منابع و پی نوشتهای متوسط
رعایت ادبیات دانشنامه ای متوسط
عنوان بندی متوسط
مقاله مورد سنجش قرار گرفته است

سید محمدتقی خوانساری: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
 
(۱۵ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
==از ولادت تا هجرت==
+
{{خوب}}
در یكی از روزهای اردیبهشت سال 1267 ق كه بهار با ماه [[رمضان]] توأمان گشته بود و غنچه‎های یاد در آن می‎شكفتند، در خوانسار شهری كه جای جایش چشمه‎ای سر به بیرون آورده و چون نگینی سبز و بلند با دست هایی گشوده سخاوت را به تمام معنا به رخ می‎كشد، در خانه سید اسدالله، عالم بزرگ شهر، نو رسیده‎ای پای در حیات نهاد كه نام او را محمدتقی گزاردند.
+
'''آیت الله العظمی سید محمدتقی خوانساری''' (۱۲۶۷ - ۱۳۷۱ ق)، عالم ربانی و مجاهد [[شیعه]] در قرن ۱۴ هجری و از شاگردان [[آقا ضیاءالدین عراقی|آقا ضیاءالدین عراقی]] بود و [[امام خمینی]] و [[سید محمد محقق داماد]] از جمله شاگردان او هستند. سید محمد تقی خوانساری از مراجع شیعه بود. از حوادث مهم زندگی سید خوانساری، [[نماز باران|نماز بارانی]] بود که توسط ایشان در هنگام قحطی شهر [[قم]] خوانده شد و ریزش باران را در پی داشت.
 +
{{شناسنامه عالم
 +
||نام کامل = سید محمدتقی موسوی خوانساری
 +
||تصویر= [[پرونده:Khansari.jpg|۲۳۰px]]
 +
||زادروز =  ۱۲۶۷ قمری
 +
|زادگاه = خوانسار
 +
|وفات =  ۱۳۷۱ قمری
 +
|مدفن = [[قم]]، [[حرم حضرت معصومه علیها السلام|حرم حضرت معصومه سلام الله علیها]]
 +
|اساتید =  [[آخوند خراسانی]]، [[سید محمدکاظم طباطبائی یزدی|سید محمدکاظم طباطبایی یزدی]]، [[میرزا محمدحسین نائینی|محمدحسین نائینی]]، [[آقا ضیاءالدین عراقی|آقا ضیاءالدین عراقی]]،...
 +
|شاگردان = [[امام خمینی]]، [[سید محمد محقق داماد]]، [[مرتضی حائری یزدی|مرتضی حائری]]،...
 +
|آثار = حاشیه بر [[عروة الوثقی]]، مختصر الاحکام،...
 +
}}
 +
==ولادت==
 +
سید محمدتقی خوانساری فرزند علامه سید اسدالله موسوی خوانساری، در ماه [[رمضان]] سال ۱۲۶۷ قمری در خوانسار [[اصفهان]] به دنیا آمد. سلسله نسب او به [[امام موسی کاظم علیه السلام|امام موسی بن جعفر]] علیه السلام می رسد.
  
سید محمدتقی جوانه‎ای بود روییده بر شاخه سار تباری كه در عرصه علم و زندگی درخت تناوری را شكل داده بودند و این طلیعه نیكویی برای او بشمار می‎آمد. سلسله نسب او چنین بود: سید محمدتقی خوانساری فرزند علامه سید اسدالله و او فرزند دانشمند محقق سید حسین و او فرزند عالم بزرگوار سید ابوالقاسم، فرزند دانشمند گرانمایه علامه سید حسین و او فرزند عالم فرزانه حاج میرزا ابوالقاسم... و در پایان سلسله نیز سرچشمه دانش و عصمت امام موسی بن جعفر علیه السلام قرار داشت.
+
==تحصیلات و اساتید==
 +
سید محمدتقی در مکتب در تیزهوشی گوی سبقت از همگنان ربود. او در مکتب [[خط]] را آموخت و [[قرآن|قرآنی]] را به خط خوبی نوشت و آن را وقف [[مسجد]] کرد.  
  
ایام مكتب آمد، سید محمدتقی در تیزهوشی گوی سبقت از همگنان ربود. او در این سنین كم هم جذبه‎های معنوی را در خود احساس می‎كرد. او كه در مكتب خط را به خوبی آموخت و قرآنی را به خط نوشت و آن را وقف [[مسجد]] كرد.
+
حوزه خوانسار که در آن زمان به برکت پدران سید محمدتقی و دیگر فرزانه‎ های علمی‎ اش رونقی داشت، دومین جایی بود که سید محمدتقی در دامنش استواری یافت و قامت راست کرد. سرعت فراگیری سید محمدتقی چنان بود که به هفده سالگی نرسیده، [[ادبیات عرب]] و دیگر پایه‎ های مقدماتی [[علوم اسلامی]] را فراگرفت. او در همین مدت قسمت هایی هم از [[فقه]] و [[اصول فقه|اصول]] دوره سطح را خواند.<ref> مجله مجموعه حکمت، سال اول، ش ۱۲، ص ۱۲-۱۷؛ آثار الحجه، محمد شریف رازی، ج ۱، ص ۱۴۳.</ref>
  
حوزه خوانسار كه در آن زمان به بركت پدران سید محمدتقی و دیگر فرزانه‎های علمی‎اش رونقی داشت، دومین جایی بود كه سید محمدتقی در دامنش استواری یافت و قامت راست كرد. سرعت فراگیری سید محمدتقی چنان بود كه به هفده سالگی نرسیده، ادبیات عرب و دیگر پایه‎های مقدماتی علوم اسلامی را فراگرفت. او در همین مدت قسمت هایی هم از [[فقه]] و [[اصول]] دوره سطح را خواند.<ref> مجله مجموعه [[حكمت]]، سال اول، ش 12، ص 12-17؛ آثار الحجه، محمد شریف رازی، ج 1، ص 143.</ref>
+
خوانساری جوان پس از مشورت هایی که با پدر کرد، برای تکمیل اندوخته‎ ها رهسپار حوزه دیرپای [[نجف]] شد. هجرت به نجف بر شتاب حرکت او افزود. او در نجف پس از تکمیل درس های ناتمام، در درس محققان بزرگ این رشته ‎ها حاضر شد تا جوانه ‎های [[اجتهاد]] که از توانایی در تحقیق ریشه می ‎گیرد در او برویند. خوانساری چهار سال در درس [[فقیه]] و محقق بزرگ اصولی آیت الله [[آخوند خراسانی]] شرکت کرد. همچنین به درس فقیه برجسته آیت الله [[سید محمدکاظم طباطبائی یزدی|سید محمدکاظم طباطبایی یزدی]] هم حاضر گشت.  
  
==پای درس بزرگان==
+
بعد از ارتحال این دو استاد، او از درس های اصول آیت الله [[میرزا محمدحسین نائینی|محمدحسین نائینی]] و آیت الله [[آقا ضیاءالدین عراقی|آقا ضیاءالدین عراقی]] بهره برد. او در گرفتن اجتهادنامه خود از اساتیدش کوششی نکرد. اما آقا ضیاء عراقی - که بارها مقام این شاگردش را ارج نهاده و گفته بود: «حفظ مقام و نگهداری شئونات آقای خوانساری را مانند علمای متأخر بر خود فرض می‎ دانم»- هنگامی که بعدها به [[ایران]] بازگشته بود، اجتهادنامه وی را از نجف برایش فرستاد. افزون بر این، آقای خوانساری از این استاد خود [[اجازه (علم الحدیث)|اجازه]] روایی نیز یافته بود.<ref> همان؛ نقباءالبشر، آقا بزرگ تهرانی، ج ۱، ص ۲۴۶؛ مجله نور علم، شماره اول، دوره دوم، ص ۹۸؛ علماء معاصرین، واعظ خیابانی تبریزی، ص ۲۱۱؛ تاریخ قم، ص ۲۵۲.</ref>
خوانساری جوان پس از مشورت هایی كه با پدر كرد برای تكمیل اندوخته‎ها رهسپار حوزه دیرپای [[نجف]] شد. هجرت به نجف بر شتاب حركت او افزود. او در نجف پس از تكمیل درس های ناتمام، در درس محققان بزرگ این رشته‎ها حاضر شد تا جوانه‎های [[اجتهاد]] كه از توانایی در تحقیق ریشه می‎گیرد در او برویند. خوانساری جوان چهار سال در درس فقیه و محقق بزرگ اصولی آیت الله آخوند خراسانی شركت كرد.  
 
  
در كنار این آدرس به درس فقیه برجسته آیت الله سید محمدكاظم طباطبایی یزدی هم حاضر گشت. بعد از ارتحال این دو او از درس های اصول آیت الله نائینی، آیت الله آقا ضیاء عراقی و از درس فقه آیت الله در گرفتن اجتهادنامه خود از اساتیدش كوششی نكرد. امام آقا ضیاء عراقی - كه بارها مقام این شاگردش را ارج نهاده و گفته بود «و حفظ مقام و نگهداری شئونات آقای خوانساری را مانند علمای متأخر بر خود فرض می‎دانم» هنگامی كه از بعدها به ایران بازگشته بود، اجتهادنامه وی را از [[نجف]] برایش فرستاد. افزون بر این آقای خوانساری از این استاد خود اجاره روایی نیز یافته بود.<ref> همان؛ نقباءالبشر، [[آقا بزرگ تهرانی]]، ج 1، ص 246؛ مجله نور علم، شماره اول، دوره دوم، ص 98؛ علماء معاصرین، واعظ خیابانی تبریزی، ص 211؛ تاریخ قم، ص 252.</ref>
+
==تدریس و شاگردان==
 +
سال های طولانی تدریس آیت الله خوانساری که از حوزه [[نجف]] آغاز گشت، جمع زیادی از آموختگان فضل او را همراه داشت. در سال های آخر تدریس هم درس خارج او چنان با عمق و دقت طرح می‎ شد که تنها شایستگانی چند یارای حضور در آن را یافتند.  
  
==مرجعیت==
+
ایشان در دوره سطح و خارج شاگردان متعددی داشت از جمله؛ [[امام خمینی]]، [[سید محمد محقق داماد]]، [[مرتضی حائری یزدی|مرتضی حائری]]، شیخ موسی زنجانی، ابراهیم خوئی، [[میرزا عبدالکریم حق شناس|عبدالکریم حق‌شناس]].
  
آیت الله خوانساری بعد از رهایی از اسارت چهار ساله در دست انگلیسی‎ها به زادگاهش خوانسار بازگشت. پس از آن، آوازه حوزه نوبنیاد سلطان آباد اراك، در او شیفتگی نخستین را زنده ساخت و از همین رو در حوزه سلطان آباد به احترام آیت الله حائری در درسشان شركت جست و خود نیز جداگانه به تدریس [[فقه]]، [[اصول]] و [[حكمت]] پرداخت.
+
==فعالیت‌های اجتماعی==
 +
'''مرجعیت:'''
  
دیری نگذشت كه او توجه آیت الله حائری را به خود برانگیخت. آقای خوانساری در سلك یاران نزدیك و مشاوران برجسته (هیأت استفتایی) آیت الله حائری قرار گرفت. وی در پی این نزدیكی ها نقش برجسته‎ای در شكل‎گیری حوزه علمیه [[قم]] ایفا كرد و مشوقی در هجرت آیت الله حائری به قم بود. در سال 1315 ش حوزه قم در ماتم از دست دادن بنیانگذارش به سوگ نشست.  
+
آیت الله خوانساری بعد از رهایی از اسارت چهار ساله در دست انگلیسی‎ها به زادگاهش خوانسار بازگشت. پس از آن، آوازه حوزه نو بنیاد سلطان آباد اراک، در او شیفتگی نخستین را زنده ساخت و از همین رو در حوزه سلطان آباد به احترام آیت الله [[شیخ عبد الکریم حائری یزدی|شیخ عبدالکریم حائری]] در درسشان شرکت جست و خود نیز جداگانه به تدریس [[فقه]]، [[اصول فقه|اصول]] و [[حکمت]] پرداخت.
  
در آن موقعیت خطیر آیت الله صدر و آیت الله حجت و همچنین آیت الله خوانساری كه سه تن از شاگردان و یاران برجسته آیت الله حائری بودند، برای تصدی مسئولیت حوزه و عهده داری رهبری دینی مردم مورد توجه قرار گرفتند. در این میان آیت الله خوانساری با شایستگی‎های فراوان اخلاقی و علمی كه داشت پیشگام نگشت، اما شیخ محمد صدوقی و شیخ مجتبی عراقی و تنی چند از دوستانشان در پاگیری مرجعیت ایشان تلاش ورزیدند.  
+
دیری نگذشت که او توجه آیت الله حائری را به خود برانگیخت. آقای خوانساری در سلک یاران نزدیک و مشاوران برجسته (هیأت استفتایی) آیت الله حائری قرار گرفت. وی در پی این نزدیکی ها نقش برجسته ‎ای در شکل‎‌گیری [[حوزه علمیه قم|حوزه علمیه قم]] ایفا کرد و مشوقی در هجرت آیت الله حائری به قم بود. در سال ۱۳۱۵ ش حوزه [[قم]] در ماتم از دست دادن بنیانگذارش به سوگ نشست.  
  
درس خارج برای ایشان تدارك گردید و قرار شد ادامه درس استادش حائری را بگوید. رفته رفته این شخصیت برجسته مورد اقبال جامعه ایرانی قرار گرفت و با طرح جواز رجوع در مسائل احتیاطی به ایشان از طرف آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی دامنه مرجعیت او گسترش یافت. اما با این همه او آیت الله صدر و آیت الله حجت برای حاكم نمودن وحدت رهبری دینی مردم و زدودن شائبه‎های تفرقه، آیت الله بروجردی را به قم خواندند و با اصرار زیاد او را بر این مسند نشاندند.
+
در آن موقعیت خطیر، آیت الله [[سید صدرالدین صدر|صدر]] و آیت الله [[سید محمد حجت کوه کمره ای|حجت]] و همچنین آیت الله خوانساری که سه تن از شاگردان و یاران برجسته آیت الله حائری بودند، برای تصدی مسئولیت حوزه و عهده داری رهبری دینی مردم مورد توجه قرار گرفتند. در این میان آیت الله خوانساری با شایستگی ‎های فراوان اخلاقی و علمی که داشت پیشگام نگشت، اما شیخ محمد صدوقی و شیخ مجتبی عراقی و تنی چند از دوستانشان در پاگیری [[مرجعیت]] ایشان تلاش ورزیدند.  
  
سال های طولانی تدریس آیت الله خوانساری كه از حوزه [[نجف]] آغاز گشت، جمع زیادی از آموختگان فضل او را همراه داشت. در سال های آخر تدریس هم درس خارج او چنان با عمق و دقت طرح می‎شد كه تنها شایستگانی چند یارای حضور در آن را یافتند. آثار علمی ایشان غیر از آن رساله‎های فتوایی كه نظریات فقهی ایشان را در برداشت، تقریرات درس های خارجی بود كه شاگردانش جمع آوری كرده بودند. از آن جمله درس طهارت ایشان بود كه به همت شاگرد برجسته‎اش آیت الله محمدعلی اراكی و درس صلوه كه از سوی شاگرد فرزانه دیگرشان آقا مجتبی عراقی نگارش یافت.
+
درس خارج برای ایشان تدارک گردید و قرار شد ادامه درس استادش حائری را بگوید. رفته رفته این شخصیت برجسته مورد اقبال جامعه ایرانی قرار گرفت و با طرح جواز رجوع در مسائل احتیاطی به ایشان از طرف آیت الله [[سید ابوالحسن اصفهانی]]، دامنه مرجعیت او گسترش یافت. اما با این همه او و آیت الله صدر و آیت الله حجت برای حاکم نمودن وحدت رهبری دینی مردم و زدودن شائبه ‎های تفرقه، [[آیت الله بروجردی]] را به قم خواندند و با اصرار زیاد او را بر این مسند نشاندند.
 +
[[پرونده:KhakFaraj.jpg|thumb|left|اقامه نماز باران توسط آیت الله العظمی خوانساری در خاکفرج قم]]
  
==نماز باران==
+
آثار علمی ایشان غیر از آن رساله ‎های [[فتوا|فتوایی]] که نظریات فقهی ایشان را در برداشت، تقریرات درس های خارجی بود که شاگردانش جمع آوری کرده بودند. از آن جمله درس «طهارت» ایشان بود که به همت شاگرد برجسته ‎اش آیت الله [[آیت الله محمد علی اراکی|محمدعلی اراکی]] و درس «صلوة» که از سوی شاگرد فرزانه دیگرشان آقا مجتبی عراقی نگارش یافت.
یكی از حوادث مهم كه از آثار شهودی آقای خوانساری از نگاه دینی، نماز بارانی است كه او آن را اقامه نمود تا تجلی [[دعا]] و [[نماز]] را در زندگی به گونه‎ای ملموس آشكار كند. در شهریور 1320 كه متفقین در ایران به طور انبوه حضور یافتند. در آن موقع موجی از قحطی و نابسامانی در كشور به راه افتاد. قسمتی از سپاه متفقین در منطقه خاكفرج قم استقرار یافت و بعد از مدتی كنترل شهر در دست آنان قرار گرفت.  
 
  
اشغال هنوز ادامه داشت كه زمین های مساعد و وسیع شهر [[قم]] - كه به صورت دیم كشت می‎شد - با گذشت دو ماه بهاری از سال 1323 هنوز تشنه بودند. با بروز این خشكسالی موقعیت غذایی مردم بحرانی شد. اهالی قم، چاره در خواندن [[نماز باران]] دیدند. آنان به جستجوی امامی برآمدند تا آن ها را به ساحل اجابت رساند و با [[خلوص]] و صفایش خواستن را معنی بخشد.
+
'''نماز باران:'''
  
مردم راهی خانه‎های آقایان صدر، حجت و خوانساری شدند. آقایان صدر و حجت در پاسخ مردم گفتند اگر شما وظیفه‎های شرعی خود را بجا آورید، آسمان و زمین دست هایشان بر شما گشوده خواهد بود. اما آقای خوانساری نتوانست جواب نه بگوید و مردم هم گمان بردند او موافق با خواندن نماز باران است. به همین علت اطلاعیه‎هایی در سطح شهر نصب گردید كه آقای خوانساری در روز جمعه نماز استسقا خواهد خواند. گروهی ایشان را از پایان بدكار بیم دادند اما او گفت حالا كه چنین شده، خواندن این نماز بر من تكلیفی است و هر چه صلاح باشد همان واقع خواهد شد.  
+
یکی از حوادث مهم که از آثار معنوی آقای خوانساری از نگاه دینی است، [[نماز باران|نماز بارانی]] بود که او آن را اقامه نمود تا تجلی [[دعا]] و [[نماز]] را در زندگی به گونه ‎ای ملموس آشکار کند. در شهریور ۱۳۲۰ که متفقین در [[ایران]] به طور انبوه حضور یافتند، موجی از قحطی و نابسامانی در کشور به راه افتاد. قسمتی از سپاه متفقین در منطقه خاک‌فرج [[قم]] استقرار یافت و بعد از مدتی کنترل شهر در دست آنان قرار گرفت. اشغال هنوز ادامه داشت که زمین های مساعد و وسیع شهر قم - که به صورت دیم کشت می ‎شد - با گذشت دو ماه بهاری از سال ۱۳۲۳ هنوز تشنه بودند. با بروز این خشکسالی، موقعیت غذایی مردم بحرانی شد. اهالی قم، چاره در خواندن [[نماز باران]] دیدند. آنان به جستجوی امامی برآمدند تا آنها را به ساحل اجابت رساند و با خلوص و صفایش خواستن را معنی بخشد.  
  
با نزدیك شدن لحظه موعود بهائیان شهر، متفقین را به انگیزه‎های این حركت بدبین نمودند تا جایی كه این نیروها در پوششی دفاعی رفتند. در روز موعود، جمعیت از گوشه و كنار شهر روانه شدند تا به صحرای خاكفرج كه در نیم كیلومتری شهر قرار داشت و مصلای آن محسوب می‎شد بروند. آیت الله خوانساری هم با طمأنینه و آرامش مخصوص و در حالی كه پاها را برهنه كرده و تحت الحنك انداخته بود با عده‎ای از همراهان به سمت آن نقطه حركت نمودند.  
+
مردم راهی خانه ‎های آقایان [[سید صدرالدین صدر|صدر]]، [[سید محمد حجت کوه کمره ای|حجت]] و '''خوانساری''' شدند. آقایان صدر و حجت در پاسخ مردم گفتند اگر شما وظیفه ‎های شرعی خود را بجا آورید، آسمان و زمین دستهایشان بر شما گشوده خواهد بود. اما آقای خوانساری نتوانست جواب نه بگوید و مردم هم گمان بردند او موافق با خواندن نماز باران است. به همین علت اطلاعیه ‎هایی در سطح شهر نصب گردید که آقای خوانساری در روز جمعه [[نماز باران|نماز استسقا]] خواهد خواند. گروهی ایشان را از پایان بد کار بیم دادند، اما او گفت حالا که چنین شده، خواندن این نماز بر من تکلیفی است و هر چه صلاح باشد همان واقع خواهد شد.  
  
جمعیت افزون بر بیست هزار نفر بود و 3/2 ساكنان شهر را دربرمی‎گرفت. با عبور آرام مردم از كنار پادگان، شائبه‎های تردید زدوده شد و توطئه بهائیان بی‎اثر ماند. آن روز [[نماز]] خوانده شد اما اثری از اجابت دیده نشد. آیت الله خوانساری كه بارها عطوفت و مهربانی پایان ناپذیر خدا را با همه وجود خود درك كرده بود، به خوبی می‎دانست كه خواستن را با اصرار معنا بخشد. چه آن كه اگر خواهش باشد اجابت حتمی است. او بعد از پایان درس و بحث از شاگردانش خواست كه تا همپای او باز به كوی خواهش روند و نماز بارانی دیگر بخوانند. این بار نماز در باغ های پشت قبرستان نو بپا گشت. غروب یكشنبه فرارسید و آسمان بی‎تكه ابری سرخ گونگی خورشید را به نظاره نشست. گزارش هواشناسان غربی كه در پادگان خاكفرج بودند گویای این بود كه بارشی روی نخواهد داد.
+
با نزدیک شدن لحظه موعود، [[بهائیت|بهائیان]] شهر، متفقین را به انگیزه‎ های این حرکت بدبین نمودند تا جایی که این نیروها در پوششی دفاعی رفتند. در روز موعود، جمعیت از گوشه و کنار شهر روانه شدند تا به صحرای خاک‌فرج که در نیم کیلومتری شهر قم قرار داشت و مصلای آن محسوب می‎ شد بروند. آیت الله خوانساری هم با طمأنینه و آرامش مخصوص و در حالی که پاها را برهنه کرده و تحت الحنک انداخته بود با عده ‎ای از همراهان به سمت آن نقطه حرکت نمودند.  
  
دین ناباوران زبان تمسخر گشودند. استاد رسولی در خاطره خود می‎گوید: «آن روز گذشت و ما مطابق معمول به [[نماز جماعت]] آیت الله خوانساری در [[مدرسه فیضیه]] رفتیم. اكنون یادم نیست كه به چه مناسبتی شب ها در مدرسه فیضیه بعد از نماز جلسه روضه خوانی و سخنرانی بود. مرحوم حاج محمدتقی اشراقی به منبر رفت و هنوز اوایل سخنرانی ایشان بود كه باران شروع شد... آن شب باران مفصلی آمد».
+
جمعیت افزون بر بیست هزار نفر بود و ۲/۳ ساکنان شهر را دربر می ‎گرفت. با عبور آرام مردم از کنار پادگان، شائبه‎ های تردید زدوده شد و توطئه بهائیان بی‎ اثر ماند. آن روز نماز خوانده شد، اما اثری از اجابت دیده نشد. آیت الله خوانساری که بارها عطوفت و مهربانی پایان ناپذیر خدا را با همه وجود خود درک کرده بود، به خوبی می‎ دانست که خواستن را با اصرار معنا بخشد. چه آن که اگر خواهش باشد، اجابت حتمی است. او بعد از پایان درس و بحث از شاگردانش خواست که تا همپای او نماز بارانی دیگر بخوانند. این بار نماز در باغ های پشت قبرستان نو بپا گشت. غروب یکشنبه فرارسید و آسمان بی ‎تکه ابری سرخ گونگی خورشید را به نظاره نشست. گزارش هواشناسان غربی که در پادگان خاکفرج بودند گویای این بود که بارشی روی نخواهد داد. دین ناباوران زبان به تمسخر گشودند.  
  
این باران چنان گسترده و بی‎امان بود كه تا آن وقت چنین بارشی را كسی سراغ نداشت. بی‎سیم‎های پادگان خاكفرج بكار افتاد و خبر این حادثه شگفت به جهان مخابره شد و در مدتی كوتاه پس از تأیید آن از طرف مقامهای رسمی لندن و آمریكا، از طریق رادیو انعكاس جهانی یافت.<ref> مجله حوزه، ش 12، ص 28 و ش 36، ص 37؛ علماء معاصرین، ص 312؛ مجله مجموعه حكمت، ص 22، 29-35؛ مجله كیهان فرهنگی، سال سوم، ش 12، ص 7.</ref>
+
استاد رسولی در خاطره خود می ‎گوید: «آن روز گذشت و ما مطابق معمول به [[نماز جماعت]] آیت الله خوانساری در [[مدرسه فیضیه]] رفتیم. اکنون یادم نیست که به چه مناسبتی شب ها در مدرسه فیضیه بعد از نماز، جلسه [[روضه خوانی]] و سخنرانی بود. مرحوم حاج محمدتقی اشراقی به منبر رفت و هنوز اوایل سخنرانی ایشان بود که باران شروع شد... آن شب باران مفصلی آمد». این باران چنان گسترده و بی ‎امان بود که تا آن وقت چنین بارشی را کسی سراغ نداشت. بی ‎سیم ‎های پادگان خاکفرج بکار افتاد و خبر این حادثه شگفت به جهان مخابره شد و در مدتی کوتاه پس از تأیید آن از طرف مقامهای رسمی لندن و آمریکا، از طریق رادیو انعکاس جهانی یافت.<ref> مجله حوزه، ش ۱۲، ص ۲۸ و ش ۳۶، ص ۳۷؛ علماء معاصرین، ص ۳۱۲؛ مجله مجموعه حکمت، ص ۲۲، ۲۹-۳۵؛ مجله کیهان فرهنگی، سال سوم، ش ۱۲، ص ۷.</ref>
  
==حج نمونه==
+
'''حج نمونه:'''
تا شهریور 1328 ش هفت سال می‎گذشت كه ایران از [[حج]] محروم بود. در آن سال حضور روحانیان كه تشنه‎تر از همه می‎نمودند در این حج، حضوری پرجلوه بود. حضوری آن چنان كه حج آن سال را حجة العلماء نامیدند. روحانیان بزرگی چون آیت الله میرزا محمد فیض و تنی چند از علمای برجسته در این حركت به چشم می‎خوردند. آیت الله خوانساری هم به دعوت یكی از بازاریان تهران به این كاروان پیوست. در همان روزهای نخست ورود ایشان به [[مكه]] او وحدت آفرین گشت و با اعلام ثبوت رؤیت ماه از طرف ایشان اختلاف رخت بربست و وقتی هم كه جمعی از شیعیان از او تقاضای برپایی جماعت نمودند، او بی‎اعتنا به درخواست ایشان، به نماز جماعت برادران اهل سنت رفت.
 
  
چه آن كه این حج برای همبستگی بود و دلبستگی و دمیدن [[روح]] برادری، تا در سایه وحدتی ظاهری روح ها به وحدت رسند. در [[مدینه]] محل اقامت آیت الله خوانساری جای آمد و شد هیأت‎ها و كاروان های مذاهب مختلف بود. از جمله آن ها هیأت علمای [[مصر]] به سرپرستی شیخ حسن البناء، مرشد عام جمعیت اخوان المسلمین بود. گفتگوهای دوستانه‎ای آغاز گشت و تلاش آیت الله خوانساری در نزدیكی و ایجاد تفاهم هر چه بیشتر بود. در پاسخ به این خبر اخوان وحدت، خطبای مصری هم با او، همصدا گردیدند.<ref> مجموعه حكمت، ص 43-46؛ آثار الحجه، ج 1، ص 153 و 154.</ref>
+
تا شهریور ۱۳۲۸ شمسی هفت سال می‎ گذشت که [[ایران]] از [[حج]] محروم بود. در آن سال حضور روحانیان که تشنه ‎تر از همه می ‎نمودند در این حج، حضوری پرجلوه بود. حضوری آن چنان که حج آن سال را حجة العلماء نامیدند. روحانیان بزرگی چون آیت الله میرزا محمد فیض و تنی چند از علمای برجسته در این حرکت به چشم می‎ خوردند. آیت الله خوانساری هم به دعوت یکی از بازاریان [[تهران]] به این کاروان پیوست. در همان روزهای نخست ورود ایشان به [[مکه]] وحدت آفرین گشت و با اعلام ثبوت رؤیت ماه از طرف ایشان اختلاف رخت بربست و وقتی هم که جمعی از [[شیعه|شیعیان]] از او تقاضای برپایی جماعت نمودند، او بی ‎اعتنا به درخواست ایشان، به [[نماز جماعت]] برادران [[اهل سنت]] رفت. چه آن که این حج برای همبستگی بود و دلبستگی و دمیدن روح برادری، تا در سایه وحدتی ظاهری روح ها به وحدت رسند.  
 +
[[پرونده:Khat.jpg|thumb|left|دستخط آیت الله العظمی سید محمدتقی خوانساری]]
  
==فتواهای شورآفرین==
+
در [[مدینه]]، محل اقامت آیت الله خوانساری جای آمد و شد هیأت ‎ها و کاروان های مذاهب مختلف بود. از جمله آنها هیأت علمای [[مصر]] به سرپرستی شیخ حسن البناء، مرشد عام جمعیت اخوان المسلمین بود. گفتگوهای دوستانه ‎ای آغاز گشت و تلاش آیت الله خوانساری در نزدیکی و ایجاد تفاهم هر چه بیشتر بود. در پاسخ به این خبر اخوان وحدت، خطبای مصری هم با او، همصدا گردیدند.<ref> مجموعه حکمت، ص ۴۳-۴۶؛ آثار الحجه، ج ۱، ص ۱۵۳ و ۱۵۴.</ref>
  
آیت الله خوانساری همگام با آیت الله حاج آقا حسین قمی، پیشگام مبارزه علیه كشف حجاب، در این مبارزه شركت نمود. او در آن جو پراختناق در فتوای روشنگرانه بر ضروری بودن حجاب پای فشرد.<ref> آثار الحجه، ج 1، ص 155.</ref>
+
'''فتواهای شورآفرین:'''
  
با شروع شكل گیری توطئه اشغال فلسطین، آیت الله خوانساری با فریاد آیت الله كاشانی همنوا بود. او در فتوایی فداكاری و كمك مسلمانان را در قضیه فلسطین و جنگ صهیونیسم واجب شمرد. سرانجام فریادها كارساز شد و هزاران فدایی اسلام آماده عزیمت به [[فلسطین]] گردیدند اما با سنگ اندازی‎های دولت وقت این اعزام چشمگیر انجام نپذیرفت.<ref> مجله مجموعه حكمت، ص 9.</ref>
+
آیت الله محمدتقی خوانساری همگام با آیت الله [[سید حسین طباطبائی قمی|حاج آقا حسین قمی]]، پیشگام مبارزه علیه کشف [[حجاب]]، در این مبارزه شرکت نمود. او در آن جو پراختناق در [[فتوا|فتوای]] روشنگرانه بر ضروری بودن حجاب پای فشرد.<ref> آثار الحجه، ج ۱، ص ۱۵۵.</ref>
  
همگامی آیت الله خوانساری با آیت الله كاشانی مرزهای فراتری پیموده است. او با فتوایی سرنوشت ساز ملی شدن نفت را اعلام كرد و قطع دست غارتگران را از این سرمایه خدادادی خواهان گردید. در هنگام برگزاری انتخابات مجلس هفدهم كه پس از پیروزی نهضت ملی انجام گرفت، ایشان بار دیگر به یاری رهبری نهضت آیت الله كاشانی شتافت و در فتوایی مهم شركت در انتخابات را ادای وظیفه شرعی دانست و سستی در این راه را عملی مسئولیت آفرین در پیشگاه خدا قلمداد نمود. انتشار این فتوا، تأثیر بسزایی در انتخابات مزبور گذاشت. و در تهران تأثیر آن شگفت آورتر بود.<ref> همان، ص 35-37؛ روحانیت و اسرار فاش نشده از نهضت ملی شدن صنعت نفت، ص 88-90؛ مجله تاریخ و فرهنگ معاصر، ش 5.</ref>
+
همچنین با شروع شکل گیری توطئه اشغال [[فلسطین]]، آیت الله خوانساری با فریاد [[آیت الله کاشانی|آیت الله کاشانی]] همنوا بود. او در فتوایی فداکاری و کمک مسلمانان را در قضیه فلسطین و جنگ صهیونیسم واجب شمرد. سرانجام فریادها کارساز شد و هزاران فدایی [[اسلام]] آماده عزیمت به فلسطین گردیدند، اما با سنگ اندازی ‎های دولت وقت این اعزام چشمگیر انجام نپذیرفت.<ref> مجله مجموعه حکمت، ص ۹.</ref>
 +
 
 +
همگامی آیت الله خوانساری با آیت الله کاشانی مرزهای فراتری پیموده است. او با فتوایی سرنوشت ساز، ملی شدن نفت را اعلام کرد و قطع دست غارتگران را از این سرمایه خدادادی خواهان گردید. در هنگام برگزاری انتخابات مجلس هفدهم که پس از پیروزی نهضت ملی انجام گرفت، ایشان بار دیگر به یاری رهبری نهضت آیت الله کاشانی شتافت و در فتوایی مهم شرکت در انتخابات را ادای وظیفه شرعی دانست و سستی در این راه را عملی مسئولیت آفرین در پیشگاه خدا قلمداد نمود. انتشار این فتوا، تأثیر بسزایی در انتخابات مزبور گذاشت و در تهران تأثیر آن شگفت آورتر بود.<ref> همان، ص ۳۵-۳۷؛ روحانیت و اسرار فاش نشده از نهضت ملی شدن صنعت نفت، ص ۸۸-۹۰؛ مجله تاریخ و فرهنگ معاصر، ش ۵.</ref>
  
 
==وفات==
 
==وفات==
  
سال 1331 ش. علما و مردم شهر همدان كه از حال نامساعد آیت الله خوانساری باخبر بودند، از او خواستند تابستان را در هوای ییلاقی همدان سپری كند. با قبول این درخواست، آیت الله خوانساری با همراهانش آیت الله اراكی، آیت الله آخوند ملا علی همدانی، آیت الله خمینی و فرزند بزرگشان سید محمدباقر، مؤلف محترم آقای مجتبی عراقی راهی آن جا گردید.
+
مرحوم آیت الله خوانساری سرانجام در ماه [[ذی الحجه]] ۱۳۷۱ قمری دار فانی را وداع گفت. پیکر مطهرش در مسجد بالاسر [[حرم حضرت معصومه علیها السلام|حرم مطهر حضرت معصومه]] علیها السلام کنار مرقد [[شیخ عبد الکریم حائری یزدی|آیت الله حائری]] به خاک سپرده شد.<ref> مجله مجموعه حکمت، ص ۴۹-۵۱؛ مجله حوزه، ش ۱۲، ص ۴۳؛ مجموعه ‎ای از مکتوبات، سخنرانی ها و پیام های آیت الله کاشانی، ج ۳، ص ۵۶، گنجینه دانشمندان، محمد شریف رازی، ج ۱، ص ۳۲۶.</ref>
 
+
==پانویس==
آیت الله خوانساری در استقبالی پرشور وارد شهر شد. در پی اغتنام از انفاس قدسی او مردم شهر از وی تقاضای اقامه [[نماز جماعت]] در [[مسجد جامع]] كردند. در یكی از آن روزها كه او برای برپایی [[نماز]] به [[مسجد]] می‎رفت، در بین راه دچار حمله قلبی گشت و سرانجام نزدیكی های ظهر هفتم [[ذی الحجه]] 1371 ق. به احرام جانان درآمد و لبیك گویان بسرای او شتافت كه حج چهره‎ای از زندگی هر روز است. و چنین شد كه رؤیای آیت الله بروجردی نیز تعبیر گشت. او در رؤیایی در همان شب های قبل از وفات آن فقیه نامدار دیده بود كه سید مرتضی رحلت كرده و او را به شهر [[قم]] می‎آورند. قبر او اینك در مسجد بالاسر حرم مطهر [[حضرت معصومه]] علیهم السلام هم آغوش استادش آیت الله حائری قرار دارد.<ref> مجله مجموعه حكمت، ص 49-51؛ مجله حوزه، ش 12، ص 43؛ مجموعه‎ای از مكتوبات، سخنرانی ها و پیام های آیت الله كاشانی، ج ص 56، گنجینه دانشمندان، محمد شریف رازی، ج ص 326.</ref>
 
 
 
==پانویس ==
 
 
<references />
 
<references />
 
==منابع==
 
==منابع==
*عقيقي بخشايشي"سيد محمد تقى خوانسارى" تلخيص از كتاب فقهاي نامدار شيعه، صفحه 412
 
  
 +
*تلخیص از کتاب فقهای نامدار شیعه، عقیقی بخشایشی، ص۴۱۲.
 +
*ویکی شیعه.
 +
{{سنجش کیفی
 +
|سنجش=شده
 +
|شناسه= خوب
 +
|عنوان بندی مناسب= متوسط
 +
|کفایت منابع و پی نوشت ها= متوسط
 +
|رعایت سطح مخاطب عام= خوب
 +
|رعایت ادبیات دانشنامه ای= متوسط
 +
|جامعیت= خوب
 +
|رعایت اختصار= خوب
 +
|سیر منطقی= خوب
 +
|کیفیت پژوهش= خوب
 +
|رده= دارد
 +
}}
 +
 +
==آرشیو عکس و تصویر==
 +
<gallery mode="packed" heights="170">
 +
پرونده:سیدخوانساری (5).jpg|سید محمدتقی موسوی خوانساری در جوانی
 +
پرونده:سیدخوانساری (6).jpg|سید محمدتقی موسوی خوانساری
 +
پرونده:سیدخوانساری (2).jpg|سید محمدتقی موسوی خوانساری
 +
پرونده:اراکی (12).jpg|[[آیت الله محمد علی اراکی|محمدعلی مصلحی اراکی]] و  سید محمدتقی موسوی خوانساری
 +
پرونده:سیدخوانساری (4).jpg|از راست: ناشناسان، سید نصرالله موسوی بنی صدر، [[سید محمدتقی خوانساری|سید محمدتقی موسوی خوانساری]] و ناشناس
 +
پرونده:سیدخوانساری (8).jpg|درس سید محمدتقی موسوی خوانساری در [[حرم حضرت معصومه علیها السلام|حرم حضرت معصومه سلام الله علیها]]
 +
پرونده:سیدخوانساری (1).jpg|از راست: [[آیت الله بروجردی|سید حسین احمدی طباطبائی بروجردی]]، [[سید ابوالقاسم کاشانی|سید ابوالقاسم حسینی کاشانی]] و [[سید محمدتقی خوانساری|سید محمدتقی موسوی خوانساری]]
 +
پرونده:سیدخوانساری (3).jpg|مهر سید محمدتقی موسوی خوانساری
 +
پرونده:سیدخوانساری (7).jpg|تشییع پیکر سید محمدتقی موسوی خوانساری در [[قم]]
 +
پرونده:سیدخوانساری (9).jpg|قبر سید محمدتقی موسوی خوانساری در حرم حضرت معصومه سلام الله علیها
 +
</gallery>
  
[[رده:علمای قرن چهاردهم]]
+
[[رده:علمای قرن چهاردهم|خوانساری،سیدمحمدتقی]]
 
[[رده:فقیهان]]
 
[[رده:فقیهان]]
 +
[[رده:مراجع تقلید]]
 
[[رده:مدفونین در حرم حضرت معصومه (س)]]
 
[[رده:مدفونین در حرم حضرت معصومه (س)]]
 +
[[رده: مقاله های مرتبط به دانشنامه]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۸ مهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۰۹:۳۳

آیت الله العظمی سید محمدتقی خوانساری (۱۲۶۷ - ۱۳۷۱ ق)، عالم ربانی و مجاهد شیعه در قرن ۱۴ هجری و از شاگردان آقا ضیاءالدین عراقی بود و امام خمینی و سید محمد محقق داماد از جمله شاگردان او هستند. سید محمد تقی خوانساری از مراجع شیعه بود. از حوادث مهم زندگی سید خوانساری، نماز بارانی بود که توسط ایشان در هنگام قحطی شهر قم خوانده شد و ریزش باران را در پی داشت.

۲۳۰px
نام کامل سید محمدتقی موسوی خوانساری
زادروز ۱۲۶۷ قمری
زادگاه خوانسار
وفات ۱۳۷۱ قمری
مدفن قم، حرم حضرت معصومه سلام الله علیها

Line.png

اساتید

آخوند خراسانی، سید محمدکاظم طباطبایی یزدی، محمدحسین نائینی، آقا ضیاءالدین عراقی،...

شاگردان

امام خمینی، سید محمد محقق داماد، مرتضی حائری،...

آثار

حاشیه بر عروة الوثقی، مختصر الاحکام،...

ولادت

سید محمدتقی خوانساری فرزند علامه سید اسدالله موسوی خوانساری، در ماه رمضان سال ۱۲۶۷ قمری در خوانسار اصفهان به دنیا آمد. سلسله نسب او به امام موسی بن جعفر علیه السلام می رسد.

تحصیلات و اساتید

سید محمدتقی در مکتب در تیزهوشی گوی سبقت از همگنان ربود. او در مکتب خط را آموخت و قرآنی را به خط خوبی نوشت و آن را وقف مسجد کرد.

حوزه خوانسار که در آن زمان به برکت پدران سید محمدتقی و دیگر فرزانه‎ های علمی‎ اش رونقی داشت، دومین جایی بود که سید محمدتقی در دامنش استواری یافت و قامت راست کرد. سرعت فراگیری سید محمدتقی چنان بود که به هفده سالگی نرسیده، ادبیات عرب و دیگر پایه‎ های مقدماتی علوم اسلامی را فراگرفت. او در همین مدت قسمت هایی هم از فقه و اصول دوره سطح را خواند.[۱]

خوانساری جوان پس از مشورت هایی که با پدر کرد، برای تکمیل اندوخته‎ ها رهسپار حوزه دیرپای نجف شد. هجرت به نجف بر شتاب حرکت او افزود. او در نجف پس از تکمیل درس های ناتمام، در درس محققان بزرگ این رشته ‎ها حاضر شد تا جوانه ‎های اجتهاد که از توانایی در تحقیق ریشه می ‎گیرد در او برویند. خوانساری چهار سال در درس فقیه و محقق بزرگ اصولی آیت الله آخوند خراسانی شرکت کرد. همچنین به درس فقیه برجسته آیت الله سید محمدکاظم طباطبایی یزدی هم حاضر گشت.

بعد از ارتحال این دو استاد، او از درس های اصول آیت الله محمدحسین نائینی و آیت الله آقا ضیاءالدین عراقی بهره برد. او در گرفتن اجتهادنامه خود از اساتیدش کوششی نکرد. اما آقا ضیاء عراقی - که بارها مقام این شاگردش را ارج نهاده و گفته بود: «حفظ مقام و نگهداری شئونات آقای خوانساری را مانند علمای متأخر بر خود فرض می‎ دانم»- هنگامی که بعدها به ایران بازگشته بود، اجتهادنامه وی را از نجف برایش فرستاد. افزون بر این، آقای خوانساری از این استاد خود اجازه روایی نیز یافته بود.[۲]

تدریس و شاگردان

سال های طولانی تدریس آیت الله خوانساری که از حوزه نجف آغاز گشت، جمع زیادی از آموختگان فضل او را همراه داشت. در سال های آخر تدریس هم درس خارج او چنان با عمق و دقت طرح می‎ شد که تنها شایستگانی چند یارای حضور در آن را یافتند.

ایشان در دوره سطح و خارج شاگردان متعددی داشت از جمله؛ امام خمینی، سید محمد محقق داماد، مرتضی حائری، شیخ موسی زنجانی، ابراهیم خوئی، عبدالکریم حق‌شناس.

فعالیت‌های اجتماعی

مرجعیت:

آیت الله خوانساری بعد از رهایی از اسارت چهار ساله در دست انگلیسی‎ها به زادگاهش خوانسار بازگشت. پس از آن، آوازه حوزه نو بنیاد سلطان آباد اراک، در او شیفتگی نخستین را زنده ساخت و از همین رو در حوزه سلطان آباد به احترام آیت الله شیخ عبدالکریم حائری در درسشان شرکت جست و خود نیز جداگانه به تدریس فقه، اصول و حکمت پرداخت.

دیری نگذشت که او توجه آیت الله حائری را به خود برانگیخت. آقای خوانساری در سلک یاران نزدیک و مشاوران برجسته (هیأت استفتایی) آیت الله حائری قرار گرفت. وی در پی این نزدیکی ها نقش برجسته ‎ای در شکل‎‌گیری حوزه علمیه قم ایفا کرد و مشوقی در هجرت آیت الله حائری به قم بود. در سال ۱۳۱۵ ش حوزه قم در ماتم از دست دادن بنیانگذارش به سوگ نشست.

در آن موقعیت خطیر، آیت الله صدر و آیت الله حجت و همچنین آیت الله خوانساری که سه تن از شاگردان و یاران برجسته آیت الله حائری بودند، برای تصدی مسئولیت حوزه و عهده داری رهبری دینی مردم مورد توجه قرار گرفتند. در این میان آیت الله خوانساری با شایستگی ‎های فراوان اخلاقی و علمی که داشت پیشگام نگشت، اما شیخ محمد صدوقی و شیخ مجتبی عراقی و تنی چند از دوستانشان در پاگیری مرجعیت ایشان تلاش ورزیدند.

درس خارج برای ایشان تدارک گردید و قرار شد ادامه درس استادش حائری را بگوید. رفته رفته این شخصیت برجسته مورد اقبال جامعه ایرانی قرار گرفت و با طرح جواز رجوع در مسائل احتیاطی به ایشان از طرف آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی، دامنه مرجعیت او گسترش یافت. اما با این همه او و آیت الله صدر و آیت الله حجت برای حاکم نمودن وحدت رهبری دینی مردم و زدودن شائبه ‎های تفرقه، آیت الله بروجردی را به قم خواندند و با اصرار زیاد او را بر این مسند نشاندند.

اقامه نماز باران توسط آیت الله العظمی خوانساری در خاکفرج قم

آثار علمی ایشان غیر از آن رساله ‎های فتوایی که نظریات فقهی ایشان را در برداشت، تقریرات درس های خارجی بود که شاگردانش جمع آوری کرده بودند. از آن جمله درس «طهارت» ایشان بود که به همت شاگرد برجسته ‎اش آیت الله محمدعلی اراکی و درس «صلوة» که از سوی شاگرد فرزانه دیگرشان آقا مجتبی عراقی نگارش یافت.

نماز باران:

یکی از حوادث مهم که از آثار معنوی آقای خوانساری از نگاه دینی است، نماز بارانی بود که او آن را اقامه نمود تا تجلی دعا و نماز را در زندگی به گونه ‎ای ملموس آشکار کند. در شهریور ۱۳۲۰ که متفقین در ایران به طور انبوه حضور یافتند، موجی از قحطی و نابسامانی در کشور به راه افتاد. قسمتی از سپاه متفقین در منطقه خاک‌فرج قم استقرار یافت و بعد از مدتی کنترل شهر در دست آنان قرار گرفت. اشغال هنوز ادامه داشت که زمین های مساعد و وسیع شهر قم - که به صورت دیم کشت می ‎شد - با گذشت دو ماه بهاری از سال ۱۳۲۳ هنوز تشنه بودند. با بروز این خشکسالی، موقعیت غذایی مردم بحرانی شد. اهالی قم، چاره در خواندن نماز باران دیدند. آنان به جستجوی امامی برآمدند تا آنها را به ساحل اجابت رساند و با خلوص و صفایش خواستن را معنی بخشد.

مردم راهی خانه ‎های آقایان صدر، حجت و خوانساری شدند. آقایان صدر و حجت در پاسخ مردم گفتند اگر شما وظیفه ‎های شرعی خود را بجا آورید، آسمان و زمین دستهایشان بر شما گشوده خواهد بود. اما آقای خوانساری نتوانست جواب نه بگوید و مردم هم گمان بردند او موافق با خواندن نماز باران است. به همین علت اطلاعیه ‎هایی در سطح شهر نصب گردید که آقای خوانساری در روز جمعه نماز استسقا خواهد خواند. گروهی ایشان را از پایان بد کار بیم دادند، اما او گفت حالا که چنین شده، خواندن این نماز بر من تکلیفی است و هر چه صلاح باشد همان واقع خواهد شد.

با نزدیک شدن لحظه موعود، بهائیان شهر، متفقین را به انگیزه‎ های این حرکت بدبین نمودند تا جایی که این نیروها در پوششی دفاعی رفتند. در روز موعود، جمعیت از گوشه و کنار شهر روانه شدند تا به صحرای خاک‌فرج که در نیم کیلومتری شهر قم قرار داشت و مصلای آن محسوب می‎ شد بروند. آیت الله خوانساری هم با طمأنینه و آرامش مخصوص و در حالی که پاها را برهنه کرده و تحت الحنک انداخته بود با عده ‎ای از همراهان به سمت آن نقطه حرکت نمودند.

جمعیت افزون بر بیست هزار نفر بود و ۲/۳ ساکنان شهر را دربر می ‎گرفت. با عبور آرام مردم از کنار پادگان، شائبه‎ های تردید زدوده شد و توطئه بهائیان بی‎ اثر ماند. آن روز نماز خوانده شد، اما اثری از اجابت دیده نشد. آیت الله خوانساری که بارها عطوفت و مهربانی پایان ناپذیر خدا را با همه وجود خود درک کرده بود، به خوبی می‎ دانست که خواستن را با اصرار معنا بخشد. چه آن که اگر خواهش باشد، اجابت حتمی است. او بعد از پایان درس و بحث از شاگردانش خواست که تا همپای او نماز بارانی دیگر بخوانند. این بار نماز در باغ های پشت قبرستان نو بپا گشت. غروب یکشنبه فرارسید و آسمان بی ‎تکه ابری سرخ گونگی خورشید را به نظاره نشست. گزارش هواشناسان غربی که در پادگان خاکفرج بودند گویای این بود که بارشی روی نخواهد داد. دین ناباوران زبان به تمسخر گشودند.

استاد رسولی در خاطره خود می ‎گوید: «آن روز گذشت و ما مطابق معمول به نماز جماعت آیت الله خوانساری در مدرسه فیضیه رفتیم. اکنون یادم نیست که به چه مناسبتی شب ها در مدرسه فیضیه بعد از نماز، جلسه روضه خوانی و سخنرانی بود. مرحوم حاج محمدتقی اشراقی به منبر رفت و هنوز اوایل سخنرانی ایشان بود که باران شروع شد... آن شب باران مفصلی آمد». این باران چنان گسترده و بی ‎امان بود که تا آن وقت چنین بارشی را کسی سراغ نداشت. بی ‎سیم ‎های پادگان خاکفرج بکار افتاد و خبر این حادثه شگفت به جهان مخابره شد و در مدتی کوتاه پس از تأیید آن از طرف مقامهای رسمی لندن و آمریکا، از طریق رادیو انعکاس جهانی یافت.[۳]

حج نمونه:

تا شهریور ۱۳۲۸ شمسی هفت سال می‎ گذشت که ایران از حج محروم بود. در آن سال حضور روحانیان که تشنه ‎تر از همه می ‎نمودند در این حج، حضوری پرجلوه بود. حضوری آن چنان که حج آن سال را حجة العلماء نامیدند. روحانیان بزرگی چون آیت الله میرزا محمد فیض و تنی چند از علمای برجسته در این حرکت به چشم می‎ خوردند. آیت الله خوانساری هم به دعوت یکی از بازاریان تهران به این کاروان پیوست. در همان روزهای نخست ورود ایشان به مکه وحدت آفرین گشت و با اعلام ثبوت رؤیت ماه از طرف ایشان اختلاف رخت بربست و وقتی هم که جمعی از شیعیان از او تقاضای برپایی جماعت نمودند، او بی ‎اعتنا به درخواست ایشان، به نماز جماعت برادران اهل سنت رفت. چه آن که این حج برای همبستگی بود و دلبستگی و دمیدن روح برادری، تا در سایه وحدتی ظاهری روح ها به وحدت رسند.

دستخط آیت الله العظمی سید محمدتقی خوانساری

در مدینه، محل اقامت آیت الله خوانساری جای آمد و شد هیأت ‎ها و کاروان های مذاهب مختلف بود. از جمله آنها هیأت علمای مصر به سرپرستی شیخ حسن البناء، مرشد عام جمعیت اخوان المسلمین بود. گفتگوهای دوستانه ‎ای آغاز گشت و تلاش آیت الله خوانساری در نزدیکی و ایجاد تفاهم هر چه بیشتر بود. در پاسخ به این خبر اخوان وحدت، خطبای مصری هم با او، همصدا گردیدند.[۴]

فتواهای شورآفرین:

آیت الله محمدتقی خوانساری همگام با آیت الله حاج آقا حسین قمی، پیشگام مبارزه علیه کشف حجاب، در این مبارزه شرکت نمود. او در آن جو پراختناق در فتوای روشنگرانه بر ضروری بودن حجاب پای فشرد.[۵]

همچنین با شروع شکل گیری توطئه اشغال فلسطین، آیت الله خوانساری با فریاد آیت الله کاشانی همنوا بود. او در فتوایی فداکاری و کمک مسلمانان را در قضیه فلسطین و جنگ صهیونیسم واجب شمرد. سرانجام فریادها کارساز شد و هزاران فدایی اسلام آماده عزیمت به فلسطین گردیدند، اما با سنگ اندازی ‎های دولت وقت این اعزام چشمگیر انجام نپذیرفت.[۶]

همگامی آیت الله خوانساری با آیت الله کاشانی مرزهای فراتری پیموده است. او با فتوایی سرنوشت ساز، ملی شدن نفت را اعلام کرد و قطع دست غارتگران را از این سرمایه خدادادی خواهان گردید. در هنگام برگزاری انتخابات مجلس هفدهم که پس از پیروزی نهضت ملی انجام گرفت، ایشان بار دیگر به یاری رهبری نهضت آیت الله کاشانی شتافت و در فتوایی مهم شرکت در انتخابات را ادای وظیفه شرعی دانست و سستی در این راه را عملی مسئولیت آفرین در پیشگاه خدا قلمداد نمود. انتشار این فتوا، تأثیر بسزایی در انتخابات مزبور گذاشت و در تهران تأثیر آن شگفت آورتر بود.[۷]

وفات

مرحوم آیت الله خوانساری سرانجام در ماه ذی الحجه ۱۳۷۱ قمری دار فانی را وداع گفت. پیکر مطهرش در مسجد بالاسر حرم مطهر حضرت معصومه علیها السلام کنار مرقد آیت الله حائری به خاک سپرده شد.[۸]

پانویس

  1. مجله مجموعه حکمت، سال اول، ش ۱۲، ص ۱۲-۱۷؛ آثار الحجه، محمد شریف رازی، ج ۱، ص ۱۴۳.
  2. همان؛ نقباءالبشر، آقا بزرگ تهرانی، ج ۱، ص ۲۴۶؛ مجله نور علم، شماره اول، دوره دوم، ص ۹۸؛ علماء معاصرین، واعظ خیابانی تبریزی، ص ۲۱۱؛ تاریخ قم، ص ۲۵۲.
  3. مجله حوزه، ش ۱۲، ص ۲۸ و ش ۳۶، ص ۳۷؛ علماء معاصرین، ص ۳۱۲؛ مجله مجموعه حکمت، ص ۲۲، ۲۹-۳۵؛ مجله کیهان فرهنگی، سال سوم، ش ۱۲، ص ۷.
  4. مجموعه حکمت، ص ۴۳-۴۶؛ آثار الحجه، ج ۱، ص ۱۵۳ و ۱۵۴.
  5. آثار الحجه، ج ۱، ص ۱۵۵.
  6. مجله مجموعه حکمت، ص ۹.
  7. همان، ص ۳۵-۳۷؛ روحانیت و اسرار فاش نشده از نهضت ملی شدن صنعت نفت، ص ۸۸-۹۰؛ مجله تاریخ و فرهنگ معاصر، ش ۵.
  8. مجله مجموعه حکمت، ص ۴۹-۵۱؛ مجله حوزه، ش ۱۲، ص ۴۳؛ مجموعه ‎ای از مکتوبات، سخنرانی ها و پیام های آیت الله کاشانی، ج ۳، ص ۵۶، گنجینه دانشمندان، محمد شریف رازی، ج ۱، ص ۳۲۶.

منابع

  • تلخیص از کتاب فقهای نامدار شیعه، عقیقی بخشایشی، ص۴۱۲.
  • ویکی شیعه.



آرشیو عکس و تصویر