Certainly, we and our fathers were promised this before. [But] these are nothing but myths of the ancients.’
Certainly we are promised this, and (so were) our fathers aforetime; this is naught but stories of those of old.
We were already promised this, we and our forefathers. Lo! this is naught but fables of the men of old.
"Such things have been promised to us and to our fathers before! they are nothing but tales of the ancients!"
معانی کلمات آیه
اساطير: سطر: نوشتن. خطّ. صفّ. اساطير: نوشتههاى دروغ و افسانهها اقرب الموارد اساطير را جمع الجمع دانسته و گويد: آن جمع اسطار است (قاموس قرآن) عرش: تخت حكومت. آن در اصل به معنى ارتفاع و بلندى است، به معنى حكومت و تدبير نيز آيد.[۱]
آيا اگر مرديم و خاك و استخوانهايى (پوسيده) شديم، آيا ما بار ديگر برانگيخته خواهيم شد؟ البتّه اين حرف از قبل، به ما و پدران ما وعده داده شده، اين (حرفها و وعدهها) جز افسانههاى پيشينيان (چيزى) نيست.
نکته ها
«أَساطِيرُ» جمع «اسطوره» و به معناى افسانههاى دروغين است. اين كلمه نُه بار در قرآن، از زبان كفّار در برابر انبيا به كار رفته است.
پیام ها
1- كفّار در انكار معاد حرف تازهاى ندارند. «مِثْلَ ما قالَ الْأَوَّلُونَ»
2- كفّار، منطق و استدلال ندارند و تنها حربهى آنان در برابر حقّ، تعجب همراه با انكار است. «أَ إِذا»
3- عدم تعقّل، ريشهى انكار حقّ است. (توجّه به مرگ و حيات و گردش شب و روز، زمينهساز ايمان به معاد مىشود) يُحْيِي وَ يُمِيتُ ... أَ فَلا تَعْقِلُونَ ... قالُوا أَ إِذا مِتْنا
تفسير نور(10جلدى)، ج6، ص: 122
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
لَقَدْ وُعِدْنا نَحْنُ وَ آباؤُنا هذا مِنْ قَبْلُ إِنْ هذا إِلاَّ أَساطِيرُ الْأَوَّلِينَ (83)
جلد 9 - صفحه 166
لَقَدْ وُعِدْنا نَحْنُ وَ آباؤُنا هذا: هر آينه بتحقيق وعده داده شديم ما و پدران ما اين سخن را پيش از آمدن اين پيغمبر و متحقق نشد وعده ايشان. إِنْ هذا إِلَّا أَساطِيرُ الْأَوَّلِينَ: نيست اين قول مگر افسانه پيشينيان و اكاذيب گذشتگان كه در صحائف نوشته و گذاشتهاند. حاصل كلام آنها آنكه اين سخنهاى حشر و نشر و زنده شدن بعد از مردن كه براى ما گفته شود، هر آينه براى پدران ما گفته شد و هيچ اثرى از آن ظاهر نگرديد، پس اين خبرها افسانههاى گذشتگان، و راست نباشد. چنين تصور نمودند كه حشر و نشر، در دنيا مىباشد، و چون وعده آن نسبت به سابقين تحقق نيافته، در باره آنها نيز ثابت نشود و واقع نگردد! تنبيه: منكرين معاد را هيچ چيز مانع نباشد از تصديق حشر و نشر مگر انكار و لجاج، و الّا قدرى تأمل و تفكر در وجود خود به خلقت ابتدائى، هر آينه اعاده نهائى را تصديق نمايند به ترتب دو مقدمه ملزمه:
مقدمه اول: مسلم است زمانى بوده كه شخص انسانى در دائره وجود و ظهور نبوده.
مقدمه دوم: آنكه به قدرت كامله خالق و صانعى حكيم و عليم، لباس وجود بر خود پوشيده، از مرحله امكانى به مرتبه بروز آمده با خلقتى عجيب و هيئتى غريب كه عقول در تركيب آن متحير است.
بنابراين شخص عاقل پس از تصديق اين دو مقدمه، البته ملزم مىگردد به حكم عقل به اينكه ذات خالقى كه به قدرت كامله و حكمت شامله او را ايجاد فرموده، قادر است بر آنكه دو مرتبه بعد از مردن، او را اعاده و برگرداند براى جزاى اعمال؛ و هيچ استبعادى نخواهد داشت، لذا در آيه شريفه ديگر فرمايد:
لَقَدْ وُعِدْنا نَحْنُ وَ آباؤُنا هذا مِنْ قَبْلُ إِنْ هذا إِلاَّ أَساطِيرُ الْأَوَّلِينَ (83)
ترجمه
- و او است كه آفريد براى شما گوشها و ديدهها و دلها كم است شكرى كه ميكنيد
و او است كه آفريد شما را در زمين و بسوى او محشور ميشويد
و او است آنكه زنده ميكند و ميميراند و مر او را است گردش شب و روز آيا پس تعقّل نميكنيد
بلكه گفتند مانند آنچه گفتند پيشينيان
گفتند آيا چون مرديم و باشيم خاك و استخوانها آيا مائيم برانگيخته شوندگان
هر آينه بتحقيق وعده داده شديم ما و پدرانمان اين را پيش از اين نيست اين مگر افسانههاى پيشينيان.
تفسير
- خداوند متعال در اين مقام اجمالا بيان بعضى از نعم بىپايان خود را فرموده باين تقريب كه خداوند شما آن خدائى است كه ايجاد فرموده است براى شما گوشها چون سمع در مفرد و جمع استعمال ميشود و اينجا بمناسبت
جلد 3 صفحه 650
ابصار و افئده انسب معناى جمع است و نيز ايجاد فرموده براى شما و بنفعتان چشمها را و دلها را تا بگوش بشنويد و بچشم به بينيد و بباطن دل فكر كنيد و بدانيد آيات حق و حقيقت را و واصل شويد بآن كه سر چشمه حيات ابدى و مايه سعادت سرمدى است و مردم بايد از اين نعم كاملا شكر گذارى كنند ولى مع الاسف كم است شكر نمودن آنها در برابر اين نعم چون حقيقت شكر صرف نمودن بنده است آنچه را خداوند باو انعام فرموده در چيزى كه براى آن خلق شده و معرفت خالق و خالص نمودن عبادت را براى او و مردم نوعا باين وظيفه كاملا عمل نميكنند و اينها كه مقصود بخطابند بتها را ميپرستند و خدا را نشناختهاند لذا او را قادر بر اعاده اموات ندانستهاند و باين مناسبت بعضى گفتهاند مراد آنستكه هيچ شكر گذارى نميكنيد چون دأب عرب بر آنستكه گاهى ميگويند فلانى قليل- الادب است و اراده ميكنند بىادب بودن او را يا ميگويند قلّ صبرى يا قلّت حيلتى و اراده ميكنند بىصبرى و بيچارگى خود را و بنظر حقير چون خطاب ظاهرا عام است ممكن است مراد كمى شكر باشد باعتبار كم بودن شكر گذار در ميان بندگان با آنكه از دست و زبان كه برآيد كز عهده شكرش بدر آيد اگر چه مقصود كفّار و طعن بر آنها باشد و در هر حال كلمه ما زائده و قليلا ظاهرا صفت شكرا مقدّر است و آن خدا آنستكه شما را خلق و منتشر نمود در زمين و باز گشت شما در روز حشر بسوى او است و آن خداوند آنستكه زنده ميكند شما را در رحم و ميميراند شما را در وقت انقضاء اجل و بيد قدرت او است گردش شبانه روز و اختلاف آن بكمى روز و زيادى شب و زيادى روز و كمى شب باختلاف فصول و برفتن يكى و آمدن ديگرى بجاى آن آيا بعقل و فكر خودتان درك نميكنيد كه با گردنده گردانندهئى هست قدير و بصير ولى كفّار مكّه مانند پيشينيانشان گفتند بر سبيل تعجّب و انكار آيا چنين امرى ممكن است كه وقتى ما مرديم و خاك شديم و از ما جز استخوان مجرّد پوسيدهئى باقى نماند دو مرتبه زنده و برانگيخته خواهيم شد اين همان سخن و وعدهئى است كه مدّعيان نبوّت قبلا بما و پدرانمان داده بودند براى پيشرفت مقاصدشان و چيزى نيست جز دروغها و افسانههاى پيشينيان كه مينوشتند و براى تفريح ميخواندند چون اساطير يا جمع اسطوره
جلد 3 صفحه 651
است مانند اعاجيب و اكاذيب و اضاحيك كه جمع اعجوبه و اكذوبه و اضحوكه است و بر چيزهائى كه موجب سرگرمى شود از اين قبيل سخنان اطلاق ميشود يا جمع اسطار است كه آن جمع سطر است و در هر حال مراد سخنان تعجّب آور خندهدار دروغ است و اين استبعاد و تعجّب و انكار ناشى است از غفلت و عدم توجّه و تأمّل و تفكّر در ابتداء خلقشان كه آنهم از خاك بوده و آنكه همان قادرى كه آنها را از عدم بوجود آورد دو مرتبه ميتواند آنها را بصورت اوّل برگرداند خسته نشده و دو مرتبه ساختن چيزى آسانتر از مرتبه اوّل كه بىسابقه است ميباشد ..
(الراد عليه كالراد علينا و الراد علينا كالراد علي اللّه و الراد علي اللّه في حد الشرك باللّه).
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 83)- این باور کردنی نیست! «این وعده به ما و پدرانمان از قبل داده شده و این فقط افسانههای پیشینیان است» (لَقَدْ وُعِدْنا نَحْنُ وَ آباؤُنا هذا مِنْ قَبْلُ إِنْ هذا إِلَّا أَساطِیرُ الْأَوَّلِینَ).
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید: