آیه 11 سوره یونس

از دانشنامه‌ی اسلامی
(تغییرمسیر از آیه ۱۱ یونس)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

۞ وَلَوْ يُعَجِّلُ اللَّهُ لِلنَّاسِ الشَّرَّ اسْتِعْجَالَهُمْ بِالْخَيْرِ لَقُضِيَ إِلَيْهِمْ أَجَلُهُمْ ۖ فَنَذَرُ الَّذِينَ لَا يَرْجُونَ لِقَاءَنَا فِي طُغْيَانِهِمْ يَعْمَهُونَ

مشاهده آیه در سوره


<<10 آیه 11 سوره یونس 12>>
سوره : سوره یونس (10)
جزء : 11
نزول : مکه

ترجمه های فارسی

و اگر خدا به عقوبت عمل زشت مردم و دعای شرّی که در حق خود می‌کنند به مانند خیرات تعجیل می‌فرمود مردم همه محکوم مرگ و هلاک می‌شدند و لیکن ما آنان را که به لقای ما امیدوار نیستند به همان حال سرگردانی در کفر و طغیان رها می‌سازیم.

و اگر خدا برای مردم در عذاب و مجازات همان گونه که آنان در طلب خیر و خوشی شتاب دارند، شتاب می ورزید، قطعاً مدت عمرشان [با نزول عذاب و مجازات] پایان می یافت؛ پس کسانی که دیدارِ [قیامتِ] ما [و محاسبه شدن اعمالشان] را امید ندارند، وا می گذاریم تا در طغیانشان سرگردان بمانند.

و اگر خدا براى مردم به همان شتاب كه آنان در كار خير مى‌طلبند، در رساندن بلا به آنها شتاب مى‌نمود، قطعاً اجلشان فرا مى‌رسيد. پس كسانى را كه به ديدار ما اميد ندارند، در طغيانشان رها مى‌كنيم تا سرگردان بمانند.

اگر با همان شتاب كه مردم براى خود خير مى‌طلبند خدا برايشان شر مى‌طلبيد، مرگشان فرا رسيده بود. پس آنان را كه به ديدار ما اميد ندارند، وامى‌گذاريم تا در گمراهى خويش سرگردان بمانند.

اگر همان گونه که مردم در به دست آوردن «خوبی» ها عجله دارند، خداوند در مجازاتشان شتاب می‌کرد، (بزودی) عمرشان به پایان می‌رسید (و همگی نابود می‌شدند)؛ ولی کسانی را که ایمان به لقای ما ندارند، به حال خود رها می‌کنیم تا در طغیانشان سرگردان شوند!

ترجمه های انگلیسی(English translations)

Were Allah to hasten ill for mankind with their haste for good, their term would have been over. But We leave those who do not expect to encounter Us bewildered in their rebellion.

And if Allah should hasten the evil to men as they desire the hastening on of good, their doom should certainly have been decreed for them; but We leave those alone who hope not for Our meeting in their inordinacy, blindly wandering on.

If Allah were to hasten on for men the ill (that they have earned) as they would hasten on the good, their respite would already have expired. But We suffer those who look not for the meeting with Us to wander blindly on in their contumacy.

If Allah were to hasten for men the ill (they have earned) as they would fain hasten on the good,- then would their respite be settled at once. But We leave those who rest not their hope on their meeting with Us, in their trespasses, wandering in distraction to and fro.

معانی کلمات آیه

استعجال: عجله: شتاب. طلب شى‏ء پيش از وقت آن. استعجال: خواستن با عجله. تعجيل شى‏ء: آوردن آن با سرعت و عجله.

يعمهون: عمه: تحير و سرگردانى. «يعمهون»: متحير مى ‏شوند.[۱]

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ لَوْ يُعَجِّلُ اللَّهُ لِلنَّاسِ الشَّرَّ اسْتِعْجالَهُمْ بِالْخَيْرِ لَقُضِيَ إِلَيْهِمْ أَجَلُهُمْ فَنَذَرُ الَّذِينَ لا يَرْجُونَ لِقاءَنا فِي طُغْيانِهِمْ يَعْمَهُونَ «11»

واگر خداوند براى مردم به همان شتاب كه براى خود خير مى‌طلبند، در رساندن بلا به آنان شتاب مى‌نمود، قطعاً اجلشان فرا رسيده بود. پس كسانى را كه به ديدار ما اميد (و باور) ندارند به حال خود رها مى‌كنيم تا در سركشى خويش سرگردان بمانند.

نکته ها

مشابه مفهوم اين آيه، در سوره‌ى كهف آيه‌ى 58 و سوره فاطر آيه‌ى 45 نيز آمده است كه اگر خداوند مردم را زود به كيفر كارهايشان برساند و مؤاخذه كند، همه نابود مى‌شوند. به علاوه اختيار كه اساس تكليف است از بين مى‌رود و اطاعت، جنبه‌ى اضطرارى پيدا مى‌كند.

ممكن است معناى‌ «اسْتِعْجالَهُمْ بِالْخَيْرِ» اين باشد كه سنّت خداوند در خيررسانى، سرعت و در شرّ رسانى، با مهلت است و معناى جمله اين باشد كه خداوند در خيررسانى سرعت و عجله دارد.

پیام ها

1- انسان، طبيعتاً عجول است. «اسْتِعْجالَهُمْ بِالْخَيْرِ» «1»

2- اگر خداوند در دنيا، بدكاران را كيفر فورى مى‌داد، كسى باقى نمى‌ماند و نسل بشر منقرض مى‌شد. لَوْ يُعَجِّلُ اللَّهُ‌ ... لَقُضِيَ إِلَيْهِمْ أَجَلُهُمْ‌

3- يكى از سنّت‌هاى الهى، «استدراج» در عذاب و مهلت‌دادن به ظالمان است. فَنَذَرُ الَّذِينَ‌ ...

4- هلاك نشدن كفّار، نشانه‌ى حقّانيّت آنان نيست. «فَنَذَرُ الَّذِينَ لا يَرْجُونَ لِقاءَنا»

5- آنان كه از خدا بريده و سرگرم خود شده‌اند، هدف معيّنى ندارند و حيرانند. «فِي طُغْيانِهِمْ يَعْمَهُونَ»


«1». در آيه‌ى ديگرى آمده است: «خُلِق الانسان من عجل» انبياء، 37.

جلد 3 - صفحه 547

6- انكار و بى‌توجّهى به قيامت، موجب طغيان و رهاشدن به حال خود و محروم شدن از الطاف الهى است. «لا يَرْجُونَ لِقاءَنا فِي طُغْيانِهِمْ يَعْمَهُونَ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ لَوْ يُعَجِّلُ اللَّهُ لِلنَّاسِ الشَّرَّ اسْتِعْجالَهُمْ بِالْخَيْرِ لَقُضِيَ إِلَيْهِمْ أَجَلُهُمْ فَنَذَرُ الَّذِينَ لا يَرْجُونَ لِقاءَنا فِي طُغْيانِهِمْ يَعْمَهُونَ «11»

شأن نزول‌ «1»- مفسرين نقل نموده كه كفار به نزول عذاب استعجال مى‌كردند، آيه شريفه نازل شد:

وَ لَوْ يُعَجِّلُ اللَّهُ لِلنَّاسِ الشَّرَّ: و اگر تعجيل فرمايد خداى تعالى براى مردمان به اجابت دعاى بد، زمانى كه بخواهند آن را براى خود و اهالى خود در موقع غيظ و ضجر و طلب عجله نمايند در آن، مثل قول شخص كه در موقع غضب گويد خدا مرا مرگ دهد يا خدا تو را بكشد يا خير نبينى و مثل قول والدين در باره اولاد كه خدا تو را نيامرزد و خير ندهد و مرگ بدهد و غيره، از نفرينهائى كه شخص در وقت دلتنگى و آزردگى به خود و به اهل خود نمايد، حاصل آنكه حق تعالى مى‌فرمايد اگر اين نفرين‌ها را من اجابت فرمايم. اسْتِعْجالَهُمْ بِالْخَيْرِ:

همچنانكه اجابت شود براى ايشان دعاى به خير، وقتى كه تعجيل كنند آن را و بخواهند. لَقُضِيَ إِلَيْهِمْ أَجَلُهُمْ‌: هر آينه حكم شود بسوى ايشان اجلشان، يا رانده شود به ايشان مرگشان و هلاك گردند، و لكن حق تعالى تعجيل نفرمايد به اهلاك ايشان، بلكه مهلت دهد تا آنكه توبه نمايند، چون نفرين را از صميم قلب ننمايند و بعد پشيمان مى‌شوند. شهر بن حوشب گويد: «2» در كتب خوانده‌ام كه حق تعالى موكلان و ملكين را فرمايد آنچه بنده من در حال ضجاره و سختى گويد بر او منويسيد، و در اين معنى است قوله تعالى‌ «وَ يَدْعُ الْإِنْسانُ بِالشَّرِّ

«1» منهج ج 4 ص 358.

«2» منهج ج 4 ص 358.

ج5، ص 271

دُعاءَهُ بِالْخَيْرِ وَ كانَ الْإِنْسانُ عَجُولًا» «1» و نزد بعضى معنى آنكه: اگر تعجيل فرمايد خداى تعالى براى مردمان عقابى كه مستحقند به سبب معاصى مانند تعجيل در خير دنيا هرگاه مصلحت باشد، هر آينه فانى شوند، زيرا بنيه انسان در دنيا، طاقت و تحمل عذاب آخرت را ندارد، بلكه توانائى كمتر از آن را هم ندارد، و حق تعالى در موقعش به ايشان رساند. و تسميه عقاب به شر از جهت مشقت و صدمه‌اى است كه در آن باشد، و فايده تأخير آنست كه اگر تعجيل شود، عقاب، هر آينه، تكليف زايل نگردد مگر به موت؛ و هرگاه عجله در مرگ شود احدى باقى نخواهد ماند.

فَنَذَرُ الَّذِينَ لا يَرْجُونَ لِقاءَنا: ما تعجيل نمى‌كنيم و حكم به هلاكت ايشان نمى‌فرمائيم، پس مى‌گذاريم آنان را كه اميد ندارند به رسيدن عذاب و ثواب ما، يعنى به حشر و قيامت و احوال متعلقه به آن ايمان نيارند و تصديق نكنند. فِي طُغْيانِهِمْ يَعْمَهُونَ‌: در سركشى و كفرشان متحير و سرگردان، يعنى به طريق استدراج، ايشان را وا مى‌گذاريم متحير و سرگردان در ضلالت و كفر و عدول از حق به باطل و تمردشان در ظلم شدت حيرانى به سبب سوء اختيارشان در اعراض از حق.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ لَوْ يُعَجِّلُ اللَّهُ لِلنَّاسِ الشَّرَّ اسْتِعْجالَهُمْ بِالْخَيْرِ لَقُضِيَ إِلَيْهِمْ أَجَلُهُمْ فَنَذَرُ الَّذِينَ لا يَرْجُونَ لِقاءَنا فِي طُغْيانِهِمْ يَعْمَهُونَ «11»

ترجمه‌

و اگر تعجيل ميكرد خدا براى مردم ببدى مانند تعجيل آنها به خوبى هر آينه رسانده شده بود بآنها اجلشان پس واميگذاريم آنانرا كه اميد ندارند ملاقات ما را در زياده رويشان كه حيران بوده باشند.

جلد 3 صفحه 8

تفسير

پاره‌اى از مردم كه صبر بر ناملائمات ندارند در موقع عسرت و شدّت در باره خود نفرين ميكنند و بعضى از فرط عناد و لجاج طلب عذاب مينمايند و خداوند بمقتضاى رحمت واسعه خود اين ادعيه را اجابت نميفرمايد و تعجيل در شرّ نمينمايد چنانچه تعجيل در خير مينمايد وقتى كه از او طلب خير نمايند و اگر تعجيل ميفرمود در اجابت اين قبيل أدعية مرده بودند و بهلاكت رسيده بودند ولى موافق با مصلحت نبود زيرا اگر منشأ اين دعا كم صبرى باشد استحقاق عقوبت نيست و اگر كفر و عناد باشد صلاح در آنستكه به اين باقى باشند تا استحقاقشان كامل شود يا مرتدع گردند و تائب شوند و شايد از نسل آنها صلحاء بوجود آيند در هر حال چندى بايد بحال حيرت و ضلالت و سركشى و طغيان باقى بمانند و در خاتمه بپاداش اعمال و عقائد فاسده خودشان برسند و اينكه بجاى تعجيل خداوند بخير تعجيل آنها ذكر شده است گفته‌اند براى اشاره بسرعت اجابت است كه گويا آن دو يك امرند در صورتى كه مصلحت باشد و بنابراين تقدير كلام استعجاله لهم ميباشد و مصدر بعد از حذف فاعل اضافه بمفعول شده است.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ لَو يُعَجِّل‌ُ اللّه‌ُ لِلنّاس‌ِ الشَّرَّ استِعجالَهُم‌ بِالخَيرِ لَقُضِي‌َ إِلَيهِم‌ أَجَلُهُم‌ فَنَذَرُ الَّذِين‌َ لا يَرجُون‌َ لِقاءَنا فِي‌ طُغيانِهِم‌ يَعمَهُون‌َ «11»

و ‌اگر‌ خداوند تعجيل‌ كند ‌براي‌ ناس‌ شرا ‌آن‌ نحوي‌ ‌که‌ طلب‌ تعجيل‌ ميكنند خير ‌را‌ ‌هر‌ آينه‌ اجل‌ و مدت‌ ‌آنها‌ منقضي‌ ميشود ‌پس‌ وا ميگذارد كساني‌ ‌را‌ ‌که‌ معتقد بقيامت‌ و لقاء پروردگار نيستند ‌که‌ ‌در‌ طغيان‌ و سركشي‌ ‌خود‌ حيران‌ و سرگردان‌ بمانند.

بسيار مورد تعجب‌ ‌است‌ ‌که‌ بعض‌ مفسرين‌ ‌با‌ اينكه‌ آيات‌ ‌بعد‌ و آيات‌ ديگر ‌در‌ موارد مختلفه‌ داريم‌ و انشاء اللّه‌ تذكر ميدهيم‌ ‌اينکه‌ ‌آيه‌ شريفه‌ ‌را‌ يك‌ تفسيرات‌ بارده‌ ‌در‌ معناي‌ تعجيل‌ و شر و استعجال‌ و خير و قضي‌ و اجل‌ ميكنند و تقديراتي‌ تحمل‌ ميكنند ‌که‌ شرم‌ ميآيد ‌از‌ نقل‌ كلمات‌ ‌آنها‌.

و توضيح‌ كلام‌ اينست‌ ‌که‌ خداوند ‌اگر‌ مردم‌ ‌را‌ بعقوبت‌ اعمالشان‌ ‌در‌ دنيا ميگرفت‌ تمام‌ هلاك‌ ميشدند چنانچه‌ ميفرمايد وَ لَو يُؤاخِذُ اللّه‌ُ النّاس‌َ بِظُلمِهِم‌ ما تَرَك‌َ عَلَيها مِن‌ دَابَّةٍ وَ لكِن‌ يُؤَخِّرُهُم‌ إِلي‌ أَجَل‌ٍ مُسَمًّي‌ نحل‌ ‌آيه‌ 63، و نيز ميفرمايد وَ لا يَحسَبَن‌َّ الَّذِين‌َ كَفَرُوا أَنَّما نُملِي‌ لَهُم‌ خَيرٌ لِأَنفُسِهِم‌ إِنَّما نُملِي‌ لَهُم‌ لِيَزدادُوا إِثماً وَ لَهُم‌ عَذاب‌ٌ مُهِين‌ٌ آل‌ عمران‌ ‌آيه‌ 172، و ‌غير‌ اينها ‌از‌ آيات‌ لذا ‌در‌ ‌اينکه‌ ‌آيه‌ شريفه‌ ميفرمايد وَ لَو يُعَجِّل‌ُ اللّه‌ُ لِلنّاس‌ِ الشَّرَّ شر عقوبت‌ كفر و اعمال‌ سيّئه‌ ‌است‌ ‌يعني‌

جلد 9 - صفحه 355

‌اگر‌ خداوند مردم‌ ‌را‌ بعقوبت‌ اعمال‌ زشت‌ ‌آنها‌ ميگرفت‌ و تعجيل‌ ‌در‌ عقوبت‌ ‌در‌ همين‌ دنيا ميفرمود استِعجالَهُم‌ بِالخَيرِ ‌يعني‌ همان‌ نحوي‌ ‌که‌ اينها امور خيريه‌ ‌از‌ حيات‌ و صحت‌ و مال‌ و جاه‌ طالب‌ هستند و بفوريت‌ ميخواهند نائل‌ شوند و خداوند عنايت‌ ميكند لَقُضِي‌َ إِلَيهِم‌ أَجَلُهُم‌ مرگ‌ ‌آنها‌ ميرسيد و ببلاهاي‌ عقوبت‌ دنيوي‌ هلاك‌ ميشدند و لكن‌ خداوند ‌آنها‌ ‌را‌ ‌براي‌ روز جزاء مهيّا فرموده‌.

فَنَذَرُ الَّذِين‌َ لا يَرجُون‌َ لِقاءَنا ‌پس‌ ‌آنها‌ ‌را‌ واگذارديم‌ ‌که‌ منكر معاد هستند فِي‌ طُغيانِهِم‌ ‌هر‌ قدر بتوانند طغيان‌ و سركشي‌ كنند و مشغول‌ بدنيا شوند يَعمَهُون‌َ دنيا ‌آنها‌ ‌را‌ گيج‌ و ويج‌ و حيران‌ و سرگردان‌ كرده‌ ‌در‌ همين‌ سرگرداني‌ بمانند

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 11)- انسانهای خودرو! در این آیه نیز همچنان سخن پیرامون مسأله پاداش و کیفر بدکاران است.

نخست می‌گوید: «اگر خداوند مجازات مردم بدکار را سریعا و در این جهان انجام دهد و همان گونه که آنها در به دست آوردن نعمت و خیر و نیکی عجله دارند، در مجازاتشان تعجیل کند، عمر همگی به پایان می‌رسد و اثری از آنها باقی نمی‌ماند» (وَ لَوْ یُعَجِّلُ اللَّهُ لِلنَّاسِ الشَّرَّ اسْتِعْجالَهُمْ بِالْخَیْرِ لَقُضِیَ إِلَیْهِمْ أَجَلُهُمْ).

ولی از آنجا که لطف خداوند همه بندگان حتی بدکاران و کافران و مشرکان را نیز شامل می‌شود، در مجازاتشان عجله به خرج نمی‌دهد، شاید بیدار شوند و توبه

ج2، ص276

کنند، و از بیراهه به راه بازگردند.

و در پایان آیه می‌فرماید: مجازاتشان همین بس که «افرادی را که ایمان به رستاخیز و لقای ما ندارند به حال خود رها می‌کنیم تا در طغیانشان حیران و سرگردان شوند»، نه حق را از باطل بشناسند، و نه راه را از چاه (فَنَذَرُ الَّذِینَ لا یَرْجُونَ لِقاءَنا فِی طُغْیانِهِمْ یَعْمَهُونَ).

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

  1. تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی

منابع