شیخ احمد قمی
شیخ احمد قمی از علمای شیعه اهل قم در قرن دهم هجری بود. وی در ایام جوانی همراه برادرش به کشور تایلند سفر کرد، که منشأ ترویج و تبلیغ دین اسلام و فرهنگ تشیع در آن سرزمین شد و خود پس از مدتی به مقام شیخ الاسلامی در آن دیار رسید. مزار شیخ احمد قمی اکنون در دانشکده تربیت معلم شهر آیودیا، واقع در هشتاد کیلومتری شهر بانکوک (مرکز تایلند) قرار دارد.
محتویات
ولادت و تحصیلات
احمد قمی در سال ۹۲۲ ق. (مطابق با ۱۵۴۳ میلادی) در محله قدیمی چهارمردانِ قم، در خانوادهای متدین دیده به جهان گشود.[۱] این نورسته دوران کودکی را تحت پرورشهای اخلاقی و ایمانی پدری پارسا که عاطفه و مودت در او موج میزد، سپری کرد. زحمات پدر و مادر سرانجام به ثمر نشست و به رغم آن که خانوادهاش از راه تجارت روزگار میگذرانیدند، او وقتی به سنین نوجوانی گام نهاد، تصمیم گرفت به تحصیل علوم دینی روی آورد. وی در این راه، آن چنان موفقیتی کسب کرد که پس از مدت زمانی نسبتاً کوتاه، به مدارج علمی دست یافت.
این توفیق علمی موجب گردید که در دوران جوانی به لقب «شیخ» مفتخر گردد و استادان و برخی دانشوران حوزهای که در آن درس میخواند، مقام علمی و شایستگیهای وی را در آموختن علوم دینی تکریم کنند. دوران جوانی شیخ احمد با روی کار آمدن شاه اسماعیل صفوی و تأسیس سلسله قدرتمند شیعی، مقارن بود که با استحکام قدرت آنان و گسترش روابط ایران با کشورهای دیگر هئیتهای مذهبی و تجاری از سوی ایران به دیگر هیئتها رهسپار شد.[۲]
سفر به تایلند
شیخ احمد از طریق پدر و آشنایان و همکارانش، اطلاعاتی در مورد سرزمینهای دیگر بدست آورد و عدهای از بازرگانان برایش خاطر نشان ساختند که مسافرت با کشتی از طریق بنادر خلیج فارس و دریای عمان و روی آوردن به نواحی جنوب شرقی آسیا چقدر جالب و پرماجرا است.
جالبتر از این، خبرهایی بود که در مورد راه یافتن اسلام به این نواحی از طریق تجار مسلمان و ارتباط آنان با امرا و فرمانروایان آن سامان به گوشش میرسید. شیخ احمد هم علاقهمند گردید همراه برادرش محمدسعید در یک سفر تجارتی، به آسیای جنوب شرقی برود تا در صورت مساعدبودن شرایط اجتماعی و فرهنگی آن مناطق، پیام توحید و کلمه طیبه حق را به گوش انسانهای تشنه حقیقت برساند. او اطمینان داشت که حتی با وجود شرک و بتپرستی در برخی جوامع، رایحه یکتاپرستی و عدالت گستر و آزادگی اسلام به دلیل تعالیم بسیار غنی خود، میتواند تیرگیها را کنار بزند و طلوع صبح صادق ایمان را نوید دهد.
سرانجام این پرورش یافته مکتب تشیع با کولهباری از علم و ایمان به همراه برادرش بار سفر بست و در سال ۱۶۰۲ میلادی و در دوران زمامداری نارسوآن (۱۵۹۰-۱۶۰۵ م) به وسیله یک کشتی بزرگ ایرانی و از طریق سواحل جنوب شرقی ایران پس از طی مسیری پرمخاطره وارد تایلند گردید.[۳]
در آن زمان به دلیل رونق تجاری، گروههای زیادی از بازرگانان اروپایی، عرب و ایرانی در این شهر بسر میبردند. به همین دلیل مسافران کشتی حامل شیخ احمد و برادر کوچکترش محمدسعید به منظور تجارت رهسپار تایلند گردیده بودند؛ اما در آن میان، شیخ احمد میخواست با توانمندی علمی و تسلط به چندین زبان خارجی، رایحه عطرآگین توحید را در تایلند بپراکند و بوستانی از فضیلت فراهم سازد.[۴]
در آن زمان شهر آیودیا - مرکز سابق تایلند - شهر کوچکی بود که نارسوآن به توسعهاش همت گماشت. این شهر تازه رشد یافته، دارای خلأهایی بود که تجار خارجی میتوانستند با معلومات خویش این کاستیها را ترمیم کنند و تنها به تجارت اکتفا نکنند و به کارهای اجرایی هم مشغول شوند. این امر موجب شد که مردمان سرزمینهای دیگر در امور اداری و حکومتی تایلند نیز فعالیت کنند. همچنین در این دوران در اصول و مناسبات اجتماعی و فکری تغییرات عمدهای رخ داد.
حکمرانها اگر چه بودایی بودند، ولی اجازه رشد و نمو به عقاید و مذاهب دیگر را میدادند. لذا نژادهای گوناگونی در دربار فرمانروایان حضور داشتند. تشکیلات حکومتی مرکز مهمی برای ورود فرزانگان و افراد لایق به پستهای اداری بود. افراد شایسته و توانا میتوانستند ضمن اقامت در آن سرزمین، از حمایتهای حکمرانان بهرهمند شوند. دولت وقت سیاست همگرایی را به جای همانندسازی اتخاذ کرد و این شیوه مطلوب به مسلمانان اجازه داد با آرامش در آیودیا سکونت گزینند و به دلیل بروز تواناییهای ویژه در آنان، بیش از ملیتهای دیگر وارد حکومت شوند و بسیاری از پستهای حساس را در نیروی انتظامی، دریایی و خدمات اجتماعی احراز کنند و همانند مردم سیام (تایلند) درجه و القاب دریافت کنند. چنین سیاستی ارتباطات اجتماعی را استوار و با ثبات کرد و مسلمانان بدون هیچ گونه آزار و اذیتی توانستند بر دیانت خویش باقی بمانند و با تبلیغات خود، افراد تایلندی را جذب مذهب خویش نمایند؛ با آنان پیوند برقرار کنند و در مجاور معابد بودایی، مساجدی بنیان نهند.[۵]
اقدامات و فعالیتها در تایلند
شیخ احمد قبل از این سفر سرنوشت ساز، خویشتن را به اصول اخلاقی مطابق با موازین و احکام شرع آراسته بود. منش و رفتار او به گونهای بود که حتی افراد بودایی که به صورت افراطی از آیین خود دفاع میکردند، به مذهبی که شیخ احمد مبلغ آن بود، روی آوردند. وی هم عاشقانه خود را وقف جامعه مسلمانان تایلند کرد و به عنوان رهبر و راهنمای آنان احکام و فرایض دینی را تبیین کرد و در ترویج باورهای شیعه نهایت اهتمام را به خرج داد.[۶] او گرچه به عنوان تاجر وارد سیام شد، اما هدف اصلیاش ترویج و تبلیغ فرهنگ اسلامی بود و به قول استاد یکی از دانشگاههای تایلند و مدیر موسسه پژوهشهای اقیانوسیه - آسیا: «شیخ احمد اندیشمندی بود در لباس یک تاجر».[۷]
او علیرغم اهمیت و موقعیت شهر قم به این مسافرت دست زد؛ در حالی که میتوانست با استعداد خارقالعاده و توانایی شگفت، نزد اساتید حوزه علمیه قم به کسب معارف افزونتری بپردازد و به مقامهای علمی برجستهای برسد؛ وطن را ترک گفت و به دوردستها هجرت کرد تا به تبلیغ و نشر معارف اسلام به عنوان دین برادری و برابری بپردازد.[۸]
شیخ احمد علاوه بر فعالیتهای دینی، از تلاش برای پیشرفت و سعادت محل اقامتش غافل نبود. او در محیط آزاد و قانونمندی چون آیودیا به دلیل ذکاوتی که در امور اقتصادی از خویشتن نشان داد و نیز با شایستگی در مدیریت و صفات فردی یک مسلمان صدیق و باپشتکار، به مقامات عالی سیاسی و اجتماعی در تایلند نائل آمد.[۹]
آری، گوهری شبافروز از حوزه علمیه قم بیرون آمد و در ظلمانیترین عصرها (به لحاظ شرایط جهانی) چنان در راه نشر فرهنگ اهل بیت از خود صلابت و پایداری نشان داد و در مسیر حق کوشید که خداوند هم او را موفق ساخت و راههای روشنی را به رویش گشود که ارمغان آن، وجود شیعیانی قابل توجه در تایلند میباشد.
بیپیرایگی، مردمداری، مهرورزی، همزیستی با فرودستان، چشمپوشی از زخارف دنیا و مهمتر از همه، پایبندی به ارزشهای معنوی دین مبین اسلام، رمز موفقیت او به شمار میروند. همچنین کوششها و موقعیتهای این عنصر گرانمایه، مؤید این حقیقت مسلم است که تعالیم اسلام هماهنگ با فطرت آدمیان از هر قوم و نژاد و سرزمینی است و اگر غبارهای شرک و کفر و آفات خرافات و افکار موهوم از تمایلات عالی انسانها زدوده شود، نور توحید بر اعماق وجودشان میتابد.
شیخ احمد پس از یک دهه تلاش مستمر، توانست گروه چائوسن (چائومن) را تشکیل دهد تا به وی در امر تبلیغ دین اسلام در جنوب شرقی آسیا کمک کنند؛ با تلاش وی و دوستان وفادارش، جامعه مسلمانان به شهرت فرهنگی و سیاسی بالایی دست یابند و هر روز بر تعداد آنان افزوده شود. حضور پرقدرت او در دربار سیام، سبب مسافرت تاجران مسلمان به این منطقه گردید و توافقنامههای تجاری پرسودی منعقد شد.
فرمانروای وقت، مسلمانان را به عنوان یک اقلیت به رسمیت شناخت؛ زیرا توسعه کمی و کیفی آنان در سیام افزایش یافته بود و شیخ احمد قمی به عنوان رئیس این جامعه دینی برگزیده شد. توطئه برخی عوامل بیگانه، از جمله مهاجمان ژاپنی که میخواستند در تایلند آشوب به پا کنند، با فراست و حکمت این شیخ وارسته ناکام ماند و به این ترتیب، مسلمانان در دربار احترام و اعتبار بیشتری بدست آوردند؛ به طوری که بنا به تقاضای شیخ احمد، حاکم وقت فرمان داد معبدی را ویران کرده، به جای آن مسجدی بنا کنند. این مرکز عقیدتی در منطقه دشت بانیکوک بنا گردید.
در طول این ده سال، شهرت شیخ احمد چنان رو به تزاید رفت که ملاقات و همکاری با او در امور بازرگانی و فرهنگی، جزو آرزوهای بزرگ تاجران و مسافران و حتی نیروهای بومی به شمار میرفت. در این موقع شیخ با دختری از خانوادهای متشخص به نام «اُب چوای» ازدواج کرد که نتیجه این وصلت، یک دختر و دو پسر بود. پسر بزرگتر «چوئن» نامیده شد؛ ولی فرزند کوچکتر (ذکور) قبل از آن که به سن ده سالگی برسد، بر اثر بیماری آبله درگذشت؛ دخترش «شی» نام داشت. به این ترتیب، یک خانواده تایلندی از نسل شیخ احمد شکل گرفت.[۱۰]
موقعیت تجاری شیخ احمد که با ویژگیهای اخلاقی او توأم گردیده بود، اعتماد و اطمینان گروهی از بازرگانان را چنان برانگیخت که او را به عنوان رئیس صنف خود برگزیدند. همین انتخاب، به وی امکان داد تا گاهی به دیدار فرمانروای آیودیا برود و در این ملاقاتها امتیازات مهمی برای رونق کارهای خویش و یارانش بدست آورد.
در این هنگام نارسوآن - فرمانروای وقت - درگذشت و برادرش «اکاتوت ساروت» به قدرت رسید. حاکم جدید بیشتر به عمران و بهبودی اوضاع اجتماعی و اقتصادی سرزمین تحت قلمرو خود میاندیشید. طبیعی است در این دوره، تاجران هوشمند و باذکاوت موقعیت مناسبتری بدست آوردند و زمینه بسط اقتدارشان فزونی گرفت. به دلیل رابطه شیخ احمد با یکی از درباریان، که «چائومن سوراساکتی» نام داشت، رفت و آمد او به مقر حکومت گسترش ویژهای یافت و در موقعیتی قرار گرفت که از نزدیک ناظر تحولات داخلی باشد و از منازعات سیاسی مخفی، که پس از به قدرت رسیدن اکاتوت ساروت میان شاهزادگان در حال تکوین بود، باخبر گردد. او برای رفع این اختلافات تدابیری اندیشید و بانفوذی که در دربار داشت و با تدبیر و حکمت، توانست شعلههای تفرقه و دشمنی را خاموش کند.
در همین زمان، استعمارگران هلندی و در کنارشان سیاستمداران انگلیسی به منطقه وارد شدند تا با حیلههایی از رونق اقتصادی تایلند بهره ببرند. رقابت شدید سیاسی و تجاری بین قوای استعماری و تجار و صاحب منصبان سیامی(تایلندی) ارمغان شوم این فزون طلبی باطل بود؛ اما شیخ احمد، خود را از درگیر شدن در چنین رقابت خطرناک دور نگه داشت و کوشید تا جامعه آیودیا را از این حیله جدید آگاه سازد.
طی سالهای ۱۶۰۵ تا ۱۶۱۵ میلادی چائوسن سوراساکتی با تأثیرپذیری از افکار و اندیشههای شیخ احمد، نفوذ خویش را در دربار افزایش داد و در سالهای ۱۶۰۹ و ۱۶۱۰ میلادی با کمک سونگ هام برای در دست گرفتن قدرت، یکی از متنفذترین شخصیتهای کشور درآمد. حاکم جدید وزارت امور داخلی و مدیریت تجارت امور خارجی را به سونگ هام سپرد و او نیز مسئولیت مدیریت امور اقلیتهای خارجی را به شیخ احمد تفویض کرد.[۱۱]
موقعیت فرهنگی و نفوذ اجتماعی شیخ احمد موجب شد تا مدیریت توسعه بندر و گمرک آیودیا را بدست آورد. شیخ احمد، پس از چندی به عنوان دومین فرد پس از وزیر خارجی و بازرگانی در تصمیمگیریهای مهم کشور تایلند برگزیده شد و پس از درگذشت دوستش چائومن، به جانشینی او منصوب گردید. شیخ احمد در تمامی دوران حکومت «اکاتوت ساروت» (۱۶۰۵-۱۶۱۰ م) و «سونگ هام» (۱۶۱۰-۱۶۲۸ م)، که حاکمی عادل بود، در مقام خویش باقی ماند؛ اما در سال ۱۶۲۸ میلادی علیالظاهر به دلیل سالخوردگی و در واقع به دلیل مخالفت «چتا» در دوران کوتاه سلطنتش با وی برکنار گردید.[۱۲]
شیخ احمد در زمانی که قائم مقام ریاست وزارت امور خارجه تایلند بود به گسترش روابط سیاسی این کشور با سایر سرزمینها اقدام ورزید و از این رو، گروهی از نمایندگان حکومتی سیام (تایلند) را به ژاپن فرستاد تا با آن کشور روابط دوستانه ایجاد کنند.
گفته میشود در زمان ساگهام شاه، چائوفریاچاکری پیر (وزیراعظم) درگذشت و در همان زمان مهاس نا، رئیس امور نظام نیز فوت کرد و این دو پست با اهمیت خالی ماند و حاکم تایلند کسی را به جای آنان معین نکرد و وظایف آنان به معاونان محول گردید. در آن زمان تاجران ژاپنی با قایق به آیودیا میآمدند و بساط خود را در بیرون دروازه شهر میگسترانیدند؛ این بازرگانان، دچار مشکلی مالی شدند و به اداره امور خارجه مراجعه کردند؛ اما به دلیل بیکفایتی رئیس آن منطقه، به این تقاضا رسیدگی نشد.
ژاپنیها از شدت خشم شورش کردند. شاه که سنین کهن سالی را میگذرانید، ترسید و متواری گشت؛ اما رئیس عالی مقام امور کشوری همراه با شیخ احمد قمی برای سرکوب شورش، چندین هزار نفر از چینیها، خائقها و تایلندیها را سازماندهی و مسلح کردند. برخی از ژاپنیها کشته شدند و عدهای با قایقهای خود به تنگه چائوفریا فرار کردند و عدهای دستگیر شدند.
شیخ احمد، نیروهای خود را به مرکز فرمانروایی تایلند فرستاد تا آن را از هجوم شورشیان ژاپنی در امان نگه دارند. پس از این اقدامات شجاعانه که با پیروزی توأم بود، ساگهام، شیخ احمد را به سمت وزیر اعظم کشور گماشت و به او مدال سلطنتی اعطا کرد و «فراماها آمارت» به مقام وزیر عالی امور نظامی منصوب گردید.[۱۳] حتی بعد از شیخ احمد قمی، فرزندانش تا چهارده نسل در مقامات بالای دولتی در آیودیا و سیام (تایلند) قرار داشتند.
شیخ احمد همچنان نفوذ و مقامش را در دربار حفظ کرد تا زمانی که «سامت فارا چائوسانگ هارم» بر اریکه قدرت تکیه زد. در طی ۲۵ سال، بین سالهای ۱۶۳۰ تا ۱۶۵۵ م. به عنوان وزیر اعظم سیام، خدمات مذهبی و اجرایی باارزشی انجام داد و سرزمین تایلند در این دوران با همسایگان در صلح و صفا روزگار گذرانید. شیخ احمد در طی زمامداریی شش پادشاه آیودیا، در پستهای مهم دولتی خدمت کرد. او از اعتماد و اطمینانی که بدست آورده بود، برای تبلیغ اسلام همراه با پیشرفت و توسعه سیاسی، اقتصادی مرکز حکومت تایلند بهره گرفت و سعادت معنوی و مادی را به دوستان مسلمانش در سیام هدیه کرد.[۱۴]
شیخ احمد، اولین شیخ الاسلام تایلند است که لیاقت خود را در امور فرهنگی و سیاسی نشان داد و موفق گردید از سوی پادشاه به مقام «چائوفایاراج نایوک»، که به معنی وزیر اعظم میباشد، دست یابد. همچنین با عنوان چائوفرا شیخ احمد راتانادی بودی، یعنی رهبر جامعه مسلمانان تایلند گرفت. پراسات سونگ به خاطر کوششهای توأم با صداقت و درستی شیخ احمد، او را با مقام افتخاری وزارت امور اجتماعی و عنوان وزیر اعظم بازنشسته کرد. زحمات او موجب شد که عده زیادی راه حقیقت را بجویند و به سرچشمه ارزشهای والای اسلامی راه یابند.[۱۵]
شیخ احمد تنها به مسلمانان خدمت نکرد؛ بلکه کوشید مردمان تایلند را برای یک استقلال سیاسی، فرهنگی راستین تربیت کند. میگویند تایلند در آسیای جنوب شرقی تنها کشوری بود که هیچگاه تحت سلطه استعمار قرار نگرفت. تحلیلگران سیاسی، عامل اصلی این امر را وجود رهبران و سیاست گزاران لایق حکومتی در طول تاریخ تایلند دانستهاند.[۱۶] که در این میان نباید نقش شیخ احمد قمی و بازماندگان و یاران او را فراموش کرد؛ کما این که نظام اقتصادی در آن زمان به دلیل تصمیمهای درست شیخ احمد، از حکومتهای دیگر موفقتر بود تا جایی که سانگ هارم (شاه) به چائوفریاکلانگ گفت: «شیخ احمد برای امور کشوری بسیار معتمد و صادق است. پیشنهادهای گرانبهایش به ریاست امور خارجه، موجب پیشرفت و نظم و انضباط بسیاری گردیده است. بر این باورم که او خود را وقف مردم کرده است. پس مصلحت است که گه گاهی به او جایزه شرفیابی به دربار داده شود».[۱۷]
شیخ احمد علاقه داشت برای سالهای متمادی در تایلند بماند و به امور فرهنگی و سیاسی در سطوح بالای حکومتی بپردازد و برای نشر اسلام در سیام بکوشد؛ اما برادر کوچک ترش که احساس غریبی میکرد و برادرش هم آن قدر درگیر مسایل گوناگون بود که کمتر میتوانست با او مجالستی داشته باشد، به همراه همسر تایلندی خود به قم بازگشت و هرگز به سیام نرفت. اما در شهر قم برای آشنایان و دوستان از توفیقهای شگفت برادرش شیخ احمد سخن گفت و نفوذ فوقالعاده و اعتبار و شایستگی وی را ستود و اهل محل را از مجاهدتهای برادرش آگاه کرد.[۱۸]
در برخی منابع تاریخی آمده است که در دوران نارایان، مسجدی به یاد بود آقا محمد ساخته شد. وی در زمان حکومت پاراسانگ شاه، به مقام فراکلانگ منصوب شده بود و این محمد فرزند محمدسعید، برادر کوچکتر شیخ احمد بود که با «تان چائی» دختر شیخ ازدواج کرده بود.[۱۹] و گویا او تمایل داشته در تایلند بماند و با عموی خویش همکاری کند.
رمز موفقیت
راستی راز موفقیت شیخ احمد قمی در چیست؟ عوامل متعددی در موفقیت اعجابانگیز او دخالت داشتهاند. با توجه به تحقیقها و گزارشهایی که از تلاشهای وی در منابع گوناگون دیده میشود، میتوان به عوامل ذیل اشاره کرد:
- ۱- بر منابع اسلامی و معارف دینی در حد توان، تسلط داشت و میتوانست از گنجینه گرانبهای قرآن، روایات و منابع معتبر دینی بر حسب موقعیتها و شرایط پدید آمده کمک بگیرد.
- ۲- فضایل و خصلتهای دینی را در رفتار و کردار خود تجسم بخشیده بود و افراد را با اعمال و برخوردهای خود به سوی حق و معنویت فرامیخواند.
- ۳- به هدف خودش ایمان داشت و این محرک باطنی، یک نوع نشاط معنوی در وی پدید آورده بود. در پرتو این اعتقاد، تلخیها و ناکامیها را پشت سر نهاد و با چهرهای باز به استقبال مشکلات رفت.
- ۴- در برخورد با شدائد و سختیها خود را نباخت و در این راه شکیبایی ورزید و باصلابت و قاطعیت به سوی مقاصدی که در پیش داشت، گام برداشت.
- ۵- مرد کار و زحمت بود و با کوشش خستگیناپذیر در مزرعه جان انسانها بذرهایی را کاشت که ایمان و پرهیزگاری و گرایش به حق، میوه آن بود.
- ۶- تمام تواناییهای فکری، روحی و جسمی خود را برای اجرای برنامهها و طرحها و رسیدن به مقصود، متمرکز کرد و نیروهای مستعد و فعال را بکار گرفت و با مشورت و خلاقیت، اهداف خود را پی میگرفت.
- ۷- با ارادهای پولادین به استقبال حوادث رفت و مظاهر فریبنده دنیا، شهرت و شهوت و امیال نفسانی، او را از هدف بازنداشت و وقار و عزت خویش را در تمامی امور و رویدادها حفظ کرد.
- ۸- با در نظر گرفتن ارزش هدف و قداست و تعالی مسیری که انتخاب کرده بود، پس از طرح و نقشه و بررسی جوانب کار، با شجاعت و شهامت به آنچه مصلحت میدانست، اقدام میکرد؛ بدون آن که قلّت یاران و محیط غریب، او را به وحشت اندازد. این فرمایش گرانبار حضرت امام علی علیهالسلام آویزه گوشش بود که: «لاتستوحشوا فی طریق الهدی لقلّة اهله».[۲۰]
- ۹- درک شرایط زمان، استفاده از وسایل و امکانات مشروع، پذیرش پدیدهها و سنتهای زمانه، مبارزه با جریانات منحرف با توجه به وضعیت اجتماعی که در آن میزیست، پرهیز از دخل و تصرفهای جاهلانه و تصمیمگیریهایی که با واقعیت انطباق نداشت و غنیمت شمردن فرصتها، عوامل دیگر موفقیت او بود. در واقع به فرمایش امام صادق علیهالسلام عمل کرد که فرمودهاند: «العالم بزمانه لاتهجم علیه اللوابس؛[۲۱] کسی که به اوضاع زمان خود آشنا باشد، هرگز مورد هجوم ناگهانی حوادث قرار نمیگیرد».
- ۱۰- به زندگی و موقعیتهای زودگذر دنیایی، دل نبست و چون هدف را بالاتر و والاتر از امور عادی و مادی تلقی کرد، برای تحقق آرمان الهی خود با نهایت آرامش تلاش کرد.
- ۱۱- امید، توکل و انبساط برخاسته از ایمان، در روانش موج میزد و هرگز در طول سالها مجاهدت و مبارزه با بتپرستی و گروههای منحرف، ناامید نگردید و میدانست که چه میگوید و چه میکند.
- ۱۲- شیخ احمد دریافت که شرط اصلی دعوت دیگران، این است که لااقل دعوت کننده الگوی عملی اسلام باشد و این، اصل بسیار مهمی است که در متن دعوت دین مبین اسلام بر آن تأکید شده است: «وکذلک جعلناکم امة وسطاً لتکونوا شهداء علی النّاس؛[۲۲] وقتی غیرمسلمان به یکتاپرستی دعوت میشود، بهترین دلیل برای پی بردن به حقانیت دین مبین اسلام، کردار و رفتار کسی است که او را به حق دعوت میکند».
- ۱۳- محیطی که شیخ احمد به آن وارد شد، گرچه مشکلاتی داشت، اما مسموم نبود و نیاز به زمینههایی داشت تا بتواند حرکت تبلیغی خویش را آغاز کند. او با استفاده از شرایط نسبتاً مطلوب تایلند، به اصلاح فرهنگ حاکم بر آن جامعه پرداخت و برای احیای عزت و کرامت افراد کوشید.[۲۳] پس از آن، تعالیم دینی را عرضه کرد و یادآور شد که تنها بندگی خدای متعال و حرکت در مسیر حق، سعادت دنیوی و اخروی را به ارمغان خواهد آورد و ذلتپروری و قدرت طلبی را مضمحل مینماید.
وفات و آرامگاه
در مورد تاریخ دقیق رحلت شیخ احمد قمی، مدرک مستندی یافت نشد. البته در دهههای اخیر برخی محققان تلاش کردند جای دقیق مقبرهاش را بیابند. در سال ۱۹۵۰ میلادی «آرجان پرم احمد» کوشید تا جای دفن وی را مشخص کند و گرچه به نتایجی دست یافت ولی تحقیقاتش ناتمام ماند و در ۳۱ ژانویه ۱۹۶۷ میلادی درگذشت. «خوآن سری تنگترونی» همراه با همسرش «خان جوئن چیل» و تعدادی از دوستانش، در چهارم آگوست ۱۹۶۷ م. دنباله پژوهشهای آرجان را ادامه دادند و سرانجام زیارتگاه شیخ احمد را کشف کردند. آنها دریافتند که مردم بومی به مزارش میروند و آن را قبر «شیخ احمد فقیه» مینامند. بعد از این، مؤسسهای به نام شیخ احمد قمی (چائوپایا بوورن راج نایوک) تأسیس شد.[۲۴]
در حال حاضر مقبره شیخ احمد قمی در دانشکده تربیت معلم شهر آیودیا، واقع در هشتاد کیلومتری شهر بانکوک (مرکز تایلند) همچون مزار یکی از مهمترین شخصیتهای سیاسی و فرهنگی تایلند به شمار میرود که با بنای اسلامی و به سبک معماری مالزیایی تزیین شده است. گنبد طلایی رنگ این بنا و سبک ساخت آن، به خوبی هویت اسلامی شیخ احمد را بازگو میکند. در مقابل مقبره، کتیبهای سنگی قرار دارد که به اختصار زندگینامه شیخ احمد به دو زبان انگلیسی و تایلندی بر آن حک شده است و ترجمه آن چنین میباشد: «شیخ احمد، نخست وزیر دولت سیام در آیودیا، در محله پایین در شهر قم - مرکز دینی ایران - در سال ۱۵۴۳ میلادی به دنیا آمد. شیعه اثنی عشری بود و در زمان نارسوان کبیر به این سامان مهاجرت کرد».
سنگ مزار شیخ احمد از مرمر سفید به ارتفاع بیش از یک متر ساخته شده است که همه روزه با گُلهای رنگارنگ تازه و معطر تزیین میگردد. در کنار سنگ قبر، گاهگاهی عودی روشن میشود که به زائران غیرمسلمان تعلق دارد و نشان میدهد که کرامات این شیخ وارسته و فداکار از محدوده پیروان اسلام گذشته و بودائیان منطقه را به تعظیم و کرنش در برابرش واداشته است.[۲۵] در واقع مزار و بارگاه این عالم نامدار شیعه همچون مقبره یک شخصیت برجسته محلی درآمده است. اغلب ساکنان تایلند، اعم از مسلمان و غیرمسلمان، در سالگرد رحلتش از آن دیدار کرده و به احترام آن، تاج گلهایی بر روی آن میگذارند و در یاد بود این مرد بزرگوار، جشن باشکوهی برگزار میکنند و به تجلیل از مقام فکری و فرهنگی او میپردازند.[۲۶]
بازماندگان
بازماندگان و اعقاب شیخ احمد قمی هنوز در تایلند هستند و بسیاری از آنان در تشکیلات دولتی مسئولیتهایی قبول کردهاند و عدهای به نخست وزیری و وزارت امور خارجه نیز رسیدهاند.[۲۷]
شیخ احمد قمی سر سلسله خاندان «بورنارک»، که نامی شناخته شده در تایلند است، میباشد. آقای کوکریت پراموی، نخست وزیر سابق تایلند که از سال ۱۹۷۵ تا ۱۹۷۹ میلادی این سمت را عهدهدار بود و نیز آقای ماروت بورناک - رئیس قبلی پارلمان تایلند - از خاندان بورناک میباشند.[۲۸]
درباره خاندان بورناک، پژوهشهای متعددی صورت گرفته و کتب و مقالاتی درباره شجرهنامه آنان تألیف شده است؛ از جمله این تحقیقات، مطالعه تحلیلی پیتیابورناک، پروفسور بخش هنرهای زیبا در دانشگاه چییانگ مای، میباشد که از معدود اندیشمندان و محققان تاریخ در این خاندان میباشد و با این طایفه خویشاوند است.
تشیع و شیعیان در تایلند
نهال تشیع در تایلند در اوایل قرن هفدهم میلادی با تلاش شیخ احمد قمی غرس گردید. از برخی سفرنامهها و منابع تاریخی برمیآید که شیعیان آن دیار، از آزادیهای نسبتاً کاملی برخوردار بودهاند؛ حتی با فرارسیدن ماه محرم مراسم عزاداری سالار شهیدان علیهالسلام را به نحو احسن و شیوهای مطلوب برگزار میکردهاند و با وجود روی آوردن به امور سیاسی و نفوذ در تشکیلات حکومتی، همچنان به اعتقادات خود پای بند بودهاند.[۲۹]
برخی بازماندگان، دوستان و پیروان شیخ احمد قمی توانستند کلاسهایی مذهبی برای خارجیان و نیز اهالی مقیم آیودیا برگزار کنند که به برکت همین جلسات مذهبی، به سرعت بر تعداد مسلمانان افزوده شد. تثبیت موقعیت اجتماعی و اقتدار سیاسی مسلمانان که ریشه در مجاهدتهای شیخ احمد داشت، موجب شد که تاجران مسلمان بتوانند در این منطقه تردد کنند و از امتیازات ویژه بازرگانی برخوردار شوند. بانفوذ جامعه شیعیان سیام، فرمانروای این سامان، آنان را به عنوان اقلیت رسمی پذیرفت.[۳۰]
در سال ۱۶۵۶ م. «سری وارونگ» وفات یافت و برادرش جانشین او گردید؛ اما «فرائی» (فرزندش) با مساعدت شیعیان ایرانی عموی خود را از حکومت معزول ساخت و در هشتم محرم سال ۱۰۶۸ ق. به حکومت رسید. فرائی یکی از بزرگترین حاکمان سیام به شمار میآید که در زمان او شیعیان مقامهای عالی کشوری را عهدهدار گردیدند و حتی گارد محافظ او نیز ایرانی بودند. این پادشاه حتی در طرز لباس پوشیدن و غذا خوردن و سایر آداب و رسوم، از دربار دولت صفوی تقلید میکرد و برای مقابله با دشمنان خارجی، از شاه سلیمان صفوی (حاکم وقت ایران) یاری میطلبید.[۳۱]
پس از روی کار آمدن سلاطین چکری در سال ۱۷۸۷ م. یکی از شیعیان ایرانی به نام «بونگ»، فرمانده قوا و وزیر جنگ تایلند گردید. اعقابش به نام خانوادگی یونگ مشهورند که با خاندان حکومتی تایلند وصلت کردند و در قرن نوزدهم و در زمان فرمانروایی راما چهارم (۱۸۵۱ - ۱۸۶۸ م) و راما پنجم (۱۸۶۸ - ۱۹۱۰ م) دو نفر از آنان با القاب ویژه حکومتی خطاب میگردیدند. در موقعی که راما پنجم نوجوان بود یکی از آن دو، تربیت او را عهدهدار گردید و از فردی یازده ساله حاکمی با افکار مترقی و اقدامات مفید و مراعات کننده عدل و انصاف ساخت که در زمره فرمانروایان بزرگ و معروف سیام به شمار میرفت.[۳۲]
قریب به ده هزار مسلمان شیعه در تایلند زندگی میکنند که بخش مهمی از آنان که به شیعیان بومیتایلند موسوم هستند، از اقوام شیخ احمد قمی میباشند.[۳۳] نیاکان آنان نخست در شهر آیودیا ساکن بودند ولی پس از سالها سکونت در این دیار، به محلی دیگر به نام «تونبوری» مهاجرت کردند. این گروه غالباً در محله «جاران پارت» سکنا گزیده و مساجدی در اطراف منازل خود بنا کردهاند.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، تحول زیادی در فرهنگ و اعتقادات این جامعه کوچک شیعه به وجود آمد و آنان تصمیم گرفتند بیش از گذشته مقید به تکالیف مذهبی و رعایت موازین شرعی باشند. این گروه که به شیعیان جاران پارت نیز موسوم هستند، به حدود سه هزار نفر میرسند که در ایام مبارک رمضان، ماه محرم و ولادت ائمه اطهار علیهمالسلام برنامههای مختلفی را در مساجد تدارک میبینند. مسجد پتونگ تام اسلام - که سر در ورودی آن با کاشیهای ایرانی که آیاتی از قرآن کریم بر روی آن نقش بسته تزیین گردیده و گنبدهای کوچک سفید بر دو مناره کوتاه در بالای در ورودی آن به چشم میخورد از آثار مذهبی این شیعیان میباشد که به فاصله نزدیکی از مسجد امامباره قرار گرفته و با عبور از یک کوچه تنگ و باریک به یکدیگر وصل میشوند.
هر کدام از این مساجد حدود ۲۰۰ نفر را در خود جای میدهد و هر یک از این اماکن دارای سالن بزرگی به نام حسینیه هستند که معمولاً در ایام محرم از آن استفاده میگردد. مسجدالفلاح نیز به فاصله کمی از مسجد امامباره، در نزدیکی مرکز اسلام دار اهل البیت قرار دارد. در کنار این مسجد، قبرستان شیعیان دیده میشود. به فاصله نسبتاً دوری از این سه مسجد، مساجد قوی لانگ (المهدی) و مسجد الهدی قرار گرفته است.[۳۴]
مساجد شیعیان تحت سرپرستی مرکز گسترش فرهنگ اسلام اداره میشود. این مرکز با همکاری انجمن دوستی جوانان شیعه، عهدهدار امور مذهبی شیعیان تایلند میباشد و با ترجمه کتب اسلامی به زبان تایلندی و ترتیب دادن جلسات مذهبی برای اقشار گوناگون شیعه، به وظایف خود عمل میکنند. اخبار مربوط به شیعیان در نشریهای که به وسیله این دو مرکز انتشار مییابد، درج میگردد.[۳۵]
شیعیان نشریهای به نام «اَضواء» در شمارگان ده هزار نسخه منتشر میکنند. آنان برخی آثار شهید مطهری و شهید سید محمدباقر صدر را ترجمه کرده و به طبع رسانیدهاند.[۳۶]
آقای غلامرضا، مدیر مسجد الاعانة الاسلامیه و کاپیتان نیروی دریایی، از نسل شیخ احمد قمی است که در سال ۱۹۶۹ م. به منظور زیارت مشاهد مشرفه عراق، ایران، عربستان و مصر به این نقاط و نیز به هند و پاکستان سفر کرد و در نجف، قم و مشهد به محضر آیات عظام و مراجع عالیقدر شیعه رسید و با آیت الله سید محسن حکیم ملاقات کرد. در اثر فعالیتهای وی در سال ۱۹۷۳ م. یک مرکز تعلیمی برای شیعیان بنیان نهاده شد که امروزه نوجوانان از برنامههای آموزنده آن استفاده میکنند.[۳۷]
تعدادی از شیعیان اهل تایلند که از نسل شیخ احمد قمی هستند، در حوزه علمیه قم مشغول تحصیل علوم دینی میباشند. مرکز اسلامی اهل بیت که در زمینههای فرهنگی و آموزشی اهداف بزرگی را دنبال میکند، نشریهای به نام «خانواده مسلمان» منتشر میکند و نیمی از اعضای آن را زنان تشکیل میدهند. این مرکز در جهت عمران و آبادانی اماکن مذهبی و نیز برطرف کردن مشکلات اقتصادی و اجتماعی شیعیان، فعالیتهای مهمی دارد.[۳۸]
غیر از شیعیانی که از نسل شیخ احمد قمی میباشند، «پتانها» که اصالتاً افغانی هستند و نیز گروههای زیادی از اتباع هند، عراق، پاکستان و لبنان نیز شیعه هستند و در مراکز مختلف تجاری و اداری فعالیت میکنند. اخیراً عدهای از شیعیان در شهر سون گولوی تایلند، حسینیهای را به نام امام خمینی تأسیس کردهاند. این شهر در مرز تایلند با کشور مالزی (ایالت کلانتان) قرار گرفته است و شیعیان آن میتوانند با مسلمانان مالزی در ارتباط باشند.[۳۹]
یاد ماندگار
در سال ۱۳۷۳ ش. با ابتکار رایزنی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران، سمیناری تحت عنوان «شیخ احمد قمی و تاریخ سیام» با حضور شخصیتهای مسلمان و غیرمسلمان، استادان دانشگاه تایلند و تعدادی از ایرانیان مقیم، در سالن اجتماعات مرکز مطالعات تاریخی آیودیا - در شهر آیودیا - برگزار گردید.
در این سمینار محققان دانشگاههای تایلند خدمات شیخ احمد و نیز نفوذ ایرانیان را در زمانی که آیودیا مرکز تایلند بود، تشریح کردند. بازتاب خبری آن تأثیر مطلوبی در معرفی شیخ احمد قمی به جامعه کنونی تایلند داشت. این سمینار به وسیله ماروت بورناک، رئیس پارلمان تایلند که از اقوام شیخ احمد قمی است، افتتاح گردید و مقالات ارائه شده و قطعنامه آن در کتاب «تایلند، سرزمین طلایی» آمده است.
پانویس
- ↑ «مسلمانان تایلند»، سید احمد فدایی، مجله مشکوه، ش ۴۶، ص ۸۶، بهار ۱۳۷۴.
- ↑ همان.
- ↑ تایلند سرزمین طلایی، محمد تمهیدی، ص ۱۸۳؛ تاریخ مذهبی قم، علیاصغر فقیهی، ص ۱۵۳.
- ↑ مجله مشکوة، ش ۴۶، ص ۸۷.
- ↑ تایلند سرزمین طلایی، ص ۱۲۸.
- ↑ برگرفته از سخنرانی حاج آقا معزی در سمینار بزرگداشت شیخ احمد قمی (سال ۱۳۷۳ ش - تایلند).
- ↑ سخنرانی دانشیار پلابلانگ کونچاناچوآن (دانشگاه) در سمینار شیخ احمد قمی در تایلند.
- ↑ برگرفته از سخنرانی وی در همان سمینار.
- ↑ تاریخ مذهبی قم، ص ۱۵۲.
- ↑ مجله مشکوة، ش ۴۶، ص ۸۷.
- ↑ «با شیخ احمد در آیودیا»، مسعود ترقی جاه، مجله نامه فرهنگ، سال سوم، ش اول، (مسلسل ۹)؛ مجله مشکوة، ش ۴۶، ص ۸۸.
- ↑ مجله مشکوه، ش ۴۶، ص ۸۸.
- ↑ تایلند سرزمین طلایی، ص ۱۶۳.
- ↑ همان، ص ۱۹۰.
- ↑ اظهارات دکتر بهزاد شاهنده، ریاست گروه پژوهشهای آسیای شرقی و معاون بینالملل مرکز گفتگوی تمدنها در سمینار شیخ احمد قمی در تاریخ سیام.
- ↑ سیاست و حکومت در آسیای جنوب شرقی، دکتر بهزاد شاهنده، ص ۵۶.
- ↑ مأخوذ از مقاله احمد جولا، که به سمینار شیخ احمد قمی ارسال کرده است. ر.ک: تایلند سرزمین طلایی، ص ۱۶۱.
- ↑ همان.
- ↑ همان، ص ۱۶۹.
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۱۹۹.
- ↑ تحف العقول، ابن شعبه حرانی، ص ۳۵۶.
- ↑ سوره بقره، ۱۴۳.
- ↑ مجله مشکوه، ش ۴۶، ص ۸۶.
- ↑ برگرفته از سخنرانی اوتای بوناونگ، دهمین وارث شیخ احمد قمی در سمینار شیخ احمد قمی ر.ک: تایلند سرزمین طلایی، ص ۱۲۶.
- ↑ نامه فرهنگ، (شماره مسلسل ۹)، ص ۱۶۶-۱۶۹.
- ↑ مجله پیام انقلاب، ش ۱۵۰، ص ۵۹؛ آفاق اسلام، ج ۲۰، ص ۱۹.
- ↑ مباحث کشورها و سازمانهای بین المللی، ج ۴، تایلند، محمود مسائلی، ص ۱۷۵.
- ↑ گیتاشناسی کشورها، محمود محجوب - فرامرز یاوری، ص ۱۱۱، پیام انقلاب، ش ۱۵۰، ص ۵۸ و ۵۹.
- ↑ سفینه سلیمانی، بخش تعلیقات، ش ۵۱، ص ۲۸۰.
- ↑ نامه فرهنگ، ش ۹، ص ۱۶۴.
- ↑ سفینه سلیمانی، ش ۵۱، ص ۶۵ و ۹۲.
- ↑ همان، ص ۲۷۹-۲۸۱.
- ↑ اسلام در ژاپن، ص ۳۱.
- ↑ تایلند سرزمین طلایی، ص ۵۵-۵۷.
- ↑ مجله مشکوة، ش ۴۶، ص ۸۲.
- ↑ مجله مکتب اسلام، سال ۳۳، تیر ۱۳۷۲، ص ۳۰۲.
- ↑ «سخنی از شیعیان تایلند»، مکتب اسلام، سال ۱۸، ش ۱۱، ص ۷۷۷ و ۷۷۸.
- ↑ روزنامه کیهان، ۱۵ دی ۱۳۷۱ (شماره ۱۴۶۷۰)؛ روزنامه رسالت، ۲۲ مهر ۱۳۶۵، ش ۲۲۰.
- ↑ تایلند سرزمین طلایی، ص ۶۱.
منابع
- غلامرضا گلیزواره، "شیخ احمد قمی"، ستارگان حرم، جلد ۱۴، صفحه ۱۳۱-۱۵۰.