حدیث مدینة العلم

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو


«حدیث مدینة العلم» حدیثی است از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) که در آن خود را به عنوان شهر علم، و امام علی (علیه السلام) را دروازه‌ی آن شهر نامیده‌اند. این حدیث دلالت بر اعلمیت، افضلیت و امامت حضرت علی (علیه السلام) بعد از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) دارد.

متن حدیث مدینة العلم

حدیث « مدینة العلم» با مضمونی مشابه و با تعبیرهاى مختلف در کتاب هاى حدیثى شیعه و اهل سنت با اسناد متعدد وارد شده است که به آنان اشاره می کنیم:

علی علیه السلام دروازه شهر علم:

  • «أنَا مَدینَهُ العِلمِ وعَلِیٌّ بابُها، فَمَن أرادَ العِلمَ فَلیَأتِ البابَ»؛[۱] من شهر دانشم و علی، دروازه آن است. آن که دانش می خواهد، باید از [این] دروازه در آید.
  • «أنَا مَدینَهُ العِلمِ وعَلِیٌّ بابُها، فَمَن أرادَ المَدینَهَ فَلیَأتِ البابَ»؛[۲] من شهر دانشم و علی، دروازه آن است. آن که آهنگ [ورود به] شهر دارد، باید از این دروازه به آن در آید.
  • «أنَا مَدینَهُ العِلمِ وعَلِیٌّ بابُها، فَمَن أرادَ العِلمَ فَلیَأتِ بابَ المَدینَهِ»؛[۳] من شهر دانشم و علی، دروازه آن است. آن که دانش می خواهد، باید از دروازه شهر، وارد شود.
  • «أنَا مَدینَهُ العِلمِ وعَلِیٌّ بابُها، فَمَن أرادَ البابَ فَلیَأتِ عَلِیّا»؛[۴] من شهر دانشم و علی، دروازه آن است. آن که می خواهد از دروازه [شهر] وارد شود،نزد علی برود.
  • «یا عَلِیُّ، أنَا مَدینَهُ العِلمِ وأنتَ البابُ، کَذَبَ مَن زَعَمَ أنَّهُ یَصِلُ إلَی المَدینَهِ إلّا مِنَ البابِ»؛[۵] ای علی! من شهر دانشم و تو دروازه آنی. آن که می پندارد از راهی جز این دروازه به شهر دست خواهد یافت، دروغ گفته است.
  • «أنَا مَدینَهُ العِلمِ و عَلیٌّ بابُها، ولَن تُدخَلَ المَدینَهُ إلّا مِن بابِها»؛[۶] من شهر دانشم و علی، دروازه آن است، و به شهر، جز از دروازه آن، وارد نمی شوند.
  • «أنَا مَدینَهُ العِلمِ وعَلِیٌّ بابُها، وهَل تُدخَلُ المَدینَهُ إلّا مِن بابِها»؛[۷] من شهر دانشم و علی، دروازه آن است، و آیا به شهر، جز از دروازه آن، داخل می شوند؟!
  • «أنَا مَدینَهُ العِلمِ وعَلِیٌّ بابُها، فَمَن أرادَ العِلمَ فَلیَقتَبِسهُ مِن عَلِیٍّ»؛[۸] من شهر دانشم و علی، دروازه آن است. آن که دانش می خواهد، باید از علی پرتو بگیرد.

علی علیه السلام دروازه شهر حکمت:

  • «أنَا مَدینَهُ الحِکمَهِ وعَلِیٌّ بابُها، فَمَن أرادَ الحِکمَهَ فَلیَأتِ البابَ»؛[۹] من شهر حکمتم و علی دروازه آن است. پس آن که حکمت می خواهد، باید از دروازه درآید.
  • «أنَا مَدینَهُ الحِکَمِ _ أوِ الحِکمَهِ _ وعَلِیٌّ بابُها، فَمَن أرادَ المَدینَهَ فَلیَأتِ بابَها»؛[۱۰] من شهر حکمت ها (یا حکمت) هستم و علی دروازه آن است. پس آن که آهنگ شهر دارد، باید از دروازه آن، درآید.
  • «مَعاشِرَ النّاسِ ! أنَا مَدینَهُ الحِکمَهِ وعَلِیُّ بنُ أبی طالِبٍ بابُها، ولَن تُؤتَی المَدینَهُ إلّا مِن قِبَلَ البابِ»؛[۱۱] ای مردم! من شهر حکمتم و علی بن ابی طالب، دروازه آن است. هرگز وارد شهر نمی شوند، جز از جانب دروازه.
  • «یا عَلِیُّ، أنا مَدینَهُ الحِکمَهِ وأنتَ بابُها، فَمَن أتَی المَدینَهَ مِن البابِ وَصَلَ»؛[۱۲] ای علی! من شهر حکمتم و تو دروازه آنی. پس کسی که از دروازه وارد شود، به شهر می رسد.

علی علیه السلام دروازه بهشت:

  • «أنَا مَدینَهُ الحِکمَهِ وهِیَ الجَنَّهُ، وأنتَ یا عَلِیُّ بابُها، فَکَیفَ یَهتَدِی المُهتَدی إلَی الجَنَّهِ ؟ ! ولا یَهتَدی إلَیها إلّا مِن بابِها»؛[۱۳] من شهر حکمتم _ که همانا بهشت است _ و تو ای علی! دروازه آن هستی. چگونه رهرو به بهشت راه می برد؟ به سوی آن، راه نمی بَرد، مگر از دروازه آن.

علی علیه السلام درِ خانه‌ دانش:

  • «أنا دارُ العِلمِ وعَلِیٌّ بابُها»؛[۱۴] من خانه دانشم و علی، درِ آن [خانه] است.

علی علیه السلام درِ خانه حکمت:

  • «أنَا دارُ الحِکمَهِ وعَلِیٌّ بابُها»؛[۱۵] من خانه حکمتم و علی، درِ آن [خانه] است.

علی علیه السلام کلید خانه حکمت:

  • «مَعاشِرَ النّاسِ، أنَا دارُ الحِکمَهِ وعَلِیٌّ مِفتاحُها، ولَن یوصَلَ إلَی الدّارِ إلّا بِالمِفتاحِ، وکَذَبَ مَن زَعَمَ أنَّهُ یُحِبُّنی ویُبغِضُ عَلِیّا»؛[۱۶] ای مردم! من خانه حکمتم و علی، کلید آن است. جز با کلید، به خانه نمی توان رسید. آن که می پندارد مرا دوست دارد، در حالی که با علی دشمنی می ورزد، دروغ گفته است.

دلالت حدیث مدینة العلم

حدیث «مدینة العلم» از معتبرترین احادیث نزد اهل سنت و شیعه است. در این حدیث شریف، رسول خدا صلی الله علیه و آله در قالب یک تمثیل، معارفی هدایت بخش برای روشن کردن راه مسلمانان و حق جویان تببین نموده اند:

۱. اعلمیت امام علی علیه السلام:

در این حدیث پیامبر اکرم (ص) خود را شهر علم و امام علی علیه السلام را دروازه ورود به آن شهر شمرده اند. به این معنا که آگاهی از علوم الهی که نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله است جز با مراجعه به امیرالمؤمنین علی علیه السلام ممکن نیست. به عبارت دیگر همانطور که اگر دروازه های شهری گشوده نشود، ورود به آن ممکن نیست؛ اگر وجود امام علی(ع) نبود، حقیقت علم پیامبر صلی الله علیه و آله بر مسلمانان پوشیده می ماند.

امر به رجوع به امام علی علیه السلام برای رسیدن به علم پیامبر صلی الله علیه و آله نشان از این حقیقت دارد که علی علیه السلام خود نیز واجد همه ی علم پیامبر صلی الله علیه و اله است و اگر غیر از این باشد او دروازه ی شهر علم نخواهد بود. عقل سالم حکم مى‌کند کسى نمى‌تواند باب مدینة العلم باشد؛ جز اینکه به تمام دانش‌هاى آن احاطه‌ى کامل داشته باشد... و این معنى مستلزم اعلمیت امیرالمؤمنین علیه السلام از تمام آفریدگان است چه رسد به دیگر اصحاب، چون رسول‌خدا صلى الله علیه و آله بنابر اجماع، از تمام پیامبران و فرستادگان و فرشتگان مقرّب أفضل و کامل‌تر بود...[۱۷]

چنانکه روایات فراوانی شاهد این مطلب است که علی علیه السلام واجد همه ی علوم رسول خدا است. از پیامبر نقل است که فرمود: «فَوَعِزَّهِ رَبّی، ما عَلَّمَنی رَبّی شَیئا إلّا عَلَّمتُهُ عَلِیّا، وإنَّهُ بِطُرُقِ السَّماءِ أعرَفُ مِنهُ بِطُرُقِ الأَرضِ»؛ سوگند به عزّت پروردگارم که پروردگارم چیزی به من نیاموخت، مگر آن که آن را به علی آموختم، و او به راه های آسمان از راه های زمین، آشناتر است. نیز درباره علی علیه السلام فرمود: «فَقَلِّدوهُ دینَکُم، وأطیعوهُ فی جَمیعِ اُمورِکُم؛ فَإِنَّ عِندَهُ جَمیعَ ما عَلَّمَنِی اللّهُ عَزَّوجَلَّ»[۱۸] دینتان را از او بگیرید، و در همه کارهایتان از او پیروی کنید؛ چرا که هر آنچه خدا به من آموخت، نزد او هست. و در روایت دیگری پیامبر اکرم (ص) فرمودند: «اعلم امتی بعدی امیرالمومنین (ع)»[۱۹]؛ داناترینِ امّت من پس از من، علی بن ابی طالب است.

۲. عصمت امام علی علیه السلام:

روشن است که وحی الهی که برای هدایت بشر نازل می شود باید از طریقی مبرا از خطا و اشتباه به بندگان ابلاغ شود تا خود عامل گمراهی آنان نشود. از این رو هم شخص رسول اکرم که شهر علم است و هم علی علیه السلام که مسیر و مجرای وصول به آن علم است، باید از آلودگی و خطا پاکیزه باشد. اگر غیر از این باشد و طریق دستیابی به علم پیامبر صلی الله علیه و آله مصون از پلیدی و اشتباه نباشد، عصمت رسول خدا و قرآن نیز بی فایده خواهد بود. به عبارت دیگر، آب زلال و پاکیزه ای که از سرچشمه می جوشد باید در مسیری که جریان می یابد نیز از آلودگی دور باشد تا زلال و پاکیزه به دست نوشندگان در پایین دست برسد.

آیات و احادیث دیگر که مؤید این معنا باشد فراوان است، از جمله: آیه تطهیر، حدیث ثقلین، حدیث سفینه، حدیث علی مع الحق و حدیث علی مع القرآن و....

۳. مرجعیت علمی علی علیه السلام:

این معنا را در واژه «باب» باید جست و جو نمود. راه ورود به هر مکانی دروازه آن است. چنانکه قرآن در عبارتی روشن اما عمیق مى فرماید: «وَأْتُوا الْبُیُوتَ مِنْ أَبْوابِها»؛[۲۰] خانه ها را از درهاى آن وارد شوید. به عبارت دقیق تر مسیر درست و طریق صحیح هر امری را بیابید. [۲۱] امام باقر علیه السلام در تفسیر این آیه می فرمایند: «یعْنِى أنْ‌ یأتِىَ‌ الأمْرَ مِنْ‌ وَجْهِهِ‌ أىَّ‌ الاُمُورِ کانَ‌»؛[۲۲] یعنى کار را از راهش وارد شود، هر کارى که باشد.

حدیث مدینه العلم طریق صحیح رسیدن به علم پیامبر صلی الله علیه و آله را نشان می دهد و آن علی علیه السلام است که حکایت از مرجعیت علمی امام علیه السلام بعد از رسول خدا صلی الله علیه و آله دارد؛ چنانکه در بسیاری از نقل های معتبر این حدیث، رسول خدا صلی الله علیه و آله صراحتاً به لزوم رجوع علمی به علی علیه السلام را بیان فرموده اند: «أنَا مَدینَةُ العِلمِ وعَلِیٌّ بابُها، فَمَن أرادَ العِلمَ فَلیَأتِ البابَ»؛[۲۳] من شهر علمم و على دروازه آن است، پس هر کس اراده علم کرده، باید از دروازه آن وارد شود. یعنی هر کس جویای دانش من است به علی علیه السلام مراجعه کند

۴. افضلیت امام علی علیه السلام:

علم و دانش شریفترین فضیلت است. کسى که در دانش بر مردم پیشى داشته باشد، در مقام افضل و اشرف و در بالاترین درجه نسبت به مردم قرار دارد.[۲۴] قرآن کریم معیار و ملاک درجات قرب بندگان را بر پایه ایمان و علم آنان دانسته است: «... یرْفَعِ اللَّهُ الَّذینَ آمَنُوا مِنْکمْ و الَّذینَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجاتٍ...»[۲۵]؛ خداوند از بین شما آنان را که ایمان آورده‏ اند و کسانى را که علم یافته ‏اند، به درجاتى بالا برد.

نیز در روایات فراوان بر این حقیقت تاکید شده است. از آن جمله سخن امیرالمؤمنین علیه السلام است که می فرماید: «لَا شَرَفَ کالْعِلْم»[۲۶]؛ هیچ شرافتی مانند علم نیست و نیز می فرمایند: «الْعِلْمُ أَفْضَلُ قِنْیة»، علم فزونترین و برترین چیزیست که کسى کسب کند.

طبق حدیث شریف «باب مدینه العلم»، امام علی علیه السلام واجد برترین علم یعنی علم الهی رسول خدا صلی الله علیه و آله است. و این بهترین دلیل بر فضل و برتری ایشان است.

۵. نگاهبان دانش پیامبر صلی الله علیه و آله:

از استعاره رسول خدا در «حدیث مدینه العلم» چنان بر می آید که علی علیه السلام حافظ و نگاهبان علم رسول خداست. یعنی چنان که دروازه ی شهر یا خانه از ورود نا اهلان و دست درازی به آن مانع می شود، علی علیه اسلام نیز علم رسول خدا صلی الله علیه و آله را از تحریف، کژفهمی، فراموشی و اختلاف محافظت می نماید و مأمور به تبیین آن برای مسلمانان می باشد. رسول خدا در حدیثی در وصف علی علیه السلام فرمود: «عَلِیٌّ بابُ عِلمی، ومُبَیِّنٌ لِاُمَّتی ما اُرسِلتُ بِهِ مِن بَعدی» [۲۷] على، دروازه دانش من است و پس از من، آنچه را بدان فرستاده شده ام، براى امّت من، تبیین مى کند.

در موارد فراوان در تاریخ اسلام ثبت است که ایشان به اصلاح کژفهمی ها و بیان سنت صحیح پیامبر صلی الله علیه و آله و اصلاح مسیر سلوک جامعه اسلامی اقدام فرمود. روایات فراوان مؤید این دلالت است. علی علیه السلام خود در این باره می فرماید:«أنَا بابُ مَدینَهِ العِلمِ وخازِنُ عِلمِ رَسولِ اللّهِ ووارِثُهُ» [۲۸] من دروازه شهر دانش و نگاهبان و میراث بَر دانش پیامبر خدا هستم. و از شخص رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل است که فرمود:«خازِنُ سِرّی بَعدی عَلِیٌّ»[۲۹] علی، پس از من، نگاهبان راز من است». و نیز فرمود: «لِتَهنِکَ الحِکمَهُ، لِیَهنِکَ العِلمُ یا أبَا الحَسَنِ، وأنتَ وارِثُ عِلمی، وَالمُبَیِّنُ لِاُمَّتی مَا اختَلَفَت فیهِ مِن بَعدی» [۳۰]حکمت، بر تو مبارک باشد! دانش، مبارکت باد، ای ابو الحسن! تو وارثِ دانش من، و تبیین کننده آن چیزهایی هستی که امّتم پس از من در آنها اختلاف می کنند.

۶. امامت امام علی علیه السلام:

عقل گواه این حقیقت است که پس از رسول خدا صلی الله علیه و اله مسلمانان باید به داناترین شخص در میان امت مراجعه نمایند و بر اساس حدیث «مدینة العلم» این شخص جز علی علیه السلام نیست.

علاوه بر حکم عقل، شواهد فراوان قرآنی و روایی وجود دارد که ملاک پیشوایی و امامت را علم و دانش قرار داده است. از جمله ماجرای برگزیدن طالوت به رهبری بنی اسرائیل است. زمانی که پیامبر بنی اسرائیل به فرمان خداوند طالوت را به عنوان پادشاه برای آنان برگزید فقر او را بهانه کرده و گفتند: «...قالُوا أَنَّى یکونُ لَهُ الْمُلْک عَلَینا وَ نَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْک مِنْهُ وَ لَمْ یؤْتَ سَعَةً مِنَ الْمال‏...» [۳۱]؛ «چگونه او بر ما حکومت کند، با اینکه ما از او شایسته ‏تریم، و او ثروت زیادى ندارد؟!» او در پاسخ به آنان گفت: «...إِنَّ اللَّهَ اصْطَفاهُ عَلَیکمْ وَ زادَهُ بَسْطَةً فِی الْعِلْمِ وَ الْجِسْمِ وَ اللَّهُ یؤْتی‏ مُلْکهُ مَنْ یشاء...»؛[۳۱] «خدا او را بر شما برگزیده، و او را در علم و (قدرت) جسم، وسعت بخشیده است. خداوند، ملکش را به هر کس بخواهد، مى‏ بخشد.

همچنین است در برگزیده شدن حضرت سلیمان(ع) به پیشوایی بنی اسرائیل که دانش او ملاک و معیار قرار گرفت.[۳۲]

در روایتی از رسول خدا نیز می خوانیم: «مَنِ استَعمَلَ عامِلاً مِنَ المُسلِمینَ، وهُوَ یعلَمُ أنَّ فیهِم أولى بِذلِک مِنهُ، وأعلَمَ بِکتابِ اللّهِ وسُنَّةِ نَبِیهِ؛ فَقَد خانَ اللّهَ ورَسولَهُ وجَمیعَ المُسلِمینَ»[۳۳]. هر کس از میان مسلمانان کارگزارى برگمارد، در حالى که مى داند در میان آنان، شایسته تر از او به این کار و داناتر به کتاب خدا و سنّت پیامبرش وجود دارد، بى گمان، به خدا و پیامبر او و همه مسلمانان خیانت ورزیده است.

با وجود روایتی مانند «مدینه العلم» جای هیچ تردید نیست که علی علیه السلام داناترین شخص بعد از رسول خداست و امامت امت تنها برازنده ی اوست.

پانویس

  1. المستدرک علی الصحیحین: ج ۳ ص ۱۳۸ ح ۴۶۳۹، المناقب لابن المغازلی: ص ۸۰ ح ۱۲۰ کلاهما عن جابر بن عبد اللّه و ص ۸۱ ح ۱۲۱، المعجم الکبیر: ج ۱۱ ص ۵۵ ح ۱۱۰۶۱، تاریخ بغداد: ج ۴ ص ۳۴۸ ح ۲۱۸۶ و ج ۱۱ ص ۴۹، تاریخ دمشق: ج ۴۲ ص ۳۷۹ ح ۸۹۷۷ و ص ۳۸۱ ح ۸۹۸۱، اُسد الغابه: ج ۴ ص ۹۵ ح ۳۷۸۹، المناقب للخوارزمی: ص ۸۳ ح ۶۹ والثمانیه الأخیره عن ابن عبّاس، الاستیعاب: ج ۳ ص ۲۰۵ الرقم ۱۸۷۵؛ صحیفه الإمام الرضا علیه السلام: ص ۱۲۳ ح ۸۲ عن أحمد بن عامر الطائی عن الإمام الرضا عن آبائه علیهم السلام عنه صلی الله علیه و آله، الاحتجاج: ج ۱ ص ۱۹۶ ح ۳۷ عن أبان عن الإمام الصادق علیه السلام عن عمّار بن یاسر، شرح الأخبار: ج ۱ ص ۸۹ ح ۲ عن ابن عبّاس، المناقب لابن شهر آشوب: ج ۲ ص ۳۴.
  2. المستدرک علی الصحیحین: ج ۳ ص ۱۳۷ ح ۴۶۳۷ و ح ۴۶۳۸، تاریخ دمشق: ج ۴۲ ص ۳۷۹ ح ۸۹۷۸ کلّها عن ابن عبّاس و ص ۳۸۳ ح ۸۹۸۵ وفیه «الدار» بدل «المدینه»، تاریخ بغداد: ج ۲ ص ۳۷۷ ح ۸۸۷ وفیه «البیت» بدل «المدینه»، الفردوس: ج ۱ ص ۴۴ ح ۱۰۶ والثلاثه الأخیره عن جابر، کنز العمّال: ج ۱۳ ص ۱۴۸ ح ۳۶۴۶۳؛ عیون أخبار الرضا علیه السلام: ج ۱ ص ۲۳۳ ح ۱ عن الریّان بن الصلت، تحف العقول: ص ۴۳۰ کلاهما عن الإمام الرضا علیه السلام عنه صلی الله علیه و آله، الفصول المختاره: ص ۲۲۰، الصراط المستقیم: ج ۲ ص ۱۹، عوالی اللآلی: ج ۴ ص ۱۲۳ ح ۲۰۵
  3. تاریخ دمشق: ج ۴۲ ص ۳۷۸ ح ۸۹۷۶، البدایه والنهایه: ج ۷ ص ۳۵۹ کلاهما عن الصنابحی عن الإمام علیّ علیه السلام.
  4. ۲-.تاریخ دمشق: ج ۴۲ ص ۳۸۰ ح ۸۹۷۹، تذکره الحفّاظ: ج ۴ ص ۱۲۳۱ ح ۱۰۴۷، فرائد السمطین: ج ۱ ص ۹۸ ح ۶۷ کلّها عن ابن عبّاس.
  5. المناقب لابن المغازلی: ص ۸۵ ح ۱۲۶؛ الأمالی للطوسی: ص ۵۷۸ ح ۱۱۹۴، العمده: ص ۲۹۴ ح ۴۸۶ کلّها عن محمّدبن عبداللّه اللاحقی عن الإمام الرضا عن آبائه علیهم السلام، الصراط المستقیم: ج ۲ ص ۲۰، نهج الإیمان: ص ۳۴۲.
  6. الخصال: ص ۵۷۴ ح ۱ عن مکحول عن الإمام علیّ علیه السلام، المجازات النبویّه: ص ۲۰۷ ح ۱۶۶، مائه منقبه: ص ۶۴ ح ۱۸ عن ابن عبّاس وفیه «تؤتی» بدل «تدخل»، کفایه الأثر: ص ۱۸۴ عن اُمّ سلمه وفیه «وما تؤتی» بدل «لن تدخل»؛ المناقب لابن المغازلی: ص ۸۲ ح ۱۲۲ عن جریر عن الإمام علیّ علیه السلام عنه صلی الله علیه و آله وفیه «لا تؤتی البیوت إلّا من أبوابها» بدل «لن تدخل...».
  7. التوحید: ص ۳۰۷ ح ۱، الاختصاص: ص ۲۳۸، الأمالی للصدوق: ص ۴۲۵ ح ۵۶۰ کلّها عن الأصبغ بن نباته عن الإمام الحسن علیه السلام و ص ۶۵۵ ح ۸۹۱ عن الحسن بن راشد عن الإمام الصادق عن آبائه علیهم السلام عنه صلی الله علیه و آله، تفسیر فرات: ص ۲۶۵ ح ۳۶۰ عن الإمام علیّ علیه السلام عنه صلی الله علیه و آله وفیهما «تؤتی» بدل «تدخل».
  8. الإرشاد: ج ۱ ص ۳۳ عن أبی سعید الخدری، بحار الأنوار: ج ۴۰ ص ۲۰۳ ح ۷.
  9. تاریخ بغداد: ج ۱۱ ص ۲۰۴ ح ۵۰۹۸، المناقب لابن المغازلی: ص ۸۶ ح ۱۲۸ کلاهما عن ابن عبّاس؛ الأمالی للطوسی: ص ۴۸۳ ح ۱۰۵۵ عن جابر بن عبد اللّه الأنصاری، عوالی اللآلی: ج ۴ ص ۱۲۳ ح ۲۰۶.
  10. تاریخ دمشق: ج ۴۲ ص ۳۸۲ ح ۸۹۸۴ عن جابر بن عبد اللّه؛ الأمالی للصدوق: ص ۶۱۹ ح ۸۴۳، بشاره المصطفی: ص ۲۳۰ کلاهما عن الریّان بن الصلت عن الإمام الرضا علیه السلام عنه صلی الله علیه و آله.
  11. الأمالی للصدوق: ص ۱۸۸ ح ۱۹۷ عن عبد اللّه بن الفضل الهاشمی عن الإمام الصادق عن آبائه علیهم السلام و ص۳۴۲ ح ۴۰۸، کمال الدین: ص ۲۴۱ ح ۶۵ کلاهما عن ابن عبّاس، بشاره المصطفی: ص ۲۴ عن عبد اللّه بن الفضل الهاشمی عن الإمام الصادق عن آبائه علیهم السلام عنه صلی الله علیه و آله، روضه الواعظین: ص ۱۱۶.
  12. .تفسیر فرات: ص ۶۴ ح ۲۹ عن علیّ بن سالم الأنصاری والحسین بن أبی العلاء وعاصم عن الإمام الصادق علیه السلام.
  13. الأمالی للصدوق: ص ۴۷۲ ح ۶۳۲، الأمالی للطوسی: ص ۴۳۱ ح ۹۶۴ کلاهما عن جابر عن الإمام الباقر عن آبائه علیهم السلام، مائه منقبه: ص ۱۴۸ ح ۹۴ عن أبی سعید الخدری، روضه الواعظین: ص ۱۳۴.
  14. .ذخائر العقبی: ص ۱۴۲، الریاض النضره: ج ۳ ص ۱۵۹، ینابیع المودّه: ج ۲ ص ۱۷۰ ح ۴۸۲ کلّها عن الإمام علیّ علیه السلام.
  15. سنن الترمذی: ج ۵ ص ۶۳۷ ح ۳۷۲۳، فضائل الصحابه لابن حنبل: ج ۲ ص ۶۳۵ ح ۱۰۸۱، تاریخ دمشق: ج ۴۲ ص ۳۷۸ ح ۸۹۷۵، حلیه الأولیاء: ج ۱ ص ۶۴، البدایه والنهایه: ج ۷ ص ۳۵۹ کلّها عن الصنابحی، المناقب لابن المغازلی: ص ۸۷ ح ۱۲۹ عن الصنابجی وکلّها عن الإمام علیّ علیه السلام وزاد فی آخره «فمن أراد الحِکمه فلیأتها».
  16. ۳-.الأمالی للصدوق: ص ۴۳۴ ح ۵۷۴ عن أبی الجارود عن الإمام الباقر علیه السلام عن جابر بن عبد اللّه الأنصاری.
  17. خلاصه عبقات الانوار، ص:۴۹۲
  18. الغیبه للنعمانی: ص ۷۱ ح ۸، کتاب سلیم بن قیس: ج ۲ ص ۷۶۱ ح ۲۵ کلاهما عن أبی الهیثم بن التیّهان وأبی أیّوب وعمّار وخزیمه بن ثابت ذو الشهادتین و ص ۶۴۶ ح ۱۱، الاحتجاج: ج ۱ ص ۳۴۴ ح ۵۶ کلاهما عن زید بن أرقم والبرّاء بن عازب وأبی ذرّ والمقداد وعمّار وزاد فی آخرهما «من علمه وحکمته».
  19. الفردوس: ج ۱ ص ۳۷۰ ح ۱۴۹۱، المناقب للخوارزمی: ص ۸۲ ح ۶۷، کفایه الطالب: ص ۳۳۲، فرائد السمطین: ج ۱ ص ۹۷ ح ۶۶؛ الأمالی للصدوق: ص ۶۴۲ ح ۸۷۰، شرح الأخبار: ج ۱ ص ۱۲۶ ح ۵۸ و ج ۲ ص ۳۱۰ ح ۶۳۶، المناقب للکوفی: ج ۱ ص ۳۸۶ ح ۳۰۴ کلّها عن سلمان الفارسی، المناقب لابن شهر آشوب: ج ۲ ص ۳۲.
  20. سوره بقره آیه ۱۸۹
  21. تفسیر نمونه، ج‏۲، ص: ۱۲
  22. المحاسن: ۱ / ۳۵۲ / ۷۴۲، تفسیر العیاشی: ۱ / ۸۶ / ۲۱۱، مجمع البیان: ۲ / ۵۰۹،
  23. المستدرک على الصحیحین، ج ۳، ص ۱۳۸، ح ۴۶۳۹؛ المناقب لابن المغازلی، ص ۸۰، ح ۱۲۰؛ المعجم الکبیر، ج ۱۱، ص ۵۵، ح ۱۱۰۶۱؛ تاریخ بغداد، ج ۴، ص ۳۴۸، ح ۲۱۸۶ و ج ۱۱، ص ۴۹؛ تاریخ مدینة دمشق، ج ۴۲، ص ۳۷۹، ح ۸۹۷۷ و ص ۳۸۱، ح ۸۹۸۱؛ اسد الغابة، ج ۴، ص ۹۵، ح ۳۷۸۹؛ المناقب للخوارزمی، ص ۸۳، ح ۶۹ و.....
  24. خلاصه عبقات الانوار، ص:۵۰۳
  25. سوره مجادله آیه ۱۱
  26. تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص: ۴۳
  27. بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج‏۴۰، ص: ۷۶
  28. معانی الأخبار: ص ۵۸ ح ۹، بشاره المصطفی: ص ۱۲ کلاهما عن جابر الجعفی عن الإمام الباقر علیه السلام.
  29. بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج‏۴۰، ص: ۱۸۶
  30. الأمالی للطوسی: ص ۴۹۲ ح ۱۰۷۷، المناقب لابن شهر آشوب: ج ۲ ص ۳۵۵ کلاهما عن جابر بن عبد اللّه وابن عبّاس، الصراط المستقیم: ج ۲ ص ۱۳ عن اُبیّ.
  31. ۳۱٫۰ ۳۱٫۱ سوره بقره آیه ۲۴۷
  32. رک خلاصه عبقات الانوار ص۵۲۹
  33. السنن الکبرى: ج ۱۰ ص ۲۰۱ ح ۲۰۳۶۴

منابع

  • امام شناسی، محمدحسین حسینی طهرانی، ناشر: علامه طباطبایی، مشهد، ۱۴۲۶ ه.ق.
  • عبقات الانوار، میرحامد حسین‌ هندی، ناشر: موسسه نبأ، تهران، ۱۳۸۷ ه.ش.
  • بحار الأنوار، محمدباقر مجلسى، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، ۱۴۰۳ ق.
  • تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، عبدالواحد تمیمى آمدى، دفتر تبلیغات، قم، ۱۳۶۶ش.
  • سید مصطفی حسینی دشتی، فرهنگ معارف و معاریف.