اهل البیت: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
سطر ۱۰۶: سطر ۱۰۶:
 
ابن عباس گفت: رسول خداصلي الله عليه وآله وسلم فرمود: در وقت عروج به آسمان ديدم که بر در بهشت نوشته شده بود: {{متن حدیث|«نيست معبودي به حق جز اللَّه؛ و محمّدصلي الله عليه وآله وسلم رسول خدا، علي عليه السلام حبيب خدا، حسن و حسين‌عليهما السلام برگزيده خدا و فاطمه ‌عليها السلام کنيز خدا هستند. لعنت خدا بر دشمنان و ستم کنندگان بر اينان باد»}}<ref>العلامه أخطب الخطباء في المناقب ص 240، طبع تبريز روي بسنده عن ابن عباس، قال: قال رسول‌اللَّه‌صلي الله عليه وآله وسلم: لما عرج بي الي السماء رأيت علي باب الجنة مکتوباً، لا إلا إلا اللَّه، محمد رسول‌اللَّه، علي حبيب اللَّه، الحسن و الحسين صفوة اللَّه، فاطمة أمة اللَّه، علي مبغضهم لعنة اللَّه ..</ref>
 
ابن عباس گفت: رسول خداصلي الله عليه وآله وسلم فرمود: در وقت عروج به آسمان ديدم که بر در بهشت نوشته شده بود: {{متن حدیث|«نيست معبودي به حق جز اللَّه؛ و محمّدصلي الله عليه وآله وسلم رسول خدا، علي عليه السلام حبيب خدا، حسن و حسين‌عليهما السلام برگزيده خدا و فاطمه ‌عليها السلام کنيز خدا هستند. لعنت خدا بر دشمنان و ستم کنندگان بر اينان باد»}}<ref>العلامه أخطب الخطباء في المناقب ص 240، طبع تبريز روي بسنده عن ابن عباس، قال: قال رسول‌اللَّه‌صلي الله عليه وآله وسلم: لما عرج بي الي السماء رأيت علي باب الجنة مکتوباً، لا إلا إلا اللَّه، محمد رسول‌اللَّه، علي حبيب اللَّه، الحسن و الحسين صفوة اللَّه، فاطمة أمة اللَّه، علي مبغضهم لعنة اللَّه ..</ref>
 
سعيد بن جبير گفت: رسول خداصلي الله عليه وآله وسلم فرمود: {{متن حدیث|«دو هزار سال قبل از آفرينش آسمانها و زمين بر در بهشت نوشته شده: محمدصلي الله عليه وآله وسلم رسول خدا، و علي عليه السلام برادر اوست»}}<ref>عن سعيد بن جبير، عن جابربن عبداللَّه، قال؛ سمعت رسول‌اللَّه‌صلي الله عليه وآله وسلم يقول: مکتوب علي باب الجنة قبل أن يخلق اللَّه السموات و الأرض بألفي عام: محمد رسول‌الله و علي اخوه ؛ مناقب علي بن ابي طالب -ابي المغازلي، ص 91، روايت 134.</ref>
 
سعيد بن جبير گفت: رسول خداصلي الله عليه وآله وسلم فرمود: {{متن حدیث|«دو هزار سال قبل از آفرينش آسمانها و زمين بر در بهشت نوشته شده: محمدصلي الله عليه وآله وسلم رسول خدا، و علي عليه السلام برادر اوست»}}<ref>عن سعيد بن جبير، عن جابربن عبداللَّه، قال؛ سمعت رسول‌اللَّه‌صلي الله عليه وآله وسلم يقول: مکتوب علي باب الجنة قبل أن يخلق اللَّه السموات و الأرض بألفي عام: محمد رسول‌الله و علي اخوه ؛ مناقب علي بن ابي طالب -ابي المغازلي، ص 91، روايت 134.</ref>
 +
 +
===هفت خصلت==
 +
 +
علي بن علي مکّي هلالي، از پدرش نقل کرده که گفت: بر رسول خداصلي الله عليه وآله وسلم در وقت بيماري وارد شدم. فاطمه‌ عليها السلام بر بالينش نشسته بود. صداي زهراعليها السلام به گريه بلند شد. پلکهاي چشم رسول خداصلي الله عليه وآله وسلم به جانب فاطمه ‌عليها السلام باز شد. فرمود: حبيبه من علّت گريه تو چيست؟ عرض کرد: از پراکندگي و ضايع شدنمان بعد از شما مي‌ترسم. فرمود: اي حبيبه من! آيا نمي‌داني که خداي عزوجل به زمين نظر انداخت و پدرت را برگزيد و او را به رسالت برانگيخت. سپس در نظر ديگر شوهرت را اختيار کرد و به من وحي کرد تا تو را به ازدواج او درآورم؟ اي فاطمه! خداوند به ما اهل بيت هفت خصلت عطا فرمود که به کسي قبل از ما عطا نفرموده بود و بعد از ما هم به هيچ کس نخواهد بخشيد: من خاتم پيامبران و گرامي‌ترين آنها نزد خدا و دوستدارترين مخلوق به خداي عزوجل هستم؛ من پدر تو، و وصي من بهترين اوصيا و دوستدارترين آنها به خدا مي‌باشد و نيز او شوهر توست. و شهيد ما، بهترين شهدا و دوستدارترين آنان به خداست، که آن عموي تو حمزه فرزند عبدالمطلب و عموي پدر تو عموي شوهر تو مي‌باشد. و از ماست کسي که داراي دو بال سبز است و در بهشت هر کجا بخواهد با فرشتگان پرواز مي‌کند و آن پسر عموي پدرت و برادر شوهرت هست. و دو سبط اين امت از ماست و آن حسن و حسين‌عليهما السلام دو فرزندت هستند و آنها دو آقاي جوانان اهل بهشت هستند. به خدايي که مرا به حق مبعوث به رسالت فرمود، پدرشان علي بهتر از آن دو هست. اي فاطمه! به خدايي که مرا به حق برانگيخت، مهدي امت از اين دو مي‌باشد. آن هنگام که نظم و نظام اجتماعي از هم بپاشد و فتنه‌ها آشکار گردد و راهها ناامن شود، و گروهي گروه ديگر را غارت کند؛ بزرگ به کوچک رحم نکند و کوچک احترام بزرگتر نگاه ندارد، خداي - عزوجل - کسي را برانگيزد که قلعه‌هاي گمراهي و قلبهاي قفل شده را فتح نمايد. مهدي، در آخر زمان قيام به دين مي‌کند چنانکه در اول زمان، من به آن قيام کردم. و دنيا را پر از عدل مي‌گرداند چنانکه پر از ستم گشته باشد. اي فاطمه! محزون مباش و گريه مکن که خداي - عزوجل - از من به تو مهربانتر و رؤوف‌تر است و اين به خاطر مقام و عظمتي است که تو در نزد من داري و جايگاه تو در قلب من است. و خدا تو را به علي عليه السلام تزويج کرد، زيرا او با شرافت‌ترين اهل بيت تو در حسب، گرامي‌ترين آنها در منصب ولايت ، مهربانترينشان با مردم، عادلترين آنها در مساوات و بيناترين آنها در قضايا و حوادث و احکام است. و از پروردگارم -عزوجل- خواستم تو اولين کسي باشي که از اهل بيت من و آل علي به من ملحق مي‌شود.وقتي پيامبرصلي الله عليه وآله وسلم قبض روح شد، فاطمه‌عليها السلام بعد از رحلت پدر بزرگوارش بيش از هفتاد و پنج روز زندگي نکرد و خدا او را به پدرش رسول خداصلي الله عليه وآله وسلم محلق ساخت. <ref>عن علي بن علي المکي الهلالي، عن ابيه قال: دخلت علي رسول‌اللَّه‌صلي الله عليه وآله وسلم في شکايته الّتي قبض فيها فاذا فاطمة -رضي‌الله عنها- عند رأسه. قال: فبکت حتي ارتفع صوتها، فرفع رسول‌الله‌صلي الله عليه وآله وسلم طرفه اليها، فقال: حبيبتي فاطمة! ماالذي يبکيک؟ فقالت: أخشي الضيعة من بعدک. فقال: يا حبيبتي أما علمت أن اللَّه -عزوجل- إطّلع الي الارض اطّلاعة فاختار منها أباک فبعثه برسالته ثم اطلع اطلاعة فاختار منها بعلک و أوحي اليَّ أن انکحک اياه. يا فاطمة! و نحن أهل بيت قد أعطانا اللَّه سبع خصال لم يعط أحداً قبلنا و لا يعطي أحداً بعدنا: أنا خاتم النبيين و اکرم النبيين علي الله و أحبّ المخلوقين الي الله -عزوجل و أنا أبوک و وصيي خير الأوصياء و أحبهم الي اللَّه و هو بعلک و شهيدنا خير الشهدا و أحبّهم الي اللَّه و هو عمک حمزة بن عبدالمطلب و هم عم أبيک و عمّ بعلک. و منّا من له جناحان أخضران يطير في الجنة مع الملائکة حيث يشاء و هو ابن عم أبيک و اخو بعلک. و منا سبطا هذه الامة و هما ابناک الحسن و الحسين و هما سيدا شباب أهل الجنة و أبوهما و الذي بعثني بالحق خير منها. يا فاطمه! والذي بعثني بالحق انّ منهما مهدي هذا الأمة إذا صارت الدنيا هرجاً و مرجاً و تظاهرت الفتن و تقطعت السبل و أغار بعضهم علي بعض، فلا کبير يرحم صغيراً و لا صغير يوقّر کبيراً فيبعث اللَّه -عزوجل- عند ذلک منهما من يفتتح حصون الضلالة و قلوباً غلفاً يقوم بالدين في اخرالزّمان کما قمت به في أول الزمان و يملاء الدنيا عدلاً کما ملئت جوراً. يا فاطمة، لا تحزني و لا تبکي، فإن اللَّه -عزوجل- ارحم بک و أراف عليک مني و ذلک لمکانک منّي و موضعک من قلبي و زوّجک اللَّه زوجک و هو أشرف أهل بيتک حسباً و اکرمهم منصباً و ارحمهم بالرعية و أعدلهم بالسوية و أبصرهم بالقضية. و قد سألت ربي - عزوجل - أن تکوني اول من يلحقني من اهل بيتي و ال علي. فلما قبض النبي‌صلي الله عليه وآله وسلم لم يبق فاطمة -رضي‌الله عنها- بعده إلا خمسة و سبعين يوماً حتي ألحقها اللَّه به‌صلي الله عليه وآله وسلم ؛ احقاق الحق، ج 9، ص 266، به نقل از المعجم الکبير، ص 135طبع طهران؛ مناقب علي بن ابي طالب ابن المغازلي صص 148-150 و صص 101-102، روايت 144.</ref>
  
 
==منابع==
 
==منابع==

نسخهٔ ‏۲ آوریل ۲۰۱۶، ساعت ۰۶:۱۲

کلید واژه:اهل بیت، ائمه، پیامبر، اولی الأمر، اسلام، معصوم.

‌اعتقادات شیعه
توحید توحید ذاتی * توحید صفاتی * توحید افعالی * توحید در عبادت * بداء * اسماء و صفات الهی
عدل قضا و قدر * اختیار * امر بین الامرین
نبوت عصمت پیامبران * خاتمیت * وحی * اعجاز * عدم تحریف قرآن
امامت

باورها:

ضرورت وجود امام * عصمت امامان * اهل بیت * چهارده معصوم * ولایت تكوینی * علم غیب امامان * غیبت امام زمان (عج) * انتظار * رجعت * توسل * شفاعت * آخر الزمان

ائمه علیهم السلام:

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله * امام علی(ع) * امام حسن(ع) * امام حسین(ع) * امام سجاد(ع) * امام باقر(ع) * امام صادق(ع) * امام کاظم(ع) * امام رضا(ع) * امام جواد(ع) * امام هادی(ع) * امام عسکری(ع) * امام مهدی(عج)

معاد برزخ * معاد جسمانی * حشر * صراط * میزان * بهشت * جهنم


معنای اهل بیت

«اهل بيت» تركيبى اضافى و مركب از «اهل» و «بيت» است. واژه اهل به معانى سزاوار و لايق به چيزى، مختار و منتخب، خاندان، اقوام و خويشان، عيال و فرزندان، ملت و امت و... آمده.[۱] «بيت» نيز به معناى خانه و محل سكونت است[۲] و بدين ترتيب، تركيب «اهل‌بيت» به معناى «ساكنان خانه» است.

مصادیق اهل بیت

در قاموس واژگان اسلامی منظور از اهل‌ بيت, خاندان پيامبر هستند. با توجه به معناى لغوى، تركيب اهل‌بيت در درجه نخست كسانى را دربرمى‌گيرد كه با صاحب بيت پيوندى نزديك‌تر برقرار ساخته‌اند. چنين است كه محدثان، مفسران و سيره نويسان مسلمان ـ با وجود گرايش هاى گوناگونى كه داشته‌اند ـ همواره ارتباط چند نام را با اصطلاح اهل‌بيت ناگسستنى يافته‌اند: على، فاطمه، حسن و حسين عليهم السلام[۳] و احاديثى را از پيامبر صلى الله عليه و آله نقل كرده‌اند كه بر پايه آنها محبوب‌ترين اهل‌بيت عليهم السلام نزد پيامبر صلى الله عليه و آله على‌ بن ابى‌طالب عليه السلام و حضرت زهرا عليهاالسلام هستند.[۴] گفتنى است كه بر اساس رواياتى پرشمار[۵] عنوان اهل‌بيت شامل ساير امامان معصوم از فرزندان امام حسین علیه السلام نيز مى‌شود که نام مبارک ایشان به ترتیب حضرت علی بن الحسین، حضرت محمد بن علی، حضرت جعفر بن محمد، حضرت موسی بن جعفر، حضرت علی بن موسی، حضرت محمد بن علی، حضرت علی بن محمد، حضرت حسن بن علی، آخرین آنها امام حی، حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف این افراد گاه با عناوين دیگری مانند عترت پيامبر صلى الله عليه و آله، ذوى القربى و آل‌ محمد صلى الله عليه و آله خوانده مى‌شوند. تركيب «اهل البيت» دو بار در قرآن كريم آمده: يكى در مورد خاندان حضرت ابراهيم علیه السلام، خطاب به همسر وى ساره: «قالوا اتعجبين من امر الله رحمة الله و بركاته عليكم اهل البيت...»(سوره هود:73) و ديگر در مورد خاندان رسول گرامى اسلام: «انما يريد الله ليذهب عنكم الرجس اهل البيت و يطهّركم تطهيرا».(سوره احزاب:33)

جایگاه اهل بیت در اسلام

بر اساس آیات قرآن و نیز سیره و سخن رسول خدا صلى الله عليه و آله اهلبیت علیهم السلام نقشی محوری در تحقق اهداف متعالی اسلام در رساندن جامعه بشریت به کمال فردی و اجتماعی دارند. خداوند وظیفه رهبری و هدایت جامعه اسلامی را پس از پیامبر اسلام به عهده عترت ایشان نهاده است و پس از منصب نبوت و رسالت که اختصاص به شخص رسول الله دارد منصب امامت و پیشوایی خلق را به افرادی از خاندان ایشان اختصاص داده است. این جایگاه والا نه فقط به دلیل پیوند خویشاوندی ایشان با پیامبر اسلام صلى الله عليه و آله است بلکه به دلیل ویژگیهایی است که ایشان را بر دیگر افراد فضیلت داده و برگزیده درگاه خداوند نموده است. علم آسمانی و عصمت و طهارت ایشان از هر پلیدی و گناه ایشان را به مرتبه ای از ایمان و یقین رسانده است که اندیشه و عمل ایشان چیزی جز عبودیت و بندگی خداوند نیست بنابراین خداوند این افراد را پیشوا و امام برای سایر مردم قرار داده است تا با الگو قرار دادن, همراهی و اطاعت از ایشان بتوانند در مسیر کمال انسانی خود قدم بردارند. آیات و روایاتی دلالت بر امامت و ولایت این افراد دارند فراوان است.مهمترین این نصوص عبارتند از: آیه تبلیغ, آیه اکمال, آیه ولایت,آیه اولی الامر, حدیث غدیر, حدیث ثقلین, حدیث منزلت, حدیث سفینه


ویژگیهای اهل بیت

طهارت

اهل بیت علیهم السلام اسوه طهارت و پاکی هستند. خداوند در باره ایشان می فرماید:«إِنَّما يُريدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهيراً». (سوره احزاب/33) خدا چنين مى‌ خواهد كه هر رجس و آلايشى را از شما خانواده (نبوت) ببرد و شما را از هر عيب پاك و منزه گرداند. این آیه به آیه تطهیر مشهور شده است. همچنین در بیان ضرورت عصمت و طهارت اهل بیت علیهم السلام می توان به این آیه استناد نمود: «وَ إِذِ ابْتَلى‌ إِبْراهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قالَ إِنِّي جاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِماماً قالَ وَ مِنْ ذُرِّيَّتِي قالَ لايَنالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ». (سوره بقره/124) و (به ياد آر) هنگامى كه خدا ابراهيم را به امورى امتحان فرمود و او همه را به جاى آورد، خدا به او گفت: من تو را به پيشوايى خلق برگزينم، ابراهيم عرض كرد: به فرزندان من چه؟ فرمود: عهد من به مردم ستمكار نخواهد رسيد. از آنجا که گناه ظلم به نفس است پس مطابق با این آیه امامت جز معصوم به کس دیگری نمی رسد.

علم

یکی از ویژگیهای اهلبیت علمی است که خداوند به ایشان عنایت نموده است. این علم گاه به وراثت از رسول خدا(ص)[۶] به ایشان رسیده و گاه به الهام الهی [۷] به قلب ایشان وارد می شود. امام صادق(ع) در موارد متعددی با تصریح به آیات قرآن بالاترین مراتب دانش را برای امام اثبات فرموده‌اند، از جمله می‌توان به این مورد اشاره کرد:ایشان با قرائت آیه‌ای تمامی‌علوم را در اختیار امام(ع) دانسته‌اند، آیه‌ای که امام صادق(ع) تلاوت کردند این آیه است: «هیچ‌تر و خشکی وجود ندارد، مگر اینکه در کتابی آشکار ثبت است»[۸] و سپس فرمودند: «و این در علم ائمه است و آنان این مطالب را می‌دانند.»[۹]

عصمت

عصمت از گناه و اشتباه مهمترین ویژگی اهلبیت علیهم السلام و شیعیان بر این مسئله اتفاق نظر دارند.[۱۰]. متکلمان شیعه دلایل فراوانی بر ضرورت عصمت امام اقامه نموده اند. همچنین در اثبات عصمت اهل بیت آیات و روایات فراوانی وجود دارد.

سیمای اهلبیت در قرآن

اهل بیت در روز مباهله

«فَمَنْ حَآجَّكَ فِيهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْاْ نَدْعُ أَبْنَاءنَا وَأَبْنَاءكُمْ وَنِسَاءنَا وَنِسَاءكُمْ وَأَنفُسَنَا وأَنفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَةُ اللّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ». (سوره آل عمران/61) به آنان (مسیحیان نجران) بگو: بیایید ما فرزندان خود را دعوت می‌کنیم شما هم فرزندان خود را، ما زنان خویش را دعوت می‌کنیم شما هم زنان خود را ما از نفوس خود دعوت می‌کنیم شما نیز از نفوس خود را؛ آنگاه مباهله می‌کنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار می‌دهیم. شأن نزول این آیه که شیعه و اهل سنت در مورد آن اتفاق نظر دارند یکی دیگر از دلایل حقانیت اهل بیت علیهم السلام است. ما این شان نزول را از کتاب اسباب نزول واحدی از علمای اهل سنت قرن پنجم نقل می نماییم: عاقب و سيد در رأس هيأت نجرانى نزد پيغمبر صلی الله علیه و آله آمدند و پيغمبر صلی الله علیه و آله آن دو را به اسلام دعوت كرد. گفتند: ما پيش از تو تسليم خدا بوده‌ايم. فرمود: دروغ مى‌گوييد، مى‌خواهيد بگويم چه چيز شما را مانع از مسلمان شدن است؟ گفتند: بگو، فرمود: صليب دوستى و شرابخوارى و گوشت خوك خوردن و آن دو را دعوت به ملاعنه كرد و قرار شد فردا صبح بيايند. صبح پيغمبر صلی الله علیه و آله دست على و فاطمه و حسن و حسين را گرفت و به دنبال عاقب و سيد فرستاد. دعوت (به مباهله) را اجابت نكردند و پذيرفتند كه خراج بدهند. پيغمبر صلی الله علیه و آله فرمود: قسم به آن كه مرا به حق مبعوث كرد اگر به ملاعنه حاضر مى‌شدند صحرا آتشباران مى‌شد. (اسباب نزول واحدی، سوره آل عمران، ذیل آیه 61)علامه طباطبایی در ذیل این آیه می‌فرماید: رسول خدا در مقام امتثال این فرمان از «انفسنا» به غیر از علی و از «نسائنا» بجز فاطمه سلام‌اللّه‌علیها و از «ابنائنا» بجز حسنین علیهم السلام را نیاورد، معلوم می‌شود برای کلمه اول بجز علی و برای کلمه دوم بجز فاطمه سلام‌اللّه‌علیها و از سوم بجز حسنین علیهم السلام مصداق نیافت و کانه منظور از «ابناء» و «نساء» و «انفس» همان اهل بیت رسول خدا صلی الله علیه و آله بوده، هم‌چنان‌ که در بعضی روایات به این معنا تصریح شده، بعد از آن که رسول خدا نام‌بردگان را با خود آورد عرضه داشت: «بارالها اینان‌اند اهل بیت من»، چون این عبارت می‌فهماند پروردگارا من به‌ جز اینان کسی را نیافتم تا برای مباهله دعوت کنم.

طهارت از هر آلودگی

«إنّما يريد اللَّه ليذهب عنکم الرجس أهل البيت و يطهّرکم تطهيرا»[۱۱] ؛ خداوند چنين اراده فرموده که رجس و پليدي را از شما اهل بيت بزدايد و شما را از هر ناپاکي و عيبي پاک و منزه گرداند.آيه فوق، دليل واضح و روشني است براين که خداوند، پاکي اهل بيت ‌عليهم السلام را از هر گونه انحراف فکري و عملي ضمانت کرده است

امان بودن اهل بيت

در مسند احمد بن حنبل آمده است که رسول خداصلي الله عليه وآله وسلم فرمود: «النجوُم أمانٌ لأهل السّماء فإذا ذهبت النجوم، ذهب أهل السّماء و أهل بيتي امانٌ لأهل الأرض فإذا ذهب اهل بيتي ذهب أهل الارض»[۱۲] ؛ ستارگان، امان اهل آسمان هستند؛ هنگامي که ستارگان پايان يابند، اهل آسمان پايان مي‌يابند. و اهل بيت من امان و پناه زمين هستند؛ هنگامي که آنها نباشند، اهل زمين پايان خواهند يافت.

اهل بيت، هدايت به حق مي‌ کنند

«و ممن خلقنا أمةٌ يهدون بالحق و به يعدلون»[۱۳]؛ و از کساني که آفريديم، گروهي به حق هدايت مي‌کنند و(مردم را)به حق باز مي‌گردانند و به حق عدالت مي‌کنند. از ابن عباس نقل شده که گفت: مراد از امت، امت محمدصلي الله عليه وآله وسلم يعني علي بن‌ ابي طالب ‌عليه السلام است که بعد از پيامبر به حق دعوت مي‌کنند و مردم را به حق بر مي‌گرداند [۱۴].

اهل بيت‌ صراط مستقيم هستند

در اولین سوره از قرآن کریم مؤمنان از خداوند در خواست می کنند که ایشان را به صراط مستقیم راهنمایی نماید:«اهدِنَــــا الصِّرَاطَ المُستَقِيمَ»[۱۵]؛ ما را به راه راست هدايت فرما. صراط مستقيم، همان راه پاکي است که هيچ رجس و پليدي از شرک و غيره در آن نيست. راهي است که رهروان آن از گمراهي نجات يافته و سير معنوي و انساني دارند. راهي که فقط معبد خداست. و اين راه، اهل بيت رسول خداصلي الله عليه وآله وسلم هستند؛ که عدل قرآن بوده و آيه تطهير درباره آنان نازل شده است؛ اهل بيتي که به صراحت قرآن، پليدي به آنان راه ندارد و از هر رجسي پاک و منزه هستند. از ابن بريده و ابن عباس روايت شده است که صراط مستقيم، محمّدصلي الله عليه وآله وسلم و اهل بيت آن حضرت هستند. [۱۶] از جابربن عبدالله روايت شده که رسول خداصلي الله عليه وآله وسلم فرمود: خداوند علي و همسر و فرزندانش را حجت خود بر خلق قرار داد و اينان درهاي علم، در ميان امت من هستند. کسي که به وسيله اينها هدايت شود به صراط مستقيم هدايت شده است.[۱۷] امام باقرعليه السلام فرمود:«نحن الطريق الواضح و الصراط المستقيم الي اللَّه»[۱۸]؛ ما راه روشن و صراط مستقيم به سوي خدا هستيم.

اهلبیت امت وسط هستند

«و کذلک جعلناکم امةً وسطاً لتکونوا شهداء علي الناس» [۱۹]. ؛ ما شما را امت وسط قرار داديم تا اين که گواهان و حجّت بر مردم باشيد. ابان بن عياش از سليم بن قيس نقل کرده که گفت: اميرالمؤمنين‌ عليه السلام فرمود: «به راستي خداوند ما را در اين آيه لتکونوا شهداء علي الناس قصد کرده است. پس، رسول خدا شاهد بر ماست و ما شاهدان بر مردم هستيم و حجت او در زمين مي‌باشيم و ما آناني هستيم که خداوند درباره ايشان فرمود: و کذلک جعلناکم امةً وسطاً..» [۲۰]

اهل بيت‌ راه نجات هستندو سلامت هستند

«يا أيهاالذين امنوا ادخلوا في السلم کافَّةً و لا تتّبعوا خطوات الشيطان إنَّه لکم عدوٌّ مبينٌ» [۲۱]؛ اي کساني که ايمان آورديد، همگي در سلم داخل شويد و گامهاي شيطان را متابعت نکنيد که او براي شما دشمني آشکار است.

مراد از سلم اهل بيت‌ عليهم السلام هستند. سلم به معناي امان و راه نجات است [۲۲] سلم و تسليم و اسلام به معناي واحد است [۲۳] راه امان و نجات و اسلام حقيقي در ولايت اهل بيت‌ عليهم السلام است. پس، اي ايمان آورندگان. آن گاه تسليم خداي متعال هستيد که در انديشه و عمل، از اهل‌بيت پيامبرصلي الله عليه وآله وسلم پيروي نماييد. از حضرت علي ‌عليه السلام روايت شده است که فرمود: «مقصود از ورود در سلم، ولايت ما اهل بيت است».ازامام باقرعليه السلام روايت شده که: سلم، ولايت علي‌ عليه السلام و اوصياي بعد از آن حضرت است [۲۴]

اهل بيت ريسمان الهي ‌اند

«واعتصموا بحبل‌اللَّه جميعاً ولا تفرقوا»[۲۵] ؛ همگي به ريسمان خدا چنگ بزنيد و متفرق نشويد. سعيد بن جبير از ابن عباس - رضي ‌اللَّه عنهما نقل کرده که گفت: در محضر پيامبرصلي الله عليه وآله وسلم بوديم. شخص اعرابي وارد شد و از رسول خداصلي الله عليه وآله وسلم سؤال کرد: حبل اللَّه در واعتصموا بحبل اللَّه که بايد بدان چنگ بزنيم چيست؟ پيامبرصلي الله عليه وآله وسلم دست مبارک خود را بر دست اميرالمؤمنين، علي‌ عليه السلام زد و فرمود: «به اين چنگ بزنيد که او ريسمان محکم خداست» [۲۶]

از امام باقرعليه السلام روايت شده که در تفسير آيه واعتصموا.. فرمود: «ما ريسمان الهي هستيم»[۲۷]

اهل بیت علیهم السلام شجره طیبه هستند

«ألم ترکيف ضرب الله مثلاً کلمةً طيبة کشجرة طيبة أصلها ثابت و فرعها في السّماء تؤتي أکلها کلَّ حين بإذن ربّها» [۲۸]؛ آيا نمي‌نگري که خداوند چگونه مثل زده و فرموده است که کلمه طيب و پاک مثل درخت طيب است که اصلش ثابت و فرع آن در آسمان است

عبدالرحمن بن عوف مي‌گويد: از رسول خداصلي الله عليه وآله وسلم شنيدم که فرمود: «درخت، من هستم و فاطمه‌ عليها السلام فرع آن؛ و علي ‌عليه السلام بارور کننده آن؛ و حسن و حسين‌ عليهما السلام ميوه آن و پيروان ما برگهاي آن مي‌باشند. و ريشه درخت در بهشت عدن و باقي مانده آن در بقيه بهشته است» [۲۹]

اهل بيت اهل ذکر هستند

«فاسئلوا أهل الذکر ان کنتم لا تعلمون»[۳۰] جابربن عبداللَّه گفت: علي بن ابي طالب ‌عليه السلام فرمود: «ما اهل ذکر هستيم»[۳۱] جابر جعفي گفت: وقتي که آيه فاسئلوا أهل الذکر.. نازل شد، علي ‌عليه السلام فرمود: «ما اهل ذکر هستيم»


سیمای اهلبیت علیهم السلام در احادیث

اهل بیت عدل قرآن هستند

حديث ثقلين، مورد قبول اهل سنت و شيعه بوده و به نحو تواتر روايت شده. تواتر بدين معناست که راويانش به قدري زياد هستند که عقل، اتفاق آنها را بر کذب محال مي‌داند. حذيفة بن يمان گفت: رسول خداصلي الله عليه وآله وسلم فرمود: «إنّي تارک فيکم الثقلين، کتاب الله و عترتي أهل بيتي إن تمسّکتم بهما لن تضّلوا أبدا و انّهما لن يفترقا حتي يردا عليَّ الحوض، فَتَعلّموا منهم و لا تُعلِّموهم فإنهم أعلم منکم» [۳۲]؛ همانا من در ميان شما دو چيز با اهميّت و پر ارزش گذاشتم: کتاب خدا قرآن ؛ و عترت و اهل بيت من. اگر به آن دو تمسک بجوييد و پناه ببريد هرگز گمراه نخواهيد شد. و آن دو هرگز از يکديگر جدا نمي‌شوند تا اين که در کنار حوض بر من وارد شوند. پس، معارف و حقايق ديني را از آنها ياد بگيريد؛ و به آنها ياد ندهيد، زيرا آنها داناتر از شما هستند.

اهل بیت علیهم السلام مانند کشتی نوح هستند

پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: اهل بيت من در ميان شما به منزله كشتى نوح اند كه هر كه در آن نشست نجات يافت و آن كه از آن بازماند به هلاكت رسيد. (كنزالعمال: 34144)

دوستی اهل بیت علیهم السلام

پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: «هر كه مرا و اين دو ـ و به حسن و حسين اشاره نمود ـ و پدر اين دو و مادر اين دو را دوست دارد روز قيامت همدرجه من خواهد بود.» [۳۳] و فرمود: «هر كس دوست داشته باشد كه به زندگى من زنده باشد و به مرگ من بميرد و در آن باغ بهشت برين كه پروردگارم آن را غرس نموده ساكن شود بايستى كه پس از من به على و آن كه در خط على است بپيوندد و بعد از من به اهل بيت من اقتدا نمايد كه آنان عترت منند و از گل آفرينش من سرشته شده اند و فهم و دانش من به آنها رسيده، پس واى بر آن دسته از امتم كه فضيلت آنها را دروغ شمارد و خويشاوندى مرا در مورد آنان ناديده گيرد، خدا شفاعت مرا به آنان نرساند.» [۳۴] ابن عباس -رضي‌ اللَّه عنه- گفت: رسول خداصلي الله عليه وآله وسلم فرمود: «بنده در روز قيامت از جاي خود حرکت نمي‌کند تا اين که از چهار چيز سؤال مي‌شود: از عمرش که در چه راهي فاني شده است؛ از بدنش که در چه کارهايي فرسوده شده است؛ از مالش که در چه راهي انفاق شده و از کجا به دست آمده است؛ و از دوستي اهل بيت‌ عليهم السلام» [۳۵]

ایمان و دوستی اهل بیت

از حضرت رسول صلی الله علیه و آله روايت است كه فرمود: «چرا من افرادى را مى بينم كه چون يكى از اهلبيت من به كنارشان مى نشيند سخن خويش را قطع مى كنند؟! سوگند به آن كه جانم به دست او است كه ايمان به دل كسى راه نيابد مگر اين كه آنان را براى خدا و محض خويشى با من دوست دارد».

هدایت در سایه ولایت اهل بیت

روزى ابوذر غفارى رحمه الله بر پله كعبه بالا رفت و حلقه در را به دست گرفت و به كعبه تكيه زد و گفت: اى مردم هر كه مرا مى شناسد؛ مى شناسد و هر كه نمى شناسد منم ابوذر، از رسول خدا صلی الله علیه و آله شنيدم مى فرمود: «اهل بيت من در ميان اين امت بسان كشتى نوحند كه هر كه در آن نشست نجات يافت و هر كه از آن بازماند هلاك گرديد» و مى فرمود: «جاى اهل بيت مرا در ميان خودتان جاى سر در بدن و جاى چشم در سر قرار دهيد كه بدن جز به سر هدايت نگردد و سر به چيزى جز چشم راه خود را نيابد.» [۳۶]

ميزان اعمال

ابن عباس - رضي ‌الله عنه گفت: رسول خداصلي الله عليه وآله وسلم فرمود: «من ميزان علم هستم؛ و علي دو کفه آن؛ و حسن عليه السلام و حسين عليه السلام رشته نخهاي آن؛ و فاطمه عليها السلام علاقه، و امامان عليهم السلام از امت من عمود آن هستند. در آن ميزان، اعمال دوستان و دشمنان ما وزن مي‌شود»[۳۷]

بشارتي از جبرئيل

حذيفه مي‌گويد: چهره رسول خداصلي الله عليه وآله وسلم بشارتي از سرور و خوشحالي مي‌داد. از آن حضرت از اين سرور و خوشحالي سؤال کرديم. فرمود: «چرا مسرور نباشم؛ در حالي که جبرئيل به من بشارت داد: حسن و حسين ‌عليهما السلام دو آقاي جوانان اهل بهشتند و پدر و مادرشان از آن دو افضل هستند» [۳۸]

نوشته‌ اي بر در بهشت

ابن عباس گفت: رسول خداصلي الله عليه وآله وسلم فرمود: در وقت عروج به آسمان ديدم که بر در بهشت نوشته شده بود: «نيست معبودي به حق جز اللَّه؛ و محمّدصلي الله عليه وآله وسلم رسول خدا، علي عليه السلام حبيب خدا، حسن و حسين‌عليهما السلام برگزيده خدا و فاطمه ‌عليها السلام کنيز خدا هستند. لعنت خدا بر دشمنان و ستم کنندگان بر اينان باد»[۳۹] سعيد بن جبير گفت: رسول خداصلي الله عليه وآله وسلم فرمود: «دو هزار سال قبل از آفرينش آسمانها و زمين بر در بهشت نوشته شده: محمدصلي الله عليه وآله وسلم رسول خدا، و علي عليه السلام برادر اوست»[۴۰]

=هفت خصلت

علي بن علي مکّي هلالي، از پدرش نقل کرده که گفت: بر رسول خداصلي الله عليه وآله وسلم در وقت بيماري وارد شدم. فاطمه‌ عليها السلام بر بالينش نشسته بود. صداي زهراعليها السلام به گريه بلند شد. پلکهاي چشم رسول خداصلي الله عليه وآله وسلم به جانب فاطمه ‌عليها السلام باز شد. فرمود: حبيبه من علّت گريه تو چيست؟ عرض کرد: از پراکندگي و ضايع شدنمان بعد از شما مي‌ترسم. فرمود: اي حبيبه من! آيا نمي‌داني که خداي عزوجل به زمين نظر انداخت و پدرت را برگزيد و او را به رسالت برانگيخت. سپس در نظر ديگر شوهرت را اختيار کرد و به من وحي کرد تا تو را به ازدواج او درآورم؟ اي فاطمه! خداوند به ما اهل بيت هفت خصلت عطا فرمود که به کسي قبل از ما عطا نفرموده بود و بعد از ما هم به هيچ کس نخواهد بخشيد: من خاتم پيامبران و گرامي‌ترين آنها نزد خدا و دوستدارترين مخلوق به خداي عزوجل هستم؛ من پدر تو، و وصي من بهترين اوصيا و دوستدارترين آنها به خدا مي‌باشد و نيز او شوهر توست. و شهيد ما، بهترين شهدا و دوستدارترين آنان به خداست، که آن عموي تو حمزه فرزند عبدالمطلب و عموي پدر تو عموي شوهر تو مي‌باشد. و از ماست کسي که داراي دو بال سبز است و در بهشت هر کجا بخواهد با فرشتگان پرواز مي‌کند و آن پسر عموي پدرت و برادر شوهرت هست. و دو سبط اين امت از ماست و آن حسن و حسين‌عليهما السلام دو فرزندت هستند و آنها دو آقاي جوانان اهل بهشت هستند. به خدايي که مرا به حق مبعوث به رسالت فرمود، پدرشان علي بهتر از آن دو هست. اي فاطمه! به خدايي که مرا به حق برانگيخت، مهدي امت از اين دو مي‌باشد. آن هنگام که نظم و نظام اجتماعي از هم بپاشد و فتنه‌ها آشکار گردد و راهها ناامن شود، و گروهي گروه ديگر را غارت کند؛ بزرگ به کوچک رحم نکند و کوچک احترام بزرگتر نگاه ندارد، خداي - عزوجل - کسي را برانگيزد که قلعه‌هاي گمراهي و قلبهاي قفل شده را فتح نمايد. مهدي، در آخر زمان قيام به دين مي‌کند چنانکه در اول زمان، من به آن قيام کردم. و دنيا را پر از عدل مي‌گرداند چنانکه پر از ستم گشته باشد. اي فاطمه! محزون مباش و گريه مکن که خداي - عزوجل - از من به تو مهربانتر و رؤوف‌تر است و اين به خاطر مقام و عظمتي است که تو در نزد من داري و جايگاه تو در قلب من است. و خدا تو را به علي عليه السلام تزويج کرد، زيرا او با شرافت‌ترين اهل بيت تو در حسب، گرامي‌ترين آنها در منصب ولايت ، مهربانترينشان با مردم، عادلترين آنها در مساوات و بيناترين آنها در قضايا و حوادث و احکام است. و از پروردگارم -عزوجل- خواستم تو اولين کسي باشي که از اهل بيت من و آل علي به من ملحق مي‌شود.وقتي پيامبرصلي الله عليه وآله وسلم قبض روح شد، فاطمه‌عليها السلام بعد از رحلت پدر بزرگوارش بيش از هفتاد و پنج روز زندگي نکرد و خدا او را به پدرش رسول خداصلي الله عليه وآله وسلم محلق ساخت. [۴۱]

منابع

  • سید مصطفی حسینی دشتی، مقاله اهل بیت از فرهنگ «معارف و معاریف».
  • موسسه تحقیقات و نشر معارف اهل البیت علیهم السلام، مقاله معرفی اهل البیت.
  • موسسه تحقیقات و نشر معارف اهل البیت علیهم السلام، مقاله ولایت و امامت و عصمت ائمه علیهم السلام.
  • شهروند 1387 آبان شماره 69, سید حیدر حسینی


اسم القاب كنيه جایگاه روز تولد سال تولد محل تولد روز وفات سال وفات محل وفات علت وفات محل دفن
محمد بن عبدالله رسول الله ابالقاسم پیامبر اسلام 12 یا 17ربیع الاول 1 عام الفیل- 569م مکه 28 صفر 11ه.ق-632م مدینه -- مدینه
فاطمه زهرا- صدیقه- بطوله ام ابیها- ام الائمه مادر ائمه 8جمادی الثانی 5 بعثت مکه 3 جمادی الثانی 11 ه.ق مدینه به عقیده شیعیان به علت جراحتی که در جریان بیعت گرفتن برای خلافت ابوبکر بر او وارد شد، به شهادت رسید. نامعلوم
علی بن ابیطالب امیرالمؤمنین ابالحسن- ابوتراب امام اول شیعیان 13 رجب 30 عام الفیل مکه (کعبه) 21 رمضان 40 ه.ق کوفه با ضربت شمشیر ابن ملجم مرادی در محراب مسجد کوفه به شهادت رسید. نجف
حسن بن علی مجتبی ابامحمد امام دوم شیعیان 15 رمضان 2 یا 3 ه.ق مدینه 28 صفر 50 ه.ق مدینه به دست همسرش جعده دختر اشعث بن قیس و به تحریک معاویه مسموم شد. مدینه(بقیع)
حسین بن علی سید الشهداء اباعبدالله امام سوم شیعیان 3 شعبان 3 یا 4 ه.ق مدینه 10 محرم عاشورا 61 ه.ق کربلا در جنگ با لشگریان یزید، به همراه یارانش شهید شد. کربلا
علی بن الحسین سجاد، زین العابدین اباالحسن امام چهارم شیعیان 5 شعبان 38 ه.ق مدینه 25 محرم 95 ه.ق مدینه به دستور ولید بن عبدالملک خلیفه اموی مسموم و شهید شد. مدینه(بقیع)
محمد بن علی باقر العلوم ابا جعفر امام پنجم شیعیان 1 رجب 57 ه.ق مدینه 7 ذی الحجه 114 ه.ق مدینه به دستور هشام بن عبدالملک خلیفه اموی مسموم و شهید شد. مدینه(بقیع)
جعفر بن محمد صادق اباعبدالله امام ششم شیعیان 17 ربیع الاول 83 ه.ق مدینه 25 شوال 148 ه.ق مدینه به دستور منصور خلیفه عباسی مسموم و شهید شد. مدینه( بقیع)
موسی بن جعفر کاظم اباالحسن امام هفتم شیعیان 7 صفر 128 ه.ق مدینه 25 رجب 183 ه.ق کاظمین به دستور هارون الرشید خلیفه عباسی مسموم و شهید شد. کاظمین
علی بن موسی رضا اباالحسن امام هشتم شیعیان 11 ذی القعده 148 ه.ق مدینه آخر صفر 203 ه.ق طوسمشهد توسط مأمون خلیفه عباسی مسموم و شهید شد. مشهد
محمد بن علی تقی، جواد اباجعفر امام نهم شیعیان 10 رجب 95 ه.ق مدینه آخر ذی القعده 220 ه.ق کاظمین به دستور معتصم خلیفه عباسی توسط همسرش ام فضل دختر مأمون عباسی مسموم و شهید شد. کاظمین
علی بن محمد هادی، نقی اباالحسن امام دهم شیعیان 15 ذی الحجة 212 ه.ق مدینه(صریا) 3 رجب 254 ه.ق سامرا به دستور المعتز بالله خلیفه عباسی مسموم و شهید شد. سامرا
حسن بن علی زکی، عسکری ابامحمد امام یازدهم شیعیان 10 ربیع الثانی 232 ه.ق مدینه 8 ربیع الاول 260 ه.ق سامرا به دستور المعتمد بالله خلیفه عباسی مسموم و شهید شد سامرا
حجة بن الحسن قائم اباالقاسم امام دوازدهم شیعیان 15 شعبان 255 ه.ق سامرا آغاز امامت 9 ربيع الاول 260 ه.ق ایشان زنده و از نظرها غایب است.
  1. بصائر ذوى التمييز، ج‌2، ص‌83 ـ 84.
  2. لسان العرب، ج‌1، ص‌545‌، «بيت».
  3. التفسير الكبير، ج‌27، ص‌166.
  4. السنن الكبرى، ج‌5‌، ص‌143؛ كنزالعمال، ج‌11، ص‌604‌؛ المعجم الكبير، ج‌24، ص‌136.
  5. مجمع البيان، ج‌9، ص‌44؛ الصافى، ج‌4، ص‌189؛ كمال الدين، ص‌278.
  6. کافی، ج1، ص 264، ح 2
  7. امالی طوسی، ص 408، ح 916
  8. سوره انعام، آیه 59
  9. بحارالانوار، ج 26، ص 116، ح 2213-
  10. شیخ مفید اوایل المقالات فی المذاهب و المختارات,ص19
  11. (احزاب/33)
  12. ينابيع المودة، صص 19-20، باب 3 و فضائل الخمسه ج 2، ص 6 به نقل از ذخائر العقبي للمحب، الطبري ص17 عين همين حديث را بنقل از اياس بن سلمه، عن ابيه نقل نموده است.
  13. سوره اعراف، آيه 181
  14. شواهد التنزيل، ج 1، ص 204؛ عن ابن عباس في قوله -عزوجل- و ممن خلقنا امة.. قال: يعني من امة محّمد امة ، يعني علي بن ابي طالب، يهدون بالحق يعني يدعون بعدک يا محمد إلي الحق و به يعدلون في الخلافة بعدک.. در غاية المرام، صص 427-428، دو حديث از اهل سنت، دوازده حديث از شيعه در اين مورد وارد شده است
  15. فاتحه/6
  16. شواهد التنزيل، ج 1، صص 57-58؛ عن بريده في قول اللَّه: إهدناالصراط المستقيم قال: صراط محمد و اله. کتاب ارجح المطالب، الشيخ عبيداللَّه الحنفي، صص 58-319؛ غاية المرام درباره اين که صراط مستقيم، محمدصلي الله عليه وآله وسلم و آلش‌عليهم السلام هستند، از طريق عامه، سه حديث و از طريق شيعه 24 حديث نقل کرده است. در ص 246 و 247.
  17. شواهد التنزيل، ج 1 ص 57 و 58.
  18. إحقاق الحق، ج 13، ص 83- به نقل از فرائد السمطين نوشته علامه الشيخ ابراهيم بن محمد بن ابي بکر بن حمويه الحمويني، متوفي سال 722
  19. سوره بقره، آيه 143
  20. شواهد التنزيل، ج 1، ص92
  21. سوره بقره، آيه 208
  22. معجم الفاظ القرآن مجمع اللغة العربية ج 1 ص 608 في السلم اي في طريق الامان و النجاة
  23. الميزان، ج 2، ص 103
  24. رواه القوم، منهم العلامة ابن المغازلي الشافعي في المناقب، روي عن علي‌عليه السلام في قوله تعالي: ادخلوا في السلم کافة قال: ولايتنا أهل البيت. منهم العلامة الشيخ سليمان البلخي القندوزي، المتوفي سنة 1293، في ينابيع المودة ص 250، طبع ايران، قم؛ عن ابي جعفر الباقر في قوله تعالي يا ايهاالذين آمنوا ادخلوا في السلم کافة يعني ولاية علي‌عليه السلام و الاوصياء بعده. احقاق الحق، ج 14، ص 382..
  25. سوره آل عمران، آيه 103
  26. و اخرج صاحب کتاب المناقب عن سعيد بن جبير، عن ابن عباس رضي اللَّه عنهما قال: کنّا عند النبي‌صلي الله عليه وآله وسلم إذ جاء أعرابي فقال: يا رسول‌الله سمعتک تقول: و اعتصموا بحبل‌اللَّه فما حبل الله الذي نعتصم به؟ فضرب النبي‌صلي الله عليه وآله وسلم يده في يد عليّ و قال تمسکوا بهذا هو حبل الله المتين ؛ احقاق الحق؛ ج 3، ص 540 اين حديث به طور مفصل از جمال الدين محمد بن احمد الحنفي الموصلي معروف به ابن حسنويه در بحر المناقب، ص 63 نقل شده است...
  27. شواهد التنزيل، ج 1، ص 131، روايت 180..عن جعفر بن محمدعليه السلام في قوله: واعتصموا بحبل الله.. قال: نحن حبل اللَّه. ينابيع الموده، ص 274، طبع ايران، قم؛ احقاق الحق، ج 14، صص 384-386 و ج 3، صص 539 و 540 و ج 18 صص 541 و 535. امام شافعي در تفسير آيه واعتصموا شعري سروده است: و لمّا رأيت الناس قد ذهب بهم مذاهبهم في أبحر الغيّ و الجهل رکبتُ علي اسم الله في سفن النجا و هم اهل بيت المصطفي خاتم الرسل و أمسکت حبل الله و هو ولاء هم کما قد أمرنا بالتمسک بالحبل احقاق الحق، ج 3، ص 539...
  28. سوره ابراهيم، آيه 25 و 24
  29. عن مينا مولي عبدالرحمن بن عوف، عن ابيه يقول: سمعت عبدالرحمن بن عوف يقول: خذوا مني حديثاً قبل أن تشاب الاحاديث بالاباطيل. سمعت رسول‌اللَّه‌صلي الله عليه وآله وسلم يقول: انا الشجرة و فاطمة فرعها و عليّ لقاحها و حسن و حسين ثمرها و شيعتنا ورقها، و أصل الشجره في جنة عدن و سائر ذلک في سائر الجنة ؛ شواهد التنزل، ج1، ص 312.
  30. سوره نحل، آيه 43
  31. أخرج الثعلبي عن جابر بن عبداللَّه قال: قال علي بن ابي طالب‌عليه السلام: نحن اهل الذکر ينابيع الموده، ص 119.
  32. ينابيع المودة، ص 35.
  33. (كنزالعمال: 34161)
  34. (كنزالعمال: 34198)
  35. رواه جماعة من اعلام القوم؛ منهم العلامة ابن المغازلي الواسطي في مناقب اميرالمؤمنين المخطوط قال: عن القاضي ابي الفرج.. عن ابن عباس -رضي‌الله عنه- قال: قال رسول ‌اللَّه ‌صلي الله عليه وآله وسلم: لا تزول قدما عبد يوم القيامة حتي يسأل عن أربع: عن عمره فيها افناه، و عن جسده‌فيما أبلاه و عن ماله فيما انفقه و من اين اکتسبه و عن حب اهل البيت ؛ احقاق الحق، ج 9، ص 409.
  36. (بحار:23/121)
  37. مجاهد عن ابن عباس قال: قال رسول‌اللَّه‌صلي الله عليه وآله وسلم: انا ميزان العلم و علي کفّتاه و الحسن و الحسين خيوطه و فاطمة علاقته و الائمة من أمتي عموده، يوزن فيه اعمال المحبين و المبغضين لنا ؛ احقاق الحق، ج 9، ص 207. به نقل از علامه خوارزمي في مقتل الحسين ص 107 و منابع ديگر
  38. الحافظ الشهير، ابوبکر احمد بن علي الشافعي - المتوفي سنه 463 - في کتابه تاريخ البغداد ج 10، ص 230، ط القاهره قال:..عن زرّ بن حبيش، عن حذيفه، قال: رأينا في وجه رسول اللَّه تباشير السرور، فقلنا: يا رسول اللَّه‌صلي الله عليه وآله وسلم، لقد رأينا اليوم في وجهک تباشير السرور. فقال: و ما لي لاأسر وقد اتاني جبرئيل فبشرني أنّ حسناً و حسيناً سيدا الشباب اهل الجنه و أبوهما افضل منهما ؛ احقاق الحق، ج 9، ص 236..
  39. العلامه أخطب الخطباء في المناقب ص 240، طبع تبريز روي بسنده عن ابن عباس، قال: قال رسول‌اللَّه‌صلي الله عليه وآله وسلم: لما عرج بي الي السماء رأيت علي باب الجنة مکتوباً، لا إلا إلا اللَّه، محمد رسول‌اللَّه، علي حبيب اللَّه، الحسن و الحسين صفوة اللَّه، فاطمة أمة اللَّه، علي مبغضهم لعنة اللَّه ..
  40. عن سعيد بن جبير، عن جابربن عبداللَّه، قال؛ سمعت رسول‌اللَّه‌صلي الله عليه وآله وسلم يقول: مکتوب علي باب الجنة قبل أن يخلق اللَّه السموات و الأرض بألفي عام: محمد رسول‌الله و علي اخوه ؛ مناقب علي بن ابي طالب -ابي المغازلي، ص 91، روايت 134.
  41. عن علي بن علي المکي الهلالي، عن ابيه قال: دخلت علي رسول‌اللَّه‌صلي الله عليه وآله وسلم في شکايته الّتي قبض فيها فاذا فاطمة -رضي‌الله عنها- عند رأسه. قال: فبکت حتي ارتفع صوتها، فرفع رسول‌الله‌صلي الله عليه وآله وسلم طرفه اليها، فقال: حبيبتي فاطمة! ماالذي يبکيک؟ فقالت: أخشي الضيعة من بعدک. فقال: يا حبيبتي أما علمت أن اللَّه -عزوجل- إطّلع الي الارض اطّلاعة فاختار منها أباک فبعثه برسالته ثم اطلع اطلاعة فاختار منها بعلک و أوحي اليَّ أن انکحک اياه. يا فاطمة! و نحن أهل بيت قد أعطانا اللَّه سبع خصال لم يعط أحداً قبلنا و لا يعطي أحداً بعدنا: أنا خاتم النبيين و اکرم النبيين علي الله و أحبّ المخلوقين الي الله -عزوجل و أنا أبوک و وصيي خير الأوصياء و أحبهم الي اللَّه و هو بعلک و شهيدنا خير الشهدا و أحبّهم الي اللَّه و هو عمک حمزة بن عبدالمطلب و هم عم أبيک و عمّ بعلک. و منّا من له جناحان أخضران يطير في الجنة مع الملائکة حيث يشاء و هو ابن عم أبيک و اخو بعلک. و منا سبطا هذه الامة و هما ابناک الحسن و الحسين و هما سيدا شباب أهل الجنة و أبوهما و الذي بعثني بالحق خير منها. يا فاطمه! والذي بعثني بالحق انّ منهما مهدي هذا الأمة إذا صارت الدنيا هرجاً و مرجاً و تظاهرت الفتن و تقطعت السبل و أغار بعضهم علي بعض، فلا کبير يرحم صغيراً و لا صغير يوقّر کبيراً فيبعث اللَّه -عزوجل- عند ذلک منهما من يفتتح حصون الضلالة و قلوباً غلفاً يقوم بالدين في اخرالزّمان کما قمت به في أول الزمان و يملاء الدنيا عدلاً کما ملئت جوراً. يا فاطمة، لا تحزني و لا تبکي، فإن اللَّه -عزوجل- ارحم بک و أراف عليک مني و ذلک لمکانک منّي و موضعک من قلبي و زوّجک اللَّه زوجک و هو أشرف أهل بيتک حسباً و اکرمهم منصباً و ارحمهم بالرعية و أعدلهم بالسوية و أبصرهم بالقضية. و قد سألت ربي - عزوجل - أن تکوني اول من يلحقني من اهل بيتي و ال علي. فلما قبض النبي‌صلي الله عليه وآله وسلم لم يبق فاطمة -رضي‌الله عنها- بعده إلا خمسة و سبعين يوماً حتي ألحقها اللَّه به‌صلي الله عليه وآله وسلم ؛ احقاق الحق، ج 9، ص 266، به نقل از المعجم الکبير، ص 135طبع طهران؛ مناقب علي بن ابي طالب ابن المغازلي صص 148-150 و صص 101-102، روايت 144.