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۴ ژوئن ۲۰۲۳، ساعت ۱۳:۰۲

آیت الله سید مهدی قاضی طباطبائی ( - ۱۴۰۱ ق)، فرزند عارف بزرگ سید علی قاضی و از علمای ربانی شیعه است. وی در علوم غریبه همچون علم اعداد و حروف و نیز در هنر خوشنویسی و خطاطی ماهر بود. علامه حسن زاده آملی از شاگردان اوست.

مهدی قاضی.jpg
نام کامل سید مهدی قاضی طباطبائی
وفات ۱۴۰۱ قمری
مدفن قم، حرم حضرت معصومه سلام الله علیها

Line.png

اساتید

سید علی قاضی، میرزا ابراهیم شریفی زابلی، شیخ علی قسام، میرزا جعفر جنانی،...

شاگردان

علامه حسن زاده آملی،...


نسب و خاندان

نسب سید مهدی قاضی طباطبایی، به امام حسن علیه السلام می رسد.[۱] پدرش آیت الله سید علی قاضی طباطبایی، عارف مشهور و دانشمند متقی می‌‌باشد که بسیاری از دانشوران همچون: آیت الله بهجت، شهید دستغیب، علامه طباطبایی و... محضرش را درک کرده‌اند.[۲]

خاندان بزرگی که سید مهدی قاضی از آن برخاسته است، به دو نام «قاضی طباطبایی» و «شیخ الاسلامی» مشهور بوده‌اند. اکثر مردان این دودمان از عالمان بزرگ و مشاهیر عرصه‌های علمی، سیاسی و فرهنگی بوده و سالیان متمادی به صیانت از فرهنگ اسلامی، مقاومت در برابر استبداد، قضاوت و حل و فصل مشکلات اجتماعی مردم اشتغال داشته‌اند. مرحوم آیت الله قاضی در انتهای شرح که بر کتاب «ارشاد» شیخ مفید نوشته همه اجدادش را ذکر کرده و خاطرنشان نموده است نیاکان ما همه از سادات زواره هستند.[۳]

تحصیلات و استادان

آیت الله سید علی قاضی روح مستعد فرزندش را مهیای فراگیری علوم اسلامی‌‌ و تعالیم قرآن و عترت نمود و به او آموخت که پیمودن مسیر دانش و معرفت بدون تقوا و زهد، میسر نیست. آیت الله قاضی رسیدن به قله عرفان را بدون رعایت مسایل شرعی ناممکن می‌‌دانست و ضمن این که خود به شریعت مقدس اسلام پای‌بند بود، فرزندان و شاگردان را به این امر سفارش می‌‌نمود. به دلیل همین تقید بود که در اماکن مقدس بیتوته می‌‌کرد و زیارت مشاهد شریف را ترک نمی‌‌نمود و به سید مهدی هم توصیه می‌‌کرد که: این گونه باشد و به آرامش در نماز، حضور قلب در عبادات و اذکار، رعایت آداب عبادات، جدیت در تکالیف الهی و کثرت قرائت قرآن اهتمام ورزد.

سید مهدی قاضی نزد پدر دوره‌هایی از فقه، مباحث اخلاقی و عرفانی را آموخت. علاوه بر این، چون آیت الله قاضی به اسرار حروف واقف بود و از این دانش برای استخراج امور بدیع و اطلاع از خبرهای غیبی و آگاهی بر ضمایر افراد، استفاده می‌‌نمود و در این فن سرآمد روزگار بشمار می‌‌رفت، سید مهدی نیز این دانش و برخی علوم غریبه چون: علم اعداد و اوفاق را نزد پدر به خوبی آموخت. او برای آیت الله سید محمدحسین حسینی تهرانی نقل کرده است: در این فن ابتکاراتی دارم و از من بالاتر و عالمتر، مرحوم پدرم بود؛ چرا که در بعضی از استخراج‌های بسیار مشکل که فرومی‌‌ماندم و بالأخره با توسل به حضرت امیرمؤمنان علیه السلام و ختومات، موفق به حل آن می‌‌شدم، هنگامی‌‌که به محضر پدرم شرفیاب می‌‌شدم و می‌‌خواستم وی را از این اکتشافات و حل آن ها آگاه کنم، معلوم می‌‌شد که پدرم قبل از من به این دشواری‌ها رسیده و قبل از من آن ها را حل کرده است.[۴]

آیت الله جوادی آملی در درس تفسیرشان فرمود: سیدنا الاستاد علامه طباطبایی نقل می‌‌کرد: در تبریز کسی بود که با همین علوم عدد می‌‌توانست شخصی را که مورد حاجت آدم است، نه تنها او را بشناسد، بلکه بداند خانه‌اش کجاست، شماره تلفن منزلش را می‌‌توانست استخراج کند... مرحوم آقا سید مهدی قاضی، از اهل علم حروف بود و من می‌‌دانستم که مطلع است. می‌‌فرمود: بارها پدرم می‌‌گفت: راه بهتری هم داریم. و این تذکر نه برای آن بود که علم مذکور بی‌معنا است.[۵]

سید مهدی قاضی در جایی دیگر یادآور شده است: در نجف اشرف ضمن تحصیل علوم حوزوی، در فراگیری علوم غریبه سعی بلیغی به خرج می‌‌دادم.[۶]

سید مهدی قاضی همزمان با بهره‌مندی از پدر فاضل و فرزانه خویش، محضر تنی چند از استادان حوزه نجف را، که برخی از آنان در مکتب آیت الله سید علی قاضی تربیت شده بودند، درک نمود؛ میرزا ابراهیم شریفی زابلی و آیت الله شیخ علی قسام از کسانی هستند که سید مهدی قاضی نزد ایشان شاگردی نموده است.[۷] همچنین ایشان با مرحوم میرزا جعفر جنانی ارتباط داشت و از توانایی های علمی ‌‌و مقامات عرفانی وی استفاده می‌‌نمود.[۸]

شاگردان و همنشینان

سید مهدی قاضی به رغم توانایی‌های علمی‌‌ در فقه، عرفان، علوم ریاضی، هیئت و دانش‌های شگفت، به دلیل مساعد نبودن شرایط اجتماعی در قم، حوزه درسی تشکیل نداد و تنها، تعداد معدودی از افراد، از محضر او بهره‌مند شدند که علامه آیت الله حسن زاده آملی یکی از این افراد است.

آیت الله حسن زاده در نوشتاری یادآور شده‌اند: «این کمترین چند سالی به محضر انور آن نور ایزدی افتخار تلمذ در فراگرفتن رشته‌های ارثماطیقی از علم اوفاق، تکسیر، اعداد و غیرها، که در السنه به علوم غریبه سائر و دائر است، اشتغال داشته است...».

ایشان در جایی گفته است: «علوم غیر رسمی ‌‌را در محضر آقازاده قاضی مرحوم آقا سید مهدی آموختم. دو به دو بودیم. خصوصی بود. می‌‌گفت: شما باشید، کفایت می‌‌کند.»[۹]

کتب متداول و متعارف در علوم غریبه را که علامه حسن زاده نزد سید مهدی قاضی فراگرفت، عبارتند از: مفاتیح المغالیق، الدر المکنون والسر المکتوم فی علم الحروف و غایة المراد فی وفق الاعداد.[۱۰]

شخصیت دیگری که مدام به خدمت سید مهدی قاضی می‌‌رسیده است، آیت الله سید محمدحسین حسینی تهرانی است؛ چنان که خود می‌‌نویسد: «پس از تبعید و اخراج از عراق و توطن در قم، کراراً و مراراً حقیر خدمتشان رسیده‌ام و مراتب صفا برقرار بود. ایشان آماده بودند تا آن چه را که از این علوم دارند، به حقیر تعلیم کنند؛ ولی حقیر برای خود نفعی در آن ندیدم و از قبول آن و صرف وقت در این امور امتناع کردم؛ اگر چه علوم حقیقی و واقعی هستند».[۱۱]

آیت الله سید عبدالکریم کشمیری، در نجف اشرف مکرراً به خدمت عارف کامل آیت الله قاضی می‌‌رسید. وی به دلیل افشاگری علیه بعثی‌ها و دو روز پس از شهادت آیت الله سید محمدباقر صدر در ۲۱ فروردین ۱۳۵۹ ش، همراه خانواده‌اش بدون هیچ زاد و توشه‌ای وارد ایران گردید و در شهر مقدس قم رحل اقامت افکند. مرحوم کشمیری در این دیار با آقا سید مهدی قاضی ارتباط برقرار نمود و البته پیش از این، زمینه‌های انس و آشنایی از نجف پدید آمده بود. سید مهدی به آیت الله کشمیری می‌‌گفت: «هر وقت تو را مشاهده می‌‌کنم، به یاد پدرم می‌‌افتم.»[۱۲]

عارف سالک حجت الاسلام والمسلمین حاج میرزا تقی زرگری نیز با عارف صاحبدل مرحوم سید مهدی قاضی، انسی تنگاتنگ داشت و آن دو سالک وارسته چون یکدیگر را ملاقات می‌‌نمودند، از معارف عرفانی و حالات و مقامات اهل سلوک سخن می‌‌گفتند. آن دو به دلیل الفت بی‌شائبه با اولیای الهی، مطالب آموزنده فراوانی را مطرح می‌‌نمودند و مرحوم زرگری، که این نکات را به حافظه سپرده بود، برخی از آن مطالب را در مواقع مقتضی و به مناسبت‌هایی برای برخی دوستان نقل می‌‌نمود.[۱۳]

فعالیت‌های علمی

آیت الله سید مهدی قاضی در علوم غریبه - که تحصیل آن برای همه رایج نمی‌‌باشد و کمتر کسی بدان دسترسی دارد و حتی ابعادی از آن برای خواص روشن نیست - مهارت داشت. آیت الله سید محمدحسین حسینی تهرانی می‌‌نویسد: مرحوم آیت الله سید علی قاضی در این فن (اسرار حروف) سرآمد روزگار بود و آقازاده‌اش، مرحوم سید مهدی قاضی که اخیراً در بلده طیبه قم رحل اقامت افکند و در آن جا هم به رحمت جاودانی پیوست، در این علم، استادِ منحصر به فرد بود. او از اکتشافات حروف و اسرار اعداد، داستان‌های شنیدنی داشت.[۱۴] آیت الله حسن زاده آملی خاطر نشان ساخته است: «چندین نفر را که در اوفاق و اعداد خبره بوده‌اند، دیده‌ام و از آن ها استفاده کرده‌ام؛ اما هیچ یک در این علوم، به قدرت و قوت و استیلای مرحوم آقای سید مهدی قاضی نبودند. در این رشته‌ها کارکرده و خیلی قوی و عجیب بود».[۱۵]

در سال ۱۳۵۴ شمسی، پس از آنکه سید مهدی قاضی در عراق تحت فشار سیاسی رژیم بعثی قرار گرفت، به اجبار، از عراق به ایران آمد و در شهر مقدس قم سکونت گزید.[۱۶] ایشان در قم، علاوه بر آن که به پژوهش در علوم غریبه و کشف ابتکاراتی در این رشته مبادرت داشت، در حل غوامض آثار ابن عربی تلاش‌های ارزنده‌ای به عمل آورد. او اگر چه این معارف و یافته‌های فکری و علمی ‌‌خویش را نگاشته، ولی هیچ کدام آن ها در دسترس نیست! آن چه از این عارف گمنام موجود است، تقریرات درس ایشان در علم اعداد، اوفاق و حروف است که علامه آیت الله حسن زاده آملی، به همراه خاطراتی از اخلاق و رفتار وی، در کتابی به رشته نگارش درآورده، ولی تاکنون به زیور طبع آراسته نشده است.

سید مهدی قاضی در خوشنویسی و هنر خطاطی نیز ماهر بود. علامه حسن‌ زاده آملی می‌‌نویسد: «زاهد ناسک حجةالاسلام والمسلمین آقا سید مهدی قاضی تبریزی رضوان الله تعالی علیه در حُسنِ خط، آیتی باهر بود و به ویژه در ثلث، قادری نادر، بلکه شأنی خاص در ثلث داشت. بر این عقیدت بود که هر حرف کتبی را چون عینی، شکل و صورتی خاص است که اگر از آن تحریف شود و مُثله گردد، در جداول وفقی و تعویذات و نظایر آن ها بی‌اثر خواهد بود. لذا هیچ‌گاه بی طهارت، قلم و لوح را مس نمی‌‌کرد و در رسم حروف اهتمام بسیار داشت و در آیین کتابت سبک کوشیار. چه برنامه کوشیار این بود که در حال اعتدال مزاج می‌‌نوشت و با خستگی و عدم اعتدال دست به قلم نمی‌‌برد. پیش از شروع به نوشتن، چند قلم می‌‌تراشید و آماده می‌‌کرد تا اگر یکی از آن‌ها در اثنای کتابت از رفتار بازماند، با دیگری بنویسد». آیت الله سید محمدحسین حسینی تهرانی هم متذکر گردیده است: در خط نسخ، استاد منحصر به فرد بود و کتیبه‌های اطراف کفشداری حرم حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام و مدرسه آیت الله بروجردی و غیرهما به خط ایشان است.[۱۷] سید مهدی، به گفته برادرش سید محمدحسن قاضی، از این راه ارتزاق می‌‌نمود. استادان وی در خط، میرزا محمود کاتب غروی و شیخ محمود تفلیسیچی بودند.

فضایل و کرامات اخلاقی

سید مهدی قاضی در زمان حیات پدر بزرگوار خود، در خدمت ایشان بود و پس از ارتحالش کوشید میراث معنوی او را صیانت نماید و فضیلت‌هایی را که در زندگی او تبلور عینی داشت، تداوم بخشد. سید مهدی اجازه نداد چراغ دانش و اندیشه پدر خاموش گردد و مرواریدهای معانی‌ای که آن عالم ربانی برای صید آن‌ها زحمات و مرارت‌های زیادی کشیده بود، از درخشندگی بازایستند.

علامه حسن زاده آملی از او این گونه نام می‌‌برد: «دوحة طوبی العلم والتقوی؛ العبد الصالح، مصداق الولد سرّ ابیه، سید مهدی قاضی طباطبایی رفع الله درجاته السامیة. آن جناب، خلف صادق و صالح استاد تنی چند از اساتیدم آیت الله حاج سید علی قاضی بوده است و بر اثر همت به مراقبت، که کشیک نفس کشیدن و جهاد اکبر است، حضور و مقام عندیت که «فی مقعد صدق عند مَلِیک مقتدر» بوده است که داشت، تمثلات و مشاهدات شیرین برایش روی می‌‌آورد و بارقه‌های دلنشین بدو دست می‌‌داد. گاهی برخی از آن حالات روحانی و رویدادهای رحمانی را که برایم حکایت می‌‌فرمود، تاچندی در حیرت بسر می‌‌بردم و تاکنون نیز از آن خاطرات نورانی بهره‌مندم. آن بزرگوار در مکارم اخلاقی و در ولایت و محبت به پیامبر خاتم و آلش صلوات الله علیهم جفت پدر بود و طاق بود».[۱۸]

در عرفان عملی به جایی رسیده بود که چشم برزخی‌اش باز شده بود و مشاهدات و مکاشفاتِ شگفت داشت. آیت الله حسن زاده می‌‌گوید: «سید مهدی قاضی روزی به بنده فرمود: پدرم بارها می‌‌گفت: انسان باید محور برزخی پیدا کند تا به اسرار حروف و کلمات و حقایق اشیا دست یابد و آگاهی پیدا کند و از این حالت طبیعی و عادی مردم متعارف به درآید. و تا کسی از این عالم خاکی با تزکیه و تقوا پوست نیندازد، به ملکوت عالم آشنا نمی‌‌شود. فرزندم! ارتقای برزخی به رشد و اعتلای وجودی نیاز دارد و سید مهدی به این نعمت متنعم بود».[۱۹]

سید مهدی قاضی در عین حالی که فاضل فرزانه و عارف ستوده خصال بود، با افراد متواضعانه برخورد می‌‌نمود. کم سخن می‌‌گفت؛ در سلام سبقت می‌‌گرفت؛ حتی اطفال را احترام می‌‌نمود. وقتی کودکان همسایه کاری برایش انجام می‌‌دادند و نانی می‌‌گرفتند، قدردانِ زحمتشان بود و مبلغی به آنان می‌‌داد و هیچ گاه نمی‌‌خواست زیر بار منت کسی باشد. از عراق که به قم آمد، وسایلی با خود به همراه نیاورده بود و زندگی بسیار ساده و بدون امکانات متعارف و متداول را برای خود تدارک دید. فرشی فرسوده و مندرس، زیراندازش بود.

سید مهدی قاضی به دلیل تزکیه نفس و احاطه به علم جفر و صعود به درجات معنوی، مسائلی را مطرح می‌‌نمود که از کرامات او قلمداد می‌‌گردد. علامه حسن زاده آملی از سید مهدی قاضی نقل کرده است که: «هر وقت گرفتاری برایم پیش می‌‌آمد، آن معضل را برای پدرم آیت الله سید علی قاضی، که در عالم برزخ بسر می‌‌برد، مطرح می‌‌کردم و او حل آن مشکل را به من خبر می‌‌داد».[۲۰]

همچنین چندی قبل از آن که ۲۶ دی ماه ۱۳۵۷ شمسی (روز فرار شاه از ایران) فرا برسد، با حساب جفر به برخی مأنوسین گفته بود: این روز، زمان «زهق الباطل»[۲۱] است.

ایشان فراز و نشیب‌های جنگ تحمیلی عراق علیه ایران را نیز بدین صورت آینده‌نگری می‌‌کرد. یک روز در زمان رهبری امام خمینی برای اطرافیان بیان کرد که: آیت الله سید علی خامنه‌ای (مدظله العالی) بعد از رحلت بنیانگذار جمهوری اسلامی ‌‌ایران، زمام امور این کشور را بدست خواهد گرفت. و این سخن را او زمانی بر زبان آورد که شنوندگان تحقق آن را بعید می‌‌دانستند، زیرا آیت الله بهشتی در قید حیات بود و آنان تصور می‌‌نمودند که پس از رحلت امام، آن شهید مظلوم زمام امور را بدست خواهد گرفت![۲۲]

وفات

مرحوم سید مهدی قاضی به دلیل فشارهای سیاسی و اقتصادی، که بر اثر اختناق بعثی‌ها در نجف تحمل کرد و به دنبال آن آوارگی و تبعید، دچار کسالت قلبی و ناراحتی در دستگاه گردش خون گردید و سرانجام در روز شنبه دو اسفند ۱۳۵۹ شمسی مصادف با ۱۶ ربیع‌الثانی ۱۴۰۱ قمری از این عالم فانی رخت بربست.

پیکر مطهر این عالم ربانی پس از تشییع باشکوهی، به توصیه علامه طباطبایی، در یکی از حجرات صحن حرم حضرت معصومه علیهاالسلام، ضلع شرقی، دفن ‌گردید.

پانویس

  1. نسب ایشان به شرح ذیل است: سید مهدی، فرزند سید علی، فرزند حاج میرزا حسین، فرزند میرزا احمد قاضی (م ۱۲۶۷ ق در شیراز)، فرزند میرزا محمدتقی قاضی (م ۱۲۲۲ ق) - نسب وی در این شخص، با شهید قاضی طباطبایی و علامه طباطبایی مشترک است - فرزند میرزا محمد قاضی فرزند میرزا محمدعلی قاضی (شهید)، فرزند میرزا صدرالدین محمد (معروف به میرزا صدرا قاضی)، فرزند میرزا یوسف (نقیب الاشراف)، فرزند میرزا صدرالدین محمد کبیر قاضی، فرزند مجدالدین، فرزند امیراسماعیل، فرزند سید محمداکبر (مشهور به میرشاه میرقاضی)، فرزند امیرنورالدین (سراج الدین)، فرزند امیر عبدالوهاب (شیخ الاسلام شهید در سال ۹۲۲ ق)، فرزند امیر عبدالغفار، فرزند سید عمادالدین، (امیر حاج)، فرزند فخرالدین حسن، فرزند کمال الدین محمد، فرزند سید حسن، فرزند شهاب الدین علی، فرزند عمادالدین علی، فرزند سید احمد، فرزند سید عماد، فرزند ابی الحسن علی، فرزند ابی الحسن محمد، فرزند ابی عبدالله احمد، فرزند محمد اصغر (معروف به ابن خُزاعیه)، فرزند ابی عبدالله احمد، فرزند ابراهیم طباطبا، فرزند اسماعیل دیباج، فرزند ابراهیم غمر، فرزند حسن مثنی، فرزند امام حسن مجتبی علیه السلام. تعلیقه آیت الله سید علی قاضی بر ارشاد شیخ مفید؛ دریای عرفان، هادی هاشمیان، ص ۱۶.
  2. ر.ک: اسوه عارفان، به کوشش محمود طیار مراغی و صادق حسن زاده؛ فریادگر توحید، مؤسسه فرهنگی - تحقیقاتی اهل بیت علیهم السلام، بخش پنجم؛ گلشن ابرار،...
  3. مصاحبه کیهان فرهنگی با سید محمدحسین قاضی (برادر سید مهدی)، ش ۲۰۶، ص ۷.
  4. روح مجرد، ص ۴۸۵.
  5. اسوه عارفان، ص ۴۰.
  6. در محضر لاهوتیان، ص ۴۳۵.
  7. دست نوشته‌های محمدحسنقاضی.
  8. هزار و یک کلمه، علامه حسن زاده آملی، ج ۱، ص ۴۴.
  9. میراث ماندگار، ج ۱، ص ۶۷
  10. گنج نهان، ص ۱۴ و ۱۵.
  11. روح مجرد، ص ۴۸۶.
  12. روح و ریحان، ص ۲۷ و ۲۸.
  13. در محضر لاهوتیان، ص ۴۲۷.
  14. روح مجرد، ص ۴۸۵.
  15. کیهان فرهنگی، گفتگو با علامه حسن حسن‌زاده آملی، مرداد ماه سال ۱۳۶۳.
  16. یادداشت‌های سید محمدحسن قاضی (برادر سید مهدی قاضی) و نیز کتاب در محفل روحانیان، محمدعلی مجاهدی، ص ۱۹۸؛ اظهارات آقای محلاتی، (همسایه سید مهدی قاضی).
  17. روح مجرد، ص ۴۸۵.
  18. منظومه معرفت، ص ۱۱۶.
  19. کیهان اندیشه، ش ۲۶، ص ۷ و ۸.
  20. بیانات علامه حسن‌زاده آملی در تاریخ ۲۲ بهمن ۱۳۸۱ ش. و نیز یادداشت‌های دست‌نویس سید محمدحسن قاضی.
  21. سوره اسراء، ۸۱.
  22. از دست خط حاج آقا سید محمدعلی قاضی نقل گردیده است.

منابع

  • غلامرضا گلی‌زواره، "سید مهدی قاضی"، ستارگان حرم، جلد ۱۶، صفحه ۲۱۶-۲۴۰.

آرشیو عکس و تصویر