سنجش مقاله انجام نشده است

ابی بن کعب: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
 
(یک نسخهٔ میانیِ همین کاربر نمایش داده نشده است)
سطر ۱: سطر ۱:
 
{{خوب}}
 
{{خوب}}
{{مدخل دائرة المعارف|[[دائرة المعارف قرآن کریم]]}}
+
«'''اُبَیّ بن کعْب انصارى'''»، از [[صحابه]] نامدار [[پیامبر اکرم]] (صلى الله علیه وآله) بود که در [[بیعت عقبه|عقبۀ دوم]] با آن حضرت [[بیعت]] نمود. او از معدود کسانى بود که در [[جاهلیت]] نوشتن مى‌دانست و پس از [[هجرت پیامبر اسلام به مدینه|هجرت پیامبر]] به [[مدینه]]، در شمار کاتبان [[وحى]] و نویسندگان نامه‌ها و معاهدات پیامبر قرار گرفت. ابیّ بن کعب همچنین در قرائت و گردآوری و [[تفسیر]] و تعلیم [[قرآن]]، مقام والایی داشت. او پس از [[رحلت پیامبر اسلام|رحلت پیامبر]]، از جمله کسانی بود که در موضوع جانشینی پیامبر، زبان به اعتراض گشودند و به خلافت [[علی بن ابی طالب|حضرت علی]] (علیه‌السلام) متمایل بودند.
  
«'''اُبَیِّ بْنِ كَعْب انصارى'''» در [[جاهليت]] از معدود كسانى بود كه نوشتن مى‌دانست.<ref> الطبقات، ج‌3، ص‌378. </ref>
+
==زندگی‌نامه==
 +
اُبَىّ‌ بن‌ کعب بن قیس بن عُبید بن زید، از قبیله [[خزرج]] و تیرۀ بنی نجار از [[انصار]] بود. [[ابن ندیم]]<ref>الفهرست، ص ۳۰.</ref> برخلاف دیگر منابع، سلسله نسب او را چنین آورده است: «ابّی ابن کعب بن قیس بن ملک بن امرئ القیس». [[عمر بن خطاب|عُمَر]] او را ابوالطفیل، می‌خواند، چون پسری به همین نام داشت، ولی در پاره‌ای از روایات آمده که [[پیامبر اسلام|پیامبر]] (ص) او را با [[کنیه|کنیۀ]] «ابوالمُنذر» می‌خوانده است.<ref>نک‍ : معجم طبرانی، ۱ / ۱۶۵؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب، ۱ / ۶۶.</ref> نیز روایت شده است که رسول اکرم (ص) او را «سید الانصار» لقب داد و هنوز زنده بود که مسلمانان او را «سید المسلمین» خواندند.<ref>مستدرک حاکم نیشابوری، ۳ / ۳۰۲.</ref>
  
از اصحاب پیامبر (ص) و از كاتبان وحی كه در قرائت و گردآوری و تعلیم ''قرآن'' و همچنین در تفسیر و فقه مقام والایی داشت.
+
از زندگی ابیّ پیش از [[اسلام]] اطلاع چندانی نداریم، جز اینکه در [[جاهلیت]]، به روزگارانی که کمتر کسی درمیان عرب نوشتن می‌دانست، اُبیّ کتابت را فرا گرفته بود.<ref>طبقات ابن‌سعد، ۳ / ۴۹۸.</ref>
  
 +
نخستین مطلبی که از او در دوران اسلام می‌دانیم، شرکت در [[بیعت عقبه|بیعت عقبۀ]] دوم با پیامبر (ص) همرا ۷۰ تن از [[انصار]] است. پیامبر (ص) پس از [[هجرت پیامبر اسلام به مدینه|هجرت]]، میان او و سعید بن زید بن عمرو بن نفیل و به قولی میان او و [[طلحة بن عبیدالله]] پیمان [[برادری]] برقرار کرد و از آن پس در غزوات [[غزوه بدر|بدر]] و [[جنگ احد|احد]] و [[جنگ خندق|خندق]] و دیگر مشاهد همراه پیامبر (ص) بود.<ref>همان.</ref> او همچنین در [[سریه|سریه‌ای]] که در آغاز هفتمین ماه از هجرت، به فرماندهی [[حمزة بن عبدالمطلب]] روی داده، شرکت کرد.<ref>واقدی، المغازی، ۱ / ۹.</ref>
  
اُبَىّ‌ بن‌ كَعب بن قیس بن عُبید بن زید، از قبيله [[خزرج]] و تیرۀ بنی نجار از [[انصار]] بود. [[ابن ندیم]]<ref>الفهرست، ص ۳۰.</ref> برخلاف دیگر منابع، سلسله نسب او را چنین آورده است: «ابّی ابن كعب بن قیس بن ملك بن امرئ القیس». [[عمر بن خطاب|عُمَر]] او را ابوالطفیل، می‌خواند، چون پسری به همین نام داشت، ولی در پاره‌ای از روایات آمده كه [[پیامبر اسلام|پیامبر]] (ص) او را با [[کنیه|كنیۀ]] «ابوالمُنذر» می‌خوانده است.<ref>نک‍ : طبرانی، ۱ / ۱۶۵؛ ابن عبدالبر، ۱ / ۶۶.</ref> نیز روایت شده است كه رسول اكرم (ص) او را «سید الانصار» لقب داد و هنوز زنده بود كه مسلمانان او را «سید المسلمین» خواندند.<ref>مستدرک حاكم نیشابوری، ۳ / ۳۰۲.</ref>
+
برپایۀ منابع [[شیعه|شیعی]]، پس از [[رحلت پیامبر اسلام|رحلت پیامبر]] (صلى الله علیه وآله)، ابی بن کعب یکی از ۱۲ تن از [[مهاجرین]] و [[انصار]] بود که در موضوع جانشینی پیامبر (ص) زبان به اعتراض گشودند.<ref>ابن‌بابویه، الخصال، ۲ / ۴۶۱.</ref> و از [[بیعت|بیعت]] با [[ابوبکر]] سرباز زده و به خلافت [[علی بن ابی طالب]] (علیه السلام) متمایل بودند.<ref> تاریخ یعقوبى، ج‌۲، ص‌۱۲۴. </ref> او در مقام احتجاج بر ابوبکر گفت: اى ابوبکر! حقى را که خداوند براى غیر تو قرار داده، انکار مکن و نخستین کسى نباش که رسول خدا را در امر وصىّ و برگزیده‌اش نافرمانى کرده است.<ref> طبرسی، الاحتجاج، ج‌۱، ص‌۱۹۷.</ref>  
  
در تاریخ وفات میان سالهای ۱۹، ۲۲، ۲۹ و۳۳ قمری اقوال مختلف است. شماری از مورخان درگذشت او را به روزگار عمر دانسته‌اند،<ref>نک‍ : مزی، تهذیب الکمال، ۲ / ۲۷۱-۲۷۲.</ref> در حالی كه از برخی مطالب نقل شده از [[حاکم نیشابوری|حاكم نیشابوری]]<ref>مستدرك، ۳ / ۳۰۳.</ref> چنین برمی‌آید كه به هنگام آغاز اعتراض مردم بر [[عثمان بن عفان|عثمان]]، وی زنده بوده و به قولی یك هفته یا ۱۰ روز پیش از كشته شدن عثمان درگذشته است.
+
در روایتی آمده ابیّ در ضمن خطبه‌اى مى‌گوید: روزى پیامبر(صلى الله علیه وآله) درباره وصىّ و جانشین بعد از خود برایم سخن گفت و على(علیه السلام) را هدایتگر هدایت شده، خیرخواه امت، احیا‌کننده [[سنت]] پیامبر، [[امام]] و پیشواى مسلمانان پس از خود معرفى فرمود: «یا اُبّى عَلَیک بِعلىّ فَاِنَّهُ الْهادِىُ الْمَهْدِى، اَلنّاصِحُ لاُِمتى، اَلَْمُحیى لِسُنَّتى وَ هُوَ اِمامُکمْ بَعْدِىْ فَمَنْ رَضِىَ بِذلِک لَقِینى عَلى ما فارَقْتُهُ عَلَیه».<ref>برقی، رجال، ۶۳-۶۶؛ طبرسی، الاحتجاج، ۱ / ۱۵۳- ۱۵۷.</ref> از روایت دیگرى استفاده مى‌شود که پیامبر، آینده امر خلافت پس از خود را و این‌ که چه کسانى آن را قبضه خواهند کرد، به او خبر داده است.<ref> العقدالفرید، ج‌۴، ص‌۲۴۱.</ref>
  
از زندگی او پیش از [[اسلام]] اطلاع چندانی نداریم، جز اینكه در [[جاهلیت]]، به روزگارانی كه كمتر كسی درمیان عرب نوشتن می‌دانست، اُبیّ كتابت را فرا گرفته بود.<ref>طبقات ابن‌سعد، ۳ / ۴۹۸.</ref>  
+
وی در زمان [[عمر بن خطاب|عمر]] اظهار تمایل کرد که کاری بدو سپرده شود، ولی عمر در پاسخ گفت: خوش ندارم که دین تو را آلوده سازد.<ref>طبقات ابن سعد، ۳ / ۴۹۹.</ref> اما با این وجود گفته شده وی همراه عمر به جابیه (قریه‌ای از قرای [[دمشق]]) رفت و او بود که برای مردم [[بیت المقدس|بیت‌المقدس]] صلح نامه نوشت.<ref>ابن‌عساکر، تاریخ دمشق، ۲ / ۵۸۳.</ref>  
  
نخستین مطلبی كه از او در دوران اسلام می‌دانیم، شركت در [[بیعت عقبه|بیعت عقبۀ]] دوم با پیامبر (ص) همرا ۷۰ تن از [[انصار]] است. پیامبر (ص) پس از [[هجرت پیامبر اسلام به مدینه|هجرت]]، میان او و سعید بن زید بن عمرو بن نفیل و به قولی میان او و [[طلحة بن عبیدالله]] پیمان [[برادری]] برقرار كرد و از آن پس در غزوات [[غزوه بدر|بدر]] و [[جنگ احد|احد]] و [[جنگ خندق|خندق]] و دیگر مشاهد همراه پیامبر (ص) بود.<ref>همان.</ref> او همچنین در [[سریه|سریه‌ای]] كه در آغاز هفتمین ماه از هجرت، به فرماندهی [[حمزة بن عبدالمطلب]] روی داده، شركت کرد.<ref>واقدی، المغازی، ۱ / ۹.</ref>  
+
در تاریخ وفات ابی ابن کعب میان سالهای ۱۹، ۲۲، ۲۹ و ۳۳ قمری اختلاف است. شماری از مورخان درگذشت او را به روزگار عمر در ۲۲ ق. دانسته‌اند،<ref>عسقلانی، ابن حجر، الاصابة، ج۱، ص ۱۸۱؛ مزی، تهذیب الکمال، ۲ / ۲۷۱-۲۷۲.</ref> در حالی که از برخی مطالب نقل شده از [[حاکم نیشابوری|حاکم نیشابوری]]<ref>مستدرک، ۳ / ۳۰۳.</ref> چنین برمی‌آید که به هنگام آغاز اعتراض مردم بر [[عثمان بن عفان|عثمان]]، وی زنده بوده و به قولی یک هفته یا ۱۰ روز پیش از کشته شدن عثمان درگذشته است.
  
وی از كاتبان وحی بود (ابن سعد، همانجا؛ ابن قتیبه، ۱ / ۲۶۱). چنانكه حكایت شده، در غیاب علی (ع) و عثمان ابی بن كعب و زید بن ثابت به كتاب وحی می‌پرداختند (طبری، ۲ / ۸۳۶)‌. وی علاوه بر كتابت وحی، دبیری پیامبر (ص) را نیز عهده‌دار بود و در غیاب او، زید بن ثابت این وظیفه را انجام می‌داد (همو، ۱ / ۱۷۸۲). روایت شده است كه ابی نخستین كس بود كه در پایان‌نامه‌ها، به عنوان كاتب نام خود و پدرش(كَتَب فلان بن فلان) ‌را می‌نوشت (ابن اثیر، ۱ / ۵۰). گاه نیز از جانب پیامبر (ص) مأمور می‌شد تا به نو مسلمانان، ازجمله وفد عامر و وفد بنی حنیفه، كه به مدینه می‌آمدند، احكام اسلام و قرآن بیاموزد (نک‍ : ابن‌خلدون، ۲ / ۴۷۵، ۴۷۶).  
+
==جایگاه علمی==
 +
ابی بن کعب از کاتبان [[وحی]] بود. چنانکه حکایت شده، در غیاب [[حضرت علی]] (ع) و [[عثمان]]، ابی بن کعب و [[زید بن ثابت]] به کتابت وحی می‌پرداختند.<ref>تاریخ طبری، ۲ / ۸۳۶.</ref> وی علاوه بر کتابت وحی، دبیری [[پیامبر]] (ص) را نیز عهده‌دار بود و در غیاب او، زید بن ثابت این وظیفه را انجام می‌داد.<ref>همان، ۱ / ۱۷۸۲.</ref> روایت شده است که ابیّ نخستین کسی بود که در پایان‌ نامه‌ها، به عنوان کاتب نام خود و پدرش (کتَب فلان بن فلان) ‌را می‌نوشت.<ref>ابن اثیر، اسدالغابة، ۱ / ۵۰.</ref> گاه نیز از جانب پیامبر (ص) مأمور می‌شد تا به نو مسلمانان، ازجمله وفد عامر و وفد بنی حنیفه، که به [[مدینه]] می‌آمدند، [[احکام شرعی|احکام]] [[اسلام]] و [[قرآن]] بیاموزد.<ref>نک‍ : ابن‌خلدون، العبر، ۲ / ۴۷۵، ۴۷۶. </ref>
  
ابی بن كعب علاوه بر اینكه در دانش قرآنی تبحر داشت، یكی از اصحاب فتوا در میان اصحاب پیامبر (ص) بود و گفته‌اند وی یكی از ۶ نفری است كه دانش پیامبر به آنان رسیده است (بسوی، ۱ / ۴۴۵؛ ابواسحاق، ۲۵-۲۶). پس از درگذشت پیامبر (ص)، برپایۀ منابع شیعی ابی بن كعب یكی از ۱۲ تن از مهاجرین و انصار بود كه در موضوع جانشینی پیامبر (ص) زبان به اعتراض گشودند (ابن‌بابویه، الخصال، ۲ / ۴۶۱). در این مورد از طریق او حدیثی بدین مضمون نقل شده است: ‌«علی بن ابی طالب امامكم بعدی و هو الناصح لأمتی» (برای تفصیل، نک‍ : برقی، ۶۳-۶۶؛ طبرسی، ۱ / ۱۵۳- ۱۵۷).
+
ابی بن کعب علاوه بر اینکه در دانش قرآنی تبحر داشت، یکی از صاحبان [[فتوا]] در میان [[صحابی|اصحاب]] پیامبر (ص) بود و گفته‌اند وی یکی از ۶ نفری است که دانش پیامبر به آنان رسیده است.<ref>بسوی، المعرفة و التاریخ، ۱ / ۴۴۵.</ref>
  
وی در زمان عمر اظهار تمایل كرد كه كاری بدو سپرده شود، ولی عمر در پاسخ گفت: خوش ندارم كه دین تو را آلوده سازد (ابن سعد، ۳ / ۴۹۹). اما می‌دانیم كه وی همراه عمر به جابیه (قریه‌ای از قرای دمشق) رفت و او بود كه برای مردم بیت‌المقدس صلح نامه نوشت (ابن‌عساكر، ۲ / ۵۸۳). همچنین براساس پاره‌ای از روایات كه از زنده بودن او در زمان عثمان حكایت دارد، عثمان برای جمع‌آوری قرآن ۱۲ نفر از مهاجرین و انصار را فرا خواند كه ابی بن كعب یكی از آنان بود (ابن سعد، ۳ / ۵۰۲).
+
ابیّ کعب به عنوان یکی از سابقین [[انصار]] سالیان متمادی در صحبت [[پیامبر]] (ص) بود و چنانکه در روایت آمده است، تمامی [[قرآن]] را بر آن حضرت عرض نمود؛<ref>نک‍ : ابن مهران، المبسوط، ۱۷.</ref> از همان تاریخ نیز به تعلیم قرآن اشتغال ورزید و بنابر حدیثی مشهور، یکی از ۴ تنی است که پیامبر (ص) فرا گرفتن قرآن از آنان را توصیه کرده است.<ref>نک‍ : بخاری، صحیح، ۲ / ۳۰۷، ۳۱۴؛ مسلم، ۴ / ۱۹۱۳-۱۹۱۴ .</ref> در حدیثی دیگر که به بیان فضایل تنی چند از [[صحابه]] پرداخته است، ابی بن کعب آگاه‌ترین فرد امت به قرائت دانسته شده است «أقرء امّتی لکتاب الله».<ref>سنن ترمذی، ۵ / ۶۶۵؛ ابن سعد، ۳ / ۴۹۹.</ref>
  
ابی بن كعب از رسول اكرم (ص) احادیثی روایت كرده است كه شعاری از آنها را صاحبان صحاح ششگانه در آثار خود آورده‌اند. بنابر شمارش نَووَی احادیث منقول از ابی در كتب معتبر، ۱۶۴ حدیث است كه از آن میان ۳ حدیث محل اتفاق بخاری و مسلم، ۳ حدیث از منفردات بخاری و ۷ حدیث از منفردات مسلم است (نووی، ۱(۱) / ۱۰۹). احمد بن حنبل (۵ / ۱۱۳-۱۴۴) احادیث فراوانی را از او به نقل از ابوایوب انصاری، عبادة بن صامت، ابوهریره، رافع بن رفاعه، ‌جابر بن حیان عبدالله، سهل بن سعد، عبدالله بن عمرو بن عاص، عبدالله بن عباس، انس بن مالك، عبدالرحمان بن اَبْزی، سلیمان بن صُرَد، ‌عبدالرحمان بن اسود، سُوَید بن غفله، عبدالرحمان بن ابی لیلی، زِرّ بن حُبیش، ابوعثمان نَهْدی، ‌ابوالعالیۀ ریاحی، طفیل و محمد، پسران ابی بن كعب و از عده‌ای دیگر، ‌در مسند خود آورده است‌ (برای فهرستی از راویان وی، نک‍ : مزی، تهذیب، ۲ / ۲۶۳-۲۶۴، ‌نیز برای بررسی احادیث او، نک‍ : همو،‌ تحفة الاشراف، ۱ / ۱۱-۴۰). احادیث منقول از ابی بن كعب از حیث موضوع مسائلی مربوط به فقه، تفسیر، سیره و زهد و اخلاق را در بر می‌گیرد.
+
ابی بن کعب پس از [[رحلت پیامبر اسلام|رحلت پیامبر]] (ص) نیز همواره به تعلیم قرآن در [[مدینه]] اشتغال داشت و جمعی از مشاهیر چون [[ابن عباس]]، [[ابوهریره|ابوهریره]] و عبدالله بن سائب از صحابه و عبدالله بن عیاش بن ابی ربیعه، ابوعبدالرحمن سلمی و ابوالعالیۀ ریاحی از [[تابعین]] از وی قرائت آموختند.<ref>ابن جزری، غایة النهایة، ۱ / ۳۱.</ref> از برخی روایات کهن برمی‌آید که سابقۀ رواج قرائت ابیّ به دورۀ پیش از تدوین مصحف عثمانی بازمی‌گردد و این قرائت در آن دوره یکی از چند قرائت متداول بوده است. در عهد عمر، برپایۀ گزارشهای رسیده، گاه قرائت او مورد مخالفت عمر واقع شده است.<ref>ابن ابی داوود، المصاحف، ۳۲، ۱۵۵- ۱۵۶.</ref>
  
== اُبّی بن كعب و علوم قرآنی ==
+
پس از تدوین مصحف عثمانی که ابی بن کعب خود یکی از دست اندرکاران آن بود، قرائت ابیّ همچنان مورد توجه قرار داشت و نسل به نسل به آیندگان منتقل گردید و پایۀ ‌اصلی [[قراءات قرآن|قرائاتی]] قرار گرفت که در سده‌های بعد به عنوان قرائات معتبر شناخته می‌شد. از میان [[قراء سبعه|قرائات سبع]]، قرائات حجازی نافع و ابن کثیر و قرائت بصری ابوعمرو بن علاء‌ که صبغه‌ای [[حجاز|حجازی]] داشت، تا حد زیادی از قرائت ابیّ ریشه گرفته است، به گونه‌ای که می‌توان قرائت ابی بن کعب و پس از او زید بن ثابت را بنیان اصلی قرائت حجازی تلقی کرد. در قرائات کوفی نیز تأثیر ابی بن کعب بر [[قرائت حفص از عاصم|قرائت عاصم]] و کسائی قابل ملاحظه است.<ref>ابن‌مهران، المبسوط، ۱۷، ۲۵، ۲۷.</ref> شاید از همین روست که ابن جزری‌، ابی بن کعب را علی الاطلاق برجسته‌ترین قاری این امت دانسته است.  
ابی به عنوان یكی از سابقین انصار سالیان متمادی در صحبت پیامبر (ص) بود و چنانكه در روایت آمده است، تمامی قرآن را بر آن حضرت عرض نمود (نک‍ : ابن مهران، ۱۷؛ «المبانی»، ۶۴)؛ از همان تاریخ نیز به تعلیم قرآن اشتغال ورزید و بنابر حدیثی مشهور، یكی از ۴ تنی است كه پیامبر (ص) فرا گرفتن قرآن از آنان را توصیه كرده است (نک‍ : بخاری، صحیح، ۲ / ۳۰۷، ۳۱۴؛ مسلم، ۴ / ۱۹۱۳-۱۹۱۴). در حدیثی دیگر كه به بیان فضایل تنی چند از صحابه پرداخته است. ابی بن كعب آگاه‌ترین فرد امت به قرائت دانسته شده است (ترمذی، ۵ / ۶۶۵؛ ابن سعد، ۳ / ۴۹۹؛ «اقرء امتی لكتاب الله»).  
 
  
ابی بن كعب پس از رحلت پیامبر (ص) نیز همواره به تعلیم قرآن در مدینه اشتغال داشت و جمعی از مشاهیر چون ابن عباس، ابوهریره و عبدالله بن سائب از صحابه و عبدالله بن عیاش بن ابی ربیعه، ابوعبدالرحمن سلمی و ابوالعالیۀ ریاحی از تابعین از وی قرائت آموختند (نک‍ : ابن جزری، ۱ / ۳۱). از برخی روایات كهن برمی‌آید كه سابقۀ رواج قرائت ابی به دورۀ پیش از تدوین مصحف عثمانی بازمی‌گردد و این قرائت در آن دوره یكی از چند قرائت متداول بوده است (نک‍ : ابن ابی داوود، ۲۳-۲۴؛ «المبانی»، ۴۴-۴۵). در عهد عمر، برپایۀ گزارشهای رسیده، گاه قرائت او مورد مخالفت عمر واقع شده است (نک‍ : ابن ابی داوود، ۳۲، ۱۵۵- ۱۵۶).
+
با توجه به آنچه گفته شد، طبیعی است که نباید قرائت ابیّ را قرائتی فراموش شده دانست. چرا که شالودۀ شماری از قرائات جاودانی است، ولی این قرائت بدون آمیختگی با قرائات دیگر و به گونه‌ای مستقل حتی در سده‌های نخستین چندان مضبوط نبوده است. به طوری که در منابع سده‌های ۲-۴ ق. تنها قرائاتی پراکنده منسوب به وی در منابع مختلف دیده می‌شود.<ref>ابن مهران، المبسوط، ۲۳۴.</ref>
  
پس از تدوین مصحف عثمانی كه ابی بن كعب خود یكی از دست اندركاران آن بود، قرائت ابی همچنان مورد توجه قرار داشت و نسل به نسل به آیندگان منتقل گردید و پایۀ ‌اصلی قرائاتی قرار گرفت كه در سده‌های بعد به عنوان قرائاتی معتبر شناخته می‌شد. از میان قرائات سبع، قرائات حجازی نافع و ابن كثیر و قرائت بصری ابوعمرو بن علاء‌كه صبغه‌ای حجازی داشت، تا حد زیادی از قرائت ابی ریشه گرفته است، به گونه‌ای كه می‌توان قرائت ابی بن كعب و پس از او زید بن ثابت را بنیان اصلی قرائت حجازی تلقی كرد. در قرائات كوفی نیز تأثیر ابی بن كعب بر قرائت عاصم و كسائی قابل ملاحظه است (نک‍ : ابن‌مجاهد، ۵۵، ۸۴؛ ابن‌مهران، ۱۷، ۲۵-۲۷، ۲۹، ۳۴، ۷۳؛ ابوعمرو دانی، ۸- ۹). شاید از همین روست كه ابن جزری‌ (همانجا)، ابی بن كعب را علی الاطلاق برجسته‌ترین قاری این امت دانسته است.  
+
گاه برخی از منابع [[امامیه]] قرائت ابی بن کعب را در تأیید نظرهای اعتقادی یا فقهی خود مورد استناد قرار داده‌اند<ref>نک‍ : ابن‌بابویه، عیون، ۱ / ۱۸۱؛ طوسی، التبیان، ۳ / ۱۶۶.</ref> و فراتر از آن، در روایتی به نقل از [[امام صادق]] (ع) تصریح شده که قرائت ابی بن کعب، قرائت مورد تأیید [[اهل بیت]] (ع) بوده است.<ref>نک‍ : کلینی، کافی، ۲ / ۶۳۴.</ref>
  
با توجه به آنچه گفته شد، طبیعی است كه نباید قرائت ابی را قرائتی فراموش شده دانست. چرا كه شالودۀ شماری از قرائات جاودانی است، ولی این قرائت بدون آمیختگی با قرائات دیگر و به گونه‌ای مستقل حتی در سده‌های نخستین چندان مضبوط نبوده است. به طوری كه در منابع سده‌های ۲-۴ تنها قرائاتی پراكنده منسوب به وی در منابع مختلف دیده می‌شود (نک‍ : فراء، ۱-۲۶، جم‍‌ ؛ ابوداوود، ۴ / ۳۳، ۳۴؛ ترمذی، ۵ / ۱۸۸؛ ابن ابی داوود، ۵۳، جم‍‌ ؛ نحاس، ۴ / ۳۲۷، ۳۳۶، جم‍‌ ؛ ابن‌خالویه، فهرست، ۱۸۶؛ ابن مهران، ۲۳۴).
+
بر پایۀ منابع روایی، ابی بن کعب یکی از ۴ تن صحابی [[انصار|انصاری]] پیامبر (ص) بود که در زمان حیات آن حضرت به گردآوری مصحف پرداختند.<ref>بخاری، صحیح، ۲ / ۳۱۴.</ref> ابوالعالیه روایت کرده است که [[ابوبکر|ابوبکر]] جمعی از کاتبان را گردآورد و ابی بن کعب [[قرآن]] را بر آنان املا می‌کرد و بدین ترتیب مصحفی فراهم آمد.<ref>نک‍ : ابن ابی داوود، المصاحف، ۹. </ref>
  
گاه برخی از منابع امامیه قرائت ابی بن كعب را در تأیید نظرهای اعتقادی یا فقهی خود مورد استناد قرار داده‌اند (مثلاً نک‍ : ابن‌بابویه، عیون، ۱ / ۱۸۱، در فضایل اهل بیت (ع)؛ طوسی، ۳ / ۱۶۶، دربارۀ متعه) و فراتر از آن، در روایتی به نقل از امام صادق (ع) تصریح شده كه قرائت ابی بن كعب قرائت مورد تأیید اهل بیت (ع) بوده است (نک‍ : كلینی، ۲ / ۶۳۴).
+
در زمان [[عثمان]] به هنگام گردآوری و تدوین مصحف عثمانی، ابی بن کعب و زید بن ثابت برجسته‌ترین اعضای هیأت ۱۲ نفری دست‌اندرکار این تدوین بودند.<ref>طبقات، ابن سعد، ۳ / ۵۰۲.</ref> با وجود نقش اساسی ابی در تدوین مصحف عثمانی، در سده‌های نخستین، گاه نسخه‌هایی با عنوان «مصحف ابی بن کعب» یافت می‌شده که با مصحف عثمانی تفاوتهایی داشته است. در یکی از قدیم‌ترین گزارشها آمده است که گروهی از عراقیان به نزد محمد فرزند ابیّ آمده، از او مصحف پدرش را طلب کردند و محمد بدون انکار وجود چنین مصحفی اظهار داشت که عثمان آن را گرفته است.<ref>همان، ۲۵.</ref>
  
بر پایۀ منابع روایی، ابی بن كعب یكی از ۴ تن صحابی انصاری پیامبر (ص) بود كه در زمان حیات آن حضرت به گردآوری مصحف پرداختند (نک‍ : بخاری، صحیح، ۲ / ۳۱۴؛ مسلم، ۲ / ۱۹۱۴- ۱۹۱۵). ابوالعالیه روایت كرده است كه ابوبكر جمعی از كاتبان را گردآورد و ابی بن كعب قرآن را بر آنان املا می‌كرد و بدین ترتیب مصحفی فراهم آمد (نک‍ : ابن ابی داوود، ۹). در زمان عثمان به هنگام گردآوری و تدوین مصحف عثمانی، ابی بن كعب و زید بن ثابت برجسته‌ترین اعضای هیأت ۱۲ نفری دست‌اندركار این تدوین بودند (همو، ۲۶). با وجود نقش اساسی ابی در تدوین مصحف عثمانی، در سده‌های نخستین گاه نسخه‌هایی با عنوان «مصحف ابی بن كعب» یافت می‌شده كه با مصحف عثمانی تفاوتهایی داشته است. در یكی از قدیم‌ترین گزارشها آمده است كه گروهی از عراقیان به نزد محمد فرزند ابی آمده، از او مصحف پدرش را طلب كردند و محمد بدون انكار وجود چنین مصحفی اظهار داشت كه عثمان آن را گرفته است (همو، ۲۵). در نیمه دوم سدۀ نخست هجری محمد بن كعب قرظی نسخه‌ای از «مصحف ابی»را دیده بوده كه تفاوت قابل ملاحظه‌ای با مصحف عثمانی نداشته است («المبانی»، ۴۷). در سدۀ بعد نیز حماد بن زید بصری نسخه‌ای از «مصحف ابی» را در اختیار داشته و دو مورد نقل او از مصحف یاد شده را ابن ابی داوود (ص ۵۳) نقل كرده است. در سدۀ ۳ ق یكی از دوستان فضل بن شاذان رازی در قریه‌ای نزدیك بصره در كتابخانۀ شخصی محمد بن عبدالملك انصاری نسخه‌ای از «مصحف ابی» را دیده و ترتیب سوره‌ها در آن مصحف را به تفصیل بیان كرده است (ابن ندیم، ۲۹-۳۰).
+
در نیمه دوم سدۀ نخست هجری محمد بن کعب قرظی نسخه‌ای از «مصحف ابیّ» را دیده بوده که تفاوت قابل ملاحظه‌ای با مصحف عثمانی نداشته است. در سدۀ بعد نیز حماد بن زید بصری نسخه‌ای از «مصحف ابی» را در اختیار داشته و دو مورد نقل او از مصحف یاد شده را ابن ابی داوود نقل کرده است. در سدۀ ۳ ق. یکی از دوستان [[فضل بن شاذان|فضل بن شاذان رازی]] در قریه‌ای نزدیک [[بصره]] در کتابخانۀ شخصی محمد بن عبدالملک انصاری نسخه‌ای از «مصحف ابیّ» را دیده و [[ترتیب نزول سوره ها|ترتیب سوره‌ها]] در آن مصحف را به تفصیل بیان کرده است.<ref>ابن ندیم، فهرست، ۲۹-۳۰.</ref>
  
در سدۀ ۴ ق نیز ابن اشتۀ اصفهانی در المصاحف به بیان ترتیب سوره‌ها، در «مصحف ابی» پرداخته است (نک‍ : سیوطی، ۱ / ۲۲۲-۲۲۳) و در همین قرن محمد بن هیصم آورده كه یكی از شیوخ وی نسخه‌ای از «مصحف ابی» را مشاهده كرده و تفاوتهایی بین آن و مصحف عثمانی در برخی مواضع دیده بوده است («المبانی»، همانجا). باوجود مواردی كه یاد شد، میزان رواج مصاحف غیر رسمی به نام ابی بن كعب به هیچ روی با رواج «مصحف ابن مسعود» برابری نمی‌كند و شاید موضع مثبت ابی در قبال تدوین مصحف عثمانی و موضع مخالف ابن مسعود دست كم در پاره‌ای از روایات از عوامل اساسی این تفاوت بوده باشد.
+
در سدۀ ۴ ق. نیز ابن اشتۀ اصفهانی در «المصاحف» به بیان ترتیب سوره‌ها، در «مصحف ابیّ» پرداخته است<ref>نک‍ : سیوطی، الاتقان، ۱ / ۲۲۲-۲۲۳.</ref> و در همین قرن محمد بن هیصم آورده که یکی از شیوخ وی نسخه‌ای از «مصحف ابیّ» را مشاهده کرده و تفاوتهایی بین آن و مصحف عثمانی در برخی مواضع دیده بوده است. باوجود مواردی که یاد شد، میزان رواج مصاحف غیر رسمی به نام ابی بن کعب به هیچ روی با رواج «مصحف [[ابن مسعود]]» برابری نمی‌کند و شاید موضع مثبت ابیّ در قبال تدوین مصحف عثمانی و موضع مخالف ابن مسعود - دست کم در پاره‌ای از روایات - از عوامل اساسی این تفاوت بوده باشد.
  
گفتنی است كه در آثار مختلف تفسیری از جمله مجمع البیان طبرسی و كشف الاسرار میبدی روایاتی در فضلیت سوره‌های مختلف قرآن به نقل از ابی بن كعب وارد شده است كه شاید با نسخۀ منسوب به ابی بن كعب در موضوع «فضائل القرآن» كه ابن ندیم (ص ۳۹) از آن یاد كرده، بی‌ارتباط نباشد. نسخه‌ای ظاهراً كامل از این متن به روایت ابوامامه از ابی بن كعب در ضمن كتاب «المبانی» (ص ۶۴-۷۴) به چاپ رسیده كه در سلسلۀ اسناد آن نام ابو احمد محمد بن احمد بن غطریف جرجانی (د ۳۷۷ ق) به چشم می‌خورد. همچنین نسخه‌ای بزرگ در تفسیر قرآن به روایت ابوجعفر رازی از ربیع بن انس از ابوالعالیه از ابی بن كعب در سده‌های نخستین متداول بوده و مورد استفادۀ طبری در تفسیر، ابن ابی حاتم در تفسیر، احمد بن حنبل در مسند و حاكم نیشابوری در مستدرك قرار گرفته است (نک‍ : سیوطی، ۴ / ۲۴۰؛ قس: هورست، 299).
+
گفتنی است که در آثار مختلف [[تفسیر قرآن|تفسیری]] از جمله [[مجمع البیان]] [[طبرسی]] و [[کشف الاسرار و عدة الابرار (کتاب)|کشف الاسرار]] میبدی، روایاتی در فضلیت [[سوره|سوره‌های]] مختلف قرآن به نقل از ابی بن کعب وارد شده است که شاید با نسخۀ منسوب به ابی بن کعب در موضوع «فضائل القرآن» که [[ابن ندیم]] از آن یاد کرده، بی‌ارتباط نباشد. نسخه‌ای ظاهراً کامل از این متن به روایت ابوامامه از ابی بن کعب در ضمن کتاب «المبانی» به چاپ رسیده که در سلسلۀ اسناد آن نام ابو احمد محمد بن احمد بن غطریف جرجانی (م، ۳۷۷ ق) به چشم می‌خورد. همچنین نسخه‌ای بزرگ در تفسیر قرآن به روایت ابوجعفر رازی از ربیع بن انس از ابوالعالیه از ابی بن کعب در سده‌های نخستین متداول بوده و مورد استفادۀ [[محمد بن جریر طبری|طبری]] در [[تفسیر طبری (کتاب)|تفسیر]]، ابن ابی حاتم در تفسیر، [[احمد بن حنبل]] در مسند و [[حاکم نیشابوری|حاکم نیشابوری]] در [[مستدرک حاکم نیشابوری (کتاب)|مستدرک]] قرار گرفته است.<ref>نک‍ : سیوطی، الاتقان، ۴ / ۲۴۰.</ref>
 
 
==ابی بن کعب در کنار پیامبر==
 
 
 
در «[[بیعت عقبه]]» حضور داشت و پس از هجرت [[پیامبر اکرم]](صلى الله عليه وآله)، او در شمار كاتبان وحى، نويسندگان نامه‌ها و معاهدات پيامبر قرار گرفت<ref> يعقوبى، ج‌2، ص‌80; الاستيعاب، ج‌1، ص‌164. </ref> و برخى از نامه‌هاى رسيده به رسول خدا را براى حضرت مى‌خواند.
 
 
 
او، در نخستين سريّه پس از هجرت، به فرماندهى [[حمزه]] شركت داشت<ref> المغازی، ج‌1، ص‌9. </ref> و در ديگر غزوات نيز با پيامبر همراه بود. 
 
 
 
==ابی بن کعب یاور ولایت==
 
 
 
پس از رحلت [[رسول خدا]](صلى الله عليه وآله) «ابی ابن کعب» در شمار [[صحابه|صحابيان]] بزرگى قرار داشت كه از بيعت با [[ابوبکر]] سرباز زده و به خلافت [[علی بن ابی طالب]]  (علیه السلام) متمايل بودند.<ref> يعقوبى، ج‌2، ص‌124. </ref>
 
 
 
او در مقام احتجاج بر ابوبكر گفت: اى ابوبكر! حقى را كه خداوند براى غير تو قرار داده، انكار مكن و نخستين كسى نباش كه رسول خدا را در امر وصىّ و برگزيده‌اش نافرمانى كرده، و از امر او سر مى‌ پيچد.<ref> الاحتجاج، ج‌1، ص‌197.</ref>
 
 
 
برابر برخى روايات [[شيعه]]، اُبىّ در ضمن خطبه‌اى مى‌گويد: روزى پيامبر(صلى الله عليه وآله) درباره وصىّ و جانشين بعد از خود برايم سخن گفت و على(عليه السلام)را هدايتگر هدايت شده، خيرخواه امت، احيا‌كننده [[سنت]] پيامبر(صلى الله عليه وآله)، [[امام]] و پيشواى مسلمانان پس از خود معرفى فرمود: «يا اُبّى عَلَيْكَ بِعلىّ فَاِنَّهُ الْهادِىُ الْمَهْدِى، اَلنّاصِحُ لاُِمتى، اَلَْمُحيى لِسُنَّتى وَ هُوَ اِمامُكُمْ بَعْدِىْ فَمَنْ رَضِىَ بِذلِكَ لَقِينى عَلى ما فارَقْتُهُ عَلَيه».<ref> الاحتجاج، ج‌1، ص‌197 و 303.</ref>
 
 
 
از روايتى استفاده مى‌شود كه پيامبر، آينده امر خلافت پس از خود را و اين‌ كه چه كسانى آن را قبضه خواهند كرد، به او خبر داده است.<ref> العقدالفريد، ج‌4، ص‌241.</ref>
 
 
 
==ابی بن کعب در خدمت قرآن==
 
 
«اُبىّ» در نوشتن و جمع‌آورى، قرائت، تعليم، [[تفسیر]]، و فقه قرآن، داراى مقام والايى بوده است. انس‌ بن‌ مالك و قرظى، او را از 4 يا 5 نفرى دانسته‌اند كه [[قرآن کریم]] را در زمان رسول‌ خدا(صلى الله عليه وآله)گردآوردند. بنابه نقلى، او يكى از 12 نفرى است كه [[عثمان]] آنان را براى جمع‌آورى قرآن تعيين كرد.<ref> الطبقات، ج‌3، ص‌381 و272. </ref>
 
 
 
برپايه روايتى، گروهى كه مأمور جمع قرآن بودند، از روى مصحف اُبىّ و با املاى خود او نوشته‌اند<ref> المصاحف، ص‌38. </ref> كه به روايت ابن‌ نديم، مصحف وى با ديگر مصاحف، اندكى اختلاف داشته است.
 
 
 
وى، از قرّاء مشهور زمان رسول خدا بوده و براساس روايتى، حضرت او را آگاه‌ترين فرد امت به قرائت دانسته <ref> الطبقات، ج‌3، ص‌379; صحيح مسلم، ج‌8، ص‌348. </ref> و به او فرموده است: خداوند امر كرده كه بر تو قرآن بخوانم. اُبىّ از اين سخن كه خود را مورد عنايت خاصّ پروردگار ديد، متأثر و اشك شوق از ديدگانش جارى شد و پيامبر اين آيه را تلاوت فرمود: {{متن قرآن|«قُل بِفَضلِ اللّهِ و بِرَحمَتِهِ فَبِذلِكَ فَليَفرَحوا هُوَ خَيرٌ مِمّا يَجمَعون»}} «بگو به فضل و رحمت خدا بايد خوشحال شوند كه اين از [تمام] آن‌چه گردآورده‌اند، بهتر است». <ref> اسدالغابه، ج1، ص169; الاستيعاب، ج1، ص‌162. </ref>([[سوره يونس]]/ 58)
 
 
 
ذهبى، عدّه‌اى از قاريان صدر اوّل، از‌جمله [[ابن‌عباس]] و عبدالله‌ بن سائب را در قرائت، شاگردان اُبىّ مى‌داند. شايد بدين جهت، برخى او را «سيّدالقرّاء» خوانده‌اند.از روايتى از [[امام صادق]] (علیه السلام) نيز استفاده مى‌شود كه قرائت او مورد تأييد آن حضرت بوده است. <ref> الكافى، ج‌2، ص‌597. </ref>
 
 
 
تاريخ وفات «ابی ابن کعب» را سال 22‌ يا‌ 30 هجرى دانسته اند.<ref> الاستيعاب، ج‌1، ص‌164; اُسدالغابه، ج‌1، ص‌171. </ref>  
 
  
 +
ابی بن کعب همچنین از [[رسول اکرم]] (ص) [[حدیث|احادیثی]] روایت کرده است که شماری از آنها را صاحبان [[صحاح سته]] در آثار خود آورده‌اند. بنابر شمارش نَووَی، احادیث منقول از ابی در کتب معتبر، ۱۶۴ حدیث است. [[احمد بن حنبل]] احادیث فراوانی را از او به نقل از [[ابو ایوب انصاری]]، [[عبادة بن صامت]]، [[ابوهریره]]، رافع بن رفاعه، ‌جابر بن حیان عبدالله، [[سهل بن سعد]]، عبدالله بن [[عمرو بن عاص]]، [[عبدالله بن عباس]]، [[انس بن مالک]]، عبدالرحمان بن اَبْزی، [[سلیمان بن صرد خزاعی|سلیمان بن صُرَد]]، ‌عبدالرحمان بن اسود، سُوَید بن غفله، [[ابن ابی لیلی|عبدالرحمان بن ابی لیلی]]، زِرّ بن حُبیش، ابوعثمان نَهْدی، ‌ابوالعالیۀ ریاحی، طفیل و محمد پسران ابی بن کعب و از عده‌ای دیگر، ‌در [[مسند احمد بن حنبل (کتاب)|مسند]] خود آورده است‌.<ref>مسند احمد، ۵ / ۱۱۳-۱۴۴.</ref> احادیث منقول از ابی بن کعب از حیث موضوع، مسائلی مربوط به [[فقه]]، [[تفسیر]]، سیره و [[زهد]] و [[اخلاق]] را در بر می‌گیرد.
 
==پانویس==
 
==پانویس==
 
<references />
 
<references />
 
 
==منابع==
 
==منابع==
محمد خراسانى، [http://www.maarefquran.com/Files/viewdmaarefBooks.php?bookId=2 دائرة المعارف قرآن كريم - جلد دوم].
+
*[https://www.cgie.org.ir/fa/article/225151/%D8%A7%D8%A8%DB%8C-%D8%A8%D9%86-%DA%A9%D8%B9%D8%A8 "ابی ابن کعب"، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی].
 
+
*[http://www.maarefquran.com/Files/viewdmaarefBooks.php?bookId=2 دائرةالمعارف قرآن كريم، محمد خراسانى، جلد دوم].
 
{{سنجش کیفی
 
{{سنجش کیفی
 
|سنجش=نشده
 
|سنجش=نشده
سطر ۸۵: سطر ۵۹:
 
|سیر منطقی=
 
|سیر منطقی=
 
}}
 
}}
 
+
[[رده:اصحاب پیامبر]][[رده:علمای قرن اول]]
[[رده:کاتبان وحی]]
+
[[رده:کاتبان وحی]][[رده:مفسرین قرآن]][[رده:راویان حدیث]]
[[رده:اصحاب پیامبر]]
 

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۴ اوت ۲۰۲۳، ساعت ۰۸:۳۲

«اُبَیّ بن کعْب انصارى»، از صحابه نامدار پیامبر اکرم (صلى الله علیه وآله) بود که در عقبۀ دوم با آن حضرت بیعت نمود. او از معدود کسانى بود که در جاهلیت نوشتن مى‌دانست و پس از هجرت پیامبر به مدینه، در شمار کاتبان وحى و نویسندگان نامه‌ها و معاهدات پیامبر قرار گرفت. ابیّ بن کعب همچنین در قرائت و گردآوری و تفسیر و تعلیم قرآن، مقام والایی داشت. او پس از رحلت پیامبر، از جمله کسانی بود که در موضوع جانشینی پیامبر، زبان به اعتراض گشودند و به خلافت حضرت علی (علیه‌السلام) متمایل بودند.

زندگی‌نامه

اُبَىّ‌ بن‌ کعب بن قیس بن عُبید بن زید، از قبیله خزرج و تیرۀ بنی نجار از انصار بود. ابن ندیم[۱] برخلاف دیگر منابع، سلسله نسب او را چنین آورده است: «ابّی ابن کعب بن قیس بن ملک بن امرئ القیس». عُمَر او را ابوالطفیل، می‌خواند، چون پسری به همین نام داشت، ولی در پاره‌ای از روایات آمده که پیامبر (ص) او را با کنیۀ «ابوالمُنذر» می‌خوانده است.[۲] نیز روایت شده است که رسول اکرم (ص) او را «سید الانصار» لقب داد و هنوز زنده بود که مسلمانان او را «سید المسلمین» خواندند.[۳]

از زندگی ابیّ پیش از اسلام اطلاع چندانی نداریم، جز اینکه در جاهلیت، به روزگارانی که کمتر کسی درمیان عرب نوشتن می‌دانست، اُبیّ کتابت را فرا گرفته بود.[۴]

نخستین مطلبی که از او در دوران اسلام می‌دانیم، شرکت در بیعت عقبۀ دوم با پیامبر (ص) همرا ۷۰ تن از انصار است. پیامبر (ص) پس از هجرت، میان او و سعید بن زید بن عمرو بن نفیل و به قولی میان او و طلحة بن عبیدالله پیمان برادری برقرار کرد و از آن پس در غزوات بدر و احد و خندق و دیگر مشاهد همراه پیامبر (ص) بود.[۵] او همچنین در سریه‌ای که در آغاز هفتمین ماه از هجرت، به فرماندهی حمزة بن عبدالمطلب روی داده، شرکت کرد.[۶]

برپایۀ منابع شیعی، پس از رحلت پیامبر (صلى الله علیه وآله)، ابی بن کعب یکی از ۱۲ تن از مهاجرین و انصار بود که در موضوع جانشینی پیامبر (ص) زبان به اعتراض گشودند.[۷] و از بیعت با ابوبکر سرباز زده و به خلافت علی بن ابی طالب (علیه السلام) متمایل بودند.[۸] او در مقام احتجاج بر ابوبکر گفت: اى ابوبکر! حقى را که خداوند براى غیر تو قرار داده، انکار مکن و نخستین کسى نباش که رسول خدا را در امر وصىّ و برگزیده‌اش نافرمانى کرده است.[۹]

در روایتی آمده ابیّ در ضمن خطبه‌اى مى‌گوید: روزى پیامبر(صلى الله علیه وآله) درباره وصىّ و جانشین بعد از خود برایم سخن گفت و على(علیه السلام) را هدایتگر هدایت شده، خیرخواه امت، احیا‌کننده سنت پیامبر، امام و پیشواى مسلمانان پس از خود معرفى فرمود: «یا اُبّى عَلَیک بِعلىّ فَاِنَّهُ الْهادِىُ الْمَهْدِى، اَلنّاصِحُ لاُِمتى، اَلَْمُحیى لِسُنَّتى وَ هُوَ اِمامُکمْ بَعْدِىْ فَمَنْ رَضِىَ بِذلِک لَقِینى عَلى ما فارَقْتُهُ عَلَیه».[۱۰] از روایت دیگرى استفاده مى‌شود که پیامبر، آینده امر خلافت پس از خود را و این‌ که چه کسانى آن را قبضه خواهند کرد، به او خبر داده است.[۱۱]

وی در زمان عمر اظهار تمایل کرد که کاری بدو سپرده شود، ولی عمر در پاسخ گفت: خوش ندارم که دین تو را آلوده سازد.[۱۲] اما با این وجود گفته شده وی همراه عمر به جابیه (قریه‌ای از قرای دمشق) رفت و او بود که برای مردم بیت‌المقدس صلح نامه نوشت.[۱۳]

در تاریخ وفات ابی ابن کعب میان سالهای ۱۹، ۲۲، ۲۹ و ۳۳ قمری اختلاف است. شماری از مورخان درگذشت او را به روزگار عمر در ۲۲ ق. دانسته‌اند،[۱۴] در حالی که از برخی مطالب نقل شده از حاکم نیشابوری[۱۵] چنین برمی‌آید که به هنگام آغاز اعتراض مردم بر عثمان، وی زنده بوده و به قولی یک هفته یا ۱۰ روز پیش از کشته شدن عثمان درگذشته است.

جایگاه علمی

ابی بن کعب از کاتبان وحی بود. چنانکه حکایت شده، در غیاب حضرت علی (ع) و عثمان، ابی بن کعب و زید بن ثابت به کتابت وحی می‌پرداختند.[۱۶] وی علاوه بر کتابت وحی، دبیری پیامبر (ص) را نیز عهده‌دار بود و در غیاب او، زید بن ثابت این وظیفه را انجام می‌داد.[۱۷] روایت شده است که ابیّ نخستین کسی بود که در پایان‌ نامه‌ها، به عنوان کاتب نام خود و پدرش (کتَب فلان بن فلان) ‌را می‌نوشت.[۱۸] گاه نیز از جانب پیامبر (ص) مأمور می‌شد تا به نو مسلمانان، ازجمله وفد عامر و وفد بنی حنیفه، که به مدینه می‌آمدند، احکام اسلام و قرآن بیاموزد.[۱۹]

ابی بن کعب علاوه بر اینکه در دانش قرآنی تبحر داشت، یکی از صاحبان فتوا در میان اصحاب پیامبر (ص) بود و گفته‌اند وی یکی از ۶ نفری است که دانش پیامبر به آنان رسیده است.[۲۰]

ابیّ کعب به عنوان یکی از سابقین انصار سالیان متمادی در صحبت پیامبر (ص) بود و چنانکه در روایت آمده است، تمامی قرآن را بر آن حضرت عرض نمود؛[۲۱] از همان تاریخ نیز به تعلیم قرآن اشتغال ورزید و بنابر حدیثی مشهور، یکی از ۴ تنی است که پیامبر (ص) فرا گرفتن قرآن از آنان را توصیه کرده است.[۲۲] در حدیثی دیگر که به بیان فضایل تنی چند از صحابه پرداخته است، ابی بن کعب آگاه‌ترین فرد امت به قرائت دانسته شده است «أقرء امّتی لکتاب الله».[۲۳]

ابی بن کعب پس از رحلت پیامبر (ص) نیز همواره به تعلیم قرآن در مدینه اشتغال داشت و جمعی از مشاهیر چون ابن عباس، ابوهریره و عبدالله بن سائب از صحابه و عبدالله بن عیاش بن ابی ربیعه، ابوعبدالرحمن سلمی و ابوالعالیۀ ریاحی از تابعین از وی قرائت آموختند.[۲۴] از برخی روایات کهن برمی‌آید که سابقۀ رواج قرائت ابیّ به دورۀ پیش از تدوین مصحف عثمانی بازمی‌گردد و این قرائت در آن دوره یکی از چند قرائت متداول بوده است. در عهد عمر، برپایۀ گزارشهای رسیده، گاه قرائت او مورد مخالفت عمر واقع شده است.[۲۵]

پس از تدوین مصحف عثمانی که ابی بن کعب خود یکی از دست اندرکاران آن بود، قرائت ابیّ همچنان مورد توجه قرار داشت و نسل به نسل به آیندگان منتقل گردید و پایۀ ‌اصلی قرائاتی قرار گرفت که در سده‌های بعد به عنوان قرائات معتبر شناخته می‌شد. از میان قرائات سبع، قرائات حجازی نافع و ابن کثیر و قرائت بصری ابوعمرو بن علاء‌ که صبغه‌ای حجازی داشت، تا حد زیادی از قرائت ابیّ ریشه گرفته است، به گونه‌ای که می‌توان قرائت ابی بن کعب و پس از او زید بن ثابت را بنیان اصلی قرائت حجازی تلقی کرد. در قرائات کوفی نیز تأثیر ابی بن کعب بر قرائت عاصم و کسائی قابل ملاحظه است.[۲۶] شاید از همین روست که ابن جزری‌، ابی بن کعب را علی الاطلاق برجسته‌ترین قاری این امت دانسته است.

با توجه به آنچه گفته شد، طبیعی است که نباید قرائت ابیّ را قرائتی فراموش شده دانست. چرا که شالودۀ شماری از قرائات جاودانی است، ولی این قرائت بدون آمیختگی با قرائات دیگر و به گونه‌ای مستقل حتی در سده‌های نخستین چندان مضبوط نبوده است. به طوری که در منابع سده‌های ۲-۴ ق. تنها قرائاتی پراکنده منسوب به وی در منابع مختلف دیده می‌شود.[۲۷]

گاه برخی از منابع امامیه قرائت ابی بن کعب را در تأیید نظرهای اعتقادی یا فقهی خود مورد استناد قرار داده‌اند[۲۸] و فراتر از آن، در روایتی به نقل از امام صادق (ع) تصریح شده که قرائت ابی بن کعب، قرائت مورد تأیید اهل بیت (ع) بوده است.[۲۹]

بر پایۀ منابع روایی، ابی بن کعب یکی از ۴ تن صحابی انصاری پیامبر (ص) بود که در زمان حیات آن حضرت به گردآوری مصحف پرداختند.[۳۰] ابوالعالیه روایت کرده است که ابوبکر جمعی از کاتبان را گردآورد و ابی بن کعب قرآن را بر آنان املا می‌کرد و بدین ترتیب مصحفی فراهم آمد.[۳۱]

در زمان عثمان به هنگام گردآوری و تدوین مصحف عثمانی، ابی بن کعب و زید بن ثابت برجسته‌ترین اعضای هیأت ۱۲ نفری دست‌اندرکار این تدوین بودند.[۳۲] با وجود نقش اساسی ابی در تدوین مصحف عثمانی، در سده‌های نخستین، گاه نسخه‌هایی با عنوان «مصحف ابی بن کعب» یافت می‌شده که با مصحف عثمانی تفاوتهایی داشته است. در یکی از قدیم‌ترین گزارشها آمده است که گروهی از عراقیان به نزد محمد فرزند ابیّ آمده، از او مصحف پدرش را طلب کردند و محمد بدون انکار وجود چنین مصحفی اظهار داشت که عثمان آن را گرفته است.[۳۳]

در نیمه دوم سدۀ نخست هجری محمد بن کعب قرظی نسخه‌ای از «مصحف ابیّ» را دیده بوده که تفاوت قابل ملاحظه‌ای با مصحف عثمانی نداشته است. در سدۀ بعد نیز حماد بن زید بصری نسخه‌ای از «مصحف ابی» را در اختیار داشته و دو مورد نقل او از مصحف یاد شده را ابن ابی داوود نقل کرده است. در سدۀ ۳ ق. یکی از دوستان فضل بن شاذان رازی در قریه‌ای نزدیک بصره در کتابخانۀ شخصی محمد بن عبدالملک انصاری نسخه‌ای از «مصحف ابیّ» را دیده و ترتیب سوره‌ها در آن مصحف را به تفصیل بیان کرده است.[۳۴]

در سدۀ ۴ ق. نیز ابن اشتۀ اصفهانی در «المصاحف» به بیان ترتیب سوره‌ها، در «مصحف ابیّ» پرداخته است[۳۵] و در همین قرن محمد بن هیصم آورده که یکی از شیوخ وی نسخه‌ای از «مصحف ابیّ» را مشاهده کرده و تفاوتهایی بین آن و مصحف عثمانی در برخی مواضع دیده بوده است. باوجود مواردی که یاد شد، میزان رواج مصاحف غیر رسمی به نام ابی بن کعب به هیچ روی با رواج «مصحف ابن مسعود» برابری نمی‌کند و شاید موضع مثبت ابیّ در قبال تدوین مصحف عثمانی و موضع مخالف ابن مسعود - دست کم در پاره‌ای از روایات - از عوامل اساسی این تفاوت بوده باشد.

گفتنی است که در آثار مختلف تفسیری از جمله مجمع البیان طبرسی و کشف الاسرار میبدی، روایاتی در فضلیت سوره‌های مختلف قرآن به نقل از ابی بن کعب وارد شده است که شاید با نسخۀ منسوب به ابی بن کعب در موضوع «فضائل القرآن» که ابن ندیم از آن یاد کرده، بی‌ارتباط نباشد. نسخه‌ای ظاهراً کامل از این متن به روایت ابوامامه از ابی بن کعب در ضمن کتاب «المبانی» به چاپ رسیده که در سلسلۀ اسناد آن نام ابو احمد محمد بن احمد بن غطریف جرجانی (م، ۳۷۷ ق) به چشم می‌خورد. همچنین نسخه‌ای بزرگ در تفسیر قرآن به روایت ابوجعفر رازی از ربیع بن انس از ابوالعالیه از ابی بن کعب در سده‌های نخستین متداول بوده و مورد استفادۀ طبری در تفسیر، ابن ابی حاتم در تفسیر، احمد بن حنبل در مسند و حاکم نیشابوری در مستدرک قرار گرفته است.[۳۶]

ابی بن کعب همچنین از رسول اکرم (ص) احادیثی روایت کرده است که شماری از آنها را صاحبان صحاح سته در آثار خود آورده‌اند. بنابر شمارش نَووَی، احادیث منقول از ابی در کتب معتبر، ۱۶۴ حدیث است. احمد بن حنبل احادیث فراوانی را از او به نقل از ابو ایوب انصاری، عبادة بن صامت، ابوهریره، رافع بن رفاعه، ‌جابر بن حیان عبدالله، سهل بن سعد، عبدالله بن عمرو بن عاص، عبدالله بن عباس، انس بن مالک، عبدالرحمان بن اَبْزی، سلیمان بن صُرَد، ‌عبدالرحمان بن اسود، سُوَید بن غفله، عبدالرحمان بن ابی لیلی، زِرّ بن حُبیش، ابوعثمان نَهْدی، ‌ابوالعالیۀ ریاحی، طفیل و محمد پسران ابی بن کعب و از عده‌ای دیگر، ‌در مسند خود آورده است‌.[۳۷] احادیث منقول از ابی بن کعب از حیث موضوع، مسائلی مربوط به فقه، تفسیر، سیره و زهد و اخلاق را در بر می‌گیرد.

پانویس

  1. الفهرست، ص ۳۰.
  2. نک‍ : معجم طبرانی، ۱ / ۱۶۵؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب، ۱ / ۶۶.
  3. مستدرک حاکم نیشابوری، ۳ / ۳۰۲.
  4. طبقات ابن‌سعد، ۳ / ۴۹۸.
  5. همان.
  6. واقدی، المغازی، ۱ / ۹.
  7. ابن‌بابویه، الخصال، ۲ / ۴۶۱.
  8. تاریخ یعقوبى، ج‌۲، ص‌۱۲۴.
  9. طبرسی، الاحتجاج، ج‌۱، ص‌۱۹۷.
  10. برقی، رجال، ۶۳-۶۶؛ طبرسی، الاحتجاج، ۱ / ۱۵۳- ۱۵۷.
  11. العقدالفرید، ج‌۴، ص‌۲۴۱.
  12. طبقات ابن سعد، ۳ / ۴۹۹.
  13. ابن‌عساکر، تاریخ دمشق، ۲ / ۵۸۳.
  14. عسقلانی، ابن حجر، الاصابة، ج۱، ص ۱۸۱؛ مزی، تهذیب الکمال، ۲ / ۲۷۱-۲۷۲.
  15. مستدرک، ۳ / ۳۰۳.
  16. تاریخ طبری، ۲ / ۸۳۶.
  17. همان، ۱ / ۱۷۸۲.
  18. ابن اثیر، اسدالغابة، ۱ / ۵۰.
  19. نک‍ : ابن‌خلدون، العبر، ۲ / ۴۷۵، ۴۷۶.
  20. بسوی، المعرفة و التاریخ، ۱ / ۴۴۵.
  21. نک‍ : ابن مهران، المبسوط، ۱۷.
  22. نک‍ : بخاری، صحیح، ۲ / ۳۰۷، ۳۱۴؛ مسلم، ۴ / ۱۹۱۳-۱۹۱۴ .
  23. سنن ترمذی، ۵ / ۶۶۵؛ ابن سعد، ۳ / ۴۹۹.
  24. ابن جزری، غایة النهایة، ۱ / ۳۱.
  25. ابن ابی داوود، المصاحف، ۳۲، ۱۵۵- ۱۵۶.
  26. ابن‌مهران، المبسوط، ۱۷، ۲۵، ۲۷.
  27. ابن مهران، المبسوط، ۲۳۴.
  28. نک‍ : ابن‌بابویه، عیون، ۱ / ۱۸۱؛ طوسی، التبیان، ۳ / ۱۶۶.
  29. نک‍ : کلینی، کافی، ۲ / ۶۳۴.
  30. بخاری، صحیح، ۲ / ۳۱۴.
  31. نک‍ : ابن ابی داوود، المصاحف، ۹.
  32. طبقات، ابن سعد، ۳ / ۵۰۲.
  33. همان، ۲۵.
  34. ابن ندیم، فهرست، ۲۹-۳۰.
  35. نک‍ : سیوطی، الاتقان، ۱ / ۲۲۲-۲۲۳.
  36. نک‍ : سیوطی، الاتقان، ۴ / ۲۴۰.
  37. مسند احمد، ۵ / ۱۱۳-۱۴۴.

منابع