مراکش

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مراکش در جهان

«مَراکِش» یا «مغرب»، کشور اسلامی در شمال غربی افریقا است. کشور پادشاهی مراکش از سوی شرق با الجزایر، از غرب با اقیانوس اطلس، از جنوب با موریتانی و از شمال با دریای مدیترانه‌ همسایه‌ است. پایتخت مراکش شهر رباط است. نام این کشور در متون گذشتهٔ فارسی و عربی و هم در اصطلاح امروزهٔ کشورهای عربی‌زبان، «مغرب» است و نه «مراکش»، اما نام «مراکش» در فارسی امروز معمولتر از «مغرب» می‌باشد، زیرا نام بین المللی پادشاهی مغرب مراکو (Morocco) است که برگرفته از نام مراکش است.

تاریخ مراکش

تاریخ کهن:

قبایل بربری یا آمازیغ ساکن منطقه شمال افریقا از دیرباز دارای روابطی گسترده با ملل و تمدنهای کهن فنیقی، کارتاژی، رومانی، وندالی و بیزانسی بوده‌اند. با این وجود هیچ یک از این تمدنها توانائی تسلط کامل بر منطقه را نداشتند. چرا که قبایل ساکن آن دارای صفات متمایزی چون ایستادگی و مقاومت و همچنین آزادیخواهی و پایبندی به فرهنگ و زبان خود بودند.

با رسیدن دعوت اسلامی به آن منطقه در سال ۵۰ هجری قمری (برابر سال ۶۶۵ میلادی) ساکنان منطقه با اهداف اسلامی آشنا گشته و در نتیجه دین نوین اسلام را پذیرا شدند. اسلام سرانجام در سال ۱۷۰ هجری (برابر سال ۷۸۶ میلادی) و بطور مشخص پس از گریز یکی از نوادگان پیامبر معروف به مولا ادریس بن عبدالله بن الحسن بن الحسن ابن علی از دست حاکمان عباسی بغداد به صورت ریشه‌ای و بنیادین در منطقه گسترش یافته تا اینکه مراکشیان وی را به امیرالمؤمنین بودن برگزیده و پس از بیعت و اعلام وفاداری، با کمک ایشان نخستین دولت اسلامی مستقل از خلافت مشرق عربی را بر پا نمودند که نام دولت ادریسیان را به خود گرفت. ساکنان و حکمرانان مراکش، گذشته از تفاوتهای قبیله‌ای و ریشه‌ای خود، ضمن پایبندی عمیق به ارزشهای اسلامی، بر نشر و تبلیغ رسالت محمدی و اهداف آن نه تنها در سراسر کشور، بلکه در مناطق جنوب و دیگر سرزمینهای افریقایی و همچنین در مناطق شمال و کشورهایی همچون اسپانیا، پرتغال و جنوب فرانسه همت گماردند.

تاریخ معاصر:

سالهای ۱۹۱۲-۱۸۷۳ م. مصادف با حکومتهای حسن اول، عبدالعزیز و مولای حفیظ است. این دوران در پرتو رقابت قدرتهای بزرگ استعماری، مراکش استقلال خود را حفظ می‌کند. لیکن در سال ۱۹۱۲ م. پس از موافقتنامه‌های الجزیره (۱۹۰۶ م)، فرانسه بخش عظیمی از مراکش را اشغال می‌کند و از این سال به بعد مبارزه علنی مردم علیه سلطه فرانسه تحت رهبری عبدالکریم خطاب آغاز می‌گردد. در سال ۱۹۲۷ میلادی، محمدبن یوسف (محمد پنجم) به تخت سلطنت می‌نشیند و بعلت مخالفت با سلطه فرانسویان بدون اینکه خواهان گسستن کامل از فرانسه باشد تبدیل به یک چهره ملی می‌گردد که در آینده به پدر استقلال مراکش شهرت می‌یابد. فرانسه که حاضر به قبول استقلال مراکش نبود، سعی کرد از برخی عناصر مرتجع علیه محمد پنجم استفاده نماید که در رأس آنها الجلاوی بود. لذا به خواسته هواداران الجلاوی که خواستار عزل محد پنجم بودند جواب مثبت داد و محمد پنجم را بهمراه خانواده اش به ماداگاسکار تبعید نمود.

تبعید محمد پنجم نقش مثبتی در تحقق استقلال این کشور ایفا نمود و مردم خواستار بازگشت وی و اعلام استقلال کشور شدند. از طرفی قیام الجزایر علیه فرانسه عاملی در جهت تضعیف حضور فرانسه در مراکش گردید و فرانسه بمنظور جلوگیری از سرایت این قیام بر تمامی منطقه و فشارهای مردمی در داخل، بتدریج زمینه را برای پذیرش خواست عمومی مردم مراکش فراهم نمود. در ۱۶ نوامبر ۱۹۵۵ م. محمد پنجم به کشور بازگشت و در ۳ مارس ۱۹۵۶ م. فرانسه استقلال کشور مراکش را به رسمیت شناخت. پس از استقلال مراکش، ملک محمد پنجم (تا مارس ۱۹۶۱)، ملک حسن دوم (تا ژوئیه ۱۹۹۹) بر تخت سلطنت می‌نشینند و از این پس تا کنون نیز ملک محمد ششم بر این کشور حکومت دارد.

جغرافیای مراکش

مراکش نزدیکترین کشور افریقایی به اروپا است که به وسیله تنگه جبل الطارق از آن جدا می‌گردد و در واقع فاصله میان مراکش و اسپانیا حدود ۱۵ کیلومتر است.

مراکش در دورترین قسمت شمال غربی قاره افریقا واقع شده‌است. از شمال به دریای مدیترانه و جبل الطارق (۴۶۸ کیلومتر) و از غرب به اقیانوس اطلس (۲۷۰۰ کیلومتر) منتهی می‌شود. این کشور از شرق با الجزایر (۱۵۵۹ کیلومتر) و از جنوب با سرزمین مورد اختلاف صحرای غربی (۴۴۳ کیلومتر) هم مرز است. بر اساس نظر دولت و مردم مراکش که صحرای غربی را به طور تاریخی از آن خود می‌دانند، این کشور در جنوب با موریتانی هم مرز می‌گردد. شایان ذکر است دو شهر سبته و ملیلا که مشرف بر دریای مدیترانه هستند در حاکمیت ۵ قرنی اسپانیا قرار دارند و از نظر دولت مراکش این دوشهر و چند جزیره کوچک دیگر متعلق به آنها است اما اسپانیا این سرزمینها را اسپانیایی می‌داند که در این صورت ۳/۶ کیلومتر به خاطر شهر سبته و ۶/۹ کیلومتر به خاطر شهر ملیلا مرز زمینی با اسپانیا وجود دارد.

مهم‌ترین بندرهای مراکش عبارت‌اند از: کازابلانکا (دارالبیضاء)، طنجه، ناضور، محمدیه، آسفی و اگادیر. مهم‌ترین شهرهای مراکش نیز: رباط (پایتخت سیاسی _ اداری)، کازابلانکا (دارای مرکزیت اقتصادی _ تجاری)، فاس (دارای نوعی مرکزیت مذهبی - فرهنگی)، مراکش (دژ فرهنگ بربر)، طنجه، اگادیر (شهرهای توریستی)، ایفرن، مکناس، وجده، تتوان، محمدیه، قنیطره (کنیترا) هستند.

بطور کلی مراکش دارای آب و هوایی معتدل و بارانی است. این کشور در مناطق شمالی تحت تأثیر آب و هوای مدیترانه‌ای و در مناطق غربی و شمال غرب متأثر از آب و هوای اقیانوس اطلس است. در مناطق داخلی، مراکش دارای آب و هوای قاره‌ای بوده و در رشته کوههای اطلس بارش برف و باران بیشتر می‌شود. مناطق جنوبی دارای آب و هوای گرم و بیابانی است .

ذخایر عظیم ماهیان مختلف در آبهای نزدیک به این سرزمین قرار دارند. دسترسی به دریای آزاد و وجود منابع عظیم فسفات و دیگر مواد کانی بر اهمیت مراکش می‌افزاید و چنانچه صحرای غربی را به‌عنوان بخشی از این کشور در نظر بگیریم بر امکانات راهبردی آن افزوده می‌گردد چرا که صحرای غربی دارای ذخایر نفتی، فسفات و گاز است و ذخایر ماهیان اقیانوس اطلس در آبهای مجاور صحرای غربی بسیار غنی است.

ساختار سیاسی

پس از استقلال مراکش (۳ مارس ۱۹۵۶)، اولین قانون اساسی کشور در دسامبر ۱۹۶۲ م، با برگزاری رفراندوم به تصویب رسید. مطابق این قانون اساسی، پادشاه بالاترین مرجع چه از نظر سیاسی و چه از نظر مذهبی قلمداد می‌شود. پادشاهی مراکش حدود ۱۲ قرن عمر دارد و از ابتدا نیز با مذهب آمیخته بوده‌است. درواقع قانون اساسی مذکور درخصوص مرجعیت سیاسی و مذهبی پادشاه آنچه را که قبلا وجود داشت در قالب قانون درآورد.

قانون اساسی مراکش در مقاطع مختلف در معرض جرح و تعدیل قرار گرفته‌است که مهم‌ترین تغییر آن مربوط به سال ۱۹۹۶ م. است که پارلمان مراکش دو مجلسی گردید. مطابق اصل یکم قانون اساسی کنونی، مراکش دارای نظام پادشاهی مشروطه، دمکراتیک و اجتماعی و مطابق اصل دوم، حاکمیت از آن مردم است.

دین و فرهنگ

جمعیت این کشور از دو قوم سامی عرب و بربر آمازیغ تشکیل شده که علاوه بر نقاط مشترک از جمله دین اسلام، میراث‌بر فرهنگ خاص خود هستند. از لحاظ تاریخی، مراکش در زمان هارون الرشید از سلطه بغداد خارج شده و تحت تسلط ترکان عثمانی نیز درنیامد. لذا با حفظ عنصر اسلامی ـ ملی، بر فرهنگ مراکشی خود تأکید ورزیده‌است. بطور کلی می‌توان اذعان داشت که مراکش در مسیر تاریخی خود، از تبادلات فرهنگی با بیگانگان جز آنچه را که خودشان خواسته‌اند، سرباز زده‌اند و هویت فرهنگی خویش را در اولویت اول قرار داده‌اند. مردم مراکش همواره تلاش نموده‌اند در طی قرون به سنتهای مذهبی ـ ملی خود حتی در پوشیدن لباس سنتی خود، پایبند باشند.

مطابق اصل ششم قانون اساسی مراکش، دین رسمی کشور اسلام است. قانون اساسی در نوع مذهب سکوت اختیار کرده، لیکن از دیرباز (قرن ۱۱ میلادی) مذهب مالکی در این کشور مستقر گشته و اکثریت قریب به اتفاق مردم پیرو مکتب فقهی امام مالک هستند. حاکمیت نیز تأکید زیادی بر وحدت مذهبی به‌عنوان یکی از پایه‌های وحدت مردم دارد. در مراکش تعداد اندکی مسیحی و یهودی زندگی می‌کنند. مطابق اصل ششم قانون اساسی، دولت موظف است آزادی انجام امور مذهبی را برای همگان تضمین نماید.

شهر فاس از دیرباز و حتی از زمان تأسیس توسط سلسله ادریسیان، شهری مذهبی بوده و جهت تعلیم و تعلم فقه مالکی و علوم قرآنی بنیاد نهاده شده‌است. حوزه علمیه شهر فاس که «جامعه القرویین» نام دارد از بزرگ‌ترین حوزه‌های علمی مراکش است و طلاب تربیت شده در این حوزه به سراسر کشور و حتی دیگر نقاط اتحادیه مراکش بزرگ جهت تبلیغ مذهبی اعزام می‌شوند. حوزه علمیه دیگری بنام «مولای یوسف» در شهر مراکش که در واقع دژ فرهنگ اسلامی ـ بربری است، وجود دارد. بدیهی است که علما و فضلای برخاسته از این حوزه‌های علمیه بویژه در شهر فاس در حکومتها نقش و مشارکت داشته اند. مشایخ صوفیه که عمدتاً از نژاد بربرند، دارای استقلال شخصی و نیز نفوذ و پایگاه مردمی دارند.

مردم مغرب و مسلمانان مالکی نسبت به سایر شاخه‌های اسلام از تسامح و بردباری بیشتری برخوردارند. این شاخه از اسلام با سمبلهای شیعی عناد ندارند و بطور کلی مردم عموماً نسبت به ایران احترام قائل هستند و آن را بلاد فارس و سرزمین سلمان فارسی می‌دانند و سلمان نزد آنها از احترام ویژه‌ای برخوردار است.

آثار باستانی و مراکز دیدنی

آثار عمده تاریخی این کشور که عبارت‌اند از مساجد، آرامگاههای سلاطین و کاخها در سه شهر تاریخی فاس، مکناس و شهر مراکش واقع هستند. البته در شهرهای کازابلانکا و رباط و شمال کشور مثل طنجه آثار تاریخی و سیاحتی بسیاری وجود دارد. در زیر برخی از معروفترین آن آثار آورده می‌شود:

رباط: آرامگاه ملک محمد پنجم و ملک حسن دوم، مسجد حسان که فقط ستونها و برج آن باقی مانده است(تورحسان)، شاله، قلعه بازمانده از دوران رم، مدینه (بخش قدیمی شهر رباط)، موزه باستانشناسی، موزه ودایه،

دار البیضاء (کازابلانکا): مسجد حسن دوم که گنجایش ۸۰۰۰۰ نمازگزار را دارد و بر کرانه اقیانوس اطلس ساخته شده‌است. دو سوم این مسجد بر روی آب قرار دارد.

مکناس: ضریح مولای اسماعیل، باب المنصور، موزه دارالجامع.

فاس: مسجد بوعینیه، جامع قرویین، موزه باتا، الحمرا که دیوارهای آن باقی مانده‌است، مقبره‌های شاهان و شاهزادگان سلسله سعدیون، موزه دار سی سعید نیز قابل توجه هستند.

طنجه: آرامگاه ابن بطوطه، غار هرکول (در این غار تعداد زیادی غار صخره‌ای وجود دارد که به یکدیگر وصل می‌شوند و بسوی اقیانوس سرازیر می‌گردند.)، موزه هنرهای معاصر، موزه کازبا «قصبه».

شهر مراکش: مرکز شهر مراکش با نام Medina of Marrakesh جزو مناطق تحت حمایت یونسکو به ثبت رسیده‌ است. مراکش که در سال ۱۰۷۰ م. توسط طایفه المراود بنا شد، مدت‌های زیادی مرکز فرهنگی، اقتصادی و سیاسی کشور مغرب بوده‌است. تأثیر این شهر بر تمامی دنیای اسلام در غرب، از شمال افریقا تا اندلس، مشاهده می‌شد. بناهای شگفت‌انگیز از آن دوران به جای مانده‌است که از آن جمله: مسجد کتبیه، قصبات، برج و بارو، درهای بسیار بزرگ، باغ‌ها و غیره را می‌توان نام برد. بعدها شاهکارهای معماری از قبیل کاخ Bandia، مدرسه بن یوسف، مقبره‌های سعدیون، بناهای مسکونی و تئاتر روباز جامع الفنا به این مجموعه اضافه شد. این شهر تا حدودی به اصفهان در ایران شباهت دارد؛ البته بناهای تاریخی اصفهان به مراتب از مراکش عظیم تر و مهم تر هستند.

منابع

  • "مراکش"، سایت رحماء.