آیه 9 سوره انفال

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

إِذْ تَسْتَغِيثُونَ رَبَّكُمْ فَاسْتَجَابَ لَكُمْ أَنِّي مُمِدُّكُمْ بِأَلْفٍ مِنَ الْمَلَائِكَةِ مُرْدِفِينَ

مشاهده آیه در سوره


<<8 آیه 9 سوره انفال 10>>
سوره : سوره انفال (8)
جزء : 9
نزول : مدینه

ترجمه های فارسی

(به یاد آرید) هنگامی که استغاثه و زاری به پروردگار خود می‌کردید، پس دعای شما را اجابت کرد که من سپاهی منظم از هزار فرشته به مدد شما می‌فرستم.

[یاد کنید] هنگامی را که [در حال مشاهده دشمنِ تا دندان مسلح با دعا و زاری] ازپروردگارتان یاری خواستید، و او درخواست شما را اجابت کرد که من مسلماً شما را با هزار فرشته که پی در پی نازل می شوند، یاری می دهم.

[به ياد آوريد] زمانى را كه پروردگار خود را به فرياد مى‌طلبيديد، پس دعاى شما را اجابت كرد كه: «من شما را با هزار فرشته پياپى، يارى خواهم كرد.»

و آنگاه كه از پروردگارتان يارى خواستيد و خدا بپذيرفت كه من با هزار فرشته كه از پى يكديگر مى‌آيند ياريتان مى‌كنم.

(به خاطر بیاورید) زمانی را (که از شدت ناراحتی در میدان بدر،) از پروردگارتان کمک می‌خواستید؛ و او خواسته شما را پذیرفت (و گفت): من شما را با یکهزار از فرشتگان، که پشت سر هم فرود می‌آیند، یاری می‌کنم.

ترجمه های انگلیسی(English translations)

When you appealed to your Lord for help, He answered you: ‘I will aid you with a thousand angels in a file.’

When you sought aid from your Lord, so He answered you: I will assist you with a thousand of the angels following one another.

When ye sought help of your Lord and He answered you (saying): I will help you with a thousand of the angels, rank on rank.

Remember ye implored the assistance of your Lord, and He answered you: "I will assist you with a thousand of the angels, ranks on ranks."

معانی کلمات آیه

تستغيثون: غوث: يارى و نصرت. استغاثه: يارى خواستن‏ . إِذْ تَسْتَغِيثُونَ‏ : آن گاه كه يارى مى‏خواستيد.

ممدكم: مد: زيادت. جذب و كشيدن را مد گويند كه موجب زيادت و گسترش است .

راغب اصل آن را كشيدن مى‏داند . امداد در آيه ، به معنى كمك كردنست . «ممدكم» : يارى كننده شما هستم.

مردفين: ردف: تبعيت و در پى آمدن .

رادف و مردف: آنكه ديگرى را در پى خود مى‏آورد .جمع آن ، مردفون است.[۱]

نزول

شأن نزول آیات 9 و 10:

پس از دستور حرکت براى جنگ بدر از طرف رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم اصحاب و لشکریان شبانه به سرچشمه بدر رسیدند. در این میان چند نفر از گشتى هاى قریش در اطراف چشمه مزبور دیده شدند. لشکریان پیامبر آن‌ها را دستگیر کردند.

از هویت آن‌ها سؤال نمودند گشتى هاى مزبور اعتراف کردند که از افراد قریش مى باشند سپس از جایگاه قریش از آن‌ها سؤال شد. اینان گفتند: ما خبر از جایگاه آن‌ها نداریم. لشکریان اسلام آن‌ها را تحت فشار گذاشتند و حتى آن‌ها را مضروب ساختند تا جا و مکان قریش را بگویند. پیامبر در این وقت مشغول خواندن نماز بود، دستور فرمود: آن‌ها را تحت شکنجه قرار ندهند و آن‌ها را نزد خود طلبید.

اینان به رسول خدا صلی الله علیه و آله گفتند: یا محمد ما از بردگان قریش هستیم، پیامبر فرمود: عده قریش چند نفرند؟ گفتند: نمی‌دانیم. سپس سؤال فرمود روزى چند شتر نحر مى کنند. گفتند: روزى نه تا ده شتر نحر مى کنند. پیامبر رو به اصحاب کرده و فرمود: تعداد افراد قریش از نهصد تا هزار نفر مى باشند. سپس از بردگان مزبور پرسید. آیا از بنى‌‌هاشم در میان لشکریان قریش کسى هست یا نه؟ گفتند: عباس بن عبدالمطلب و نوفل بن حارث و عقیل بن ابى‌طالب هستند. سپس دستور فرمود: آن‌ها را زندانى نمایند. خبر دستگیرى این افراد به قریش رسید. بسیار ترسیدند و با یکدیگر به شور پرداختند و منظورشان این بود به هر وسیله اى باشد، جنگ نکنند ولى پافشارى ابوجهل و اغراء و تحریک او به جنگ و تشویق و تشجیع قریش به نبرد با مسلمین نائره جنگ را دامن می‌زد و از طرفى دریافتند که تعداد نفرات خودشان از لشکریان محمد زیادترند و از طرف دیگر کثرت افراد قریش مسلمین را به وحشت انداخته بود. به قسمى که ترس و رعب شدیدى در دل‌هاى مسلمین ایجاد گردید و همه هراسناک شدند و بعضى هم از کثرت ترس مى گریستند و استغاثه می‌نمودند تا این که این آیات نازل گردید.[۲]

ابن عباس گوید: در جنگ بدر صفوف طرفین براى جنگ آماده شده بودند در این میان ابوجهل گفت: بار خدایا ما را یارى کن (چنان که در طى شأن و نزول آیه 19 همین سوره نیز بدان اشارت رفته است) و مسلمین به درگاه خداوند استغاثه می‌نمودند تا این که فرشتگان به یارى آن‌ها آمدند و آیه 9 نازل گردید.

و نیز گویند: رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم در جنگ بدر به زیادى لشکر دشمن و کمى لشکر مسلمین نگریست، نگران شد و روى به قبله کرد و گفت: بار خدایا وعده اى که به من داده اى وفا کن و نیز گفت: پروردگارا اگر این گروه مسلمان از بین بروند، کسى در روى زمین به عبادت تو نخواهد برخاست و در حالتى که دست خود را به طرف آسمان بلند می‌کرد خداى خویش را می‌خواند تا به آن اندازه اى که رداى پیامبر از شانه اش به زمین افتاد سپس آیه 9 نازل گردید. چنان که عمر بن الخطاب و سدى و ابوصالح نقل کنند.

و نیز از امام محمدباقر علیه‌السلام هم روایت گردیده است و نیز گفته اند: وقتى که شب شد و تاریکى جهان را فراگرفت چرت و پینکى بر اصحاب مستولى گشت و به جایگاهى که داراى شن زیاد بود، فرود آمده بودند که قدم در آن به سختى نهاده می‌شد زیرا قدم‌ها در آن فرومی‌رفت. خداوند پس از دعا رسول خود باران فرستاد و زمین سخت شد به قسمى که قدم نهادن در آن آسان گردید و خداوند رعب و ترسى شدید از مسلمین بر دل کفار انداخت چنانکه در آیه 12 همین سوره فرمود: «سَأُلْقِی فِی قُلُوبِ الَّذِینَ کفَرُوا الرُّعْبَ»[۳].[۴]

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


إِذْ تَسْتَغِيثُونَ رَبَّكُمْ فَاسْتَجابَ لَكُمْ أَنِّي مُمِدُّكُمْ بِأَلْفٍ مِنَ الْمَلائِكَةِ مُرْدِفِينَ «9»

(به ياد آوريد) زمانى كه (در جنگ بدر) از پروردگارتان فريادرسى مى‌طلبيديد، پس او دعا و خواسته‌ى شما را اجابت كرد (و فرمود:) من يارى‌دهنده شما با فرستادن هزارفرشته‌ى پياپى هستم.

نکته ها

«مُردف» از «ارداف»، به معناى رديف و پشت سر هم قرار گرفتن است، يعنى نزول فرشتگان امدادگر پياپى و ادامه‌دار است. در آيه‌ى 124 سوره‌ى آل‌عمران، از سه هزار فرشته‌ى يارى كننده ياد شده‌ «بِثَلاثَةِ آلافٍ» و در آيه‌ى بعد، سخن از پنج هزار فرشته‌ى‌

«1». تفسير نورالثقلين.

جلد 3 - صفحه 276

نشاندار است. اين اختلاف رقم‌ها شايد به ميزان مقاومت آنان بوده است. يعنى هر چه مقاومت مسلمانان بيشتر مى‌شد، امداد غيبى خداوند نيز بيشتر مى‌شد. بنابراين «مردفين» يعنى اين هزار فرشته، فرشتگان ديگرى را در پى دارند.

با توجّه به آيه‌ى بعد، فرشتگان تنها براى دلگرمى و تقويت روحيّه‌ى مؤمنان نازل شدند و وارد جنگ و نبرد با دشمن نشدند و گرنه ديگر فضيلتى براى مجاهدان بدر نمى‌بود، علاوه بر آنكه نحوه‌ى كشته‌شدن هريك از كفّار و اسامى قاتلان آنان نيز در تاريخ آمده است. «1»

در جنگ بدر، تعداد مسلمانان يك سوم كفّار و ساز و برگ نظامى آنان هم بسيار اندك بود، و به فرموده حضرت على عليه السلام، تنها سواره‌ى آنان مقداد بود، «2» همچنين آنان آمادگى روحى هم براى جنگ نداشتند. هنگامى كه جمعيّت كفّار و تجهيزات آنان را ديدند، وحشت‌زده و مضطرب شدند و به خدا پناه آوردند، پيامبراكرم صلى الله عليه و آله نيز دست به دعا برداشت و فرمود:

«الّلهم انجز لى ما وعدتنى، الّلهم ان تهلك هذه العصابة لا تُعبَد فى الارض» «3» خدايا! آنچه را وعده داده‌اى محقّق‌ساز، خدايا! اگر اين گروه مسلمانان كشته شوند، پرستش تو از زمين برچيده مى‌شود. خداوند نيز با نماياندن امدادهاى غيبى خود، دعاى آنان را مستجاب كرد و آنان با دلگرمى به مبارزه پرداختند و سرانجام پيروز شدند.

به دستور پيامبر صلى الله عليه و آله، تمام كشته‌شدگان كفّار را درون چاهى ريختند و آنگاه حضرت بر سر چاه آمده و تك تك آنان را به اسم صدا زده و فرمودند: «آيا شما وعده‌ى پروردگارتان را حقّ يافتيد؟! شما بد مردمانى بوديد، زيرا پيامبرتان را تكذيب كرديد و مرا از خانه و كاشانه‌ام بيرون نموديد و با من به جنگ پرداختيد، امّا ديگران مرا تصديق كرده و در ميان خود جاى دادند و به يارى‌ام پرداختند! اصحاب گفتند: مگر آنان مى‌شنوند؟ حضرت فرمود: شما شنواتر از آنان نيستيد، ولى آنان نمى‌توانند جواب بدهند. آنگاه روبه جسد ابوجهل كرد و فرمود: اين از فرعون گستاخ‌تر بود، زيرا فرعون هنگامى كه هلاكت را قطعى ديد، موحّد شد، امّا او تا آخرين لحظه دست از بت‌پرستى برنداشت». «4»

«1». تفسير نمونه.

«2». تفسير فرقان.

«3». تفسير كنزالدقائق.

«4». تفاسير الميزان، نمونه و فرقان.

جلد 3 - صفحه 277

پیام ها

1- نعمت‌ها و امدادهاى الهى را در روزهاى سخت را فراموش نكنيم، چرا كه ياد نعمت‌هاى الهى، روحيّه‌ى شكر و شجاعت را در انسان بالا مى‌برد. «إِذْ»

2- خداوند، بدون دعا هم مى‌تواند عطا كند، ولى دعا، يكى از راههاى تربيت الهى است. «إِذْ تَسْتَغِيثُونَ رَبَّكُمْ»

3- دعا همراه با حضور در جبهه مؤثّر است و دعاى رزمندگان مستجاب مى‌شود.

تَسْتَغِيثُونَ‌ ... فَاسْتَجابَ‌

4- دعا، كليد استجابت است. تَسْتَغِيثُونَ‌ ... فَاسْتَجابَ‌

5- فرشتگان، گاهى در زندگى انسان‌ها تأثيرگذار و مؤثّرند. «مُمِدُّكُمْ بِأَلْفٍ مِنَ الْمَلائِكَةِ»

6- امدادهاى غيبى وقتى تحقّق پيدا مى‌كند كه آنچه را خداوند در ظاهر به ما داده است، به كار گرفته باشيم. «مُمِدُّكُمْ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



إِذْ تَسْتَغِيثُونَ رَبَّكُمْ فَاسْتَجابَ لَكُمْ أَنِّي مُمِدُّكُمْ بِأَلْفٍ مِنَ الْمَلائِكَةِ مُرْدِفِينَ «9»

إِذْ تَسْتَغِيثُونَ رَبَّكُمْ‌: ياد بياوريد زمانى را كه استغاثه مى‌نموديد پروردگار خود را در وقتى كه مفرى نداشتيد از قتال، و مى‌گفتيد: أغثنا يا غياث المستغيثين‌

جلد 4 صفحه 299

ربّ انصرنا على عدوّك.

در مجمع از حضرت باقر عليه السّلام مروى است كه حضرت رسالت صلى اللّه عليه و آله چون كثرت مشركين و قلت مؤمنين بديد، رو به قبله عرض كرد: اللّهمّ انجزلى ما وعدتنى، اللّهمّ ان تهلك هذه العصابة لا تعبد فى الارض‌ «1» يعنى خدايا انجاز فرما وعده مرا، خدايا اگر اين گروه هلاك شوند ديگر در زمين كسى نباشد كه تو را عبادت كند، پيوسته اين دعا مى‌فرمود به حدى كه رداء از دوش مباركش بيفتاد. حق تعالى اين آيه نازل فرمود كه: فَاسْتَجابَ لَكُمْ‌: پس اجابت فرمود خداى تعالى مر دعاى شما را، أَنِّي مُمِدُّكُمْ‌:

بدرستى كه من امداد و مساعدت كنم شما را، بِأَلْفٍ مِنَ الْمَلائِكَةِ: به هزار نفر از ملائكه، مُرْدِفِينَ‌: در حالتى كه رديفند در عقب مؤمنان يا در عقب يكديگر.

مراد اين الف آنهايند كه مقدمه لشگر ملائكه بودند با وجوه و اعيان ايشان.

مياطى گويد: مراد به مردفين از پى در آمدن الفى بود بعد از الفى تا پنج هزار ملك. نزد بعضى اول سه هزار بودند آنگاه هزار هزار در عقب آنها آمدند تا مجموع پنج هزار شد. نزد جمعى ديگر اول پنج هزار و بعد سه هزار افزوده شد، مجموع هشت هزار و اللّه العالم.

در منهج- مروى است كه جبرئيل روز بدر با پانصد ملك نازل به ميمنه، و ميكائيل با پانصد ملك به ميسره، همه با لباس و عمامه‌هاى سفيد با مشركان حرب و آنها را مغلوب نمودند. و در هيچ زمانى از ماضى و مستقبل مأمور به جهاد نشدند مگر روز بدر، به جهت علوّ مرتبه حضرت خير البشر.

ابن عباس نقل كرده كه: مردى از بنى غفار براى من حكايت نمود كه من و پسر عمم روز بدر بالاى كوهى منتظر بوديم كه غلبه كدام را باشد تا ما خود را در ميان آنها اندازيم و غنيمتى بدست آريم. ناگاه ابرى برآمد لشگر موافق و مخالف را احاطه نمود و ما در ميان همهمه (جمجمه خ- ل) اسبان مى‌شنيديم و مؤمنان سواران را مى‌گفتند خير مقدم، و به هم مى‌گفتند بكشيد اين كافران را.

«1» مجمع البيان، جلد 2، صفحه 258 (فقط قسمت آخر نقل شده است)

جلد 4 صفحه 300

پس صداى ضرب شمشير ايشان به گوش ما مى‌رسيد، لكن كسى را نمى‌ديديم.

پسر عمم از هول و هيبت بيفتاد و بمرد، و من خود را نگاه داشته اما در خود هيچ قوت نمى‌يافتم. چون ابر فرو نشست، كفار قريش مقتول و از آن سواران كسى پيدا نبود.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


إِذْ تَسْتَغِيثُونَ رَبَّكُمْ فَاسْتَجابَ لَكُمْ أَنِّي مُمِدُّكُمْ بِأَلْفٍ مِنَ الْمَلائِكَةِ مُرْدِفِينَ «9» وَ ما جَعَلَهُ اللَّهُ إِلاَّ بُشْرى‌ وَ لِتَطْمَئِنَّ بِهِ قُلُوبُكُمْ وَ مَا النَّصْرُ إِلاَّ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ «10»

ترجمه‌

وقتى كه استغاثه مينموديد از پروردگارتان پس اجابت فرمود مر شما را كه من مدد كننده‌ام شما را بيك هزار از ملائكه از پى آيندگان‌

و قرار نداد آنرا خداوند مگر بشارت و براى آنكه مطمئن فرمايد بآن دلهاى شما را و نيست نصرت مگر از نزد خدا همانا خداوند داراى عزت و حكمت است.

تفسير

پس از تصميم براى جنگ و اطلاع مسلمانان بر كثرت عدّه و عدّه كفار و قلّت خودشان از هر دو جهت حالت وحشت و دهشتى براى آنها روى داد و قهرا روى نياز بدرگاه قادر كار ساز آوردند و استغاثه و استمداد نمودند و پيغمبر (ص) روى بقبله فرمود و عرض كرد الهى بوعده خود وفا فرما اگر اين عدّه هلاك شوند كسى در زمين نيست كه تو را عبادت نمايد و دو دست آنحضرت بدعا بلند بود و تضرّع و زارى مينمود تا رداى مبارك او از دوشش افتاد و اين آيه نازل شد و اذ در صدر آيه متعلق است به يبطل الباطل در آيه سابقه يا و اذكروا كه مقدر است و خداوند اجابت فرمود دعاى پيغمبر (ص) و مسلمانان را بآنكه فرمود من يكهزار ملك براى مدد شما مى‌فرستم كه رديف يكديگر يا پشت سر اهل ايمان باشند و فرستاد جبرئيل را با هزار ملك و او شيطان را راند و با مسلمانان كمك كرد بطوريكه كفار ضرب دست آنها را احساس مينمودند و كسى را نميديدند و مسلمانان آنها را با لباس سفيد و دستارى كه دنباله‌اش ميان كتف آويخته بود ميديدند و اين ارسال هزار ملك يا بيشتر چنانچه بعضى گفته‌اند كه اينها در عقب دسته يا دستجات ديگر از ملائكه بودند براى بشارت و اطمينان قلب اهل ايمان بود و الّا حاجت بارسال ملائكه نبود بلكه فورا باراده الهى فانى ميشدند و مسلمانان بايد بدانند كه سبب نصرت منحصر باراده خدا است وسائط مدخليّتى ندارند و بوجود و عدمشان اميدوار و مأيوس نشوند و هيچ قوه نمى‌تواند مانع از نفوذ اراده او شود و افعالش بر وفق حكمت است.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


إِذ تَستَغِيثُون‌َ رَبَّكُم‌ فَاستَجاب‌َ لَكُم‌ أَنِّي‌ مُمِدُّكُم‌ بِأَلف‌ٍ مِن‌َ المَلائِكَةِ مُردِفِين‌َ «9»

زماني‌ ‌که‌ طلب‌ فريادرسي‌ كرديد پروردگار ‌خود‌ ‌را‌ ‌پس‌ خداوند اجابت‌ فرمود و دادرسي‌ كرد ‌براي‌ ‌شما‌ و فرمود ‌که‌ محققا ‌من‌ كمك‌ ميدهم‌ ‌شما‌ ‌را‌ بهزار ‌از‌ ملائكه‌ ‌که‌ ‌در‌ عقب‌ يك‌ ديگر نازل‌ ميشوند.

إِذ تَستَغِيثُون‌َ رَبَّكُم‌ استغاثه‌ طلب‌ اغاثه‌ ‌است‌، مغيث‌ فريادرس‌ ‌است‌ و مستغيث‌ طلب‌ كننده‌ فريادرسي‌ ‌است‌ و استغاثه‌ طلب‌ نجات‌ ‌است‌ ‌از‌ دست‌ دشمن‌ و بليات‌ و استنصار طلب‌ غلبه‌ ‌است‌ ‌بر‌ دشمن‌ و لذا ابو ‌عبد‌ اللّه‌ ‌عليه‌ السّلام‌ اولا استنصار كرد فرمود

(هل‌ ‌من‌ ناصر ينصرني‌)

‌که‌ دفع‌ دشمن‌ ‌باشد‌ كسي‌ جواب‌ نداد بعدا استغاثه‌ فرمود ‌که‌ كسي‌ هست‌ مرا ‌از‌ شرّ ‌اينکه‌ دشمنان‌ حفظ كند

(هل‌ ‌من‌ مغيث‌ يغيثني‌)

كسي‌ جواب‌ نداد ثالثا ‌اگر‌ ياري‌ نميكنيد و پناه‌ نميدهيد آيا كسي‌ هست‌ حرم‌ ‌رسول‌ ‌را‌ باو بسپارم‌ ‌آنها‌ ‌را‌ بمدينه‌ برگرداند

(هل‌ ‌من‌ ذاب‌ّ يذب‌ّ ‌عن‌ حرم‌

جلد 8 - صفحه 83

الرسول‌ شرّ اللئام‌)

كسي‌ جواب‌ نداد فَاستَجاب‌َ لَكُم‌ خداوند اجابت‌ فرمود ‌شما‌ ‌را‌ ‌هم‌ دفع‌ شرّ دشمن‌ ‌از‌ ‌آنها‌ فرمود ‌هم‌ ‌آنها‌ ‌را‌ ياري‌ و كمك‌ فرمود أَنِّي‌ مُمِدُّكُم‌ بِأَلف‌ٍ مِن‌َ المَلائِكَةِ مدد فرمود بهزار ملك‌ مردفين‌ دو نحوه‌ تفسير ‌شده‌ يكي‌ آنكه‌ هزار ملك‌ ديگر رديف‌ ‌اينکه‌ هزار نازل‌ شدند، ديگر آنكه‌ همين‌ هزار رديف‌ يك‌ ديگر بودند و تفسير دوم‌ اظهر ‌است‌ و ‌اينکه‌ هزار ‌را‌ مشركين‌ نميديدند ‌تا‌ ‌در‌ نظر ‌آنها‌ مسلمين‌ قليل‌ باشند و بيايند بميدان‌ و لكن‌ مسلمين‌ مشاهده‌ ميكردند ‌تا‌ قوت‌ قلب‌ پيدا كنند و جديت‌ ‌در‌ جهاد نمايند فقط سر و گردن‌ قطع‌ ميشد و كفار روي‌ زمين‌ ميريختند.

سؤال‌‌-‌ يك‌ ملك‌ كافي‌ ‌بود‌ چنانچه‌ هفت‌ شهر لوط ‌را‌ جبرئيل‌ كند و روي‌ بال‌ ‌خود‌ قرارداد و وارونه‌ كرد.

جواب‌‌-‌ خداوند ‌براي‌ قوت‌ قلب‌ مسلمين‌ هزار فرستاد لذا ميفرمايد:

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 9)- درسهای آموزنده در میدان بدر: نخست به یاری فرشتگان اشاره کرده، می‌گوید: «به خاطر بیاورید زمانی را که (از شدت وحشت و اضطراب که از کثرت نفرات دشمن و فزونی تجهیزات جنگی آنها برای شما پیش آمده بود) به خدا پناه بردید و دست حاجت به سوی او دراز کردید و از وی تقاضای کمک نمودید» (إِذْ تَسْتَغِیثُونَ رَبَّکُمْ).

در پاره‌ای از روایات آمده که پیامبر صلّی اللّه علیه و آله نیز با مسلمانها در استغاثه و یاری طلبیدن از خداوند هم صدا بود، دست خود را به سوی آسمان بلند کرده بود و عرضه می‌داشت: اللّهمّ انجزلی ما وعدتنی، اللّهمّ ان تهلک هذه العصابة لا تعبد فی الارض: «خداوندا! وعده‌ای را که به من داده‌ای تحقق بخش، پروردگارا! اگر این گروه مؤمنان نابود شوند پرستش تو از زمین برچیده خواهد شد» و آن قدر پیامبر صلّی اللّه علیه و آله به این استغاثه و دعا ادامه داد که عبا از دوشش بر زمین افتاد.

در این هنگام «خداوند تقاضای شما را پذیرفت و فرمود: من شما را با یک هزار نفر از فرشتگان که پشت سر هم فرود می‌آیند، کمک و یاری می‌کنم» (فَاسْتَجابَ لَکُمْ أَنِّی مُمِدُّکُمْ بِأَلْفٍ مِنَ الْمَلائِکَةِ مُرْدِفِینَ).

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

  1. تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
  2. تفاسیر على بن ابراهیم و برهان.
  3. تفسیر مجمع البیان.
  4. محمدباقر محقق،‌ نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص372.

منابع