حضرت هارون علیه السلام: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(ویرایش)
 
(۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۱ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
 
{{خوب}}
 
{{خوب}}
هارون علیه السلام از انبیاء الهی و برادر [[حضرت موسی علیه السلام|حضرت موسی]] است. موسى علیه السلام هنگام مناجات در [[طور سينا|کوه طور]] از خدا خواسته بود كه هارون را وزير او قرار دهد. موسی در آن چهل روزی که به میقات رفته بود هارون را در میان قومش به جانشینی برگزید.
+
'''حضرت هارون علیه السلام''' از انبیاء الهی و برادر بزرگ [[حضرت موسی علیه السلام|حضرت موسی]] علیه السلام است. حضرت موسى هنگام مبعوث شدن به [[رسالت]]، از خدا خواست که هارون را وزیر و همراه او در مقابله با [[فرعون]] قرار دهد. حضرت موسی همچنین در آن چهل روزی که برای میقات به [[طور سینا|طور سیناء]] رفته بود، هارون را در میان [[بنی اسرائیل|بنی‌اسرائیل]] به جانشینی خود برگزید.
  
==شخصیت شناسی هارون==
+
==نام و نسب هارون==
  
هارون لفظ غيرعربى است و به معنى كوه نشين يا نورانى مي باشد.<ref>[[قاموس قرآن]] (سيد على اكبر قرشى)، ج7، ص151.</ref> هارون برادر بزرگ حضرت موسی بود<ref>ابن عربی، فصوص الحکم، ص191</ref> و پدر موسی و هارون، عمران بن یصهر بن قاهث بن لاوی بن یعقوب بن اسحاق بن ابراهیم علیه السلام بود.<ref>علامه مجلسی، حيوة القلوب، ج1، ص579.</ref>
+
هارون لفظ غیرعربى است و به معنى کوه نشین یا نورانى می باشد.<ref>قاموس قرآن (سید على اکبر قرشى)، ج۷، ص۱۵۱.</ref> هارون برادر بزرگ [[حضرت موسی علیه السلام|حضرت موسی]] بود<ref>ابن عربی، فصوص الحکم، ص۱۹۱</ref> و پدر موسی و هارون، عمران بن یصهر بن قاهث بن لاوی بن یعقوب بن اسحاق بن [[حضرت ابراهیم علیه السلام|ابراهیم]] علیه السلام بود.<ref>علامه مجلسی، حیوة القلوب، ج۱، ص۵۷۹.</ref>
  
هارون گرچه معاصر موسی بود اما خود نیز مقام نبوت داشت. اما از آنجا که درجه حضرت موسی در خلافت الهی بالاتر از هارون بود خلافت کامل الهی به عهده او واگذار شده بود.<ref>فصوص الحكم ( ابن عربي التعليقة، ص: 284</ref> گفته شده هارون در صحرای سینا پیش از موسی از دنیا رفت.<ref>تفسیر احسن الحدیث، ج6، ص335</ref>
+
هارون گرچه معاصر موسی بود، اما خود نیز مقام [[نبوت]] داشت. اما از آنجا که درجه حضرت موسی در خلافت الهی بالاتر از هارون بود، خلافت کامل الهی به عهده او واگذار شده بود.<ref>فصوص الحکم (ابن عربیالتعلیقة، ص: ۲۸۴</ref>
 +
 
 +
مدت عمر هارون علیه السلام را ۱۲۳ سال ذکر نموده اند.<ref>یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۱، ص۴۱.</ref> گفته شده او در [[طور سینا|صحرای سینا]] در سرزمین [[فلسطین]] قبل از حضرت موسی از دنیا رفت.<ref>تفسیر احسن الحدیث، ج۶، ص۳۳۵</ref>
  
 
==حضرت هارون در قرآن==
 
==حضرت هارون در قرآن==
  
نام حضرت هارون در [[قرآن]] نوزده بار و بيشتر به همراه [[حضرت موسی]] علیه السلام ذكر شده است.<ref> قاموس [[قرآن]] (سيد على اكبر قرشى)، ج7، ص151.</ref>
+
نام حضرت هارون علیه السلام در [[قرآن]] نوزده بار و بیشتر به همراه برادرش [[حضرت موسی]] علیه السلام ذکر شده است.<ref> قاموس قرآن (سید على اکبر قرشى)، ج۷، ص۱۵۱.</ref>
 +
 
 +
حضرت موسى از انبیاء [[پیامبران اولوالعزم|اولوا العزم]] و صاحب کتاب و [[شریعت|شریعت]]، هنگامی که از طرف خدا مبعوث به رسالت و [[انذار]] [[فرعون]] و فرعونیان شد، از خداوند مسئلت نمود که هارون برادر بزرگترش را با او در امر [[نبوت|نبوّت]] شریک فرماید تا کمک و وزیر و معاون او باشد و خداوند اجابت فرمود و هارون را هم بخواهش آن حضرت بمقام رفیع نبوت رسانید. این نبوّت هارون رحمت و موهبتى بود از خداوند به حضرت موسى که موجب پیشرفت امر تبلیغ او شد.<ref>سوره مریم، آیات ۵۱ تا ۵۳ و سوره طه، آیات ۲۹ تا ۳۶</ref>
  
حضرت موسى از انبياء اولو العزم و صاحب کتاب و شريعت، هنگامی که از طرف خدا مبعوث برسالت و انذار فرعون و فرعونيان شد از خداوند مسئلت نمود كه هارون برادر بزرگترش را با او در امر نبوّت شريك فرمايد تا كمك و وزير و معاون او باشد و خداوند اجابت فرمود و هارون را هم بخواهش آنحضرت بمقام رفيع نبوت رسانيد. اين نبوّت هارون رحمت و موهبتى بود از خداوند بحضرت موسى كه موجب پيشرفت امر تبليغ او شد.<ref>سوره مریم، آیات 51 تا 53 و سوره طه، آیات 29 تا 36</ref>
+
حضرت هارون همه جا ملازم برادرش بود و در عموم کارها با او مشارکت می نمود و او را در رسیدنش به مقاصدش یارى مى‏‌کرد. در زمانی که موسی چهل روز به میقات رفته بود، هارون جانشین او بود: {{متن قرآن|«...وَقَالَ مُوسَىٰ لِأَخِیهِ هَارُونَ اخْلُفْنِی فِی قَوْمِی وَأَصْلِحْ وَلَا تَتَّبِعْ سَبِیلَ الْمُفْسِدِینَ»}} ([[سوره اعراف|اعراف]]: ۱۴۲) موسی به برادر خود هارون گفت: خلیفه من باش در قومم، و اصلاح کن، و راه مفسدان را پیروى مکن.
  
حضرت هارون همه جا ملازم برادرش بوده، و در عموم كارها با او مشارکت می نمود و او را در رسيدنش به مقاصد يارى مى‏‌كرد. در زمانی که موسی چهل روز به میقات رفته بود هارون جانشین او بود: {{متن قرآن|«...وَقَالَ مُوسَىٰ لِأَخِيهِ هَارُونَ اخْلُفْنِي فِي قَوْمِي وَأَصْلِحْ وَلَا تَتَّبِعْ سَبِيلَ الْمُفْسِدِينَ»}}(سوره اعراف/آیه142): موسی به برادر خود هارون گفت: خليفه من باش در قومم، و اصلاح كن، و راه مفسدان را پيروى مكن.
+
اما قوم موسی در نبود او به انحراف افتاده و علی رغم تلاشها و انذارهای هارون، فریب سامری را خورده به گوساله پرستی روی آوردند. موسی وقتى از میقات برگشت، در حالى که خشمناک و متاسف بود که چرا گوساله پرست شدند، الواح [[تورات]] را بیفکند، و با ناراحتی سر برادر را بگرفت و به طرف خود بکشید، هارون گفت: اى پسر مادر! مردم مرا تضعیف کردند، (و گوش به سخنم ندادند)، و نزدیک بود مرا بکشند، پس پیش روى دشمنان مرا شرمنده و سرافکنده مکن، و مرا جزو این مردم ستمگر قرار مده، موسى گفت: پروردگارا مرا و برادرم را بیامرز، و ما را در رحمت خود داخل کن، که تو ارحم الراحمینى.<ref> [[ترجمه المیزان، ج۱۶، ص۴۴ </ref>
  
اما قوم موسی در نبود او به انحراف افتاده و علی رغم تلاشها و انذارهای هارون فریب سامری را خورده به گوساله پرستی روی آوردند. موسی وقتى از ميقات برگشت، در حالى كه خشمناك و متاسف بود كه چرا گوساله پرست شدند، الواح [[تورات]] را بيفكند، و با ناراحتی سر برادر را بگرفت و به طرف خود بكشيد، هارون گفت: اى پسر مادر! مردم مرا ضعيف كردند، (و گوش به سخنم ندادند)، و نزديك بود مرا بكشند، پس پيش روى دشمنان مرا شرمنده و سرافكنده مكن، و مرا جزو اين مردم ستمگر قرار مده، موسى گفت: پروردگارا مرا و برادرم را بيامرز، و ما را در رحمت خود داخل كن، كه تو ارحم الراحمينى.<ref> [[ترجمه الميزان، ج16، ص44 </ref>
+
خداى تعالى در [[سوره صافات]]، هارون را در منت هایش و در دادن کتاب و هدایت به سوى [[صراط مستقیم]] و در داشتن تسلیم و بودنش از محسنین و از مؤمنین به خدا، با [[حضرت موسی]] علیه السلام شریک دانسته و می فرماید: {{متن قرآن|«و لقد مننّا علی موسی و هارون و نجّیناهما و قومهما من الکرب العظیم و نصرناهم فکانوا هم الغالبین و آتیناهما الکتاب المستبین و هدیناهما الصراط المستقیم و ترکنا علیهما فی الآخرین سلام علی موسی و هارون إنا کذلک نجزی المحسنین إنهما من عبادنا المؤمنین»}}. (الصافات: ۱۱۴-۱۲۲)
  
خداى تعالى در [[سوره صافات]] هارون را در منت هايش و در دادن كتاب و هدايت به سوى [[صراط مستقيم]] و در داشتن تسليم و بودنش از محسنين و از بندگان مؤمنين به خدا با [[حضرت موسی]] علیه السلام شريك دانسته(الصافات: 114- 122) و او را از مرسلان(طه: 47) دانسته و از انبيايش معرفى كرده(مريم: 53) و او را از كسانى دانسته كه بر آنان انعام فرموده و او را با ساير [[انبياء]] در صفات جميل آنان از قبيل [[احسان]]، صلاح، فضل، اجتباء و هدايت شريك قرار داده و يكجا ذكر كرده (الإنعام: 84- 88).
+
همچنین او را از مرسلان دانسته ([[سوره طه|طه]]: ۴۷) و از انبیایش معرفى کرده ([[سوره مریم|مریم]]: ۵۳) و او را از کسانى دانسته که بر آنان انعام فرموده و او را با سایر [[انبیاء]] در صفات جمیل آنان از قبیل [[احسان]]، صلاح، فضل، اجتباء و هدایت، شریک قرار داده و یکجا ذکر کرده است ([[سوره انعام|الانعام]]: ۸۴-۸۸).
  
هارون شخص سخن آور و فصیحی بوده تا جایی که حضرت موسی علیه السلام هارون را فصیح تر از خود دانسته اشت: {{متن قرآن|«وَ أَخِى هرُونُ هُوَ أَفْصَحُ مِنِّى لِساناً»}}: و برادرم هارون از من زبان آورتر است. ([[سوره قصص]]، آيه 34)
+
هارون شخص سخن آور و فصیحی بوده تا جایی که حضرت موسی علیه السلام هارون را فصیح تر از خود دانسته است: {{متن قرآن|«وَ أَخِى هرُونُ هُوَ أَفْصَحُ مِنِّى لِساناً»}}: و برادرم هارون از من زبان آورتر است. ([[سوره قصص|قصص]]: آیه ۳۴)
  
==حضرت هارون در روايات==
+
==حضرت هارون در روایات==
  
*خداي تعالي به موسي و هارون [[وحی]] فرمود: دوستان من خود را به زيور خاكساري و خشوع و ترس مي آرايند. اين زيور در دلهاي شان مي رويد و در پيكرهاي شان نمودار مي شود و اين زيور لباس زيرين و رويين آنها است كه به تن مي كنند.<ref>[[بحارالأنوار]] ([[علامه مجلسى]]ج13، ص49.</ref>
+
*خدای تعالی به موسی و هارون [[وحی]] فرمود: دوستان من خود را به زیور خاکساری و [[خشوع]] و ترس می آرایند. این زیور در دلهایشان می روید و در پیکرهایشان نمودار می شود و این زیور لباس زیرین و رویین آنها است که به تن می کنند.<ref>بحارالأنوار (علامه مجلسى)، ج۱۳، ص۴۹.</ref>
*[[پیامبر اسلام]] صلي الله عليه و آله به [[امام علی]] عليه السلام: تو نسبت به من همچون هاروني نسبت به موسي جز آن كه پس از من پيامبري نيست.<ref> بحارالأنوار (علامه مجلسى)، ج31، ص333.</ref>
+
*[[پیامبر اسلام]] صلی الله علیه و آله به [[امام علی]] علیه السلام فرمود: تو نسبت به من همچون هارونی نسبت به موسی، جز آن که پس از من پیامبری نیست.<ref> بحارالأنوار (علامه مجلسى)، ج۳۱، ص۳۳۳.</ref> ([[حدیث منزلت]])
*پيامبر خدا صلي الله عليه و آله به علي عليه السلام: آيا نمي پسندي كه نزد من همان جايگاهي را داشته باشي كه هارون نزد موسي داشت؛ با اين تفاوت كه تو پيامبر نيستي؟ مرا نشايد كه بروم مگر آن كه تو جانشين من باشي.<ref>[[تفسير نورالثقلين]] (ابن جمعه هويزى)، ج2، ص62.</ref>
+
*امام علی علیه السلام در وصف [[پیامبران]] علیهم السلام می فرماید: گروهی مستضعف بودند و خداوند آنها را با گرسنگی آزمود و به سختی ها مبتلایشان فرمود و با ترس و هراس ها امتحانشان نمود و در بوته ناملایمات زیر و رویشان کرد... [[حضرت موسی]] بن عمران به همراه برادرش هارون علیهماالسلام، در حالی نزد [[فرعون]] رفتند که لباس پشمین بر تن و عصای چوبین در دست داشتند...<ref>پیامبر اعظم صلى الله علیه و آله و سلم از نگاه قرآن و اهل بیت (حمیدرضا شیخى)، النص العربی، ص۱۴۴.</ref>
*امام علی عليه السلام در وصف [[پیامبران]] عليهم السلام: گروهي مستضعف بودند و خداوند آنها را با گرسنگي آزمود و به سختي ها مبتلايشان فرمود و با ترس و هراس ها امتحان شان نمود و در بوته ناملايمات زير و روشان كرد... [[حضرت موسی]] بن عمران به همراه برادرش هارون عليهاالسلام، در حالي نزد [[فرعون]] رفتند كه لباس پشمين بر تن و عصاي چوبين در دست داشتند...<ref>[[پيامبر اعظم]] صلى الله عليه و آله و سلم از نگاه [[قرآن]] و [[اهل بيت]] (حميدرضا شيخى)، النص العربي، ص144.</ref>
+
*[[تفسیر قمی (کتاب)|تفسیر على بن ابراهیم]] با استناد به [[امام صادق]] علیه السلام در روایت [[معراج]] از قول [[پیامبر اسلام]] صلی الله علیه و آله نقل مى کند که فرمود: وقتى به آسمان پنجم صعود کردم در آنجا مردى تنومند با چشمانى درشت مشاهده کردم که پیرامون او گروهى از [[امت]] وى بودند و من از کثرت آنها متعجب شدم و پرسیدم: اى [[جبرئیل]] این مرد کیست؟ جبرئیل گفت: او هارون پسر عمران است، من بر او سلام کردم و برایش استغفار نمودم و او نیز به من سلام کرد و برایم استغفار نمود.<ref> قصص الأنبیاء (قصص قرآن) (فاطمه مشایخص۳۳۰.</ref>
*تفسير [[علی بن ابراهیم قمی|على بن ابراهيم]] با استناد به [[امام صادق]] علیه السلام در روايت [[معراج]] از قول [[پیامبر اسلام]] صلی الله علیه و آله نقل مى كند كه فرمود: وقتى به آسمان پنجم صعود كردم در آنجا مردى تنومند با چشمانى درشت مشاهده كردم كه پيرامون او گروهى از [[امت]] وى بودند و من از كثرت آنها متعجب شدم و پرسيدم: اى [[جبرئيل]] اين مرد كيست؟ جبرئيل گفت: او هارون پسر عمران است، من بر او سلام و برايش استغفار كردم و او نيز به من سلام كرد و برايم استغفار نمود.<ref> [[قصص الأنبياء]] (قصص قرآن) (فاطمه مشايخص330.</ref>
 
  
 
==پانویس==
 
==پانویس==
سطر ۳۵: سطر ۳۸:
 
==منابع==
 
==منابع==
  
*قاموس قرآن، سيد على اكبر قرشى؛ تهران: اسلاميه، چاپ پنجم، 1367 ش.
+
*قاموس قرآن، سید على اکبر قرشى؛ تهران: اسلامیه، چاپ پنجم، ۱۳۶۷ ش.
*التحقيق في كلمات القرآن الكريم، علامه شيخ حسن مصطفوى؛ تهران: بنگاه ترجمه و نشر كتاب، 1360 ش.
+
*التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، علامه شیخ حسن مصطفوى؛ تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۶۰ ش.
*[[ترجمه الميزان]]، سيد محمدباقر موسوى همدانى؛ قم: دفتر انتشارات اسلامى [[حوزه علميه قم]]، چاپ پنجم، 1374 ش.
+
*ترجمه المیزان، سید محمدباقر موسوى همدانى؛ دفتر انتشارات اسلامى حوزه علمیه قم، چاپ پنجم، ۱۳۷۴ ش.
*[[بحارالأنوار]]، علامه مجلسى؛ تهران.
+
*بحارالأنوار، علامه مجلسى؛ تهران.
*پيامبر اعظم صلى الله عليه و آله و سلم از نگاه قرآن و اهل بيت، حميدرضا شيخى؛ قم: دارالحديث، چاپ سوم، 1386 ش.
+
*پیامبر اعظم صلى الله علیه و آله و سلم از نگاه قرآن و اهل بیت، حمیدرضا شیخى؛ قم: دارالحدیث، چاپ سوم، ۱۳۸۶ ش.
*تفسير نورالثقلين، عبد على بن جمعه عروسى حويزى؛ قم: انتشارات اسماعيليان، قم: چاپ چهارم، 1415 ق.
+
*تفسیر نورالثقلین، عبد على بن جمعه عروسى حویزى؛ قم: انتشارات اسماعیلیان، قم: چاپ چهارم، ۱۴۱۵ ق.
*[[قصص الأنبياء]]؛ فاطمه مشايخ، تهران: انتشارات فرحان، چاپ اول، 1381 ش.
+
*قصص الأنبیاء؛ فاطمه مشایخ، تهران: انتشارات فرحان، چاپ اول، ۱۳۸۱ ش.
 
{{پیامبران}}
 
{{پیامبران}}
 
{{قرآن}}
 
{{قرآن}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۰ فوریهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۰۸:۲۹

حضرت هارون علیه السلام از انبیاء الهی و برادر بزرگ حضرت موسی علیه السلام است. حضرت موسى هنگام مبعوث شدن به رسالت، از خدا خواست که هارون را وزیر و همراه او در مقابله با فرعون قرار دهد. حضرت موسی همچنین در آن چهل روزی که برای میقات به طور سیناء رفته بود، هارون را در میان بنی‌اسرائیل به جانشینی خود برگزید.

نام و نسب هارون

هارون لفظ غیرعربى است و به معنى کوه نشین یا نورانى می باشد.[۱] هارون برادر بزرگ حضرت موسی بود[۲] و پدر موسی و هارون، عمران بن یصهر بن قاهث بن لاوی بن یعقوب بن اسحاق بن ابراهیم علیه السلام بود.[۳]

هارون گرچه معاصر موسی بود، اما خود نیز مقام نبوت داشت. اما از آنجا که درجه حضرت موسی در خلافت الهی بالاتر از هارون بود، خلافت کامل الهی به عهده او واگذار شده بود.[۴]

مدت عمر هارون علیه السلام را ۱۲۳ سال ذکر نموده اند.[۵] گفته شده او در صحرای سینا در سرزمین فلسطین قبل از حضرت موسی از دنیا رفت.[۶]

حضرت هارون در قرآن

نام حضرت هارون علیه السلام در قرآن نوزده بار و بیشتر به همراه برادرش حضرت موسی علیه السلام ذکر شده است.[۷]

حضرت موسى از انبیاء اولوا العزم و صاحب کتاب و شریعت، هنگامی که از طرف خدا مبعوث به رسالت و انذار فرعون و فرعونیان شد، از خداوند مسئلت نمود که هارون برادر بزرگترش را با او در امر نبوّت شریک فرماید تا کمک و وزیر و معاون او باشد و خداوند اجابت فرمود و هارون را هم بخواهش آن حضرت بمقام رفیع نبوت رسانید. این نبوّت هارون رحمت و موهبتى بود از خداوند به حضرت موسى که موجب پیشرفت امر تبلیغ او شد.[۸]

حضرت هارون همه جا ملازم برادرش بود و در عموم کارها با او مشارکت می نمود و او را در رسیدنش به مقاصدش یارى مى‏‌کرد. در زمانی که موسی چهل روز به میقات رفته بود، هارون جانشین او بود: «...وَقَالَ مُوسَىٰ لِأَخِیهِ هَارُونَ اخْلُفْنِی فِی قَوْمِی وَأَصْلِحْ وَلَا تَتَّبِعْ سَبِیلَ الْمُفْسِدِینَ» (اعراف: ۱۴۲) موسی به برادر خود هارون گفت: خلیفه من باش در قومم، و اصلاح کن، و راه مفسدان را پیروى مکن.

اما قوم موسی در نبود او به انحراف افتاده و علی رغم تلاشها و انذارهای هارون، فریب سامری را خورده به گوساله پرستی روی آوردند. موسی وقتى از میقات برگشت، در حالى که خشمناک و متاسف بود که چرا گوساله پرست شدند، الواح تورات را بیفکند، و با ناراحتی سر برادر را بگرفت و به طرف خود بکشید، هارون گفت: اى پسر مادر! مردم مرا تضعیف کردند، (و گوش به سخنم ندادند)، و نزدیک بود مرا بکشند، پس پیش روى دشمنان مرا شرمنده و سرافکنده مکن، و مرا جزو این مردم ستمگر قرار مده، موسى گفت: پروردگارا مرا و برادرم را بیامرز، و ما را در رحمت خود داخل کن، که تو ارحم الراحمینى.[۹]

خداى تعالى در سوره صافات، هارون را در منت هایش و در دادن کتاب و هدایت به سوى صراط مستقیم و در داشتن تسلیم و بودنش از محسنین و از مؤمنین به خدا، با حضرت موسی علیه السلام شریک دانسته و می فرماید: «و لقد مننّا علی موسی و هارون و نجّیناهما و قومهما من الکرب العظیم و نصرناهم فکانوا هم الغالبین و آتیناهما الکتاب المستبین و هدیناهما الصراط المستقیم و ترکنا علیهما فی الآخرین سلام علی موسی و هارون إنا کذلک نجزی المحسنین إنهما من عبادنا المؤمنین». (الصافات: ۱۱۴-۱۲۲)

همچنین او را از مرسلان دانسته (طه: ۴۷) و از انبیایش معرفى کرده (مریم: ۵۳) و او را از کسانى دانسته که بر آنان انعام فرموده و او را با سایر انبیاء در صفات جمیل آنان از قبیل احسان، صلاح، فضل، اجتباء و هدایت، شریک قرار داده و یکجا ذکر کرده است (الانعام: ۸۴-۸۸).

هارون شخص سخن آور و فصیحی بوده تا جایی که حضرت موسی علیه السلام هارون را فصیح تر از خود دانسته است: «وَ أَخِى هرُونُ هُوَ أَفْصَحُ مِنِّى لِساناً»: و برادرم هارون از من زبان آورتر است. (قصص: آیه ۳۴)

حضرت هارون در روایات

  • خدای تعالی به موسی و هارون وحی فرمود: دوستان من خود را به زیور خاکساری و خشوع و ترس می آرایند. این زیور در دلهایشان می روید و در پیکرهایشان نمودار می شود و این زیور لباس زیرین و رویین آنها است که به تن می کنند.[۱۰]
  • پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله به امام علی علیه السلام فرمود: تو نسبت به من همچون هارونی نسبت به موسی، جز آن که پس از من پیامبری نیست.[۱۱] (حدیث منزلت)
  • امام علی علیه السلام در وصف پیامبران علیهم السلام می فرماید: گروهی مستضعف بودند و خداوند آنها را با گرسنگی آزمود و به سختی ها مبتلایشان فرمود و با ترس و هراس ها امتحانشان نمود و در بوته ناملایمات زیر و رویشان کرد... حضرت موسی بن عمران به همراه برادرش هارون علیهماالسلام، در حالی نزد فرعون رفتند که لباس پشمین بر تن و عصای چوبین در دست داشتند...[۱۲]
  • تفسیر على بن ابراهیم با استناد به امام صادق علیه السلام در روایت معراج از قول پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نقل مى کند که فرمود: وقتى به آسمان پنجم صعود کردم در آنجا مردى تنومند با چشمانى درشت مشاهده کردم که پیرامون او گروهى از امت وى بودند و من از کثرت آنها متعجب شدم و پرسیدم: اى جبرئیل این مرد کیست؟ جبرئیل گفت: او هارون پسر عمران است، من بر او سلام کردم و برایش استغفار نمودم و او نیز به من سلام کرد و برایم استغفار نمود.[۱۳]

پانویس

  1. قاموس قرآن (سید على اکبر قرشى)، ج۷، ص۱۵۱.
  2. ابن عربی، فصوص الحکم، ص۱۹۱
  3. علامه مجلسی، حیوة القلوب، ج۱، ص۵۷۹.
  4. فصوص الحکم (ابن عربی)، التعلیقة، ص: ۲۸۴
  5. یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۱، ص۴۱.
  6. تفسیر احسن الحدیث، ج۶، ص۳۳۵
  7. قاموس قرآن (سید على اکبر قرشى)، ج۷، ص۱۵۱.
  8. سوره مریم، آیات ۵۱ تا ۵۳ و سوره طه، آیات ۲۹ تا ۳۶
  9. [[ترجمه المیزان، ج۱۶، ص۴۴
  10. بحارالأنوار (علامه مجلسى)، ج۱۳، ص۴۹.
  11. بحارالأنوار (علامه مجلسى)، ج۳۱، ص۳۳۳.
  12. پیامبر اعظم صلى الله علیه و آله و سلم از نگاه قرآن و اهل بیت (حمیدرضا شیخى)، النص العربی، ص۱۴۴.
  13. قصص الأنبیاء (قصص قرآن) (فاطمه مشایخ)، ص۳۳۰.

منابع

  • قاموس قرآن، سید على اکبر قرشى؛ تهران: اسلامیه، چاپ پنجم، ۱۳۶۷ ش.
  • التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، علامه شیخ حسن مصطفوى؛ تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۶۰ ش.
  • ترجمه المیزان، سید محمدباقر موسوى همدانى؛ دفتر انتشارات اسلامى حوزه علمیه قم، چاپ پنجم، ۱۳۷۴ ش.
  • بحارالأنوار، علامه مجلسى؛ تهران.
  • پیامبر اعظم صلى الله علیه و آله و سلم از نگاه قرآن و اهل بیت، حمیدرضا شیخى؛ قم: دارالحدیث، چاپ سوم، ۱۳۸۶ ش.
  • تفسیر نورالثقلین، عبد على بن جمعه عروسى حویزى؛ قم: انتشارات اسماعیلیان، قم: چاپ چهارم، ۱۴۱۵ ق.
  • قصص الأنبیاء؛ فاطمه مشایخ، تهران: انتشارات فرحان، چاپ اول، ۱۳۸۱ ش.
پیامبران
پیامبران اولوالعزم
محمد (ص) * عیسی * موسی * نوح * ابراهیم
سایر پیامبران
آدم * ادریس * یعقوب * یوسف * یونس * اسحاق * اسماعیل * الیاس * ایوب * خضر * داوود * سلیمان * ذوالکفل * زکریا * شعیب * صالح * لوط * هارون * هود * یحیی * یسع * شعیا * اِرميا * جرجیس * حبقوق * يوشع بن نون


قرآن
متن و ترجمه قرآن
اوصاف قرآن (اسامی و صفات قرآن، اعجاز قرآن، عدم تحریف در قرآن)
اجزاء قرآن آیه، سوره، جزء، حزب، حروف مقطعه
ترجمه و تفسیر قرآن تاریخ تفسیر، روشهای تفسیری قرآن، سیاق آیات، اسرائیلیات، تاویل، فهرست تفاسیر شیعه، فهرست تفاسیر اهل سنت، ترجمه های قرآن
علوم قرآنی تاریخ قرآن: نزول قرآن، جمع قرآن، شان نزول، کاتبان وحی، قراء سبعه
دلالت الفاظ قرآن: عام و خاص، مجمل و مبین، مطلق و مقید، محکم و متشابه، مفهوم و منطوق، نص و ظاهر، ناسخ و منسوخ
تلاوت قرآن تجوید، آداب قرائت قرآن، تدبر در قرآن
رده ها: سوره های قرآن * آیات قرآن * واژگان قرآنی * شخصیت های قرآنی * قصه های قرآنی * علوم قرآنی * معارف قرآن