آیه 21 سوره بروج

از دانشنامه‌ی اسلامی
(تغییرمسیر از آیه ۲۱ بروج)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

بَلْ هُوَ قُرْآنٌ مَجِيدٌ

مشاهده آیه در سوره


<<20 آیه 21 سوره بروج 22>>
سوره : سوره بروج (85)
جزء : 30
نزول : مکه

ترجمه های فارسی

بلکه این کتاب قرآن بزرگوار و ارجمند الهی است.

[چنین نیست که درباره قرآن می پندارند] بلکه آن، قرآنی باعظمت و بلند مرتبه است

آرى، آن قرآنى ارجمند است،

بلى اين قرآن مجيد است،

(این آیات، سحر و دروغ نیست،) بلکه قرآن باعظمت است...

ترجمه های انگلیسی(English translations)

Indeed it is a glorious Quran,

Nay! it is a glorious Quran,

Nay, but it is a glorious Qur'an.

Nay, this is a Glorious Qur'an,

معانی کلمات آیه

«مَجِیدٌ»: شریف. دارای منزلت و مکانت. عالیقدر.

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


هَلْ أَتاكَ حَدِيثُ الْجُنُودِ «17» فِرْعَوْنَ وَ ثَمُودَ «18» بَلِ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي تَكْذِيبٍ «19» وَ اللَّهُ مِنْ وَرائِهِمْ مُحِيطٌ «20» بَلْ هُوَ قُرْآنٌ مَجِيدٌ «21» فِي لَوْحٍ مَحْفُوظٍ «22»

آيا سرگذشت آن سپاه به تو رسيده است؟ (سپاه) فرعون و ثمود. آرى، كافران (پيوسته) در تكذيب (حق) هستند. و خداوند از هر سو بر ايشان احاطه دارد. آرى آن قرآن مجيد است. كه در لوحى محفوظ ثبت است.

جلد 10 - صفحه 439

نکته ها

قوم فرعون و ثمود، در قدرت و تمدن و امكانات، بالاترين اقوام بودند و در آيات ديگر قرآن به قدرت آنها اشاره شده است. لذا در اينجا از اين دو قوم نام برده شده است.

اعلام توانايى خداوند در قلع و قمع ابرقدرت‌ها، نوعى آرام بخشى به مؤمنان است.

كلمه‌ «قُرْآنٌ» هرگاه با الف و لام بيايد، مراد از آن، كتاب قرآن است ولى بدون الف و لام، به معناى «مقروء» يعنى خوانده شده است. چنانكه در اين آيات مى‌فرمايد: «بَلْ هُوَ قُرْآنٌ مَجِيدٌ» يعنى الفاظ وحى بر پيامبر قرائت شده است.

پیام ها

1- ابتدا شنونده را تشنه كنيم، سپس سخن خود را بگوييم. «هَلْ أَتاكَ حَدِيثُ الْجُنُودِ»

2- بايد از تاريخ گذشتگان آگاه بود و از برخورد خداوند با آنان عبرت گرفت.

«هَلْ أَتاكَ حَدِيثُ الْجُنُودِ فِرْعَوْنَ وَ ثَمُودَ»

3- مجهّزترين سپاه و لشكرها در برابر قهر او ناچيزند. «الْجُنُودِ فِرْعَوْنَ وَ ثَمُودَ»

4- كافران، در تكذيب قرآن و وعده‌هاى آن اصرار و پافشارى دارند. «بَلِ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي تَكْذِيبٍ»

5- ستمگران از مدار قدرت الهى خارج نيستند و هيچ راه گريزى ندارند، ولى خودشان نمى‌فهمند. «وَ اللَّهُ مِنْ وَرائِهِمْ مُحِيطٌ» (كلمه‌ «وَرائِهِمْ» نشانه غفلت آنان از علم و قدرت خداست.)

6- هم خداوند، صاحب مجد و عظمت است و هم قرآن او. ذُو الْعَرْشِ الْمَجِيدُ ... بَلْ هُوَ قُرْآنٌ مَجِيدٌ

7- لوحى كه قرآن بر آن ثبت شده، براى ما ناشناخته است، گرچه در نزد خداوند محفوظ است. «فِي لَوْحٍ مَحْفُوظٍ»

8- قرآن، از هر گونه تهديد و تحريف بيمه است. «قُرْآنٌ مَجِيدٌ فِي لَوْحٍ مَحْفُوظٍ»

«والحمد للّه ربّ العالمين»

جلد 10 - صفحه 442

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



بَلْ هُوَ قُرْآنٌ مَجِيدٌ «21»

بَلْ هُوَ قُرْآنٌ مَجِيدٌ: (اضراب است از آنكه كفّار تكذيب قرآن و آن را به‌

جلد 14 - صفحه 141

سحر و كهانت و شعر نسبت مى‌دادند) يعنى نه چنان است كه ايشان گويند، بلكه آن چيزى كه تكذيب او نمودند، قرآن شريف بزرگوار است.

بيان- مجد قرآن به اعتبار آن است كه مشتمل است بر معانى جليله و دلايل بيّنه. چه آن متضمّن است معارف و حقايق علميه و عمليه:

1- اصول عقايد ايمانيه.

2- فروع واجبات شرعيه.

3- دلايل و بيّنات واضحه.

4- حجت مميّزه حق از باطل.

5- مواعظ شافيه كافيه.

6- دستور تخليه اخلاق رذيله و تحليه به ملكات فاضله.

7- آنچه بايد خائف باشد از شدايد و اهوال اخرويّه.

منقول است كه حضرت عيسى عليه السّلام بر مردى گذشت كه در نيستان نى مى‌بريد. صدائى از نيستان شنيد كه: يا روح اللّه، مگذار كه اين مرد اصل مرا قطع كند. حضرت عيسى فرمود كه حق تعالى قطع تو را بر او مباح گردانيده، تو را در اين چه غرضى است. گفت تا آنكه از من اصلى بماند تا به زمان پيغمبر آخر الزمان صلّى اللّه عليه و آله و سلّم كه از اصل من قلم بتراشند و بدان قرآن نويسند «1».

در منهج- از حضرت رسالت صلّى اللّه عليه و آله و سلّم مروى است: هر كه يك قلم بتراشد از براى كتابت قرآن خداى تعالى او را در بهشت درختى كرامت فرمايد كه اگر مرغى چندين مدت بپرد، قطع مسافت برگى از آن درخت ننمايد «2».

و اين قرآن مجيد نوشته شده است؛

«1». منهج الصادقين (چ سوم) ج 10 ص 208.

«2». منهج الصادقين (چ سوم) ج 10 ص 208.

جلد 14 - صفحه 142


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌

وَ السَّماءِ ذاتِ الْبُرُوجِ «1» وَ الْيَوْمِ الْمَوْعُودِ «2» وَ شاهِدٍ وَ مَشْهُودٍ «3» قُتِلَ أَصْحابُ الْأُخْدُودِ «4»

النَّارِ ذاتِ الْوَقُودِ «5» إِذْ هُمْ عَلَيْها قُعُودٌ «6» وَ هُمْ عَلى‌ ما يَفْعَلُونَ بِالْمُؤْمِنِينَ شُهُودٌ «7» وَ ما نَقَمُوا مِنْهُمْ إِلاَّ أَنْ يُؤْمِنُوا بِاللَّهِ الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ «8» الَّذِي لَهُ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اللَّهُ عَلى‌ كُلِّ شَيْ‌ءٍ شَهِيدٌ «9»

إِنَّ الَّذِينَ فَتَنُوا الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِناتِ ثُمَّ لَمْ يَتُوبُوا فَلَهُمْ عَذابُ جَهَنَّمَ وَ لَهُمْ عَذابُ الْحَرِيقِ «10» إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَهُمْ جَنَّاتٌ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ ذلِكَ الْفَوْزُ الْكَبِيرُ «11» إِنَّ بَطْشَ رَبِّكَ لَشَدِيدٌ «12» إِنَّهُ هُوَ يُبْدِئُ وَ يُعِيدُ «13» وَ هُوَ الْغَفُورُ الْوَدُودُ «14»

ذُو الْعَرْشِ الْمَجِيدُ «15» فَعَّالٌ لِما يُرِيدُ «16» هَلْ أَتاكَ حَدِيثُ الْجُنُودِ «17» فِرْعَوْنَ وَ ثَمُودَ «18» بَلِ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي تَكْذِيبٍ «19»

وَ اللَّهُ مِنْ وَرائِهِمْ مُحِيطٌ «20» بَلْ هُوَ قُرْآنٌ مَجِيدٌ «21» فِي لَوْحٍ مَحْفُوظٍ «22»

ترجمه‌

سوگند بآسمان داراى برجها

و بروز وعده داده شده‌

و بگواه و گواهى داده شده بر آن‌

هلاك شدند صاحبان گودالهاى‌

آتش كه داراى اشتعال بود

وقتى كه آنها بر آن گودالها نشسته بودند

و آنها بر آنچه با گروندگان ميكردند نگران بودند

و ناپسند نداشتند مگر گرويدن ايشان را بخداى ارجمند ستوده‌

آنكه مر او را است پادشاهى آسمانها و زمين و خدا بر هر چيز گواه است‌

همانا آنانكه عذاب نمودند مردان و زنان با ايمان را پس توبه نكردند پس براى آنها عذاب دوزخ و براى آنها عذاب سوزش بآتش است‌

همانا آنانكه گرويدند و كردند كارهاى شايسته براى ايشان بهشتهائى است كه جارى است در آنها نهرها اينست كاميابى بزرگ‌

همانا بقهر گرفتن پروردگار تو هر آينه سخت است‌

همانا او است كه نخست مى‌آفريند و عود ميدهد

و او است آمرزنده مهربان‌

كه صاحب مقرّ سلطنت ميباشد بلند مرتبه است‌

كننده است هر آنچه بخواهد

آيا رسيد بتو خبر لشگرها اتباع‌

فرعون و قوم‌

جلد 5 صفحه 369

ثمود

بلى آنانكه كافر شدند در وادى تكذيب ميباشند

و خداوند از جوانب بر آنها احاطه دارد

بلى آن قرآنى بلند مرتبه است‌

در لوح محفوظ از آفات.

تفسير

خداوند متعال در اين سوره مباركه قسم ياد فرموده بآسمانى كه داراى بروج دوازده گانه است و آفتاب در ظرف يك سال در آنها سير مينمايد و بيان آن در اوائل سوره حجر گذشت و نيز قسم ياد فرموده بروز موعود كه خداوند و انبياء عظام و اوصياء كرام ايشان وعده آمدن آنرا داده‌اند و آن روز قيامت است چنانچه قمى ره فرموده و در مجمع نسبت بتمام مفسرين داده و بنابر اين بنظر حقير انسب بمقام آنست كه مراد از شاهد و مشهود كه خداوند بآن نيز قسم ياد فرموده حاضران در آن روز باشند كه بعضى شاهد و بعضى مشهودند چون انبياء عظام و اوصياء كرام ايشان هر يك شاهدند بر اعمال پيروان خودشان و پيغمبر خاتم شاهد است در آن روز بر ايشان و اوصياء كرام خود و خلق اولين و آخرين پس يگانه شاهد او است و همه مشهود بيك اعتبار و بيك اعتبار او و انبياء و اوصياء شاهدند و خلق مشهود و در روايات شاهد بروز جمعه و مشهود بروز قيامت و شاهد بروز عرفه و مشهود بروز قيامت و شاهد بروز جمعه و مشهود بروز عرفه و شاهد به پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و مشهود بامير المؤمنين عليه السّلام و شاهد به پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و مشهود بروز قيامت تفسير شده و در بعضى از اين روايات امام عليه السّلام از بعضى تكذيب فرموده و اقوال مفسرين هم مختلف و غير ظاهر است و اگر ظاهرى براى آيه بشود فرض نمود همان است كه ذكر شد و در تفسير قرآن ظاهر معتبر است و روايت معتبر بدون معارض ولى اقوال مفسرين مخصوصا عامّه بهيچ وجه اعتبارى ندارد و مفسّرين خاصه نوعا از عامّه اخذ مينمايند و تنكير ظاهرا براى ابهام و تعظيم است و جواب اين قسمها ظاهرا آنست كه خداوند فرموده مشمول لعنت و هلاكت شدند صاحبان گودالها و آتش داراى آتش افروز مخصوصى چون النّار ظاهرا بدل اشتمال است براى اخدود و توصيف نار بذات وقود ظاهرا براى خصوصيّت آن وقود است كه بدنهاى اهل ايمان بوده و محتمل است وقود بمعناى اشتعال و التهاب باشد و براى اشاره بشدّت اشتعال آن نار توصيف شده و در هر حال روايات در اين باب هم مختلف است و قدر متيقّن آنها آنست كه در زمان‌

جلد 5 صفحه 370

سابق جمعى از كفار بر اهل ايمان مسلّط شدند و ايشان را در گودالهائى از آتش انداختند و سوزاندند براى آنكه حاضر نشدند دست از دين خودشان بردارند و خداوند اجمالا اين قصه را نقل فرموده براى آنكه مسلمانان صدر اسلام بر شكنجه و آزار كفار قريش صبر نمايند و بدانند كه آنها هم مانند اصحاب اخدود مشمول لعن و غضب الهى خواهند بود و ميفرمايد اين عمل از آنها صادر و اين استحقاق براى آنان حاصل شد وقتى كه در اطراف گودالها نشسته بودند و تماشا ميكردند كه با اهل ايمان چه سلوكى مينمايند و چگونه ايشان در آتش ميسوزند و ناخوش نداشتند آنها از اهل ايمان و ناپسند نميدانستند چيزى را از ايشان مگر آنكه ايمان آورده بودند بخداوند ارجمند ستوده كه سلطنت حقّه حقيقيه در آسمانها و زمين از آن او است و او بر هر امرى حاضر و ناظر و گواه است و همانا كفارى كه مبتلا و معذب نمودند اهل ايمان را بانواع ابتلا و عذاب از قبيل سوزاندن و داغ نمودن و شكنجه كردن و غيرها پس توبه ننمودند بقبول ايمان از براى آنان است عذاب جهنّم در آخرت براى كفرشان و عذاب سوزش و شكنجه و آزارشان علاوه بر آن است و آن در دنيا يا آخرت بآنها خواهد رسيد چون اين عمل قبح زائدى دارد و استحقاق زائدى ميآورد و روايت شده كه آتش برگشت بطرف اصحاب اخدود كه در اطراف نشسته بودند و همه را سوزاند و همانا كسانيكه ايمان آوردند بمبدء و معاد و وسائط بين خالق و عباد و بجا آوردند اعمال شايسته را براى ايشان است باغهائى كه جارى است در آنها نهرهائى از انواع مشروبات و آبهاى زلال و آن كاميابى بزرگ است كه دنيا و ما فيها در برابر نعم بى‌زوال آن قدر و قيمتى ندارد و همانا گرفتن بقهر و عنف خداوند معصيت كاران را بسيار سخت و ناگوار است و او خلق را بدوا ايجاد ميفرمايد و بعدا ميميراند و باز عود ميدهد ارواح را به اجسادشان براى مجازات ستم كاران و انعام بشايستگان و او بخشنده و آمرزنده و دوست و مهربان است نسبت بكسانيكه توبه نمودند و اطاعت كردند اوامر او را و صاحب مقرّ سلطنت و عظمت ذاتى و صفاتى است و قمى ره از امام باقر عليه السّلام در اين آيه نقل نموده كه پس او است خداوند كريم مجيد و اين دلالت دارد كه‌

جلد 5 صفحه 371

مجيد صفت خداوند است نه عرش چون مجيد بكسر نيز قرائت شده و بنابر آن صفت عرش است بمعناى رفيع و هر چه را اراده فرمايد ايجاد ميشود بدون درنگ و مانع و رادع و براى گوشزد كفّار مكّه و تسليت خاطر پيغمبر اكرم و اهل ايمان اخيرا اشاره بقصه قوم فرعون و ثمود فرموده كه هر يك از عساكر شيطان و كفر و طغيان بودند و بمراتب اقوى و اكثر از اهالى مكّه و خداوند آنها را بقهر و غضب خود نابود فرمود و پيغمبران خود را غالب و مظفّر و منصور گردانيد با اينها هم بالآخره همين معامله را خواهد فرمود ولى چيزى كه هست اينها جز در خط تكذيب پيغمبر خودشان در طريقى سير نميكنند و ابدا بفكر تحصيل حق و حقيقت نيستند و خداوند هم بقدرت خود بر آنها احاطه دارد و از انتقام او نميتوانند فرار نمايند و كلمه وراء يا بمعناى اطراف است اعمّ از پس و پيش كه معناى اصلى آنست يا بمعناى پشت كه شايع است براى اشاره بآنكه آنها پشت بخدا نموده‌اند و متوجه بحق نيستند ولى خدا بر آنها تسلّط دارد و در هر حال عقيده آنها در باب قرآن كه شعر يا سحر يا افسانه پيشينيان است هم باطل و فاسد است بلكه آن قرآن شريف كريم عظيم است كه در الفاظ و معانى و نظم و اسلوب مثل و مانند ندارد و محفوظ است از تغيير و تبديل و نوشته شده در لوحى كه محفوظ است نزد خداوند و كسى از آن اطلاع ندارد و بعضى محفوظ برفع بنابر آنكه صفت ديگرى براى قرآن باشد قرائت نموده‌اند ولى قرائت مشهوره كه جرّ است اقوى است چون ظاهرا مراد همان لوح محفوظ معروف است اگر چه قرآن في نفسه هم محفوظ باشد از هر گونه تصرّفى و گفته‌اند آن امّ الكتاب است كه تمام كتب آسمانى و قرآن مجيد از آن نسخه بردارى ميشود و مستفاد از بعضى روايات آنست كه آن در جانب راست عرش است مواجه با اسرافيل و چون خداوند تكلّم فرمايد اسرافيل متوجّه بلوح گردد و كلام الهى را از آن اخذ و به أمناء وحى القاء مينمايد و اللّه اعلم بحقائق الامور در ثواب الاعمال و مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه كسيكه سوره و السّماء ذات البروج را در نمازهاى واجب خود قرائت نمايد آن سوره پيغمبران است و لذا محشر و موقف او با پيغمبران و شايستگان خواهد بود و الحمد للّه على ما انعم و السّلام على نبيّه صلى اللّه عليه و آله و سلّم.

جلد 5 صفحه 372

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


بَل‌ هُوَ قُرآن‌ٌ مَجِيدٌ «21» فِي‌ لَوح‌ٍ مَحفُوظٍ «22»

‌اينکه‌ قرآني‌ ‌که‌ ‌اينکه‌ كفار و مشركين‌ تكذيب‌ ميكنند و ميگويند ‌از‌ جانب‌ خداي‌ متعال‌ نيست‌ و بافته‌ ‌خود‌ پيغمبر ‌است‌ و ‌از‌ ديگران‌ فراگرفته‌ ‌اينکه‌ نيست‌ بلكه‌ قرآن‌ ‌با‌ مجد و شرافت‌ ‌است‌ ‌در‌ لوح‌ محفوظ ثبت‌ ‌شده‌.

بَل‌ هُوَ قُرآن‌ٌ مَجِيدٌ مجد و شرافت‌ قرآن‌ بسيار ‌است‌:

1‌-‌ آنكه‌ احد ثقلين‌ ‌است‌ ‌که‌ تمسك‌ بآن‌ رفع‌ ضلالت‌ ميكند.

جلد 18 - صفحه 73

2‌-‌ معجزه‌ باقيه‌ ‌است‌ ‌تا‌ دامنه‌ قيامت‌ و فرياد ميزند كساني‌ ‌را‌ ‌که‌ منكر ‌او‌ هستند مثل‌ ‌او‌ ‌ يا ‌ مثل‌ ده‌ سوره‌ ‌ يا ‌ مثل‌ يك‌ سوره ‌او‌ ‌را‌ بياورند و ‌لو‌ همه‌ دست‌ بهم‌ دهند و يكديگر ‌را‌ كمك‌ كنند.

3‌-‌ ‌به‌ بهترين‌ راهها و محكم‌ترين‌ ‌آنها‌ هدايت‌ ميفرمايد ‌که‌: إِن‌َّ هذَا القُرآن‌َ يَهدِي‌ لِلَّتِي‌ هِي‌َ أَقوَم‌ُ وَ يُبَشِّرُ المُؤمِنِين‌َ الَّذِين‌َ يَعمَلُون‌َ الصّالِحات‌ِ أَن‌َّ لَهُم‌ أَجراً كَبِيراً وَ أَن‌َّ الَّذِين‌َ لا يُؤمِنُون‌َ بِالآخِرَةِ أَعتَدنا لَهُم‌ عَذاباً أَلِيماً اسراء ‌آيه‌ 9 و 10.

4‌-‌ يكي‌ ‌از‌ شفعاء بزرگ‌ يوم القيامه‌ ‌است‌.

5‌-‌ ‌با‌ بقيه‌ كتب‌ آسماني‌ تفاوت‌ دارد ‌که‌ عين‌ كلماتش‌ بايجاد حق‌ موجوده‌ ‌شده‌ ‌که‌ نامش‌ قرآن‌ ‌شده‌ و كلام‌ اللّه‌ ‌است‌.

6‌-‌ وَ لا رَطب‌ٍ وَ لا يابِس‌ٍ إِلّا فِي‌ كِتاب‌ٍ مُبِين‌ٍ انعام‌ ‌آيه‌ 49.

7‌-‌ تلاوت‌ ‌هر‌ سوره ‌آن‌ بلكه‌ ‌هر‌ آيه ‌آن‌ چه‌ اندازه‌ فضيلت‌ و مثوبت‌ دارد ‌که‌ ‌ما ‌در‌ اوائل‌ ‌هر‌ سوره‌اي‌ بپاره‌اي‌ ‌از‌ ‌آنها‌ اشاره‌ كرده‌ايم‌.

8‌-‌ مراتب‌ نزول‌ ‌آن‌ ‌را‌ مكرر بخصوص‌ ‌در‌ مجلد اول‌ ‌در‌ باب‌ مقدمات‌ اشاره‌ كرده‌ايم‌ ‌که‌ يكي‌ ‌از‌ مراتب‌ نزولش‌.

فِي‌ لَوح‌ٍ مَحفُوظٍ ‌است‌ و مكرر گفته‌ايم‌ ‌که‌ خداوند دو لوح‌ قرار داده‌ يكي‌ لوح‌ محفوظ ‌در‌ ‌آن‌ اموري‌ ‌است‌ ‌که‌ قابل‌ تغيير نيست‌ و البته‌ واقع‌ شدني‌ ‌است‌ مثل‌ بعثت‌ انبياء و غيبت‌ بقية اللّه‌ و ظهورش‌ و رجعت‌ ائمه‌ اطهار و بعث‌ يوم القيامة و مثوبات‌ بهشت‌ و عقوبات‌ جهنم‌ و خصوصيات‌ معاد صراط ميزان‌ تطاير كتب‌ و امثال‌ اينها ‌که‌ قرآن‌ ‌در‌ ‌اينکه‌ لوح‌ ثبت‌ ‌شده‌ و ‌اينکه‌ لوح‌ ‌بر‌ پيغمبر و ساير انبياء و ائمه‌ و ملائكه‌ معلوم‌ ‌است‌، و ديگر لوح‌ محو و اثبات‌ ‌است‌ ‌که‌ بواسطه حكم‌ و مصالح‌ قابل‌ تغيير ‌است‌ و احدي‌ جز ذات‌ اقدس‌ حق‌ ‌بر‌ ‌او‌ اطلاعي‌ ندارد.

‌هذا‌ آخر ‌ما اردنا ‌في‌ تفسير ‌هذه‌ السورة، و بتوفيق‌ تأييد الهي‌ و اعانت‌ حضرت‌ بقية اللّه‌ بقيه‌ سور ‌را‌ ‌هم‌ باتمام‌ ميرسانيم‌ ‌ان‌ شاء اللّه‌ ‌تعالي‌.

جلد 18 - صفحه 74

‌سورة‌ الطارق‌

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 21)- در این آیه می‌افزاید: اصرار آنها در تکذیب قرآن و نسبت آن به سحر و کهانت و شعر بیهوده است این آیات، سحر و دروغ نیست «بلکه قرآن با عظمت است ...» (بل هو قرآن مجید).

محتوایش عظیم و گسترده، و معانیش بلند و پرمایه است، هم در زمینه معارف و اعتقادات، و هم اخلاق و مواعظ و هم احکام و سنن.

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

منابع