جن: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(ویرایش)
 
(۹ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
{{الگو:نیازمند ویرایش فنی}}
+
'''«جنّ»''' در لغت به معناى پوشیده بودن چیزى از حواسّ است؛<ref>مفردات، ص‌۲۰۳، «جنّ».</ref> و در اصطلاح نوعى از موجودات آفریده شده از آتش و صاحب اراده و شعورند که از حواسّ ما پنهان‌اند.<ref>ر.ک: المیزان، ج‌۲۰، ص‌۳۹.</ref> وجودشان از طریق [[شرع]] ثابت شده است اما ماهیت آنها را نمی دانیم چیست. لیکن از صفاتی که [[خداوند]] برای آنها بیان کرده است می توان به شناختت آنها نزدیک شد.<ref>نثر طوبی، علامه شعرانی، ج۱، واژه "جن".</ref> یکی از [[سوره|سوره‌های]] [[قرآن]] به نام «[[سوره جن|جن]]» است و موضوع اصلی آن، ایمان آوردن گروهی از جنّیان به اسلام می باشد.
  
جنّ در لغت به معناى پوشيده بودن چيزى از حواسّ است<ref> مفردات، ص‌203، «جنّ». </ref> و آن نوعى از موجودات آفريده شده از آتش، صاحب اراده و شعورند كه از حواسّ ما پنهان‌اند.<ref> ر.ك: الميزان، ج‌20، ص‌39. </ref>.
+
==جن در قرآن==
 +
آیات متعددی در [[قرآن کریم]] در مورد جنّ و خصوصیات آنها ذکر شده است:
  
== نکاتی در باب شناخت جن ==
+
#خداوند آنها را از آتش آفریده است: {{متن قرآن|«وَالْجَانَّ خَلَقْنَاهُ مِنْ قَبْلُ مِنْ نَارِ السَّمُومِ»}}. ([[سوره حجر]]/آیه۲۷)
 +
#[[شیطان|شیاطین]] از عاصیان جن هستند: {{متن قرآن|«جَعَلْنَا لِکلِّ نَبِی عَدُوًّا شَیاطِینَ الْإِنْسِ وَالْجِنِّ»}} ([[سوره انعام]]/آیه۱۱۲) برای هر پیغمبری دشمنی آفریدیم از شیاطین انس و جن؛ و درباره شیطان آمده است که از جن بود: «کان من الجن». ([[سوره کهف]]/آیه۵۰)
 +
#به چشم دیده نمی شوند: {{متن قرآن|«إِنَّهُ یرَاکمْ هُوَ وَقَبِیلُهُ مِنْ حَیثُ لَا تَرَوْنَهُمْ»}} ([[سوره اعراف]]/آیه۲۷) او و قبیله او شما را می بینند به طوری که شما آنها را نمی بینید.
 +
#بر صنایع عجیبه و دقیقه قادرند: {{متن قرآن|«وَمِنَ الْجِنِّ مَنْ یعْمَلُ بَینَ یدَیهِ»}} ([[سوره سبا]]/آیه۱۱) از جنیان بودند کسانی که پیش او کار می کردند. و نیز می فرماید: {{متن قرآن|«قَالَ عِفْرِیتٌ مِنَ الْجِنِّ أَنَا آتِیک بِهِ»}} ([[سوره نمل]]/آیه۳۹) عفریتی از جن گفت من عرش ملکه سبا را برای تو می آورم (یعنی در اندک مدت از یمن به شام).
 +
#خداوند جن را برای عبادت آفرید: {{متن قرآن|«وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِیعْبُدُونِ»}} ([[سوره ذاریات]]/آیه۵۶) جن و انس را نیافریدیم مگر برای عبادت.
 +
#خداوند تعالی برای آنها پیغمبر فرستاد: {{متن قرآن|«یا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ أَلَمْ یأْتِکمْ رُسُلٌ مِنْکمْ»}} ([[سوره انعام]]/آیه۱۳۰) در سوره جن وصف آمدن جن نزد پیغمبر صلی الله علیه و آله و شنیدن قرآن مذکور است. در میان جنیان هم نیک و بد هست.
 +
#جنیان اگر [[معصیت]] کنند به [[دوزخ]] نیز می روند: {{متن قرآن|«وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ کثِیرًا مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ»}} ([[سوره اعراف]]/آیه۱۷۹) برای دوزخ آفریدیم بسیاری از جن و انس را.
 +
#اعراب [[جاهلیت]] معتقد به وجود جن بودند: {{متن قرآن|«وَأَنَّهُ کانَ رِجَالٌ مِنَ الْإِنْسِ یعُوذُونَ بِرِجَالٍ مِنَ الْجِنِّ»}} ([[سوره جن]]/آیه۶) مردانی از انس پناه می برند به مردانی از جن. (رسم عرب بود که در بیابان هولناک پناه به جن آن وادی می بردند و به زنهار او درمی آمدند در اشعارشان نیز ذکر جن آمده است.<ref>نثر طوبی، علامه شعرانی، واژه "جن".</ref>
 +
#از آسمان خبر می گرفتند و پس از نزول قرآن از آن ممنوع گشتند: {{متن قرآن|«وَ أَنَّا کنَّا نَقْعُدُ مِنْها مَقاعِدَ لِلسَّمْعِ فَمَنْ یسْتَمِعِ الْآنَ یجِدْ لَهُ شِهاباً رَصَداً»}}؛ و ما (پیش از نزول قرآن) در کمین شنیدن سخنان آسمانى و اسرار [[وحى]] مى‌نشستیم اما اینک هر که (از اسرار وحى الهى) سخنى بخواهد شنید تیر شهاب در کمینگاه اوست. ([[سوره جن]]/آیه ۹)
 +
#جنّ یکی از دو موجود پرارزش (ثقلان) روی زمین است، دقت و تأمل در آیه ۳۱ [[سوره الرحمن]] این مطلب را روشن‌تر می‌کند: {{متن قرآن|«سَنَفْرُغُ لَکمْ أَیهَا الثَّقَلَانِ»}}؛ ای گروه جن و انس بزودی به حساب شما خواهیم پرداخت.
 +
#مانند انسان‌ها [[مرگ]] و میر دارند و گروهی جای گروهی را می‌گیرند. ([[سوره فصلت]]/آیه۲۵)
 +
#مانند سایر موجودات زنده نر و ماده دارند و این موضوع در آیه ۳۶ [[سوره یس]] قابل تأمل و دقت است. آیه می‌گوید: نبات و انسانها نر و ماده دارند و نیز چیزهایی که ما آنها را نمی‌دانیم، نر و ماده دارند و عبارت {{متن قرآن|«وَمِمَّا لَایعْلَمُونَ»}}؛ جنّ را نیز شامل می‌شود ولی ما کیفیت آن را نمی‌دانیم. همچنین در [[سوره جن]] از قول آنها نقل شده که می‌گفتند: مردانی از آدمیان به مردانی از جنّ پناه می‌بردند. ([[سوره جن]]/آیه۶) چون قرآن اشاره به مردان جن کرده است، پس حتما زنان جن هم وجود دارند.
 +
#روز [[قیامت]] محشور می‌شوند: ([[سوره انعام]]/آیه۱۲۸)
 +
#جنّ از لحاظ رتبه زمانی اولین «ثَقَل» است: {{متن قرآن|«والجانَّ خَلَقْناهُ مِنْ قَبْلُ...»}} و از لحاظ رتبه مقامی دومین «ثقل» است زیرا [[انسان]] اشرف مخلوقات است.
  
1. جنّ یکی از دو موجود پرارزش (ثقلان) روی زمین است، دقت و تأمل در آیه 31 سوره الرحمن این مطلب را روشن‌تر می‌کند:
+
[[علامه شعرانی]] پس از نقل تعدادی از این آیات می گوید:  
«سَنَفْرُغُ لَکُمْ أیَّهَ الثَّقَلانِ»
 
«ای گروه جن و انس به زودی به حساب شما خواهیم پرداخت».
 
  
2. ماهیت جن از آتش [لهيب خالص آتش (زبانه و شعله غير آميخته به دود)] است «وَ خَلَقَ الجانَّ مِنْ مارِجٍ مِنْ نارٍ»<ref> قاموس قرآن: همان ج، ص62 - 63.. </ref>
+
«از این آیات معلوم می شود که جن از سنخ عناصر نیستند وگرنه دیده می شدند، یا جای بر اجسام دیگر تنگ می کردند، بلکه از جنس [[روح]] و [[ملائکه]] اند، مجرد از عناصر و آتشی که از آن آفریده شدند از سنخ آتش عنصری نیست، چون در یکجا فراهم آیند آنجا را گرم نمی کنند بلکه چون برای بعضی ظاهر شوند شاید به صورت چیزی روشن و آتش در تاریکی پدیدار گردند.
  
«جنّ را از مخلوطی از آتش آفرید».(الرحمن: 15).
+
و قوه بی شعور یا موجود بسیار خرد نیستند از سنخ قوه برق و میکروب چون مکلفند و به [[بهشت]] یا [[دوزخ]] می روند و پیغمبر بر آنها مبعوث می شود، پس [[عقل]] دارند و مانند [[فرشتگان]] منزه از معاصی نیستند زیرا که شیطان از آنها بود و اگر جنیان منزه بودند هرگز [[معصیت]] نمی کردند و نیز مانند فرشتگان همیشه دعوت به خیر نمی کنند چون خداوند در [[سوره ناس]] فرمود: {{متن قرآن|«مِن شَرِّ الْوَسْوَاسِ الْخَنَّاسِ»}}– الی قوله –{{متن قرآن|«مِنَ الْجِنَّةِ وَ النَّاسِ»}}.
  
3. جنّیان دارای علم، ادراک و تشخیص حق از باطل و قدرت منطق و استدلال هستند
+
و اگر گوئی مجردات ممکن نیست قابل دو حال باشند، گاه صالح شوند و گاه طالح و این گونه قابلیت و تغییر از صفات ماده است چون نوعی انفعال است، گوئیم مسلم نداریم مجردات هیچ نوع منفعل نشوند؛ بعض مجردات مانند نفوس انسان که علاقه به بدن دارند، منفعل می گردند و علومی که در این جهان تحصیل می کنند به حس یا به تفکر نوعی انفعال است و هر چه بی واسطه بدن از عالم غیب بر او الهام می شود نیز انفعال است. ما در این امور تابع شرعیم، با این حال [[ابو نصر فارابی|فارابی]] در بعض رسائل خویش انفعال مجردات و تجدد حالات را برای آنها تصدیق کرده است».<ref>نثر طوبی، همان.</ref>
  
4. مانند انسان‌ها مرگ و میر دارند و گروهی جای گروهی را می‌گیرند.(فصّلت: 25).
+
==جن در روایات==
 +
طبق برخی روایات، جنیان می‌خورند و می‌آشامند زیرا مانند انسان نیاز به رشد و تولیدمثل دارند و طبیعی است که تغذیه نیز داشته باشند. اما این که از چه چیزهایی تغذیه می‌کنند، از روایات چنین برمی‌آید که آنها از بازمانده غذای انسان و مغز استخوان استفاده می‌کنند. چنانکه «ابن بابویه» نقل کرده است: «گروهی از طایفه جنّ خدمت [[پیامبر اسلام|پیامبر اکرم]] صلی الله علیه و آله شرفیاب شدند و عرض کردند: ای رسول خدا، چیزی برای خوردن به ما عطا فرما، حضرت هم استخوان و بازمانده غذا به آنها عطا کرد.<ref>وسایل الشیعة: ج۱، ص۲۵۲.</ref> و نیز [[امام صادق]] علیه‌السلام می‌فرماید: «استخوان و ضایعات، غذای جنیان است».<ref>همان، ص۲۵۲.</ref>
  
5. آنها مانند انسان، قدرت بر انجام کار دارند.
+
جنیان به محضر [[ائمه]] علیهم‌السلام می‌آیند و مسائل دینی خود را می‌پرسند. در [[اصول کافی|اصول ‌کافی]]، بابی تحت عنوان «جنّ در محضر ائمه علیهم‌السلام» وجود دارد.<ref>اصول ‌کافی، ج۱، ص۳۹۴.</ref>
  
6. مانند سایر موجودات زنده نر و ماده دارند و این موضوع در آیه 36 سوره «یس» قابل تأمل و دقت است. آیه می‌گوید: نبات و انسانها نر و ماده دارند و نیز چیزهایی که ما آنها را نمی‌دانیم، نر و ماده دارند و عبارت «وَ ممّا لا یَعْلَموُنَ»؛ جنّ را نیز شامل می‌شود ولی ما کیفیت آن را نمی‌دانیم. همچنین در سوره جن از قول آنها نقل شده که می‌گفتند: مردانی از آدمیان به مردانی از جنّ پناه می‌بردند(جن: 6). چون قرآن اشاره به مردان جن کرده است، پس حتما زنان جنّ هم وجود دارند.
+
[[علامه مجلسى|علامه مجلسی]] بیش از سیصد صفحه از جلد ۶۰ [[بحارالأنوار (کتاب)|بحار الانوار]] را به [[احادیث]] مربوط به جن و کلام برخی عالمان دینی در این موضوع اختصاص داده است.
  
7. روز قیامت محشور می‌شوند.( انعام: 128).
+
==وجود جن ==
  
8. مثل انسانها اصل اختیار و آزادی بر آنها حاکم است.
+
بحث وجود داشتن یا نداشتن جنّ و چگونگی آن، از قدیم در بین عالمان دینی مردم مطرح بوده است. برخی از عالمان مسلمان، اعتقاد به وجود جنّ را [[اجماع]] مذاهب و فرق اسلامی دانسته‌اند و حتی برخی ادعا کرده‌اند که همه پیروان و تصدیق‌کنندگان انبیا نیز به وجود جنّ اعتراف دارند.
  
9. دارای شعور و اراده هستند.
+
[[ابن حزم اندلسی]] توضیح داده است که ما جنّ را با چشم نمی‌بینیم و بودن آنها را به ضرورت عقلی در نمی‌یابیم، ولی به ضرورت عقلی امکان وجود آنها هست، زیرا قدرت خدای متعال را نهایتی نیست. از طرفی، چون پیامبران، که خدا به صدق آنان گواهی داده است، از وجود جنّ خبر داده‌اند، پس علم به وجود آنها حاصل می‌شود.  
  
10. دارای عقاید مختلف بوده و عده‌ای از آنها فاسق و فاجر و ظالم هستند و عده‌ای از آنها صالح و مؤمن و اما این که آنها مانند انسانها، شیعه و غیر شیعه هم دارند، شواهدی وجود دارد که صحّت این مطلب را تأیید می‌کند. زیرا در روایات بسیاری از لسان اهل‌بیت علیهم‌السلام عده‌ای از جنیان به عنوان شیعه معرفی شده‌اند.
+
دَمیری اظهار داشته است که درباره وجود جنّ آنقدر [[حدیث]] و [[شعر]] و خبر وجود دارد که انکار آن به مثابه انکار یک حقیقت [[خبر متواتر|متواتر]] است.
  
11. آنها می‌خورند و می‌آشامند زیرا مانند انسان نیاز به رشد و تولیدمثل دارند و طبیعی است که تغذیه نیز داشته باشند. اما این که از چه چیزهایی تغذیه می‌کنند، از روایات چنین بر می‌آید که آنها از بازمانده غذای انسان و مغز استخوان استفاده می‌کنند. چنانکه «ابن بابویه» نقل کرده است: «گروهی از طایفه جنّ خدمت پیامبر اکرم شرفیاب شدند و عرض کردند ای رسول خدا چیزی برای خوردن به ما عطا فرما، حضرت هم استخوان و بازمانده غذا به آنها عطا کرد. <ref> وسایل الشیعة: ج1، ص 252. </ref>
+
بعض [[نصاری]] بر مسلمین ایراد کرده اند در اعتقاد به وجود جنّ، با آنکه در [[انجیل]] نیز آمده است که جنیان بسیار در وجود مردی جن زده رسوخ یافته بودند. [[حضرت عیسی]] علیه السلام آنها را از بدن آن مرد بیرون آورد و در تن خوکانی چند قرار داد و آنها به حضرت عیسی استغاثه می کردند آن حضرت نپذیرفت.
  
و نیز امام صادق علیه‌السلام می‌فرماید: «استخوان و ضایعات غذای جنیان است»<ref>  همان، ص 252. </ref>
+
==احکام مربوط به جن==
  
12. به محضر ائمه علیهم‌السلام می‌آیند و مسائل دینی خود را می‌پرسند در اصول‌کافی ج1 ص394 بابی تحت عنوان (جنّ در محضر ائمه علیه‌السلام ) وجود دارد.
+
تسخیر جن از راه نامشروع، مانند ریاضت ها و خواندن عزائم (عوذات) مشتمل بر [[کفر]]، [[حرام]] است. در حرمت آن از راه مشروع همچون خواندن عزائمِ صحیح، اختلاف است.<ref>جواهرالکلام ۲۲/ ۷۹ـ۸۵؛ ایضاح الفوائد ۱/۴۰۵؛ کتاب المکاسب ۱/ ۲۶۲ـ۲۶۷.</ref>
  
13. جنّيان همچون آدميان مكلّف به شريعت می باشند.
+
==پانویس==
 +
{{پانویس}}
  
14. جنّ از لحاظ رتبه زمانی اولین «ثَقَل» است «و الجانَّ خَلَقْناهُ مِنْ قَبْلُ...»و از لحاظ رتبه مقامی دومین «ثقل» است زیرا انسان اشرف مخلوقات است.
+
==منابع==
== احکام مربوط به جن ==
 
  
تسخير جن از راه نامشروع، مانند رياضتها و خواندن عزائم (عوذات) مشتمل بر كفر حرام است. در حرمت آن از راه مشروع، همچون خواندن عزائمِ صحيح، اختلاف است. <ref> جواهر الكلام 22/ 79 ـ 85 ؛ ايضاح الفوائد 1/ 405 ؛ كتاب المكاسب 1/ 262 ـ 267 </ref>
+
*"شناخت دومین ثقل جهان هستی: جن در کلام وحی و عترت"، اسماعیل نساجی زواره، مجله درسهایی از مکتب اسلام، ۱۳۸۰، شماره ۴۸۶.
 +
*[[فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم‌السلام]]، جمعى از پژوهشگران زیر نظر سید محمود هاشمى شاهرودى، ج۳، ص ۱۱۷-۱۱۶.
 +
*[[فرهنگ قرآن]]، ج۹، مدخل "جن".
 +
*[[نثر طوبی]]، علامه شعرانی، ج۱، واژه "جن".
 +
*[[دانشنامه جهان اسلام]].
  
== پانویس ==
+
==پیوند==
 
 
{{پانویس}}
 
== منابع ==
 
  
*شناخت دومین ثقل جهان هستی: جن در کلام وحی و عترت، اسماعیل نساجی زواره، مجله درسهایی از مکتب اسلام، شهریور 1380، شماره 486 .
+
*[[سوره جن]]
*فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم‌السلام، جمعى از پژوهشگران زیر نظر سید محمود هاشمى شاهرودى، جلد3، صص 117-116.
+
*[[شیطان]]
*فرهنگ قرآن، جلد نهم، ذیل مدخل "جن".
 
  
 
[[رده:واژگان قرآنی]]
 
[[رده:واژگان قرآنی]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۲ مهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۰۶:۴۹

«جنّ» در لغت به معناى پوشیده بودن چیزى از حواسّ است؛[۱] و در اصطلاح نوعى از موجودات آفریده شده از آتش و صاحب اراده و شعورند که از حواسّ ما پنهان‌اند.[۲] وجودشان از طریق شرع ثابت شده است اما ماهیت آنها را نمی دانیم چیست. لیکن از صفاتی که خداوند برای آنها بیان کرده است می توان به شناختت آنها نزدیک شد.[۳] یکی از سوره‌های قرآن به نام «جن» است و موضوع اصلی آن، ایمان آوردن گروهی از جنّیان به اسلام می باشد.

جن در قرآن

آیات متعددی در قرآن کریم در مورد جنّ و خصوصیات آنها ذکر شده است:

  1. خداوند آنها را از آتش آفریده است: «وَالْجَانَّ خَلَقْنَاهُ مِنْ قَبْلُ مِنْ نَارِ السَّمُومِ». (سوره حجر/آیه۲۷)
  2. شیاطین از عاصیان جن هستند: «جَعَلْنَا لِکلِّ نَبِی عَدُوًّا شَیاطِینَ الْإِنْسِ وَالْجِنِّ» (سوره انعام/آیه۱۱۲) برای هر پیغمبری دشمنی آفریدیم از شیاطین انس و جن؛ و درباره شیطان آمده است که از جن بود: «کان من الجن». (سوره کهف/آیه۵۰)
  3. به چشم دیده نمی شوند: «إِنَّهُ یرَاکمْ هُوَ وَقَبِیلُهُ مِنْ حَیثُ لَا تَرَوْنَهُمْ» (سوره اعراف/آیه۲۷) او و قبیله او شما را می بینند به طوری که شما آنها را نمی بینید.
  4. بر صنایع عجیبه و دقیقه قادرند: «وَمِنَ الْجِنِّ مَنْ یعْمَلُ بَینَ یدَیهِ» (سوره سبا/آیه۱۱) از جنیان بودند کسانی که پیش او کار می کردند. و نیز می فرماید: «قَالَ عِفْرِیتٌ مِنَ الْجِنِّ أَنَا آتِیک بِهِ» (سوره نمل/آیه۳۹) عفریتی از جن گفت من عرش ملکه سبا را برای تو می آورم (یعنی در اندک مدت از یمن به شام).
  5. خداوند جن را برای عبادت آفرید: «وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِیعْبُدُونِ» (سوره ذاریات/آیه۵۶) جن و انس را نیافریدیم مگر برای عبادت.
  6. خداوند تعالی برای آنها پیغمبر فرستاد: «یا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ أَلَمْ یأْتِکمْ رُسُلٌ مِنْکمْ» (سوره انعام/آیه۱۳۰) در سوره جن وصف آمدن جن نزد پیغمبر صلی الله علیه و آله و شنیدن قرآن مذکور است. در میان جنیان هم نیک و بد هست.
  7. جنیان اگر معصیت کنند به دوزخ نیز می روند: «وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ کثِیرًا مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ» (سوره اعراف/آیه۱۷۹) برای دوزخ آفریدیم بسیاری از جن و انس را.
  8. اعراب جاهلیت معتقد به وجود جن بودند: «وَأَنَّهُ کانَ رِجَالٌ مِنَ الْإِنْسِ یعُوذُونَ بِرِجَالٍ مِنَ الْجِنِّ» (سوره جن/آیه۶) مردانی از انس پناه می برند به مردانی از جن. (رسم عرب بود که در بیابان هولناک پناه به جن آن وادی می بردند و به زنهار او درمی آمدند در اشعارشان نیز ذکر جن آمده است.[۴]
  9. از آسمان خبر می گرفتند و پس از نزول قرآن از آن ممنوع گشتند: «وَ أَنَّا کنَّا نَقْعُدُ مِنْها مَقاعِدَ لِلسَّمْعِ فَمَنْ یسْتَمِعِ الْآنَ یجِدْ لَهُ شِهاباً رَصَداً»؛ و ما (پیش از نزول قرآن) در کمین شنیدن سخنان آسمانى و اسرار وحى مى‌نشستیم اما اینک هر که (از اسرار وحى الهى) سخنى بخواهد شنید تیر شهاب در کمینگاه اوست. (سوره جن/آیه ۹)
  10. جنّ یکی از دو موجود پرارزش (ثقلان) روی زمین است، دقت و تأمل در آیه ۳۱ سوره الرحمن این مطلب را روشن‌تر می‌کند: «سَنَفْرُغُ لَکمْ أَیهَا الثَّقَلَانِ»؛ ای گروه جن و انس بزودی به حساب شما خواهیم پرداخت.
  11. مانند انسان‌ها مرگ و میر دارند و گروهی جای گروهی را می‌گیرند. (سوره فصلت/آیه۲۵)
  12. مانند سایر موجودات زنده نر و ماده دارند و این موضوع در آیه ۳۶ سوره یس قابل تأمل و دقت است. آیه می‌گوید: نبات و انسانها نر و ماده دارند و نیز چیزهایی که ما آنها را نمی‌دانیم، نر و ماده دارند و عبارت «وَمِمَّا لَایعْلَمُونَ»؛ جنّ را نیز شامل می‌شود ولی ما کیفیت آن را نمی‌دانیم. همچنین در سوره جن از قول آنها نقل شده که می‌گفتند: مردانی از آدمیان به مردانی از جنّ پناه می‌بردند. (سوره جن/آیه۶) چون قرآن اشاره به مردان جن کرده است، پس حتما زنان جن هم وجود دارند.
  13. روز قیامت محشور می‌شوند: (سوره انعام/آیه۱۲۸)
  14. جنّ از لحاظ رتبه زمانی اولین «ثَقَل» است: «والجانَّ خَلَقْناهُ مِنْ قَبْلُ...» و از لحاظ رتبه مقامی دومین «ثقل» است زیرا انسان اشرف مخلوقات است.

علامه شعرانی پس از نقل تعدادی از این آیات می گوید:

«از این آیات معلوم می شود که جن از سنخ عناصر نیستند وگرنه دیده می شدند، یا جای بر اجسام دیگر تنگ می کردند، بلکه از جنس روح و ملائکه اند، مجرد از عناصر و آتشی که از آن آفریده شدند از سنخ آتش عنصری نیست، چون در یکجا فراهم آیند آنجا را گرم نمی کنند بلکه چون برای بعضی ظاهر شوند شاید به صورت چیزی روشن و آتش در تاریکی پدیدار گردند.

و قوه بی شعور یا موجود بسیار خرد نیستند از سنخ قوه برق و میکروب چون مکلفند و به بهشت یا دوزخ می روند و پیغمبر بر آنها مبعوث می شود، پس عقل دارند و مانند فرشتگان منزه از معاصی نیستند زیرا که شیطان از آنها بود و اگر جنیان منزه بودند هرگز معصیت نمی کردند و نیز مانند فرشتگان همیشه دعوت به خیر نمی کنند چون خداوند در سوره ناس فرمود: «مِن شَرِّ الْوَسْوَاسِ الْخَنَّاسِ»– الی قوله –«مِنَ الْجِنَّةِ وَ النَّاسِ».

و اگر گوئی مجردات ممکن نیست قابل دو حال باشند، گاه صالح شوند و گاه طالح و این گونه قابلیت و تغییر از صفات ماده است چون نوعی انفعال است، گوئیم مسلم نداریم مجردات هیچ نوع منفعل نشوند؛ بعض مجردات مانند نفوس انسان که علاقه به بدن دارند، منفعل می گردند و علومی که در این جهان تحصیل می کنند به حس یا به تفکر نوعی انفعال است و هر چه بی واسطه بدن از عالم غیب بر او الهام می شود نیز انفعال است. ما در این امور تابع شرعیم، با این حال فارابی در بعض رسائل خویش انفعال مجردات و تجدد حالات را برای آنها تصدیق کرده است».[۵]

جن در روایات

طبق برخی روایات، جنیان می‌خورند و می‌آشامند زیرا مانند انسان نیاز به رشد و تولیدمثل دارند و طبیعی است که تغذیه نیز داشته باشند. اما این که از چه چیزهایی تغذیه می‌کنند، از روایات چنین برمی‌آید که آنها از بازمانده غذای انسان و مغز استخوان استفاده می‌کنند. چنانکه «ابن بابویه» نقل کرده است: «گروهی از طایفه جنّ خدمت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله شرفیاب شدند و عرض کردند: ای رسول خدا، چیزی برای خوردن به ما عطا فرما، حضرت هم استخوان و بازمانده غذا به آنها عطا کرد.[۶] و نیز امام صادق علیه‌السلام می‌فرماید: «استخوان و ضایعات، غذای جنیان است».[۷]

جنیان به محضر ائمه علیهم‌السلام می‌آیند و مسائل دینی خود را می‌پرسند. در اصول ‌کافی، بابی تحت عنوان «جنّ در محضر ائمه علیهم‌السلام» وجود دارد.[۸]

علامه مجلسی بیش از سیصد صفحه از جلد ۶۰ بحار الانوار را به احادیث مربوط به جن و کلام برخی عالمان دینی در این موضوع اختصاص داده است.

وجود جن

بحث وجود داشتن یا نداشتن جنّ و چگونگی آن، از قدیم در بین عالمان دینی مردم مطرح بوده است. برخی از عالمان مسلمان، اعتقاد به وجود جنّ را اجماع مذاهب و فرق اسلامی دانسته‌اند و حتی برخی ادعا کرده‌اند که همه پیروان و تصدیق‌کنندگان انبیا نیز به وجود جنّ اعتراف دارند.

ابن حزم اندلسی توضیح داده است که ما جنّ را با چشم نمی‌بینیم و بودن آنها را به ضرورت عقلی در نمی‌یابیم، ولی به ضرورت عقلی امکان وجود آنها هست، زیرا قدرت خدای متعال را نهایتی نیست. از طرفی، چون پیامبران، که خدا به صدق آنان گواهی داده است، از وجود جنّ خبر داده‌اند، پس علم به وجود آنها حاصل می‌شود.

دَمیری اظهار داشته است که درباره وجود جنّ آنقدر حدیث و شعر و خبر وجود دارد که انکار آن به مثابه انکار یک حقیقت متواتر است.

بعض نصاری بر مسلمین ایراد کرده اند در اعتقاد به وجود جنّ، با آنکه در انجیل نیز آمده است که جنیان بسیار در وجود مردی جن زده رسوخ یافته بودند. حضرت عیسی علیه السلام آنها را از بدن آن مرد بیرون آورد و در تن خوکانی چند قرار داد و آنها به حضرت عیسی استغاثه می کردند آن حضرت نپذیرفت.

احکام مربوط به جن

تسخیر جن از راه نامشروع، مانند ریاضت ها و خواندن عزائم (عوذات) مشتمل بر کفر، حرام است. در حرمت آن از راه مشروع همچون خواندن عزائمِ صحیح، اختلاف است.[۹]

پانویس

  1. مفردات، ص‌۲۰۳، «جنّ».
  2. ر.ک: المیزان، ج‌۲۰، ص‌۳۹.
  3. نثر طوبی، علامه شعرانی، ج۱، واژه "جن".
  4. نثر طوبی، علامه شعرانی، واژه "جن".
  5. نثر طوبی، همان.
  6. وسایل الشیعة: ج۱، ص۲۵۲.
  7. همان، ص۲۵۲.
  8. اصول ‌کافی، ج۱، ص۳۹۴.
  9. جواهرالکلام ۲۲/ ۷۹ـ۸۵؛ ایضاح الفوائد ۱/۴۰۵؛ کتاب المکاسب ۱/ ۲۶۲ـ۲۶۷.


منابع

پیوند