حضرت هارون علیه السلام: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(ویرایش)
 
(۱۰ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
هارون علیه السلام از انبیاء الهی و برادر حضرت موسی است. موسى علیه السلام هنگام مناجات در کوه طور از خدا خواسته بود كه هارون را وزير او قرار دهد.موسی در آن چهل روزی که به میقات رفته بود هارون رادر میان قومش به جانشینی برگزید.
+
{{خوب}}
 +
'''حضرت هارون علیه السلام''' از انبیاء الهی و برادر بزرگ [[حضرت موسی علیه السلام|حضرت موسی]] علیه السلام است. حضرت موسى هنگام مبعوث شدن به [[رسالت]]، از خدا خواست که هارون را وزیر و همراه او در مقابله با [[فرعون]] قرار دهد. حضرت موسی همچنین در آن چهل روزی که برای میقات به [[طور سینا|طور سیناء]] رفته بود، هارون را در میان [[بنی اسرائیل|بنی‌اسرائیل]] به جانشینی خود برگزید.
  
 +
==نام و نسب هارون==
  
'''کلیدواژه: حضرت هارون'''
+
هارون لفظ غیرعربى است و به معنى کوه نشین یا نورانى می باشد.<ref>قاموس قرآن (سید على اکبر قرشى)، ج۷، ص۱۵۱.</ref> هارون برادر بزرگ [[حضرت موسی علیه السلام|حضرت موسی]] بود<ref>ابن عربی، فصوص الحکم، ص۱۹۱</ref> و پدر موسی و هارون، عمران بن یصهر بن قاهث بن لاوی بن یعقوب بن اسحاق بن [[حضرت ابراهیم علیه السلام|ابراهیم]] علیه السلام بود.<ref>علامه مجلسی، حیوة القلوب، ج۱، ص۵۷۹.</ref>
  
==وجه تسميه هارون==
+
هارون گرچه معاصر موسی بود، اما خود نیز مقام [[نبوت]] داشت. اما از آنجا که درجه حضرت موسی در خلافت الهی بالاتر از هارون بود، خلافت کامل الهی به عهده او واگذار شده بود.<ref>فصوص الحکم (ابن عربی)، التعلیقة، ص: ۲۸۴</ref>
  
هارون لفظ غيرعربى است و به معنى كوه نشين يا نورانى مي باشد.<ref>[[قاموس قرآن]] (سيد على اكبر قرشى)، ج7، ص151.</ref>
+
مدت عمر هارون علیه السلام را ۱۲۳ سال ذکر نموده اند.<ref>یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۱، ص۴۱.</ref> گفته شده او در [[طور سینا|صحرای سینا]] در سرزمین [[فلسطین]] قبل از حضرت موسی از دنیا رفت.<ref>تفسیر احسن الحدیث، ج۶، ص۳۳۵</ref>
 
 
==نسب حضرت هارون علیه السلام==
 
 
 
نسب هارون این گونه است که هارون بن عمران بن قاهث بن لاوی بن یعقوب بن اسحاق بن ابراهیم علیه السلام.<ref> [[التحقيق في كلمات القرآن الكريم]] (علامه شيخ حسن مصطفوى)، ج11، ص253.</ref>
 
  
 
==حضرت هارون در قرآن==
 
==حضرت هارون در قرآن==
  
نام حضرت هارون بيست بار در [[قرآن]] و بيشتر به همراه [[حضرت موسی]] علیه السلام ذكر شده است كه در مواردى حاوى ستايش شخصيت حضرت هارون می باشد. بعضی از مفسرین گفته اند که نام مباركش نوزده بار در كلام الله مجيد ياد شده زيرا مراد از {{متن قرآن|«يا أُخْتَ هارُونَ ما كانَ أَبُوكِ امْرَأَ سَوْءٍ»}}: ([[سوره مريم]]، آیه 28) هارون برادر موسى نيست.<ref> قاموس [[قرآن]] (سيد على اكبر قرشى)، ج7، ص151.</ref>
+
نام حضرت هارون علیه السلام در [[قرآن]] نوزده بار و بیشتر به همراه برادرش [[حضرت موسی]] علیه السلام ذکر شده است.<ref> قاموس قرآن (سید على اکبر قرشى)، ج۷، ص۱۵۱.</ref>
  
* {{متن قرآن|«وَ أَخِى هرُونُ هُوَ أَفْصَحُ مِنِّى لِساناً»}}: و برادرم هارون از من زبان آورتر است. ([[سوره قصص]]، آيه 34)
+
حضرت موسى از انبیاء [[پیامبران اولوالعزم|اولوا العزم]] و صاحب کتاب و [[شریعت|شریعت]]، هنگامی که از طرف خدا مبعوث به رسالت و [[انذار]] [[فرعون]] و فرعونیان شد، از خداوند مسئلت نمود که هارون برادر بزرگترش را با او در امر [[نبوت|نبوّت]] شریک فرماید تا کمک و وزیر و معاون او باشد و خداوند اجابت فرمود و هارون را هم بخواهش آن حضرت بمقام رفیع نبوت رسانید. این نبوّت هارون رحمت و موهبتى بود از خداوند به حضرت موسى که موجب پیشرفت امر تبلیغ او شد.<ref>سوره مریم، آیات ۵۱ تا ۵۳ و سوره طه، آیات ۲۹ تا ۳۶</ref>
* {{متن قرآن|«وَ وَهَبْنا لَهُ مِنْ رَحْمَتِنا أَخاهُ هرُونَ نَبِيّاً»}}: و به رحمت خويش برادرش هارون پيامبر را به او بخشيديم. (سوره مريم، آيه 53)
 
* {{متن قرآن|«وَلَقَدْ آتَيْنا مُوسى وَ هرُونَ الفُرْقانَ وَ ضِياءً وَ ذِكْراً لِلْمُتَّقِينَ»}}: و در حقيقت به موسى و هارون [[فرقان]] داديم و كتابشان براى پرهيزگاران روشنايى و اندرزى است.([[سوره انبياء]]، آيه 48)
 
  
در [[قرآن کریم]] هيچ مساله اى كه مختص به آن جناب باشد، نيامده مگر همان جانشينى او براى برادرش، در آن چهل روزى كه به [[ميقات]] رفته بود، "وَ قالَ مُوسى لِأَخِيهِ هارُونَ اخْلُفْنِي فِي قَوْمِي وَ أَصْلِحْ وَ لاتَتَّبِعْ سَبِيلَ الْمُفْسِدِينَ": كه به برادر خود هارون گفت: خليفه من باش در قومم، و اصلاح كن، و راه مفسدان را پيروى مكن، و وقتى از ميقات برگشت، در حالى كه خشمناك و متاسف بود كه چرا گوساله  پرست شدند، الواح [[تورات]] را بيفكند، و سر برادر را بگرفت و به طرف خود بكشيد، هارون گفت: اى پسر مادر! مردم مرا ضعيف كردند، (و گوش به سخنم ندادند)، و نزديك بود مرا بكشند، پس پيش روى دشمنان مرا شرمنده و سرافكنده مكن، و مرا جزو اين مردم ستمگر قرار مده، موسى گفت: پروردگارا مرا و برادرم را بيامرز، و ما را در رحمت خود داخل كن، كه تو ارحم الراحمينى.<ref> [[ترجمه الميزان]] (سيد محمدباقر موسوى همدانى)، ج16، ص62.</ref>
+
حضرت هارون همه جا ملازم برادرش بود و در عموم کارها با او مشارکت می نمود و او را در رسیدنش به مقاصدش یارى مى‏‌کرد. در زمانی که موسی چهل روز به میقات رفته بود، هارون جانشین او بود: {{متن قرآن|«...وَقَالَ مُوسَىٰ لِأَخِیهِ هَارُونَ اخْلُفْنِی فِی قَوْمِی وَأَصْلِحْ وَلَا تَتَّبِعْ سَبِیلَ الْمُفْسِدِینَ»}} ([[سوره اعراف|اعراف]]: ۱۴۲) موسی به برادر خود هارون گفت: خلیفه من باش در قومم، و اصلاح کن، و راه مفسدان را پیروى مکن.
  
==حضرت هارون در روايات==
+
اما قوم موسی در نبود او به انحراف افتاده و علی رغم تلاشها و انذارهای هارون، فریب سامری را خورده به گوساله پرستی روی آوردند. موسی وقتى از میقات برگشت، در حالى که خشمناک و متاسف بود که چرا گوساله پرست شدند، الواح [[تورات]] را بیفکند، و با ناراحتی سر برادر را بگرفت و به طرف خود بکشید، هارون گفت: اى پسر مادر! مردم مرا تضعیف کردند، (و گوش به سخنم ندادند)، و نزدیک بود مرا بکشند، پس پیش روى دشمنان مرا شرمنده و سرافکنده مکن، و مرا جزو این مردم ستمگر قرار مده، موسى گفت: پروردگارا مرا و برادرم را بیامرز، و ما را در رحمت خود داخل کن، که تو ارحم الراحمینى.<ref> [[ترجمه المیزان، ج۱۶، ص۴۴ </ref>
  
* خداي تعالي به موسي و هارون [[وحی]] فرمود: دوستان من خود را به زيور خاكساري و خشوع و ترس مي آرايند. اين زيور در دلهاي شان مي رويد و در پيكرهاي شان نمودار مي شود و اين زيور لباس زيرين و رويين آنها است كه به تن مي كنند.<ref>[[بحارالأنوار]] ([[علامه مجلسى]])، ج13، ص49.</ref>
+
خداى تعالى در [[سوره صافات]]، هارون را در منت هایش و در دادن کتاب و هدایت به سوى [[صراط مستقیم]] و در داشتن تسلیم و بودنش از محسنین و از مؤمنین به خدا، با [[حضرت موسی]] علیه السلام شریک دانسته و می فرماید: {{متن قرآن|«و لقد مننّا علی موسی و هارون و نجّیناهما و قومهما من الکرب العظیم و نصرناهم فکانوا هم الغالبین و آتیناهما الکتاب المستبین و هدیناهما الصراط المستقیم و ترکنا علیهما فی الآخرین سلام علی موسی و هارون إنا کذلک نجزی المحسنین إنهما من عبادنا المؤمنین»}}. (الصافات: ۱۱۴-۱۲۲)  
* [[پیامبر اسلام]] صلي الله عليه و آله به [[امام علی]] عليه السلام: تو نسبت به من همچون هاروني نسبت به موسي جز آن كه پس از من پيامبري نيست.<ref> بحارالأنوار (علامه مجلسى)، ج31، ص333.</ref>
 
* پيامبر خدا صلي الله عليه و آله به علي عليه السلام: آيا نمي پسندي كه نزد من همان جايگاهي را داشته باشي كه هارون نزد موسي داشت؛ با اين تفاوت كه تو پيامبر نيستي؟ مرا نشايد كه بروم مگر آن كه تو جانشين من باشي.<ref>[[تفسير نورالثقلين]] (ابن جمعه هويزى)، ج2، ص62.</ref>
 
* امام علی عليه السلام در وصف [[پیامبران]] عليهم السلام: گروهي مستضعف بودند و خداوند آنها را با گرسنگي آزمود و به سختي ها مبتلايشان فرمود و با ترس و هراس ها امتحان شان نمود و در بوته ناملايمات زير و روشان كرد... [[حضرت موسی]] بن عمران به همراه برادرش هارون عليهاالسلام، در حالي نزد [[فرعون]] رفتند كه لباس پشمين بر تن و عصاي چوبين در دست داشتند...<ref>[[پيامبر اعظم]] صلى الله عليه و آله و سلم از نگاه [[قرآن]] و [[اهل بيت]] (حميدرضا شيخى)، النص العربي، ص144.</ref>
 
* تفسير (على بن ابراهيم) با استناد به [[امام صادق]] علیه السلام در روايت [[معراج]] از قول [[پیامبر اسلام]] صلی الله علیه و آله نقل مى كند كه فرمود: وقتى به آسمان پنجم صعود كردم در آنجا مردى تنومند با چشمانى درشت مشاهده كردم كه پيرامون او گروهى از [[امت]] وى بودند و من از كثرت آنها متعجب شدم و پرسيدم: اى [[جبرئيل]] اين مرد كيست؟ جبرئيل گفت: او هارون پسر عمران است، من بر او سلام و برايش استغفار كردم و او نيز به من سلام كرد و برايم استغفار نمود و در آن محل نيز مانند ساير قسمت هاى آسمان [[ملائكه]] خشوع نمودند.<ref> [[قصص الأنبياء]] (قصص قرآن) (فاطمه مشايخ)، ص330.</ref>
 
  
==اخلاق و فضائل و ويژگي هاي حضرت هارون علیه السلام==
+
همچنین او را از مرسلان دانسته ([[سوره طه|طه]]: ۴۷) و از انبیایش معرفى کرده ([[سوره مریم|مریم]]: ۵۳) و او را از کسانى دانسته که بر آنان انعام فرموده و او را با سایر [[انبیاء]] در صفات جمیل آنان از قبیل [[احسان]]، صلاح، فضل، اجتباء و هدایت، شریک قرار داده و یکجا ذکر کرده است ([[سوره انعام|الانعام]]: ۸۴-۸۸).
  
===مقام هارون علیه السلام نزد خدا و پايه عبوديت او===
+
هارون شخص سخن آور و فصیحی بوده تا جایی که حضرت موسی علیه السلام هارون را فصیح تر از خود دانسته است: {{متن قرآن|«وَ أَخِى هرُونُ هُوَ أَفْصَحُ مِنِّى لِساناً»}}: و برادرم هارون از من زبان آورتر است. ([[سوره قصص|قصص]]: آیه ۳۴)
  
خداى تعالى در [[سوره صافات]] آن جناب را در منت هايش و در دادن كتاب و هدايت به سوى [[صراط مستقيم]] و در داشتن تسليم و بودنش از محسنين و از بندگان مؤمنين  به خدا با [[حضرت موسی]] علیه السلام شريك دانسته و او را از [[مرسلان]] دانسته و از انبيايش معرفى كرده و او را از كسانى دانسته كه بر آنان [[انعام]] فرموده و او را با ساير [[انبياء]] در صفات جميل آنان از قبيل [[احسان]]، صلاح، فضل، اجتباء و [[هدايت]] شريك قرار داده و يكجا ذكر كرده.
+
==حضرت هارون در روایات==
  
و در آيه {{متن قرآن|«وَاجْعَلْ لِي وَزِيراً مِنْ أَهْلِي، هارُونَ أَخِي، اشْدُدْ بِهِ أَزْرِي، وَ أَشْرِكْهُ فِي أَمْرِي، كَيْ نُسَبِّحَكَ كَثِيراً، وَ نَذْكُرَكَ كَثِيراً إِنَّكَ كُنْتَ بِنا بَصِيراً»}} موسى علیه السلام در [[مناجات]] [[شب طور]] دعا كرده و از خدا خواسته كه هارون را وزير او قرار دهد و پشتش را به وى محكم نموده و او را شريك او قرار دهد تا خدا را بسيار [[تسبيح]] كنند و بسيار ذكر گويند، هم طراز موسى دانسته و آن جناب در تمامى مواقف ملازم برادرش بوده و در عموم كارها با او شركت مى كرده و او را در رسيدنش به مقاصد يارى مى كرد.<ref> ترجمه الميزان (سيد محمدباقر موسوى همدانىج16، ص61.</ref>
+
*خدای تعالی به موسی و هارون [[وحی]] فرمود: دوستان من خود را به زیور خاکساری و [[خشوع]] و ترس می آرایند. این زیور در دلهایشان می روید و در پیکرهایشان نمودار می شود و این زیور لباس زیرین و رویین آنها است که به تن می کنند.<ref>بحارالأنوار (علامه مجلسى)، ج۱۳، ص۴۹.</ref>
 +
*[[پیامبر اسلام]] صلی الله علیه و آله به [[امام علی]] علیه السلام فرمود: تو نسبت به من همچون هارونی نسبت به موسی، جز آن که پس از من پیامبری نیست.<ref> بحارالأنوار (علامه مجلسى)، ج۳۱، ص۳۳۳.</ref> ([[حدیث منزلت]])
 +
*امام علی علیه السلام در وصف [[پیامبران]] علیهم السلام می فرماید: گروهی مستضعف بودند و خداوند آنها را با گرسنگی آزمود و به سختی ها مبتلایشان فرمود و با ترس و هراس ها امتحانشان نمود و در بوته ناملایمات زیر و رویشان کرد... [[حضرت موسی]] بن عمران به همراه برادرش هارون علیهماالسلام، در حالی نزد [[فرعون]] رفتند که لباس پشمین بر تن و عصای چوبین در دست داشتند...<ref>پیامبر اعظم صلى الله علیه و آله و سلم از نگاه قرآن و اهل بیت (حمیدرضا شیخى)، النص العربی، ص۱۴۴.</ref>
 +
*[[تفسیر قمی (کتاب)|تفسیر على بن ابراهیم]] با استناد به [[امام صادق]] علیه السلام در روایت [[معراج]] از قول [[پیامبر اسلام]] صلی الله علیه و آله نقل مى کند که فرمود: وقتى به آسمان پنجم صعود کردم در آنجا مردى تنومند با چشمانى درشت مشاهده کردم که پیرامون او گروهى از [[امت]] وى بودند و من از کثرت آنها متعجب شدم و پرسیدم: اى [[جبرئیل]] این مرد کیست؟ جبرئیل گفت: او هارون پسر عمران است، من بر او سلام کردم و برایش استغفار نمودم و او نیز به من سلام کرد و برایم استغفار نمود.<ref> قصص الأنبیاء (قصص قرآن) (فاطمه مشایخص۳۳۰.</ref>
  
 
==پانویس==
 
==پانویس==
<references/>
+
<references />
  
 
==منابع==
 
==منابع==
* قاموس قرآن، سيد على اكبر قرشى؛ تهران: اسلاميه، چاپ پنجم، 1367 ش.
 
* التحقيق في كلمات القرآن الكريم، علامه شيخ حسن مصطفوى؛ تهران: بنگاه ترجمه و نشر كتاب، 1360 ش.
 
* [[ترجمه الميزان]]، سيد محمدباقر موسوى همدانى؛ قم: دفتر انتشارات اسلامى [[حوزه علميه قم]]، چاپ پنجم، 1374 ش.
 
* [[بحارالأنوار]]، علامه مجلسى؛ تهران.
 
* پيامبر اعظم صلى الله عليه و آله و سلم از نگاه قرآن و اهل بيت، حميدرضا شيخى؛ قم: دارالحديث، چاپ سوم، 1386 ش.
 
* تفسير نورالثقلين، عبد على بن جمعه عروسى حويزى؛ قم: انتشارات اسماعيليان، قم: چاپ چهارم، 1415 ق.
 
* [[قصص الأنبياء]]؛ فاطمه مشايخ، تهران: انتشارات فرحان، چاپ اول، 1381 ش.
 
  
 +
*قاموس قرآن، سید على اکبر قرشى؛ تهران: اسلامیه، چاپ پنجم، ۱۳۶۷ ش.
 +
*التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، علامه شیخ حسن مصطفوى؛ تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۶۰ ش.
 +
*ترجمه المیزان، سید محمدباقر موسوى همدانى؛ دفتر انتشارات اسلامى حوزه علمیه قم، چاپ پنجم، ۱۳۷۴ ش.
 +
*بحارالأنوار، علامه مجلسى؛ تهران.
 +
*پیامبر اعظم صلى الله علیه و آله و سلم از نگاه قرآن و اهل بیت، حمیدرضا شیخى؛ قم: دارالحدیث، چاپ سوم، ۱۳۸۶ ش.
 +
*تفسیر نورالثقلین، عبد على بن جمعه عروسى حویزى؛ قم: انتشارات اسماعیلیان، قم: چاپ چهارم، ۱۴۱۵ ق.
 +
*قصص الأنبیاء؛ فاطمه مشایخ، تهران: انتشارات فرحان، چاپ اول، ۱۳۸۱ ش.
 +
{{پیامبران}}
 
{{قرآن}}
 
{{قرآن}}
  
 
[[رده:قصه‌های قرآنی]]
 
[[رده:قصه‌های قرآنی]]
 
[[رده:پیامبران]]
 
[[رده:پیامبران]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۰ فوریهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۰۸:۲۹

حضرت هارون علیه السلام از انبیاء الهی و برادر بزرگ حضرت موسی علیه السلام است. حضرت موسى هنگام مبعوث شدن به رسالت، از خدا خواست که هارون را وزیر و همراه او در مقابله با فرعون قرار دهد. حضرت موسی همچنین در آن چهل روزی که برای میقات به طور سیناء رفته بود، هارون را در میان بنی‌اسرائیل به جانشینی خود برگزید.

نام و نسب هارون

هارون لفظ غیرعربى است و به معنى کوه نشین یا نورانى می باشد.[۱] هارون برادر بزرگ حضرت موسی بود[۲] و پدر موسی و هارون، عمران بن یصهر بن قاهث بن لاوی بن یعقوب بن اسحاق بن ابراهیم علیه السلام بود.[۳]

هارون گرچه معاصر موسی بود، اما خود نیز مقام نبوت داشت. اما از آنجا که درجه حضرت موسی در خلافت الهی بالاتر از هارون بود، خلافت کامل الهی به عهده او واگذار شده بود.[۴]

مدت عمر هارون علیه السلام را ۱۲۳ سال ذکر نموده اند.[۵] گفته شده او در صحرای سینا در سرزمین فلسطین قبل از حضرت موسی از دنیا رفت.[۶]

حضرت هارون در قرآن

نام حضرت هارون علیه السلام در قرآن نوزده بار و بیشتر به همراه برادرش حضرت موسی علیه السلام ذکر شده است.[۷]

حضرت موسى از انبیاء اولوا العزم و صاحب کتاب و شریعت، هنگامی که از طرف خدا مبعوث به رسالت و انذار فرعون و فرعونیان شد، از خداوند مسئلت نمود که هارون برادر بزرگترش را با او در امر نبوّت شریک فرماید تا کمک و وزیر و معاون او باشد و خداوند اجابت فرمود و هارون را هم بخواهش آن حضرت بمقام رفیع نبوت رسانید. این نبوّت هارون رحمت و موهبتى بود از خداوند به حضرت موسى که موجب پیشرفت امر تبلیغ او شد.[۸]

حضرت هارون همه جا ملازم برادرش بود و در عموم کارها با او مشارکت می نمود و او را در رسیدنش به مقاصدش یارى مى‏‌کرد. در زمانی که موسی چهل روز به میقات رفته بود، هارون جانشین او بود: «...وَقَالَ مُوسَىٰ لِأَخِیهِ هَارُونَ اخْلُفْنِی فِی قَوْمِی وَأَصْلِحْ وَلَا تَتَّبِعْ سَبِیلَ الْمُفْسِدِینَ» (اعراف: ۱۴۲) موسی به برادر خود هارون گفت: خلیفه من باش در قومم، و اصلاح کن، و راه مفسدان را پیروى مکن.

اما قوم موسی در نبود او به انحراف افتاده و علی رغم تلاشها و انذارهای هارون، فریب سامری را خورده به گوساله پرستی روی آوردند. موسی وقتى از میقات برگشت، در حالى که خشمناک و متاسف بود که چرا گوساله پرست شدند، الواح تورات را بیفکند، و با ناراحتی سر برادر را بگرفت و به طرف خود بکشید، هارون گفت: اى پسر مادر! مردم مرا تضعیف کردند، (و گوش به سخنم ندادند)، و نزدیک بود مرا بکشند، پس پیش روى دشمنان مرا شرمنده و سرافکنده مکن، و مرا جزو این مردم ستمگر قرار مده، موسى گفت: پروردگارا مرا و برادرم را بیامرز، و ما را در رحمت خود داخل کن، که تو ارحم الراحمینى.[۹]

خداى تعالى در سوره صافات، هارون را در منت هایش و در دادن کتاب و هدایت به سوى صراط مستقیم و در داشتن تسلیم و بودنش از محسنین و از مؤمنین به خدا، با حضرت موسی علیه السلام شریک دانسته و می فرماید: «و لقد مننّا علی موسی و هارون و نجّیناهما و قومهما من الکرب العظیم و نصرناهم فکانوا هم الغالبین و آتیناهما الکتاب المستبین و هدیناهما الصراط المستقیم و ترکنا علیهما فی الآخرین سلام علی موسی و هارون إنا کذلک نجزی المحسنین إنهما من عبادنا المؤمنین». (الصافات: ۱۱۴-۱۲۲)

همچنین او را از مرسلان دانسته (طه: ۴۷) و از انبیایش معرفى کرده (مریم: ۵۳) و او را از کسانى دانسته که بر آنان انعام فرموده و او را با سایر انبیاء در صفات جمیل آنان از قبیل احسان، صلاح، فضل، اجتباء و هدایت، شریک قرار داده و یکجا ذکر کرده است (الانعام: ۸۴-۸۸).

هارون شخص سخن آور و فصیحی بوده تا جایی که حضرت موسی علیه السلام هارون را فصیح تر از خود دانسته است: «وَ أَخِى هرُونُ هُوَ أَفْصَحُ مِنِّى لِساناً»: و برادرم هارون از من زبان آورتر است. (قصص: آیه ۳۴)

حضرت هارون در روایات

  • خدای تعالی به موسی و هارون وحی فرمود: دوستان من خود را به زیور خاکساری و خشوع و ترس می آرایند. این زیور در دلهایشان می روید و در پیکرهایشان نمودار می شود و این زیور لباس زیرین و رویین آنها است که به تن می کنند.[۱۰]
  • پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله به امام علی علیه السلام فرمود: تو نسبت به من همچون هارونی نسبت به موسی، جز آن که پس از من پیامبری نیست.[۱۱] (حدیث منزلت)
  • امام علی علیه السلام در وصف پیامبران علیهم السلام می فرماید: گروهی مستضعف بودند و خداوند آنها را با گرسنگی آزمود و به سختی ها مبتلایشان فرمود و با ترس و هراس ها امتحانشان نمود و در بوته ناملایمات زیر و رویشان کرد... حضرت موسی بن عمران به همراه برادرش هارون علیهماالسلام، در حالی نزد فرعون رفتند که لباس پشمین بر تن و عصای چوبین در دست داشتند...[۱۲]
  • تفسیر على بن ابراهیم با استناد به امام صادق علیه السلام در روایت معراج از قول پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نقل مى کند که فرمود: وقتى به آسمان پنجم صعود کردم در آنجا مردى تنومند با چشمانى درشت مشاهده کردم که پیرامون او گروهى از امت وى بودند و من از کثرت آنها متعجب شدم و پرسیدم: اى جبرئیل این مرد کیست؟ جبرئیل گفت: او هارون پسر عمران است، من بر او سلام کردم و برایش استغفار نمودم و او نیز به من سلام کرد و برایم استغفار نمود.[۱۳]

پانویس

  1. قاموس قرآن (سید على اکبر قرشى)، ج۷، ص۱۵۱.
  2. ابن عربی، فصوص الحکم، ص۱۹۱
  3. علامه مجلسی، حیوة القلوب، ج۱، ص۵۷۹.
  4. فصوص الحکم (ابن عربی)، التعلیقة، ص: ۲۸۴
  5. یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۱، ص۴۱.
  6. تفسیر احسن الحدیث، ج۶، ص۳۳۵
  7. قاموس قرآن (سید على اکبر قرشى)، ج۷، ص۱۵۱.
  8. سوره مریم، آیات ۵۱ تا ۵۳ و سوره طه، آیات ۲۹ تا ۳۶
  9. [[ترجمه المیزان، ج۱۶، ص۴۴
  10. بحارالأنوار (علامه مجلسى)، ج۱۳، ص۴۹.
  11. بحارالأنوار (علامه مجلسى)، ج۳۱، ص۳۳۳.
  12. پیامبر اعظم صلى الله علیه و آله و سلم از نگاه قرآن و اهل بیت (حمیدرضا شیخى)، النص العربی، ص۱۴۴.
  13. قصص الأنبیاء (قصص قرآن) (فاطمه مشایخ)، ص۳۳۰.

منابع

  • قاموس قرآن، سید على اکبر قرشى؛ تهران: اسلامیه، چاپ پنجم، ۱۳۶۷ ش.
  • التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، علامه شیخ حسن مصطفوى؛ تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۶۰ ش.
  • ترجمه المیزان، سید محمدباقر موسوى همدانى؛ دفتر انتشارات اسلامى حوزه علمیه قم، چاپ پنجم، ۱۳۷۴ ش.
  • بحارالأنوار، علامه مجلسى؛ تهران.
  • پیامبر اعظم صلى الله علیه و آله و سلم از نگاه قرآن و اهل بیت، حمیدرضا شیخى؛ قم: دارالحدیث، چاپ سوم، ۱۳۸۶ ش.
  • تفسیر نورالثقلین، عبد على بن جمعه عروسى حویزى؛ قم: انتشارات اسماعیلیان، قم: چاپ چهارم، ۱۴۱۵ ق.
  • قصص الأنبیاء؛ فاطمه مشایخ، تهران: انتشارات فرحان، چاپ اول، ۱۳۸۱ ش.
پیامبران
پیامبران اولوالعزم
محمد (ص) * عیسی * موسی * نوح * ابراهیم
سایر پیامبران
آدم * ادریس * یعقوب * یوسف * یونس * اسحاق * اسماعیل * الیاس * ایوب * خضر * داوود * سلیمان * ذوالکفل * زکریا * شعیب * صالح * لوط * هارون * هود * یحیی * یسع * شعیا * اِرميا * جرجیس * حبقوق * يوشع بن نون


قرآن
متن و ترجمه قرآن
اوصاف قرآن (اسامی و صفات قرآن، اعجاز قرآن، عدم تحریف در قرآن)
اجزاء قرآن آیه، سوره، جزء، حزب، حروف مقطعه
ترجمه و تفسیر قرآن تاریخ تفسیر، روشهای تفسیری قرآن، سیاق آیات، اسرائیلیات، تاویل، فهرست تفاسیر شیعه، فهرست تفاسیر اهل سنت، ترجمه های قرآن
علوم قرآنی تاریخ قرآن: نزول قرآن، جمع قرآن، شان نزول، کاتبان وحی، قراء سبعه
دلالت الفاظ قرآن: عام و خاص، مجمل و مبین، مطلق و مقید، محکم و متشابه، مفهوم و منطوق، نص و ظاهر، ناسخ و منسوخ
تلاوت قرآن تجوید، آداب قرائت قرآن، تدبر در قرآن
رده ها: سوره های قرآن * آیات قرآن * واژگان قرآنی * شخصیت های قرآنی * قصه های قرآنی * علوم قرآنی * معارف قرآن