حدیث مدینة العلم

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۸ ژوئن ۲۰۲۱، ساعت ۰۵:۴۶ توسط سید مهدی خدایی (بحث | مشارکت‌ها) (مرجعیت علمی امام علی علیه السلام)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

حدیث مدینه العلم حدیثی است از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله که در آن خود را به عنوان شهر علم و علی علیه السلام را دروازه ی آن شهر نامیده اند. این حدیث دلالت بر اعلمیت و افضلیت امام علی علیه السلام و مرجعیت علمی ایشان بعد از رسول خدا صلی الله علیه و آله دارد.

متن حدیث

حدیث «مدینه علم» با مضمونی مشابه و با تعبیرهاى مختلف در کتاب هاى حدیثى شیعه و اهل سنت با اسناد متعدد وارد شده است که به آنان اشاره می کنیم:

علی علیه السلام دروازه شهر علم

  • «أنَا مَدینَهُ العِلمِ وعَلِیٌّ بابُها، فَمَن أرادَ العِلمَ فَلیَأتِ البابَ»؛ من شهر دانشم و علی ، دروازه آن است . آن که دانش می خواهد ، باید از [ این ]دروازه در آید. [۱]
  • «أنَا مَدینَهُ العِلمِ وعَلِیٌّ بابُها ، فَمَن أرادَ المَدینَهَ فَلیَأتِ البابَ». [۲]من شهر دانشم و علی ، دروازه آن است . آن که آهنگ [ ورود به ]شهر دارد،باید از این دروازه به آن در آید.
  • «أنَا مَدینَهُ العِلمِ وعَلِیٌّ بابُها ، فَمَن أرادَ العِلمَ فَلیَأتِ بابَ المَدینَهِ»؛[۳]من شهر دانشم و علی ، دروازه آن است . آن که دانش می خواهد ، باید از دروازه شهر ، وارد شود.
  • «أنَا مَدینَهُ العِلمِ وعَلِیٌّ بابُها ، فَمَن أرادَ البابَ فَلیَأتِ عَلِیّا»[۴] من شهر دانشم و علی ، دروازه آن است . آن که می خواهد از دروازه [ شهر] وارد شود،نزد علی برود .
  • «یا عَلِیُّ ، أنَا مَدینَهُ العِلمِ وأنتَ البابُ ، کَذَبَ مَن زَعَمَ أنَّهُ یَصِلُ إلَی المَدینَهِ إلّا مِنَ البابِ»[۵]؛ ای علی! من شهر دانشم و تو دروازه آنی . آن که می پندارد از راهی جز این دروازه به شهر دست خواهد یافت ، دروغ گفته است.
  • «أنَا مَدینَهُ العِلمِ و عَلیٌّ بابُها ، ولَن تُدخَلَ المَدینَهُ إلّا مِن بابِها»[۶]؛ من شهر دانشم و علی ، دروازه آن است ، و به شهر ، جز از دروازه آن ، وارد نمی شوند .
  • «أنَا مَدینَهُ العِلمِ وعَلِیٌّ بابُها ، وهَل تُدخَلُ المَدینَهُ إلّا مِن بابِها»[۷]؛ من شهر دانشم و علی ، دروازه آن است ، و آیا به شهر ، جز از دروازه آن ، داخل می شوند؟!
  • «أنَا مَدینَهُ العِلمِ وعَلِیٌّ بابُها ، فَمَن أرادَ العِلمَ فَلیَقتَبِسهُ مِن عَلِیٍّ»[۸]؛ من شهر دانشم و علی ، دروازه آن است . آن که دانش می خواهد ، باید از علی پرتو بگیرد.

علی علیه السلام درِ خانه ی دانش

  • «أنا دارُ العِلمِ وعَلِیٌّ بابُها»[۹]؛ من خانه دانشم و علی ، درِ آن [ خانه] است.

علی علیه السلام دروازه ی شهر حکمت

  • «أنَا مَدینَهُ الحِکمَهِ وعَلِیٌّ بابُها ، فَمَن أرادَ الحِکمَهَ فَلیَأتِ البابَ»؛[۱۰] من شهر حکمتم و علی دروازه آن است . پس آن که حکمت می خواهد ، باید از دروازه درآید.
  • «أنَا مَدینَهُ الحِکَمِ _ أوِ الحِکمَهِ _ وعَلِیٌّ بابُها ، فَمَن أرادَ المَدینَهَ فَلیَأتِ بابَها»[۱۱]؛من شهر حکمت ها (یا حکمت) هستم و علی ، دروازه آن است . پس آن که آهنگ شهر دارد ، باید از دروازه آن ، در آید
  • «مَعاشِرَ النّاسِ ! أنَا مَدینَهُ الحِکمَهِ وعَلِیُّ بنُ أبی طالِبٍ بابُها ، ولَن تُؤتَی المَدینَهُ إلّا مِن قِبَلَ البابِ»[۱۲]ای مردم! من شهر حکمتم و علی بن ابی طالب ، دروازه آن است . هرگز وارد شهر نمی شوند ، جز از جانب دروازه.
  • «یا عَلِیُّ ، أنا مَدینَهُ الحِکمَهِ وأنتَ بابُها ، فَمَن أتَی المَدینَهَ مِن البابِ وَصَلَ»[۱۳]ای علی! من شهر حکمتم و تو دروازه آنی . پس کسی که از دروازه وارد شود ، به شهر می رسد.

علی علیه السلام دروازه ی بهشت

  • «أنَا مَدینَهُ الحِکمَهِ وهِیَ الجَنَّهُ ، وأنتَ یا عَلِیُّ بابُها ، فَکَیفَ یَهتَدِی المُهتَدی إلَی الجَنَّهِ ؟ ! ولا یَهتَدی إلَیها إلّا مِن بابِها»[۱۴]من شهر حکمتم _ که همانا بهشت است _ و تو _ ای علی! _ دروازه آن هستی . چگونه رهرو به بهشت ، راه می برد؟ به سوی آن ، راه نمی بَرد ، مگر از دروازه آن .

علی علیه السلام درِ خانه ی حکمت

  • «أنَا دارُ الحِکمَهِ وعَلِیٌّ بابُها»[۱۵]من خانه حکمتم و علی ، درِ آن [ خانه] است.

علی علیه السلام کلید خانه ی حکمت

  • «مَعاشِرَ النّاسِ ، أنَا دارُ الحِکمَهِ وعَلِیٌّ مِفتاحُها ، ولَن یوصَلَ إلَی الدّارِ إلّا بِالمِفتاحِ ، وکَذَبَ مَن زَعَمَ أنَّهُ یُحِبُّنی ویُبغِضُ عَلِیّا»[۱۶] ای مردم! من خانه حکمتم و علی ، کلید آن [ خانه ]است . جز با کلید ، به خانه نمی توان رسید . آن که می پندارد مرا دوست دارد ، در حالی که با علی دشمنی می ورزد ، دروغ گفته است .

بررسی محتوا و مدلول حدیث مدینه العلم

حدیث مدینه العلم از معتبرترین احادیث نزد اهل سنت و شیعه است.در این حدیث شریف رسول خدا صلی الله علیه و آله در قالب یک تمثیل معارفی هدایت بخش برای روشن کردن راه مسلمانان و حق جویان تببین نموده اند:

اعلمیت علی علیه السلام

در این حدیث پیامبر اکرم (ص) خود را شهر علم و علی علیه السلام  را دروازه ورود به آن شهر شمرده اند. به این معنا که  آگاهی از علوم الهی که نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله است جز با مراجعه به امیرالمؤمنین علی علیه السلام ممکن نیست. به عبارت دیگر همانطور که اگر دروازه های شهری گشوده نشود ورود به آن ممکن نیست؛اگر وجود امام علی(ع) نبود، حقیقت علم پیامبر صلی الله علیه و آله بر مسلمانان پوشیده می ماند.

امر به رجوع به امام علی علیه السلام برای رسیدن به علم پیامبر صلی الله علیه و آله نشان از این حقیقت دارد که علی علیه السلام خود نیز واجد همه ی علم پیامبر صلی الله علیه و اله است و اگر غیر از این باشد او دروازه ی شهر علم نخواهد بود. عقل سالم حكم مى‌كند كسى نمى‌تواند باب مدينة العلم باشد؛ جز اينكه به تمام دانش‌هاى آن احاطه‌ى كامل داشته باشد... و اين معنى مستلزم اعلميّت اميرالمؤمنين عليه السلام از تمام آفريدگان است چه رسد به ديگر اصحاب چون رسول‌خدا صلى الله عليه و آله و سلم بنابر اجماع، از تمام پيامبران و فرستادگان و فرشتگان مقرّب أفضل و كامل‌تر بود...[۱۷]

روایات فراوان شاهد این مطلب است که علی علیه السلام واجد همه ی علوم رسول خدا است.از ایشان نقل است که فرمود: «فَوَعِزَّهِ رَبّی ، ما عَلَّمَنی رَبّی شَیئا إلّا عَلَّمتُهُ عَلِیّا ، وإنَّهُ بِطُرُقِ السَّماءِ أعرَفُ مِنهُ بِطُرُقِ الأَرضِ»؛ سوگند به عزّت پروردگارم که پروردگارم چیزی به من نیاموخت ، مگر آن که آن را به علی آموختم ، و او به راه های آسمان از راه های زمین ، آشناتر است.

نیز درباره علی علیه السلام فرمود: «فَقَلِّدوهُ دینَکُم ، وأطیعوهُ فی جَمیعِ اُمورِکُم ؛ فَإِنَّ عِندَهُ جَمیعَ ما عَلَّمَنِی اللّهُ عَزَّوجَلَّ»[۱۸]دینتان را از او بگیرید ، و در همه کارهایتان از او پیروی کنید ؛ چرا که هر آنچه خدا به من آموخت ، نزد او هست. و در روایت دیگری پیامبر اکرم (ص) فرمودند: «اعلم امتی بعدی امیرالمومنین (ع)»[۱۹]؛دانشورترینِ امّت من پس از من ، علی بن ابی طالب است.

عصمت علی علیه السلام

روشن است که وحی الهی که برای هدایت بشر  نازل می شود  باید از طریقی پاکیزه از خطا و اشتباه به بندگان ابلاغ شود تا خود عامل گمراهی آنان نشود. از این رو هم شخص رسول اکرم که شهر علم هستند و هم علی علیه السلام که مسیر و مجرای وصول به آن علم است باید از آلودگی و خطا پاکیزه باشد. اگر غیر از این باشد و طریق دستیابی به علم پیامبر صلی الله علیه و آله مصون از پلیدی و اشتباه نباشد، عصمت رسول خدا و قرآن نیز بی فایده خواهد بود. به عبارت دیگر، آب زلال و پاکیزه ای که از سرچشمه می جوشد باید در مسیری که جریان می یابد نیز از آلودگی دورباشد تا زلال و پاکیزه به دست نوشندگان در پایین دست برسد.

آیات و احادیث دیگر که مؤید این معنا باشد فراوان است. از آن جمله است: آیه تطهیر و روایات ذیل آن، حدیث ثقلین، حدیث سفینه، حدیث علی مع الحق و حدیث علی مع القرآن و...  

مرجعیت علمی امام علی علیه السلام

این معنا را در واژه «باب» باید جست و جو نمود. راه ورود به هر مکانی دروازه های آن است. چنانکه قرآن در عبارتی روشن اما عمیق مى فرماید: «وَأْتُوا الْبُیُوتَ مِنْ أَبْوابِها»؛[۲۰]خانه ها را از درهاى آن وارد شوید. به عبارت دقیق تر مسیر درست و طریق صحیح هر امری را بیابید. [۲۱]امام باقر علیه السلام در تفسیر این آیه می فرمایند: «یعْنِى أنْ‌ يأتِىَ‌ الأمْرَ مِنْ‌ وَجْهِهِ‌ أىَّ‌ الاُمُورِ كَانَ‌»؛[۲۲]يعنى كار را از راهش وارد شود، هر كارى كه باشد.

حدیث مدینه العلم طریق صحیح رسیدن به علم پیامبر صلی الله علیه و آله را نشان می دهد و آن علی علیه السلام است که حکایت از مرجعیت علمی امام علیه السلام بعد از رسول خدا صلی الله علیه و آله دارد؛ چنانکه در بسیاری از نقل های معتبر این حدیث، رسول خدا صلی الله علیه و آله صراحتاً به لزوم رجوع علمی به علی علیه السلام را بیان فرموده اند: «أنَا مَدینَةُ العِلمِ وعَلِیٌّ بابُها، فَمَن أرادَ العِلمَ فَلیَأتِ البابَ»؛[۲۳]من شهر علمم و على دروازه آن است، پس هر کس اراده علم کرده، باید از دروازه آن وارد شود. یعنی هر کس جویای دانش من است به علی علیه السلام مراجعه کند

افضلیت علی علیه السلام

دانش شريفترين فضيلت است. كسى كه در دانش بر مردم پيشى داشته باشد، در مقام افضل و اشرف و در بالاترين درجه نسبت به مردم قرار دارد[۲۴]. قرآن کریم معیار و ملاک درجات قرب بندگان را بر پایه ایمان و علم آنان دانسته است: «... يَرْفَعِ اللَّهُ الَّذينَ آمَنُوا مِنْكُمْ و الَّذينَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجاتٍ...»[۲۵]؛ خداوند از بين شما آنان را كه ايمان آورده‏ اند و كسانى را كه علم يافته ‏اند، به درجاتى بالا برد.

نیز در روایات فراوان بر این حقیقت تاکید شده است. از آن جمله  سخن امیرالمؤمنین علی علیه السلام است که می فرماید: «لَا شَرَفَ كَالْعِلْم»[۲۶]؛ هیچ شرافتی مانند علم نیست و نیز می فرمایند: «الْعِلْمُ أَفْضَلُ قِنْيَة»، علم فزونترين و برترين چيزيست كه كسى كسب كند.  

طبق حدیث شریف «باب مدینه العلم» امام علی علیه السلام واجد برترین علم یعنی علم الهی رسول خدا صلی الله علیه و آله است. و این بهترین دلیل بر فضل و برتری ایشان است.  

نگاهبان دانش پیامبر صلی الله علیه و آله

از استعاره رسول خدا در «حدیث مدینه العلم» چنان بر می آید که علی علیه السلام حافظ و نگاهبان علم رسول خداست. یعنی چنان که دروازه ی شهر یا خانه از ورود نا اهلان و دست درازی به آن مانع می شود علی علیه اسلام نیز علم رسول خدا صلی الله علیه و آله را از تحریف، کژفهمی،  فراموشی و اختلاف محافظت می نماید و مأمور به تبیین آن برای مسلمانان می باشد. رسول خدا در حدیثی در وصف علی علیه السلام فرمود: «عَلِیٌّ بابُ عِلمی ، ومُبَیِّنٌ لِاُمَّتی ما اُرسِلتُ بِهِ مِن بَعدی» [۲۷]على ، دروازه دانش من است و پس از من ، آنچه را بدان فرستاده شده ام ، براى امّت من ، تبيين مى كند

در موارد فراوان در تاریخ اسلام ثبت است که ایشان به اصلاح کژفهمی ها و بیان سنت صحیح پیامبر صلی الله علیه و آله و اصلاح مسیر سلوک جامعه اسلامی اقدام فرمود.  

روایات فراوان مؤید این دلالت است. علی علیه السلام خود در این باره می فرماید:«أنَا بابُ مَدینَهِ العِلمِ وخازِنُ عِلمِ رَسولِ اللّهِ ووارِثُهُ» [۲۸]من دروازه شهر دانش ، و نگاهبان و میراث بَر دانش پیامبر خدا هستم. و از شخص رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل است که فرمود:«خازِنُ سِرّی بَعدی عَلِیٌّ»[۲۹] علی ، پس از من ، نگاهبان راز من است» .

و نیز فرمود: «لِتَهنِکَ الحِکمَهُ ، لِیَهنِکَ العِلمُ یا أبَا الحَسَنِ ، وأنتَ وارِثُ عِلمی ، وَالمُبَیِّنُ لِاُمَّتی مَا اختَلَفَت فیهِ مِن بَعدی» [۳۰]حکمت ، بر تو مبارک باشد! دانش ، مبارکت باد ، ای ابو الحسن! تو وارثِ دانش من ، و تبیین کننده آن چیزهایی هستی که امّتم پس از من در آنها اختلاف می کنند.

امامت علی علیه السلام

عقل گواه این حقیقت است که پس از رسول خدا صلی الله علیه و اله مسلمانان باید به داناترین شخص در میان امت مراجعه نمایند و بر اساس حدیث «مدینه العلم» این شخص جز علی علیه السلام نیست.

علاوه بر حکم عقل شواهد فراوان قرآنی و روایی وجود دارد که ملاک پیشوایی و امامت را علم و دانش قرار داده است.  از جمله ماجرای برگزیدن طالوت به رهبری بنی اسرائیل است.  

زمانی که پیامبر بنی اسرائیل به فرمان خداوند طالوت را به عنوان پادشاه برای آنان برگزید فقر او را بهانه کرده و گفتند: «...قالُوا أَنَّى يَكُونُ لَهُ الْمُلْكُ عَلَيْنا وَ نَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْكِ مِنْهُ وَ لَمْ يُؤْتَ سَعَةً مِنَ الْمال‏...» [۳۱]؛ «چگونه او بر ما حكومت كند، با اينكه ما از او شايسته ‏تريم، و او ثروت زيادى ندارد؟!»

او در پاسخ به آنان گفت: «...إِنَّ اللَّهَ اصْطَفاهُ عَلَيْكُمْ وَ زادَهُ بَسْطَةً فِي الْعِلْمِ وَ الْجِسْمِ وَ اللَّهُ يُؤْتي‏ مُلْكَهُ مَنْ يَشاء...»؛[۳۱] «خدا او را بر شما برگزيده، و او را در علم و (قدرت) جسم، وسعت بخشيده است. خداوند، ملكش را به هر كس بخواهد، مى‏ بخشد

همچنین است در برگزیده  شدن حضرت سلیمان(ع) به پیشوایی بنی اسرائیل که دانش او ملاک و معیار قرار گرفت.[۳۲]

همچنین در روایتی از رسول خدا می خوانیم: «مَنِ استَعمَلَ عامِلاً مِنَ المُسلِمينَ ، وهُوَ يَعلَمُ أنَّ فيهِم أولى بِذلِكَ مِنهُ ، وأعلَمَ بِكتابِ اللّهِ وسُنَّةِ نَبِيِّهِ ؛ فَقَد خانَ اللّهَ ورَسولَهُ وجَميعَ المُسلِمينَ»[۳۳]. هر كس از ميان مسلمانان كارگزارى بر گمارد ، در حالى كه مى داند در ميان آنان ، شايسته تر از او به اين كار و داناتر به كتاب خدا و سنّت پيامبرش وجود دارد ، بى گمان ، به خدا و پيامبر او و همه مسلمانان خيانت ورزيده است.

با وجود روایتی مانند «مدینه العلم» جای هیچ تردید نیست که علی علیه السلام داناترین شخص بعد از رسول خداست و امامت امت تنها برازنده ی اوست.

پانویس

  1. المستدرک علی الصحیحین : ج 3 ص 138 ح 4639 ، المناقب لابن المغازلی : ص 80 ح 120 کلاهما عن جابر بن عبد اللّه و ص 81 ح 121 ، المعجم الکبیر : ج 11 ص 55 ح 11061 ، تاریخ بغداد : ج 4 ص 348 ح 2186 و ج 11 ص 49 ، تاریخ دمشق : ج 42 ص 379 ح 8977 و ص 381 ح 8981 ، اُسد الغابه : ج 4 ص 95 ح 3789 ، المناقب للخوارزمی : ص 83 ح 69 والثمانیه الأخیره عن ابن عبّاس ، الاستیعاب : ج 3 ص 205 الرقم 1875 ؛ صحیفه الإمام الرضا علیه السلام : ص 123 ح 82 عن أحمد بن عامر الطائی عن الإمام الرضا عن آبائه علیهم السلام عنه صلی الله علیه و آله ، الاحتجاج : ج 1 ص 196 ح 37 عن أبان عن الإمام الصادق علیه السلام عن عمّار بن یاسر ، شرح الأخبار : ج 1 ص 89 ح 2 عن ابن عبّاس ، المناقب لابن شهر آشوب : ج 2 ص 34 .
  2. المستدرک علی الصحیحین : ج 3 ص 137 ح 4637 و ح 4638 ، تاریخ دمشق : ج 42 ص 379 ح 8978 کلّها عن ابن عبّاس و ص 383 ح 8985 وفیه «الدار» بدل «المدینه» ، تاریخ بغداد : ج 2 ص 377 ح 887 وفیه «البیت» بدل «المدینه» ، الفردوس : ج 1 ص 44 ح 106 والثلاثه الأخیره عن جابر ، کنز العمّال : ج 13 ص 148 ح 36463 ؛ عیون أخبار الرضا علیه السلام : ج 1 ص 233 ح 1 عن الریّان بن الصلت ، تحف العقول : ص 430 کلاهما عن الإمام الرضا علیه السلام عنه صلی الله علیه و آله ، الفصول المختاره : ص 220 ، الصراط المستقیم : ج 2 ص 19 ، عوالی اللآلی : ج 4 ص 123 ح 205
  3. تاریخ دمشق : ج 42 ص 378 ح 8976 ، البدایه والنهایه : ج 7 ص 359 کلاهما عن الصنابحی عن الإمام علیّ علیه السلام .
  4. 2- .تاریخ دمشق : ج 42 ص 380 ح 8979 ، تذکره الحفّاظ : ج 4 ص 1231 ح 1047 ، فرائد السمطین : ج 1 ص 98 ح 67 کلّها عن ابن عبّاس .
  5. المناقب لابن المغازلی : ص 85 ح 126 ؛ الأمالی للطوسی : ص 578 ح 1194 ، العمده : ص 294 ح 486 کلّها عن محمّدبن عبداللّه اللاحقی عن الإمام الرضا عن آبائه علیهم السلام ، الصراط المستقیم : ج 2 ص 20 ، نهج الإیمان : ص 342 .
  6. الخصال : ص 574 ح 1 عن مکحول عن الإمام علیّ علیه السلام ، المجازات النبویّه : ص 207 ح 166 ، مائه منقبه : ص 64 ح 18 عن ابن عبّاس وفیه «تؤتی» بدل «تدخل» ، کفایه الأثر : ص 184 عن اُمّ سلمه وفیه «وما تؤتی» بدل «لن تدخل» ؛ المناقب لابن المغازلی : ص 82 ح 122 عن جریر عن الإمام علیّ علیه السلام عنه صلی الله علیه و آله وفیه «لا تؤتی البیوت إلّا من أبوابها» بدل «لن تدخل ...» .
  7. التوحید : ص 307 ح 1 ، الاختصاص : ص 238 ، الأمالی للصدوق : ص 425 ح 560 کلّها عن الأصبغ بن نباته عن الإمام الحسن علیه السلام و ص 655 ح 891 عن الحسن بن راشد عن الإمام الصادق عن آبائه علیهم السلام عنه صلی الله علیه و آله ، تفسیر فرات : ص 265 ح 360 عن الإمام علیّ علیه السلام عنه صلی الله علیه و آله وفیهما «تؤتی» بدل «تدخل» .
  8. الإرشاد : ج 1 ص 33 عن أبی سعید الخدری ، بحار الأنوار : ج 40 ص 203 ح 7 .
  9. .ذخائر العقبی : ص 142 ، الریاض النضره : ج 3 ص 159 ، ینابیع المودّه : ج 2 ص 170 ح 482 کلّها عن الإمام علیّ علیه السلام .
  10. تاریخ بغداد : ج 11 ص 204 ح 5098 ، المناقب لابن المغازلی : ص 86 ح 128 کلاهما عن ابن عبّاس ؛ الأمالی للطوسی : ص 483 ح 1055 عن جابر بن عبد اللّه الأنصاری ، عوالی اللآلی : ج 4 ص 123 ح 206 .
  11. تاریخ دمشق : ج 42 ص 382 ح 8984 عن جابر بن عبد اللّه ؛ الأمالی للصدوق : ص 619 ح 843 ، بشاره المصطفی : ص 230 کلاهما عن الریّان بن الصلت عن الإمام الرضا علیه السلام عنه صلی الله علیه و آله .
  12. الأمالی للصدوق : ص 188 ح 197 عن عبد اللّه بن الفضل الهاشمی عن الإمام الصادق عن آبائه علیهم السلام و ص342 ح 408 ، کمال الدین : ص 241 ح 65 کلاهما عن ابن عبّاس ، بشاره المصطفی : ص 24 عن عبد اللّه بن الفضل الهاشمی عن الإمام الصادق عن آبائه علیهم السلام عنه صلی الله علیه و آله ، روضه الواعظین : ص 116 .
  13. .تفسیر فرات : ص 64 ح 29 عن علیّ بن سالم الأنصاری والحسین بن أبی العلاء وعاصم عن الإمام الصادق علیه السلام .
  14. الأمالی للصدوق : ص 472 ح 632 ، الأمالی للطوسی : ص 431 ح 964 کلاهما عن جابر عن الإمام الباقر عن آبائه علیهم السلام ، مائه منقبه : ص 148 ح 94 عن أبی سعید الخدری ، روضه الواعظین : ص 134 .
  15. سنن الترمذی : ج 5 ص 637 ح 3723 ، فضائل الصحابه لابن حنبل : ج 2 ص 635 ح 1081 ، تاریخ دمشق : ج 42 ص 378 ح 8975 ، حلیه الأولیاء : ج 1 ص 64 ، البدایه والنهایه : ج 7 ص 359 کلّها عن الصنابحی ، المناقب لابن المغازلی : ص 87 ح 129 عن الصنابجی وکلّها عن الإمام علیّ علیه السلام وزاد فی آخره «فمن أراد الحِکمه فلیأتها» .
  16. 3- .الأمالی للصدوق : ص 434 ح 574 عن أبی الجارود عن الإمام الباقر علیه السلام عن جابر بن عبد اللّه الأنصاری .
  17. خلاصه عبقات الانوار، ص:492
  18. الغیبه للنعمانی : ص 71 ح 8 ، کتاب سلیم بن قیس : ج 2 ص 761 ح 25 کلاهما عن أبی الهیثم بن التیّهان وأبی أیّوب وعمّار وخزیمه بن ثابت ذو الشهادتین و ص 646 ح 11 ، الاحتجاج : ج 1 ص 344 ح 56 کلاهما عن زید بن أرقم والبرّاء بن عازب وأبی ذرّ والمقداد وعمّار وزاد فی آخرهما «من علمه وحکمته» .
  19. الفردوس : ج 1 ص 370 ح 1491 ، المناقب للخوارزمی : ص 82 ح 67 ، کفایه الطالب : ص 332 ، فرائد السمطین : ج 1 ص 97 ح 66 ؛ الأمالی للصدوق : ص 642 ح 870 ، شرح الأخبار : ج 1 ص 126 ح 58 و ج 2 ص 310 ح 636 ، المناقب للکوفی : ج 1 ص 386 ح 304 کلّها عن سلمان الفارسی ، المناقب لابن شهر آشوب : ج 2 ص 32 .
  20. سوره بقره آیه 189
  21. تفسير نمونه، ج‏2، ص: 12
  22. المحاسن : 1 / 352 / 742 ، تفسير العيّاشي : 1 / 86 / 211 ، مجمع البيان : 2 / 509 ،
  23. المستدرک على الصحیحین، ج ۳، ص ۱۳۸، ح ۴۶۳۹؛ المناقب لابن المغازلی، ص ۸۰، ح ۱۲۰ ؛ المعجم الکبیر، ج ۱۱، ص ۵۵، ح ۱۱۰۶۱؛ تاریخ بغداد، ج ۴، ص ۳۴۸، ح ۲۱۸۶ و ج ۱۱، ص ۴۹؛ تاریخ مدینة دمشق، ج ۴۲، ص ۳۷۹، ح ۸۹۷۷ و ص ۳۸۱، ح ۸۹۸۱؛ اسد الغابة، ج ۴، ص ۹۵، ح ۳۷۸۹؛ المناقب للخوارزمی، ص ۸۳، ح ۶۹ و.....
  24.   خلاصه عبقات الانوار، ص:503
  25. سوره مجادله آیه 11
  26. تصنيف غرر الحكم و درر الكلم، ص: 43
  27. بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏40، ص: 76
  28. معانی الأخبار : ص 58 ح 9 ، بشاره المصطفی : ص 12 کلاهما عن جابر الجعفی عن الإمام الباقر علیه السلام .
  29. بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏40، ص: 186
  30. الأمالی للطوسی : ص 492 ح 1077 ، المناقب لابن شهر آشوب : ج 2 ص 355 کلاهما عن جابر بن عبد اللّه وابن عبّاس ، الصراط المستقیم : ج 2 ص 13 عن اُبیّ .
  31. ۳۱٫۰ ۳۱٫۱ سوره بقره آیه 247
  32. رک خلاصه عبقات الانوار ص529
  33. السنن الكبرى : ج 10 ص 201 ح 20364

منابع

سید مصطفی حسینی دشتی، فرهنگ «معارف و معاریف».

  • عنوان: امام شناسی موضوع: کلام شیعی - اصول عقاید پدیدآور اصلی:  نويسنده: حسینی طهرانی، محمدحسین قرن: 15 تاریخ وفات: 1416 ه.ق. سایر پدید آورندگان:  اشراف: موسسه ترجمه و نشر دوره علوم و معارف اسلام ناشر: علامه طباطبايی محل نشر: مشهد مقدس - ایران سال نشر: 1426 ه.ق. تعدادجلد: ۱۸ زبان: فارسی
  • عنوان: خلاصه عبقات الانوار موضوع: مبانی و ادله امامت - نقد اهل سنت پدیدآور اصلی:  نويسنده: کنتوری‌، میر حامد حسین‌ قرن: 14 تاریخ وفات: 1306 ه.ق. سایر پدید آورندگان:  مصحح: حسینی میلانی، علی مترجم: محبوب القلوب، محمد باقر ناشر: موسسه نبأ محل نشر: تهران - ایران سال نشر: 1387 ه.ش. تعدادجلد: ۱ زبان: فارسی
  • مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، بحار الأنوارالجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار (ط - بيروت)، 111جلد، دار إحياء التراث العربي - بيروت، چاپ: دوم، 1403 ق.
  • تميمى آمدى، عبد الواحد بن محمد، تصنيف غرر الحكم و درر الكلم، 1جلد، دفتر تبليغات - ايران ؛ قم، چاپ: اول، 1366ش.