میرزا حسین خلیلی تهرانی
«آیتالله میرزا حسین خلیلی تهرانی» (۱۳۲۶-۱۲۳۰ ق)، از فقها و مراجع بزرگ شیعه در قرن ۱۴ قمری و از شاگردان محمدحسن نجفی و شیخ انصارى بود. وى نسبت به امور سیاسی و اجتماعی ایران حساس بود و یکى از رهبران اصلی نهضت مشروطه و از فقیهان آزادىخواه به شمار میرفت. احداث و وقف یک زائرسرا و دو مدرسه علمیه و قنات در نجف، از خدمات اجتماعی اوست.
نام کامل | حسین خلیلی تهرانی |
زادروز | ۱۲۳۰ قمری |
زادگاه | نجف |
وفات | ۱۳۲۶ قمری |
مدفن | نجف |
اساتید |
محمدحسن نجفی، شیخ انصارى، شیخ مشکور حولاوى، زین العابدین گلپایگانى،... |
شاگردان |
سید احمد کربلایى، آقا بزرگ تهرانى، شیخ على زاهد قمى، آقا ضیاءالدین عراقى،... |
آثار |
ذریعة الوداد فى منتخب نجاة العباد، کتاب الاجارة، کتاب الغصب،... |
محتویات
ولادت
میرزا حسین خلیلى، در محلّه قدیمى «العماره» نجف اشرف در سال ۱۲۳۰ ه.ق، متولد شد. پدرش میرزا خلیل تهرانی (م، ۱۲۸۰ هـ .ق) معروف به «ابو اطبّا» پزشک نامدار شیعه است که در کاظمین و کربلا به طبابت می پرداخت. میرزا خلیل در نجف اشرف از مجلس درس استادانى چون میرزاى قمى و شیخ جعفر کاشف الغطاء بهره برد و به دریافت اجازه روایت و اجتهاد نایل گردید.
تحصیل و استادان
حسین خلیلى علوم مقدّماتى را نزد پدر عالمش میرزا خلیل و برادر بزرگوارش، ملّا على خلیلى (۱۲۹۶-۱۲۲۶ ق) خواند، و دروس سطح حوزوى را در محضر استادان زمان خود به پایان رسانید و پس از فراغت از سطح، در درس خارج دانشمندان و استادان عصر خود حاضر گردید و از محضر آنان بهره مند شد. میرزا حسین در اندک مدّتى به درجه والاى اجتهاد نایل آمد و یکى از استوانه هاى علمى زمان خود گردید.
برخى دیگر از بزرگان علمی که شیخ حسین خلیلى تهرانى از محضر آنان استفاده کرده و یا موفّق به دریافت اجازه از آنان شده عبارتند از:
- شیخ محمدحسن نجفی (۱۲۶۶-۱۲۰۰ ق) صاحب «جواهر الکلام»؛ شیخ حسین تا زمان رحلت این استاد گرانمایه از محضر وى بهره مند مى شد.
- شیخ مرتضى انصارى (۱۲۸۱-۱۲۱۴ ق) صاحب «رسائل» و «مکاسب» است. میرزا حسین بعد از وفات صاحب جواهر، در درس شیخ اعظم انصارى حاضر شد و تا هنگام وفات وى به استفاده خود از محضر ایشان ادامه داد.
- شیخ محسن بن محمّد خِنْفَر (۱۲۵۰-۱۱۷۶ ق)
- شیخ مشکور حولاوى (متوفّاى ۱۲۷۲ ق)
- سید اسدالله اصفهانى فرزند سید محمدباقر (۱۲۹۰-۱۲۲۷ ق) وى از مشایخ اجازه حاجى تهرانى است.
- زین العابدین گلپایگانى (۱۲۸۹-۱۲۱۸ ق) وى نیز از مشایخ اجازه شیخ حسین است.
تدریس و شاگردان
شیخ حسین خلیلی پس از رحلت شیخ انصارى، مجلس درس تشکیل داد و بر کرسى تدریس نشست. وى شاگردان نام آور زیادى را از زبان هاى مختلف و از اقصى نقاط جهان به دور خود جمع کرد، تا جایی که مجلس درس او یکى از کم نظیرترین مجالس درسى حوزه نجف به شمار مى رفت. وی مطالب علمى را با بیانى رسا و تعبیرى نیکو به صورت دسته بندى شده بیان مى کرد و شاگردانش را با بیان معجزه آساى خود مجذوب مى نمود. آیة الله تهرانى تسلّط کاملى بر درس و طرح آراى دیگران و احاطه عجیبى بر فروع مسائل فقهیه داشت. شیوه خاص و احاطه وى باعث شده بود که دانشوران و شاگردان بنام حوزه نجف به دور او جمع شوند و از نظرهاى وى استفاده کنند. در اواخر عمر مبارک بجز درس فقه درس دیگرى تدریس نمى کرد.
وى با رحلت میرزاى شیرازى در سال (۱۳۱۲ ق) یکى از چند رهبر و مرجع تقلید بزرگ شیعه در سراسر سرزمین هاى اسلامى گردید، چنانکه در کشورهاى ایران، هند، عراق و لبنان، مقلّدان و پیروان فراوانى داشت. در زمان مرجعیت وى طلاّب علوم دینى و حوزه هاى علمیه از مجد و عظمت خاصّى برخوردار بودند.
برخی از شاگردان و راویانى که از منبع علم و فضیلتش بهره برده و از مکتب علمى وى برخاسته اند عبارتند از:
- سید احمد کربلایى (متوفّاى ۱۳۳۲ ق)
- شیخ جواد شاه عبدالعظیمى (۱۳۵۵-۱۲۷۵ ق)
- سید حسن صدر (۱۳۵۴-۱۲۷۲ ق)
- شیخ آقا بزرگ تهرانى (۱۳۸۹-۱۲۹۳ ق) صاحب کتاب «الذّریعة».
- آقا حسین طباطبایى قمى (۱۳۶۶-۱۲۸۲ ق)
- محمدجواد صافى گلپایگانى (۱۳۷۸-۱۲۸۷ ق)
- سید محمد عصار تهرانى (۱۳۵۶-۱۲۶۴ یا ۱۲۶۶ ق)
- شیخ محمد حرزالدین نجفى (۱۳۶۵-۱۲۷۳ ق) صاحب معارف الرجال.
- شیخ محمدباقر آیتى بیرجندى (۱۳۵۲-۱۲۷۶ق)
- میرزا عبدالباقى ملاّ باشى شیرازى (۱۳۵۴-۱۲۷۸ ق)
- میرزا محمّدعلى شاه آبادى (۱۳۶۳-۱۲۹۲ق)
- سید شمس الدین محمود مرعشى (۱۳۳۸-۱۲۷۹ ق) پدر آیة الله مرعشى نجفى.
- شیخ على زاهد قمى (۱۳۷۱ـ۱۲۸۳ ق)
- سید على قاضى طباطبایی (۱۳۶۶-۱۲۸۵ ق)
- آقا ضیاءالدین عراقى (متوفّاى ۱۳۶۱ ق)
- شیخ محمد طالقانى (۱۳۲۸-۱۲۷۳ ق)
- شیخ احمد کاشف الغطاء (متوفّاى ۱۳۴۴ ق)
- شیخ محمدحسن آل کبّه بغدادى (متوفّاى ۱۳۳۶ ق)
- سید محمد لواسانى (۱۳۲۸-۱۲۷۳ ق)
- آقا حسین نجم آبادى (متوفّاى ۱۳۴۷ ق)
- شیخ شریف جواهرى (متوفّاى ۱۳۱۴ ق).
آثار و تألیفات
از این عالم وارسته آثار ارزشمندى به صورت مکتوب و خطی برجاى مانده است. وى در فقه، اصول و رجال نوشته هاى زیادى داشته که منتشر نشده و یا در بین اهل فن متداوّل نیست. از جمله آثار چاپى وى کتاب «ذریعة الوداد فى منتخب نجاة العباد»، شرحی است به زبان عربى بر کتاب «نجاة العباد» محمدحسن نجفی، که در ایران مکرّراً به چاپ رسیده است.
از آثار به چاپ نرسیده وى مى توان این چنین نام برد: کتاب الاجارة، کتاب الغصب، حاشیه بر بعضى رسائل، جزواتى در بیع و خیارات.
در مورد آثار خطى وى، صاحب «الذّریعة» مى فرماید: ... اکثر نوشته هاى خطى حاجى شیخ حسین تهرانى در نزد شاگردش شیخ محمدتقى گرکانى [گلپایگانى] موجود است.
همچنین برخی فتواهای خلیل تهرانی، همراه با فتاوای بعضی علمای دیگر، در کتاب «مجمع الرسائل» در ۱۳۳۱ ق. در تهران چاپ شده است. همچنین تقریراتی از دروس او را شاگردانش نوشته اند. وی بر کتاب های بسیاری تقریظ نوشته است.
فعالیتهای اجتماعی و سیاسی
آثار عمرانى:
از جمله آثار عمرانى خلیل تهرانی، دو مدرسه علمیه در نجف اشرف است که یکى مدرسه کوچک حاج شیخ حسین تهرانى است، مشتمل بر دو طبقه که داراى ۱۸ حجره است و در محله «العمارة» نجف قرار دارد. مدرسه دوم که مدرسه بزرگ حاجى تهرانى و معروف به مدرسه قطب است. این مدرسه علمیه داراى ۵۰ حجره براى اهل علم و فضل و طلاّب علوم دینى در محله «العمارة» و در خیابان عقدالسّلام قرار دارد.
از آثار و خدمات ارزشمند دیگر وى، زیرسازى مسجد سهله و مسجد کوفه، ساخت زائرسراى بزرگ براى زائران و احداث چاه آب براى ساکنان شهر نجف است.
همراهی با مشروطیت:
حاجى تهرانى از بدو نهضت مشروطه همراه با دانشوران بزرگ ایرانى مقیم عراق به خصوص آخوند خراسانى (۱۳۲۹-۱۲۵۵ق) و شیخ عبدالله مازندرانى (متوفّاى ۱۳۳۰ق) در به ثمر رسانیدن نهضت، نقش بسزایى داشته است. در واقع مى توان گفت آیة الله خلیلى تهرانى یکى از ارکان و رهبران سه گانه این قیام بود که براى پیروزى آن از هیچ کوششى دریغ نورزید. وى در بحران مشروطه در مدرسه بزرگ معروف خود در نجف، محافل و مجالس متعددى را از ایرانیان و عثمانى ها تشکیل مى داد و کارهاى مورد نیاز نهضت را بررسى و گوشزد مى کرد.
این فقیه آزادیخواه همراه با رهبران دیگر، هوادارى خود را به نهضت، با صدور اعلامیه هاى مشترک، نامه، فتوا و سخنرانى به مردم ایران ابلاغ و آنها را به ایستادگى در برابر دربار مستبد قاجار تشویق مى نمود. براى اطّلاع بیشتر، به یکى از اعلامیه هاى مشترک که ارکان سه گانه نجف ذیل آن را امضاء کرده اند اشاره مى کنیم: «بسم الله الرحمن الرحیم؛ به عموم ملّت ایران حکم خدا را اعلام مى داریم: الیوم همّت در دفع این سفاک جبّار و دفاع از نفوس و اعراض و اموال مسلمین از اهمّ واجبات و دادن مالیات به گماشتگان او از اعظم محرمات و بذل جهد در استحکام و استقرار مشروطیت، به منزله جهاد در راه امام زمان ارواحنا فداه و سر مویى مخالفت و مسامحه به منزله خذلان و محاربه با آن حضرت (صلوت الله علیه) است. أعاذَنا الله و المسلمین من ذلک (محمّدکاظم خراسانى، میرزا حسین میرزا خلیل، شیخ عبدالله مازندرانى)».
تأسیس مجلس شوراى ملّى و صدور حکم شرعى برخى از قوانین، از زحمات این بزرگواران است. زمانى که مجلس منعقد گردید، آخوند خراسانى به همراه حاجى تهرانى و شیخ مازندرانى، با صدور احکام و فرامینى، پیوسته تعلیمات لازمه را به نمایندگان مجلس، براى تهیه و تصویب قوانین مهمّى که در آن موقع در ایران موجود نبود، صادر مى کردند. یکى از آن قوانین مهم، قانون مربوط به داشتن یک ارتش مجهز و برقرارى تعلیمات نظامى و تأسیس مدارس نو و بانک ملّى است که عالمان بزرگ نجف حکم شرعى در این خصوص را صادر مى کردند و مجلس هم در مقام و متابعت از آن احکام برمى آمد.
رهبران نهضت مشروطه اهداف خود را درباره نهضت در چند جا از اعلامیه هاى خود عبارت از: فریضه بزرگ امر به معروف و نهى از منکر، رفع ظلم و ستم از مردم، کمک به مظلومان و اجراى فرامین الهى و حفظ پایه اسلام بیان مى کردند، و با این اهداف دست به قیام مى زدند. امّا دست هاى پنهان خارجى و ایادى داخلى به علّت بى تجربگى هواداران مشروطه و کسانى که به ظاهر از نهضت هوادارى مى کردند، از درون به کارهاى ناروا دامن زدند، تا جایى که میرزا حسین خلیلى و مراجع دیگر را آزرده خاطر کردند و در نتیجه این بزرگان از کارهایى که براى نهضت کرده بودند، خرسند نبودند.
دراین باره یکى از مورّخان نهضت مى نویسد: اگر چه این بزرگوار [شیخ حسین خلیلى] مشروطه خواه بود، ولى هرگز راضى به هرج و مرج و این وضع نبود و اگر مطّلع بر مقاصد فرنگى مآب ها و اشخاص مفسد مى شد، اصلاً مشروطیت را اجازه و اذن نمى داد.
ویژگىهاى اخلاقى
آیة الله خلیلى تهرانى علاوه بر این که از نظر علمى و فقهى در مرتبه بالایى قرار داشت، از نظر اخلاقى و مقامات معنوى نیز از جایگاه ویژه اى برخوردار بود. در اکثر فضایل اخلاقى مى توان وى را از سرآمدان روزگار به شمار آورد.
وى اخلاقى نیکو، نفسى کریم و سخاوتمند و سیمایى زیبا داشت و از نظر همنشینى، خوش محضر، باوقار و با متانت، متواضع و بذلهگو بود. از صفات بارز او مى توان به رسیدگى به فقرا اشاره کرد. وى از نزدیک به فقیران و درماندگان سرکشى مى نمود و به درد دل آنها گوش مى داد و احتیاجات آنان را بر طرف مى کرد. در پرهیزکارى، کثرت عبادت و صبر بر طاعات در میان عالمان زبانزد بود.
در انجام عبادات مربوط به مسجد کوفه و مسجد سهله اهتمام مى ورزید و هر ساله دهه آخر ماه مبارک رمضان را در مسجد کوفه معتکف مى شد. در اغلب زیارات مخصوصه از نجف تا کربلا پیاده مى رفت. به نماز چنان اهمیت مى داد که وقتى بر او وارد مى شدى، او را نمى دیدى مگر در حال قیام و سجود. قبل از فریضه یا بعد از آن دائم در نماز بود و هیچ وقت زیارت عاشورا در بین الطلوعین از وى ترک نمى شد. اهمیت زیادى به خواندن «دعاى سیفى» که از امام على (علیه السلام) روایت شده مى داد. همچنین از تلاوت قرآن غفلت نمى ورزید.
حاج شیخ عباس قمی که محضر او را در عتبات درک نموده، در مورد ایشان چنین می نویسد: «او از شیوخ جلیل القدر زمان خویش بود. وی افقه فقهای عصر خود به حساب آمد، ... در کارها همیشه جانب عدالت را پیش می گرفت. او دانشمندی پر کار و با حوصله و صبور بود. در پرهیزکاری، کثرت بندگی و صبر بر طاعات مشهور بود و به لطف حق از عمری طولانی برخوردار گشت».
وفات
آن فقیه نامدار و مرد سیاست و دیانت، در اوج مشروطیت ایران که یکى از رهبران با نفوذ آن بود، در بین الطّلوعین روز جمعه دهم شوّال سال ۱۳۲۶ هـ .ق. هنگامى که در مسجد سهله مشغول عبادت پروردگار بود، جان به جان آفرین تسلیم کرد. پس از رحلت ایشان، برخى از طرفداران جنبش مشروطیت و نویسندگان بر این باور بودند که وى را به زهر مسموم کرده اند. از این رو وى را به القاب شهید اکبر و ذبیح عظیم یاد مى کردند.
پیکر مطهر ایشان در محله «العماره» نجف در مکانى که متّصل به مدرسه معروف قطب است و قبلاً براى محلّ دفن خویش تعیین نموده بود، به خاک سپرده شد.
منابع
- گلشن ابرار، نورالدین علىلو.
- "میرزا حسین خلیلی تهرانی"، سایت شعائر.
آرشیو عکس و تصویر
از راست: عبدالله مازندرانی، حسین خلیلی تهرانی و محمدکاظم خراسانی