منابع و پی نوشتهای متوسط
مقاله مورد سنجش قرار گرفته است

ابوحذیفة بن عتبه: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز (صفحه‌ای جدید حاوی 'قيس بن عتبة بن ربيع بن عبدشمس قريشى از اصحاب فاضل و فداكار رسول خدا صلى الله ...' ایجاد کرد)
 
 
(۱۱ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
قيس  بن عتبة بن ربيع بن عبدشمس قريشى  از اصحاب فاضل و فداكار [[رسول  خدا]] صلى الله عليه و آله .
+
{{خوب}}
  
در بيشتر منابع، نام‌هاى مِهشم، هيشم و هاشم براى او ذكر شده است.<ref> الاستيعاب، ج 4، ص 197؛ اسدالغابه، ج 6، ص‌ 68‌.</ref> پدرش عتبه از بزرگان قريش و از سردمداران مشركان در بدر بود. ابوحذيفه پيش از رفتن پيامبر به دارالارقم (سال چهارم بعثت) مسلمان شد.<ref> اسدالغابه، ج‌ 6‌، ص‌ 68‌.</ref>
+
«قیس بن عتبة بن ربیعه» معروف به '''«ابوحذیفه»''' (م، ۱۲ ق)، از [[صحابه]] فاضل و نامدار [[رسول خدا]] صلى الله علیه وآله و از سابقین در [[اسلام]] و [[مهاجرین]] به [[حبشه]] و [[مدینه]] است كه در بسیاری از [[غزوات پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله|غزوات]] و [[سریه|سرایا]] شركت کرد. ابوحذیفه سرانجام در [[جنگ یمامه]] به [[شهادت در راه خدا|شهادت]] رسید.
  
او با همسرش، سهلة بنت سهيل ‌بن عمرو به [[حبشه]] مهاجرت كرد؛ اما با شنيدن شايعه مصالحه پيامبر و مكيان از آن‌جا بازگشت<ref> سيره ابن ‌هشام، ج‌ 1، ص ‌365.</ref> و در پناه اُميّة بن ‌خلف يا پدرش ‌عُتبه قرار گرفت.<ref> انساب‌الاشراف، ج 1، ص 262؛ الكامل، ج 2، ص 77.</ref>
+
==زندگی‌نامه==
  
همراهى ابوحذيفه با پيامبر صلى الله عليه و آله در مهاجرت به [[مدينه]] و پيمان برادرى ميان او و عباد بن ‌بشر<ref> الطبقات، ج‌ 3، ص‌ 62‌.</ref> شركت وى در مهاجرت دوم به حبشه را<ref> همان.</ref> به روايتى ضعيف بدل مى‌كند. بر پايه دو روايت پيشين، لقب ذوهجرتين و ذوقبلتين<ref> الاصابه، ج‌ 7، ص‌ 74.</ref> نيز بر وى صادق است.
+
ابوحذیفه قیس بن عتبة بن ربیعة بن عبدشمس قریشى، فرزند عتبة بن ربیعة از بزرگان [[قریش]] و از سردمداران مشرکان در [[جنگ بدر]] بود. همچنین ولید بن عتبه و هند بنت عتبه (همسر [[ابوسفیان]]) برادر و خواهر او هستند.
  
ابوحذيفه در همه غزوه‌هاى پيامبر صلى الله عليه و آله<ref> الطبقات، ج‌ ص‌ 62‌.</ref> و نيز سريه‌هايى كه به فرماندهى حمزة ‌بن ‌عبدالمطلب، سعد بن‌ ابى‌وقاص، عبدالله‌بن جحش و ابوسلمه انجام شد، شركت داشت.<ref> المغازى، ج 1، ص‌ 9، 19 و 345.</ref>
+
ابوحذیفه پیش از رفتن [[پیامبر اکرم]] صلى الله علیه و آله برای دعوت مردم به [[اسلام]] به خانۀ ارقم برود (سال چهارم [[بعثت]]) مسلمان شد.<ref> اسدالغابه، ج‌ ۶‌، ص‌ ۶۸‌.</ref> او با همسرش، سهلة بنت سهیل ‌بن عمرو به [[حبشه]] مهاجرت کرد و پسرش محمد در آنجا زاده شد؛ اما با شنیدن [[شایعه]] مصالحه پیامبر و مکیان و مسلمان شدن آنان، عده‌ای از مسلمانان مهاجر به مكه بازگشتند و چون از دروغ بودن خبر مطلع گشتند، یا در جایی پنهان شدند و یا در پناه یكی از بزرگان كفار قرار گرفتند، در این هنگام ابوحذیفه در پناه امیة بن خلف درآمد.<ref> انساب‌الاشراف، ج ۱، ص ۲۶۲؛ الکامل، ج ۲، ص ۷۷.</ref>
  
وى در غزوه بدر در قتل پدرش عُتبه كه در سپاه مشركان بود، شركت ‌كرد و به نقلى، خود پدرش را به مبارزه فراخواند؛ به همين جهت خواهرش هند، همسر ‌ابوسفيان او را با دو بيت هجو كرد؛<ref> همان، ص 70؛ الطبقات، ج 3، ص 62‌؛ الاستيعاب، ج 4، ص 197.</ref> البته ‌روايت‌هاى معتبر ديگرى حكايت از آن دارند كه عُتبه بدست حمزة ‌بن ‌[[عبدالمطلب]]<ref> سيره ابن ‌هشام، ج‌ ص‌ 625‌.</ref> يا ‌حضرت ‌على عليه‌السلام كشته شده است.<ref> نهج‌البلاغه، ص‌ 631‌. نامه 64‌.</ref>
+
ابوحذیفه از نخستین [[مهاجرین|مهاجران]] به مدینه بود و همراه مولا و پسرخوانده‌اش «سالم» نزد عباد بن بشر منزل گرفتند و پیامبر (ص) میان ابوحذیفه و عباد [[برادری|مؤاخاة]] برقرار نمود.<ref> الطبقات، ج‌ ۳، ص‌ ۶۲‌.</ref>
  
ابوحذيفه چون جنازه پدر را ديد، رنگ از رخسارش پريد. پيامبر صلى الله عليه و آله پرسيد: آيا دچار ترديد شده‌اى؟ ابوحذيفه گفت: خير اى رسول ‌خدا! بلكه در پدرم فضل و بردبارى و دانشى سراغ داشتم كه گمان مى‌كردم [[ايمان]] خواهد آورد.<ref> المغازى، ج‌ 1، ص‌ 112.</ref>
+
ابوحذیفه در [[غزوات پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله|غزوات]] [[غزوه بدر|بدر]]، [[غزوه احد|احد]]، [[غزوه احزاب|خندق]]، [[صلح حديبيه|حدیبیه]] و دیگر مشاهد حضور داشته است<ref> الطبقات، ج‌ ۳، ص‌ ۶۲‌.</ref> و نیز در [[سریه|سریه‌هایى]] که به فرماندهى [[حضرت حمزه علیه السلام|حمزة ‌بن ‌عبدالمطلب]]، [[سعد بن ابی وقاص|سعد بن‌ ابى‌وقاص]]، عبدالله بن جحش و [[ابوسلمه مخزومی|ابوسلمه]] انجام شد، شرکت کرد.<ref> المغازى، ج ۱، ص‌ ۹، ۱۹ و ۳۴۵.</ref>
  
در همين نبرد چون پيامبر اعلام ‌كرد كه گروهى از بنى‌هاشم به اكراه به ميدان نبرد آمده‌اند و مسلمانان نبايد آن‌ها را بكشند، ابوحذيفه با ناراحتى فرياد برآورد: بستگان خويش را بكشيم و خويشان پيامبر صلى الله عليه و آله را رها كنيم؟ هرگز.<ref> الطبقات، ج‌ 4، ص ‌7.</ref>
+
وى در [[غزوه بدر]] در قتل پدرش عُتبه که در سپاه مشرکان بود، شرکت ‌کرد و به نقلى، خود پدرش را به مبارزه فراخواند؛ به همین جهت خواهرش هند، همسر ‌[[ابوسفیان]] او را با دو بیت شعر هجو کرد؛<ref> همان، ص ۷۰؛ الطبقات، ج ۳، ص ۶۲‌؛ الاستیعاب، ج ۴، ص ۱۹۷.</ref> البته ‌روایت‌هاى معتبر دیگرى حکایت از آن دارند که عُتبه بدست حمزة ‌بن ‌[[عبدالمطلب]]<ref> سیره ابن ‌هشام، ج‌ ۲، ص‌ ۶۲۵‌.</ref> یا ‌[[امام علی علیه السلام|حضرت ‌على]] علیه‌السلام کشته شده است.<ref> نهج‌البلاغه، ص‌ ۶۳۱‌. نامه ۶۴‌.</ref>
  
بر پايه اين روايت پيامبر خشم خود را از سخنان ابوحذيفه به عمر بن ‌خطاب ابراز و عُمر اعلام كرد كه ابوحذيفه منافق شده است. بعضى از محدثان شيعه، سخنان عمر را درباره نفاق ابوحذيفه نقل كرده، بر اين باورند كه اگر اجتهاد مصطلح اهل سنت درباره خلفا و صحابه روا است و هر سخن آن‌ها را بايد اجتهاد شخصى ايشان دانست، پس سخنان ابوحذيفه نيز از سنخ همين اجتهاد مصطلح است و عمر نبايد او را به نفاق متهم مى‌كرد؛<ref> [[بحارالانوار]]، ج‌ 34، ص‌ 380.</ref> به هر روى ابوحذيفه از سخنان خود در غزوه بدر در برابر پيامبر صلى الله عليه و آله پشيمان شد و اعتقاد يافت كه فقط شهادت، گناه او را پاك مى‌كند.<ref> الطبقات، ج‌ ص‌ 7.</ref>
+
ابوحذیفه چون جنازه پدر را دید، رنگ از رخسارش پرید. پیامبر صلى الله علیه و آله پرسید: آیا دچار تردید شده‌اى؟ ابوحذیفه گفت: خیر اى رسول ‌خدا! بلکه در پدرم فضل و بردبارى و دانشى سراغ داشتم که گمان مى‌کردم [[ایمان]] خواهد آورد.<ref> المغازى، ج‌ ۱، ص‌ ۱۱۲.</ref>
  
شخصيت علمى ابوحذيفه را مى‌توان از تفسيرى كه از كلمه «كُن» در آيه «فَسَبِّح بِحَمْدِ رَبِّكَ وَ كُنْ مِنَ السّجِدين» ([[سوره حجر]]/15،98) انجام ‌داد و آن را نشان دهنده وجوب سجده گرفت<ref> قرطبى، ج‌ 10، ص‌ 42.</ref> و نيز اين‌كه يكى از معدود افرادى بود كه در آغاز بعثت توان خواندن و نوشتن داشت،<ref> العقد الفريد، ج‌ 4، ص‌ 149.</ref> به خوبى دريافت.
+
در همین نبرد چون پیامبر اعلام ‌کرد که گروهى از [[بنی هاشم|بنى‌هاشم]] به اکراه به میدان نبرد آمده‌اند و مسلمانان نباید آن‌ها را بکشند، ابوحذیفه با ناراحتى فریاد برآورد: بستگان خویش را بکشیم و خویشان پیامبر صلى الله علیه و آله را رها کنیم؟ هرگز.<ref> الطبقات، ج‌ ۴، ص ‌۷.</ref>
  
'''فرجام ابوحذيفه:'''
+
بر پایه این روایت، پیامبر خشم خود را از سخنان ابوحذیفه به [[عمر بن خطاب|عمر بن ‌خطاب]] ابراز و عُمر اعلام کرد که ابوحذیفه [[منافق]] شده است. بعضى از محدثان [[شیعه]]، سخنان عمر را درباره نفاق ابوحذیفه نقل کرده، بر این باورند که اگر اجتهاد مصطلح [[اهل سنت]] درباره خلفا و [[صحابه]] روا است و هر سخن آن‌ها را باید اجتهاد شخصى ایشان دانست، پس سخنان ابوحذیفه نیز از سنخ همین اجتهاد مصطلح است و عمر نباید او را به نفاق متهم مى‌کرد.<ref> بحارالانوار، ج‌ ۳۴، ص‌ ۳۸۰.</ref> به هر روى ابوحذیفه از سخنان خود در غزوه بدر در برابر پیامبر صلى الله علیه و آله پشیمان شد و اعتقاد یافت که فقط [[شهادت در راه خدا|شهادت]]، گناه او را پاک مى‌کند.<ref> الطبقات، ج‌ ۴، ص‌ ۷.</ref>
  
او سرانجام در دوره خلافت ابوبكر، هنگام نبرد با مسيلمه كذاب در يمامه در 53 يا 54 سالگى كشته شد.<ref> الطبقات، ج 3، ص 62‌.</ref> از ميان فرزندان او محمد كه در هجرت حبشه به دنيا آمده بود،<ref> اسدالغابه، ج‌ 6‌، ص‌ 68‌.</ref> پس از كشته شدن پدر در كفالت عثمان قرار گرفت و در شورش مردم [[مصر]] بر ضد عثمان نقش مهمى را ايفا كرد.<ref> المعارف، ص‌ 272.</ref>
+
شخصیت علمى ابوحذیفه را مى‌توان از [[تفسیر قرآن|تفسیرى]] که از کلمه «کن» در آیه {{متن قرآن|«فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّک وَکن مِّنَ السَّاجِدِینَ»}} ([[سوره حجر]]، ۹۸) انجام ‌داد و آن را نشان دهنده وجوب [[سجده]] گرفت<ref> قرطبى، ج‌ ۱۰، ص‌ ۴۲.</ref> و نیز این‌که یکى از معدود افرادى بود که در آغاز [[مبعث حضرت محمد صلی الله علیه و آله|بعثت]] توان خواندن و نوشتن داشت،<ref>العقد الفرید، ج‌ ۴، ص‌ ۱۴۹.</ref> به خوبى دریافت.
  
'''ابوحذيفه در شأن نزول:'''
+
ابوحذیفه سرانجام در دوره خلافت [[ابوبکر]]، هنگام نبرد با [[مسیلمه کذاب|مسیلمه کذاب]] در [[جنگ یمامه]] در ۵۳ یا ۵۴ سالگى کشته شد.<ref> الطبقات، ج ۳، ص ۶۲‌.</ref> از میان فرزندان او محمد که در هجرت [[حبشه]] به دنیا آمده بود،<ref> اسدالغابه، ج‌ ۶‌، ص‌ ۶۸‌.</ref> پس از کشته شدن پدر، در کفالت [[عثمان]] قرار گرفت و در شورش مردم [[مصر]] بر ضد عثمان نقش مهمى را ایفا کرد.<ref> المعارف، ص‌ ۲۷۲.</ref>
  
# آيه 217 و 218 [[سوره بقره]]/2: «يَسْئلونَك عَنِ‌الشَّهرِ الحَرامِ قِتال فيهِ قُل قِتالٌ فيهِ كَبيرٌ...‌.» مفسران شأن نزول اين دو آيه را سريه عبدالله بن ‌جحش مى‌دانند كه با هفت تن از مسلمانان از جمله ابوحذيفه به فرمان پيامبر صلى الله عليه و آله براى ارزيابى موقعيت كاروان‌هاى تجارى مشركان [[مكه]] از [[مدينه]] بيرون آمدند و برخلاف دستور پيامبر در ماه [[رجب]] با مشركان جنگيده، يكى از آنان را كشتند.
+
==ابوحذیفه در شأن نزول==
  
مشركان زبان به سرزنش گشودند كه دو آيه بالا در پاسخ به آن‌ها نازل شد و ضمن تأييد حرمت ماه‌هاى حرام، فتنه‌هاى مشركان چون اخراج از [[مسجدالحرام]] و كفر به ‌خداوند را بالاتر و زشت‌تر از كشتار در ماه ‌حرام دانست؛ بدين ‌گونه مؤمنان، مهاجران و مجاهدان راه خدا حمايت شدند.<ref> جامع‌البيان، مج ‌2، ج‌ ص‌ 475، 482 و 483.</ref>
+
*آیه ۲۱۷ و ۲۱۸ [[سوره بقره]]: {{متن قرآن|«یسْأَلُونَک عَنِ الشَّهْرِ الْحَرَامِ قِتَالٍ فِیهِ قُلْ قِتَالٌ فِیهِ کبِیرٌ وَصَدٌّ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ وَکفْرٌ بِهِ وَالْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَإِخْرَاجُ أَهْلِهِ مِنْهُ أَکبَرُ عِنْدَ اللَّهِ ۚ وَالْفِتْنَةُ أَکبَرُ مِنَ الْقَتْلِ ..‌.»}}؛ مفسران [[شأن نزول]] این دو آیه را [[سریه عبدالله بن جحش|سریه عبدالله بن ‌جحش]] مى‌دانند که با هفت تن از مسلمانان از جمله ابوحذیفه به فرمان [[پیامبر اسلام|پیامبر]] صلى الله علیه وآله براى ارزیابى موقعیت کاروان‌هاى تجارى مشرکان [[مکه]] از [[مدینه]] بیرون آمدند و برخلاف دستور پیامبر در ماه [[رجب]] با مشرکان جنگیده، یکى از آنان را کشتند. مشرکان زبان به سرزنش گشودند که دو [[آیه]] بالا در پاسخ به آن‌ها نازل شد و ضمن تأیید حرمت ماه‌هاى حرام، فتنه‌هاى مشرکان چون اخراج از [[مسجدالحرام]] و کفر به ‌خداوند را بالاتر و زشت‌تر از کشتار در ماه ‌حرام دانست؛ بدین ‌گونه مؤمنان، مهاجران و مجاهدان راه خدا حمایت شدند.<ref> جامع‌البیان، مج ‌۲، ج‌ ۲، ص‌ ۴۷۵، ۴۸۲ و ۴۸۳.</ref>
 +
*آیه ۱۵۵ [[سوره آل ‌عمران]]: {{متن قرآن|«إِنَّ الَّذِینَ تَوَلَّوْا مِنْکمْ یوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ إِنَّمَا اسْتَزَلَّهُمُ الشَّیطَانُ بِبَعْضِ مَا کسَبُوا وَلَقَدْ عَفَا اللَّهُ عَنْهُمْ ۗ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ حَلِیمٌ»}}؛ همانا کسانى از شما که روز برخورد دو سپاه روى برگرداندند (و فرار کردند،) جز این نبود که شیطان به خاطر بعضى از کردارشان آنها را لغزانید و البتّه خداوند از آنها گذشت، براستى که خداوند آمرزنده‌ى بردبار است. این آیه در خصوص فراریان [[غزوه احد|جنگ اُحُد]] که پیامبر صلى الله علیه و آله را رها کردند، نازل شده و بنابر روایتى ابوحذیفه یکى از آن‌ها بوده ‌است.<ref>مبهمات القرآن، ج‌۱، ص‌ ۳۱۰.</ref>
  
# آيه 155 [[سوره آل ‌عمران]]/3: «إنّ الّذينَ تَولَّوا مِنْكُم يَومَ الْتَقَى الجَمْعانِ...؛ كسانى‌ كه در روز برخورد دو سپاه فرار كردند». اين آيه در خصوص فراريان جنگ اُحُد كه پيامبر صلى الله عليه و آله را رها كردند، فرود آمده. بنابر روايتى ابوحذيفه يكى از آن‌ها بوده ‌است.<ref> مبهمات القرآن، ج‌ 1، ص‌ 310.</ref>
+
==پانویس==
 
 
==پانویس ==
 
 
<references />
 
<references />
===منابع===
+
==منابع==
  
محمد باغستانى، دائرة المعارف قرآن کریم، جلد 1، صفحه 651-653.
+
*[[دائرة المعارف قرآن کریم (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، محمد باغستانى، ج ۱، ص ۶۵۱-۶۵۳.
 +
*[https://www.cgie.org.ir/fa/article/226392/%D8%A7%D8%A8%D9%88-%D8%AD%D8%B0%DB%8C%D9%81%D9%87%D8%8C-%D9%BE%D8%B3%D8%B1-%D8%B9%D8%AA%D8%A8%D9%87 "ابوحذیفه، پسر عتبه"، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی].
 +
{{سنجش کیفی
 +
|سنجش=شده
 +
|شناسه= خوب
 +
|عنوان بندی مناسب= خوب
 +
|کفایت منابع و پی نوشت ها= متوسط
 +
|رعایت سطح مخاطب عام= خوب
 +
|رعایت ادبیات دانشنامه ای= خوب
 +
|جامعیت= خوب
 +
|رعایت اختصار= خوب
 +
|سیر منطقی= خوب
 +
|کیفیت پژوهش= خوب
 +
|رده= دارد
 +
}}
  
 
[[رده: اصحاب پیامبر]]
 
[[رده: اصحاب پیامبر]]
 
+
[[رده:شخصیت‌های شان نزول آیات قرآن]]
[[رده: ابوحذیقة بن عتبه در شان نزول آیات قرآن]]
+
[[رده: مقاله های مرتبط به دانشنامه]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۷ ژوئیهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۰۵:۴۷


«قیس بن عتبة بن ربیعه» معروف به «ابوحذیفه» (م، ۱۲ ق)، از صحابه فاضل و نامدار رسول خدا صلى الله علیه وآله و از سابقین در اسلام و مهاجرین به حبشه و مدینه است كه در بسیاری از غزوات و سرایا شركت کرد. ابوحذیفه سرانجام در جنگ یمامه به شهادت رسید.

زندگی‌نامه

ابوحذیفه قیس بن عتبة بن ربیعة بن عبدشمس قریشى، فرزند عتبة بن ربیعة از بزرگان قریش و از سردمداران مشرکان در جنگ بدر بود. همچنین ولید بن عتبه و هند بنت عتبه (همسر ابوسفیان) برادر و خواهر او هستند.

ابوحذیفه پیش از رفتن پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله برای دعوت مردم به اسلام به خانۀ ارقم برود (سال چهارم بعثت) مسلمان شد.[۱] او با همسرش، سهلة بنت سهیل ‌بن عمرو به حبشه مهاجرت کرد و پسرش محمد در آنجا زاده شد؛ اما با شنیدن شایعه مصالحه پیامبر و مکیان و مسلمان شدن آنان، عده‌ای از مسلمانان مهاجر به مكه بازگشتند و چون از دروغ بودن خبر مطلع گشتند، یا در جایی پنهان شدند و یا در پناه یكی از بزرگان كفار قرار گرفتند، در این هنگام ابوحذیفه در پناه امیة بن خلف درآمد.[۲]

ابوحذیفه از نخستین مهاجران به مدینه بود و همراه مولا و پسرخوانده‌اش «سالم» نزد عباد بن بشر منزل گرفتند و پیامبر (ص) میان ابوحذیفه و عباد مؤاخاة برقرار نمود.[۳]

ابوحذیفه در غزوات بدر، احد، خندق، حدیبیه و دیگر مشاهد حضور داشته است[۴] و نیز در سریه‌هایى که به فرماندهى حمزة ‌بن ‌عبدالمطلب، سعد بن‌ ابى‌وقاص، عبدالله بن جحش و ابوسلمه انجام شد، شرکت کرد.[۵]

وى در غزوه بدر در قتل پدرش عُتبه که در سپاه مشرکان بود، شرکت ‌کرد و به نقلى، خود پدرش را به مبارزه فراخواند؛ به همین جهت خواهرش هند، همسر ‌ابوسفیان او را با دو بیت شعر هجو کرد؛[۶] البته ‌روایت‌هاى معتبر دیگرى حکایت از آن دارند که عُتبه بدست حمزة ‌بن ‌عبدالمطلب[۷] یا ‌حضرت ‌على علیه‌السلام کشته شده است.[۸]

ابوحذیفه چون جنازه پدر را دید، رنگ از رخسارش پرید. پیامبر صلى الله علیه و آله پرسید: آیا دچار تردید شده‌اى؟ ابوحذیفه گفت: خیر اى رسول ‌خدا! بلکه در پدرم فضل و بردبارى و دانشى سراغ داشتم که گمان مى‌کردم ایمان خواهد آورد.[۹]

در همین نبرد چون پیامبر اعلام ‌کرد که گروهى از بنى‌هاشم به اکراه به میدان نبرد آمده‌اند و مسلمانان نباید آن‌ها را بکشند، ابوحذیفه با ناراحتى فریاد برآورد: بستگان خویش را بکشیم و خویشان پیامبر صلى الله علیه و آله را رها کنیم؟ هرگز.[۱۰]

بر پایه این روایت، پیامبر خشم خود را از سخنان ابوحذیفه به عمر بن ‌خطاب ابراز و عُمر اعلام کرد که ابوحذیفه منافق شده است. بعضى از محدثان شیعه، سخنان عمر را درباره نفاق ابوحذیفه نقل کرده، بر این باورند که اگر اجتهاد مصطلح اهل سنت درباره خلفا و صحابه روا است و هر سخن آن‌ها را باید اجتهاد شخصى ایشان دانست، پس سخنان ابوحذیفه نیز از سنخ همین اجتهاد مصطلح است و عمر نباید او را به نفاق متهم مى‌کرد.[۱۱] به هر روى ابوحذیفه از سخنان خود در غزوه بدر در برابر پیامبر صلى الله علیه و آله پشیمان شد و اعتقاد یافت که فقط شهادت، گناه او را پاک مى‌کند.[۱۲]

شخصیت علمى ابوحذیفه را مى‌توان از تفسیرى که از کلمه «کن» در آیه «فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّک وَکن مِّنَ السَّاجِدِینَ» (سوره حجر، ۹۸) انجام ‌داد و آن را نشان دهنده وجوب سجده گرفت[۱۳] و نیز این‌که یکى از معدود افرادى بود که در آغاز بعثت توان خواندن و نوشتن داشت،[۱۴] به خوبى دریافت.

ابوحذیفه سرانجام در دوره خلافت ابوبکر، هنگام نبرد با مسیلمه کذاب در جنگ یمامه در ۵۳ یا ۵۴ سالگى کشته شد.[۱۵] از میان فرزندان او محمد که در هجرت حبشه به دنیا آمده بود،[۱۶] پس از کشته شدن پدر، در کفالت عثمان قرار گرفت و در شورش مردم مصر بر ضد عثمان نقش مهمى را ایفا کرد.[۱۷]

ابوحذیفه در شأن نزول

  • آیه ۲۱۷ و ۲۱۸ سوره بقره: «یسْأَلُونَک عَنِ الشَّهْرِ الْحَرَامِ قِتَالٍ فِیهِ قُلْ قِتَالٌ فِیهِ کبِیرٌ وَصَدٌّ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ وَکفْرٌ بِهِ وَالْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَإِخْرَاجُ أَهْلِهِ مِنْهُ أَکبَرُ عِنْدَ اللَّهِ ۚ وَالْفِتْنَةُ أَکبَرُ مِنَ الْقَتْلِ ..‌.»؛ مفسران شأن نزول این دو آیه را سریه عبدالله بن ‌جحش مى‌دانند که با هفت تن از مسلمانان از جمله ابوحذیفه به فرمان پیامبر صلى الله علیه وآله براى ارزیابى موقعیت کاروان‌هاى تجارى مشرکان مکه از مدینه بیرون آمدند و برخلاف دستور پیامبر در ماه رجب با مشرکان جنگیده، یکى از آنان را کشتند. مشرکان زبان به سرزنش گشودند که دو آیه بالا در پاسخ به آن‌ها نازل شد و ضمن تأیید حرمت ماه‌هاى حرام، فتنه‌هاى مشرکان چون اخراج از مسجدالحرام و کفر به ‌خداوند را بالاتر و زشت‌تر از کشتار در ماه ‌حرام دانست؛ بدین ‌گونه مؤمنان، مهاجران و مجاهدان راه خدا حمایت شدند.[۱۸]
  • آیه ۱۵۵ سوره آل ‌عمران: «إِنَّ الَّذِینَ تَوَلَّوْا مِنْکمْ یوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ إِنَّمَا اسْتَزَلَّهُمُ الشَّیطَانُ بِبَعْضِ مَا کسَبُوا وَلَقَدْ عَفَا اللَّهُ عَنْهُمْ ۗ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ حَلِیمٌ»؛ همانا کسانى از شما که روز برخورد دو سپاه روى برگرداندند (و فرار کردند،) جز این نبود که شیطان به خاطر بعضى از کردارشان آنها را لغزانید و البتّه خداوند از آنها گذشت، براستى که خداوند آمرزنده‌ى بردبار است. این آیه در خصوص فراریان جنگ اُحُد که پیامبر صلى الله علیه و آله را رها کردند، نازل شده و بنابر روایتى ابوحذیفه یکى از آن‌ها بوده ‌است.[۱۹]

پانویس

  1. اسدالغابه، ج‌ ۶‌، ص‌ ۶۸‌.
  2. انساب‌الاشراف، ج ۱، ص ۲۶۲؛ الکامل، ج ۲، ص ۷۷.
  3. الطبقات، ج‌ ۳، ص‌ ۶۲‌.
  4. الطبقات، ج‌ ۳، ص‌ ۶۲‌.
  5. المغازى، ج ۱، ص‌ ۹، ۱۹ و ۳۴۵.
  6. همان، ص ۷۰؛ الطبقات، ج ۳، ص ۶۲‌؛ الاستیعاب، ج ۴، ص ۱۹۷.
  7. سیره ابن ‌هشام، ج‌ ۲، ص‌ ۶۲۵‌.
  8. نهج‌البلاغه، ص‌ ۶۳۱‌. نامه ۶۴‌.
  9. المغازى، ج‌ ۱، ص‌ ۱۱۲.
  10. الطبقات، ج‌ ۴، ص ‌۷.
  11. بحارالانوار، ج‌ ۳۴، ص‌ ۳۸۰.
  12. الطبقات، ج‌ ۴، ص‌ ۷.
  13. قرطبى، ج‌ ۱۰، ص‌ ۴۲.
  14. العقد الفرید، ج‌ ۴، ص‌ ۱۴۹.
  15. الطبقات، ج ۳، ص ۶۲‌.
  16. اسدالغابه، ج‌ ۶‌، ص‌ ۶۸‌.
  17. المعارف، ص‌ ۲۷۲.
  18. جامع‌البیان، مج ‌۲، ج‌ ۲، ص‌ ۴۷۵، ۴۸۲ و ۴۸۳.
  19. مبهمات القرآن، ج‌۱، ص‌ ۳۱۰.

منابع