آیه 45 سوره مؤمنون

از دانشنامه‌ی اسلامی
(تغییرمسیر از آیه 45 مؤمنون)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

ثُمَّ أَرْسَلْنَا مُوسَىٰ وَأَخَاهُ هَارُونَ بِآيَاتِنَا وَسُلْطَانٍ مُبِينٍ

مشاهده آیه در سوره


<<44 آیه 45 سوره مؤمنون 46>>
سوره : سوره مؤمنون (23)
جزء : 18
نزول : مکه

ترجمه های فارسی

آن‌گاه موسی و برادرش هارون را فرستادیم با آیات و معجزات خود و حجّت روشن.

سپس موسی و برادرش هارون را با معجزات و آیات خود و دلیلی روشن فرستادیم،

سپس موسى و برادرش هارون را با آيات خود و حجتى آشكار فرستاديم،

آنگاه موسى و برادرش هارون را با آيات خود و دلايل روشن فرستاديم؛

سپس موسی و برادرش هارون را با آیات خود و دلیلی روشن فرستادیم...

ترجمه های انگلیسی(English translations)

Then We sent Moses and Aaron, his brother, with Our signs and a manifest authority

Then We sent Musa and his brother Haroun, with Our communications and a clear authority,

Then We sent Moses and his brother Aaron with Our tokens and a clear warrant

Then We sent Moses and his brother Aaron, with Our Signs and authority manifest,

معانی کلمات آیه

«آیَاتِ»: مراد معجزات و براهین نه‌گانه مذکور در سوره اسراء، آیه است. «سُلْطَانٍ مُّبِینٍ»: حجّتی که بیانگر حق باشد. در اصل (سُلْطانٍ مُّبینٍ) صفت (آیَات) است. به عبارت دیگر، عطف صفت بر موصوف است.

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


ثُمَّ أَرْسَلْنا مُوسى‌ وَ أَخاهُ هارُونَ بِآياتِنا وَ سُلْطانٍ مُبِينٍ «45» إِلى‌ فِرْعَوْنَ وَ مَلَائِهِ فَاسْتَكْبَرُوا وَ كانُوا قَوْماً عالِينَ «46»

سپس موسى و برادرش هارون را با معجزات و دليلى روشن فرستاديم.

به سوى فرعون و اشراف قوم او، ولى تكبّر ورزيدند و آنان مردمى برترى‌جوى و گردنكش بودند.

نکته ها

كلمه‌ى‌ «سُلْطانٍ» مرادف حجّت است، زيرا انسان با داشتن منطق، استدلال و حجّت علمى و عقلى، بر قلوب مردم مسلّط و پيروز مى‌شود.

پیام ها

1- تبليغ، گاهى بايد به صورت چند نفره و اعزام هيأت باشد. «مُوسى‌ وَ أَخاهُ»

2- مبلغ دين بايد از پشتيبانى علمى برخوردار باشد. «سُلْطانٍ مُبِينٍ»

3- براى اصلاح مردم و نظام اجتماعى، اوّل بايد به سراغ افراد مطرح و شاخص جامعه رفت. «إِلى‌ فِرْعَوْنَ وَ مَلَائِهِ»

4- اطرافيان طاغوت‌ها، در قدرت آنان نقش مهمّى دارند. «مَلَائِهِ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



ثُمَّ أَرْسَلْنا مُوسى‌ وَ أَخاهُ هارُونَ بِآياتِنا وَ سُلْطانٍ مُبِينٍ (45)

(قصه چهارم): حضرت موسى عليه السّلام‌ ثُمَّ أَرْسَلْنا مُوسى‌ وَ أَخاهُ هارُونَ‌: پس فرستاديم موسى و برادر او هارون را، بِآياتِنا: به معجزات ما و نشانه‌هاى داله بر قدرت ما، وَ سُلْطانٍ مُبِينٍ‌: و حجتى‌

جلد 9 - صفحه 141

آشكارا.

1- نزد ابن عباس مراد به آيات، آيات نه گانه است: عصا، دست نورانى، شيشه، قورباغه، خون، ملخ، شكافتن دريا، قحطى و نقص ثمرات. بنابراين مراد به «سلطان مبين» اشرف معجزات باشد، يعنى عصا، زيرا معجزات بسيار از آن، ظاهر شد مانند انقلاب به مار عظيم و بلعيدن سحر سحره، شكافتن دريا، انفجار چشمه‌ها از سنگ به زدن آن، شمع، درخت ميوه دار، دلو و ريسمان شدن‌ «1» پس به سبب اين آثار منفرد شد در ذكر.

2- مراد به آيات، نفس معجزات، و مراد سلطان مبين كيفيت دلالت آنها بر صدق، زيرا اگرچه مشاركت دارند سائر آيات انبياء را، لكن مفارقند در قوت دلالت آنها بر قوت موسى عليه السّلام.

3- مراد به سلطان مبين استيلاى موسى عليه السّلام باشد بر ايشان به حجت و برهان در اثبات صانع عالم و نبوت خود. آيه شريفه دلالت دارد بر آنكه معجزات موسى عليه السّلام معجزه هارون نيز بوده.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


ثُمَّ أَرْسَلْنا مُوسى‌ وَ أَخاهُ هارُونَ بِآياتِنا وَ سُلْطانٍ مُبِينٍ (45) إِلى‌ فِرْعَوْنَ وَ مَلائِهِ فَاسْتَكْبَرُوا وَ كانُوا قَوْماً عالِينَ (46) فَقالُوا أَ نُؤْمِنُ لِبَشَرَيْنِ مِثْلِنا وَ قَوْمُهُما لَنا عابِدُونَ (47) فَكَذَّبُوهُما فَكانُوا مِنَ الْمُهْلَكِينَ (48) وَ لَقَدْ آتَيْنا مُوسَى الْكِتابَ لَعَلَّهُمْ يَهْتَدُونَ (49)

وَ جَعَلْنَا ابْنَ مَرْيَمَ وَ أُمَّهُ آيَةً وَ آوَيْناهُما إِلى‌ رَبْوَةٍ ذاتِ قَرارٍ وَ مَعِينٍ (50) يا أَيُّهَا الرُّسُلُ كُلُوا مِنَ الطَّيِّباتِ وَ اعْمَلُوا صالِحاً إِنِّي بِما تَعْمَلُونَ عَلِيمٌ (51) وَ إِنَّ هذِهِ أُمَّتُكُمْ أُمَّةً واحِدَةً وَ أَنَا رَبُّكُمْ فَاتَّقُونِ (52)

ترجمه‌

- پس فرستاديم موسى و برادرش هارون را با نشانه‌هاى خود و حجّتى روشن‌

بسوى فرعون و جماعتش پس گردنكشى كردند و بودند گروهى متكبّران‌

پس گفتند آيا ايمان آوريم براى دو آدمى مانند خودمان با آنكه قوم آنها مرما را پرستندگانند

پس تكذيب كردند آندو را پس گشتند از هلاك شدگان‌

و هر آينه بتحقيق داديم موسى را تورية باشد كه ايشان راه يابند

و گردانيديم پسر مريم و مادر او را آيتى و جاى داديم آندو را بمكانى رفيع صاحب آرامگاه و آب جارى‌

اى پيغمبران بخوريد از پاكيزه‌ها و بكنيد كار شايسته همانا من بآنچه ميكنيد دانايم‌

و همانا اين ملّت شما است كه يك ملّت است و منم پروردگار شما پس بپرهيزيد از من.

تفسير

- خداوند متعال بعد از انبياء نامبرده و نام نبرده در آيات سابقه حضرت موسى و برادرش حضرت هارون را با آيات بيّنات و معجزات ظاهرات كه برهان واضح و دليل روشن بود بر رسالت آندو مانند عصا و يد بيضاء و ساير خوارق عادات كه در سوره اعراف و غيرها ذكر شد مبعوث فرمود بر فرعون و اعيان قومش پس تكبّر و سركشى كردند از قبول ايمان و اطاعت آندو چون مردمان متكبّر و گردن كشى بودند كه ميخواستند بزور بر مردم تفوّق پيدا كنند و گفتند بر سبيل انكار و استكبار كه آيا ايمان بياوريم بدو نفر آدمى كه مانند ما هستند در صفات بشريّت با آنكه آن دو و قومشان يعنى طائفه بنى اسرائيل تمامى مانند بندگان مطيع و فرمانبردار ما باشند يا غير آن دو از بنى اسرائيل بندگى ما را ميكنند يعنى ما را پرستش مينمودند و مينمايند چون گفته‌اند فرعون بت‌پرست بود و مردم فرعون پرست پس تكذيب نمودند آن دو را و غرق شدند بتفصيلى كه گذشت در سور سابقه و خداوند بحضرت موسى كتاب تورية را مرحمت فرمود كه بنى اسرائيل باحكام و معارف حقّه آشنا و مهتدى شوند و قرار داد حضرت عيسى و مادرش حضرت مريم را براى ولادت يكى از ديگرى بدون شوهر نشانه‌ئى از قدرت خود و معيّن كرد مأوى و منزل آن دو را در مكان مرتفعى كه داراى وسعت و صلاحيّت بود براى تمكّن و استقرار در آن و زراعت و فلاحت و بهره‌بردارى از آن چون داراى آب جارى روى زمين كه سهل التّناول است بود و ظاهرا مراد اراضى شام و بيت المقدّس باشد ولى در بعضى از روايات معتبره ربوة بنجف اشرف و كوفه و

جلد 3 صفحه 642

قرار بمسجد آن و معين بفرات تفسير شده و اين انعام و توسعه از خداوند اختصاص بآن دو نداشت بلكه بتمام پيغمبران هر يك در زمان خود خطاب فرمود كه بخوريد از اشياء حلال پاكيزه خوب و بجا آوريد كار شايسته خوب را و بدانيد كه من بتمام اعمال شما عالمم و بر طبق آن بشما پاداش ميدهم و اين اباحه و توسعه اختصاص بانبياء سابق الذكر يا تمام پيغمبران ندارد بلكه براى تمام مردم است و از احكام ثابته در تمام اديان حقّه است چنانچه در مجمع از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم روايت نموده كه خدا طيّب است و قبول نميكند جز طيّبات را و او مؤمنين را امر فرموده بچيزى كه امر نموده بآن مرسلين را پس فرموده يا ايّها الرّسل كلوا من الطّيّبات و فرموده‌ يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُلُوا مِنْ طَيِّباتِ ما رَزَقْناكُمْ‌ و مؤيّد اين معنى است كه فرموده اين طريقه و ملّت و دين همه شما است كه يك طريقه و ملّت و دين است و بايد مردم متّفق بر آن باشند كه اصول آن توحيد و نبوّت و معاد و فروع آن ارتكاب محلّلات و اجتناب از محرّمات و تناول طيّبات و احتراز از خبائث است و شما همگى بندگان منيد و من پروردگار شمايم پس بايد از من بترسيد و ميان خودتان اختلاف كلمه ايجاد نكنيد و انّ بفتح و تخفيف و بدون آن نيز قرائت شده است و بعضى خطاب را متوجّه به پيغمبر ما و مخاطبه واحد را بلفظ جمع از دأب عرب دانسته‌اند و اين احتمال بجهاتى بعيد است و بعضى امّت را بمعناى جماعت گرفته‌اند يعنى اين خلق جماعت شما است كه با پيشينيان متّحد در دين است و يك امّت و جماعت حساب ميشود و اين احتمال اگر چه لفظا قريب است ولى معنا ابعد از سابق است با آنكه استعمال امّت در دين ثابت در كلام الهى است كه فرموده‌ إِنَّا وَجَدْنا آباءَنا عَلى‌ أُمَّةٍ* و مراد دين است و قمّى ره نقل فرموده كه مراد بودن بر مذهب واحد است و شمه‌ئى از بيان اين آيه و آيه بعد در اواخر سوره انبياء گذشت ..

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


ثُم‌َّ أَرسَلنا مُوسي‌ وَ أَخاه‌ُ هارُون‌َ بِآياتِنا وَ سُلطان‌ٍ مُبِين‌ٍ (45)

‌پس‌ ‌از‌ ‌آن‌ رسولان‌ فرستاديم‌ موسي‌ و برادرش‌ هارون‌ ‌را‌ ‌با‌ آيات‌ ‌خود‌ و برهان‌ آشكار آيات‌ موسي‌ بسيار بوده‌ و بسيار غريب‌ و عجيب‌ بوده‌ و ‌در‌ قرآن‌ مجيد ‌در‌ بسيار ‌از‌ سور قرآن‌ يك‌ قسمت‌ يك‌ دو بيان‌ ‌شده‌ مثل‌ سوره اعراف‌ طه‌ قصص‌ شعراء و ‌غير‌ اين‌ها، و خلاصه ‌آن‌ ‌از‌ اول‌ انعقاد نطفه‌ ‌او‌ ‌که‌ فرعون‌ ‌با‌ اينكه‌ زن‌هاي‌ بني‌ اسرائيل‌ ‌را‌ شكم‌ پاره‌ ميكرد و اطفال‌ ‌آنها‌ ‌را‌ سر مي‌بريد و دائما مفتشهاي‌ ‌او‌ ‌در‌ خانه‌هاي‌ بني‌ اسرائيل‌ تفتيش‌ ميكردند خداوند نطفه‌ موسي‌ ‌را‌ زير تخت‌ فرعون‌ منعقد فرمود و حمل‌ مادر موسي‌ ‌تا‌ حين‌ ولادت‌ مخفي‌ ‌بود‌ و شكم‌ ‌به‌ پشت‌ چشبيده‌ ‌بود‌.

چنانچه‌ مادر حضرت‌ بقية اللّه‌ ‌هم‌ چنين‌ ‌بود‌ ‌از‌ خوف‌ بني‌ عباس‌، و ‌پس‌ ‌از‌ ولادت‌ مادرش‌ ‌از‌ ترس‌ مفتشين‌ ‌او‌ ‌را‌ ‌در‌ تنور گذارد و ‌با‌ آتش‌ بازي‌ ميكرد سپس‌ بوحي‌ الهي‌ ‌او‌ ‌را‌ ‌در‌ صندوق‌ گذاشت‌ و ‌در‌ رود نيل‌ انداخت‌ و آل‌ فرعون‌ ‌او‌ ‌را‌ التقاط كردند ‌تا‌ اينكه‌ ‌در‌ دامن‌ فرعون‌ قرار گرفت‌ سپس‌ ‌بعد‌ ‌از‌ كشتن‌ قبطي‌ فرار كرد ‌تا‌ آنكه‌ نزد شعيب‌ رسيد و ‌پس‌ ‌از‌ ده‌ سال‌ ‌که‌ آمد ‌از‌ مدين‌ بيرون‌ مشاهده‌ آتش‌ كرد و طرف‌ خطاب‌ الهي‌ شد و ‌آن‌ معجزات‌ كذايي‌ مثل‌ عصا اژدها شدن‌ يد

جلد 13 - صفحه 404

و بيضا و عصي‌ سحر عظيم‌ سحره‌ فرعون‌ ‌را‌ بلعيدن‌ و بسنگ‌ بزند دوازده‌ چشمه آب‌ خارج‌ شود و بدريا بزند دوازده‌ جاده‌ پيدا كند و بني‌ اسرائيل‌ خارج‌ شوند و فرعونيان‌ غرق‌ شوند و ‌غير‌ ‌از‌ ‌اينکه‌ ‌از‌ آيات‌ و معجزات‌ لذا ميفرمايد:

(ثُم‌َّ أَرسَلنا مُوسي‌ وَ أَخاه‌ُ هارُون‌َ بِآياتِنا وَ سُلطان‌ٍ مُبِين‌ٍ) ادله واضحه‌ و براهين‌ ساطعه‌ و حجج‌ قائمه‌.

‌-‌ اشكال‌‌-‌ ‌ما بسيار مشاهده‌ كرده‌ايم‌ ‌که‌ ‌اينکه‌ شعبده‌ بازان‌ ‌از‌ ‌اينکه‌ نوع‌ عمليات‌ دارند پنبه‌ ‌را‌ عقرب‌ ميكنند گل‌ ‌را‌ گنجشك‌ و امثال‌ اين‌ها.‌-‌ جواب‌‌-‌ اين‌ها چشم‌بندي‌ ‌است‌ حقيقت‌ ندارد باز همان‌ پنبه‌ مي‌شود و همان‌ گل‌ مي‌شود. و اما معجزه‌ حقيقت‌ دارد سحر سحره‌ فرعون‌ ‌را‌ مي‌بلعد أثري‌ ‌از‌ ‌آنها‌ باقي‌ نمي‌ماند فرعونيان‌ ‌را‌ غرق‌ ميكند احدي‌ باقي‌ نمي‌ماند چشمههاي‌ آب‌ تمام‌ دوازده‌ سبط بني‌ اسرائيل‌ ‌را‌ سيراب‌ ميكند و هكذا.

[سحر ‌با‌ معجزه‌ پهلو نزند دل‌ خوش‌ دار] و لذا سحره‌ فهميدند و ايمان‌ آوردند.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 45)- قیام موسی و نابودی فرعونیان فرا می‌رسد: تا اینجا سخن در باره اقوامی بود که پیش از موسی (ع) پیامبر اولوا العزم پروردگار روی کار آمدند و رفتند، اما در اینجا اشاره بسیار کوتاهی به قیام موسی و هارون در برابر فرعونیان و سر انجام کار این قوم مستکبر کرده، می‌فرماید: «سپس موسی و برادرش هارون را با آیات خود و دلیل آشکار و روشن فرستادیم» (ثُمَّ أَرْسَلْنا مُوسی وَ أَخاهُ هارُونَ بِآیاتِنا وَ سُلْطانٍ مُبِینٍ).

منظور از «آیات» معجزاتی است که خداوند به موسی بن عمران داد (آیات نه گانه) و منظور از «سلطان مبین»، منطق نیرومند و دلائل دندان شکن موسی (ع) در برابر فرعونیان است.

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

منابع