حسن حجتی واعظ
شیخ حسن حجتی واعظ (۱۳۰۶-۱۳۳۸ ش) فرزند آیت الله ابوالقاسم حجتی، واعظ جوان گیلانی و از روحانیون مبارز پیش از انقلاب بود که در حفظ فرهنگ و آداب اسلامی خدمات مهمی داشت. وی مبارزات دلاورمردان «فدائیان اسلام» را همواره میستود و درباره ملی شدن صنعت نفت سخنرانیهای آتشینی داشت. مرحوم حجتی همچنین قلمی توانا داشت و آن چه را نمیتوانست در بالای منابر بگوید، از طریق قلم در مقالاتش، خصوصاً نشریه «راه حق» منتشر میکرد.
نام کامل | حسن حجتی واعظ |
زادروز | ۱۳۰۶ شمسی |
زادگاه | نجف |
وفات | ۱۳۳۸ شمسی |
مدفن | قم، قبرستان شیخان |
اساتید | |
| |
آثار |
مقالات متنوع در نشریه دینی «راه حق» |
محتویات
ولادت و خاندان
حسن حجتی در سال ۱۳۰۶ ش. در نجف اشرف و در خانوادهای روحانی پای به عرصه وجود گذاشت. پدرش آیت الله شیخ ابوالقاسم حجتی گیلانی، از علمای معروف رشت بود که در اواخر عمر به قم مهاجرت نمود. از آثار قلمی شیخ ابوالقاسم، تفسیر سوره یوسف و شرح احوال ائمه معصوم علیهم السلام، حاشیه بر مکاسب و رسائل و کفایة الاصول است که به صورت خطی از وی به یادگار مانده است.
تحصیلات و استادان
شیخ حسن حجتی گیلانی، دوران کودکی را در نجف اشرف سپری نمود و چون در سال ۱۳۱۱ ش. پدر بزرگوارش از نجف اشرف به ایران بازگشت، وی نیز همراه پدر به رشت رفت و مشغول تحصیلات علوم جدید و کلاسیک شد و مدرک سیکل را دریافت کرد. پس از آن، پدر بزرگوارش او را در پانزده سالگی برای تحصیل علوم دینی به قم فرستاد.
شیخ حسن در سال ۱۳۲۱ ش. وارد حوزه علمیه قم شد و تا سال ۱۳۲۳ ش. در قم مشغول تحصیل بود و در اواخر همان سال، در حالی که تازه به فراگیری لمعه و قوانین اشتغال داشت، قم را به قصد نجف اشرف ترک کرد و در جوار حرم علوی در حوزه بزرگ نجف اشرف رحل اقامت افکند. وی به مدت دو سال و اندی در آن بلده طیبه مشغول فراگیری سطوح متوسط فقه و اصول گردید و موفق به اتمام کتابهای لمعه، قوانین، رسائل و مکاسب شد.
حجة الاسلام حجتی بعد از اتمام رسائل و مکاسب و قسمتی از کفایه و استفاده علمی و معنوی از فضای ملکوتی شهر نجف اشرف، مجدداً در سال ۱۳۲۵ ش. وارد قم شد و از محضر استادان بزرگوار حوزه قم به مدت سه سال، یعنی تا سال ۱۳۲۸ ش. و منحصراً از محضر دو دانشمند بزرگوار میرزا محمدتقی اشراقی (م، ۱۳۶۸ ق) و آقا سید محمدتقی خوانساری کمال بهره علمی و معنوی برد.[۱]
وی بخشی از کفایه، خارج فقه، تفسیر، فن خطابه و فلسفه را در محضر آیت الله حاج میرزا محمدتقی اشراقی و نیز فقه و اصول و اخلاق را در محضر آیت الله حاج سید محمدتقی خوانساری (م، ۱۳۷۱ ق) به اتمام رسانید.
حجة الاسلام حجتی واعظ از شاگردان خصوصی مرحوم اشراقی بشمار میرفت؛ زیرا صرف نظر از درسهای اصول، تفسیر و فلسفه، که به نحو عمومی از محضرش استفاده مینمود، مطالب خصوصی و درسهای فردی نیز از معظمله فراگرفت و آن چنان مورد لطف و توجه و مایه امیدواری آن فقید سعید بود که مرحوم اشراقی بعد از آن که شاگرد دست پرورده خود را به عنوان تمرین و امتحان در مدرسه فیضیه به منبر فرستاد و او در مقابل آن همه جمعیت و استادان و فضلا و بزرگان و طلاب از عهده کار منبر، خوب برآمد، خطاب به او کرد و گفت: «من خود را بعد از این، در شما میبینم».[۲]
آقای حجتی به استادش اشراقی واعظ عشق میورزید و استاد هم، این شاگرد باهوش و بااستعداد را آیینه تمام نمای وجود خویش میدانست و در تعلیم و تربیت او در جهت ترقی و تکامل علمی و اخلاقی و معنوی، از هیچ تلاش و کوششی دریغ نداشت. آقای حجتی سخنوری را با همه ویژگیهای فصاحت و بلاغت، شجاعت، خلوص و تقوا، آگاهی سیاسی، جامعه شناسی، روان شناسی و پاسخ گویی با دو حربه مهم قلم و بیان و... از این استادِ جامع فراگرفت و در طول عمر بابرکت و کوتاهش عملاً این صفات را به منصه ظهور رساند.
حجة الاسلام محمدمهدی تاج لنگرودی میفرماید: «مرحوم حجتی واعظ از نظر فراگیری علوم قرآنی و تفسیر، عشق و علاقه خاصی به مرحوم حاج میرزا محمدتقی اشراقی داشت؛ همان اشراقی واعظی که وقتی در مدرسه فیضیه بر کرسی خطابه قرار میگرفت، حدود چهار هزار طلبه و مجتهد و مرجع تقلید حضور داشتند و حتی مرحوم آیت الله العظمی بروجردی مقید بود به منبر و سخنرانی مرحوم اشراقی گوش فرادهد... .[۳]
خدمات اجتماعی و سیاسی
مرحوم حجتی در دهه آخر زندگی، یعنی از سال ۱۳۲۸ ش. که از قم به رشت رفت و در آن جا رحل اقامت افکند، تا آبان ۱۳۳۸ ش. اتفاقات مهم و وقایع فراوانی در ایران رخ داد؛ همانند جریان ۲۸ مرداد ۳۰ تیر، ملی شدن صنعت نفت، مبارزات آیت الله کاشانی و فدائیان اسلام و... از طرفی، ضعف دولت و از طرف دیگر نقشههای خائنانه بیگانگان در به انحطاط کشاندن فرهنگ و آداب و رسوم مردم، گسترش فساد و بیبندوباری، تغییر خط و فعالیت جریانات منحط و ملحدانه تودهایها و بهاییها، استقلال کشور و هویت دینی جوانان برومند این مرز و بوم را به طور جدی تهدید میکرد.
حجة الاسلام حجتی، در این دوران به عنوان یکی از سرداران رشید، در صحنههای مختلف خدمات ارزشمندی را انجام داد. در این ده سالی که آن فقید سعید در میان تودههای مردم میزیست، به خوبی توانست در دل تمام افراد جامعه جا باز کند و به عنوان شخصیتی نویسنده و سخنوری متعهد در تمام نقاط گیلان، بلکه در بسیاری از شهرهای ایران مطرح شود.[۴]
وعظ و خطابه:
مرحوم حجتی، در فن خطابه و سخنوری، وارث استادش محمدتقی اشراقی بود. او واعظی شجاع و بیباک بود که با سخنان پرجاذبهاش شنوندگان خود را مات و مبهوت میکرد و شعلههای هدایت در سینهها برمیافروخت.
آیت الله حاج سید مجتبی رودباری، از علمای موجه و فعال رشت، در این باره مینویسد: «خطابههای مؤثر و نافذ مرحوم حجتی برای همیشه در فضای رشت، انزلی، لاهیجان و سایر نقاط گیلان طنینانداز بود. حجتی یک فرد بیش نبود، ولی در چند جبهه علیه دشمنان کشور و دیانت شرکت مینمود. قلم، قدم و زبان، حربههای آتشین او در پیکار با دشمنان بود. روزی به همراه ایشان و جمعی از روحانیون، به آستانه اشرفیه و لاهیجان عزیمت نمودیم. آن مرحوم در سه مجلس به منبر رفت و در هر مجلسی مطالب تازه و جداگانهای بیان میکرد که در جای دیگر گفته نشده بود و این نبوغ و استعداد ذاتی و خدادادی برای همه ما موجب اعجاب و حیرت گردید».[۵]
حاج محمد جوادی، مدیر هفتهنامه طالب حق و دوست دیرینه مرحوم حجتی، که از سال ۱۳۲۹ ش. مدیریت این مجله را در رشت عهدهدار بود، مینویسد: «زندهیاد حجتی عزیز در فن خطابه، شهامت قابل تحسینی داشت، مردم گیلان برخورد شدید ایشان را در منبر با استاندار مقتدر وقت گیلان و وادار نمودن استاندار را به سکوت در مسجد جامع کاسهفروشان رشت، فراموش نکردهاند. این انسان والا و آزاده، از تملق و کرنش بی جا به کلی بیزار و متنفر بود. آن چه را که دیگران جرأت گفتن و نوشتن نداشتند، مرحوم حجتی میگفت و مینوشت و در راه حق منتشر میساخت».[۶]
محقق نامور، آیت الله زینالعابدین قربانی - نماینده ولی فقیه در گیلان و امام جمعه محترم رشت - میگوید: «حجة الاسلام حجتی هنگام سخن سرایی، نقاش هنرمند و صنعتگر ماهر و بینظیری بود و در هنگام نشان دادن نقاط ضعف اجتماع و انتقاد از گوشه و کنار اوضاع زندگی مردم، شعلههای سوزان از سینه و زبانش زبانه میکشید».[۷]
آیت الله حاج شیخ عباس محفوظی دامت برکاته درباره بیان سحرآمیز آن مرحوم گفته است: «مرحوم حجتی در انتخاب سوژه، استادی بیبدیل بود. به خوبی به یاد دارم که او به مناسبتی در مدرسه حاج ملا صادق منبر رفت. آن چنان با حرارت سخن میگفت که حتی به آدم فرصت پلک زدن نمیداد...».[۸]
شادروان حجتی در مبارزات سیاسی، همگام با مردم و در جهت مصالح ملی، خدمات ارزندهای نمود که سخنرانیهای آن مرحوم در میتینگ پنجاه هزار نفری اتحادیه مسلمین گیلان و بازاریان (در میدان شهرداری رشت)، علیه حکومت غاصب قوام السلطنه در واقعه سی تیر، هیچ گاه از یاد مردم گیلان نمیرود و همچنین با تشکیل اجتماعات و ایراد سخنرانیها و اعلامیهها مردم را علیه شرکت نفت انگلیسی ایران برمیانگیخت و در مورد ملی شدن صنعت نفت و آگاهی دادن مردم گیلان نقش حساس و مؤثری داشت.
تألیف و نگارش:
یکی از ویژگیهای منحصر به فرد مرحوم حجتی آن است که قلمی توانا و قدرتمند داشت و آن چه را نمیتوانست در بالای منابر و در اجتماعات بگوید، از طریق قلم در خلال سطور مقالاتش در مطبوعات، خصوصاً نشریه راه حق، منتشر میکرد. اغلب مجلات و روزنامههای آن عصر مسموم و گمراه کننده بود. آن ها به دلیل نداشتن هدف و آرمانی جز پول و مقام مادی، از نشر هر گونه داستانهای فضیلت کش و عکسهای رذیلت پرور و مطالب گمراه کننده، خودداری نمیکردند. و از طرفی هم آقای حجتی نمیتوانست با بیان سحرآسای خود با مردم تمام نقاط کشور سخن بگوید و در نتیجه افکار جامعه را آن طوری که بایسته است، نورانی و هدایت نماید؛ از این جهت، به انتشار مجله وزین راه حق دست زد، و با آن که کارشکنی و مخالفت با نشر آن میشد، اراده پولادین و عزم آهنین و استقامت و پشتکار عجیب مرحوم حجتی در امور دینی، موجب شد تا بتواند آن را نشر دهد و بدین وسیله خدمت دیگری را به اجتماع ارائه کند.
آیت الله قربانی نیز مینویسد: «هر کس که با نشریه دینی «راه حق» آشنایی کاملی داشته است، میداند که نشریه وی مقالات متنوع از نویسندگان فاضل و ارجمند آن عصر و زمانِ کشور داشته است و مخصوصاً سرمقالههای انتقادی و در عین حال مستدل که بر علیه مفاسد و مظالم حاکم بر کشور با قلم توانای آن مرحوم نوشته میشد، چه نقش عالی را در عالم مطبوعات بازی میکرده و چه خدمت بزرگ به این آب و خاک، به این افکار خسته و سرکوفته، به این قرآن و دین، خلاصه به این اجتماع مینمود! آری، حجتی با تلاش و فعالیت و پشتکار فوقالعادهای که مخصوص به او بود، توانست تا شماره بیست و هفتم آن را منتشر کرده و از این راه، خدمت خود را در همه جانب تکمیل نماید».[۹]
مرحوم حجتی برای ارتقای سطح علمی مجله، همواره از خوانندگان نظرخواهی میکرد و به همین جهت، بسیاری از شبهات و سؤالات مطرح شده به وسیله مغرضین و اجانب که در جامعه شیوع مییافت، در مقالات مجله به بهترین وجه پاسخ داده میشد.
حمایت از آیت الله کاشانی:
مرحوم حجتی ارتباط بسیار نزدیکی با آیت الله کاشانی داشت و روحیه جوانمردی، سلحشوری، استقلال خواهی و... آن بزرگوار را میستود. در زمانی که آیت الله کاشانی در تهران در غربت و انزوا قرار گرفت، آقای حجتی برای اثبات حقانیت ایشان و تجلیل از فداکاریها و رشادتهای آن بزرگوار در عرصه سیاسی، معظمله را به رشت دعوت نمود که این دعوت از سوی آیت الله کاشانی پذیرفته شد. در همین سفر بود که آیت الله کاشانی برای دیدن بندر انزلی رفت و مردم نیز لانههای فساد آن شهر را تخریب نمودند که موجب خوشحالی مؤمنین و وحشت عوامل دولتی در منطقه گردید.[۱۰]
مخالفت با تغییر خط فارسی:
در زمان آیت الله بروجردی یکی از موضوعاتی که در جراید مطرح بود، مسأله تغییر خط از فارسی به انگلیسی بود.[۱۱] آیت الله العظمی بروجردی با متصدیان این امر شدیداً برخورد و اظهار مخالفت کرد و معتقد بود که با شکل گرفتن این امر، «فرهنگ اسلامی» به خطر خواهد افتاد؛ همچنان که استعمار در ترکیه، خط عربی را محو نمود و زبان و خط لاتین در آن جا رایج و تاریخ اسلامی به تاریخ میلادی مبدل گردید.[۱۲] حجة الاسلام حجتی برای فرونشاندن این نغمه شوم وارد میدان نبرد شد؛ زیرا او به خوبی میدانست که هر فکری که بخواهد رابطه گذشته را با حال، از هم بگسلد، مثل این است که بخواهد رشتههای حیات ملت و اصالت آنان را قطع سازد و آنان را از میان ببرد. او میدانست کمترین تغییری که در خط رخ دهد، تغییرات متعدد دیگری را به دنبال خواهد داشت که به استقلال و قومیت ما لطمه خواهد زد. آری، او با انسانهای خود فروخته و ایادی استعمار که میخواستند زمینههای هجوم بیگانگان را در ایران مهیا سازند، به شدت مخالفت کرد و غیورانه و شجاعانه در مقابل آنان میایستاد.
خصوصیات و کمالات
آقای حجتی واعظ، دارای اوصاف و خصایص اخلاقی فراوانی بود و مردم را مجذوب اخلاق خویش ساخته بود. در این جا برخی از اوصاف و کمالات وی را میآوریم:
دلیری و شجاعت:
حجتی مردی شجاع و مبارز و سلحشور بود و همواره با مردانی که از این روحیه برخوردار بودند، انس و الفت بخصوصی داشت. او در نجف اشرف و قم با مرحوم نواب صفوی آشنا گردید و تا آخر عمرش با او رفاقت خاصی داشت، و آیت الله کاشانی، امام خمینی، اشراقی واعظ، امام موسی صدر و... هم با وی مأنوس بودند. آقای حجّتی در مقابله با ابتذال و منکرات نیز از هیچ کس واهمه نداشت. یأس و نومیدی در منطق او مفهوم نداشت؛ زیرا عمل و ایمان و فداکاری، از جمله اموری بود که در سرلوحه برنامه زندگیاش بود.
توجه به احکام اسلامی:
آقای حجتی به مسائل فقهی بسیار حساس بود و از قوانین الهی و شریعت نبوی برای تسهیل امور مردم بهره میجست. وی همچنین در احیای امر به معروف و نهی از منکر، کوشا بود و از هر فرصت، در اجرای این فریضه الهی کمال بهره را میبرد.
راهنمایی طلاب جوان:
حجة الاسلام شیخ حسن حجتی برای طلاب جوان همانند دوستی مهرمان و پدری دلسوز و همکاری صدیق بشمار میرفت و مرشد و راهنمای آنان در امر خطیر تبلیغ و ترویج احکام نورانی اسلام بود.
دیگر سجایای اخلاقی:
آقای حاج محمد جوادی، با اشاره به برخی سجایای اخلاقی مرحوم حجتی گفته است: «از هیچ کس جز خدا بیم و هراس نداشت. از تملق و کرنش بیجا به کلی بیزار بود و با صراحت عجیبی این شیوه ناپسند و مذموم را تقبیح میکرد. در راه مبارزه با فساد و منکرات، سرسخت و در برابر حقایق، بیپرده و در انتقاد، مستدل و متهور بود. هرگز به خاطر خوش آمدگویی این و آن، برخلاف معتقدات قلبی خود سخن نمیگفت. محضرش بسیار گرم و شیرین و سرشار از لطف و ذوق بود. تا آخرین لحظات عمر در راه اعتلای نام پرافتخار مذهب «تشیع» هیچ گاه از پای ننشست و با شهامت هر چه تمامتر از حریم مقدس «اسلام» در آن روزهای پرخوف و خطر، جانانه دفاع نمود. این سخنور کمنظیر و سخندان باصفا و صمیمی، حامی ضعفا و ستم دیدگان و خانهاش پناهگاه و ملجأ برای ارباب رجوع بود. آوازه شهرتش به سایر کشورهای اسلامی نیز رسیده بود ...».[۱۳]
وفات
حجة الاسلام حاج شیخ حسن حجتی واعظ با آن که عمرش کوتاه بود، ولی در این مدت کوتاه خویش، خوش درخشید و خدمات شایانی را برای خلق خدا انجام داد. او سرانجام در پنجم آبان ۱۳۳۸ ش. در جاده قم-اصفهان تصادف کرد و دار فانی را وداع گفت. تشییع جنازه کمنظیری در قم از ایشان شد و مرحوم آیت الله سید مرتضی لنگرودی بر پیکرش نماز گزارد و در قبرستان شیخان قم دفن شد.
به دستور دانشمند معظم آیت الله امام موسی صدر، که از دوستان و یاران صمیمی مرحوم حجتی واعظ بود، برای سنگ قبر حجة الاسلام آقای حاج شیخ حسن حجتی عبارتی نوشته شد که نشان دهنده عظمت روحی و اخلاقی آن مرحوم است. آن عبارت چنین است: «در این مکان، خورشید درخشان شمال ایران، زبان گویای اسلام، سپر محکم دین، رکن الاسلام والمسلمین، ثقة المحدثین آقای حاج شیخ حسن حجتی نجفی طاب ثراه غروب کرده است. حوزههای علمیه قم و نجف به تربیت و تکمیل او همت گماشته و عمر کوتاه سی و دو سالهاش مشحون از خدمات ذیقیمت و کمنظیر به وسیله زبان و قلم و قدم به اسلام و مسلمین بوده است. طنین خطابههای مؤثر و شمارههای مجله وزین راه حق و خدمات او به مردم هرگز فراموش نمیشود. فضایل اخلاقی و کمالات انسانی، او را در شمار فرزندان حقیقی اسلام درآورده است...».
پانویس
- ↑ «افول ستاره فروزان از آسمان اسلام»، زین العابدین قربانی، مجله مجموعه حکمت، سال سوم، شماره ۱۰، آذر سال ۱۳۳۸ ش. ص ۲۲-۱۹.
- ↑ همان، ص ۲۰.
- ↑ مصاحبه نگارنده با آیت الله حاج شیخ محمدمهدی تاج لنگرودی، از خطبای محترم تهران.
- ↑ مجله طالب حق، محمد جوادی، رشت، آبان ۱۳۷۹ ش.
- ↑ همان مقاله «آخرین دیدار»، سال ۱۳۳۹ ش. ص ۳.
- ↑ متن مصاحبه حاج محمد جوادی - مدیر هفته نامه طالب حق - با رادیو گیلان، آبان ۱۳۸۰ ش.
- ↑ مجله مجموعه حکمت، ص ۲۱.
- ↑ مصاحبه نگارنده با آیت الله حاج شیخ عباس محفوظی، از مدرسین عالی مقام حوزه قم.
- ↑ مجله مجموعه حکمت، ص ۲۱.
- ↑ هفته نامه طالب حق، سال ۱۳۷۹ و مصاحبه محمد جوادی با رادیو گیلان، سال ۱۳۸۰ ش.
- ↑ استعمار انگلیس برای از بین بردن اسلام و مسلمانان، ترفندهای فراوانی را انجام داد که «تغییر خط فارسی» یکی از آن ها بود این امر به دنبال کشف حجاب و اتحاد شکل لباس به وسیله رضاخان و ایادی مزدور مطرح شد که با مخالفت صریح مراجع و بزرگان خصوصاً آیت الله بروجردی مواجه شد و طرح مزبور در نطفه خفه گردید و استعمار میخواست با طرح چنین ترفندی، ملت غیور ایران را نیز دچار همان بلایی کند که بر سر مسلمانان ترکیه آمده است و هویت دینی و ملی را از آنان گرفت، اما خوشبختانه این طرح در ایران با شکست مواجه گردید. (ر.ک: علل پیشرفت اسلام و انحطاط مسلمین).
- ↑ برای اطلاع بیشتر، ر.ک: علل پیشرفت اسلام و انحطاط مسلمین، زین العابدین قربانی، ص ۴۴۰ به بعد.
- ↑ مصاحبه حاج محمد جوادی با رادیو گیلان، (با اندکی تغییر).
منابع
- محمدتقی ادهمنژاد لنگرودی، ستارگان حرم، جلد ۱۶، صفحه ۱۸۶-۲۱۰.
آرشیو عکس و تصویر
از راست: شهاب الدین اشراقی، حسن حجتی واعظ و شهید سید مصطفی خمینی
مزار حسن حجتی واعظ در کنار ابوالقاسم حجتی در قبرستان شیخان قم