و نوح به درگاه خدا عرض کرد: بار پروردگارا، فرزند من از اهل بیت من است (که وعده لطف و نجات به آنها دادی) و وعده تو هم حتمی است و قادرترین حکمفرمایانی.
و نوح [پیش از توفان] پروردگارش را ندا داد و گفت: پروردگارا! به راستی که پسرم از خاندان من است و یقیناً وعده ات [به نجات خاندانم] حق است و تو بهترین داورانی.
و نوح پروردگار خود را آواز داد و گفت: «پروردگارا، پسرم از كسان من است، و قطعاً وعده تو راست است و تو بهترين داورانى.»
نوح پروردگارش را ندا داد: اى پروردگار من، پسرم از خاندان من بود و وعده تو حق است و نيرومندترين حكمكنندگان تو هستى.
نوح به پروردگارش عرض کرد: «پروردگارا! پسرم از خاندان من است؛ و وعده تو (در مورد نجات خاندانم) حق است؛ و تو از همه حکمکنندگان برتری!»
Noah called out to his Lord, and said, ‘My Lord! My son is indeed from my family. Your promise is indeed true, and You are the fairest of all judges.’
And Nuh cried out to his Lord and said: My Lord! surely my son is of my family, and Thy promise is surely true, and Thou art the most just of the judges.
And Noah cried unto his Lord and said: My Lord! Lo! my son is of my household! Surely Thy promise is the truth and Thou are the Most Just of Judges.
And Noah called upon his Lord, and said: "O my Lord! surely my son is of my family! and Thy promise is true, and Thou art the justest of Judges!"
معانی کلمات آیه
«وَ نَادَی نُوحٌ»: برخی حرف واو را برای ترتیب زمانی نمیدانند و این دعا و تضرّع را پیش از غرقشدن پسر نوح و به دنبال گفتگوی نوح با کنعان میدانند. برخی بعد از غرق شدن پسر نوح میدانند که نوح به سبب مهر پدری مردن فرزند را از یاد برده است. یا این که چون به قدرت مطلقه خدا ایمان داشته فرزند خود را از آستان او خواسته است. «أَحْکَمُ الْحَاکِمِینَ»: آگاهترین و دادگرترین و استوارترین کسانی که داوری و دادگری و فرمانروائی از ایشان انتظار میرود.
پس نوح پروردگارش را ندا داد و گفت: پروردگارا! همانا پسرم از خاندان من است و البتّه وعدهى تو (دربارهى نجات خاندانم،) حقّ است و تو بهترين داورانى.
نکته ها
از آنجا كه خداوند بر نجات خاندان نوح وعده داده بود، (مطابق آيه 40) و نوح گمان مىكرد تنها همسر او محكوم به هلاك است، لذا طبيعى بود كه در مورد پسرش، هم دعوت به سوارشدن كند و هم از خداوند نجات او را درخواست نمايد.
جلد 4 - صفحه 65
پیام ها
1- در دعا وسخن گفتن با خدا، ادب را مراعات كنيم. حضرت نوح نگفت: خدايا طبق وعدهاى كه دادى كه اهل مرا نجات مىدهى، بايد فرزندم را نجات مىدادى، چرا نجات ندادى؟! بلكه گفت: «أَنْتَ أَحْكَمُ الْحاكِمِينَ»
وَ نادى نُوحٌ رَبَّهُ: و بخواند نوح عليه السّلام پروردگار خود را بعد از غرق كنعان يا در حين مشاهده آن يا قبل از آن. فَقالَ رَبِّ إِنَّ ابْنِي مِنْ أَهْلِي: پس گفت اى پروردگار من بتحقيق پسر من كنعان از اهل من بود و تو فرموده بودى كه اهل تو را نجات دهم و او غرق شد. وَ إِنَّ وَعْدَكَ الْحَقُ: و بدرستى كه وعده تو راست و درست و تخلف ندارد. وَ أَنْتَ أَحْكَمُ الْحاكِمِينَ: و تو حكم كنندهترين حكمكنندگانى و اعلم و اعدل همه هستى، يا حكمت تو احاطه دارد به همه موجودات، حكمت در غرق پسر چيست؟
«1» بحار الانوار ج 92 ص 16، ج 17 ص 213، و احتجاج، ج 2 ص 142، و حياة القلوب ج 2 ص 154.
و خواند نوح پروردگار خود را پس گفت اى پروردگار من همانا پسر من از خانواده من است و همانا وعده تو حقّ است و توئى بهترين حكم كنندگان
گفت اى نوح همانا او نيست از خانواده تو همانا او كار ناشايستهاى است پس مخواه از من آنچه را نيست از براى تو بآن دانشى همانا من پند ميدهم تو را كه باشى از نادانان.
تفسير
پس از آنكه موج ميان نوح عليه السّلام و كنعان حائل شد كه در آيه اسبق اشاره به آن شد عاطفه آنحضرت وادار نمود او را به خواهشى از خداوند كه مناسب با مقام نبى اولو العزم نبود و آن اين بود كه با تعظيم و تضرّع خواند پروردگار خود را و عرض كرد اى مالك و خالق و رازق من وعده فرمودى كه خانواده و اهل بيت مرا از غرق نجات دهى و پسر من يا پسر زن من از خانواده و اهل بيت من است و وعده تو حق و صدق است و تخلّف ندارد پس نجات ده او را اگر از كسانى است كه وعده فرمودى نجات دهى آنانرا و تو اعلم و اعدل و اتقن از تمام حكم كنندگانى در قول و فعل خود و جواب مقرون به عتاب از مصدر جلال صادر گرديد كه اى نوح او از خانواده و اهل تو نيست همانا او مرتكب اعمال ناشايسته است به اين درجه
جلد 3 صفحه 86
كه ميتوان گفت سر تا پا كار ناشايسته است بنابر آنكه عمل غير صالح بنحو صفت و موصوف قرائت شود و بعضى عمل غير صالح بنحو فعل و مفعول قرائت نمودهاند و بنابراين معنى واضح است كه خدا فرموده او بجا آورده عملى را كه ناشايسته است و كسيكه مرتكب عمل ناشايسته شود از خانواده نبوّت و طهارت نيست علاوه بر آنكه از وعده نجات استثناء شده بود كسيكه مقدّر شده باشد قبلا عذاب او بقول خداوند الّا من سبق عليه القول و نبايد بخواهى تو از من چيزى را كه نميدانى صلاح و ثواب بودن آنرا و من موعظه و منع ميكنم تو را از آنكه در زمره نادانان باشى و سؤالى نمائى كه مناسب با مقام پيغمبر اولو العزم نيست بنظر حقير صرف اينكه شخص صلاح و ثواب بودن امرى را نداند و از خدا طلب نمايد مانعى ندارد خصوصا اگر ظاهرا يا باطنا معلّق به مشيّت و مصلحت نمايد چنانچه نسبت بحضرت نوح گفتهاند ولى اينكه آنحضرت در اين مقام مورد عتاب الهى شده است براى آنستكه ظاهرا سه ترك اولى از او صادر گشته يكى آنكه بدون دقت و نظر در وعده الهى با آنكه از اهل استثناء شده بود كسيكه قبلا مستحقّ عقوبت شده باشد خواهش نجات كنعان را نمود و او را از كسانيكه وعده نجات بآنها داده شده محسوب نمود و مطالبه انجاز وعد كرد ديگر آنكه دعا و خواهش و مسئلت را بصورت اعتراض و ادّعاء در آورد و از خداوند طلب حكم بعدل نمود سوم آنكه محبّت كنعان را بعد از كفر و عصيان از دل بيرون نكرد و با وجود محبّت خدا محبّت نا اهل را در دل جاى داد كه همان موجب صدور آن دو ترك اولاى ديگر گشت و باين جهت حقّا ميتوان گفت ترك اولاى او منحصر به اين امر بود كه بهيچ وجه مناسب با مقام آنحضرت نبود لذا مورد عتاب الهى گرديد و به موعظه الهيّه متّعظ و متنبّه شد و در آيه بعد استعاذه و استغفار نمود پس بدان اى برادر عزيز اگر ادّعاء محبت خدا و اولياء او را دارى بايد محبّت دشمن آنها را اگر چه اولادت باشد از دل خارج نمائى و الا مستحقّ عتاب خواهى شد اگر چه پيغمبر اولو العزم باشى و نديدم كسى از مفسرين را كه متوجّه به اين نكته شده باشد و موجب عتاب را همان سؤال با عدم علم بصواب و خطا يا صلاح و فساد ذكر نمودهاند و اللّه اعلم. در عيون از حضرت رضا عليه السّلام نقل نموده كه فرمود جهت اينكه خداوند نفى فرمود پسر نوح عليه السّلام را
جلد 3 صفحه 87
از او اين بود كه معصيت خدا را نمود نه آنكه طهارت مولد نداشت كه بعضى ميگويند و همچنين است كسيكه از ما باشد و اطاعت خدا را ننمايد كه از ما نيست و در روايت ديگرى فرموده خداوند نفى فرمود او را از نوح وقتى كه مخالفت كرد با او در دينش و قريب به اين مضامين رواياتى در مجمع و عياشى ره از آنحضرت نقل نموده است ..
(آیه 45)- سرگذشت دردناک فرزند نوح: در آیات گذشته خواندیم که فرزند نوح، نصیحت و اندرز پدر را نشنید و تا آخرین نفس دست از لجاجت و خیرهسری بر نداشت.
در اینجا قسمت دیگری از همین ماجرا را بیان میکند و آن این که وقتی نوح فرزند خود را در میان امواج دید، عاطفه پدری به جوش آمد و به یاد وعده الهی در باره نجات خاندانش افتاد، رو به درگاه خدا کرد «و صدا زد پروردگارا! فرزندم از خاندان من است (و تو وعده فرمودی که خاندان مرا از طوفان و هلاکت رهایی بخشی) و وعده تو در مورد نجات خاندانم حقّ است. و تو از همه حکم کنندگان برتری» و در وفای به عهد از همه ثابتتری (وَ نادی نُوحٌ رَبَّهُ فَقالَ رَبِّ إِنَّ ابْنِی مِنْ زیده تفسیر نمونه، ج2، ص: 349