مقاله مورد سنجش قرار گرفته است

ابوالأعور سُلَمى: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز (صفحه‌ای جدید حاوی 'عمرو بن سفيان بن عبد شمس ‌بن ‌سعد،<ref> الاستيعاب، ج‌ 3، ص‌ 261.</ref> از بنى‌سليم، ...' ایجاد کرد)
 
 
(۱۳ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
عمرو بن سفيان بن عبد شمس ‌بن ‌سعد،<ref> الاستيعاب، ج‌ 3، ص‌ 261.</ref> از بنى‌سليم، تيره ذكوان<ref> تاريخ دمشق، ج 46، ص 51؛ النسب، ابوعبيد، ص‌ 255؛ المعارف، ص 467.</ref> هم‌پيمان ابوسفيان و از دولتمردان معاويه عمرو در جاهليت زيست<ref> الاستيعاب، ج‌ 3، ص‌ 262.</ref> و تا نبرد حنين در صف مشركان با مسلمانان جنگيد و گويا پس از آن اسلام آورد.<ref> الاصابه، ج‌ 4، ص‌ 530‌.</ref>
+
{{خوب}}
 +
'''«ابوالأعور سُلَمى»''' از دشمنان [[پیامبر|پیامبر اکرم]] صلی الله علیه وآله بود و تا [[جنگ حنین]] در صف مشرکان با مسلمانان جنگید و ظاهرا پس از آن [[اسلام]] آورد. او در جنگهای زمان [[ابوبکر]]، [[عمر بن خطاب|عمر]] و [[عثمان]] فرماندهی بخشی از سپاه مسلمانان را بر عهده داشت. ابوالاعور در [[جنگ صفین]] هم‌پیمان [[معاویه]] شد و با [[امام علی]] علیه‌السلام جنگید. نام او در [[شأن نزول]] برخی آیات [[قرآن]] که درباره کفار و منافقین نازل شده دیده می‌شود.
  
جزئيات زندگى وى در تاريخ روشن نيست؛ بدين جهت در باب صحابى بودن او اختلاف است. برخى وى را از صحابيان پيامبر صلى الله عليه و آله نمى‌دانند؛ بنابراين معتقدند كه روايت او از پيامبر مرسل است؛<ref> الاستيعاب، ج‌ 3، ص‌ 262.</ref> چنان‌كه بخارى نيز در تاريخ كبير نام وى را در رديف صحابه ذكر نكرده<ref> التاريخ الكبير، ج‌ 6‌، ص‌ 336.</ref> ولى برخى چون مسلم بن ‌حجاج او را صحابى شمرده‌اند.<ref> تاريخ دمشق، ج 46، ص 55؛ اسدالغابه، ج 4، ص‌ 220.</ref>
+
==زندگی‌نامه==
 +
از زندگی ابوالاعور عمرو بن سفیان بن سعید‏ در زمان [[پیامبر]] صلی الله علیه وآله اطلاعات زیادی در دسترس نیست. در اینکه آیا او از [[صحابه]] پیامبر است اختلاف نظر وجود دارد. برخى مانند مسلم بن ‌حجاج او را صحابى دانسته اند... .<ref> تاریخ دمشق، ج ۴۶، ص ۵۵</ref> برخی دیگر معتقدند او از صحابه نبوده و [[حدیث|حدیثی]] هم که از پیامبر(ص) نقل نموده [[حدیث مرسل|مرسل]] است.<ref>أسد الغابة فی معرفة الصحابة، ج‏۳، ص: ۷۲۹</ref>
  
[[شيخ صدوق]] از آن رو كه وى را در ماجراى تبوك، از دست‌اندركاران قتل پيامبر مى‌داند،<ref> الخصال، ج‌ 2، ص‌ 499.</ref> صحابى مى‌شمارد. شايد در صحابى شمردن او اشتباهى رخ داده باشد؛ چرا كه در تاريخ دو نفر به ابوالاعور شهره بوده‌اند: يكى حارث بن ‌ظالم انصارى خزرجى، از بنى ‌عدى بن ‌نجّار كه در صحابى بودن وى اختلافى نيست و ديگرى، عمرو بن ‌سفيان سلمى<ref> اسدالغابه، ج‌ 1، ص‌ 618‌.</ref> و شايد در اين عرصه، اغراض سياسى دخالت داشته تا بدين ‌گونه بر شمار اصحاب [[رسول خدا]] صلی الله علیه و آله در سپاه معاويه بيفزايد؛<ref> الصحيح من سيرة ‌النبى، ج‌ ص‌ 47.</ref> به هر حال، داورى در اين باره آسان نيست.
+
نقلهایی وجود دارد که او تا [[جنگ حنین]] در صف مشرکان با مسلمانان جنگید و پس از آن [[اسلام]] آورد.<ref>الإستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج‏۴، ص: ۱۶۰۰ </ref> و در [[جنگ احزاب]] با گروهى از بنى ‌سلیم به یارى [[قریش]] شتافت.<ref> مجمع‌البیان، ج‌ ۸‌، ص‌ ۵۶۹‌.</ref>
  
ابوالاعور هم‌پيمان حرب ‌بن ‌اميه و پسرش ابوسفيان بن ‌حرب<ref> الاصابه، ج‌ 4، ص‌ 530‌.</ref> كه در [[جنگ احد]]<ref> المغازى، ج ‌1، ص‌ 266.</ref> و خندق<ref> همان، ج‌ 2، ص ‌443.</ref> بر ضد پيامبر صلى الله عليه و آله شمشير مى‌زد بود. او خود نيز در جنگ احزاب با گروهى از بنى ‌سليم به يارى قريش شتافت.<ref> مجمع‌البيان، ج‌ 8‌، ص‌ 569‌.</ref> پس از آن در زمان [[رسول خدا]] صلی الله علیه و آله سخنى از او نيست.
+
ابوالاعور سلمی در زمان خلافت [[ابوبکر]] در نبرد [[جنگ یرموک|یرموک]] فرماندهی بخشی از سپاه مسلمانان را بر عهده داشت.<ref> تاریخ مدینة دمشق ، ج‏۴۶، ص: ۵۱ </ref> همچنین در زمان خلافت [[عمر بن خطاب|عمر]] یکی از فرماندهان لشگر مسلمین در فتح [[شام]] بود.<ref> تاریخ طبرى، ج‌ ۲، ص‌ ۳۵۷.</ref>  
  
او در زمان ابوبكر در نبرد يرموك، فرماندهى گروهى را بر عهده داشت<ref> تاريخ دمشق، ج‌ 46، ص‌ 56‌.</ref> و در زمان عمر در فتح شام يكى از ده فرمانده ابوعبيده در فِحل (محلى در شام) بود<ref> تاريخ طبرى، ج‌ 2، ص‌ 357.</ref> و در سال 13 هجرى با ديگر فرماندهان به طبريه وارد شد و ‌مردم آن‌جا با او مصالحه كردند.<ref> همان، ج 2، ص‌ 360.</ref>
+
ابوالاعور در سال ۱۵ هجرى جانشین [[عمروعاص]] در [[اردن]] شد تا عمرو به جنگ رومیان در اجنادین برود.<ref> تاریخ طبرى، ج ‌۲، ص‌ ۴۴۷.</ref> او در جنگ عمّوریه در سال ۲۳ ق. فرمانده شامیان بود.<ref> تاریخ مدینة دمشق ، ج‏۴۶، ص: ۵۳</ref>  
  
در سال 15 هجرى جانشين عمروعاص در اردن شد تا عمرو به جنگ روميان در اجنادين برود.<ref> همان، ج ‌2، ص‌ 447.</ref> در غزوه عموريه(23 هجرى) امير لشكر شام بود.<ref> الاصابه، ج‌ 4، ص‌ 53‌.</ref> ابوالاعور در زمان عثمان در واپسين نبرد قبرس به سال 26 يا 27 هجرى از طرف معاويه در نقش فرمانده سپاه اسلام جنگيد.<ref> تاريخ دمشق، ج‌ 46، ص ‌57‌.</ref> در واقعه اعتراض مصريان بر عثمان، حامل نامه وى به والى مصر مبنى بر سركوبى معترضان<ref> تاريخ طبرى، ج‌ ص‌ 662 و 663‌.</ref> بود و هنگام درگذشت عثمان، كارگزارى معاويه را در اردن بر عهده داشت.<ref> همان، ص‌ 693‌.</ref>
+
ابوالاعور در زمان [[عثمان]] در آخرین نبرد قبرس در سال ۲۶ یا ۲۷ هجرى به عنوان فرمانده شرکت داشت.<ref> تاریخ مدینة دمشق ، ج‏۴۶، ص: ۵۷</ref> برخی گفته اند در واقعه اعتراض مصریان بر عثمان، حامل نامه وى به والى [[مصر]] مبنى بر سرکوبى معترضان بود<ref> تاریخ طبرى، ج‌ ۲، ص‌ ۶۶۲ و ۶۶۳‌.</ref> و هنگام درگذشت عثمان، کارگزارى معاویه را در اردن بر عهده داشت.<ref> تاریخ طبرى، ج‌ ۲ ص‌ ۶۹۳‌.</ref>
 +
==دشمنی ابوالاعور با اهل‌بیت==
 +
ابوالاعور با [[معاویه]] هم پیمان بود و در [[جنگ صفین]] در سپاه معاویه نقشی محوری داشت<ref>الإستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج‏۳، ص: ۱۱۷۸</ref> و  فرمانده بخشی از سپاه معاویه بود.<ref> تاریخ مدینة دمشق ، ج‏۴۶، ص: ۵۱ </ref> وى از کسانى بود که بر ضد [[امام على]] علیه‌السلام در قتل [[عثمان]] به گواهى معاویه آمد و موجب گمراهى افرادى شد.<ref>اسدالغابه، ج‌ ۲، ص‌ ۶۲۱‌.</ref>  
  
نقش جدى ابوالاعور در دستگاه امارت معاويه به ويژه در نبرد صفين آشكار است. گفته‌اند: وى محور [[جنگ صفين]]<ref> الاستيعاب، ج‌ 3، ص‌ 261.</ref>بود و نخستين حمله به فرماندهى او انجام شد و ‌در اين واقعه ياران [[امام على]] عليه‌السلام به ويژه [[مالك اشتر]] را به هم‌دستى با قاتلان عثمان متهم كرد.<ref> تاريخ دمشق، ج‌ 46، ص‌ 58‌.</ref>
+
در جنگ صفین او با ده ‌هزار سپاه بر شریعه [[فرات]] گمارده شد تا راه را بر سپاه على علیه‌السلام ببندد<ref>ترجمه الاخبارالطوال، ص‌ ۲۰۸.</ref> و هنگام آغاز جنگ نیز فرماندهی اهل اردن و حمص<ref>ترجمه الاخبارالطوال، ص‌ ۲۱۳-۲۲۲</ref> را بر عهده داشت. و هنگامی که سپاه [[شام]] با حیله گری [[قرآن]] بر سر نیزه کردند، ابوالاعور نیز قرآنی بر سر گرفت و سپاه [[عراق]] را به داوری قرآن فراخواند.<ref>ترجمه الاخبارالطوال، ص‌ ۲۳۲</ref>
 +
او در ماجرای [[حکمیت]] مأمور شد تا با چهار هزار نفر با [[عمرو عاص]] همراه شود و از جان او مراقبت نماید.<ref>ترجمه الاخبارالطوال، ص‌ ۲۴۱</ref> بعد از نگارش عهدنامه نیز به عنوان یکی از گواهان از طرف شامیان انتخاب شد.<ref>ترجمه الاخبارالطوال، ص‌ ۲۴۰</ref>  
  
وى از كسانى بود كه بر ضد امام على علیه‌السلام در قتل عثمان به گواهى معاويه آمد و موجب گمراهى افرادى شد.<ref> اسدالغابه، ج‌ 2، ص‌ 621‌.</ref> ابوالاعور در سپاه معاويه، فرماندهى اهل حِمْص را بر عهده داشت<ref> الاخبارالطوال، ص‌ 180.</ref> و با ده ‌هزار سپاه بر شريعه فرات گمارده شد تا راه را بر سپاه على عليه‌السلام ببندد.<ref> همان، ص‌ 168.</ref> در پى حيله‌گرى سپاه معاويه او نيز مصحفى بر سر داشت و عراقيان را به داورى آن فرامى‌خواند.
+
برخی او را دشمن ترین افراد نسبت به امیرالمؤمنین علی علیه السلام می دانند.<ref>أسد الغابة فی معرفة الصحابة، ج‏۵، ص: ۱۶</ref> نقل است که حضرت علی علیه السلام در نمازش او را به همراه معاویه و عمروعاص [[لعن]] فرمود.<ref> تاریخ مدینة دمشق ، ج‏۴۶، ص: ۵۲ </ref>
  
در نهايت به صورت گواه پيمان حكميت از طرف شاميان به ميدان آمد<ref> همان، ص‌ 196.</ref> و با چهارهزار شامى، مراقبت از جان عمروعاص را بر عهده گرفت.<ref> همان، ص‌ 197.</ref> در نگارش پيمان‌نامه با تقديم نام على عليه‌السلام سخت مخالفت كرد؛<ref> يعقوبى، ج‌ 2، ص‌ 189.</ref> سپس در مقابله با محمد بن ‌ابى‌بكر (والى امام على عليه‌السلام در مصر) در منطقه مَسناة، پرچم فرماندهى سپاه شام را به دوش كشيد؛<ref> يعقوبى، ج 2، ص 194.</ref> بدين جهات آورده‌اند كه امام على علیه‌السلام او را در نماز لعن مى‌كرد.<ref> تاريخ دمشق، ج‌ 46، ص‌ 52‌.</ref>
+
ابوالاعور در مخالفت با [[امام حسن]] علیه‌السلام و تحقیر و شکستن او نیز کوشا بود و ‌امام در خاموش کردن وى به [[حدیث|حدیثى]] از [[پیامبر]] صلى الله علیه و آله اشاره کرد که در آن عمرو بن ‌سفیان سلمى (ابوالاعور) لعن شد و در خطاب به معاویه گفت: آیا مى‌دانى که پیامبر صلى الله علیه و آله قائد (فرماندهى) و سائق (راننده) احزاب را لعن کرد؟ یکى از آن دو [[ابوسفیان]] و دیگرى ابوالاعور بود.<ref> تاریخ مدینة دمشق ،ج‏۴۶، ص:۵۹</ref>  
  
ابوالاعور در مخالفت با [[امام حسن]] عليه‌السلام و تحقير و شكستن او نيز كوشا بود و ‌امام در خاموش كردن وى به حديثى از پيامبر صلى الله عليه و آله اشاره كرد كه در آن عمرو بن ‌سفيان سلمى لعن شد و در خطاب به معاويه گفت: آيا مى‌دانى كه پيامبر صلى الله عليه و آله فرماندهى (قائد) و راننده (سائق) احزاب را لعن كرد؟ يكى ازآن دو ابوسفيان و ديگرى ابوالاعور بود<ref> همان، ص‌ 60‌.</ref> فرجام كار او نيز روشن نيست. بر پايه روايتى ضعيف، وى در سال 65 هجرى با مروان ‌بن ‌حكم به مصر رفت<ref> همان، ج‌ 46، ص‌ 54‌.</ref> كه البته پذيرش اين سخن مشكل است.
+
==ابوالاعور در شأن نزول آیات==
  
'''ابوالاعور در شأن نزول:'''
+
*در ذیل آیه اول [[سوره احزاب]] آورده‌اند<ref>الکشّاف، ج‌ ۳، ص‌ ۵۱۹‌؛ مجمع‌البیان، ج‌ ۸‌، ص‌ ۵۲۵ و ۵۲۶‌.</ref> که ابوالاعور با تنى چند از مشرکان [[مکه]] پس از [[جنگ اُحد]] به [[مدینه]] آمده بر عبدالله بن ‌ابى وارد شد و [[پیامبر]] صلى الله علیه و آله به آنان امان داد تا خواسته خویش را با او در میان گذارند. آنان از پیامبر خواستند تا آن‌ها را با خدایانشان ([[لات]]، [[منات]] و [[عزّی|عزّى]]) واگذاشته، براى آن بتان و پرستندگانش منفعتى قائل شود؛ در مقابل، آنان نیز پیامبر را با خدایش وامى‌نهند. این سخن بر حضرت گران آمد و به اخراج آنان از مدینه فرمان داد و این آیه نازل شد: {{متن قرآن|«یا أَیهَا النَّبِی اتَّقِ اللَّهَ وَلَا تُطِعِ الْکافِرِینَ وَالْمُنَافِقِینَ إِنَّ اللَّهَ کانَ عَلِیمًا حَکیمًا»}}؛ اى پیامبر! از خدا بترس و از کافران و منافقان اطاعت مکن؛ زیرا خدا دانا و حکیم است.
 
+
*در ذیل آیه ۴۸ [[سوره احزاب]] {{متن قرآن|«وَلَا تُطِعِ الْکافِرِینَ وَالْمُنَافِقِینَ...»}} نیز این داستان ذکر شده و مقصود از کافران در [[آیه]] را ابوالاعور، عکرمه و [[ابوسفیان]] ذکر کرده‌اند که به دنبال مداهنه با پیامبر در دین بودند.<ref> بحار الأنوار ، ج‏۱۸، ص: ۲۰۱</ref>
# در ذيل آيه يك [[سوره احزاب]]/33 آورده‌اند<ref> اسباب‌النزول، ص‌ 294؛ الكشّاف، ج‌ ص‌ 519‌؛ مجمع‌البيان، ج‌ 8‌، ص‌ 525 و 526‌.</ref> كه ابوالاعور با تنى چند از مشركان [[مكه]] پس از جنگ اُحد به مدينه آمده بر عبدالله بن ‌ابى وارد شد و پيامبر صلى الله عليه و آله به آنان امان داد تا خواسته خويش را با او در ميان گذارند. آنان از پيامبر خواستند تا آن‌ها را با خدايانشان (لات، منات و عزّى) واگذاشته، براى آن بتان و پرستندگانش منفعتى قائل شود؛ در مقابل آنان نيز پيامبر را با خدايش وامى‌نهند.
+
*قرطبى، جمله «مِن أسفَلَ مِنکم» در آیه ۱۰ سوره احزاب را که در [[جنگ خندق]] از مناطق فرودست، بر مسلمانان تاخته و حمله آوردند، گروهى از فرماندهان مشرک از جمله ابوالاعور مى‌داند:<ref> قرطبى، ج‌ ۱۴، ص‌ ۹۵.</ref> {{متن قرآن|«إِذْ جَاؤُوکم مِّن فَوْقِکمْ وَمِنْ أَسْفَلَ مِنکمْ وَإِذْ زَاغَتْ الْأَبْصَارُ وَبَلَغَتِ الْقُلُوبُ الْحَنَاجِرَ وَتَظُنُّونَ بِاللَّهِ الظُّنُونَا»}}؛ آنگاه که از سمت بالا و پایین بر شما تاختند و ‌هنگامى که چشم‌ها خیره شد و دل‌ها به گلوگاه رسیده بود و به خدا، گمان‌هاى گوناگون مى‌بردید.
 
+
*[[شیخ صدوق]] بر پایه روایتى، ابوالاعور را یکى از چهارده مردى دانسته که در بازگشت از [[تبوک]] در پى کشتن پیامبر صلى الله علیه و آله برآمدند؛ اما به مقصود خویش نرسیدند.<ref> الخصال، ج‌ ۲، ص ‌۴۹۹.</ref> آیه ۷۴ [[سوره توبه]] در این باره فرود آمد: {{متن قرآن|«یحْلِفُونَ بِاللّهِ مَا قَالُواْ وَلَقَدْ قَالُواْ کلِمَةَ الْکفْرِ وَکفَرُواْ بَعْدَ إِسْلاَمِهِمْ وَهَمُّواْ بِمَا لَمْ ینَالُواْ وَمَا نَقَمُواْ إِلاَّ أَنْ أَغْنَاهُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ مِن فَضْلِهِ فَإِن یتُوبُواْ یک خَیرًا لَّهُمْ وَإِن یتَوَلَّوْا یعَذِّبْهُمُ اللّهُ عَذَابًا أَلِیمًا فِی الدُّنْیا وَالآخِرَةِ وَمَا لَهُمْ فِی الأَرْضِ مِن وَلِی وَلاَ نَصِیرٍ»}}؛ به خدا سوگند یاد مى‌کنند که نگفته‌اند؛ ولى کلمه کفر را بر زبان رانده‌اند و پس از آن‌که اسلام آوردند، کافر شدند و قصد کارى را کردند اما بدان نرسیدند. انتقام‌گیرى‌شان از آن رو است که خدا و پیامبرش آنان را از فضل خود بى‌نیاز کردند؛ پس اگر توبه کنند خیرشان در آن است و اگر روى بگردانند، خدا در دنیا و آخرت به عذابى دردناک معذبشان خواهد کرد و در روى زمین، دوست‌دارى و مددکارى نخواهند داشت»؛ البته در کلام شیخ صدوق روشن نیست که مقصود از ابوالاعور کدام است؟
اين سخن بر حضرت گران آمد و به اخراج آنان از مدينه فرمان داد و اين آيه نازل شد: «يأيُّها النّبىُّ اتّقِ اللّهَ ولاتُطِعِ الكفرينَ والمُنفِقينَ إنّ اللّهَ كان عَليماً حَكيماً؛ اى پيامبر! از خدا بترس و از كافران و منافقان اطاعت مكن؛ زيرا خدا دانا و حكيم است».
+
==پانویس==
 
 
# در ذيل آيه 48 [[سوره احزاب]]/33 «ولاتُطِعِ الكفرينَ والمنفقينَ...» نيز اين داستان ذكر شده و مقصود از كافران در آيه را ابوالاعور، عكرمه و ابوسفيان ذكر كرده‌اند كه به دنبال مداهنه با پيامبر در دين بودند.<ref> قرطبى، ج‌ 14، ص‌ 130.</ref>
 
 
 
# قرطبى، «مِن أسفَلَ مِنكم» در آيه 10 سوره احزاب/33 را كه در [[جنگ خندق]] از مناطق فرودست، بر مسلمانان تاخته و حمله آوردند، گروهى از فرماندهان مشرك از جمله ابوالاعور مى‌داند:<ref> قرطبى، ج‌ 14، ص‌ 95.</ref> «إذ جاءُوكم مِن فَوقِكم و مِن أسفَلَ مِنكم و إذ زاغَتِ الأبصرُ و بَلغَتِ القلوبُ الحَناجِرَ و تَظُنّونَ بِاللّهِ الظُّنونا؛ آنگاه كه از سمت بالا و پايين بر شما تاختند و ‌هنگامى كه چشم‌ها خيره شد و دل‌ها به گلوگاه رسيده بود و به خدا، گمان‌هاى گوناگون مى‌برديد».
 
 
 
# [[شيخ صدوق]] بر پايه روايتى، ابوالاعور را يكى از چهارده مردى دانسته كه در بازگشت از تبوك در پى كشتن پيامبر صلى الله عليه و آله برآمدند؛ اما به مقصود خويش نرسيدند.<ref> الخصال، ج‌ ص ‌499.</ref>
 
 
 
آيه 74 [[سوره توبه]]/9 در اين باره فرود آمد: «يَحلِفونَ بِاللّهِ ما قالوا ولَقَد قالوا كلِمةَ الكُفرِ و كَفَروا بَعدَ إسلمِهِم و هَمّوا بمالم ‌يَنالوا و ما نَقَموا إلاّ أن أَغنهم اللّهُ و رسولُهُ من فضلِه فإن يَتوبوا يَكُ خَيراً لَّهم و إن يَتولَّوا يُعَذِّبْهم اللّهُ عَذاباً أليماً فِى‌الدّنيا والأخِرةِ و ما لَهم فِى‌الأرضِ مِن ولىّ ولانصير؛ به خداسوگند ياد مى‌كنند كه نگفته‌اند؛ ولى كلمه كفر را بر زبان رانده‌اند و پس از آن‌كه اسلام آوردند، كافر شدند و قصد كارى را كردند اما بدان نرسيدند. انتقام‌گيرى‌شان از آن رو است كه خدا و پيامبرش آنان را از فضل خود بى‌نياز كردند؛ پس اگر توبه كنند خيرشان در آن است و اگر روى بگردانند، خدا در دنيا و آخرت به عذابى دردناك معذبشان خواهد كرد و در روى زمين، دوست‌دارى و مددكارى نخواهند داشت»؛ البته چنان‌كه اشاره شد در كلام صدوق روشن نيست كه مقصود از ابوالاعور كدام است؟
 
 
 
==پانویس ==
 
 
<references />
 
<references />
===منابع===
+
==منابع==
 
+
*الإستیعاب فی معرفة الأصحاب، ابن عبدالبر، دار الجیل - لبنان - بیروت، چاپ: ۱، ۱۴۱۲ ق.
سيد عليرضا واسعى، دائرة‌المعارف قرآن کریم، جلد 1، صفحه 599-602.
+
*أسد الغابة فی معرفة الصحابة، ابن اثیر، دار الفکر - لبنان - بیروت، چاپ: ۱، ۱۴۰۹ ق.
 +
*تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، دار الفکر - لبنان - بیروت، چاپ: ۱، ۱۴۱۵ ق.
 +
*اخبار الطوال، ابوحنیفه دینورى، ترجمه محمود مهدوى دامغانى، تهران، نشر نى، ۱۳۷۱ش.
 +
*الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل‏، محمود زمخشرى، بیروت:‏دار الکتاب العربی‏،۱۴۰۷ ق‏.
 +
*مجمع البیان فى تفسیر القرآن‏، طبرسى، تهران:‏انتشارات ناصر خسرو، ۱۳۷۲ ش‏.
 +
*بحارالأنوار، محمدباقر مجلسى، بیروت: ‏دار احیاء التراث العربی‏.
 +
*الجامع لأحکام القرآن‏، قرطبى، تهران‏:انتشارات ناصر خسرو، ۱۳۶۴ ش‏.
 +
{{سنجش کیفی
 +
|سنجش=شده
 +
|شناسه= خوب
 +
|عنوان بندی مناسب= خوب
 +
|کفایت منابع و پی نوشت ها= خوب
 +
|رعایت سطح مخاطب عام= خوب
 +
|رعایت ادبیات دانشنامه ای= خوب
 +
|جامعیت= خوب
 +
|رعایت اختصار= خوب
 +
|سیر منطقی= خوب
 +
|کیفیت پژوهش= خوب
 +
|رده=دارد
 +
}}
  
[[رده: ابوالأعور سُلَمى در شان نزول آیات قرآن]]
+
[[رده:شخصیت‌های شان نزول آیات قرآن]]
 +
[[رده:دشمنان پیامبر]]
 +
[[رده:دشمنان امام علی علیه السلام]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۷ ژوئن ۲۰۲۳، ساعت ۱۰:۱۸

«ابوالأعور سُلَمى» از دشمنان پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله بود و تا جنگ حنین در صف مشرکان با مسلمانان جنگید و ظاهرا پس از آن اسلام آورد. او در جنگهای زمان ابوبکر، عمر و عثمان فرماندهی بخشی از سپاه مسلمانان را بر عهده داشت. ابوالاعور در جنگ صفین هم‌پیمان معاویه شد و با امام علی علیه‌السلام جنگید. نام او در شأن نزول برخی آیات قرآن که درباره کفار و منافقین نازل شده دیده می‌شود.

زندگی‌نامه

از زندگی ابوالاعور عمرو بن سفیان بن سعید‏ در زمان پیامبر صلی الله علیه وآله اطلاعات زیادی در دسترس نیست. در اینکه آیا او از صحابه پیامبر است اختلاف نظر وجود دارد. برخى مانند مسلم بن ‌حجاج او را صحابى دانسته اند... .[۱] برخی دیگر معتقدند او از صحابه نبوده و حدیثی هم که از پیامبر(ص) نقل نموده مرسل است.[۲]

نقلهایی وجود دارد که او تا جنگ حنین در صف مشرکان با مسلمانان جنگید و پس از آن اسلام آورد.[۳] و در جنگ احزاب با گروهى از بنى ‌سلیم به یارى قریش شتافت.[۴]

ابوالاعور سلمی در زمان خلافت ابوبکر در نبرد یرموک فرماندهی بخشی از سپاه مسلمانان را بر عهده داشت.[۵] همچنین در زمان خلافت عمر یکی از فرماندهان لشگر مسلمین در فتح شام بود.[۶]

ابوالاعور در سال ۱۵ هجرى جانشین عمروعاص در اردن شد تا عمرو به جنگ رومیان در اجنادین برود.[۷] او در جنگ عمّوریه در سال ۲۳ ق. فرمانده شامیان بود.[۸]

ابوالاعور در زمان عثمان در آخرین نبرد قبرس در سال ۲۶ یا ۲۷ هجرى به عنوان فرمانده شرکت داشت.[۹] برخی گفته اند در واقعه اعتراض مصریان بر عثمان، حامل نامه وى به والى مصر مبنى بر سرکوبى معترضان بود[۱۰] و هنگام درگذشت عثمان، کارگزارى معاویه را در اردن بر عهده داشت.[۱۱]

دشمنی ابوالاعور با اهل‌بیت

ابوالاعور با معاویه هم پیمان بود و در جنگ صفین در سپاه معاویه نقشی محوری داشت[۱۲] و فرمانده بخشی از سپاه معاویه بود.[۱۳] وى از کسانى بود که بر ضد امام على علیه‌السلام در قتل عثمان به گواهى معاویه آمد و موجب گمراهى افرادى شد.[۱۴]

در جنگ صفین او با ده ‌هزار سپاه بر شریعه فرات گمارده شد تا راه را بر سپاه على علیه‌السلام ببندد[۱۵] و هنگام آغاز جنگ نیز فرماندهی اهل اردن و حمص[۱۶] را بر عهده داشت. و هنگامی که سپاه شام با حیله گری قرآن بر سر نیزه کردند، ابوالاعور نیز قرآنی بر سر گرفت و سپاه عراق را به داوری قرآن فراخواند.[۱۷] او در ماجرای حکمیت مأمور شد تا با چهار هزار نفر با عمرو عاص همراه شود و از جان او مراقبت نماید.[۱۸] بعد از نگارش عهدنامه نیز به عنوان یکی از گواهان از طرف شامیان انتخاب شد.[۱۹]

برخی او را دشمن ترین افراد نسبت به امیرالمؤمنین علی علیه السلام می دانند.[۲۰] نقل است که حضرت علی علیه السلام در نمازش او را به همراه معاویه و عمروعاص لعن فرمود.[۲۱]

ابوالاعور در مخالفت با امام حسن علیه‌السلام و تحقیر و شکستن او نیز کوشا بود و ‌امام در خاموش کردن وى به حدیثى از پیامبر صلى الله علیه و آله اشاره کرد که در آن عمرو بن ‌سفیان سلمى (ابوالاعور) لعن شد و در خطاب به معاویه گفت: آیا مى‌دانى که پیامبر صلى الله علیه و آله قائد (فرماندهى) و سائق (راننده) احزاب را لعن کرد؟ یکى از آن دو ابوسفیان و دیگرى ابوالاعور بود.[۲۲]

ابوالاعور در شأن نزول آیات

  • در ذیل آیه اول سوره احزاب آورده‌اند[۲۳] که ابوالاعور با تنى چند از مشرکان مکه پس از جنگ اُحد به مدینه آمده بر عبدالله بن ‌ابى وارد شد و پیامبر صلى الله علیه و آله به آنان امان داد تا خواسته خویش را با او در میان گذارند. آنان از پیامبر خواستند تا آن‌ها را با خدایانشان (لات، منات و عزّى) واگذاشته، براى آن بتان و پرستندگانش منفعتى قائل شود؛ در مقابل، آنان نیز پیامبر را با خدایش وامى‌نهند. این سخن بر حضرت گران آمد و به اخراج آنان از مدینه فرمان داد و این آیه نازل شد: «یا أَیهَا النَّبِی اتَّقِ اللَّهَ وَلَا تُطِعِ الْکافِرِینَ وَالْمُنَافِقِینَ إِنَّ اللَّهَ کانَ عَلِیمًا حَکیمًا»؛ اى پیامبر! از خدا بترس و از کافران و منافقان اطاعت مکن؛ زیرا خدا دانا و حکیم است.
  • در ذیل آیه ۴۸ سوره احزاب «وَلَا تُطِعِ الْکافِرِینَ وَالْمُنَافِقِینَ...» نیز این داستان ذکر شده و مقصود از کافران در آیه را ابوالاعور، عکرمه و ابوسفیان ذکر کرده‌اند که به دنبال مداهنه با پیامبر در دین بودند.[۲۴]
  • قرطبى، جمله «مِن أسفَلَ مِنکم» در آیه ۱۰ سوره احزاب را که در جنگ خندق از مناطق فرودست، بر مسلمانان تاخته و حمله آوردند، گروهى از فرماندهان مشرک از جمله ابوالاعور مى‌داند:[۲۵] «إِذْ جَاؤُوکم مِّن فَوْقِکمْ وَمِنْ أَسْفَلَ مِنکمْ وَإِذْ زَاغَتْ الْأَبْصَارُ وَبَلَغَتِ الْقُلُوبُ الْحَنَاجِرَ وَتَظُنُّونَ بِاللَّهِ الظُّنُونَا»؛ آنگاه که از سمت بالا و پایین بر شما تاختند و ‌هنگامى که چشم‌ها خیره شد و دل‌ها به گلوگاه رسیده بود و به خدا، گمان‌هاى گوناگون مى‌بردید.
  • شیخ صدوق بر پایه روایتى، ابوالاعور را یکى از چهارده مردى دانسته که در بازگشت از تبوک در پى کشتن پیامبر صلى الله علیه و آله برآمدند؛ اما به مقصود خویش نرسیدند.[۲۶] آیه ۷۴ سوره توبه در این باره فرود آمد: «یحْلِفُونَ بِاللّهِ مَا قَالُواْ وَلَقَدْ قَالُواْ کلِمَةَ الْکفْرِ وَکفَرُواْ بَعْدَ إِسْلاَمِهِمْ وَهَمُّواْ بِمَا لَمْ ینَالُواْ وَمَا نَقَمُواْ إِلاَّ أَنْ أَغْنَاهُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ مِن فَضْلِهِ فَإِن یتُوبُواْ یک خَیرًا لَّهُمْ وَإِن یتَوَلَّوْا یعَذِّبْهُمُ اللّهُ عَذَابًا أَلِیمًا فِی الدُّنْیا وَالآخِرَةِ وَمَا لَهُمْ فِی الأَرْضِ مِن وَلِی وَلاَ نَصِیرٍ»؛ به خدا سوگند یاد مى‌کنند که نگفته‌اند؛ ولى کلمه کفر را بر زبان رانده‌اند و پس از آن‌که اسلام آوردند، کافر شدند و قصد کارى را کردند اما بدان نرسیدند. انتقام‌گیرى‌شان از آن رو است که خدا و پیامبرش آنان را از فضل خود بى‌نیاز کردند؛ پس اگر توبه کنند خیرشان در آن است و اگر روى بگردانند، خدا در دنیا و آخرت به عذابى دردناک معذبشان خواهد کرد و در روى زمین، دوست‌دارى و مددکارى نخواهند داشت»؛ البته در کلام شیخ صدوق روشن نیست که مقصود از ابوالاعور کدام است؟

پانویس

  1. تاریخ دمشق، ج ۴۶، ص ۵۵
  2. أسد الغابة فی معرفة الصحابة، ج‏۳، ص: ۷۲۹
  3. الإستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج‏۴، ص: ۱۶۰۰
  4. مجمع‌البیان، ج‌ ۸‌، ص‌ ۵۶۹‌.
  5. تاریخ مدینة دمشق ، ج‏۴۶، ص: ۵۱
  6. تاریخ طبرى، ج‌ ۲، ص‌ ۳۵۷.
  7. تاریخ طبرى، ج ‌۲، ص‌ ۴۴۷.
  8. تاریخ مدینة دمشق ، ج‏۴۶، ص: ۵۳
  9. تاریخ مدینة دمشق ، ج‏۴۶، ص: ۵۷
  10. تاریخ طبرى، ج‌ ۲، ص‌ ۶۶۲ و ۶۶۳‌.
  11. تاریخ طبرى، ج‌ ۲ ص‌ ۶۹۳‌.
  12. الإستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج‏۳، ص: ۱۱۷۸
  13. تاریخ مدینة دمشق ، ج‏۴۶، ص: ۵۱
  14. اسدالغابه، ج‌ ۲، ص‌ ۶۲۱‌.
  15. ترجمه الاخبارالطوال، ص‌ ۲۰۸.
  16. ترجمه الاخبارالطوال، ص‌ ۲۱۳-۲۲۲
  17. ترجمه الاخبارالطوال، ص‌ ۲۳۲
  18. ترجمه الاخبارالطوال، ص‌ ۲۴۱
  19. ترجمه الاخبارالطوال، ص‌ ۲۴۰
  20. أسد الغابة فی معرفة الصحابة، ج‏۵، ص: ۱۶
  21. تاریخ مدینة دمشق ، ج‏۴۶، ص: ۵۲
  22. تاریخ مدینة دمشق ،ج‏۴۶، ص:۵۹
  23. الکشّاف، ج‌ ۳، ص‌ ۵۱۹‌؛ مجمع‌البیان، ج‌ ۸‌، ص‌ ۵۲۵ و ۵۲۶‌.
  24. بحار الأنوار ، ج‏۱۸، ص: ۲۰۱
  25. قرطبى، ج‌ ۱۴، ص‌ ۹۵.
  26. الخصال، ج‌ ۲، ص ‌۴۹۹.

منابع

  • الإستیعاب فی معرفة الأصحاب، ابن عبدالبر، دار الجیل - لبنان - بیروت، چاپ: ۱، ۱۴۱۲ ق.
  • أسد الغابة فی معرفة الصحابة، ابن اثیر، دار الفکر - لبنان - بیروت، چاپ: ۱، ۱۴۰۹ ق.
  • تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، دار الفکر - لبنان - بیروت، چاپ: ۱، ۱۴۱۵ ق.
  • اخبار الطوال، ابوحنیفه دینورى، ترجمه محمود مهدوى دامغانى، تهران، نشر نى، ۱۳۷۱ش.
  • الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل‏، محمود زمخشرى، بیروت:‏دار الکتاب العربی‏،۱۴۰۷ ق‏.
  • مجمع البیان فى تفسیر القرآن‏، طبرسى، تهران:‏انتشارات ناصر خسرو، ۱۳۷۲ ش‏.
  • بحارالأنوار، محمدباقر مجلسى، بیروت: ‏دار احیاء التراث العربی‏.
  • الجامع لأحکام القرآن‏، قرطبى، تهران‏:انتشارات ناصر خسرو، ۱۳۶۴ ش‏.